شبکه چهار - 6 تیر 1399

عدالت قضایی و سلامت انتظامی(استدلال‌های یک رشوه‌گیر)

در جمع نیروی انتظامی _ به مناسبت سالگرد ۷ تیر و هفته قوه قضاییه _ ۱۳۹۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم.

دامنه بحث نفوذ این‌قدر وسیع است که با هر صنفی در این موضوع با یک شیوه‌ای و در یک حیطه‌ای مطرح می‌شود. کار من طلبگی و معلمی است نفوذ بیشتر عرصه‌های آموزشی، فرهنگی، پژوهشی مطرح می‌شود. در مدیریت کشور، فضا یک معنا و یک گستره دیگری پیدا می‌کند. در نهادهای اقتصادی و بانکی کشور نفوذ یک شکل دیگری پیدا می‌کند. در نیروهای نظامی، نفوذ جنبه‌های دیگری پیدا می‌کند. در نیروی ا نتظامی هم نفوذ طور دیگری است. به نظرم آمد باید تناسبی از مخاطب و موضوعی با خودمان به عنوان مخاطب بدانیم با توجه به آیات و روایات و فرمایشات اولیاء دین بعضی از محورها را عرض کنیم و از باب یادآوری به خود من و دوستان. نفوذ در حوزه امنیت لایه‌های مختلفی پیدا می‌کند. شما الآن می‌بینید منطقه به لحاظ امنیتی از هم پاشیده است. یعنی یک جوری شده که هر روز آدم نمی‌داند تا شب چه اتفاقی در منطقه می‌افتد و شب نمی‌داند که صبح چه می‌شود. از شب تا صبح در ترکیه کودتا شده، و هر دقیقه می‌گویند کودتا برد، کودتا باخت! تا همین الآن هم آخرین خبری که دیدم آنکارا دست کودتاچی‌هاست، استانبول دست این‌هاست. در این روز فرانسه، شهر نیس، همین‌طور آمریکا، بلژیک و... هر منطقه، کل اروپا و جهان همین‌طور که برای ما تروریست درست کردند که منطقه را به خون و آتش بکشند این آتش همه جا قابل مدیریت نیست و یک وقتی هم دامن خودت را می‌گیرد. ولی به لطف خدا امنیتی که در ایران و در کشور ما هست با این که آماج هزاران توطئه است ولی به لطف خدا امن‌ترین کشور منطقه است. نفوذ در امنیت، یکی از اهدافش فلج کردن قوه امنیتی کشور است. شما بهتر می‌دانید که چند محور دارد: یکی آن بحث تروریزم و بمب‌گذاری است. یک بُعد آن که به ما مربوط است و چنین جلسه‌ای را شما سروران عزیز این‌جا حضور دارید خط نفوذ برای ایجاد ناامنی در کشور از طریق سلب اعتماد مردم از نظام و از نیروهای امنیتی است این خطرناک‌ترین نفوذ در این مرحله است. شما دیدید که حقوق‌های حرامی که اسم آن را دریافتی‌های نامتعارف می‌گذارند برای این که درستش کنند. نامتعارف چیست؟ حرام است. دزدید. نامتعارف! مثل این که دستش را در جیب یکی بکند و بگوید یک عمل نامتعارفی است. دزدی است نامتعارف چیه. رهبری گفت که بزرگترین خطر در این قضیه این بود که مردم اعتماد خودشان را از نظام و مدیران نظام سلب بشود. نگاه می‌کند قیافه‌اش و اداهایش خیلی قانونمند است حتی اداهایشان مرتب است ولی دزد است. خطرناک‌ترین نفوذ الان این است که خدای نکرده افکار عمومی به این نتیجه برسند که این مدیران را می‌بینید؟ همه این‌ها دزدند. این یعنی نابودی جمهوری اسلامی. ما در این خراسان مگر نداشتیم روحانی مسئول دادگستری که اعدام شد. مگر ما رئیس آگاهی نداشتیم در تهران که الآن زندان است، رئیس بانک ملی که در رفت، سخنرانی‌اش الآن در اینترنت هست همه جا هم می‌گفت حقوق مردم، حقوق ملت و قانون را رعایت کنید! خب همه را برداشت رفت. همین الآن دارند می‌گویند رفته کانادا. این‌ها خطرناک است یعنی اگر این‌ها ادامه پیدا کنند فردا می‌گویند این‌ها را می‌بینید که چطور پشت تلویزیون مصاحبه می‌کنند و چطوری سخنرانی می‌کنند و چطوری می‌آیند گزارش جرم‌های مردم را می‌دهند نصف این‌ها خودشان فاسدند، این نفوذ خطرناک است که پدر ما را درمی‌آورد. همه هم توجیه دارند. ده سال پیش، بیست سال پیش خودشان دزدگیر بودند ولی ده سال بعد خودشان دزدند! توجیه هم می‌کنند قانونی، می‌گویند نظام حق ما را نداده، من یک عمر فداکاری کردم زحمت کشیدم شما بهتر از من می‌دانید می‌شود جای ظالم و مظلوم را عوض کرد. می‌شود با نوع بستن پرونده افراد، جای ظالم و مظلوم را عوض کرد! بعد پرونده‌ای که تشکیل می‌دهد تا صد سال دیگر تکان نمی‌خورد. هر دادگاهی می‌رود همان است! یعنی قاضی آن را نگاه می‌کند می‌گوید آقا این همه اتهام! دادگاه تجدیدنظر می‌بیند می‌گوید این همه اتهام! دیگر تا آخر همین است مگر این دستگاه قضایی آشنایی داشته باشد یا شانسی بیاورد، یا این که نترسند بگویند کسی که این گزارش را نوشته شاید گزارش غلط نوشته، چرا پیش‌داوری می‌کنید چرا تا ته بر همین اساس پیش می‌روید؟ نفوذ، در مسئله امنیتی تا این‌جاست. نفوذ در حوزه. بروید اسناد لانه جاسوسی را ببینید این‌ها از کمونیست که ضدآمریکایی بود تا بیت مرجع تقلید نفوذ کردند اصلاً هیچ کس نمی‌دانست که باید چکار بکند. بروند ببینند. طرح کودتای نوژه، طرح تجزیه در کردستان، بلوچستان، آذربایجان و ترکمن صحرا، همه را بروید ببینید یک پروژه را سازمان سیا لانه جاسوسی تعریف کرده، بیت آقای شریعتمداری که مرحوم شد، خدا او را ببخشد. پسرش آدم سازمان سیا شد. کمونیست‌های ضد آمریکایی در این پروژه هستند. تجزیه‌طلب‌های کُرد هستند ملی‌گرایانی که می‌گویند ضد تجزیه هستند آن‌ها هم هستند. خیلی جالب است یعنی از آخوند، از بیت مرجع تا کمونیست،‌از ملی‌گرا تا تجزیه‌طلب، همه این‌ها را تا پروژه بیاوری. رئیس نیروی دریایی جمهوری اسلامی جاسوس است. افضلی که اعدام شد، جاسوس روس‌ها شوروی بود. تا مخفیانه‌ترین نهادهای کشور بعد از انقلاب آدم نفوذی داشتند. بهشتی را چطوری کشتند؟ در اتاق فرماندهی حزب جمهوری آدم داشتند. کلاهی، کشمیری چه کسانی هستند؟ همه این‌ها کسانی بودند که با قیافه‌های حزب‌اللهی، انقلابی، با ادا و اصول، با چاپلوسی و تملق، توی دستگاه آمدند یک مقدار هم خدمت ظاهری کردند کلاه آن‌ها را برداشتند آن‌ها هم ساده‌اند می‌بیند طرف یک کم دست و پا دارد با عرضه است چاکرمنش هم که هست، نگاه می‌کند که باد از کدام طرف می‌آید؟ خب برای چی نیایند بالا؟ آن وقت مسئول امنیت حزب جمهوری اسلامی همان کسی است که بمب‌گذاری کرده و 72 نفر و بهشتی را زده. این مسئول امنیت بود. کشمیری شده مسئول اتاق امنیت دولت، همان کسی که آنجا بمب می‌گذارد. این یعنی نفوذ. به لحاظ علمی و فرهنگی، آدم می‌فرستند در رده‌های بالای نظام، تا شورای عالی انقلاب فرهنگی تا شورای امنیت می‌آید صدتا ضربه می‌زند هیچ کس هم نمی‌فهمد. صدویکمین آن شاید لو برود و شاید هم خودش برود. نفوذ یعنی این‌ها. آن روز که داشتم این خبرهای حقوق‌های 80 میلیونی و 100 میلیونی در اینترنت می‌دیدم همان روز تلویزیون داشت یک برنامه‌ای پخش می‌کرد یک پیرمرد و پیرزنی بودند با دوتا – سه‌تا بچه‌شان در یک اتاقی زندگی می‌کردند گفت کل درآمد ما همین یارانه‌هایی است که می‌دهند کل زندگی‌مان با این می‌چرخد. بعد می‌گفت خودم مرض قند دارم خانمم هم مرض قند دارد هر دو داریم می‌میریم کل پولی که ما داریم همین سیصدهزار و خرده‌ای تومن است برای خرید انسولین، آن هم نمی‌توانم هم من و هم خانمم داشته باشیم این را برای خانمم هست می‌دهم او مصرف کند چون پایش را می‌خواهند قطع کنند خودم دیگر ندارم که انسولین بزنم. همان روز در خبرها آمد که این‌ها این‌طوری‌اند بعد گفتند صد و خرده‌ای‌اند بعد گفتند نهصد و خرده‌ای‌اند. تیپ‌هایشان هم همان تیپ‌هاست آدم‌های روشنفکر به اصطلاح اصلاح‌طلب هستند و حزب‌اللهی نماهایشان هم همین حرف‌ها را می‌زنند. در روشنفکر لائیک لامذهب که صریح نوکر غرب است همین حرف‌ها را می‌زند. اصلاً کاری به جناح ندارد. یکی از این‌ها را دیدید یقه‌اش را چطوری بسته بود داشت خفه می‌شد، یقه شیخی، بسته! ما شیخ هستیم شیخی را ما می‌خونیم یقه شیخی را این‌ها می‌بندند. ته ریش هم دارد چهارتا هم انگشتر عقیق، بعد هم گرفته می‌گوید حق‌مان است طرف طلبکار بود می‌گفت من شکایت می‌کنم از این‌هایی که این حرف‌ها را زدند. اگر رهبری نمی‌آمد در نماز عید فطر آن حرف‌ها را نمی‌زد یادتان باشد این‌ها می‌آمدند آن کسانی که آمدند افشا کردند را می‌گرفتند چنان که من شنیدم کارمندان بانکی را که این‌ها را افشا کردند تحت تعقیب از طرف این‌ها قرار گرفتند. با شکایت صوری این‌ها درست می‌شود. الآن از همین حرف‌های من می‌توانند شکایت کنند حکم می‌دهند شما می‌آیید من را می‌گیرید، همین خودِ شماها می‌آیید من را می‌گیرید. این‌طوری است می‌گویند حرف‌های خلاف قانون زد، تضعیف مسئولین را گفت، تشویش اذهان عمومی بود اگر رهبری این‌ها را نمی‌گفت و نگوید می‌گیرند. اگر امام(ره) این حرف‌ها را نگوید دوره‌های مختلف، جناح‌های مختلف این‌ها جرأت می‌کنند هرکه بیاید سر کار، نشسته می‌خواهد ببرد! این‌ها نفوذ است و این خطر نفوذ است این باعث می‌شود که مردم، کسانی که بچه‌هایشان را دادند، اغلب طبقه‌های متوسط به پایین هستند کم‌کم این‌ها اعتمادشان را از دست بدهند. نگاه می‌کنند می‌گویند این‌ها که این حرف‌ها را می‌زنند خودشان ماهی این‌قدر حقوق می‌گیرند ماهی صد میلیون دارند می‌گیرند. حالا هیچ کس این‌ها را نفهمیده، خطر نفوذ این است که در برابر آدم‌هایی که به جایی وابسته نیستند محکم برخورد می‌کنند و یک پرونده‌ای برایش می‌بندد که تا موهایش سفید می‌شود از زیر بار این پرونده نمی‌تواند خلاص شود. پرونده‌سازی کردند که نمی‌تواند خلاص شود، ولی یک پرونده برای این‌ها تشکیل نمی‌شود. این‌ها خطر نفوذ است.

امیرالمؤمنین(ع) کسانی را در رأس پلیس و نیروی انتظامی ‌گذاشت (شرطه)، می‌گفت این‌ها باید باتقواترین، پاک‌ترین، زندگی‌هایشان سالم‌ترین زندگی‌ها باشد. با این‌ها رأس نیروی انتظامی باشند. قوانین شُرطه به معنای پلیس ببینید امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید چیست؟ می‌گوید رئیس پلیس و نیروی انتظامی چون به جان مردم، مال مردم، ناموس مردم، حریم خصوصی مردم مسلط هستند. من از شما سؤال می‌کنم که چه کسی در دنیا هست که اگر به حریم خصوصی‌اش دقت کنید 5تا گناه پیدا نکنید؟ شما اگر یک کسی ذره‌بین روی زندگی خصوصی‌تان بیندازد، به نظرتان چقدر طول می‌کشد تا شما را بگیرند؟ 20 روز. ما و شما همه‌مان همین‌طور هستیم! ما معصوم نیستیم شما معصوم نیستید منتهی مردم بدانند یک عده گناه‌شان علنی می‌شود و یک عده گناهان‌شان برای همیشه مخفی می‌ماند و رد می‌شود و کسی نمی‌فهمد. گناهان‌شان در حریم خصوصی و سوء استفاده‌هایشان را هیچ کس نمی‌فهمد. یک عده نخیر، ضعفا هستند دست‌شان به جایی بند نیست آن‌ها زود رسوا می‌شوند! حضرت امیر(ع) به مالک اشتر می‌فرماید من کسانی را اجازه می‌دهم در حکومت بیایند که جلوی نفوذ بایستند که اگر من بخواهم گناه کنم و خیانت کنم نیرویی که خودم نصب کردم او نگذارد. نه این که نگاه کند ببیند چه بگوید من خوشم می‌آید؟ به او درجه می‌دهم و حقوقش را بالا می‌برم، هرچه بگویم همان را می‌گوید و به آبروی آدم‌ها کاری ندارد! می‌گویند برای تضعیف افراد و نظام و انقلاب است. بعد می‌گویند این‌ها حرف‌های امام است بعد بعضی‌ها خجالت می‌کشند می‌گویند ما نمی‌دانستیم! خب نمی‌دانستی چه فرقی کرد حرف‌ها که غلط است تو الآن باید بگویی امام بیخود گفت این حرف‌ها را گفت نه این که بگویی ببخشی. یک عده‌شان که نامرد و بی‌حیا هستند می‌گویند خب امام گفته، خدا رحمتشان کند برای 20 سال پیش است! آدم واقعاً نمی‌داند اگر رهبری در این قضایا نایستد نگوید سر مسائل خارجی، سر مفاسد داخلی، این‌ها چه کار می‌کنند؟ واقعاً نمی‌دانیم اگر ولیّ فقیه نباشد چه کار می‌شود؟ چیزی که واقعاً صددرصد یقین ندارید نگویید آبروی افراد را نبرید. دروغ نگویید برای این که از شما راضی بشوند! در مورد جان مردم، مال مردم، آبروی مردم، یک نفر را وقتی بی‌گناه متهم می‌کنید و آبرویش را می‌برید این که دیگر درست نمی‌شود. از آن طرف، یک مجرم، دزد، گناهکار را می‌فهمی دزد است، می‌فهمی فاسد است، می‌فهمی نفوذی است، ولی می‌گویی که اگر من بخواهم گیر بدهم برای من دردسر می‌شود باز هم بی‌دین هستی. در روایات داریم یکی از بزرگ‌ترین عذاب‌های آخرت عذابی است که با امضایشان آبرو یا جان یا مال انسان بی‌گناه را از روی کم‌کاری یا این که حالا وقتش را ندارم، حالش را ندارم، به ما چه! جان یا مال یا آبروی کسی را می‌برد. یا از آن طرف با ظالمی مواجه می‌شود جامعه به تو اعتماد دارد ولی تو نگویی بگویی سری که درد نمی‌کند چرا دستمال ببندیم به من چه؟ در مورد هر دو گفتند، یکی که به بی‌گناه گیر می‌دهد بدون این که واقعاً حجّت شرعی داشته باشد واقعاً تحقیق نکردی سؤال نکردی چرا به حرفش گوش نمی‌کنی؟ چرا وقتی چیزی نمی‌گوید تحقیق نمی‌کنی؟ یا از آن طرف وقتی یک چیزی مسلّم شده که این فاسد است خودت می‌فهمی که این فلان‌جا وصل است او به فلانی وصل است هردویش خیانت است می‌گویند در قیامت مسئولین را در تابوتی از آتش می‌گذارند و اینقدر این عذاب طول می‌کشد تا بتواند در مورد تک تک دستوراتی که داده، امضاهایی که کرده، آبروهایی که ریخته، مظلومی که دیده و از آن دفاع نکرده، جای مظلوم و ظالم را عوض کرده، باید این را جواب بدهد. آنجا صاحبان قدرت و ثروت از همه بیشتر معطل می‌شوند این مردم فقیر و بیچاره از همه زودتر رد می‌شوند در روایت داریم با این‌ها تسامح می‌شود. این‌هایی که قلم‌شان، امضایشان، دستورشان با جان و مال و آبروی مردم سروکار داشته یا کوتاهی کردند دست‌شان را رو می‌کنند، پوست‌شان را می‌کَنند، هر ثانیه و هر ساعتی که می‌گویند 50 هزارسال است روزی که می‌گویند 50 هزارسال است مثال است این‌قدر طول می‌کشد که یک وقتی پیامبر(ص) داشتند بلند بلند گریه می‌کردند حضرت فاطمه(س) پرسیدند چرا؟ از چه نگران هستید؟ فرمودند دارم به عواقب بعد از مرگ فکر می‌کنم از این گردنه‌هایی که باید عبور کنیم پیامبر(ص) زار زار گریه می‌کردند ولی ما خوشحالیم و خاطرمان جمع است. نفوذ یعنی این که جامعه، درست یا غلط به این جمع‌بندی برسد که مثل این که اوضاع شیرتوی‌شیر است کسی مواظب نیست مملکت صاحب ندارد این‌ها جان و مال و آبروی آدم‌ها را می‌برند قرآن جلوی او بگذاری بگویی دست بگذار روی این قرآن که تصمیمی که گرفتی، مصاحبه‌ای که کردی، کاری که کردی، این حکمی که دادی، امضایی که کردی این‌ها واقعاً حجّت شرعی و قانونی و عقلی داری نمی‌توانند. بگویی دست روی قرآن بگذار همه موارد را که با ظلم روبرو شدی می‌توانستی برخورد کنی همه را برخورد کردی، برخورد کردی. ولی توجیه اداری برایش دارد یک گزارش برای نفر بالاتر می‌نویسد. توی اداره هم این‌طوری است که از پایین تا بالا گزارش می‌خواهند نمی‌دانند که واقعاً چندتا مشکل مردم واقعاً حل شده است همین‌طور گزارش می‌خواهند. رهبری در عید فطر فرمودند اعتماد مردم،‌ اعتماد مردم. جمهوری اسلامی فقط یک سرمایه دارد و آن هم اعتماد مردم است اگر این سرمایه رفت سقوط می‌کند. آن سرمایه‌ای که مردم خاطرشان از مسئولین جمع باشد که این‌ها حق ما را نمی‌خورند این‌ها حقوق اضافی نمی‌گیرند از بیت‌المال برنمی‌دارند مشکلات خودشان را حل نمی‌کنند دادگاه‌های ما نفوذناپذیر است. ببینید راجع به همین قضیه دوتا استدلال است یک استدلال این است که می‌گویند اگر چهارتا فاسد و دزد در نیروی انتظامی یا در دادگستری‌ها نفوذ کرد این‌ها را پیدا کنید برخورد کنید ولی صدایش را درنیاورید چون مردم بدبین می‌شوند. این یک فکر است. یک فکر دیگری هم هست یکی از دوستان می‌گفت این ملاقاتی که 7 تیر رهبری با مسئولین قوه قضائیه داشتند این را گفتند ولی در تلویزیون این قسمت آن پخش نشد ایشان گفته بود که این گزارشاتی که به ما می‌رسد که مثلاً در نیروهای امنیت و عدالت و دستگاه دادگستری‌ها و نهادهای مربوط به امنیت ما آدم فاسد داریم، دزد داریم، یکی از خود مسئولین قوه قضائیه گفته بود که طرف یک پرونده اساسی دارد می‌آید می‌گوید 500 میلیون به تو می‌دهم یک میلیارد به تو می‌دهم از طریق وکلا گاهی عمل می‌کنند، مستقیم به قاضی نمی‌دهند، گاهی از طریق دفتر و دستک و بوروکراسی دادگستری‌ها عمل می‌کنند گاهی از داخل نیروی انتظامی و پاسگاه‌ها عمل می‌کنند کسی که گزارش می‌نویسد، آن گزارش!  همین‌ها را ببینید شما همه‌تان در این کار وارد هستید من به عنوان کار رسانه‌ای عرض می‌کنم از همین جلسه ما می‌شود 6 جور گزارش نوشت. طبق یک گزارش بگویند این جلسه، یک جلسه بسیار مقدس و معنوی با ذکر اهل بیت(ع) بود چون روایات را از ائمه خواندند. طبق یک گزارش بگویند یک جلسه‌ای برگزار کردند که همه‌اش توطئه بود. یک گزارش این که یک جلسه‌ای بود یک عده آدم‌های بیکار نشسته بودند یک بیکارتر از آن‌ها هم داشت جفنگ می‌گفت آن‌ها هم گوش می‌کردند مجبورشان کرده بودند که بیایند بنشینند آن‌ها هم نشسته بودند. یک گزارش دیگر این که یک جلسه بسیار با اهمیتی بود. کدامیک از این اَشکال گزارش‌ها به سمت دادگاه‌ها می‌رود؟ از کدام‌هایش چقدر مطمئن هستید؟ با چقدر می‌شود یک نیروی پلیس و یک نیروی امنیتی را خرید. به ما بگویند که آقا برو فلان کار را بکن به تو 5 میلیون تومان می‌دهند. نمی‌توانم آقا برای 5 میلیون خلاف کنم. می‌گویم نه آقا خلاف شرع؟ بعد بشود 50 میلیون می‌گوییم خلاف شرع؟؟ بعد می‌گوید 500 میلیون بعد می‌گوییم خلاااف شرع؟ بعد می‌گویند 5 میلیارد بعد می‌گوییم خب باید بحث بشود. یک وقتی می‌گفتند مردم کوفه به امام حسین(ع) خیانت کردند یک وقتی یکی از دوستان می‌گفت من رفتم حساب کردم دیدم اگر من هم بودم خیانت می‌کردم. گفت چطور؟ گفت طبق تاریخ به بزرگان هر قومی گفته من این‌قدر هزار سکه می‌دهم من حساب کردم به پول الآن، بین 12 تا 40 میلیارد تومن می‌شده، این‌ها که در کوفه خیانت کردند کارشان موجّه بوده است! یعنی اگر همین پول را الآن به ما بدهند اغلب ما همین کار را می‌کنیم. خیلی است، آمده به سران قوم به پول امروز ما می‌شده 10- 15 میلیارد تومان.

طرف یک پرونده‌ای دارد به خارج هم وصل است منتهی نفوذ این‌طوری صورت می‌گرفته که هیچ کس مدرک رو ندارد و این کارها را می‌کند می‌گویند شما از اول عمرتان تا آخر عمرتان چقدر حقوق می‌گیرید می‌گویند این‌قدر؟ از اول تا آخر عمر تمام حقوقت را با هم بریزند می‌توانی یک سرمایه‌داری حسابی بخری؟ می‌گوید نه! می‌توانی برای هر کدام از بچه‌هایت یک ماشین و یک ویلا در شمال و سالی 4-5 بار سفر خارجی و تفریحی بروی؟ می‌گوید نه تا آخر عمرم هم نمی‌توانم. خب بیت‌المال که میلیارد میلیارد پول است یک دریایی است حالا شما اگر از این گوشه یک کاسه‌ای برداشتی به چه کسی ضرر می‌خورد؟ استدلال‌هایشان را گوش کنید الآن 3-4 تا استدلال می‌خوانم الآن همه‌مان کم‌کم وسوسه می‌شویم. آیا جمهوری اسلامی و دولت و جامعه حق من را به من داده است؟ جانم در خطر است، خانواده‌ام، دیر، زود، هزارتا مشکل دارم این دستمزد ماست؟ بعد فلانی و فلانی که خوردند این هم که یک اقیانوس بی‌پایان است من هم که مضطرّ هستم این یک اضطرار است که اضطرار همه حرام‌ها را حلال می‌کند اکل‌میته هم، جنازه را هم می‌تواند بخورد! دستم هم که باز است، یک پرونده‌ای هم هست که کافی است من این‌طوری امضاء کنم و این‌طوری گزارش بدهم، این پرونده برای او 50 میلیارد دارد این حرف را قاضی می‌تواند بگوید رئیس پلیس و نیروی انتظامی و یک نیروی اطلاعات هم می‌تواند بگوید. این‌هایی که مسئول اطلاعات و امنیت هستند و آن‌هایی که به اسرار مردم و به حریم خصوصی مردم نفوذ دارند و این‌هایی که دست‌شان باز است، بعد یک مرتبه می‌گوید که خب حالا بنده این‌طوری امضاء کنم یا این‌طوری امضاء کنم یک مرتبه 200 میلیارد پول جابجا می‌شود از این طرف امضاء کند به او می‌رسد از آن طرف امضاء کند به آن می‌رسد خب به من چی؟ به من چه می‌رسد؟ ببینید چقدر قشنگ حرف منطقی است؟ به من چی می‌رسد؟! ما این کار را بکنیم این بخورد آن کار را بکنیم آن بخورد می‌خواهم که نخورند! تمام این‌هایی که اختلاس و رشوه می‌گیرند و دزدی می‌کنند همه‌شان این فلسفه را دارند یکی از آن‌ها هم گفته بود من پیش بچه‌ها و خانمم شرمنده هستم چون فامیل‌ها و دوستان‌مان همه ویلا دارند ما نداریم؟ این درست است که بچه من تحقیر بشود؟ ببینید از چه دری وارد می‌شود؟ کرامت انسان؟ این درست است بچه‌های من عقده‌ای بار بیایند؟ من نباید به اندازه کافی برای زن و بچه خودم باشم؟! همین‌طوری 6تا جمله پشت سر هم چیده و یک روضه‌ای آنجا خواند که ما گریه‌مان گرفت گفتیم به نظر ما این را باید یک چیزی هم اضافه بر آن‌هایی که دزدیده به او بدهند! درستش می‌کنند.  بعد کارگری تعریف می‌کرد که از چیزهایی که در این کارگری‌ها دیده! کارگری که به خانه‌ها برای کارگری می‌رود پول‌دارهای این شهر را گفت بیایید ببینید چه خبر است این‌ها

چه می‌گویند! گفت خداشاهده ما همین الآن هم اگر جنگی چیزی بشود اگر ایران به خطر بیفتد من می‌روم می‌جنگم و کشته هم بشوم ولی خیلی از این مدیران همین حرف‌هایی که می‌زنند را عقیده ندارند این‌ها خطر نفوذ است بی‌اعتمادی که نباید بگذاریم اتفاق بیفتد.

یک خط این است که رهبری در این جلسه گفته بودند شما بروید 20تا قاضی فاسد را که در دستگاه‌های دادگستری هستند با پول و رشوه پرونده‌ها را جابجا می‌کنند جای ظالم و مظلوم را عوض می‌کنند پدر یک بی‌گناهی را درمی‌آورند یا اصلاً دقت نمی‌کنند شما بهتر می‌دانید اگر در یک پرونده‌ای بخواهید مته به خشخاش بگذارید می‌توانید. – کسی هست در این جلسه که با این عرض بنده مخالف باشد – که اگر کسی بی‌دین باشد به روش قانونی می‌تواند طی یک پروند، چه نیروی انتظامی باشد و چه دادگستری که جای ظالم و مظلوم را عوض کند، می‌تواند یا نمی‌تواند؟ هیچ کس هم تا آخر نمی‌فهمد و پیگیری هم نمی‌کند! این‌جا خطر نفوذ این است. نفوذ در امنیت، نفوذ در اعتماد ملی، نفوذ این‌جاها خطرناک است این که امیرالمؤمنین(ع) می‌گویند مسئولین در نیروی انتظامی و در دادگاه‌ها باید پاک‌ترین آدم‌های جامعه باشند که اگر همه هم وسوسه می‌شوند نیروی انتظامی و قاضی دادگاه این دوتا دادگستری و کلانتری این دوتا وسوسه نشوند حالا چند مردِ حلاجیم و چطوری می‌شود وسوسه نشد؟ حالا یا از ترس یا از اینکه می‌فهمد یک کسی مظلوم دارد واقع می‌شود می‌گوید ولش کن به ماچه؟ یا روی توهم. همین‌طوری راجع به یک کسانی خوش‌بین هستیم یا بدبین هستیم، روی توهم. پیش‌داوری. این‌ها حرام است در روایت ما می‌فرمایند که هرجا که نوعی داوری و قضاوت است چه مسئله اطلاعات،‌ چه امنیت و چه اجرای عدالت سوء ظن به افراد حرام است همین‌طور که اعتماد بی‌خودی به افراد حرام است هم بی‌اعتمادی بی‌جا هم اعتماد بی‌جا هر دویش حرام است. این‌ها جایگاه نفوذ است. خب الآن اگر کسی بخواهد در دستگاه‌ها نفوذ کند و یک کاری را بکند که نمی‌آید برخلاف جهت باد حرکت کند! در جهت باد حرکت می‌کند. نگاه می‌کند چه کسانی رأی آوردند و حرف‌ها و شعارهایشان چطوری است؟ ما در رده بوروکراسی کشور، ما در مدیریت‌ها و رده‌های دوم و سوم و چهارم، پول‌هایی را که می‌گیرند و کسی هم نمی‌فهمد ما بارها دیدیم که این‌ها ریش‌شان با انتخابات بلند و کوتاه می‌شود این‌قدر بی‌دین هستند اصل و اصولی در زندگی‌هایشان ندارند همه هم توجیه می‌کنند. طرف انگشتر عقیق قشنگ بسته، ته ریش، توی ماشین توی خیابان نشسته ولی زنش بی‌حجاب است و آرایش کرده است، سلب اعتماد! مردم به مدیران‌شان بی‌اعتماد بشوند و به امنیت‌شان و به دادگاه‌شان بی‌اعتمادب شوند و بگویند انگار کسی مواظب نیست. در روحانیت این‌ها مأیوس نمی‌شوند مگر چند سال پیش یک طلبه ایرانی و طلبه افغانی را در حوزه قم نگرفتند که این‌ها با سفارت انگلیس و آمریکا، آمریکا که تعطیل شده بود با واسطه ولی از سفارت انگلیس مستقیم پول می‌گرفت یادتان هست 10- 15 سال پیش بود او را پای تلویزیون آوردند به آن‌ها گفتند شما چه کار می‌کردید؟ گفتند کار ما جاسوسی نبود به ما گفتند تحقیقات بکنید که در قم در حوزه، مثلاً نهادهای مختلف که در حوزه هستند پژوهشگاه‌ها و جریانات سیاسی مختلف، گروه در سال، گزارش بدهید، کار تحقیقی بود. بعد چقدر به او می‌دادند؟ یک مبلغی که اگر جلوی سگ هم می‌انداختی برنمی‌دارد ولی این به این مبلغ حاضر بوده که جاسوسی کند! بعد توجیه که همه جا هست مگر زمان شاه قبل از انقلاب، مگر سیستم همه آدم‌ها تک‌تک فاسد بودند؟ خیر، همه در این کلانتری‌ها، همه چشم‌شان به رئیس‌هایشان است اگر در یک تشکیلاتی دزد بیایند همه می‌فهمند دزدی بکنند، رشوه خور بیاید کم‌کم همه می‌فهمند رشوه می‌گیرند، منافق ببینند مسئول‌شان جزو منافقین واقعی هستند چند چهره هستند همه چند چهره می‌شوند. این که روایت می‌فرماید «الناس علی دین ملوکهم» مردم نگاه می‌کنند مسئولان‌شان، صاحبان قدرت و ثروت، اعتماد، نفوذ، این‌ها چطوری‌اند؟ می‌فرماید باد از این طرف می‌آیند همه این‌طوری می‌شوند، اگر در تشکیلاتی رؤسای اصلی رشوه نگیرند و محکم برخورد کنند در آن تشکیلات رشوه به حداقل می‌رسد. اگر در یک تشکیلاتی ریاکاری ببینند همه ریاکار می‌شوند یاد می‌گیرند این است که پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت(ع) این همه روی مسئله حاکمان و حکومت و مدیران و عدالت مدیران و نوع نگاه به مردم تأکید دارند. ما هم روایت داریم که ذره‌بین روی زندگی خصوصی مردم نگذارید حرام است گناه کبیره‌ای که خداوند در قرآن فرمود بخشش ندارد مثل شرک است عذاب الیم در انتظار اوست، یکی تجسس در زندگی خصوصی افراد است برای اینکه پرونده‌سازی کنید می‌گویید این قدر ذره‌بین توی زندگی‌ات می‌اندازم تا از توی آن چهارتا گند دربیاید بعد به درد می‌خورد این بزرگترین خیانت و گناه کبیره است. ضمن این که همین ذره‌بین را فردا روی زندگی خودت می‌گذارند ما چند نفر از آدم‌هایی را داریم که دهه اول انقلاب جزو سپاه و وزارت اطلاعات و مسئولین امنیتی بودند ولی الآن یا ضد دین هستند یا فراری و خارج از کشور هستند. آن زمان خودشان همین کارها را می‌کردند عدالت و شرع را رعایت نمی‌کردند خدا همین‌جا سر خودشان آورد. این وعده است. پیامبر(ص) فرمود هرکس دنبال ریختن آبروی افراد بی‌گناه باشد غیر از آخرت، خداوند در همین دنیا آبروی او را خواهد ریخت و ما خودمان در دنیا خیلی دیدیم این اتفاق افتاده است. یک جا امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر می‌فرماید گیر سه‌پیچ به افراد نده، حتماً یک چیزی هست، بعضی‌ها را دیدید می‌خواهند نهی از منکر کنند می‌گویند اول باید منکر را کشف کنیم تا بعد بشود نهی از منکر کرد، منکر کشف می‌کنند! کشف منکر در حریم خصوصی افراد حرام است مگر کسانی که در حریم خصوصی، ظاهرش حریم خصوصی است ولی دارد برای حریم عمومی توطئه می‌چیند. یعنی ظاهرش این است که می‌گوید در خانه خودم هست، خب بله در خانه خودت هست ولی داری مثلاً مواد چیزی می‌کنی یا فحشایی را سازماندهی می‌کنی و می‌خواهی حریم عمومی را خراب کنی. بله در حریم خصوصی خودش، هر کسی هر غلطی خواست بکند بکند به ما و به شما مربوط نیست اگر خودش و خودش هست. حق نداریم تحقیق کنیم که آیا تو در خانه خودت داری گناه می‌کنی یا نه؟ حق نداریم.

نقل شده که خلیفه‌ای داشت در خیابان‌ها می‌رفت که ببیند در خیابان‌ها چه خبر است؟ خلیفه اول و دوم، ساده‌زیست بودند خلیفه سوم به بعد و خلفای دیگر هم. ما انتقادهای دیگری داریم ولی از این جهت نه. این آمد دید که یک سروصدایی هست و گزارشی آمده بود که در این خانه، اهل خانه دارند گناه می‌کنند – حالا گناه چه بوده نمی‌دانم – ایشان آمد در زد دید در را باز نمی‌کنند رفت روی دیوار، رفت روی دیوار صدا زد ای اهل خانه چه غلطی دارید می‌کنید؟ او آمد بیرون گفت که آقا ببخشید ما هر غلطی داریم می‌کنیم مجوز این نیست که شما توی حریم خانه ما بیایی که تحقیق کنی ببینی ما چه غلطی می‌کنیم؟ این کاری که شما کردید گناهش بیش از گناهی است که ما مرتکب شدیم به دلیل این روایت پیامبر. راست هم می‌گفت. بگویید من یواشکی تحقیق می‌کنم، شنود می‌گذارم، تعقیب مراقبت می‌کنم تا یک گندی از توی زندگی‌ات در بیاورم! خب زندگی خودت هم پر از این گندهاست، خب مگر تو معصومی،‌ ما معصومیم! مگر انسان معصوم اصلاً وجود دارد؟ همه ما و شما گناهکاریم! همه‌مان! اگر یک کسی در این جمع هست بگوید من گناهکار نیستم و هیچ لکه‌ای در زندگی‌ام نیست تا بگوییم او را به جرم دروغگویی بگیرند!! نه. باید بگوییم خدایا پناه بر تو، ما آدمیم، ضعیفیم، خطا می‌کنیم و خطا کردیم ولی سعی کردم این مسئولیت را در دادگستری، در نیروی انتظامی و در فلان‌جا به عهده بگیرم، سعی می‌کنم گناه نکنم، کمتر گناه کنم و سعی می‌کنم به بندگان تو برای گسترش عدالت و امنیت و اخلاق در جامعه خدمت کنم، خدایا کمکم کن و توکل بر تو. من نمی‌خواهم هیچ آبرویی را بریزم و حتی از مجازات کسی هم خوشحال نمی‌شوم. می‌دانید فرق حکومت شیعی و علوی با حکومت‌های دیگر چیست؟ فرقش این است که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند وقتی داری مجرم را مجازات می‌کنی خوشحال نباش. خیلی این حرف عجیب است. یک کسی اصلاً دزد و فاسد است می‌خواهید شلاق بزنید امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند یک وقت با کیف شلاق نزنی، خوش‌خوشان‌تان بشود و بگویید آخ جون بخور! بگو من خوشحال نیستم تو یک انسانی، خطایی کردی، داری مجازات می‌کشی، آبرویت هم دارد می‌رود من نمی‌خواهم این اتفاق بیفتد من متآسفم. این مجازات اسلامی است. همان وقتی که داری اعدامش می‌کنی برایش دل بسوزان. بگو این اتفاق برایت پیش آمد خودت هم مقصر بودی وظیفه‌ام هم این است که جنابعالی را مجازات کنم. اما من بدی تو را نمی‌خواهم من به تو کینه ندارم. ما مورد داریم که امیرالمؤمنین(ع) مجبور شدند حکم رجم بدند، چون طرف 4 بار اعتراف کردند دیگر مجبور شد حکم بدهد چون اگر نمی‌کرد خلاف شرع بود. در حالی که دستور رجم دادند خود حضرت امیر(ع) برای همان مجرم گریه کرد و گفت انشاءالله خداوند تو را می‌بخشد. قنبر دارد اجرای رجم می‌کند و یک کسی را خوابانده دارد شلاق می‌زند قرار بوده 20تا شلاق بزنند، قنبر گرم شده بود دور برداشته بود حساب از دستش در رفت، به جای 20تا مثلاً 25تا زد، بعد که او داشت اون زیر کتک می‌خورد گفت چیه همین‌طور داری می‌زنی؟ گفت قرار بود بزنیم گفت 4-5 تا اضافی زدی! به حضرت امیر(ع) گفتند، حضرت(ع) فرمودند قنبر اشتباه کردی. گفت حالا چه کار کنم زدم دیگر، تمام شده، فرمودند نه، تمام نشده، دوتا راه است یا ایشان شما را می‌بخشد و تو را عفو می‌کند یا می‌خوابی آن 4تا اضافه را که زدی می‌خوری تا دفعه یادت باشد که 20تا را 24تا نزنی. گفت طرف را آوردند شلاق بزنند نفر اولی را که 30-40 تا زد، نفر دومی آمد تا آمد گفت بسمه تعالی که بزند، این فکر کرد گفت 20تا تا حالا! گفت کجا 20تا، 30-40 تا زده! حضرت امیر(ع) گفت 20تا تا حالا نه، سه – چهارتا اضافی زدی بخور. می‌دانی آن طرف گفتند می‌بخشی یا نه؟ گفت نه آقا نمی‌بخشم می‌خواهم بزنم. حضرت امیر(ع) فرمودند قنبر جان دیگر خودت می‌دانی! قنبر، مجری نیروی انتظامی بود خوابید گفت خیلی خوب بزنید! فقط جان ما همانطور که ما زدیم بزنید – این را من اضافه کردم گفتم – خوابید شلاق‌های اضافی را خورد، حضرت امیر(ع) گفت حالا این شد عدالت. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید از مجازات مجرم هم لذت نبرید. بگو خدایا من به خاطر تو برای عدالت و برای خدمت به بندگانت، ما داریم حکم تو را اجرا می‌کنیم، من خوشحال نیستم که تو زندان بروی کتک بخوری و اعدام شوی. کسی را داشتند می‌بردند اعدام کنند به حضرت امیر(ع) گفتند آقا همین‌طور که فلانی را می‌بردند فلانی توی سرش داده و یکی هم پسِ کله‌اش زده و سه – چهارتا او را فحش داده، حضرت امیر(ع) فرمودند باید او را تعذیرش کرد. این حکمش اعدام است دیگر فحش خواهر و مادر و زدن در سرش چیست! باید تعذیر شود. یا باید او راضی شود. امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید حتی راجع به آدم مجرم نه آدم بی‌گناه، آن وقت راجع به متهم که مجرم نیست فقط اتهام است آن که دیگر وضعش خیلی فرق می‌کند. بعضی‌ها می‌گویند هرکس راجع به هرکس هر گزارشی داد و این را آوردند دستبند زدند آوردند همان که آن‌جا نوشته دقیقاً همان است به چشم دزد و حرام‌خور و ولدالزنا به او نگاه می‌کند، بابا این متهم است چیزی ثابت نشده! شاید کل آن دروغ باشد. شاید باید از او بعداً معذرت‌خواهی کنی. شاید در قیامت این تو را نبخشد! چنان که یک آدم گناهکار ظالم و دزد را وقتی از کنار او رد می‌شوی و زیرسبیلی رد می‌کنی و می‌گویی اگر به این گیر بدهم مشکلات برایم درست می‌شود می‌دانم خائنی، ولی خب بگویم بیرونم می‌کنند! خب بکنند. واقعاً مؤمنی که فکر کند رزق او دستش رئیسش هست مشرک است کسی که این فکر را بکند. مشرک است کسی که فکر می‌کند رزقش دست این و آن است دین داشته باش و برای دین و عدالت، روی حق بایست البته با عقل و مصلحت و رعایت همه جوانب، نه همین‌طور بی‌کله و خل‌بازی، برای خدا بکن، خدا تعهد کرده که رزق تو را به تو می‌دهد. روایت داریم که طرف آمد گفت آقا امر به معروف و نهی از منکر هی به من می‌گویید هزینه دارد، امر به معروف و نهی از منکر یعنی انتقاد، وقتی گیر بدهی خب به تو گیر می‌دهند! تو را اذیت می‌کنند، پرونده‌سازی، دروغ، فشار، دوتا فحش تو را می‌دهد که عصبانی بشوی بعد هم دوتا تو را فحش می‌دهد بعد بگوید خب تو یک جرم مرتکب شدی! هزارتا کار می‌شود کرد! می‌ارزد؟ جواب این است که بله آقا. در روایت فرمودند اغلب مردم که گناه، فساد و بی‌عدالتی می‌بینند و محل نمی‌گذارند یا همراهی می‌کنند علتش این است که یا از جان‌شان یا از مال‌شان می‌ترسند در حالی که خداوند ضمانت می‌کند جان و مال و آبروی کسی را که امر به معروف و نهی از منکر کند. ممکن است شغل تو را از تو بگیرند ولی رزق تو را نمی‌توانند از تو بگیرند. آبروی تو می‌رود، آبرویت بیشتر می‌شود. اغلب این‌هایی که دزدی می‌کنند، رشوه می‌گیرند، کلاهبرداری می‌کنند، همه‌شان می‌گویند ما مجبور بودیم این کار را بکنیم! می‌گوید من در یک موقعیتی قرار گرفتم که مجبور شدم این کار را بکنم. در حالی که انسان یک موجود مختار است مجبور نیست. ما ضعیف هستیم، ما فکر می‌کنیم مجبوریم. دنبال منافع‌مان هستیم می‌بینیم این‌جا منافعش بیشتر است می‌رویم بعد می‌گوییم مجبور بودیم! ما این‌طوری هستیم کی مجبور است؟ هیچ کس مجبور به هیچ گناهی نیست ما ضعیف هستیم اسم آن را مجبور می‌گذاریم! دیدید که بعضی‌ها می‌گویند ما هم اگر جای فلانی بودیم همین کار را می‌کردیم! خب تو هم مثل اویی. من هم مثل توأم! این معنی‌اش این نیست که مجبور بودی. تمام این‌هایی که دزدی می‌کنند و مواد می‌آورند و قاچاق می‌کنند همه‌شان می‌گویند ما مجبور بودیم. جبر است! می‌گویند برای چی؟ می‌گویند من زندگی دارم خرجم درنمی‌آید با خودم گفتم اگر دوبار این محموله را ببرم دیگر زندگی‌ام تأمین می‌شود و دست برمی‌دارم من مجبور بودم. البته من قبول دارم که برای بعضی‌ها پاک ماندن خیلی سخت است. موقعیت‌شان سخت‌تر است یک کسی که در امکانات و رفاه هست این برایش راحت‌تر است دزدی نکردن تا کسی که در خانواده و محیط و محله‌ای بار آمده که خانواده‌اش همه‌اش عرق‌خور و دزد و موادی هستند از بچگی معتاد است. آن وقت یک کسی که در یک خانواده معتاد و فقیر به دنیا می‌آید او پیش خداوند معذورتر است از کسی که در یک خانواده سالم مرفه به دنیا می‌آید. این دوتا اعمال‌شان پیش خدا مساوی نیست. خدا از او می‌گذرد بسا ممکن است از او بگذرد و از این نمی‌گذرد. بسا در روایات داریم که خداوند از یک گناه که از قدرتمند یا ثروتمند ببیند یا از دانشمندان، علما، یک گناه می‌بیند برای او خداوند گناه را چنان در عالم برزخ و قیامت گیر بدهد که بگوید برای همین عمل من را این‌قدر نگه می‌داری؟ در حالی که 50 برابر آن را از یک عالم جاهل یا فقیر یا ضعیف، بیمار، ناتوان، عفو می‌کند. این می‌گوید همین کار را ما کردیم، می‌گویند نخیر؛ ظاهرش مثل هم است تو در این موقعیت بودی می‌توانستی صددرصد راحت این کار را نکنی اما کردی! اما برای او 50 برابر سخت بود که این کار را نکند.

مقصود این است که این‌ها را که می‌گویم آیات و روایات است که خودم هم به آن عمل نمی‌کنم اما باید توجه داشته باشیم که این نفوذ از جهت اعتمادزدایی و اعتبارزدایی در جامعه نسبت به دستگاه امنیت و اطلاعات و عدالت، نیروی انتظامی و دادگستری. این بزرگترین خطر است. فردا اگر یک وقتی خدای نکرده جامعه به این نتیجه برسد که به هیچ کدام از اینها هیچ اعتمادی نیست، این‌ها اصلاً به دین و حقوق کاری ندارند این‌ها هر کاری خودشان بخواهند می‌کنند حالا بعضی‌ها خودشان گیر می‌افتند مثل آن آقای انتظامی تهران بود که گیر افتاده بود بعد عکس او را انداخته بودند در حالی که ریش و ادا و نماز جمعه می‌آمد و یک آدم موجهی بود آدم می‌گوید آدم‌های خوبی هم در دنیا هستند! بعد عکسش در اینترنت بود که – البته آن‌هایی هم که این عکس‌ها را در اینترنت می‌گذارند آن‌ها هم آدم‌های خائن و فاسدی هستند – من عقیده‌ام این است که این‌هایی که حریم خصوصی افراد را به اینترنت و فضای مجازی می‌آورند این‌ها واقعاً حکم‌شان تا مفسد فی‌الارض و اعدام هست – حالا عکس‌های این آقا لو رفت همه‌اش دروغ و ریا و خیانت، ادا و اصول هست، تقوا نیست. در حالی که امیرالمؤمنین(ع) می‌گویند مسئولین در یک حکومت دینی باید تقوایشان از مردم خیلی بیشتر باشد نه این که تقوای مردم صدبرابر تقوای خودشان بخواهند گیر بدهند تو باید از آن‌ها باتقواتر باشی. تو باید ده برابر آن‌ها تقوا داشته باشی و الا برای چه آن ها ناموس‌شان را به تو بسپارند؟ جان و مال و ناموس مردم دست توست تو باید صد برابر مردم تقوا داشته باشی و الا حرام است قبول کردن این مسئولیت‌ها و پذیرفتن آن و ادامه دادن آن؛ و یک جایی پای آدم می‌لغزد. یعنی خداوند در قرآن می‌فرماید نمی‌گذاریم قِسِر دربروید! این‌قدر انواع و اقسام امتحانات را از شما در دنیا می‌کنیم سر شهوت و ناموس، سر قدرت، سر ثروت، سر ریاست، سر کینه، حسادت، تا خودتان را نشان بدهید مفتکی نیست! باید خودتان را نشان بدهید در موقعیت‌های مختلف قرارتان می‌دهیم فقر، غنا. یک وقت رئیسی، یک وقت عزیز می‌شوی، فردا ذلیلت می‌کنیم در موقعیت‌های مختلف شما را قرار می‌دهیم که این‌ها مسائل مهمی است.

تا این‌جا یک جمع‌بندی کنم می‌خواهم عرض کنم که ما همه‌مان آدم‌های متوسط و در معرض خطر و در معرض گناه و در معرض سوء استفاده و در معرض فساد و در معرض کم‌کاری و بی‌اعتمادی هستیم. شما که لباس امنیت تن‌تان هستید که یعنی شما مسئول عدالت و امنیت و جان و مال و ناموس مردم هستید آن آقایی که مسئول بانک است گفتند کارگرهای معدن 1یک میلیون و 200 حقوق‌شان بوده که چندماه با آن کار سخت‌شان حقوق‌شان را ندادند بعد آمدند اعتراض کردند گفتند همه را نفری 20تا شلاق بزنید! خب به کارگر معدن بعد از چندماه حقوقش را نمی‌دهی، زن و بچه، گرفتاری، اجاره خانه، بعد او را شلاق می‌زنی! بعد رئیس کل همان بانک، 170 میلیارد پول غیر از آن‌هایی که برداشته، همین الآن 170 میلیارد از پول بانک دست اوست و ماهی 80 میلیون می‌گیرد هیچ کس در این سال‌ها هیچی نمی‌گوید! اگر نمی‌فهمید بی‌عرضه‌اید اگر می‌فهمید و محل نمی‌گذارید خائن هستید یکی از این دوتاست بعد امام صادق(ع) فرمود که مساوی است برای من «ضَیّعتَ عن خنت» خیانت کنی یا کار را ضایع کنی و بی‌عرضه باشی آدم بدی نباشی ولی بی‌عرضه باشی. فرقی نمی‌کند ممکن است نیت تو فرق کند اما اثر کار تو یکی است. امام صادق(ع) می‌فرمایند مدیر فاسد با مدیر بی‌عرضه اثرش یکی است. امیرالمؤمنین(ع) به طرف می‌گوید چرا فلانی را فلان جا گذاشتی این کار را کرده؟ می‌گوید این آدم خوبی بود بعداً خیانت کرد. بله اگر این‌طور باشد می‌شود. خود حضرت امیر(ع) هم کسانی را استان‌دار و حاکم گذاشت بعد خیانت کردند ولی گفت که نه، بعضی‌ها این‌طوری نیستند نگو «خانن امین» این آدم امینی بود بعداً خیانت کرد بگو «اعتمدت خائن» تو یک آدم خائنی را بدون تحقیق سر این کار گذاشتی! ناموس مردم را دست او می‌دهی. نظام صالح یعنی همین باید مراقب باشیم. این نهج‌البلاغه برای منبر نیست برای عمل است. این آقای جوادی حرف خوبی می‌زد می‌گفت ما با نهج‌البلاغه انقلاب کردیم ولی فقط می‌خواهیم با توضیح‌المسائل حکومت کنیم. توضیح‌المسائل فقط به یکسری احکام خاص عبادی، طهارت و نجاست و نماز می‌پردازد اصلاً حوزه کاری‌اش این است. با نهج‌البلاغه انقلاب کردید. من یادم می‌آید در انقلاب، همین ماه محرم بود سال 57 کمی زودتر از آن موقع، زمان انقلاب 13- 14 ساله بودم یک جمعی بودیم 10- 15 نفر جلسات قرآن و نهج‌البلاغه بود البته بعضی از آن جمع بعداً منحرف شدند و به خط‌های منافقین و این تیپ‌ها رفتند ولی این جلسه بچه‌ها بحث قرآن بود و نهج‌البلاغه، این‌ها را حفظ می‌کردند و هرکسی هم می‌آمد یک وقت کنفرانس می‌داد. بعد بچه‌ها در آن جلسه می‌گفتند ما از هیچ آیه‌ای یا روایتی در نهج‌البلاغه رد نمی‌شویم بلکه باید به آن عمل کنیم بعد برویم آیه بعدی. اغلب بچه‌ها پاک. مثلاً در روایت می‌گفت که باید شما مثل فقرا باشید. اغلب بچه‌ها هم بالاشهری بودند ما منطقه سناآباد می‌نشستیم که آن وقت بالاشهر مشهد بود، مشهد سناباد ما بچه بالاشهری بودیم آن طرفش این هتل هایت که الآن نمی‌دانم اسمش چیست یا اصلاً هنوز آن هتل هست یا نیست، هتل هایت آن موقع هتل اشرافی بود و خانه‌های اطراف آن خانه‌های رئیس شهربانی و ساواک و ارتشی‌ها و پلیس‌های آن موقع بودند. بعد این بچه‌ها می‌گفتند که ما باید عمل کنیم آیه و حدیث در جلسه خوانده می‌شد، خب همه این‌ها بچه‌های مرفه بودند باور کنید این بچه‌ها بلند می‌شدند از توی خانه‌شان روغن، برنج، برمی‌داشتند – این که حالا می‌گویند اردوهای جهادی – این که می‌گویم قبل از پیروزی انقلاب بود و در آن جلسه سن من از همه کمتر بود بچه‌هایی را دیدم که این‌ها در خانه‌شان سر سفرشان چلوکباب بود نمی‌خوردند برمی‌داشتند می‌رفتند چندتا کوچه آنطرف‌تر در یک خانه فقیر می‌دادند. بعد می‌دیدیم رسیدیم به آیه جهاد که باید خطر کنیم و ریسک کنیم یادمان می‌آید همین خانه‌های مسئول شهربانی و ساواک، همین‌طور دور و بر هتل هایت بود بچه‌ها می‌گفتند همین امشب باید برویم روی در خانه این‌ها بنویسیم درود بر امام و مرگ بر شاه! این آخر سال 56 و اول سال 57 هست واقعا رفتند و گفتند ما تا به این عمل نکنیم سراغ آیه و روایت بعدی نباید برویم. این طور بچه‌هایی بودند که حالا رفتند آن‌جا یک مصیبتی بود یکی از این خانه‌ها دیوارهایشان مثل خانه‌های اروپایی بود این‌هایی که پایینش باز است و بالای آن هم باز است دیوارها کوتاه بود پایین آن باغچه بود یعنی می‌شد قشنگ رفت و آمد، سگ داشتند، داشت روی دیوار آن‌ها شعار می‌نوشت یک دفعه از دو طرف ماشین شهربانی آمد دیدیم اصلاً جای در رفتن نیست خانه خود همان مسئول شهربانی ساواک بود رفتیم توی باغچه قایم شدیم. می‌خواهم این را عرض کنم که آیه باید فلان کنید باید عمل کنیم سراغ آیه بعدی نمی‌رویم تا به این عمل کنیم، خب این یک جور مواجهه با آیه و حدیث است و آن کسی که آن طرف هم کار می‌کند خیلی‌هایشان که آدم‌های فاسدی نبودند مگر آن زمان شاه مگر همه کارمندان ادارات مگر همه دزد و بی‌دین و لامذهب بودند مگر نیروهای پلیس همه دزد و فاسد بودند؟ نخیر آقا. معلم‌ها همه فاسد بودند؟ نخیر این‌طوری نبود. آدم فاسد بود صالح هم بود. سیستم فاسد بود. ما می‌گوییم الآن اگر سیستم و مدیریت درست نباشد هنری نکردیم 200- 300 هزارتا شهید دادیم کاری نکردیم. به قول شهید مدرس می‌گفت در مجلس، یک وقت آمد صحبت کرد گفت توی کل این مجلس یک مسلمان داریم آن هم نماینده زرتشتی‌هاست آن زرتشتی مسلمان است همه‌تان دروغگو هستید. آن زمان می‌خواستند برای دزد گرفتن سگ وارد کنند مدرس مخالفت کرد. بعد رئیس مجلس گفت ببخشید آقا ما هر طرحی می‌گذاریم شما هی مخالفت می‌کنید؟ چرا عقده دارید؟ هرچه می‌گویند مخالف هستید؟ گفت نه، من آن قضایا را بخاطر ملت می‌گویم ولی این را به خاطر شماها مخالفت کردم. گفتند چطور؟ این‌ها سگ‌های خوب برای دزدگیری هستند، گفت برای همین است اگر این‌ها را بیاورید همه شما را می‌گیرند من دارم مراعات شما را میکنم! این را مدرس در مجلس گفت. طرف آمد گفت ببخشید آقا شما چطوریه که این حرف‌ها را می‌زنید نمی‌ترسید؟ من پدرم هم توی مجلس است می‌خواهد از این حرف‌ها بزند خیلی هم شما را دوست دارد و قبول دارد ولی نمی‌تواند بزند شما چطور می‌زنید؟ گفت برای این که بابایت دزد است! چون پدرت دزد است و این‌هایی که دزد هستند این‌طوری نمی‌توانند حرف بزنند من نه چیزی از کسی بُرده دارم نه خورده‌ای، نه منتی! گفت لباس من لباس کرباس است وطنی است از دهات اصفهان است و غذایم هم نان و ماست است برای همین از کسی نمی‌ترسم. این را مدرس جواب داد. آن وقت این آدم قوی است. آدم که پاک است نمی‌شود در آن نفوذ کرد، در ناپاکی می‌شود نفوذ کرد. به حدی که رضاخان آمد توی مجلس، تمام این‌ها ترسیدند – در تاریخ نوشته که خیلی‌هایشان خودشان را خیس کردند و ترسیدند – رضاخان آمد جلوی مدرس دید محلش نمی‌گذارد نه این که ترسیده محلش نمی‌گذارد گفت سید تو از جان من چه می‌خواهی؟ گفت من می‌خواهم تو نباشی! چه کسی جرأت دارد با رضاخان این‌طوری حرف بزند. رئیس کل شهربانی زمان رضاخان را فرستادند خانه‌اش که برو مدرس را بترسان! مدرس داشت قلیان چاق می‌کرد، قلیان هم سابقاً در خانه علما و روضه‌ها بود. در خانه مادر ما روضه زنانه بود همه قلیان می‌کشیدند، ما از آنجا یاد گرفتیم قلیان کشیدن را، با مادربزرگ‌مان می‌نشستیم قلیان می‌کشیدیم، یک جنایت‌های بزرگی را از کنارشان رد می‌شویم و یک کارهایی را که... من نمی‌گویم خوب است یا بد است، آخر هر چیزی یک درجه‌ای دارد. – حرف توی حرف می‌شود – یک آقایی آمده بود صحبت می‌کرد می‌گفت فساد و منکرات جامعه را برداشته، قلیان، ربا، زنا، این‌ها را کنار هم گذاشت! ربا که قرآن می‌گوید اعلام جنگ با خداست. زنا که فلان است. این هم یک جمله معترضه گفتم فردا نگویید تهش یک فحشا کرد. می‌فرماید که «وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ» ما چرا بر خدا توکل نکنیم تکیه نکنیم « وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا» (ابراهیم/12) در حالی که خداوند همه راه‌هایی را وجود دارد به ما نشان داده، ما مشکل اطلاعات نظری نداریم، همه‌مان دزدی و سلامت و پاکی را می‌فهمیم چیست؟ این که بگوییم ما نمی‌دانستیم برای ما کلاس نگذاشتند! هرکس هر کاری میکند می‌داند. یکی از دوستان می‌گفت رفتیم پیش آقای بهجت(ره) گفتیم حاج آقا می‌شود یک نصیحتی ذکری به ما بگویید که ما یک مرتبه مقامات طی کنیم که هیچ کسی به ما نگفته؟ - بعضی‌ها دیدید دنبال راه‌های آسان میانبر می‌گردند - یک ذکری بگویید که ما بگوییم یک مرتبه برویم جزو اولیاء بشویم! احتیاج به تقوا و زحمت نداشته باشد همین‌طوری مفتکی بهشت برویم! آقای بهجت(ره) فرموده بودند به همان چیزهایی که می‌دانی عمل کن.

نمی‌شود از اسرار عالم یک چیزهایی به ما بگویید؟ خیر؛ نمی‌خواهد همان چیزهایی که می‌دانید بروید عمل کنید خداوند می‌فرماید که ما تقوا و فجور را هر دو را به شما الهام کردیم «فألهما فجورها و تقواها» ما به همه شما الهام کردیم همه‌تان خودتان را به کوچه علی‌چپ زدید خودتان را به آن راه زدید، همه‌تان می‌فهمید راه تقوا و راه فجور چیست؟ هرکس هرکاری می‌کند کثافت‌کاری می‌کند در آن لحظه خداوند می‌گوید خودت می‌فهمی خودت را به آن راه نزن. در آیه دیگری می‌فرماید «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ × وَ لَوْ أَلْقى‌ مَعاذِیرَهُ» (قیامت /14 و 15). خیلی آیه‌های افشاگرانه عجیبی است. می‌گوید انسان خوب خودش خودش را می‌شناسد ولو هی عذر بیاورد خودت که می‌دانی چه کردی؟ هی شروع کن توجیهات قانونی و شرعی و منطقی و روشنفکری. می‌خواستم این عبارتش را عرض کنم می‌فرماید می‌خواهید مقاومت داشته باشید و نفوذناپذیر باشید؟ چون نفوذ همه جا هست همین نفوذهای سیاسی، اقتصادی، جاسوسی، همه‌اش از نقطه ضعف‌های ما شروع می‌شود این که جاسوسی و دزدی می‌کنند یا نقطه ضعف شهوت است یا قدرت و ریاست است یا ثروت است اینهایی که به امام حسین(ع) در کوفه و کربلا خیانت کردند برای همین چیزها بود الآنش هم همین است. چطوری است که این مهندس اتمی که شهید شد شهریاری، که می‌گویند این آدم یک قرون حقوق نگرفته است، کاری کرده که می‌گویند ارزش اقتصادی آن هرجای دنیا که ارائه می‌کرد میلیاردها میلیارد پول همه جا به او می‌دادند، حقش بوده، ولی ایشان همان حقوق استاد دانشگاهی‌اش را می‌گرفته، یک قرون برای این کار عظیمی که برای این کشور کرده، نگرفته؛ ولو این که جانش را گذاشت و رفت. کی بوده؟ آن روز تلویزیون زندگی‌اش را نشان داد یک بچه مسجدی هیئتی ساده، که اگر نگاهش می‌کردی اصلاً باور نمی‌کردی که این یک کسی است. ما آن شهریاری که در تلویزیون دیدیم اگر صدبار در خیابان او را می‌دیدیم نمی‌دانستیم کی هست، در صورتی که جزو اولیاء خدا بود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha