شبکه سه - 19 بهمن 1396

برنامه بدون توقف - قسمت هشتم

با موضوع تحریف تاریخ پهلوی، امنیت و اصلاحات رضاخانی و...

بسم الله الرحمن الرحیم

برنامه بدون توقف / قسمت هشتم

مخاطب: آقای رحیم پور یک صحبتی که گاها می­شنویم و مطرح شده در فضای مجازی هم هست اینکه ما یک نقد غیرمنصفانه­ای نسبت به دوران پهلوی داشتیم به این معنا که در دوران پهلوی کارهای خوبشون رو هم یا ندیدیم یا بد تعبیر کردیم و کلا یه دورانی هست که رنگ سیاه داشته حالا در کتب درسی که ما قبلا می­خوندیم یا در بعضی از نقدهایی که به صورت رسمی­تر مطرح می­شه این فرضیه را شما قبول می­کنید یا رد می­کنید؟ و بعد اینکه ما می­خواهیم شما یه اشاره بکنید به بعضی قسمت­های مثبت که در دوران پهلوی بوده و بعد ببینیم شما تایید می­کنید که اینا مثبت بوده یا خیر. حالا شما کلیات این سوال را قبول دارید؟

استاد: که سیاه­نمایی شده یا درست تبیین نشده؟ کدام؟

مخاطب: فقط سیاهی­هاشو گفتیم.

استاد: هیچ رژیم سیاهی در تاریخ نه فقط ایران که تمام جهان که صد در صد سفید یا سیاه باشه وجود ندارد اصلا امکانش نیست، اصلا رژیمی که می­خواهد بماند بر سر قدرت تا یک سری اقداماتی که در چشم مخاطب مفید باشد و بعضی مشکلاتشونو حل کنه نمی­تونه سرکار بمونه. این یک اصله. هیچ رژیمی که دیکتاتوری میکنه و خیانت به کشور می­کند و غارت می­کند منافع ملی رو و منابع ملی را، بی عدالتی، فساد اقتصادی، فساد جنسی، اخلاقی، فساد سیاسی، مبارزه با دین در جامعه، وابسته کردن کشور از همه جهات. هرچند از این­ها بگیم راجع به رژیم­ها در ایران از جمله رژیم­ پهلوی کم گفتیم هنوز؛ یعنی اینکه می­گوییم برخورد منصفانه ممکن نشده باشه ما از انصاف هنوز خیلی پایین تر هستیم. بهترین دلیلش اینِ که بعضی شماها نمی­دانید رژیم ­پهلوی چه جنایاتی کرد و چرا این همه نفرت علیه رژیم ایجاد شد که یک ملتی بیاد توی صحنه، با اینکه 15 سال پیش قتل عام شده 15 خرداد دوباره بیاید و یکسال تمام هر روز تو خیابون هر روز شهید بدن و بایستند تا رژیم بیوفته. این نفرت از کجا آمده؟ این همه آمادگی برای کشته دادن و فداکاری از کجا آمد؟ از غلظت ستم و بی عدالتی که بود. پس اینکه بگیم منصفانه خیلی پایین تر از انصافانه یعنی هنوز منصفانه نشده، جنایات رژیم پهلوی برای شماها برای نسل بعد از ما اصلا درست تبیین نشده که اگر هر جزءش رو بخواهیم بگیم مجبور می­شیم اینجا متکلم وحده صحبت کنیم یه ساعت؛ من 30 ساعت اینجا می­تونم سند بیارم از خودشان، خودشون نقل می­کنند اسناد وزارت خارجه انگلیس آمریکا خاطرات خود شاه مادرش حرفایی که رضاخان زده، حرف­هایی که سفارت انگلیس در ایران زده، زمان هر دو کودتا حرفایی که چرچیل در زمان کودتای اول که وزیر جنگ انگلیس بود زمان کودتای دوم نخست وزیر انگلیس بود و پشت هر دو کودتای ایران نقش داشت حرفایی که فرمانده­هان قزاق زمان رضاخان گفتن، خودش گفته و این­ها خب انقدر اسناد زیاده که به نظر من یک هزارم این اسناد رو افکار عمومیه بچه­های نسل جدید اصلا نمی­دونن بنابراین ما هنوز تا انصاف خیلی جا داریم اما اینکه بدجوری بیان بشه، ضعیف و سطحی بیان بشه اصطلاحا شعاری گفته بشه که کلا سیاه و سفید بشه و بعد سوالات ابتدایی رو ندونن یا انقدر زیاده روی در سطح بشه که مخاطب بالا بیاره بگه خیلی خب آقا دیگه. من اصلا می­گم شما نمی­تونید تا 40 سال بعد از یک رژیم تمام مشکلات رو گردن اون بندازی که یا هر دولتی که بیاد سرکار بگه تمام مشکلات ما مربوط به دوره­ی قبلی این را نمی­تونید بگید چه برسه رژیم قبل که بگی همش تقصیر آن بوده، اما بنیان­های بسیاری از مشکلات واقعا در اون رژیم چیده شده یعنی مسیر حرکت یک ملت تخت گاز به یک سمتی رفت، اما اینکه آیا در کنار خیانت­ها خدماتی بوده یا نبوده اصلا من سوال می­کنم؟ کدام رژیم بدون هیچ خدمت می­تواند سرپا بماند؟ کدام رژیم بدون هیچ اصلاحات جزئی می­تونه افسادای کلی بکند؟ مثل اینکه یکی بیاد خونه شما رو بگیره، بزنه، بکشه، تجاوز کنه، نابود کنه، غارت کنه، همه­ی اموالتو برداره و بعد مستقر شده اونجا. خب حالا یک توضیحی بده که جنابعالی اینجا چه کار می­کنید؟ تو که اصلا حق حکومت نداشتی بر ما. حالا چی کار می­کنه؟ می­گه آقا این اتاق رو تمییز کنید حالا اینجا رو درستش کنید. برای چی؟ چی رو گرفتی از یک ملت چی دادی بهش؟ و برای چی دادی بهش؟ چندین سند تو اسناد وزارت خارجه انگلیسه که به محض اینکه رضاخان حاکم میشه خود انگلیس­ها دستور میدن به رضاخان میگن علیه انگلیسی­ها صحبت کن خیلی جالبه­ها حالا اسنادشو اگه خواستین من یکی یکی براتون می­خونم. بهش میگن حالا که مستقر شدی چون کاملا متهمی که انگلیسی هستی و همه­ی ملت میدونن ما تو رو آوردیم و همه دارن میگن و نفرت از انگلیس هم زیاد شده باید شروع کنی، سه چهارتا اقدام کرده ظاهرا ایشون علیه انگلیس که همه در اسناد هست که انگیس­ها بهش می­گن بکن، علیه ما، این قانون رو لغو کن تا بعد یک قانون قوی­تری تو مسائل نفتی مثلا بیاد بگه ولی نشان دادن اینکه آقا این آقا انگلیسی نیست یا قصد اصلاحه؟

مخاطب: اینا سندشو اگه میشه بعداً برای ما بخونید اگه امکان داره، حالا به صورت خیلی در واقع مشخص مثلاً شاه­های قاجار به خصوص در واقع پایان عمر قاجار یه حالات سرخوشی و خوش گذرونی و ول کردن مملکت داشتن به صورتیکه مملکت حالت ملوک الطوائفی پیدا کرده بود بالاخره رضاخان اومد تونست اون یکپارچگی رو ایجاد کنه سرکوب کنه در واقع اون ملوکی که تبعیت نمی­کردن از حکومت مرکزی، یک کشوری که در واقع مرزهاش مشخص باشه اقتدار داشته باشد این جزء نکات مثبتی که رضاخان ایجاد کرد قلمداد بشه؟

استاد: در صورتیکه بدانیم فلسفه­ش چی بوده و نتیجش چی بود اگه فلسفش همین باشه که شما میگی یعنی مبارزه با هرج و مرج و تمرکز قدرت ملی و تقویت نظم و امنیت اجتماعی، این کار مثبتیه اما برید سراغ اسناد ببینید چه بود؟ اولا لحاظ بکنید جنگ جهانی اول غربی­ها انجام دادن. انگلیسی­ها و روس­ها کلا ایران را بین خود تقسیم کردند. حواسمون باشه چه اتفاقی افتاده 10-8-7 سال قبل از رضاخان نفت ایران در جنوب، اول نفت در غرب بود؛ بعد حساب کردن دیدن که اون مهندس استرلیایی که برای انگلیسی­ها کار می­کرد آمد در غرب همین سرپل ذهاب و قصرشیرین و اینها اول اونجا نفت دیدن بعد دید که فاصله­اش تا دریا زیاده وصرف نمی­کنه فعلا گفتن بریم جنوب، آمدن جنوب 8-7 سال قبل از رضاخانِ که انگلستان دیگه مطمئن میشه در مسجد سلیمان و خوزستان نفته که می­ارزه، انتقالش از طریق خلیج فارس برای انگلستان کشف میشه. جنگ جهانی اول شده ایران بین انگلیس و روم تقسیم میشه بعد در شوروی در روسیه انقلاب پولشویی کمونیست می­شه ارتش عقب می­کشد انگلستان سریع میبینه فرصته باید بر ایران مسلط بشه، قرارداد 1919 و اون مسائل و اینها پیش میاد. تو اسناد وزارت خارجی انگلیس که صریح میگه الان که روسیه انقلاب شد و رفتن عقب، اولین و شاید آخرین فرصت باشه که به ایران به­طور کامل مسلط بشیم، انگلستان از این فرصت استفاده کرده، قبائل مختلف و قومیت مختلف رو قبلاً توشون نفوذ کرده، تو بلوچ نفوذ داره، تو کردها داره، تو بختیاری­ها و لرها، تو قومیت عرب و اینها، از شیخ خزعل و اینها بگیر تا اینجاها. اونا چرا میدون دادن به انگلیس؟ برای اینکه از طرف دولت مرکزی بهشون ظلم و ستم می­شد و وقتیکه ارتش انگلیس از جنوب و روس­ها از شمال حمله کردن به ایران، دولت مرکزی یا اصلا نخواست و نتونست مقاومت کن. همین قبائل و قومیت­های ما مقاومت کردن و ایستادن دم مرزها و منتها این مقاومت­ها دو شکل پیدا کرد بعضیاش کاملاً جهادی و انقلابی بود مثل دشستان و تنگستان. رئیس­علی دلواری با فتوای مجتهدین علما آمد تو صحنه و جنگیده وصیت کرد اگه شهید شدم جنازه­ی منو ببرید کربلا. اینا چندهزار سرباز انگلیسی و هندی رو کشتن باز به ­خاطر نفوذ جاسوسی به دست یکی از همین دشستان تنگستانی­ها، رئیس­علی دلواری رو تو جبهه شهید کردن و کشتن. قیام علما تو مرزها صورت می­گیره. این زمان رضاخان کجاست؟ رضاخان تو نیروی قزافه، حواستون باشه چجوری کشفش کردن انگلیس­ها. یه قیامایی مثل دشستان، قیام میرزاکوچک خان جنگلیه، اصلا میرزا کوچک رو رضاخان نابودش کرد. انگلیسی­ها، روس­های کمونیست که تجدید نفس کردن و بعد انقلاب بولشویِ دوباره اومدن تو ایران اینجا انگلیس و شوروی کمونیستی روسیه، کمونیست حالا با هم درگیرن تو ایران، بعضی قومیت­ها رو سرویس­های جاسوسی از جمله انگلیس و روس توشون نفوذ کردن به عنوانی که دولت مرکزی به شما ظلم می­کنه، ما کمکتون می­کنیم حقتون رو در برابر دولت مرکزی بگیرید، اینها دو گروه میشن، عرض کردم یه عده چون ضعیفن رهبران قوی هم ندارن خلوص انقلابی ایدئولوژیک نیست، میگن حالا هم با اینا همراهی میکنیم، هم حقمون رو از دولت مرکزی میگیریم، بعدشم مثل اینکه شیخ خزعل یه دوره­ای پول گرفت از انگلیس­ها، مواظب لوله­ها نفت جنوب باشه، یه جایی مثل میرزا کوچک خان جنگلی که هم کمونیست­ها بهش خیانت کردن هم انگلیس­ها کرد، نیروی رضاخان لت و پارشون کردن. جنبش شیخ محمد خیابانی در آذربایجان، اصلا ایشون مطلقاً طرفدار تجزیه­ی آذربایجان نبود مخالف بود با این قضیه، لذا حتی اسم جمهوری تشکیل شدشون هم آذربایجان نگذاشت، آزادستان-آزادیِستان گذاشت گفت ما نمی­خوایم از ایران منفصل بشیم ما جزء ایرانیم وهم شیخ محمد خیابانی هم میرزا کوچک جنگلی که او،میرزا محمد امام جماعت مسجد جامع تبریز بود، یه وقتی هم آقای خامنه­ای گفتن شوهرخاله­ی ایشون یه نسبتی با ایشون چون اهل خامنه­ان دیگه، شیخ محمد خامنه با ابشون،چون پدربزرگشون مثکه امام جماعت مسجد جامع تبریز بود. نائبش، امام جمعه­ی موقتش شیخ محمد خیابانی بود، که نسبتی هم داشته، شیخ محمد خیابانی به دست همین تیپ­ها که بعدا جزء ارکان اصلی رژیم پهلوی شدن اونجا به شهادت میرسه. رضاخان نیروی قزافه، نیروی قزاق رو روس­ها درست کردن زمان روسیه تزاری که اصلا از اونجا فرمانده تعیین می­کردن پول می­دادن و به همین دلیل هم تو قاجار اون اواخر نفوذ کرده بودن وقتی که شوروی انقلاب میشه انگلستان هم کاملا مسلط میشه، نیروی قزاق میاد تحت امر انگلستان که حقوق­هاشونو اینها از انگلیس می­­گرفتن و دستور می­گرفتن. رضاخان جزء افسرهای درجه­ی 3و 4 این تشکیلاتِ که نظامیان تزاری روس که تو نیروی قزاقن میان طرف انگلستان چون انگلیس، با اینها علیه شوروی، علیه روسیه کمونیستی­ان، میرزا کوچک توی خیانت و سرکوب جنبش جنگل نقش اصلی رو داره در سرکوب 5-6 تا قیام، ایم که میگید امنیت تمام اینها رو انگلستان اولی که داره از طریق این جنبش­های پراکنده مرزی داره و می­خواد دولت مرکزی رو کنترل کنه، انگلستان جداگونه با دولت مرکزی داره کاری می­کنه یعنی حالت هویج وچماغ، سیاستش همینه این بوده الانم همینه هم با دولت کار میکنه، با حکومت کار میکنه هم با اوپوزیسیون ضدانقلاب. توی مشروطه همین کار بود هم با دربار کار می­کرد هم با مشروطه از طریق اینها اونها رو مهار می­کرد از طریق او اینها رو از طریق این طوائف و تجزیه­طلبی دولت مرکزی را چنان تحت تأثیر قرار داد وقتی خوب امتیازها رو گرفت و وارد حکومت شد و بعد از طریق کودتای رضاخان دولت مرکزی راگرفت، سیاست انگلیس عوض شد گفت حالا که مرکز رو گرفتیم حالا یه ارتش مقتدر مرکزی تشکیل میشه برای مدیریت و سرکوب اینها یعنی شیخ خزعل در انگلیس معامله میکنه با رضاخان کولونل تقی­خان پسیان که تو آلمان درس خونده اولین خلبان نیروی هوایی ایرانِ، تو خراسان قیام کرد درگیر میشه با رضاخان انگلیس­ها می­فرستن او را، رضاخان او را سرکوب می­کند. قیام بلوچ­ها شکل میگیره علیه انگلیس و علیه رضاخان صورت میگیره. این سرکوب­ها دو وجه داره، یک وجهش سرکوب نیروهای مقاومت جنبش­های انقلابیه که داشتن با انگلیس و رضاخان میجنگیدن یک وجهشم بله وقتی که ناامنی و هرج و مرج شد، دولت مرکزی نبود هرکسی هرگروهی یه جایی اسلحه برمی­داره جاده رو میبندن کارایی می­کنن.

مخاطب: یک سوال در این راستا بپرسم؟

استاد: اجازه بدین آخرین جمله رو بگم، رضاخان کاری که میکنه، انگلیس­ها اینه وقتی بر دولت مرکزی مستقر شد دیگه حمایت از او جریان­ها قطع شد، سیاست انگلیس شد حمایت از دولت مرکزی حالا به رضاخان گفت تجدید ارتش و اونجا نقل میشه که بین 50 تا 65 درصد کل بودجه کشور، کل بودجه کشور و نفت تا چند سال فقط حرف ارتش شد با اون فقر عظیمی که تو جامعه بودها و این مستور و مستقیم انگلیس به رضاخان گفت یه ارتش متمرکزی ایجاد می­کنیم که بتونیم حالا که دولت مرکزی دست ما افتاده بعد کودتا حالا باید دیگه در کشور امنیت و آرامش و کنترل دولتی باشه اما یه سوال دیگه آیا این امنیت فقط به نفع انگلیس شد؟ نه.به نفع مردم هم شد.به نفع مردم هم بود واقعا. اون اواخر قاجار و اون زمان رضاخانخیلی جاها ناامنی شده بود. امنیت آمد اما در درجه اول به نفع انگلیسی بود که در کشور مستقر شد اون امنیت رو می­خواستن همونایی که کشور رو ناامن کردن بعد سیاستشون شد بر امنیت بعد از اینکه مسلط شدن. اینو حواستون باشه ارتش منظم قضیه­اش این بود؛ حالا باز فرصت بود من مدارکی راجع به ارتش بخونم که اینا با ارتش چه کار کردن؟ امنیتی که ایجاد شد چجوری ایجاد شد؟ مثلا پیش از 21 تا 26هزار نفر رو رضاخان کشت حالا غیر از ترورهایی که میکرد یعنی مثلا فرخی یزدی، عشقی اینا شاعرهای به حساب مشروطه­خواه­ها... مدرس

مخاطب: می­خواستم در مورد همین سوال بپرسم این شرایط در حالی اتفاق میوفته که خیلی از روشنفکرا، نویسنده­ها، شعرا که سال­ها با استبداد جنگیدن جزء مشروطه خواه­ها بودن تو اون دوره­ی تاریخی نقش ایفا کردن با ورود رضاشاه اینا اتفاقا استقبال می­کنن از رضاخان، میرزاده عشقی شعر میگه برا رضاخان، علی دشتی شعر میگه ملک الشعرای بهار شعر میگه...

استاد: اصلا علما استقبال کردن خیلی­هاشون

مخاطب: خب این آدما که سالها علیه استبداد جنگیدن و گفتین که چهره مستبد بود اینا چجوری باهم جمع می­شن؟

استاد: اون موقع نبود. شما تاریخ رو عوض نگیرین از آخر به اول تاریخ نرین اول به آخر تاریخ برسین.

مخاطب: از اول این آدم بی­سواد بوده همه می­دونستن از اول شما گفتین می­دونستن با پشتوانه انگلیس داره میاد از اول به عنوان یه نیروی قزاق به عنوان یه چکمه پوش وقتی اونطوری نیاد سرکار اون آدمایی که با استبداد جنگیدن چجوری میان برا طرفداریش شعر میگن؟

استاد: ببینید اولا همه اینطوری نبودن خیلی­ها از اول باهاش درگیر شدن...

