اللهم لبیک؛ از دعا و عبادت تا اقتصاد و سیاست
نشست "حج ابراهیمی، حج آبراهامی" – 96
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله. دوستان فرمودند چون سالگرد صدور پیام امام(ره) در سالگرد حج خونین سال 66 بود در سال 67، و همینطور قضیة پذیرش قطعنامه 598 و صلح با عراق و پایان جنگ 8 ساله، ما در آن باب نکاتی را تقدیم کنیم و این بحث ناظر به گذشته نیست، بیشتر ناظر به آینده است. این پیام بیش از اینکه یک پیام خاص تاریخی ناظر به اتفاق 30 سال پیش باشد، یک شبه مانیفست است برای انقلاب و جمهوری اسلامی. اولین پیام پساجنگ است. در سالگرد اتفاقی که در مکه افتاد و یک چیز بسیار عجیب و بیسابقه که اصلاً تا به حال همچین اتفاقی نیفتاده بود. 400 و اندی حاجی را فقط به جرم برائت از شرک و ظلم و از اعتراض به آمریکا و صهیونیزم و اینها به خاک و خون کشیدند در حرم امن الهی. در تاریخ یک همچین اتفاقی اصلاً هیچوقت سابقه نداشت. در مکه جنگ شده بود بعد از اسلام قبل از اسلام. نمونة بارزش جنگ حکومت یزید با عبدالله بن زبیر. بعداً هم باز اتفاقاتی افتاده اما اینجور اتفاق که صدها نفر حاجی را با دست خالی فقط برای اینکه اظهار برائت از کفر و استکبار کنند شهید کنند که بیش از 300 تای آنها حجاج ایرانی هستند و بقیه از کشورها و ملیتهای دیگر که به اردوگاه انقلاب ملحق شدند و اتفاقاً این خون باعث نشر و گسترش بیشتر پیام انقلاب و امام شد در جهان اسلام. بیشتر ما داریم راجع به آینده صحبت میکنیم و اینکه امام اینجا دوباره تعریف صحیح از مذهب، از دین، از حج، از عبادت، از مکتب را بیان میکند. میشود گفت دوباره در اواخر عمر شریفشان یک جمعبندی از مواضع انقلاب اسلامی در حوزة تعریف دین، تعریف حج و همینطور تعریف سیاست داخلی و خارجی و جمعبندی پیروزیها و عبرتهاست. با این پیام الهی آیه 27 سورة فتح شروع میشود که اعوذبالله من الشیطان الرحیم. لقد صَدَقَ اللهُ رَسولَهُ الرُّویَا بِالحَقِّ لَتَدخُلَنَ المَسجِدَ الحَرامَ اِن شاءَ اللهُ آمِنینَ... که خداوند حقیقت آن خواب و مکاشفة رسولش را آشکار کرد که شما مؤمنین یقیناً به خواست خداوند در امنیت کامل و با عزت وارد مسجد الحرام خواهید شد. و پیام فتح مکه است. امام اینجا دوباره اشاره میکند میگوید ما از آل سعود و از اربابش آمریکا انتقام خواهیم گرفت و دوباره مسجدالحرام آزاد خواهد شد و ما جشن پیروزی را در مسجدالحرام بدون آل سعود خواهیم گرفت. این انقلاب این کار را خواهد کرد. آن فصل اول را دوباره تعریف کنیم یعنی امام میفرماید دو تعریف ما داریم از حج، از عبادات الهی، عبادات جمعی اسلامی. حج هم دوتاست خلاصه. حالا به تعبیر دیگر که تعبیر امام نیست ولی تعبیر روشنی است، حج ابراهیمی داریم و حج آبراهامی. آبراهام لینکن، حج آمریکایی. یکی از آقایون مسئولین کشور در آخر دهة هفتاد که شهید آبراهام لینکن. شهید شده. ما شهید کم آوردیم دیگر قسم به خون شهید آبراهام لینکن خورده شد. رئیس جمهور همجنسباز بردهداری که بردهفروشی را در جنگ داخلی قدرت بین شمال و جنوب که شمالیها تجارت بود اقتصادشان جنوبیها زراعت و بیشتر متکی به برده و بهعنوان یک تاکتیک. و اینکه اصلاً در حج 66 چه گذشت؟ مسئله چه بود؟ امام اولاً برای اینکه این تحریف نشود و بماند در تاریخ و خود این یک منشأیی باشد برای اینکه هر سال یادآوری شود یک تبیین و توضیحی میدهد برای هر نوع سؤال یا ابهام یا تحریف احتمالی. میگوید یک سال گذشت از یک فاجعه از کشتن حجاح بیدفاع و زائران موحد میگذرد و اینها خودشان کشته نشدند. از همان سطر اول پیام امام میگوید قاتلینشان را بشناسید و فراموش نکنید. به دستور مستقیم آمریکا بود و بهدست سفاکان آل سعود. فردا نروید سالگرد بگیرید برای شهدای حج ولی نگویید قاتلینشان چه کسانی بودند. مثل این ژاپنیها هر سال برای قربانیان بمباران اتمی سالگرد میگیرند ولی اسم آمریکا را نمیآورند. امام میگوید اینطور نشود برای شهدا هر سال مجلس بگیرید ولی نگویید چه کسی است. ذکر مصیبت که میکنید به یزید این دوره اشاره کنید. میگوید اتفاق سادهای نبود شهر خدا و خلق خدا در بهت و حیرت هستند هنوز. چه بود اصلاً؟ یعنی چه؟ مهمانان خدا را کشتند و به خاک و خون کشیدند. بهترین بندگان خدا را. چون اغلب این شهدا یا جانباز بودند یا پدر و مادر شهدا بودند یا بچههایی بودند که فاصلة دو عملیات در جنگ آمده بودند حج که دوباره برگردند برای جهاد و برای شهادت. امام میگوید یک همچین کسانی را کشتند. فقط حرم را با خون سرخ نکردند، جهان اسلام را به خون شهدا سرخ کردند. فقط مسلمین نباید عزادار باشند تمام آزادگان جهان ولو غیر مسلمان باید عزادار باشند. جنایت کوچک نبود. این اولین عید قربانی بود که مسلمانها شهادت فرزندان ابراهیم را در مسلخ حق و در خانة خدا جشن گرفتند. میگوید امسالی که حاجیهای ما دیگر نمیآیند... آن سال تا 2، 3 سال حاجیهای ما نرفتند. حاجیهای ما ظاهراً نیستند ولی عید قربان را امسال مسلمین با خون این فرزندان ابراهیم در مسلخ عشق جشن گرفتند، جشن خون. و دوباره آمریکا و آل سعود کشته گرفتند، کشتهها گرفتند از مادران و پدران شهید، زنان و مردان مجاهد ما و از جانبازان بیپناه ما که دست نداشتند پا نداشتند چشمهایشان نمیدید. حتی وقتی اینها را زدند در آخرین لحظات هم باز به پیکر نیمهجان اینها شلاق میزدند، چوب و چماق میزدند، سنگ میزدند. قضایای کربلا یادآوری شد. نیمهجانهای سالخورده به دهان تشنه و خشکیدة اینها تازیانه زدند و انتقامشان را گرفتند. امام میپرسد انتقام از چه کسی گرفتید و برای چه گرفتید؟ انتقامتان از اینها برای کسانی بود که از خانههایشان آمدند به خانة خدا و خانة مردم. شما یک خانة خدایی را تعریف میکنید که خانة مردم نیست. در حالی که خداوند در قرآن میفرماید اَوَلُ بیتٍ وضع علی الناس، اول خانهای که خدا برای مردم برای بشریت ساخت کعبه بود. این خانة خدا خانة مردم است. چنانچه پیامبر اکرم آموخته بود و اصحابی مثل ابوذر میگفتند بیتالمال، این اموال مال الله هستند. یعنی مال الناس هستند. چون خدا که مصرف نمیکند. وقتی میگویند چیزی برای خداست یعنی برای مردم است. بعد میگفت اینهایی که میخواهند دزدی کنند میگویند مالالله است راجع به بعضیها آنزمان و بعد هم میگویند ما هم خلیفت الله هستیم، اموال خداست ما هم نمایندة خداییم و هرجور بخواهیم تقسیم میکنیم. ابوذر گفت نخیر رسولالله به ما آموزش داد مال الله یعنی مال الناس، مال مردم است. تو این وسط فقط امین هستی باید درست توزیع کنی. بیت الله بیت الناس است. نمیتوانی به مردم ستم کنی حقوق مردم را رعایت نکنی بعد اسمش را بگذاری زیارت بیتالله. یعنی حج بدون حقالناس، حق الله و حقالناس از هم تفکیک نمیشود. این هم یک بحث امام که اجازه ندهید حج ابراهیمی بشود حج آبراهامی، بیت الله هم بیت الناس نباشد. "بیتالله" یعنی مأوا و پناهگاه محرومترین مردم و بشریت. اینها مهاجرت کردند آمدند. از چه کسانی انتقام گرفتید؟ از صدها مجاهد. از کسانی که سالها کولهبار مبارزه را به دوش کشیده بودند. اینها همهشان تک تک ابراهیم بودند. چون اینها بتشکن بودند. اینها از بتشکنی برگشته بودند. اینها بت شاه را شکسته بودند. اینها بت آمریکا و شوروی را شکستند. اینها دارند بت صدام را میشکنند. مثل ابراهیم از بتشکنی برگشتند و شما کینة اینها را به دل گرفتید برای اینها دارند بساط کفر و نفاق را از منطقه جمع میکنند. این بچههایی که در جبهه شهید و جانباز و خانوادة شهدا شدند. میگوید با سر برهنه و پای برهنه آمده بودند ابراهیم را خوشحال کنند. میهمان خدا بودند. آمدند غبار سفر را با آب زمزم بشویند و دوباره با مسئولیتپذیری بیشتر برگردند به صحنة جهاد. این سیرورت ابدی است. اینجا فقط میقات عبادی، میقات با حج نیست، میقات حج، میقات عمل است. این هم یک چیز. میقات حج میقات عمل است. حج را از عمل و از جهاد اگر تفکیک کنی نه حجش حج است نه جهادش جهاد است. امام میفرماید اینجا میقات عمل است. لباس وابستگی و دلبستگی را اینها کنار گذاشتند و احرام عشق پوشیده بودند. برای این کشتینشان. و میگوید حاجیهای ما با حاجیهای بقیة دنیا فرق میکنند. مکتب حج در مکتب انقلاب اسلامی، حج در مکتب پیغمبر است فرق میکند با مکتب حج در مکتب ابوسفیان و بنیامیه و بنیعباس. میگوید اینها برای نجات محرومان و بندگان خدا و محرومان جهان راحتطلبی را گذاشته بودند کنار. احرام شهادت بسته بودند. عزم جزم. معنی این حج این است که ما دیگر بندة زرخرید آمریکا و شوروی نیستیم. فقط زیر بار خدا میرویم. این میشود توحید واقعی. توحید عبادت وقتی میشود توحید سیاست آنوقت آن اللهم لبیک گفتن باید آثارش در بازار و اقتصاد و سیاست و خانواده همهجا روشن شود. همهجا باید فقط به الله لبیک بگویی. امام میگوید انقلاب ما اینطور است ما میآییم حج میگوییم لبیک اللهم، بعد هم در سیاست, در اقتصاد، در روابط بینالملل، همهجا فقط لبیک اللهم لبیک. لبیک میگوییم پای آن میایستیم. زیر بار کسی جز خدا نمیرویم. و قلم امام ادبیاتشان چقدر زیباست. یک پیرمرد در آن شرایط که قضایای جنگ هم آنطور شده، مسائل حجاج هم آنطور، قلبش شکسته. همان زمانها قضایای آقای منتظری هم پیش آمده بود، نفر دوم انقلاب امام. گفت کمر مرا شکستید. در این وضعیت باز روح جهادی و انقلابی مثل جوان 20 ساله یک چریکی که دارد در کوهستانها میجنگند. ببینید ادبیاتش را. میگوید اینها آمده بودند که دوباره به محمد بگویند که از مبارزه خسته نشدیم و بهخوبی میدانیم که ابوسفیان و ابولهب و ابیجهل همچنان برای انتقام در کمین نشستهاند. تمام نشده بگوید تا کی ابوجهل و ابوسفیان و پیغمبر و علی و معاویه، تمام شد رفت. میگوید نه همین الان دوباره لات و ......... در کعبه و در مکهاند. دوباره ابوسفیان و ابوجهل در مکهاند در حجازند و به کمین نشستهاند. میگوید اینها آمدند دوباره به محمد بگویند از مبارزه خسته نشدهاند و به خوبی میدانند که ابوسفیان و ابولهب و ابوجهل برای انتقام هنوز در کمیناند، نمردهاند. با خود میگویند مگر هنوز لات و هبل در کعبهاند؟ مگر این بتها را 1400 سال پیش نشکستهاند. دوباره این بتها بازسازی شدهاند. به شیوة دیگری با ادبیات دیگری. میگوید آری خطرناکتر از آن بتها اما در چهره و فریبی نو. آن بتهای چوبی نیست اما بت وابستگی، بت ذلت، بت خیانت، بت شرک در قالب توحید و اینها هنوز سرپاست. آقا حرم خداست شما بیا عبادتت را بکن برو. امام میگوید درست است امروز حرم حرم است اما نه برای ناس که برای آمریکا. اینجا حرم امن برای آمریکا برای آمریکا و اربابان اینهاست. حرم امن برای مردم نیست. اگر حرم امن بود که چند صدتا آدم را اینطوری میکشتید؟ میگوید امروز انتخاب کنید میخواهید به الله لبیک بگویید یا به ابرقدرتها و آمریکا؟ مسلمانها دو گروه میشوند. یک عده به الله لبیک میگویند یک عده به اینها. کسی که به آمریکا لبیک نگوید و به خدای کعبه رو کند سزاوار انتقام است. بله میآیند از آن انتقام میگیرند. انتقام از زائرانی که همة حرکات و سکنات و انقلابشان مناسک ابراهیم را زنده کرده است. میگوید آقا این انقلاب چه ربطی به حج دارد؟ میگوید این مناسک انقلاب و توحید از بین رفت. این انقلاب آمد مناسک ابراهیم را دوباره احیا کرد. چطور میتوانید این انقلاب را از حج، حج را انقلاب تفکیک کنید. میگوید این انقلاب میرود تا فضای کشور و زندگی را به آوای دلنشین لبیک اللهم لک لبیک معطر کند. میگوید ما میخواهیم یک فریاد لبیک به خدا در سطح جهان سر بدهیم. لبیک در اقتصاد، سیاست خارجی، حاکمیت، عبادت و همة مفاهیم و سبک زندگی. نکتة دیگر امام در همین بند میگوید که آقا قضیة بازی با دین را بشناسید. این خط جنایت و خیانت وهابیها و آل سعود را افشا میکند. میگوید یک منطقی استکبار جهانی درست کرده در کل دنیا که هر کس بخواهد برائت از شرک را پیاده کند خودش متهم به شرک میشود. خودش تکفیری میشود. زبان مذهبیاش ایدوئولوژی وهابیت است. پول و رسانهاش و اینها خائن الحرمین است. رسانة بینالمللیاش هم آنهایند. حقوق بشر و دموکراسی و اینها هم اینجا خبری نیست لازم هم نیست باشد. اینجا از این حرفها نیست و دیگر غربیها نمیزنند. بلعم باعورا زنده است. بلعم باعورا آخوند فاسدی که اهل معنا و تقوا و ذکر و تحجد بود حتی در روایت آمده یک قدرت تصرفاتی هم پیدا کرده بود، یک کارهای معنوی عجیبی هم میکرد. بعد چسبید به دنیا، اخلد الی الارض به تعبیر قرآن. چسبید به زمین و فاسد شد که قرآن دو جا توهین میکند. میگوید الاغ یک جا هم میگوید سگ. هر دویش به آخوند فاسد مادی. او را میگوید کالحمار مثل الاغی است که یحمل اسفارا، دانشش و اطلاعاتش با الاغی که بارش کتاب است. خودش از آن مفاهیم بهرهای نبرده. دوم هم میفرماید مثل سگ هار است، سیر نمیشود، تشنه نمیشود. امام میگوید آقا بعلم باعوراها هستند، شریح قاضی هست، اینها نرفتند، این خط ادامه دارد. مفتیها و مفتزادگان و نوادگان بلعم باعورا همچنان در کار صدور حکم قتل و فتوای تکفیرند که هر کس جلوی ظلم بایستد... امام میگوید برایمان خیلی جالب است که بالاخره در تاریخ اسلام آن شمشیر کفر و نفاقی که همان موقع هم اتفاقاً لباس احرام یزیدی تنشان بود چون سیدالشهدا هم از ایام حج حرکت کردند، حج را نیمهکاره گذاشتند فرادا شد و رفتند. میگوید خیلی جالب بود که بالاخره در تاریخ اسلام یک جایی باید یک نمونه خودش را افشا بکند که اینها چه کسانی هستند. دقیقاً همان کاری که حج یزیدی، حج یزیدی و فتوای شریح با اباعبدالله(ع) کرد. آن شمشیر کفر و نفاقی که در لباس دروغین احرام یزیدی و حج اموی علیهم لعنت الله برای نابودی و قتل بهترین فرزندان پیامبر و اسلام حضرت اباعبدالله پنهان شده بود زیر آن عبا و زیر آآن لباس. دوباره آن شمشیر از لباس میراثخواران بنیسفیان که آل سعود باشند و نوکران رژیمهای وابستة منطقه باشند باید بیرون میآمد. خوب شد بیرون آمد. نشان دادید که شما که هستید و روشن شد آنها که بودند. میدانید امام حسین(ع) برای اینکه در مکه کشته نشوند از مکه آمدند، چون میدانستند ایشان را ترور میکنند و میکشند. فرمودند از مکه برویم بیرون که مکه حرم امن الهی است در آن خون نریزد. میخواهند من را بکشند، یک کاری کنم اینجا من را نکشند. حرمت مکه حفظ شود. میگوید همان اتهاماتی که یزیدیها به حسینیها میزدند میگفتند اینها خارجی هستند، ملحدند، مشرکاند، مهدورالدم هستند درست همانها را، تداوم آن خط دارد به تداوم این خط میگوید. امروز ایرانیها و ما را متهم میکنند به شرک. بعد امام صریح میگوید ما از اینها نخواهیم گذشت. میگوید ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم کرد. امام میگوید ما از آمریکا و آل سعود انتقام خواهیم گرفت و باید بگیریم. حتی امام یک بار گفت اگر از صدام بگذریم از آل سعود نمیگذریم بهخاطر این جنایت مکه. چون این مکه همة انبیاء از اول تا آخر از آدم(ع) تا خاتم(ص) اینجا را حرم امن اعلام کرده بودند. مگر ما چه کرده بودیم آنجا؟ چه گفتیم؟ قرآن میفرماید ایام حج صحبت برائت از مشرکین است. به فرمان قرآن عمل کنی اینجوری بزنی بکشی؟ میگوید ما اندوه دلمان را برطرف خواهیم ساخت. ما داغ حلاوت این جنایت بزرگ را بر دل آمریکا و آل سعود خواهیم گذاشت. ما نمیگذاریم جشن شادی بگیرید. حسرت این حلاوت را به جگرتان خواهیم گذاشت. ما جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق را با آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان باید بگیریم و به مسجدالحرام وارد خواهیم شد. یعنی مسجدالحرام را انقلاب اسلامی آزاد خواهد کرد و از دست آمریکا و صهیونیستها و آل سعود بیرون خواهد آورد. و بعد میگوید البته من میدانم اینها ساکت نمینشینند. شروع کردند و میکنند از پارسال در رسانهها اینطرف و آنطرف زائران را و حکومتهای کشورهای مسلمان را برای فریب دادن، دروغ گفتن، تهمت زدن، حجاج امسال میآیند جای برادران ایرانیشان را خالی میبینند. آل سعود هم سد سبیلالله را بستن راه خدا را که مصداق بارزش همین جلوگیری از حج است میخواهد پردهپوشی کند. بمباران شدید تبلیغاتی خواهد بود. آخوندهای خائن درباری، مفتیهای خودفروخته لعنتالله علیهم ـ اینها تعابیر امام است ـ در کشورهای اسلامی و بهخصوص حجاز با رسانهها شروع میکنند بازی راه انداختن، نمایش، سخنرانی تا زائران نتوانند فکر کنند دقیقاً که فلسفة حج چیست و چرا این حجاج آنجا شهید شدند؟ ارتباطی بود بین این کشتار و فلسفة حج یا نه ما بدعت گذاشتیم رفتیم آنجا شعار سیاسی دادیم؟ یا اصلاً حج ذاتش سیاسی است؟ اینجا امام یک تبیینی ارائه میدهد که دقیقاً این اسلام آمریکایی و اسلام ناب، اسلام انقلابی و اسلام غیر انقلابی و ضد انقلابی تبیین میشود. این تعبیر امام را خواهش میکنم دقت کنید. این یکی از مسائلی است که امام میگوید که اصلاً آل سعود به بعثت خیانت کرده و به فلسفة حج خیانت کرده. اینها حج یزیدی، حج معاویه، حج ابوسفیانی را به جای حجی که پیامبر اکرم آورد و انبیاء گفتند نشاندند. لذا میدانید قیامت حضرت حجت(عج) از کعبه و مکه شروع میشود. یعنی اولین اصلاح باید در خود مکه و در حج انجام شود. اصلاحات، انقلاب از مکه آغاز خواهد شد. اول آنجا باید اصلاح شود. تا مکه خانة خدا تطهیر نشود از دست استکبار و استثمار و ظلم و فساد و دیکتاتوری جهان اسلام را نمیشود آزاد کرد. انقلاب رهاییبخش از آزادی مکه آغاز خواهد شد. بعد امام میگوید آقا توجه کنید یک عده میگویند شما رفتید آنجا شعار دادید اینجوری شد. امام میفرماید مطلقا اینطور نیست. این یک ماجرای از پیش طراحی شده بود توسط شیطان بزرگ با هدف قتل مهمانان خدا برای ترساندن بقیة مسلمین که به ما ملحق نشوند. اینطور نبود که همان لحظه تصمیم بگیرند بکشند. امام میگوید قطعاً یک برنامهای بود از پیش طراحی شده، کاملاً آماده بودند. اصلاً بهانه هم نمیخواستند که بعضیها میگویند ما یک کاری کردیم آنها عصبانی شدند. امام در این پیام میگوید من اشاره کنم به یک مشکل بزرگتری و آن اینکه بزرگترین درد جوامع اسلامی این است که اصلاً اغلب مسلمین فلسفة واقعی بسیاری از احکام خدا را نمیفهمند. عبادات را انجام میدهند، نماز جماعت میروند، حج میروند، هنوز نفهمیدند اینها چیست. و میگوید متأسفانه گرفتاریم، اغلب مسلمین جاهلند. شیعه و سنیشان. حج با آنهمه راز و عظمت شده یک عبادت خشک. یک حرکت بیحاصل و بیثمر. ملیون ملیون هی میروند حج برمیگردند بدون هیچ اثری. میگوید حتی بسیاریشان آثار اخلاقی ـ تربیتی هم رویشان ندارد. میروند برمیگردند میشوند حاجی و حاجیه. نه تربیت معنوی میشود نه تحولی در زندگیشان اتفاق میافتد. میگوید این اصلاً حج نیست. این پوکة حج است، پوستة حج است، خود حج نیست. میگوید حج را کردند یک عبادت خشک، یک حرکت بیثمر. اولین وظیفة مسلمانها این است که دوباره این سؤال را مطرح کنند که حج چیست و بفهمند که حج چیست. چرا باید هر سال بخشی از امکانات مادی و معنوی امت اسلام صرف حج بشود؟ یعنی چه از همهجا راه بیفتیم بیاییم اینجا دور این خانه بچرخیم و بعد هم برویم؟ میگوید اصلاً فکر نمیکنند که این چه حکمتی دارد؟ این یک اهداف مادی دارد یک اهداف معنوی دارد. به این اهداف هیچکس کاری ندارد و کسی آن را نمیفهمد. همه میآیند مراسم انجام میدهند میروند. خشک و بیحاصل. میگوید این حج، حج خشک و بیحاصل است. جالب است آن چیزی را که میگوید تا به حال به اسم فلسفة حج میگویند، حج شده صرفاً یک عبادت مناسک دستهجمعی و یک سفر زیارتی سیاحتی، هم فال و هم تماشا. واِلا به حج چه که چگونه باید زیست و چگونه باید مبارزه کرد؟ میگوید حجی که در سبک زندگی مسلمین اثری ندارد به درد نمیخورد. و میگوید الان حج اینطور است. حجی که روشن نکند چگونه باید زیست و چگونه باید مبارزه کرد، حجی که از درونش پرچم مبارزه با کفر و ظلم بیرون نمیآید حج نیست. جالب است میگوید از نظر اینها به حج چه که در مقابل جهان سرمایهداری و کمونیزم چگونه باید ایستاد؟ در منطق امام میگوید انقلاب تکلیف همة اینها را معلوم میکند. به حج که حقوق مسلمین و محرومین از ظالمین در سراسر جهان باید ستاند؟ الان شما از خیلیها بپرس آقا حج راجع به روش و سبک زندگی کار دارد؟ یا حج به مسئلة روش ادامة مبارزه کار دارد آیا؟ حج به کیفیت مبارزه با جهان سرمایهداری و کمونیزم مربوط است؟ میگویند ببخشید اینها کجای مناسک حج است؟ در غسل حج است؟ در احرام حج است؟ یا در طواف حج است؟ اذکار هم معلوم است چیست که. همین اذکار را هم امام میفرماید درست نمیفهمیم. نمیفهمیم مفهوم لبیک اللهم لک لبیک یعنی چه. نمیفهمیم که نمیتوانیم به خدا لبیک بگوییم و بندگی شیطان و شیاطین را بکنیم. امام میگوید نمیدانیم لبیک چیست و همینطور میگوییم لبیک. در روایت داریم که پیامبر، اهل بیت، وقتی میخواستند لبیک بگویند نمیتوانستند. مثلاً حضرت امام سجاد(ع) از امام صادق(ع) نقل شده که یکی از یاران میگوید آمدیم وارد بشویم دیدیم هی ایشان میخواهد لبیک بگوید و نمیتواند، رنگش پریده و بدنش میلرزد. گفتم آقا حالتان خوب نیست؟ فرمودند چرا. گفتند چرا لبیک نمیگویید؟ فرمودند نمیتوانم لبیک بگویم. معنی لبیک میدانی یعنی چه؟ به چه کسی چه چیزی میخواهم بگویم؟ نمیتوانم لبیک بگویم. حالا همة حاجیها هم لبیک اللهم لبیک همینجور میگویند و میروند. ایشان نمیتواند لبیک بگوید. میگوید لبیک گفتن خیلی کار دارد. امام میگوید منطقی که الان حاکم است بر اغلب مسلمین این است که به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانها چارهاندیشی کنی؟ حج باید مشکلات روحی جسمی مسلمین را حل کند، میتواند حل کند. به حج که مسلمین بهعنوان یک نیروی بزرگ و ابرقدرت سوم جهان باید خودنمایی کنند. ببین امام چه تعریفی از حج دارد. میگوید همین حج را اگر درست انجام بدهی الان که میگویی دنیا بین دو قطب قدرت آمریکا، شوروی و روسیه، کمونیستها و سرمایهداری است، این حج ابرقدرت سوم را درست میکند در دنیا. اینها نمیفهمند، خودشان را زدند به آن راه. حج بزرگترین مانور قدرت است. در تمام دنیا هیچ مراسم عبادی اینجور نیست. هیچ دین و مذهبی ندارد. میگوید این یعنی ابرقدرت سوم. یک مانور قدرت است. امام میگوید حج ابراهیمی حج است که مسلمانها را علیه حکومتهایشان بشوراند. اگر واقعاً حاجی باشید وقتی برمیگردید به کشورهایتان باید حکومتهایتان را سرنگون کنید. این تعبیر امام است. تازه چه زمانی؟ زمان قطعنامه که ما دیگر داریم با صدام و عراق صلح میکنیم. به جای اینکه دو گام برود عقب یک کم لیبرالی حرف بزند و محافظهکار، تخته گاز زده رفته جلو. همینطور دارد میرود جلو. میگوید آقا دوتا منطق است، منطق انقلاب ما میگوید حج باعث میشود یک نیروی بزرگ و ابرقدرت سوم جهان بشوند. حج مسلمانها را بشوراند علیه حکومتهای وابسته. یک منطق دیگر این است که حج یک سفر تفریحی است برای دیدار از قبله و مدینه و بس، برای تبرک. امام میگوید به باطن حج کاری ندارید؟ حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحبخانه است. خانه بهانه است. همة حواستان به خانه است؟ به صاحبخانه کاری ندارید؟ بخاطر صاحبخانه میروی خانه را طواف کنی یا بخاطر خود خانه؟ میروی مناسک انجام بدهی بعد بگویی انجام شد، من دیگر حاجی هستم؟ یا بروی وارد سلوک بندگی خدا شوی؟ خدا همانطور که در عبادات دستور دارد در سیاست هم دستور دارد. در تجارات دستور دارد. در خانواده دستور دارد. او میگوید ما به دستورات کاری نداریم همینطور اجمالاً لبیک. همینطور خلاصه لبیک. ولی کاری نداریم تو از ما چه خواستی؟ امام میگوید یک منطقی است حج فقط اعمال و حرکات و لفظهاست. یک منطق هم منطق ماست. ما میگوییم با کلام و لفظ و حرکت خشک انسان به خدا نمیرسد. کو روحش؟ کو توحیدش؟ کو معنویتش؟ کو فداکاریاش؟ حج بروی و فداکار نشوی که حج نیست. حج بروی و دنیویتر برگردی که حاجی نیستی. حالا اینها که میروند حج بندگان مؤمن هستند، یک عده که حج برای مطرح نیست. آنها که هیچ. ولی همینهایی که حج میروند در روایات داریم که حج همهشان مقبول نیست. خرج میکند میرود و برمیگردد ولی حج آن قبول نیست. چنانچه یکی از شیعیان خاص در عرفات به امام حسین(ع) گفتند آقا ماشاالله چقدر حاجی. فرمود سر و صدا زیاد است، حاجی کم است. بعد انگشتشان را نگاه کردند، نگاه کرد. میگوید دیدم در عرفات یک عالمه حیوانات دارند ضجه میزنند و باید بینشان بگردیم آدم پیدا کنیم. شبیه این در مسجدالحرام از امام صادق(ع) نقل شده. گفت آقا ماشاالله چقدر حاجی از همهجای دنیا. ما اکثر الحجیج. امام صادق(ع) فرمودند ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج. چقدر ضجه و سر و صدا زیاد است و حاجی کم است. بسیاری از اینها حقالناس به گردنشان است. بسیاری از اینها در شهرهایشان قبل از اینکه بیایند حج و بعد از اینکه برمیگردند سبک زندگیشان کاملاً مادی است. حج هم میآیند. ولی در عین حال همة اینها هم مورد رحمت خدا قرار میگیرند ولی حالا هر کسی در حدی. امام اینها را بازخوانی میکند. میگوید آقا حج کانون معارف الهی است. محتوای سیاست اسلام را هم از حج باید بفهمید. همة زوایای زندگی به حج مربوط است. اصلاً حج آمده جامعهای بسازد دور از رذایل مادی و رذایل معنوی. میگوید حج تکرار همة صحنههای عشق و عشقآفرین در کل زندگی یک انسان و جامعه است اما کدام انسان و کدام جامعه؟ آنهایی که دنبال تکامل هستند. ولی اکثر جوامع مسلمان دنبال تکامل نیستند. زندگی را ادامه میدهند. یک مصاحبهای در اینترنت چند روز پیش دیدم وسط خیابان از مردم پرسیده هدف زندگیات چیست؟ یکی میگوید اصلاً زندگی مگر باید هدف داشته باشد؟ بعد یکی میگوید ما اصلاً نمیدانیم ما یک مرتبه دیدیم زندهایم داریم زندگی میکنیم، بالاخره مجبورم زندگی کنم دیگر. هدفم همین است که زندگی کنم. آن یکی گفت هدف ندارد. در همین ایران ها. گفت زندگی هدف ندارد ولی من سعی میکنم هر روز برای همان روز یک هدفی تعریف کنم که امروز کلاه کی را برداریم؟ کجا برویم؟ چه کار کنیم بیشتر خوش بگذرد و اینها. اما تهش نیست. امام میگوید اصلاً حج یعنی هدفآفرینی برای زندگی. برای فرد و جامعه. صحنههای عشقآفرین کل زندگی در حج دوباره در یک اشل کوچک و فشرده تکرار میشود. مناسک حج مناسک زندگی است. میگوید یک ماکتی از کل زندگی است. آن طوافش، آن نفی خشونتش، نفی خشونت که ما حتی یک پشه را، یک شاخة درخت را نمیتوانیم بشکنیم. زندگی اسلامی، زندگی بدون خشونت، زندگی با لطف، با اخلاق، با گذشت، با صلح، همه لباسها یکجور، ساده، همه مساوی، همه برابر، که کوچکترین آلودگی دیده شود و خیلی دنبال تجملات و من با تو فرق دارم، همه باید مثل غلام مثل برده سرشان را بتراشند. مثل غلام سر تراشیده غلام خدا بشوی. همه برابرند. امام میفرماید نمیفهمید که مناسک حج مناسک زندگی است؟ همینطوری میریم و میآییم. بعد میگوییم به سیاست چکار دارد؟ به چه چکار دارد؟ جامعة امت اسلامی با نژادها و ملیتهای مختلف همه باید ابراهیمی بشوند. همه باید بشوند یک امتی یک دست. حج تمرین زندگی توحیدی است. بعد که برمیگردید به شهریتان باید به همین سبک زندگی کنید. حج صحنة نمایش توان مادی و معنوی مسلمین است. حج مثل خود قرآن است. هر کسی در هر سطحی از آگاهی و ایمان میتواند از حج استفاده کند. چه یک آدم عادی ضعیف، چه یک آدم بسیار قوی به لحاظ معرفتی. میگوید این حج وقتی حج است که از نزدیک شدن به احکام اجتماعی و فرو رفتن در سیاستهای اجتماعی حج نترسید. تا میترسید حج را سیاسی کنید که اصلاً سیاسی است، تا وقتی از پیوند حج و سیاست میرسید میگوید حجتان حج مقبول نیست. اصلاً پیامبر اکرم(ص) با مسئلة حج مکه را فتح مرد. صلح حدیبیه، آن پیمان قضیة حج بود. بعد فتح مکه بدون خونریزی برای حج بود. اصلاً بزرگترین فتح، فتحالفتوح اسلام با حج اتفاق افتاد. چطور حج غیر سیاسی است؟ وقتی که مسلمین آمدند گرفتند و طواف کردند و بتها را پیامبر حضرت امیر را علی بن ابی طالب را روی شانهشان نشاندند رفتند داخل خانه کعبه بتها را ریخت و طواف و حج اسلامی... از اینجا اصلاً آزاد شد مکه و حکومت اسلامی گسترش پیدا کرد. حج سیاسی شروع شد. سیاسی و غیر سیاسیاش به هم مربوط است. میگوید بروید از صدف این دریای گوهرهای حکمت و آزادگی را صید کنید تا ابد سیراب شوید. ولی چه باید کرد این غم بزرگ را کجا ببریم که حج هم مثل قرآن بین مسلمین غریب است. همه حج را میروند، قرآن هم همه میخوانند ولی هیچ ارتباط حقیقی نه با قرآن نه با حج برقرار نمیکنند. و برای همین است که اینقدر مسلمانها بدبخت هستند و عقب افتادهاند. این کتاب زندگی، این کتاب کمال و جمال است. این کتاب زیر خروارها خاک کجفکریهای ما دفن شد، حج را هم دفن کردیم. حقیقت حج را دفن کردیم. قرآن شده زبان وحشت و مرگ و قبر. فقط سر قبر قرآن میخوانند، در مجلس عزا. در حالی که قرآن زبان انس و هدایت و زندگی و فلسفة زندگیساز است. برای مردهها قرآن میخوانند در حالی که قرآن برای زندهها باید خوانده میشد. زندهها برای مردهها میخوانند. کسی برای زندهها قرآن نمیخواند. میگوید حجتان هم حج مرده است. این حج مرگ است، این حج زنده نیست. حجی که کفار از آن نمیترسند حج نیست. حجی که دیکتاتورها و حکومتهای فاسد از آن نمیترسند حج نیست. حجی که آنها خاطرشان جمع است حج نیست. میلیونها مسلمان هر سال میروند مکه، جا پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر میگذارند. اماهیچکس از خودش نمیپرسد ابراهیم که بود و چه کرد؟ ابراهیم بتشکن بود. ابراهیم را در آتش انداختند. اگر ابراهیم آثار سیاسی اجتماعی نداشت حکومتها از آن نمیترسیدند چرا در آتش بیندازندش؟ موسی اگر نبود چرا تعقیبش کنند سپاه فرعون؟ عیسی اگر سیاسی اجتماعی نبود چرا بخواهند به صلیبش بکشند؟ پیامبر اگر سیاسی نبود چرا 70، 80 تا جنگ بر آن تحمیل کردند. علی اگر سیاسی نبود چرا ترورش کردند؟ امام حسن(ع) اگر نبود چرا مسمومش کردند؟ حسین(ع) اگر سیاسی نبود چرا در کربلا کشته شد؟ ما منا الا مسمومهُ مقتول. یعنی مام الّا سیاسی. همة ما را کشتند و خواهند کشت. یا با شمشیر یا با انواع ترورهای اینها. خب این بخش اول، این نکتة اول. البته این را من بیشتر تفصیل دادم چون خیلی مهم است بحث حج، با این جمعبندی: امام میفرماید همه میروند حج. هیچکس فکر نمیکند هدف ابراهیم چه بود؟ هدف پیغمبر اکرم چه بود؟ از ما چه خواستند؟ این اعمال برای چه انجام میشود؟ 7 دور دور این خانه بچرخیم یعنی چه؟ پروانهای که 7 دور دور شمع معشوق میچرخد دارد میگوید من دیگر خالص مال توأم. میروم سرم را میتراشم مثل غلام. غلامها سرشان را میتراشیدند که دیگر ارباب هرچه بگوید. غلام هستم، سرم را تراشیدهام. لباس هم نمیخواهم، این احرام این هم کفنم به تنم، تو هم مولای منی بگو چکار کنم؟ بگو چکار نکنم تا نکنم. بگو چه بکنم تا بکنم. من دیگر صاحب اختیار نیستم، صاحب اختیار من تویی. امام میگوید حج این است ولی الان مسلمانها ادای آن را درمیآورند. همین لباس احرام را میپوشند، این کلمات را میگویند، همهاش ادا است. هیچکس به محتوای آن کاری ندارد. حج بیروح، حج بیتحرک، حج بیقیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت. حجی که باز مذاهب اسلامی آنجا هم با هم دعوا کنند. حجی که نتیجهاش انهدام کفر و شرک نباشد. اینها را امام میگوید حج نیست ولو مراسمش را درست طبق فقه انجام بدهی. اینها حج نیست. همة مسلمین باید دوباره حج را تجدید حیات کنند، قرآن را دوباره زنده کنند، حج را زنده کنند. اگر حج و قرآن به صحنة اجتماعی مسلمین برگشت، اگر تفسیرهای درست از فلسفة حج اتفاق افتاد تمام بافتهای خرافاتی آخوندهای فاسد درباری بر باد خواهد رفت و به دریا خواهد ریخت و دوباره مسلمین به عزت میرسند.
نکتة دوم هم امام در همین سرفصل دوم میفرماید تهمتهای زیادی به ما زدند. هرچه ما بگوییم زود میخواهند تبدیلش کنند به دعوای شیعه و سنی. آمریکا و آل سعود و رسانههای اینها از پارسال که حاجیهای ما را کشتند یکسره دارند فضاسازی میکنند که یک جنگ فرقهای است. جنگ قدرت بین شیعه و سنی است. عربستان سنی هستند، خمینی و ایران شیعه هستند، بحث شیعه و سنی است. نخیر آقا بحث اسلام و استکبار است، بحث ظالم و مظلوم است، بحث انقلاب و وابستگی است، نه بحث شیعه و سنی. شما یک عالم سنیهای مؤمن و مجاهد را هم کشتید و میکشید. همین الان وهابیها و تکفیریها در عراق و سوریه بیشتر سنی کشتند تا شیعه. بیشتر آخوند سنی کشتند تا آخوند شیعه. بیشتر مسجد سنی خراب کردند تا مسجد شیعه. ولی باز هم میبینید همش هی آقا شیعه سنی، شیعه سنی. تنها ابزارشان است که ما را از امت جدا کنند. یکی دیگر هم میگویند ما را بهعنوان کسانی که هوس رسیدن به یک امپراطوری بزرگ در سر میپرورانیم معرفی میکنند. همهجا میگویند آقا ایران میخواهد سنیها را شیعه کند یا زیر سلطه ببرد. بعد هم میخواهد امپراطوری فارس، امپراطوری ایران دوباره درست کند. ببینید این حرفهایی این حرفهایی که حالا میزنند همان موقع بوده. امام 30 سال پیش این را مطرح کرده. میگوید دوتا ابزار دارند یکی میخواهند بگویند شیعه سنی و یادتان باشد تا همین الان مهمترین سلاحشان همین است دیگر تا همین الان هم. یکی هم میخواهند بگویند ایران دنبال ساختن امپراطوری بزرگ ایران است. میخواهد بشود یک ابرقدرت. تا کسانی که از مسیر حوادث سیاسی جهان اسلام و نقشههای این جهان بیخبرند فکر کنند فریاد برائت از مشرکینی که ما سر دادیم و مبارزات ما در منطقه و جهان که هدف آن آزادی ملتهاست، اینها میخواهند بگویند هدف ما کسب قدرت سیاسی برای خودمان است. ما میخواهیم ارباب بقیه شویم، ما میخواهیم به جای آمریکا و شوروی ما بشویم ارباب. ما دنبال گسترش قلمرو جغرافیایی جمهوری اسلامی هستیم. امام میگوید دارند این تبلیغات را میکنند باید جوابشان را داد. نیات پلید تشکیلات آل سعود را آنهایی که میشناسند میدانند که به ایران و حکومتی که از اول پیروزی تا به حال فریاد وحدت همة مسلمین سر داده خودش را شریک غم و شادی مسلمین میداند، خودش را دارد فدای بقیة مسلمین میکند، ما داریم هزینه میدهیم برای بقیة مسلمین. فلسطین، بوسنی، افغان و فلان. اگرنه اگر ما به آمریکا بگوییم آقا ما نوکرت هستیم یک کشور معمولی زیر سایة شما. میگوید تهمت جدایی به ما میزنند با این وضعیت که ما مدام داریم فدای وحدت میشویم. و زائرانی که به عشق پیغمبر و حرم امن آمدند به حجاز اینها را متهم کردند که اینها آمدند لشکرکشی و تشکیلات برای تصرف کعبه. عربستان میگفت اینها آمدند کعبه را بگیرند. بعد هم گفت میخواستند کعبه را بردارند ببرند ایران. جدی ها. بعد گفتند اینها در قم خودشان یک کعبه ساختند او را هم طواف میکنند، این را هم طواف میکنند. این کعبهای که برای حاجیها میگذارند که آموزش ببینند، ماکت کعبه است. این را در رسانههایشان گفتند اینها آنجا یک کعبه دارند آنجا طواف میکنند. امام میگویند به ما گفتند آمدند حرم الهی را آتش بزنند. آمدند مدینة پیغمبر را تخریب کنند. بعد آنجا حجاج ما پرچم آمریکا را آتش زدند، اینها اعلام کردند اینها خواستند حرم خدا را آتش بزنند. امام میگوید بله برای شما پرچم آمریکا و آمریکا حرم الهی است. اینها آنجا رفتند شعار مرگ بر آمریکا و شوروی و اسرائیل دادند اینها آمدند گفتند مرگ بر قرآن و پیغمبر و مسلمین و سنیها و فلان و اینها. اینها آمدند آنجا توطئه کنند. نکتة بعدی که حالا اینجا بعد بینالملل مانیفست جهانی امام است که حالا جنگ تمام شد. حالا این مذهب. تا اینجا تعریف است که یادتان باشد دو حج داریم، دو مذهب داریم، دو نوع احرام داریم. حج ابراهیمی داریم، حج آبراهامی داریم. اینها را با هم قاطی نکنید. آن حج، حج نیست و متأسفانه اغلب مسلمین هنوز به فکر آن حج هستند. این حجی که ما میگوییم که با خون شهدای ما سرخ شد این حجی بود که ابراهیم آورد. آن حجش بتشکنی بود، حج با تبر. تبر بتشکن. حج پیغمبر شکست کفر و شرک پشتش بود. حج امام زمان هم شروع زنجیرة سرنگونی همة حکومتهای فاسد جهان و ظالم جهان خواهد بود. این الان خطاب به بعضی از ماها، مسئولین، بعضی از کسانی که نظریه میدهند در حوزة سیاست خارجی. از اینجا به بعد را من خواهش میکنم بیشتر دقت کنید. کدام تحلیل از وضع جهان و سیاست بینالمللی درست است؟ چرا حج به سیاست بینالملل مربوط است؟ چه ربطی دارد به معادلة قدرت در جهان؟ امام میگوید بگذارید ما بگوییم بهعنوان انقلاب اسلامی پیشفرض ما برای صدور انقلاب و برای در هم ریختن نظم فاسد جهان و جایگزینی یک نظم انسانیتر و عادلانهتر در جهان و تلاش در این مسیر، پیشفرض ما چیست؟ چرا ما به فلسطین و لبنان و عراق و سوریه، یمن، افغانستان، پاکستان، بوسنی و هر جای دنیا که کمک بخواهند و بتونیم باید کمک کنیم؟ امام میگوید واقعیت چیست؟ من خواهش میکنم از اینجا به بعد دقت کنید. هر کدام از این گزارهها مبنای تئوریک سیاست خارجی و روابط بینالملل ماست. میگوید اینهایی که میگویند جهان جهان آزاد است و همه آزدانه دارند با هم بحث و گفتگو میکنند و از این حرفها، این یک دروغ محض است. همین الان ما دوتا منطق داریم. یک عده میگویند دول استکباری نداریم، دوران استکبار گذشته، استقلال گذشته. استقلال، وابستگی، استکبار، ضد استکبار، دیگه این حرفها چیست؟ جهان آزاد است. هر کسی به اندازة سهمش، دانشش و توانش خب سهمیهاش را بردارد. مرگ بر و درود بر و این حرفها چیست؟ این منطق را الان دارند بعضیها که میگویند بعضیها آشتی با جهان. یعنی امام با جهان قهر کرده. امام با 4، 5 تا جهانخوار درگیر شد. کجا با جهان قهر کرد؟ امام مدافع جهان بود. مدافع کل بشر است. امام میگوید از همة محرومین جهان دفاع کنیم، از همة ملتها دفاع کنیم. بعضیها میخواهند با این 2، 3 تا جهانخوار و در رأس آن آمریکا میخواهند با جهانخواران آشتی کنند، اسمش را میگذارند آشتی با جهان. امام میگوید اما نظر ما چیست؟ واقعیت چیست؟ میگوید واقعیت این است که... اینها عین عبارات امام است. واقعیت این است که استکبار و بهطور ویژه آمریکا و شوروی ـ آن موقع که دیگر شوروی سقوط کرد ـ عملاً جهان را به دو بخش تقسیم کردند. یک بخش، بخش آزاد جهان. یک بخش، بخش قرنطینه. بخش آزاد جایی است که دست اینهاست و مال خودشان است. اینها کاملاً آزاد هستند. هرچه دلشان بخواهد میگویند. هرچه دلشان بخواهد میکنند. هر وقت بخواهند جنگ راه میاندازند. هر وقت نخواهند تمامش میکنند. قانون و اقتصاد و سیاست و بانک و رسانه و اینها بخش آزاد. یک بخش، بخش قرنطینه است که ملتهای بیچاره، اکثر ملتها قرنطینة سیاسی. میگوید در بخش آزاد جهان این ابرقدرتها هستند، هیچ حد و مرزی برای خودشان نمیشناسند. تابع هیچ قانونی و هیچ پروتکلی واقعاً نیستند. پروژهشون مدام تجاوز به منافع بقیه، استعمار، استثمار، برده کردن ملتها و کاملاً ضروری و کاملاً موجه میدانند. اصلاً احتیاج ندارد توضیح بدهند چرا. این توجیه شده است. شما الان ببینید هیچکس از آمریکا و این 3، 4 تا کشور نمیپرسد شما چند هزار بمب اتم دارید. هیچکس از اینها نمیپرسد. از ما میپرسند چرا غنیسازی هستهای غیر نظامی دارید؟ همان را هم باید تعطیل کنید. همه هم پذیرفتند در دنیا که ما باید توضیح بدهیم که آقا به خدا ما دنبال بمب اتم نیستیم ولی هیچکس از اینها نباید بپرسد چرا چند هزارتا بمب اتم داری. اصلاً آمریکا چرا بمب اتم زد؟ جنایتکار جنگی هستی، تو باید محاکمه شوی، رئیس پلیس بمب اتم شدی؟ امام میگوید دنیا بفهمید که چقدر شیر تو شیر است. آنها آزادند، اربابند، بقیه وابستهاند. میگوید اصلاً استثمار بقیه، دیکتاتوری در سطح جهان، اینها را توجیهشدة منطقی منطبق با همة موازین خودساختة بینالمللی میدادند. میگویند اصلاً این طبیعی است ما ارباب باشیم بقیه نوکر. خلاف او اگر کسی چیزی بگوید آن غیر طبیعی و غیر منطقی است. همه باید از او سؤال کنند چرا. بعد هم میگوید باز یک نگاه داریم که این نهادها و قوانین جهانی واقعاً دموکراتیک و عادلانه طراحی شده. امام صریح میگوید این موازین و این نهادهای بهاصطلاح بینالمللی و حتی قوانینش کاملاً یکطرفه و تحت کنترل، توسط خود اینها نوشته شده. موازین خودساخته است و میخواهند از این طریق جهان را کنترل کنند و خودشان به همین قوانین عمل نمیکنند. میگوید بخش قرنطینة سیاسی که اکثر ملتهای ضغیف عالم و متأسفانه مسلمانان در این بخش محصور و زندانی شدهاند حق حیات مستقل ندارند. حق حیاتشان هم در خطر است. حق اظهار نظر ندارند. تمام قوانین و مقررات و فرمولها همان قوانینی است که نظامهای دستنشانده و نوکر آنها اینجا دیکته میکنند و دلخواه آنهاست و شاما منافع آنهاست و این حکومتهای کشور مسلمان عوامل اجرایی آن هستند. آنها قانون برای ما مینویسند، خودشان هم عمل نمیکنند. عوامل اجراییشان هم این حاکمان، شاهان و رئیسجمهوران قلابی در کشورهای دنیا، همة دنیا از جمله کشورهای اسلامی هستند. حاکمان تحمیلشده. پیروان خطوط کلی استکبار که حتی فریاد زدن از درد را هم درون این حصار جرم میدانند. میگوید نه اینکه ما حق داریم از آنها سؤال کنیم چرا شما این اختیارات را دارید بقیه ندارند؟ چرا میزنی ما را؟ چرا غارت میکنی؟ چرا شکنجه میکنی؟ کودتا میکنی؟ چرا اینهمه جنایت میکنی. میگوید این حرفها که هیچی، وقتی میزنند داد میکشیم آن داد هم که میکشیم باز محاکمه میشویم که چرا داد زدید؟ میگوید دنیا در قرنطینه است. جهان آزادی وجود ندارد جز برای چند قدرت. کل جهان در اسارتگاه هستند. جهان یک زندان بزرگ شده. همهچیز را دارند کنترل میکنند. جهان آزاد کجا بوده؟ میگوید یک دیکتاتوری جهانی حاکم است به تعبیر امام. میگوید منافع جهانخواران ایجاب میکند که هیچکس حق گفتن کلمهای حتی بوی تضعیف اینها را بدهد و یا خواب راحت اینها را آشفته کند ندارد. یک کلمه حق ندارد بگوید. تحریمت میکنند، کودتا میکنند، ترور میکنند، جنگ راه میاندازند. مسلمین جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بیان مصیبتهایی را که حاکمانشان که نوکران اینها هستند برشان تحمیل کردند ندارند. تمام جهان اسلام تحت خفقان و دیکتاتوری است. آنها باید بتوانند، حداقل یک جا باشد که بتوانند داد بزنند. و آن حرم امن الهی حداقل باید میگذاشتید در کعبه بیایند، در مسجدالحرام اقلاً دردهایشان را آزادانه بیان کنند. اینجا هم گفتید خفه شوید. در حرم امن خدا هم حق ندارید شکایت کنید از این ظلمها. اینجا هم خفه شوید که نکند سایر مسلمانها به فکر کمک به بقیه بیفتند و همه برای رهایی هم با هم متحد شوند و چاره بیندیشند. میگوید ما اصرار داریم و پای آن میایستیم ولو خون دادیم، ولو چند صدتا شهید دادیم که مسلمانان باید حداقل در خانة خدا خودشان را آزاد ببینند از زنجیر ظلم و این یک مانور بزرگ آزاد باشد. حداقل بتوانند بگویند ما متنفریم و اعلام برائت کنند. و از هر وسیلهای برای رهایی خودشان استفاده کنند. دیگر شما آزادی مسلمین را که همهجا ازشان سلب شده در خانة خدا هم از آنها گرفتید. آمریکا اینجا هم نمیگذارد مسلمانها در این حرم در مسجدالحرام داد بزنند و فریاد کنند؟ میگوید جرا مأموریت ویژهای دارد آل سعود و ایدوئولوژی وهابیت از طرف آمریکا و صهیونیزم غرب. اصلاً غرب اینها را آورد برای تشکیل اسرائیل. برای غارت نفت و منابع مسلمین. برای تسلط بر قلب جهان اسلام، حرمین شریفین و برای اینکه نگذارد وحدت اسلامی اتفاق بیفتد. وهابیت یک ایدوئولوژی ضد وحدت است، ایدوئولوژی تکفیری است. جهاد و تکفیرش هم فقط علیه مسلمانهاست. جهاد مسلمان علیه مسلمان نه جهاد مسلمان یا مستضعف علیه استکبار. میگوید آمریکا دارد از طریق آل سعود زائران خانة خدا را کنترل میکند، مسلمین را. و من با اطمینان میگویم حادثة مکه جزوی از سیاست جهانخواران و قلع و قم مسلمانان آزاده بود. که بعضیها میگویند شما رفتید آنجا یک شعارهایی دادید یک جوری برخورد کردید آنها عصبانی شدند زدند کشتند. میگوید خیلی سادهلوحند آنهایی که این حرفها را میزنند. این پروژه از قبل آماده بود، اینها سالهاست دارند راجع به این فکر میکنند که نگذارند حج سیاسی بشود. اما ما با اعلام برائت از مشرکین تصمیم گرفتیم... این عبارت را دقت کنید. میگوید جهان اسلام یک انرژی عظیمی در جهان اسلام متراکم شده که صد سال است هی دارد جمع میشود. از وقتی که کشورهای اسلامی در جنگ اول و دوم بینالملل غرب کلاً شکست خوردند، عثمانی هم شکست خورد و کشورهای اسلامی شدند پنجاه و چند کشور زیر دست انگلیسها، فرانسه، روسها و بعد آمریکاییها. حدود صد سال. میگوید یک انرژیای متراکم شده در جهان اسلام. ما میخواهیم این انرژی را آزاد کنیم. تعابیرش را ببینید. اگر نگوییم این حرفهای امام است الان شروع میکنند بعضیها، نهادهای رسمی، رسانههای رسمی که این حرفها چیست آقا؟ تنش درست میکند، دشمنتراشی است. این فکر جنگطلب است، دنبال جنگ است. یک بار دیگر جملة امام: ما با اعلام برائت از مشرکین تصمیم گرفتیم انرژی متراکم جهان اسلام را آزاد کنیم. یعنی این وضع باید به هم بریزد. و به یاری خداوند بزرگ با دست فرزندان قرآن روزی این کار صورت خواهد گرفت. این الان وظیفة ماهاست دیگر. وظیفة شماهاست که بعضیهایتان سنهایتان کم است. بچههای نسل بعد از امام هستید دیگر. شماها وظیفه دارید. امام میگوید این انرژی باید آزاد شود. یعنی امام میگوید باید در کل جهان اسلام باید شورش و انقلاب شود. میگوید باید تمام رژیمهای کشورهای مسلمان یا اصلاح شوند یا سرنگون. میگوید باید تمام کسانی که جهان اسلام را اشغال کردند، شرق و غرب باید پایشان را قطع کنید و از جهان اسلام بیرونشان کنید. به یاری خداوند بزرگ و به دست فرزندان قرآن روزی این کار صورت خواهد گرفت. انرژی متراکم جهان اسلام آزاد خواهد شد. وضعیت جهان را تغییر خواهیم داد. انشاالله روزی همة مسلمانان و بلکة همة دردمندان جهان علیه همة ظالمین جهان فریاد بزنند و اثبات کنند که ابرقدرتها و نوکرانشان از منفورترین موجودات جهانند و اینها همهشان شکست خواهند خورد. میگوید فکر کردند با کشتار زائرین خانة خدا در حج و این توطئهای که چیدید که استکبار را حفظ کنید و جلوگیری کنید از نفوذ اسلام ناب و کارنامة ننگین و سیاه حاکمان بیدرد کشورهای اسلامی را توجیه کنید فکر کردید موفق خواهید شد؟ این خونها میگذارد شما... میتوانید این خونها را بشویید و بروید؟ اگر توانستید خون اباعبدالله را بعد از هزار سال بشویید این خونها را هم میتوانید بشویید. امام میگوید این خونها شما را زمین خواهد زد. از همین مکه کنار خانة خدا، از همین جشن خون این شهدا وضعیت اردوگاه دشمن، اردوگاه استکباری غرب از هم خواهد پاشید. پیکر اسلام و مسلمین نیمهجان است و مصیبتهای بسیار دارد بر او وارد میشود ولی باید جبران شود.
سؤال: حرم به این قشنگی درست کردهاند، مسجدالحرام، کولر دارد، سنگهای مرمر، از دور همه معمارهای اروپایی میآیند سنگهای اروپایی آوردند. مسجدهای خیلی باشکوه. باز ببینید این فقط مال وهابیها نیست اینجا هم هست. یک عده میگویند آقا عزت دین این است که این مسجدهای شیک و بزرگ و باشکوه بساز. مسجدها را صد برابر کن. هیئتها را فلان کن. یک عده این را میگویند. امام ببین چه میگوید. میگوید پیامبر اسلام نیازی به مساجد اشرافی ندارد. تمام شد. یک خط دیگری شروع شد. هی مسجدهای اشرافی بساز، مسجدهای گرانتر. امام میگوید ما اصلاً این اسلام را قبول نداریم. این مسجد مسجدی که پیغمبر میخواهد نیست. پیغمبر میدانید چهاردیواری فقط میساخت که سگی حیوانی چیزی نیاید بعد هم یک سقفی با برگ خرما و اینها که آفتاب نخورد در سر حاجی. همین، تمام شد. خانة خدا خانة مردم. امام میگوید پیامبر اسلام نیازی به مساجد اشرافی و به منارههای تزئیناتی نداشت. پیامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پیروانش بود. پیغمبر میخواست مسلمانها عظمت داشته باشند نه مسجدهایشان گران باشد خیلی ولی خودشان ذلیل باشند و بدبخت و وابسته. میگوید متأسفانه با سیاستهای غلط حکومتهای فاسد و دستنشانده کل مسلمین به خاک مذلت نشستند. جزو ذلیلترین ملتهای جهان شدند. مگر مسلمانها فاجعة قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد غیر وهابی را در طول حیات ننگین آل سعود بهدست وهابیها ندیدند؟ اینها سنیهای حنبلی خود حجاز را قتل عام کردند. اینها اولی که آمدند سر کار به هزاران زن مسلمان سنی حنبلی و غیر حنبلی تجاوز کردند. این کاری که در عراق و سوریه با دیگران کردند با خود سنیها داخل همانجا کردند قبلاً. قرآنها را آتش زدند گفتند اینها قرآنهای جدید ما خودمان باید بدهیم. امام میگوید مگر دنیا فراموش میکند این جنایتها را؟ مگر مسلمانان نمیبینند که مراکز وهابیت در جهان شدند کانونهای فتنه و جاسوسی؟ سی سال پیش امام دارد میگوید آقا هر جا که این وهابیها دارند کار میکنند، بچهها و جوانهای مسلمان را در اروپا، شرق و غرب فریبشان میدهند آن بیچارهها فریبخوردهاند. ولی این مراکز همش مراکز جاسوسی و مراکز فتنه برای راه انداختن جنگهای مذهبی هستند. از سی سال پیش امام دارد پیشبینی میکند. روشنفکر یعنی این. جامعهشناس و تاریخشناس یعنی این. الان بزرگترین مسئله همین است. این تعابیری که امام دو قطبی درست میکند بین دو نوع اسلام، من از هیچ آخوند و عالم و مرجع تقلید و سیاسیای، حتی رهبران و بزرگان انقلاب و تئوریسین، از هیچیک تا به حال من همچین تعابیری نشنیدم. نیست اصلاً. فقط امام جرأت کرد یک همچین تعابیری به کار برد. میگوید ما دوتا اسلام داریم، دوتا دین، دوتا تشیع، دوتا مذهب داریم، دو تیپ آخوند داریم، دو نوع جلسة قرآن، دو نوع حج، دو نوع عزاداری. ما دوتا اسلام داریم. از یک طرف اسلام اشرافیت. اسلامی که با کاخسازی و زندگیهای اشرافی و بخور بخور جمع است. هم میروی زیارت، هم میروی عزاداری، هم میروی حرم، هم میروی حج، هر سال به کربلا و مکه میروی، در عین حال اشرافی بخوری و زندگی کنی. میگوید یک طرف اسلام اشرافیت است. اسلام ابوسفیان. اسلام ملاهای کثیف و درباری. آخوندهای فاسد کثیفی که نشستهاند صاحبان قدرت به اینها بگویند چه فتوا بده. اسلام مقدسنماهای بیشعور. مقدسنماها خیلی سوپر مذهبیاند. یقه و لباس و ریش و انگشتر عقیق و زیارت و صبحکم الله و اینها. همة اینها مرتب است. ولی میگوید اسلام مقدسنماهای بیشعور. خب اینها کجایند؟ یک گوشهای حتماً چهارتا هستند. میگوید نه، اسلام مقدسنماهای بیشعور حوزههای علمیه و دانشگاه. یعنی ما هم در دانشگاه هم در حوزههایمان رهبران اسلام مقدسنمای بیشعور هستند. دیگر؟ اسلام ذلت و نکبت. اسلام هست، نکبت هم هست. توجیه میکند ذلت را. اسلام پول و زور. اسلامی که تابع پول و زور است. اسلام فریب. مردم عوام را فریب میدهد. اسلام سازش و اسارت. اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایهداران. پولدارها برای همه هر تصمیمی میخواهند بگیرند. حاکمیت سرمایه و سرمایهداران بر مظلومین و پابرهنهها و در یک کلمه اسلام آمریکایی. میگوید این اسلام دارد در دنیا ترویج میشود. از طرف دیگر این اسلامی است که مؤمنینش سر بر آستان مکتب دارند ولی این اسلام سر بر آستان سروشان آمریکای جهانخوار دارد. آمریکا از نظر امام جهانخوار است. آمریکا از نظر بعضیها جهان است. آشتی با جهان یعنی آشتی با آمریکا. بعد میگوید مسلمانها این درد را کجا ببرند که آل سعود و خادم الحرمین به اسرائیل مدام پیغام میدهند آقا ما که داریم اسلحه میخریم این اسلحهها را نمیخواهیم علیه شما استفاده کنیم. به آنها میگویند علناً و برای اینکه این حرفشان را اثبات کنند با ایران قطع رابطه میکنند. چقدر سران کشورهای اسلامی حکومتهای کشورهای مسلمان با صهیونیستها گرم و صمیمی شدند که در کنفرانس سران اسلامی حتی حاضر نیستند با کلمه اسرائیل را محکوم کنند. مبارزة ظاهری با اسرائیل از دستور کارشان خارج شد و از جلسه بیرون رفت. میگوید یک جو غیرت اسلامی و عربی اینها ندارند، نه اسلامی نه عربی. و حاضر شدند به این معاملههای کثیف سیاسی. میگوید حکومتهای عربی و غیر عربی جهان، همة اینها هم خودفروشند هم وطنفروش. تا اینها سرکارند نمیشود امت اسلامی را نجات داد. این شرمآور است. ما نمیتوانیم تماشاچی بمانیم. میگوید اینهایی که به ما میگویند آقا این شعارهای تند را نده، صدور انقلاب و اینها، اینها به ما میگویند آقا دست روی دست بگذار به تو چه؟ امام میگوید ما نمیتوانیم. ما تماشاچی نخواهیم ماند. انقلاب ما اسلامی و جهانی است. تماشاچی شدن گناه و جرم نیست؟ آیا از مسلمانان کسی نیست به پا خیزد و اینهمه ننگ را تحمل نکند؟ چطور نشستید و قیام نمیکنید؟ ما بنشینیم تا سران کشورهای اسلامی احساسات یک میلیارد مسلمان را نادیده بگیرند، صهیونیستها را توجیه کنند و بگذاریم دوباره مصر و امثال اینها برگردند به صحنه؟ مسلمانها باور میکنند زائران ما میخواستند بروند خانة خدا را اشغال کنند، حرم پیغمبر را آتش بزنند، کعبه را بدزدند ببرند قم؟ اگر مسلمانان جهان باور کردند که سرانشان دشمن آمریکا و شوروی و اسرائیل هستند حرفهای اینها در مورد ما را هم باور خواهند کرد. بعد امام میگوید خواهید دید که وضعیت عوض میشود.
سؤال بعدی فصل بعدی به امام: آقا شما چه میخواهید؟ دنبال چه هستید؟ اهداف انقلاب، مانیفست، جملههای صریح. میگوید ما مخفی نمیکنیم شرمنده هم نیستیم یواشکی هم نگفتیم. ما علنی گفتیم. یک بار هم نگفتیم بارها گفتیم.
سؤال: سیاست خارجی و بینالملل شما چیست؟ تازه بعد از صلح با عراق. میگوید ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بینالملل اسلامیمان بارها و بارها اعلام کردیم، صریح هم گفتیم و میگوییم، ما در صدد گسترش نفوذ اسلام در کل جهانیم. تمام. ما دنبال کم کردن سلطة جهانخواران در سطح جهانیم. ما هر جا بتوانیم به آمریکا، شوروی، اسرائیل و این جهانخواران، هر جای دنیا بتوانیم ضربه بزنیم ضربه میزنیم. چون مبارزه با ظلم واجب است. مبارزه با کفر واجب است. برائت از مشرکین در قول و عمل واجب است. تمام شد. همین الان شما برای بعضیها بگو ببین آیا اصلاً جرأت دارند این جمله را بگویند؟ اصلاً قبول دارند این جمله را؟ جناحهای مختلف هم هستند. دوباره، ما این واقعیت و حقیقت در سیاست خارجی و بینالملل اسلامیمان بارها اعلام کردیم. هدف ما در سطح جهان و سیاست خارجی این است: گسترش و نفوذ اسلام در جهان. کم کردن سلطة جهانخواران. تضعیف و ضربه زدن به آنها. پس شما دنبال امپراطوری هستید، دنبال سلطنتطلبی هستید، شما دنبال تروریزم هستید. امام ببینید چه میگوید. میگوید اگر نوکران آمریکا اسم این سیاستی که ما گفتیم میگذارند توسعهطلبی و تفکر تشکیل امپراطوری بزرگ، خیلی خب بگذارند ما باکی نداریم ما استقبال میکنیم. آره ما دنبال امپراطوری هستیم. بله. شما اسمش را میگذارید، ما دنبال انقلاب آزادیبخش جهانی هستیم. دنبال آزادی ملتها و بردگانیم. دنبال گسترش توحید و عدالتیم در حد توانمان. شما اسمش را میگذارید توسعهطلبی و اینکه ما میخواهیم امپراطوری جهانی تشکیل دهیم. امام میگوید از آن باکی نداریم و استقبال میکنیم. خیلی خب حالا که خودتان را به آن راه زدید بله ما میخواهیم امپراطوری درست کنیم. منتها امپراطوری مستضعفین. امپراطوری انقلاب و اسلام. امپراطوری ضد این دوتا امپراطوری شرق و غرب که الان هستند. ضد ظلم. شما دوتا امپراطوری ظلم هستید دنیا را بین خودتان تقسیم کردید. خیلی خب ما هم سومی آن هستیم. آمدیم جلوی شما دوتا بایستیم. ما امپراطوری ملتها هستیم. یعنی شما با صهیونیسم، سرمایهداری، کمونیسم با همة این جبههها یک مرتبه درگیرید. تا کی این شعارها؟ هدفتان چیست؟ میخواهید اینها در ایران مسلط نباشند؟ میخواهید به شما ضربه نزنند و تحریمتان نزنند. امام میگوید نخیر، ما در صدد خشکانیدن ریشههای فاسد صهیونیزم، سرمایهداری و کمونیزم در تمام جهان هستیم. یعنی ما دفاعی حرف نمیزنیم. میگویند آقا شما میخواهید صهیونیزم و آمریکا و شوروی بر ایران مسلط نباشند؟ خودتان مستقل باشید؟ امام میگوید او که واجب است، آن که قدم اول است. ما میخواهیم ریشههایتان را در تمام جهان بخشکانیم. ما این را میخواهیم. این امام است. این تازه پیام قطعنامهاش است. دارد میگوید جنگ تمام شد. بعد از جنگ صد بار انقلابیتر بود امام. لذا قطعنامه به معنای سازش و تسلیم نبود. اولاً اولی قطعنامهای بود در تمام دوران جنگ که بخشی از منافع ما و حقوق ما را به رسمیت شناخت. تا آن موقع هیچ قطعنامهای هیچچیز را به رسمیت نشناخته بود. حالا که این صادر شد و بعد دبیر کل سازمان ملل هم مجبور شد بگوید عراق آغازگر جنگ بوده و مقصر بوده، آن پرز دکوئیار یا یکی دیگر هم بود هواپیمایش سقوط کرد که سوئدی بود. او هم مستقیم صحبت کرد و چند هفته یا چند ماه بعد هم هواپیمایش افتاد و کشته شد. اسمش الان یادم نیست.
س: پطروس غالی؟
نه نه، آن که هنوز هم هست. مصری بود الان هم هست. او هم آدم خائنی است. اصلاً اینهایی که رئیس سازمان ملل میگذارند همهشان نوکرند. حالا او چهجوری درآمد. او هم چون اروپایی بود. بعضی اروپاییها یک حالت استقلال اجمالی دارند، نمیدونم چه شد که او گفت. بعد از مدتها البته گفت بله درست میگویند جنگ را عراق شروع کرد. واضح بود هیچکس نمیگفت. میدانید تا آخر هیچ نهاد بینالمللی هیچکس حاضر نمیشد بگوید عراق جنگ را شروع کرده. امام میگفت لااقل بگویید چه کسی جنگ را شروع کرده؟ 8 سال اینهمه جنایت، چه کسی مسئولش است؟ خب من سؤال میکنم از بعضیها که این حرفهای امام را قبول دارید یا نه؟ اینها افراطی است یا واقعی است یا واقعاً حرفهای درستی است؟
ما تصمیم گرفتیم به لطف و عنایت خداوند بزرگ همة نظامهایی را که بر این سه پایه استوار شدهاند نابود کنیم. گوش میکنید چه میگوید؟ امام خیلی خطرناک بود. اینها هی میگویند تنشزدایی، امام خیلی ماشاالله تنشزدا بود. اصلاً منشأ و پدر تمام تنشهای دنیا بودیم ما. دنیا آرام بود، دنیا آرام خوابیده بود زیر چکمة آمریکا و شوروی. تقسیم، تمام. امام آمد اوضاع را به هم ریخت. تنش این است. تنش علیه ظالم، نه تنش علیه ملتها و کشورهای بیگناه و بیطرف. تنش علیه ظالم. پس انقلاب اسلامی به ما میگوید هدفش خشکاندن ریشههای سرمایهداری، کمونیزم و صهیونیزم در جهان و خودمان هم تصمیم گرفتیم به فضل خدا تمام نظامهایی که بر این سه پایه در دنیا استوار شدند نابود کنیم. ما میخواهیم این رژیمها را سرنگون کنیم. بله ما میخواهیم دهها رژیم را در ایران پایین بکشیم. نه برای اینکه ما بر آنها مسلط شویم. برای اینکه ملتهایشان آزاد شوند و حق انتخاب داشته باشند. امام این است. چون پیغمبرها اینجور بودند، انبیاء اینجور بودند. ببینید کسی که دنبال قدرت و دنیاست میگوید سهم مرا بدهید، دادید خیلی خب این سهم من، دیگر با کسی کاری ندارم. کسی که دنبال سهمیه نیست، دنبال رهایی بشر است به ستمگر میگوید ببین نه اینجا راحتت میگذارم نه آنطرف عالم. هر جا از ما کمک بخواهند ما هستیم. پیامبر فرمود اگر صدای یا للمسلمین شنیدید ولو از غیر مسلمان، کافر، مشرک، بیدین اما مظلوم که از شما کمک میخواهد. اگر به آن کمک نکنید بگویید تو دین و مذهبت با ما فرق میکند، تو آنطرف دنیا هستی، پیامبر فرمود لیس منی، از من نیستید. امت من، مسلمان نیستید. بله مسلمان الکی هست مثل همین حجهای الکی که داریم. پیامبر فرمود مسلمان نیستید. حتی غیر مسلمان از شما کمک بخواهد، چه رسد به مسلمانها. یعنی آفریقا، آمریکای لاتین، شرق آسیا، داخل خود آمریکا، در اروپا. چون میدانید در اروپا و آمریکا اکثر ملتهای خودشان هم بیچارهها مظلوم و مستضعف هستند. تحت ظلم هستند. همان بحث یک درصد و نود و نه درصد و اینهاست. خود ملتهای اینها هم مظلوم هستند. خود آمریکا 50، 60 میلیون آدم دارد که گرسنهاند. یعنی هر روز کوپن نان اگر بهشان ندهی شب میمیرد از گرسنگی. به اندازة یک ملت. یعنی از هر 5، 6 آمریکایی یک نفر گرسنه است، مستضعف کامل است. به آنها هم باید کمک کنی. اصلاً امام یک وقتی گفت ما مرگ بر آمریکا که میگوییم منظورمان معلوم است حکومت آمریکاست نه ملت آمریکا. ملت آمریکا هم اگر بدانند دولتشان چه کرده و چه میکند آنها کنار ما میآیند شعار مرگ بر آمریکا میدهند. این اتفاق افتاد دیگر. میدانید داخل آمریکا پرچم آمریکا را آتش میزنند الان. سی سال پیش زمانی که امام این پیام را داد فقط در ایران آتش میزدند پرچم آمریکا و اسرائیل را. الان در 140، 50 کشور آتش میزنند. چند سال است که در خود آمریکا و ایالتهای آمریکا آتش میزنند. انقلاب صادر شده تا داخل خود آمریکا رفته. میگویند صادر نشد. شد. پرچم آمریکا را چه کسی در دنیا آتش میزد اصلاً؟ امام میگفت ملت آمریکا هم با ماست. بعد میگوید این قولی که ما دادیم، ما نظام اسلام رسولالله را میخواهیم در جهان استکبار ترویج کنیم و دیر یا زود این کار را خواهیم کرد. ملتهای دربند شاهد این خواهد بود. ما در تمام جهان اجازه نمیدهیم دیگر آمریکا از ملتها باجخواهی کند.
اذان شد. من عرضم را ختم میکنم.
والسلام علیکم و رحمت الله.
هشتگهای موضوعی