مخاطب: مثلا؟

استاد: مثلا مدرس غیر از یکبار که ایشون میاد...

مخاطب دیگر: مدرس که با رضاخان یعنی دعوا شدن مال بعدا هست.

استاد: دارم عرض می­کنم بله مدرس غیر از یک مورد اول که به خاطر نفاق رضاخان که حالا میگم چی­ها بود حمایت کرد یعنی چهره مثبت نشون داد جزء اولین کسایی که فهمید و موضع گرفت گفت: این کل برنامش پدر سوخته بازیه، داره کلاتونو برمی­داره او بود. ببینید رضاخان اول داریم، رضاخان وسط رضاخان آخر؛ رضاخان مقدم رضاخان مؤخر در شیوه­، نه اینکه خودش اجتهاد می­کرد خودش به لحاظ شخصیتی اگه بخواد بره ببینه چجور آدمیه، شخصیت واقعیش چی بود؟ سیاست­هایی که بعداَ بهش ابلاغ شد و انجام داد چی بود؟ بله رضاخانی که آمد اول، رضاخان کلا بی­سواد بود حتی از وقتی که تبعید شد، اون آخر شاهنشاهیشم که یکم یادگرفته بود سفیر انگلیس میگه یک نامه برای من نوشته به فارسی سفیر انگلیس!! میگه تو یک صفحه با خط بسیار بد 15 تا غلط داره غلط املایی داره مثلا هستند رو میگه با «ح» جیمی مینویسه.. این رضاخان بوده که خواستند به عنوان یک شاهی که می­خواد ایران رو متمدن کند علم و پیشرفت و تکنولوژی رو برای ما بیاره این شاهه

مخاطب: university بیاره...

مخاطب دیگر: براش معلم میگیرن برای رضاخان...

استاد: یعنی یک آدم بی سواد رومی­خوان بیارن که ایران رو عالم کنه آن وقت یک سؤالی بود که شما از اون زمان بیش از 100 تا 200 تا فراماسون داشتی تو حکومت که اینا تحصیل کرده غرب بودن هیچ کدوم از اون­ها رو انگلیس شاه نمی­کنه برای اینکه اون لحظه یک آدم خرگردنی می­خواد گردن کلفتی می­خواد که بهش هر چی گفتن بره انجام بده و چیز زیادی هم نخواد چیز زیادی هم سرش نشه مثلا نماینده انگلیس میگه که وقتی بهش گفتیم که شما اسم سلسلتو می­خواهی بگذاریم پهلوی. رضاخان گفت که: پهلوی یعنی چی؟ معنیش چیه پهلوی؟ دقت کنید. میگه معنی پهلوی چیه؟ میگه ما بهش گفتیم که پهلوی؛ خط پهلوی یک خط باستانیه ایرانه و فلان اینها، اینا مربوط به ایلی بودن به نام پالانی، حالا این پالانی همین پالان بوده یا چی بوده من الان نمی­دونم این میگن همون پالانی رو بکنیم پهلوی، برای اینکه ما شما رو ارتباط بدیم به ایران باستان قبل از اسلام و فلان. اصلاً این ایدوئولوژی رو چند تا مستشرق آمریکایی و به خصوص انگلستان و (واضح نیست) انگلیس به کمک آدمای مثل محمدعلی فروغی ماسیونی که یک آدم هم با سواد هم فوق العاده خائن ببین دو سه نفر آدم ملا داریم اون زمان یکی علی اصغر حکمت، محمدعلی فروغی اینها آدمای باسوادی بودن، سواد حوزه­ای و سواد چیز داشتن قلم­های قوی و اینا خیلی خیانت کردند، چهره­های فرهنگی که انگلیسی­ها گذاشتن کنار رضاخان امثال اینها بودن چهره­هایی یا مثلا داور که وزارت دادگستریشو کرد که آخرشم از ترس رضاشاه خودکشی کرد. یعنی به هیچ کدوم از این­ها هم رضاشاه رحم نکرد وقتی که آمد سرکار تک تک اینا رو حذف کرد. اون تیمورتاج که خب اعدام شد به عنوان اینی که گفتن با شوروی ارتباط داره. همین 6-5 تا کل کارای رژیم پهلوی رو کردن با کمک سفارت انگلیس رضاشاه بی­سواد بود. تریاکی بود یعنی از اول تا آخر عمرش ایشون تریاک می­زد، خانومش میگه روزی چند دست تریاک می­زد، منم کم کم تریاکی شدم هر روز تریاک می­­زد و کُنیاک می­خورد این فردوس که می­گفت شب­ها هم که می­خوابید حالا وارد این چیزا نمی­خوام بشم از بس دیگه کار ما به جایی رسیده باید بگیم آقا این آدم بی­تربیت بوده مثل اینکه طرف بزرگترین جنایات رو کرده ما بیایم ثابت کنیم بعد از دستشویی دست­هاشو نمی­شسته

مخاطب: اصلا یکی از مشکلات ما این مشکلات ما اینه که تو این 40 سال همش به این وجه حالا فساد فردی و خانوادگی شاه پرداختیم

استاد: من حالا به این چیزا نمی­خوام بپردازم فرض کنم اصلا این آدم هیچی من میخوام بگم از لحاظ شخصیتی یه آدم بی­سواد، تریاکی اصلا لقبش به عنوان رضا ماکسیم، رضا شش لول­بند مثل رضا چاقو کش اینجوری مطرحه، قمارباز، گردن کلفت محل و بعد در همون حال جلوی فرماندگان قزاق روس و بعد انگلیس­ها به شدت حقیر، ترسو یعنی محمدعلی فروغی که این دوروری­های خودشو همه رو حذف کرد بعضی­ها رو کشت، داور خودکشی کرد، بعضیا رو گذاشت کنار بعد انگلیسی­ها گفتن اقا بدون اینها نمیشه، تقی زاده و اینها همه دوبارره برگشتن و اینها همشون جزء جریانه ماسیونین، ضیاء الدین طباطبایی که یک چهره­ی انگلیسی­ست او هم به عنوان مغز سیاسی گذاشتن و جالبه سفارت انگلیس میگه ما بعد از اینکه می­خواستیم قاجار رو نگه داریم، مثل قبل نه دیگه کامل تحت کنترل 100% نه مثلا 70-60% روی سه نفر هم بحث کردیم، یکی رو قاجار پسر احمدشاه بود، محمدحسن خان.کی؟ یکی چی بود.. بعد که بحث شاه هم شد 3-4 نفر بودن رضاخان نفر 5-4 بود، 2-3 نفر اتفاقاً از بین خود قاجار بودن... یک مرتبه سه تا طرح از انگلیس مطرح میشه، 1.سلطنت قاجار بمونه ضعیف ولی قدرت دست رضاخان باشه؛ 2.سلطنت قاجار حذف بشه به جاش رضاخان بیاد رئیس جمهور شه، جمهوری درست کنیم در ایران مثل ترکیه و رضاخان رئیس جمهورش بشه 3.سلطنت قاجار را یک سلطنت جدید به وجود بیاوریم به نام پهلوی و اینکه سلطان قاجار کی باشه رو 3-2 نفر بحث بود، میگه تمام این پروژه­ها توی لندن و هند، چون کودتای ایران از طریق اپراتورای انگلیس در هند، نائب السلطنه­ی اینها در هند رهبری شد، این اردشیر و شاهپور ریپورتر هم این­ها همه تو هند بود، اینا زردشتی­هایی بودن که از ایران رفته بودن هند و بعد اونجا بهائی بودن؛ نقش بهائی­ها هم حواستون باشه، بهائی­ها، بابی­ها، ازلی­ها هم در خیانت انقلاب مشروطه هم در کشف حجاب هم در تقویت پایه­های اصلی رژیم رضاخان خیلی مهم بوده، اصلا بهائیت و بابیت تو ایران هیچ وقت تقریبا یک مذهب نبوده، همیشه یک مذهب سیاسی با سرویس­های جاسوسی وصل بود، مخاطب، کشف حجاب رو قبل از رضاخان بهائی­ها آغاز کرده بودن. نقش بهائی­ها حواستون باشه، بهائی­ها، بابی­ها، ازلی­ها در خیانت انقلاب مشروطه هم در کشف حجاب هم در تقویت پایه­های اصلی رژیم رضاخان خیلی مهم بوده، اصلا بهائیت و بابیت تو ایران هیچ وقت تقریبا یک مذهب نبوده، همیشه یک مذهب سیاسی با سرویس جاسوسی وصل بود.

مخاطب: کشف حجاب رو قبل از رضاخان بهائی­ها آغاز کرده بودن.

استاد: همینه اصلا شروعش با اینا بوده

مخاطب دیگر: یک نکته وجود داره، فکر کنم که بخشی از این اتفاقایی که داره میوفته و تحلیل­هایی که ما می­کنیم تحلیل­هایی هست که یه برچسبی هم روش می­خوره مثلا شما میگید یه سری خدمات رضاشاه کرده اما این خدمت­ها معطوفه به فلان گروه سیاسی یا فلان دولت استعماری بوده، ما میگیم که آقا بالاخره رضاخان تونسته یه راه­آهنی از جنوب به شمال بکشه تونسته یه سری از خدمات عمومی..

مخاطب دیگر: بانکداری ایجادکنه، ارتش منظم ایجاد کنه، یونیفرم برا ارتش بیاره

مخاطب: اینا رو با برچسب نباید..

استاد: برچسب زدیم ما الان:؟

مخاطب: نه اینکه میگین که دولت انگلیس این نسخه رو پیجیده که این اجرا بکنه یا ...

استاد: خب اینا اسناده. پس لازم شد اسناد رو براتون بخونم می­خواهید بخونم؟

مخاطب: اینکه گفتین آخه نقد انگلستانه­ها

استاد: نه رضاخان او خودش میگه ما به رضاخان دادیم، حالا مثال میزنم شما...

مخاطب: الان یه نسخه­ای پیپچده شده، ما هزارتا نسخه داریم نمی­تونیم اجراش کنیم..

استاد: در این 40 سال چقدر جاده چقدر راه آهن چقدر خدمات بهداشتی

مخاطب: سوال اینه...

مخاطب دیگر: ببینید شیوه حکومت رضاخان به هرحال...

استاد: نه اینکه میگی اونا تونستن ما نتونستیم خب چرا میگی ما نتونستیم؟ تو این 40 سال...

مخاطب: ما سند پیش رومون داریم میگیم فاصله داریم با سندی که خودمون نوشتیم.

استاد: با اون سند فاصله داری یه چیزِ خدماتی که تو این 40 سال کرده در تاریخ ایران نشده، شما اصلا قبل از انقلاب رو نمی­دونید چی بوده که بخواهید مقایسه کنید.

مخاطب: نه یه بحث دیگه­ایِ..

استاد: این یه بحث دیگه­ایِ؟ میگه ما چطور تو این نسخه نتونستیم عمل کنیم؟ چطور نتونستی؟ شما تمام روستاهای شما نه آب داشته نه برق داشته نه جاده داشته، این همه خدماتی اصلاحی از جاده از راه آهن از دانشکاه، اینایی که تو این 40-30 سال با این تحریم و جنگ و اینها ساخته شده این­ها را نبینی و اما خط راه آهن جنوب شمال وقتی دارم عرض میکنم علت چیه، انگلستان؛ اصلا اینها واضحه توی کتاب­های اسناد تاریخی اینا روشنه خود رضاخان هم چیزی غیر از اینها نگفته منتها فقط برای اینکه چهره­اش رو تو جامعه سفید کنن. من اول بحث گفتم هیچ رژیم فاسدی ندارید که هیچ اصلاحی نکرده باشه، این را که گفتیم یزید همین معاویه که با امیرالمومنین جنگیده و این جنایات رو کرد، قوی­ترین نیروی دریایی اسلام را ساخته، همین معاویه ینی قوی­ترین نیروی دریایی جهان رو ساخت که تو دنیای کسی رقیب نیروی دریایی معاویه نبوده به عنوان اسلام، اما این توجیه نمی­کنه اینکه تو اصلا اصل حکومتت نامشروعه تو کی هستی؟ کی به تو حق داده به این کشور حاکم بشی؟ چه صلاحیتی داشتی و بعد به چه قیمتی این کارو کردی؟

مخاطب: آقای رحیم­پور من یک پاورقی به بحث بزنم در تایید حرف شماست در صورتی که عمدتا هم می­دونیم اینا در اثر ناآگاهی هستش این بخش جامعه به اون وجه استبدادی وجه خشونت طلب اون رفتاری که رضاشاه تو گوهرشاد اونا رو کرده تقریبا کاری نداره، اون نکته­ش به اینِ که من تو ذهنم مونده که رضاشاه این کارو کرده.

استاد: خب ذهنت خالیه

مخاطب: نه من نوعی رو نمیگم اون کسی که...

استاد: همینو میگم ذهنت خالیه تو شنیدی نخوندی کسی بهت نگفته اینا رو اگه بهت بگن چه کرد. چرا کرد. به چه قیمت کرد. اونوقت می­فهمی برایند این کار را خدمت بوده یا خیانت بوده. این رو داریم میگیم و الا...

مخاطب دیگر: اون فلسفه­گرایی روشنفکرایی که انقدر دم از دموکراسی می­زنن دچار شکست و بحران شده دیگه یعنی دموکراسی­خواهی هم اگه بخوایم بگیم این شعار یک دهن کجی به ماست. دهن کجی به روشنفکرا هم هست. اونایی که این همه مدت زور زدن برا دموکراسی...

مخاطب: این برگشتن به یه نوع باستان گرایی برگشتن به یه جور تمرکزگراییِ و یه چیزی وجود دارد یعنی یه فلسفه سیاسی وجود دارد یه برنامه­ای برای آیندست...

مخاطب دیگر: این ناظر به این نیستش که ما یه حکومت سلطنتی فلان می­خواهیم یا حکومت استبدادی می­خواهیم یا حکومت پهلوی می­خواهیم ناظر به اینِ که این آدمی که این حرف رو میزنه خیلی از ناکارآمدی­های موجود رو میبینه بعد این رو مقایسه میکنه با یه سری اتفاقاتی که افتاده.

مخاطب دیگر: بدیهی است که یک حکومت استبدادی حکومت رضاخان به هر حال چون حکومت فردِ و او یک تصمیم متمرکز توش گرفته میشه یه فوایدی در واقع این نوع تصمیم گیری داره که حکومت دموکراتیک نداره تو حکومت دموکراتیک موازی کاریه آدم­های مختلف میان و میرن ...

استاد: اصلا کسانی که از توتوریاللیسم(واضح گفته نمی­شود) دفاع می­کنند بحثشون همینِ یکیش که آقا با دموکراسی واقعیش چه برسه به دموکراسی بازی اگه واقعا بخواد دموکراسی باشه، هیچ ثباتی و هیچ کاری درست پیش نمیره، هی او به او احاله میکنه، او به او بعد اون یکی میگه تقصیر اون بود، ولی اگه یه آدمی بیاد گردن کلفت وایسه یا تمام اختیارات اگه لازم شد زور هم بگه سرکوب هم بکنه ولی کارو حل کنه ببره و بدوزه وببره جلو، این مفیده، ببینید ما باید تلاش کنیم بدون دیکتاتوری تمرکز در مدیریت باشه بدون بی ثباتی، پاسخ­گویی وشفافیت بشه این هنره تو انقلاب اسلامی تو ساختارسازی سیاسیش اینو لحاظ کرد که آقا دیکتاتوری نباشه اما تمرکز قدرت و مسئولیت تفکیک قبا باشه حالا این مشکل در عمل داره که اینا رو کی باید حل کنه، همین ما و شماها باید حلش بکنیم.

مخاطب: پس شما میگید این شعاره ناظره برخواستن رضاشاه نیست.

استاد: اصلا نه ممکنه رضاشاه که هیچی خیلی چیزها اصلا تو ایران ممکنه کسایی باشن با اسرائیل، عاشق اسرائیل هم باشن، عاشق آمریکاهم باشن. ما که نگفتیم نیستن که، مگه کسی گفته نیستن، الان کسایی هستن اصلا میگن آقا ما میگیم استعمار و استبداد کامل باشه، ما آزاد باشیم مثلا زنا و شراب و ... . تو آمریکا یکی از این سمینارها بود بعد رفتیم تو یه خیابانی ایرانیای همین ساواکی­ها سلطنت طلب­ها و ازاین تیپ­ها بودن، بهائی­ها و این­ها تو مغازه­ی یکی از اینا رفتیم دید ما ریش داریم گفت که پاسداری؟ گفتم نه پاسدار نیستم. بسیجی­ام از پاسدار بدترم. گفت نگاه به خدا ما اصلا نه که از ترس و اینا، اونجا چیزی نبود می­خواست بگه نیگا من بخدا ما نه با شاه کار داشتیم نه با شیخا. من می­خواستم عرق بخورم، کراوات بزنم، دیدم اونجا شلاق میزنن پاشدم اومدم اینجا، من نه با اونام نه با اینا اصلا من با سیاست کار ندارم، حالا راست و دروغشو نمی­دونم میخواستم بگم این روحیاتش بود ممکنه یه کسی اینجا بگه آقا، این آقا اومده با رای ما آمدن اینا ولی چرا عرضه نداره، چرا کارو درست پیش نمی­بره، راجع به صدام هم همینو میگفتن، میگفتن آقا صدام زمان جنگ میگفت، من یادمِ، میگفتن اگر امام خمینی یک صدام داشت جنگ تا حالا تموم شده بود، چون صدام یکی بود مثل رضاخان، مثلا می­آمد تو خط به فرمانده­ی لشکرش می­گفت باید بری این خاکریز ایرانیا رو بگیری، اگه برگردی اعدامی، اگه بری ممکنه کشته شی، ممکنه زنده بمونی، امکان زندگیت هست اما اکه برگردی قطعا کشته شدی. اینطوری عمل می­کرد، راجع به رضاخان مشهور بود که میگفتن مثلا رفته نانوا رو انداخته تو تنور حالا من نمیدونم راسته یا دروغه میبینید.مردم تشنه­ی سلطنت و دیکتاتوری و فساد و خیانت نیستند، دنبال اقتدران، قاطعیت باشه، آقا یه کاری رو که قبول کردی برو انجام بده برو جلو، از رضاخان اونی که در ذهن­ها مونده بود اینه آقا دیکتاتور هست، خائن هست، قلدر هست، اما بالاخره چهارتا کار را قاطع انجام داده و به یک جا رسونده. خب حالا ما که اولا قرار نیست که هرکس هر کاری کرده بگیم کلا تو کارای خوبتم بده کارای بد ماهم خوبه.

مخاطب: نکته همین آقای رحیم­پور، همین رو می­خواد مخاطب

استاد: بله این که نیستن ولی بحث اینه که سیاسته رو وقتی داری بررسی می­کنی، مثال می­زنی یک بررسی کنی چی بوده، مثلا سازمان ثبت اسناد، شناسنامه برای زمین­های زراعی درست کرد که خب البته این یک خدمتیه به جامعه، اما چرا انجام شد. ببینین یک ششم بهترین زمین­های ایران رو ملک شخص رضاخان شد بعد از کودتا، یعنی انگلیس رسما گفت مال خودت، سند زمین­ها رو اینجا هست اگه خواستین من براتون بخونم که چقدر زمین به کجا؟ نزدیک به 300 هزار کارگر روز مزد فقط رو زمین­های شخص رضاخان، همش غصبی بود؛ کار میکرد، 300 هزار، تو جمعیت اون موقع ایران. چند میلیون پول نفت، از این مناطق مستقیم به حساب شخص رضاخان می­رفت یا داخل کشور یا خارج از کشور، رضاخان ثروتمندترین آدم بود درایران در طی چند قرن، یعنی کل شاه­های قاجار به لحاظ ثروت نوکر رضاخان هم نمی­شدن، همش هم غارت و دزدی بود. کلی زمین، نزدیک 30 هزار روستا رو، بین 37 نفر تقسیم کرد و اینا همه آدم­های خود دربار یا نظامی­هایی که تو کودتا کنارش بودن، همشون هم بدون استثناء به سفارت انگلیس وصلن و انگلستان تو اسنادش هست، میگه رضاخان آمده اینجوره. دقت کنید اینا رو . اونجا ثبت اسناد بوده که اینا رو مالکیت اینا مال کیه؟ وقتی میگید اونا چرا اینکارو کردن یه وقت میگید آثار خارجیش چی بوده، به چیزی هست به نام هدف، یه چیزی هست به نام نتیجه. هدف اونها اصلاح نبود، خدمت به خلق نبود. نتیجش چرا یک بخشیش اصلاح بود، حالا مثال راه­آهن رو زدید. راه­آهن؛ اینا تو اسناد خود رژیم نظام پهلوی بعضی از کسایی که خودشون شرمنده­ان. آوردم براتون یکی یکی سندها رو بگم. جنگ جهانی اول شده، انگلیس آمد کل غلات ما رو برد، از طریق حکومت، قزاق­ها، اون موقع رضاخان که نیروی قزاق­هاست...

مخاطب: اون موقع که قحطی­ها پیش آمد.

استاد: بله، طبق آماری که خود اینها میدن برآورد ما اینه بین 13-10 میلیون ایرانی مردن که نصف ملت ایران بودن، یا سرشماری دقیق از جمعیت نبود، حداقل یک سوم ملت قطعا از گرسنگی مردن و عامل اصلیش ارتش انگلیس بود. انگلیس به کمک روس­ها و روس­ها از اون طرف با کمک قزاق­ها. جنگ اول جهانی ایران رو اشغال کردن با این غارت رضاخان تو جنگ اول قزاقه...

مخاطب:میدونیدکه این قتل عام و این قحطی تو کتابای تاریخ نیومده؟

استاد: چرا اومده

مخاطب: کتابای تاریخ دبیرستان

استاد: تودبیرستان نیامده

مخاطب: این یه نقشه استراتژیکه، باید پرسید که اون کسی که کتابای تاریخ رو مینویسه یا تالیف میکنه دوره راهنمایی رو چرا چرا به این چیزا اشاره نکرده؟

استاد: خیلی چیزها و گاهی بدبین باشیم می­گیم آدم نفوذی­ان اینجا خوش بین باشیم می­گیم آدم بی سواد نادانی­ان. اصلا مشکل ما اینه بچه­ها ما یعنی شماها، نسل شماها یا حتی نسل خود ما، اینا رو نمیدونن، خیال کردین نسل ما میدونن؟

مخاطب: مسئله اصلی تبیینی است دیگه؟

استاد: نمیدونن کیه ، ببین یه چهره اگه به شما بگن شما اگه از یه زاویه مثلا یزید چی گفت به امام حسین «عیله السلام» یزید در زمان کربلا چیا گفت. شما تردید خواهید؟ کرد که عزاداری برای امام حسین درسته است یا نه؟! تمام حرف یزید این بود مگه من با توچه کار کردم من که به... . معاویه به امام حسین میگه یزید که به شما احترام میذاره، شما چرا تو انقد خشن حرف میزنی، معاویه به امام حسین میگه. بعد میگه که تو من میدونم شماها به حساب خیلی انقلابیید، میاید سر حکومت همه چی رو بهم میریزید، یزید آدم آرامیه میذاره هر کی هرکاری کنه اما امنیت حفظ بشه، این حرف­های معاویه است. به امیرالمومنین نامه نوشته یا علی تقوا تقوا... می­خواهید باز خونریزی بشه بین مسلمین، قدرت انقد برات مهمه، کی داره به کی میگه، یزید بعد از قضیه کربلا اعلام میکنه من اصلا دستور ندادم این اتفاقا بیفته تو کربلا من کی گفتم من گفتم برید کلاه بیارید رفتن سر آوردن، اولین مجلس عزاداری رسمی برای امام حسین رو یزدی گرفته، بعدک گفت البته ایشان مقصر بودند، پسر عموی من بودن(پسرعموی تیره­ای). جامعه داشت زندگیشو میکرد، آمد اختلاف انداخت، مردم را به جان هم انداخت، امنیت رو بهم ریخت، علیه حکومت قانونی، قیام مسلحانه و خروج کرد، من فتوای شرعی دارم بفرما این شریح، که از زمان خلیفه دوم سوم، زمان خود علی قاضی بوده، بعد ببینیم شرع چی میگه اینجا قانون چی میگه عرف چی میگه، همه به من دارن حق میدن، شما اگه اینجوری نگاه کنی قطعا رضاخان یک قهرمانِ. شاه هم شعارش همیشه این بود، تمدن بزرگ ما پنجمین ارتش جهان، باطنش چی بود؟ واقعیتش چی بود؟ ایران دانشگاه تاسیس شد تا زمان انقلاب، شما 5 تا اختراع بگو، یک اختراع بگو که در دانشگاه اتفاق افتاده، یک نمونه تولید علم بگو. اصلا امام، زمان انقلاب یکی از اشکالاتش این بود گفت دانشگاهی برای ما ساختید که حتی یک اختراع نمیتونه بکنه، یک مشکل کشور رو نمیتونه حل کنه. و خودشونم هر وقت مریض میشن، مریض عادی پامیشن میرن اروپا، این دانشگاه وظیفه­ی دانشگاهیشو انجام داده؟ حالا جدا از مسائل اخلاقی و دینی و اینا، جدا از اینکه هر کی وارد میشه میاد بیرون یک آدم متکبر، ناکارآمد، طلبکار از مردم و بیزار از توده مردم و مدام هی تشبث به اون طرف این کجا خدمت به ما؟ به حوزه هم اشکالاتشو میکنه به او هم میکنه.پس ببینید! یعنی رضاخان هیچ خدمتی نکرد؟ اصلا کسی وجود نداره که هیچ خدمتی نکرده باشه. مگه الان آمریکا، آمریکا وقتی می­خواست شاه رو نگه داره انقلاب سفید راه انداخت، انقلاب سفید یعنی اصلاحات. منتها چندتا سوال رو جواب بدیم 1. اول من براتون سند آوردم اگه خواستین بخونم. زمان اصلاحات از زمان صفوی شروع شده بود. یعنی وقتی شاه عباس هزار کاروان سرا، 99000 و فلان کاروان سر مدرن اون زمان در تمام جاده­ها میزنه و جاده ها رو بهم وصل میکنه شروع شده خیلی از این کارایی که میگن زمان رضاشاه شروع شده، 80-90% از زمان قاجار شروع شده، از زمان ناصرالدین شاه شروع شده بود.

مخاطب:ولی متوقف شده بود دیگه.

استاد: متوقف شد بدلیل..

مخاطب: یعنی یه نفر مثل رضاشاه میتونست ادامه بده

استاد: متوقف شد مثل جنگ جهانی. برای جنگ جهانی بود ایران اشغال شد، ایران بین انگلیس و روس تقسیم شد. به این دلیل متوقف شد.

مخاطب: میدونید سندهای در مورد چیز هم هست دیگه، در مورد دورع قاجار یعنی ما یه تاریخی در مورد قاجار داریم، یه تاریخ انحطاط مخصوصا اون اواخر، دوره انحطاطه یه وضعی بوده که نمیشد ادامش داد،

استاد: معلومه

مخاطب:خیلی خب

استاد: اصلا به همین دلیل

مخاطب: موضوع جنگ نبوده دیگه اصلا جنگ با روس نشون داده که ماچقدر ناکارآمد بودیم و جنگ ایران و روس سالها طول میکشه، در این سالها تمام ایران، تمام تمدن ما در برابر روسیه قرار میگیرد، یعنی علما فتوای جهاد میدن، مردم حاضر میشن بعضی از کسایی که میان وارد صحنه میشن کنار ایرانیا می­جنگند، مسلمینی­ان که ایرانیی نیستن، شاه با تمام قوا شروع جنگیدن با روسیه میکنه، سالهای سال این جنگ­ها ادامه داره و این شکست ما در برابر روسیه به این معنیه که ما سرتاپا شکست خوردیم و اون نحوه­ی زندگی کردن رو دیگه نمیشد ادامه داد. تمدن ما شکست خورده بود در واقع دیگه نمیشد ادامه داد. باید تغییر میکرد

مخاطب دیگر: تو همین ماجرا خیانت­هایی که فرانسه کرد رو باید در نظر بگیریم. یعنی شما خیلی وقتا وایمیسی که فرانسه...

مخاطب: اون هم یک تمدن منتها... اون هم یک طرفه. انگلستان خیانت کرد، فرانسه خیانت کرد. در هر کشوری از جهان مخصوصا در کشورهایی که محال دعوا هستند، شما طرف­هایی داری،مگه الان اون طرف­ها تو ایران نداری. مگه شما همین امروز با یه کشوری مثل فرانسه معامله نمیکنی.معامله مثلا یه ماشین پژو که یه معامه غیر عادیه دیگه. تو چرا باید بری پژو بگیری از فرانسه؟ علتش اینه که تو یه بازی داری. یه طرفی داری مثل چین، یه طرفی داری مثل آمریکا، یه طرفی داری مثل روسیه، دل خوشی که از اینا نداری ولی تو این بازی واقعی که طرف­هات واقعی هستن باید یه بازی انجام بدی. من میگم رضاخان یه طرفه. اونجوری که دیگه نمیشه ادامه داد. رضاخان سواد نداشت. ناصرالدین شاه میدونست دیگه چون به فرانسه کتاب میخوند، شعر مینوشت، نقاشی میکشید، یه آدم بافرهنگی بود ولی دیگه کارآمد نبود. اینجوری نبود که نفهمن رضا شاه نمیدونم سواد نداره و بی سوادی بده، ناصرالدین شاه هم داشتن.

مخاطب دیگر: علیرضا میگه اونا رو یکی دست گذاشتن که یه کارایی میتونه بکنه. انگلیسیا اومدن..

مخاطب: فقط اونا نبودن، بالاخره طرف­ها بودن، میگم اگه شخصیت­های داخل ما، روشتفکرا، علما اگر اینا پشت رضاخان واستادن یعنی فرصت رو در رضاخان دیدن، فقط انگلستان نبوده، هر کدوم این طرفا هر کاری می­خواستن بکنن باید طرفای دیگه رو لحاظ میکردن، از جمله رضاخان، از جمله همون علما، همون روشنفکرانی که رضاخان رو اوردن سرکار یا باهش موافقت کردن، باهش همکاری کردن،

مخاطب: ببین علیرضا آدمای علوم سیاسی میگن گذار از دولت سنتی به دولت مدرن یه دوران گذاری نیاز داره که اسمشو میذارن دولت مطلقه فک میکنم، بعد میگن یعنی یه ضرورتی ایجاب میکرد که برای میزانسیون ایران، یک دولت مطلقه­ای تو ایران باشه که این در واقع از اون عقب ماندگی، یک جهشی داشته باشیم. دولت مطلقه این کارو بکنه. در واقع رژیم پهلوی توی ایران این شکلی تعریف میکنن. میگن در واقع رژیم پهلوی اون دولت مطلقه­ای که دوران گذره.

مخاطب دیگر: یک اصطلاح منور الفکری..

مخاطب: برای همین روشنفکرا از این رژیم حمایت میکنن، در واقعا دارن اون عقب ماندگی مارو میبینن. اون ناکارآمدی ما رو میبینن. اون وضعیت دوره قاجار رو میبینن. برای همین میگن باشه خب عیب نداره ما تن میدیم به یه آدم بی­سواد دیکتاور. ولی ما رو عبور بده از این وضعیت...

مخاطب دیگر: در واقع این روش زندگی رو باید تغییر میدادیم، اگه میشد اونجور که در جنگ با روسیه شکست نمی­خوردیم.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha