شهرهای موشکی، ضامن صلح و امنیت (پنتاگون از طراحی عروسک تا طراحی موشک)
نشست "اعدوا لهم ما استطعتم من قوه"- جمعی از کادرهای هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – بهار 96
بسمالله الرحمن الرحیم
دوستان در حوزه مباحث قلمروی دفاعی و امنیت ملی کار میکنند و به نظر من آمد که روی این حوزه تمرکز کنیم. طرف مقابل چگونه میاندیشد و چگونه عمل میکند؟ طرف مقابل هم به مفهوم جبهه کفر و استکبار و ایادی و عمال آنها در جهان اسلام و در منطقه و حتی در داخل کشور و هم به طور خاص نیروهای نظامی دشمن است. یک سندی که به نظر من دانستن آن خیلی برای شما مفید است این است که هیچ کس در دنیا نمیداند طراحان این عروسکهای باربی همان طراحان موشک وزارت جنگ آمریکا و پنتاگون هستند. نمیدانم تا حالا شما این را شنیده بودید یا نه. طراح باربی یک ژنرال نظامی آمریکایی به نام «جک رایان» است که این جزو افسران و ژنرالهای پنتاگون و جزو تیم طراح موشک «اسپارو» و موشک «هاک» است. به نظرم همین کافی است که بفهمیم جبهه مقابل چگونه میاندیشد. یعنی اهمیت عروسک و اسباببازی و کار بر روی ذهن و اخلاق کودک به اندازه طراحی پیشرفتهترین موشکهای دوربرد در جنگهای فنی و تکنیکهای جدید برای آن مهم است. این باربی مخفف «باربارا» است و اسم دختر رئیس یک کمپانی بزرگ سرمایهداری صهیونیستی است. مثلاً حدود 60 سال پیش صاحب آن کمپانی به نام «هندلر» این عروسک را وارد بازار کرده است. در اوج جنگ شرق و غرب، جنگ سرد بین نظامهای کاپیتال سرمایهداری و نظامهای کمونیستی و سوسیالیستی بوده است. با کمک رسانههای صهیونیستی و هالیوود و موارد دیگر مشهورترین و پرفروشترین عروسک و اسباببازی در دنیا شد و ظرف 40، 50 سال یک و نیم میلیارد از این عروسک در دنیا و در 120 کشور یعنی تقریباً در تمام کشورهای جهان به فروش رفت. یک و نیم میلیارد تا 10، 15 سال پیش به فروش رفته است و گفتند بیش از 90 درصد تمام دختران اروپا و آمریکا از 3 ساله تا 10 ساله حداقل یکی از اینها را دارد. اینها در واقع موشکهای فرهنگی هستند. موشکی که سبک زندگی را هدف میگیرد. انهدام سبک زندگی اخلاقی به اندازه انهدام پایگاههای نظامی برای آنها مهم است. مثلاً طراحان آنها همین طراحان اینها هستند. حالا بحث ما بر سر عروسک نیست. اتفاقاً عروسک باربی خیلی عروسک قشنگی است ولی الهامبخش چه چیزی است؟ الگوسازی برای تمام دختربچههای جهان که یک دختر خوب اینطور است. خوشگل است، اندامش قشنگ است، برهنه است، چشمهایش سبز است، موهایش زرد است، زندگی این دختر باید کاملاً اشرافی باشد و خودنمایی و خودفروشی بکند و همه دخترها از اول آرزو بکنند که ما چه زمانی مثل این میشویم؟ حالا در حاشیه چه اتفاقاتی میافتد؟ دهها کمپانی برای رژیمهای غذایی شیمیایی و مصنوعی درست میشود که چه غذاهایی را بخورید و چه داروهایی را مصرف کنید که هیکلهای شما همینطوری بشود. اغلب هم نمیشود. یکی از مشکلات مهم در غرب و شرق دنیا این است که یک عالم دخترهای معمولی و معصوم برای اینکه مثل این بشوند و مثل قهرمانها و زنهای خوشتیپ و مرتب هالیوودی بشوند از این داروها استفاده میکنند و دچار گرفتاریها و جنگ اعصاب میشوند. یک وقتی خودشان بررسی کرده بودند که چند صد میلیون دختر جوان و نوجوان در دنیا تحت فشار این الگوسازیها هستند. دچار بیماریهای روحی و روانی و افسردگی شدهاند. روزی ده بار خودش را جلوی آینه نگاه میکند و با این مقایسه میکند. باید خوشگل باشی، باید تیپ غربی داشته باشی، باید مصرفکننده باشی، مسئله اصلی حفظ اندام است. اصلاً زندگی، مسئولیت، خانوادگی در کنار زیبایی باشد. زیبایی مهم است. دختری که عروسک باربی دارد دیگر در بازیهایش کار و تولید و خدمت و میهمانی و عروسی را یاد نمیگیرد. دیدهاید که بچهها بازی میکنند. مثلاً یک دختری با عروسک بازی میکند و در خانه کار هم میکند. مثلاً آن را به آشپزخانه میبرد و میگوید الان مثلاً دارد غذا درست میکند. به بیرون رفته تا فلان کار را انجام بدهد. ولی اینجا دیگر اینها در بازی نیست. این فقط باید جلوی آینه مشغول آرایش باشد یا انواع و اقسام مدلهای لباس را بر تن این بکنند که به درد پارتی و رقص بخورد. اینها آثار غیر مستقیم است. نمیخواهم تئوری توطئه درست کنیم و بگوییم مثلاً تار موی او آن طرفی بوده و این به مفهوم فلان است و این آرم صهیونیستهاست. نه میخواهم بگویم هست و نه میخواهم بگویم نیست. شاید هم باشد. مثلاً این فراماسونها متخصص در این کارها بودهاند. چند قرن است که در معماری و در شهرسازی و در لباس و طرز رفتار آرم سازی و نمادسازی میکنند. همین الان در اغلب شهرسازیهای شهرهای مهم دنیا نمادهای ماسونی هست. در خود واشنگتن محوطهای که بین کاخ سفید و کنگره است که یک خیابانی هست شاید 30، 40 نماد ماسونی دارد. آن برج هرمی بزرگی که در واشنگتن است اصلاً نماد ماسونی است و یکی از نمادهای صهیونیستی و ماسونی است که سابقه آن به تمدن فرعون در مصر برمیگردد. آنها روی نمادسازی حساس هستند. از عروسک تا فیلم همینطور است. با همان انگیزهای که موشک و بمب اتم و بمب شیمیایی و موشکهای قارهپیما میسازند عروسک هم درست میکنند. اصلاً آدم تعجب میکند که عروسک به این ظریفی و قشنگی چه ربطی به آن دارد؟ طراح موشک هاک و طراح موشک اسپارو عضو ارشد پنتاگون هستند و همانها هم طراح عروسک باربی هستند. این یک نکته بود که خواستم توجه کنید. اینها در الگوسازی برای هر سن و برای هر جنس، پسر و دختر، باسواد و بیسواد، شهری و روستایی، ثروتمند و فقیر، سبک زندگی درست میکنند. کسی ظاهر هالیوود را نگاه کند میگوید این صنعت سینما و هنر است. پنتاگون هم نظامی است. اینها چه ربطی به همدیگر دارند؟ سازمان سیا هم آن طرف است. اینها چه ربطی به هم دارند؟ نه آقا، این سیا و پنتاگون و هالیوود همه به هم وصل هستند. همه از زیر زمین به هم وصل هستند. معماری را نمیگویم، بلکه معماری تئوریک را میگویم. همه یک هدف را تعقیب میکنند. کارخانههای سلاحسازی، اسلحه، کشتار جمعی و کمپانیهای فیلمسازی و کمپانی عروسکسازی و هیئت علمی و هیئت امنای فلان دانشگاه مشهور دنیا و هیئت امنای تلویزیونهای کابلی خصوصی و سهامگذاران بزرگترین و پرفروشترین روزنامههای دنیا در پشت صحنه چند گروه مشترک هستند. هم لباس تولید میکنند، هم عروسک میسازند، هم دانشگاه دارند، هم روزنامه دارند، هم تلویزیون دارند و هم بمب اتم میسازند. دشمن این است. یعنی اتفاقاً فرهنگیترین کارهای مؤثر و مؤثرترین کارهای فرهنگی آنها را نظامیها انجام میدهند. چون هم سازماندهی دارند، هم آموزش دیدهاند، هم انگیزه دارند و هم پول دارند. در همین 10، 20 سال چند هزار فیلم سینمایی ساخته شد که عملیاتهای جنگی ارتش آمریکا را توجیه کند. بمبارانها را توجیه کند. اینکه میروند سودان را بمباران میکنند، سومالی را بمباران میکنند، بعد برای اشغال عراق و افغانستان آمد و بعد قضایای سوریه و قضایای یمن و قضایای فلسطین و مسائل مختلف را به وجود آورد. چند هزار فیلم و سریالهای هفتگی و ماهانه و مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی به شکلهای مختلف ساختند که اسلامهراسی کنند و بگویند از اسلام بترسید، از ایران بترسید، شیعه خطرناک است، حزبالله سنی اینها هم خطرناک است، القاعده است و اصلاً اسلام این است. همه مسلمانها تروریست هستند و آنهایی که میخواهند دفاع بکنند پلیس خوبی هستند. پلیس بد گفت همه مسلمانها تروریست هستند و پلیس خوب گفت نه آقا، همه مسلمانها تروریست نیستند ولی همه تروریستها مسلمان هستند. این آمد که بگوید یک مقدار مسلمانهای غیر سیاسی هم داریم. نظامیهای خودشان در تمام مسائل ریز دانشگاهها، سینما، فرهنگ، عروسکسازی، رسانه، سفارش لباس، تولید لباس دخالت کردند و میکنند. اصلاً خط میدهند. دستور میدهند. هالیوود چند فیلم ساخت برای اینکه توجیه کند که ارتش آمریکا، پنتاگون و سازمان سیا حق دارند و بلکه وظیفه دارند در سراسر دنیا افرادی را بکشند و ترور کنند و شکنجه کنند. سریالهای خیلی پرفروشی ساختند. نمیدانم سریال 24 را دیدهاید یا نه. آنهایی که ندیدهاند بروند و این سریال را ببینند. اصلاً قهرمان این سریال 24 یک جاسوس خطرناک فاسد است که برای سازمان سیا و پنتاگون کار میکند و چهرهای که از این آخر فیلم نشان میدهد باعث میشود که آدم دلش بخواهد قربون سیا و پنتاگون بشود و بگوید آقا خدا به شما خیر بدهد، اگر شما نبودید که این مسلمانهای وحشی همه جا بمب میکروبی زده بودند و بمب اتم در شهرها زده بودند و همه را کشته بودند. حالا اینها بمب اتم میزنند و این طرف متهم میشود. سینما به این شکل مأموریت دارد. نظامیهای آنها در همه کارها هستند و به همین دلیل هم اینها منظم و دقیق و حسابشده و سلسله مراتبی عمل میکنند. میخواهم بگویم چون نظامیان کار سینما و فرهنگی میکنند سرهنگهای کاملاً فرهنگی دارند و بلکه اینها رئیس فرهنگیها هستند. چون نوکرهای آنها در اینجا میگویند یک عده سرهنگ هستند، یک عده فرهنگ هستند و یک عده فلان هستند. خود اینها 20، 30 سال مسئول امنیت کشور بودهاند. هیچ دستور امنیتی در حکومت نبوده که امضای اینها پای آن نباشد. حالا یک مرتبه میگویند امنیتیها آمدهاند و میخواهند مسائل را امنیتی کنند. نصفی از مسئولین ما اطلاعاتی هستند. سابقه وزارت اطلاعات دارند. خوب است، به مملکت خدمت کردهاند. اگر اطلاعات و امنیت نبود که اینجا الان مثل افغانستان و عراق بود. مثل یمن و سوریه بود. الان داعشیها میآمدند و بعضی از زنهای شما را به کنیزی میبردند. نظامی که در این کشور یک نکته منفی نیست. بلکه یک افتخار است. نظامی به این معنا که یک حرفه ضد دموکراتیک و ضد مردم باشد برای ارتشهای شما و کشورهای شماست. اینجا بچههای انقلاب هستند. مجاهد بودهاند. کسی به این معنی حرفهای نظامی نبوده است. دانشجو بوده، طلبه بوده، کارگر بوده، معلم بوده، کشاورز بوده، اینها به جنگ آمدهاند و 7، 8 سال در جنگ بودهاند و بعد هم در این مسیر ماندهاند. حالا اینها منفی شده است؟ میگویند سال 67 فلان شده است. سال 67 چه شده است؟ خود شما در سال 67 که همه کاره بودید. میخواهید امام را به لجن بکشید؟ شما نمیدانید منافقین چه کسانی بودند؟ نمیدانید دموکرات و کوموله چه کسانی بودند؟ نمیدانید صدام چه کسی بود؟ به نظر من اینها کمال بیتقوایی و بیمعرفتی است و اگر هم آگاهانه انجام میشود واقعاً در حد خیانت است. انقلاب را بیآبرو کنی، دروغ بگویی، نظام را به لجن بکشی، امام را متهم کنی و زیر سوال ببری برای اینکه ضد انقلابها و بهایی و ساواکی و کمونیست به ما چیزی نگویند. میگویند ما سرهنگ نیستیم و فرهنگ هستیم. شما که همیشه سرهنگ بودید. کجا فرهنگ بودید؟ بعد هم مگر سرهنگ بد است؟ سرهنگهای آمریکا کل فرهنگ آمریکا و جهان را مدیریت میکنند. عرض کردم که از عروسک باربی در پنتاگون طراحی میشود تا هالیوود. عرضه و مهارت و سواد و پول آن را دارند و موفق هم هستند. در تمام دنیا فرهنگسازی کردند. من به دانشگاه اندونزی رفته بودم. اندونزیاییها خیلی آدمهای مسلمان و خوبی هستند. اعضای هیئت علمی و استادان دانشگاه جاکارتا بودند. نشسته بودیم و صحبت میکردیم. زنها با حجاب، مردها مسلمان و متدین بودند. بعد به من میگویند که شما چرا به دنبال بمب اتم هستید؟ چرا بمب اتم ساختید؟ گفتم خیلی جالب است. در دانشگاههای متدین مسلمان که مخالف آمریکا هم هست شما هم بازی آمریکا را خوردهاید؟ یعنی با شک نگاه میکردند که شما میخواهید در دنیا جنگ اتمی به راه بیندازید و میخواهید بر جهان اسلام مسلط بشوید و میخواهید سنیها را شیعه کنید. اینها را چه کسی اینطور کرده است؟ یک آدمی که من در مسلمانی و دیانت او شک نداشتم. این را نظامیان آمریکا اینطور کردهاند. نظامیان صهیونیستی این کار را کردهاند. چطور؟ با رسانه و با هالیوود و با ماهواره و با سبک زندگی و سبک لباس این کار را کردهاند. جنایت میکنند و بعد سریع کمپانیهای لباسسازی آنها لباسهایی درست میکنند که فلان است. میدانید که فرمانده ناو آمریکایی که ناو مسافربری ما را در زمان جنگ زد اول گفتند اشتباه بوده است. گفتند اگر اشتباه بوده عذرخواهی کنید. گفتند نه، عذرخواهی نمیکنیم. هم اشتباه بوده و هم عذرخواهی نمیکنید؟ بعد فرمانده همان ناو را به آمریکا بردند و به عنوان قهرمان به او مدال دادند. بعد من یک چیزی خواندم که از او یک عروسک ساختهاند. از همان ژنرال به عنوان قهرمان ملی عروسک ساختند که بچهها بخرند و به خانه ببرند. از یک جنایتکار عروسک ساختند. آنها به این شکل کار میکنند. بعد برای بچهها لباسی تولید کردند که روی سینه عکس آن ناو طراحی میشود. یعنی فوری برایش عروسک میسازد، لباس میسازد، فیلم میسازد. هنر و فرهنگ در دست سرهنگهاست. اینهایی که در داخل این حرفها را میزنند اکثراً سابقه وزارت اطلاعاتی دارند. من نمیخواهم بحث سیاسی بکنم. چون بعضی از اینها به امام و انقلاب اهانت کردند عرض میکنم. یعنی شاید به قول یکی از دوستان اطلاعاتیترین و امنیتیترین دولت از اول انقلاب تا حالا اینها هستند. همه هم هر جایی که میروند روشنفکربازی در میآورند. ما دانشگاهی هستیم. اطلاعاتی و امنیتی نباید به مسائل نگاه کرد. خیلی بد است. اولاً مگر اطلاعاتی و امنیتی در انقلاب اسلامی مثل اطلاعاتی و امنیتی در آمریکا و این طرف و آن طرف است؟ ثانیاً در خود قبله آمال شما در آمریکا سینما و فرهنگ و ماهوارهها و رسانهها و تلویزیونهای خصوصی و کمپانیهای تولید لباس و دانشگاه و روزنامه دست همینهاست. هیئت مدیره کارخانههای اسلحهسازی اینها با هیئت مدیره دانشگاهها یکی هستند. کمپانیهای سرمایهداری هستند. او از دوران کودکی با عروسک و اسباببازی کار میکند برای اینکه میفهمد دوران کودکی، دوران شکلگیری شخصیتی انسان است. مخصوصاً دختربچهها اینطور هستند. دختربچه بیش از پسربچه انعطاف دارد و تأثیر میپذیرد. دختربچهها به اندازه پسربچهها مقاومت روحی ندارند. منعطف هستند. این دختر فردا زن جوان است، بعد مادر است و پسفردا هم مادربزرگ است و این دختر و زن یعنی خانواده و جامعه نه منحط میشود، نه سقوط میکند، نه رشد میکند مگر با رشد یا سقوط زن باشد. چه دختر، چه مادر و چه مادربزرگ و چه همسر باشد. اصلاً خانواده یعنی زن. مرد بیشتر خانواده را از بیرون حمایت میکند. حمایت اقتصادی و حمایت امنیتی میکند. قوام خانواده واقعاً به زن است. بله، قوام اقتصادی خانواده به مرد است. «الرجال قوامون علی النساء...»، یعنی مرد تکیهگاه اقتصادی است. در بحث نفقه تکیهگاه اقتصادی و امنیتی زن است. اما ستون خود خانه که خیمه را سرپا نگه میدارد زن است. ببینید خانوادههایی که مرد در آنها از بین میرود خانواده از هم نمیپاشد. دچار مشکل میشود ولی مادر و بچهها میمانند. ولی خانوادهای که خدایی ناکرده زن بمیرد. تقریباً 90 درصد از هم میپاشند. پدر هم به دلایل روحی و شخصیتی و هم به دلیل گرفتاری و کار اقتصادی نمیتواند روح خانواده را حفظ کند. زن اینطور است. وقتی که زن را به سمت کالاهای مصرفی و اصالت خوشگلی و اصالت لباس و اصالت مد کشاندی از همین جا شروع میشود. این یک نکته مهمی است که دشمن روی این قضایا بدون هیچ خجالتی کار میکند. نکته دوم این تعبیر است که خدای متعال در قرآن میفرماید. حالا بحث مسئولیتهای دفاعی است و مدیریتهایی که در حوزه دفاعی و دفاع ملی و امنیت ملی کار میکنند باید بیشتر به اینها توجه داشته باشند. این آیه کریمه که آرم سپاه بر همین اساس شکل گرفت. آیه 60 از سوره مبارکه انفال میفرماید «اعوذ بالله من الشیطان رجیم. و اَعِدوا لَهُم مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَةٍ وَ مِنْ رِباطِ الخَیْل...»، چرا؟ «تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَ اللهِ وَ عَدُوَکُم وَ آخَرینَ مِنْ دونِهِمْ لا تَعْلَمونَهُم...»، 7، 8 نکته مهم در این یک سطر و نیم آیه وجود دارد. هم به لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ تربیتی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی و نظامی و همه اینها با مسئله مدیریتی ارتباط دارد. اولاً آماده بودن یک فرمان واجب است و یک کار تشریفاتی و یک حاشیهای نیست. «اَعِدوا...»، همان خدایی که میفرماید «سوموا»، همان خدایی که میفرماید «صلوا»، همان خدایی که میفرماید زکات بدهید، همان خدایی که میفرماید به حج بروید، همان خدا میفرماید باید تا میتوانید آماده باشید و با تمام ظرفیت آمادهسازی کنید. واجب است. در «اَعِدوا » دو کلام است. آمادهباش دائمی، همیشه بیدار و در صحنه، دور نخوری، بازی نخوری، فریب نخوری، خوابت نگیرد، چرت نزنی، «اَعِدوا »، یعنی هزینه بده، آموزش بده، تلاش کن، تقویت کن، اشکالیابی کن، سیستم را اصلاح کن. «اَعِدوا » همه اینها هست. نیروی قویتر تربیت کن. آموزش و نظارت را تقویت کن. «لَهُم » یعنی در برابر «هُم ». این «هُم » کیست؟ دشمن است. این «هُم »را باید بشناسی. چه زمانی میتوانی در برابر یک جریانی آماده باشی؟ «اَعِدوا » به معنی آمادهباش است. شما چه زمانی میتوانی آماده باشی؟ وقتی طرفت را بشناسی. الان به شما میگویند یک خطری ملت شما را تهدید میکند. آیا میتوان آماده شد در حالی که ندانی آن خطر چیست؟ این چیست که ما را تهدید میکند؟ در چه حدی است؟ از چه نوعی است؟ با چه حجمی است؟ در چه ابعادی است؟ همینطور که کلی نمیگویند یک خطری شما را تهدید میکند و آماده شو. اصلاً تو نمیدانی چه چیزی هست که بخواهی آماده بشوی. مثلاً یک حمله الکترونیکی است؟ یک حمله انتحاری است؟ یک بمباران اتمی است؟ چیست؟ من چطور آماده بشوم؟ وقتی میفرماید «لَهُم » یعنی باید «هُم »، آنان را درست بشناسی، خطر و تهدید را دقیق ارزیابی کنی تا بتوانی برای آن آماده بشوی. در همین دو کلمه «اَعِدوا لَهُم »، این همه پیام بود. اصلاً لازم نیست چیز دیگری هم باشد. خود این یعنی کار دانشگاهی، کار آموزشی، کار عملی، کار تسلیحاتی، جاسوسی، ضد جاسوسی و همه اینها واجب است و خطاب به یک نفر هم نیست. نمیگوید «اَعِد». میگوید «اَعِدوا ». خطاب به کل امت اسلامی و کل حاکمیت است. واجب است. حکم شرعی است. آماده باشید. ظرفیتسازی کنید. اشکالات سیستم دفاعی خود را برطرف کنید. «لَهُم » در برابر «هُم» است. دشمن هم یکی دو نفر نیست. یک جبهه پراکنده است. خود این درس دشمنشناسی است. شیوههای دشمن، اهداف دشمن و ماهیت دشمن باید درست و دقیق طبقهبندی بشود. چه کسانی هستند؟ چه میگویند؟ چرا به وجود آمدند؟ چطور تقویت میشوند؟ چطور تضعیف میشوند؟ به کجا وصل هستند؟ روشها چیست؟ اهداف کوتاه مدت و دراز مدت آنها چیست؟ همه اینها در همین «اَعِدوا لَهُم » هست. امکانات سختافزاری و نرمافزاری آنها چیست؟ چه سلاحهایی دارند؟ با چه سلاحهایی میتوان جلوی آنها ایستاد؟ قید بعدی چیست؟ ممکن است کسی بگوید خیلی خوب، ما داریم آماده میشویم. شغل ما همین است و ما هم داریم کار میکنیم. خیلی ممنون. نه، «مَا اسْتَطَعْتُمْ». باید با تمام ظرفیت کار کنید. «مَا اسْتَطَعْتُمْ» یعنی باید انقلابی و جهادی عمل کنید. «مَا اسْتَطَعْتُمْ» یعنی مرخصیهای الکی، تفریحهای الکی، غیر لازم، راحتباشهای پشت سر هم نداشته باشی. با مسئله به صورت اشرافی برخورد نکنی. تنبلی، راحتطلبی نداشته باشی. نگویی حالا زمان صلح است و مهم نیست. خطر جدی نیست. صدایی آمده و بگویی انشاالله گربه است. اینها نیست. آقا خسته نشویم. سابقاً میگفتند خسته نباشید و حالا میگویند یک وقت خدایی نکرده خسته نشوی. نه، «مَا اسْتَطَعْتُمْ»، با تمام ظرفیت کار کنید. طوری کار کنید که سرپا خوابتان ببرد. زمان جنگ یادتان هست؟ من یادم هست. بچهها که پیاده به جایی میرفتند هنگام راه رفتن میخوابیدند. بعد کلاهخود سرشان بود و سرشان تاب میخورد و کلاهها به همدیگر میخورد. این میگفت تویی؟ او میگفت تویی؟ باز راه میافتادند و دوباره دو دقیقه بعد چشمها بسته بود. قرآن میفرماید اینطور کار کنید. تمام رخنهها و روزنههای خطر را ببندید. «مَا اسْتَطَعْتُمْ» یعنی در عملیات بدر در 30، 40 کیلومتری عمق دشمن و نزدیک شرق دجله یادتان هست که پشت سر باتلاق و آب و بچهها خط را شکستند و نیروی کمکی نیامد. همان بچههایی که خط را شکستند باید دو روز و نصفی در چهارراه خندق میماندند. همانها بودند و نیروی کمکی نتوانست بیاید. من یادم هست. روز اول یا دوم، همان روزی که شهید برونسی شهید شد، ضد حمله و پاتک شروع شد. این دشت جلوی ما نصف روز نشده از تانک برق میزد. از بس تانک و نفربر و خشایار آمد. بچهها باید درگیر میشدند. همه خسته و خوابآلود بودند. قبل از آن 30 ساعت در آب پارو زده بودیم. 30 ساعت طول کشید که از باتلاقها با بلم بیاییم. بچهها نخوابیده بودند. حالا خط شکسته و یک شبانهروز هم گذشته است. واقعاً همه در خواب میجنگیدند. من یادم هست که این تانکها آتش سنگین ریختند و داشتند جلو میآمدند. یکی خوابیده بود و معلوم هم نبود که چه کسی شهید است و چه کسی خواب است. یکی جلو بود. ما گفتیم هیچ جای این خونی نیست. حتماً خوابیده است. سه، چهار بار او را صدا زدیم که بلند شو، اینها دارند میآیند. محل نگذاشت. بعد لگدی زدند و گفتند بلند شو آقا، آمدند. گفت هر وقت به 50 متری رسیدند من را بیدار کن. اینقدر خسته شد. گفت هر وقت تانکها به 50 متری رسیدند من را بیدار کن. گفتم از 50 متری رد شدهاند و دارند به بالای خاکریز میآیند. «مَا اسْتَطَعْتُمْ» همین است. این هم اصل بعدی که به خودتان رحم نکنید. دلتان برای خودتان نسوزد. «مَا اسْتَطَعْتُمْ» این است. یعنی طوری فعالیت کن که بعداً دل خودت برای خودت بسوزد. اصل بعدی چیست؟ «مِنْ قُوَةٍ». هر نوع قدرتی. اصلاً این قوه یعنی محدودیت ندارد. هر قدرتی که برای دفاع در برابر کفر و استکبار و متجاوزین و آدمکشها و جنایتکاران لازم است را آماده کنید. هر چیزی که به قدرت مربوط است. هر چیزی که به قدرت اضافه میکند. قدرت اطلاعاتی، قدرت تسلیحاتی، قدرت الکترونیک و فضای مجازی، قدرت در فضا، قدرت در زمین، قدرت در دریا و اقیانوس، قدرت زیر زمین، قدرت در حوزه جاسوسی و ضد جاسوسی، قدرت در حوزه رسانه و فرهنگ را زیاد کنید. نمیدانم دوستان میدانند یا نه؟ ارتش آمریکا و ارتش انگلیس چندین تیپ و لشکر دارند که کار اینها فقط در حوزه مجازی و اینترنت است. میدانید؟ این خیلی چیز مهمی است. تیپ دارند. مثلاً دو سال و نیم یا سه سال پیش ارتش انگلیس گفت ما به ظرفیت ارتش خود سه تیپ دیگر اضافه کردهایم که اینها فقط باید در فیسبوک و فضاهای مجازی کار کنند. اسلحه آنها این است. با درجه و با لباس نظامی چند تیپ و لشکر صبح تا شب فقط پای اینترنت هستند. آنها صریح میگویند. میگویند این قدرت است. یکی از مصادیق «مِنْ قُوَةٍ» همین است. او فهمیده و ما نفهمیدهایم. پای دستگاهها نشستهاند و کار میکنند. سرهنگهای آنها رؤسای فرهنگ آنها هستند. از همه ظرفیت دانشگاهها و رسانههای خود هم استفاده میکنند. اینکه خداوند میفرماید با تمام ظرفیت، در همه ابعاد، بعد از شناخت نیروها و ظرفیتهای دشمن آماده بشوید و هر چیزی که به مؤلفه قدرت مربوط است در خودتان به عنوان امت اسلام و پایگاه انقلاب تقویت کنید و در عرصه سختافزاری کار کنید. «رِباطِ الخَیْل»، به معنی سختافزاری جنگ است. یعنی پیچیدهترین هواپیماها، زیردریاییها، موشکها، تانکها «رِباطِ الخَیْل» میشوند. برای اینکه ملتها را بترسانید؟ برای اینکه جنگطلبی کنید؟ نه. «تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَ اللهِ وَ عَدُوَکُم». برای اینکه دشمنان خودتان را بترسانید. وقتی ببینند شما قوی هستید و وقتی که یکی بزنند یکی میخورند دیگر این یکی را نمیزنند. اگر بفهمند 100 صربه هم بزنند، یکی نمیخورند و شما توان مقاومت نداری، زور و اسلحه نداری، بیشتر ضربه میزنند. اصلاً یکی از فواید این 8 سال مقاومت بچههای ما در جنگ این بود که دیگر به ذهن هیچ کشوری نمیآید که به ایران حمله کند. اگر ما سر یک سال تمام میکردیم چه؟ امتیاز میدادیم و تمام میشد. چرا دیگران حمله نکنند؟ میگفتند اینها یک ملت توسری بخور و امتیاز بده هستند. یک مقدار روی اینها فشار بیاوری وا میدهند. آن وقت جنگهای پی در پی شرع میشد. چون همه وسوسه میشوند. ولی حالا هیچ کس وسوسه نمیشود. الان میدانند هیچ ارتشی در دنیا امکان ندارد بتواند ایران را اشغال کند. ایران سرزمین غیر قابل اشغال است. به خاطر ایدئولوژی انقلاب، ایدئولوژی جهاد و شهادت و به خاطر این همه سلاحها و آموزشها و نیروهایی که تربیت شده است. هدف ارعاب هست. ارعاب به معنی ترساندن است. اما ترساندن چه کسی؟ استراتژی رعب اولاً استراتژی بشری نیست. خداوند در قرآن میفرماید من در دل دشمنان حق رعب میاندازم. شما خالص و صادق و محکم باشید. ما شما را با رعب و با ترساندن ددشمن پیروز میکنیم. دل دشمنان را خالی میکنیم. دشمنان خدا و خلق میترسند و خود آنها فرار میکنند. در حالی که هنوز شما نیامدهاید. یعنی اسم شما طوری مطرح میشود که تا بگویند اینها آمدند خود آنها فرار کنند. این یک جنگ روانی است. این «تُرهِبونَ»، ارهاب و ارعاب همین است. اصلاً جنگ روانی را همه میکنند. دشمن و دوست این کار را میکنند. هر جایی را که بخواهند بگیرند اعلامیه پخش میکنند. سابقاً هواپیماها اعلامیه میریختند. همین است. ارعاب و ارهاب است. حالا از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت مدام دل شما را خالی میکنند. شما باختهاید، شما شکست خوردهاید، تمام شده است، تسلیم بشوید، مقاومت بیفایده است، رهبران شما خیانت کردهاند، همه فاسد هستند، آنها با ما هستند، شما در دنیا تنها ماندهاید، منزوی شدهاید، اقتصاد شما اینطور شده است، بعد از این بدتر میشود، اگر تسلیم بشوید ما این کمکها را به شما میکنیم. یعنی به شکلی میخواهند محاسبات ذهنی افکار عمومی و به خصوص مسئولین کشور را مهندسی کنند و شکل بدهند که به تدریج این زهر قطره قطره اثر کند و کم کم به این نتیجه برسد که در دهه 90 شعارهای دهه 60 و حضرت امام را زیر سوال ببرد. شما اگر آبرویی داشتهاید به خاطر همان دهه 60 بوده است. بعد از آن 30 سال است که نان دهه 60 را میخورید. تخریب دهه 60 بر سر قضیه جنگ، بر سر قضایای 67، بر سر قضایای فلسطین، بر سر قضایای حج و برائت از مشرکین تخریب حضرت امام است. اسم حضرت امام را نمیآورند ولی هدف زدن خود حضرت امام است. هدف زدن انقلاب است. هدف زدن شهدا است. میخواهند بگویند آن کارها و آن فعالیتها همه اشتباه است. گفتند ما باید سوء تفاهمها را با آمریکا برطرف کنیم. آیا ما با آمریکا سوء تفاهم داریم؟ مثل اینکه بگوییم بین امام حسین و یزید یک سوء تفاهمهایی بود که ای کاش قبل از کربلا حل میشد. بین پیغمبر و ابوجهل سوء تفاهم بوده؟ بین حضرت امام با شاه و صدام و آمریکا سوء تفاهم بوده است؟ حضرت امام که از 15، 20 سال قبل از انقلاب میگفت اسرائیل باید از بین برود با صهیونیزم سوء تفاهم داشته است؟ نه آقا، شما سوء عقل و سوء اخلاق پیدا کردهاید. دشمن عوض نشده بلکه شما عوض شدهاید. دشمن از شما نمیترسد ولی شما از دشمن ترسیدهاید. این «مِنْ قُوَةٍ وَ مِنْ رِباطِ الخَیْل» که خدای متعال میفرماید به چه معنی است؟ «قوه» یعنی هر چیزی که قدرتآور است. برای هر چیزی که قدرت و ضد قدرت است باید برنامه داشته باشی. باید نیرو تربیت کنی. باید ابزار آماده کنی. امروز که ما میدانیم جنگ سرد بهترین کمک برای جنگ گرم در دنیاست. همیشه همین بوده است. وقتی معاویه در جنگ صفین داشت شکست میخورد عمرو عاص گفت قرآنها را سر نیزه ببرید و این جنگ سرد است. این دقیقاً یک تاکتیک جنگ روانی و جنگ نرم بود و اثر کرد. نیروی مجاهد شهادتطلب مرید علی بن ابیطالب را همین جنگ روانی تبدیل کرد به کسی که شمشیر را از سمت معاویه به سمت علی برگرداند. آخر هم همینها امیرالمؤمنین علی(ع) را ترور کردند. خوارج که سنی نبودند. بگویی علی را قبول نداشتند، بگویی قضیه سیاسی بود، نه، اغلب خوارج شیعه بودند. خوارج به لحاظ سیاسی که همگی شیعه بودند. خیلی از آنها به لحاظ اعتقادی هم شیعه بودند. همینها علی را شکست دادند. همینها بعداً علی را ترور کردند. چطور شد؟ با یک جنگ روانی و یک جنگ نرم اتفاق افتاد. گفتند شما روبروی قرآن شمشیر میکشید؟ صدای قرآن را از اردوگاه ما نمیشنوید؟ معاویه خال المؤمنین نیست؟ برادر زن پیغمبر نیست؟ جزو کاتبان وحی نبوده است؟ علی تا چه زمانی میخواهد بجنگد؟ تو که در جنگ جمل چقدر از اصحاب پیغمبر را کشتی. تو که با ناموس پیغمبر بر سر قدرت در افتادی. حالا به جنگ مسلمین شام و فلسطین آمدهاید و هزاران هزار مسلمان را کشتی؟ تا چه زمانی میخواهی آدم بکشی؟ حالا هر سه جنگ هم بر علی بن ابیطالب تحمیل شده است. هر سه گروه برانداز بودند. هر سه جنگ براندازی بود. ولی طوری جنگ روانی اثر کرده که نیروهای شهادتطلب علی یعنی خوارج که همانطور که میدانید نماز شب خوان و حافظ قرآن و متدین بودند با علی جنگیدند. خوارج نماز شبهای طولانی و گریههای طولانی داشتند و خیلی از آنها حافظ قرآن بودند. پیشانی آنها از بس سجده میکردند زخم بود. خوارج سادهزیست بودند. نه میخوردند و نه میخوابیدند. رزمندههای صد درصد شهادتطلب بودند. اینها را با جنگ نرم و جنگ رسانه رو در روی علی قرار دادند. به حدی که با علی جنگیدند. به حدی که همینها امیرالمؤمنین علی(ع) را ترور کردند و کشتند. به این شکل اثر میکند. وقتی اینجا میفرماید «مِنْ قُوَةٍ» یعنی هر چه که قدرت را میسازد یا تضعیف میکند باید مورد توجه شما قرار بگیرد. «وَ مِنْ رِباطِ الخَیْل». این «قُوَةٍ» شامل نرمافزار و سختافزار میشود. «رِباطِ الخَیْل» به معنی نیروی سواره است. حالا آن موقع اسب و حالا ماشینهای جنگی و سلاحهای روز و نیروی هوایی و هوا و فضا است. بعد سختافزاری است. میفرماید چه نرمافزاری و چه سختافزاری، هر قدرتی که لازم است به کار بگیرید. برای چه؟ میخواهید بروید و دنیا را اشغال کنید؟ میخواهید بروید و جای آمریکا را بگیرید؟ میخواهید به ملتهای دیگر تجاوز کنید؟ آیا جنگافروز هستید؟ آیا به دنبال درگیری و فتنه و آدمکشی و اینها هستید؟ نه. «تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَ اللهِ وَ عَدُوَکُم». اتفاقاً «تُرهِبونَ» هم جنگ روانی است. «تُرهِبونَ» به معنی ترساندن است. میفرماید باید این سلاحها را آماده بکنید. دشمن باید ببیند که تو قوی هستی. وقتی که دید تو قوی هستی دیگر وسوسه نمیشود که حمله کند. قرآن میفرماید باید کاری کنی که آنها از تو بترسند. بعضیها آمدند و این نصر به رعب را مسخره کردند. گفتند این نصر به رعب و ارهاب و ارعاب همان تروریزم است و میگویند همه ملتها را با تروریزم بترسانید و جلو بروید. اولاً که این آیه قرآن است. آیا قرآن را مسخره میکنید؟ این استراتژی ما نیست. اگر هم استراتژی باشد استراتژی خداوند است. خداوند میفرماید در مسیر حق محکم بایستید و جلو بروید. من کاری میکنم که ولو سلاح و عده شما در برابر دشمن یک به ده یا یک به بیست باشد آنها از شما بترسند. چون آنها از اخلاص و شهادتطلبی و جهاد میترسند. چون آنها اهل دنیا هستند. نصر به رعب یعنی نصر جبهه حق و مستضعفین با رعب در دل مستکبرین و دشمنان خدا و خلق. هر جا از سبیل الله و خط خدا میگویند به معنی خط خلق و ملتها و مستضعفین عالم و مردم و بیچارهها است. این هم جالب است که میفرماید «عَدُوَ اللهِ وَ عَدُوَکُم». یعنی نکند «عَدُوَ اللهِ» یک کسانی باشند و «عَدُوَکُم» کسان دیگری باشند. دشمن خدا باید دشمن شما باشد. شما دشمن شخصی نداشته باشید. شما به دنبال منافع خودتان نباشید که بگویید ما جداگانه یک «عَدُوَ اللهِ» داریم و یک «عَدُوَکُم» هم داریم. یعنی جبهه دوستی و دشمنیهای شما باید دوستی و دشمنیهای الهی و مکتبی باشد. معیار انقلاب و ایدئولوژی انقلاب است. معیار تو نیستی. چون بعضیها میگویند ما باید مخالفین را به موافق تبدیل کنیم. بله. مخالفین حق را به موافقین حق تبدیل کن. این درست است. اگر میتوانی این کار را بکن. ولی اینها میروند مخالفین حق را به موافقین خودشان تبدیل میکنند. یعنی طرف همچنان مخالف حق است. همان حرفها و همان شعارها را میدهد و در همان جبهه است ولی اینها میخواهند به آنها عشقالله برسانند. این یعنی اینکه آنها عوض نشدهاند. این تو هستی که عوض شدهای. شما همان حرفهای دشمن را که در دهه 60 میگفت تکرار میکنید. آنها که هنوز به امام فحش میدهند. حالا شروع به محاکمه امام کردهاند. لذا خداوند میفرماید بترسانید. نه ملتها را بلکه مستکبرین و متجاوزین را. اینها چه کسانی هستند؟ «عَدُوَ اللهِ وَ عَدُوَکُم». دشمن خدا، دشمن شماست. اگر ما به کسی میگوییم جهاد کنید نه اینکه او با شما دوست است ولی دشمن خداست. خدا که بالاتر از دوستی و دشمنی است. دوست و دشمن خدا برای خدا مساوی است. نه دوست و نه دشمن او نمیتواند هیچ غلطی بکند. همه هیچکاره هستیم. دشمن خدا چه کسی است؟ ظالم است، مستکبر است، دروغگو است، جنایتکار است، رباخوار است، آدمکش است، غارتگر است؟ اینها که دشمن مردم هستند. اینها دشمنی با انسان است. دشمنان شما باید همین دشمنان حق باشند. دشمن شخصی نه، با ملاک و منافع خودتان مرگ بر و درود بر و آفرین و نفرین نفرستید. ملاک شما باید مکتب باشد. حضرت امام میگفت نگویید من، بگویید مکتب من. ملاک شما منیت خودتان و منافع خودتان نباشد. چون بعضیها میگویند حالا این «عَدُوَ اللهِ» هست و درست است ولی «عدونا» که نیست. با خدا و دین و انقلاب مخالف هست ولی با ما که مشکل ندارد. به ما عشقالله هم میرساند. هدف اصلی این است که آنها بترسند و از تو حساب ببرند. اتفاقاً من میخواهم عرض کنم که مانور نظامی و نشان دادن و به رخ کشیدن قدرت ملی خودش دقیقاً ضد جنگ است. بهترین تضمین صلح است. این به معنی جنگطلبی و جنگافروزی نیست. استکبار و آمریکا وقتی که مانور نظامی میکنند میخواهند دنیا را بترسانند. آن هم «ترهبون» است. آن هم برای ترساندن است. منتها برای آنها «تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَ اللهِ» نیست. میخواهند ملتها و مستضعفین جهان را بترسانند. هدف آنها هم «ترهبون» است. میدانید همین بمب اتمی که آمریکا در ژاپن زد زمانی بود که جنگ تقریباً تمام شده بود. یعنی معلوم بود که ژاپن شکست خورده و تسلیم میشود. با وجود آن گفتند بزنیم. بعد یکی از ژنرالهای درجه اول ارتش آمریکا و معاون رئیس جمهور آنها اعلام کردند. گفتند جنگ که تمام شد و معلوم شد که هیتلر و آلمان هم شکست خوردند. گفت ما این بمب اتم را برای حل و فصل مسائل گذشته نزدیم. ما برای حل و فصل مسائل نیم قرن آینده این بمب را زدیم. یعنی هدف ما از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی آن 4، 5 سال گذشته نبوده که بخواهیم آن را تمام کنیم. هدف این بود که برای 50 یا 100 سال آینده دنیا بفهمد با چه کسی طرف است. تکلیف دنیا را برای آینده معلوم کردیم. راست هم گفت. همین کار را کرد. این 5 کشوری که شورای امنیت هستند و حق وتو دارند چه کسانی هستند؟ اینها کسانی هستند که بمب اتم دارند. این قانون جنگل است. این یعنی اگر تمام ملتها و دولتهای دنیا بگویند «الف» و فقط یکی از اینها بگوید نهخیر، مقدم بر همه است. چرا؟ چون بمب اتم دارد. دنیا اینطور است. قانون وحشیها و قانون جنگل است. میگویند ما رئیس هستیم برای اینکه بمب اتم داریم. برای اینکه میتوانیم یک مرتبه چندصد هزار و چند میلیون نفر از شما را بکشیم. بعد رئیس دزدها و جنایتکار جنگی که آمریکاست رئیس پلیس بمب اتم میشود. رئیس دزدها رئیس پلیس میشود. آنها میخواهند شما را بترسانند. شما هم آنها را بترسانید. اگر آنها مطمئن بشوند شما قدرت دفاع از خود و از ملت خود را ندارید اتفاقاً بیشتر وسوسه میشوند و زودتر حمله میکنند. مثلاً وقتی صدام حمله کرد اصلاً تصور میکرد ما بتوانیم مقاومت بکنیم؟ اگر به ذهنش هم میآمد که این جنگ 8 سال طول میکشد و ما مقاومت میکنیم و رها نمیکنیم به خدا حمله نمیکرد. آمریکا و غربیها و رژیمهای منطقه اینطور به او حالی کردند و گفتند کسی غیر از این تا این حد دیوانه نیست که به ایران حمله کند. این یک آدم جاهطلب روانی است. اینطور برای او تحلیل شد که انقلاب شده، ایران ارتش ندارد و از هم پاشیده است، نیروی منظم دیگری هم که ندارند، در چند استان هم که جنگهای داخلی دارند، در حکومت هم که دعواست و بنیصدر اینطور شده، اقتصاد هم که اینطور است، تحریمهای لانه جاسوسی هم که شروع شده است. گفتند ما هر طور محاسبه میکنیم میبینم ایران نمیتواند از خودش دفاع کند. الان وقت آن است که ایران را بزنی. اگر آن لحظه به او میگفتند گول ظاهر را نخور. اینها سریع خودشان را بازیابی میکنند. این انقلاب یک نیرویی دارد که مردم عادی را از کارخانه و مزرعه و مدرسه و حوزه و دانشگاه به مجاهد خطشکن تبدیل میکند، اینها میآیند و میایستند، به خدا اگر حمله میکرد. الان آمریکا و غرب که مثل آب خوردن به افغانستان و عراق حمله کردند و قضایای یمن و سوریه و لبنان و مسائل مختلف را پیش آوردند چرا به ایران حمله نمیکنند؟ چرا جرئت نمیکنند حمله بکنند؟ برای اینکه ترسیدهاند. همین «تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَ اللهِ وَ عَدُوَکُم» محقق شده است. گفتند اولاً اگر کسی به اینها حمله کند رها نمیکنند. 8 سال همینطور ادامه میدهند. دوم اینکه 30 سال پیش چیزی نداشتند و الان خودشان در تحریمها موشکهای چند هزار کیلومتری ساختهاند و دارند هواپیما و زیردریایی میسازند. سریعترین موشکهای زیرآبی را ساختهاند. آن زمانی که اسلحه نداشتند و در خاک به دنبال فشنگ کلاش میگشتند اینطور جنگیدند. حالا مگر میشود با اینها جنگید؟ فقط همین محاسبات را میکنند و میگویند که اینها هم قوی هستند، هم یک ملت قوی دارند و هم ایدئولوژی انقلاب دوباره خودش را سریع بازیابی میکند و هم سلاحهای پیشرفتهای دارند که قبلاً نداشتند. الان میداند که اگر حمله کند یک مرتبه هزار موشک به اسرائیل میخورد. میترسد. قبلاً میگفت اینها نمیتوانند کاری کنند ولی الان میترسد. الان وقتی که میفهمد یک مرتبه ممکن است کل پایگاههایش در منطقه ظرف نصف روز با موشک نابود بشود، وقتی این شهر موشکی را میبیند، وقتی این سلاحها را میبیند میترسد. وقتی ترسیدند دیگر جنگ به راه نمیافتد. بنابراین این مانورها کاملاً ضد جنگ است. اینها جنگطلبی نیست. اینها ضد جنگ است. وقتی احساس کنند تو ضعیف هستی حمله میکنند. اینها گفتند افغانستان و عراق نمیتوانند از خودشان دفاع کنند. اگر فکر میکردند سوریه هم 5، 6 سال طول میکشد و نمیتوانند مسلط بشوند و ماه به ماه و سال به سال عقب میروند طور دیگری عمل میکردند. اصلاً از اول میگفتند خیلی خوب، اسد بماند. مسئله سوریه مسئله اسد نیست. مسئله جبهه مقاومت است. ما که بچه بودیم وقتی یک اسرائیلی اسیر یا زخمی میشد میآمدند 5 هزار فلسطینی و لبنانی را از بین میبردند. هر وقت میخواستند میزدند. الان چرا نمیتوانند بزنند؟ برای اینکه در جنگ 33 روزه ضربه خوردند. دیگر جرئت نمیکنند حمله کنند. چرا دیگر به آن آسانی که قبلاً به غزه حمله میکردند و شب میخوابیدند و صبح بلند میشدند و میزدند چند هزار نفر را ناکار میکردند دیگر حمله نمیکنند؟ به خاطر موشکهای ما که از غزه بر سر اسرائیل خورد. نخستوزیر اسرائیل گفت برای اولین بار در تاریخ اسرائیل ما مجبور شدیم هیئت دولت را روزها و هفتهها در زیرزمین تشکیل بدهیم. گفت بیش از 600 موشک ایرانی از غزه بر سر ما خورد. اینها بازدارنده است. اینها ضد جنگ است. اگر اینها نبود صد جنگ دیگر این میان راه انداخته بودند. صدها هزار نفر آدم دیگر را هم کشته بودند. آنها را از حمله به سرزمینهای اسلامی و نسلکشی مأیوس کنید. بفهمند اگر با تمام قوا هم بیایند ضربهای که میخورند غیر قابل تحمل خواهد بود و دوم اینکه ولو اگر این جنگ 8 سال هم طول بکشد چیزی ته کاسه برای آنها نمیماند و دستاوردی نخواهند داشت. محاسبات آنها مادی است. وقتی بفهمند ضربه بزنند ضربه میخورند و بعد هم سودی برای آنها نخواهد داشت دیوانه نیستند که حمله کنند. آنها که برای رضای خدا حمله نمیکنند. کسی که برای خدا حمله میکند از منظر آنها دیوانه است. همیشه محاسبه مادی نمیکند. میگویند آقا شما 70 نفر هستید و آن طرف 30 هزار نفر هستند. میگوید باشند، ما که نمیخواهیم بشماریم. ما نمیخواهیم عدد بشماریم. ما میخواهیم این جبهه باز بشود. جالب است. «وَ آخَرینَ مِنْ دونِهِمْ لا تَعْلَمونَهُم...» و یک گروه دیگری از دشمنان دارید که شما هم آنها را نمیشناسید. این میتواند دشمنان داخلی باشند که یک کسانی بین خودتان هستند. آنها هم دشمن هستند. «وَ آخَرینَ مِنْ دونِهِمْ...»، به جز آنهایی که علناً دشمن شما هستند یک عده هم مخفیانه دشمنی میکنند. «لا تَعْلَمونَهُم». شما هنوز هم نفهمیدهاید که اینها دشمنی میکنند. یکی هم ممکن است به این معنا باشد که انواع و اقسام دشمنیها را بگوید. بعضی از دشمنیها مثل جنگ و فحاشی در رسانهها عریان است و بعضی از دشمنیها پیچیده و پنهانی است. به شخص کاری ندارد بلکه به روش کار دارد. «وَ آخَرینَ مِنْ دونِهِمْ»، و دشمنان دیگری به جز آنها، «لا تَعْلَمونَهُم» که شما الان آنها را نمیشناسید. یک مرتبه از یک جاهایی ضربه میخورید که باور نمیکنید و بعد میفهمید. کلاه بر سر شما میرود. دشمن خدا، دشمن ارزشهای الهی است. دشمن شما، دشمن سرزمین شما و ملتها و جامعه شماست. این دو یکی هستند. آنها را بترسانید که در ذهن خود محاسبه کنند و به این نتیجه برسند که این کار از لحاظ مادی به نفع آنها نیست که به ما حمله کنند. آن طرف را بشناسید. بعد از همه این قضایای هستهای تحریمهای جدیدی جداگانه شروع میشود و رسماً مسئولین حکومت آمریکا اعلام کردند دست نگه دارید تا بعد انتخابات برسد. نمیدانم این را از رسانهها فهمیدید یا نه. گفتند اگر الان تحریم بکنیم افکار عمومی در ایران میگویند پس چه شد که گفتید تحریمها رفت؟ این که باز بیشتر شد. این به ضرر یک عدهای میشود. بگذارید انتخابات بشود. حالا چه رأی بیاورند و چه رأی نیاورند اینها میگویند ما میخواهیم تحریم را دوباره تشدید کنیم. مثل روز روشن هم میگویند. تعارف و مخفیکاری هم ندارند. میگوید تحریمها را زیاد میکنیم ولی بگذارید قبل از انتخابات این اتفاق نیفتد که مردم بگویند شما که گفتید تحریمها رفت. شما که گفتید آب خوردن ما هم مربوط به تحریمهاست. گفتید تمام تحریمها برداشته شد. خودشان گفتند بعد از انتخابات این کار را بکنیم. این برای آن بود که اینجا یک عدهای به این نتیجه برسند که دو عدو داریم. یکی عدو الله است و یکی عدونا و عدوکم است. اینها عدو الله هستند ولی عدوکم که نیستند. با ما که مشکلی ندارند. طرفدار ما هم هستند. نمیدانند که آنها طرفدار اینها نیستند بلکه از شما استفاده ابزاری میکند. اینها هر جا هر کسی که به انقلاب و اسلام بیشتر ضربه بزند همان طرف قرار میگیرند و هر جا که ببینند آن طرف از این ارزشها بیشتر دفاع میکند و شعارهایش به شعارهای انقلاب نزدیکتر است میزنند. همه هم مقطعی و ابزاری است. یعنی الان از این استفاده میکند و فردا به سراغ خود این میآید. آنها که قوم و خویش شما نیستند. قربان شما نمیروند. هر لحظه نگاه میکنند تا یک دو قطبی درست و دو جبهه درست کنند و بگویند فعلاً چه کسی در برابر چه کسی تقویت و تضعیف بشود و بعد که او رفت کنار بگویند افراطیها حذف شدند و به سراغ همین به اصطلاح میانهروها بیایند و ترتیب اینها را بدهند. اینجا میفرماید عدوالله همان عدوکم است. ما که میگوییم دشمن خدا را بترسانید برای این است که دشمن خودتان هستند. «وَ آخَرینَ مِنْ دونِهِمْ لا تَعْلَمونَهُم» یعنی کسانی که هنوز طرحها و نقشههایی میکشند که شما نمیدانید چیست. نمیدانید چه طرحهایی در سر دارند. پروژههای دیگری در پیش است. از این طرف یک بخش مهم هم مسئله کادرسازی و تربیت انسان است. انقلاب ما یک کاری کرد که یک مرتبه از بدنه عادی مردم، حتی از پایینترین طبقات اجتماعی چند میلیون آدم ساخت. میگویند چقدر سد ساختیم، چقدر جاده کشیدیم، آب و برق کشیدیم، اینها را میگویند ولی این را نمیگویند که چند میلیون آدم تربیت شد که اینها جز در انقلاب و در جنگ و در دفاع با میلیاردها دلار سرمایهگذاری در بهترین دانشگاهها و حوزهها تربیت نمیشدند. یک وقتی بعد از جنگ یک نفر از خواص پیش حضرت امام رفته بود و گفته بود کشور آزاد شد و اشغال نشد و دشمن را عقب زدیم. ولی ما گفتیم مرگ بر صدام ولی این ماند و این خسارتها هم روی دست ما ماند. بعد حضرت امام گفته بود که شما هم هنوز نفهمیدی که چه شد. اگر این انقلاب و این جنگ هیچ اثری نداشت جز اینکه دهها هزار و صدها هزار جوان مؤمن پاک حکیم اخلاقی باسواد یا بیسواد تربیت کند، ما هزار هزار سود کردهایم. اصلاً فلسفه زندگی تربیت انسان است. انبیا برای همین آمدند. هدف تمام تلاشها و مبارزات این است که آدم تربیت بشود. گفت شما هنوز نفهمیدی که چقدر آدم تربیت شد؟ بینماز آمد و در جبهه نماز شبخوان شد. نفهمیدی که آدم بیدین و بیتقوا جزو اولیاء الله شد؟ نفهمیدی جامعهای که عرقفروشیها و فاحشهخانههایش شلوغتر از مسجد و کتابخانههایش بود امروز چند میلیون انسان مجاهد و مؤمن دارد؟ مادرانی که تربیت شدند که 3 یا 4 فرزند او رفتهاند ولی باز هم خودش را بدهکار میداند. اگر تمام عالم را خرج میکردی میتوانستی چنین مادری را تربیت کنی و بسازی؟ اصلاً شدنی بود؟ این ملت دوباره غرورش را پیدا کرد. دوباره قدرت خودش را کشف کرد. یک ملت دسته سوم و چهارم و ذلیل شده بودیم. حالا یک ملت مدعی در جهان و صاحب یک سبک شده است. حالا ابرقدرت سوم شده است. این آقا عیسی میگفت یک وقتی حضرت امام داشت با مرحوم سید احمد خمینی قدم میزد. من هم چای آوردم. دیدم سید احمد به حضرت امام میگوید بالاخره در این جهان دنیا بین دو قدرت تقسیم شده و ما باید با این دو ابرقدرت چه کار بکنیم. تا گفت دو قدرت دارد حضرت امام گفت سه ابرقدرت دارد. آمریکا، شوروی و ما هستیم. چه زمانی این حرف را زده است؟ هنوز سال 61 و 62 و جنگ است که ما مشغول عملیات خیبر و بدر هستیم. گفته بود از این به بعد سه ابرقدرت داریم. استکبار غرب و استکبار شرق و این هم یک ابرقدرت مستضعفین و ابرقدرت اسلام است. این ملت ذلیل که آن را به قالی و گربه و نفت میشناختند، حالا هر جای دنیا به هر دانشگاه دنیا که میرویم و صحبت میکنیم، مسلمان و مسیحی و کمونیست و بودایی، همه به ملت ایران و به انقلاب ایران احترام میگذارند. من یک جا نرفتم که بگویند شما چه میگویید؟ حتی موردی که عرض کردم آن استاد تحت شستشوی مغزی رسانهها میگوید چرا این کار را میکنید باز از روی دلسوزی بود. میگفت شما امروز پرچم اسلام را در دنیا بلند کردهاید. چرا فلان میکنید؟ من گفتم اصلاً اصل حرف غلط است. فرع حرف هم غلط است. آنها چرا هزاران بمب اتم دارند؟ اگر بد است پس چرا آنها دارند؟ اگر خوب است چرا اندونزی نداشته باشد؟ ما که میگوییم بد است و آنها هم نباید داشته باشند و ما هم خودمان نمیخواهیم. اصل این است. حالا جالب است در هند یا سودان یکی از این دانشگاهیها که به نظرم مسلمان هم نبود و یک بودایی مشرک که مرام کمونیستی داشت گفت اگر آمریکا به ایران حمله کند من و دانشجوهایم به کن ار شما میآییم و میجنگیم. چون تنها ملتی که در دنیا بینی اینها را به خاک رسانده ایران است. 30 سال است که میگویند الان میزنیم و الان میزنیم ولی نتوانستند. یک کمونیستی بود که مذهب سنتی او بتپرستی است و مشرک است و مرام ایدئولوژیکی او هم کمونیستی است. او به من گفت شما چرا میگویید ما بمب اتم نمیخواهیم؟ برای چه اینها بمب اتم دارند و شما نداشته باشید؟ برای چه دشمنان بشریت بمب اتم دارند و شما که دوستان بشریت هستید بمب اتم نداشته باشید؟ گفتم برای اینکه ما سلاحهایی به این شکل را جایز نمیدانیم. حرام است. هزاران هزار بیگناه کشته میشود. گفت من که نمیگویم بزنید، من میگویم داشته باشید. بازدارنده است. میگفت اگر شما بمب اتم داشته باشید هیچ کشوری جرئت نمیکند به ایران حمله کند. هیچ کس به یک کشوری که بمب اتم دارد دیگر حمله نظامی نمیکند. میگفت اگر عراق بمب اتم داشت، اگر افغانستان بمب اتم داشت، آمریکا جرئت میکرد به آنها حمله کند؟ میگفت من میگویم شما بمب اتم بسازید و سرتان را بالا بگیرید و مثل غربیها بگویید بله، ما هم بمب اتم داریم. بعد هم به شما حق وتو میدهند و جزو چند ابرقدرت جهان میشوید و جلوی اینها را میگیرید و هم دیگر اینها نمیتوانند ملتها را از بمب اتم بترسانند که ما بمب اتم داریم و خفه بشوید. شما هم جلوی آنها بایستید و بگویید خود شما خفه بشوید. میخواهم بگویم یک مشرک که به لحاظ مذهبی و به لحاظ مرامی مارکسیست است اینطور حرف میزد. چون او هم میگفت فقط شما میتوانید جلوی اینها بایستید. امام و انقلاب چند میلیون در یک سطح، در یک سطح صدها هزار، در یک سطح دهها هزار جوان مؤمن انقلابی را در جنگ و در انقلاب ساخت و تربیت کرد که اینها برای هر کاری آماده هستند و از صفر و زیر صفر شروع میکنند به متخصص درجه یک تبدیل میشوند. نمونهاش خود شما و جریانهای شماست. شما چه کسانی بودید؟ بچههای دهات و پایین شهر که به آنجا رفته و اول سلاح سبک دست گرفته است. واقعاً حضرت امام از شما و آن تیپ بچهها این آدمها را ساخت. حالا یک عده با پررویی در همه کارها دخالت میکنند. موشک میسازند. در رشتههای دانشگاهی و سلولهای بنیادی کار میکنند. الان بچههای جنگ ما به 5 کشور رفتهاند و مستشاری میدهند و واقعاً 4، 5 کشور را از حلقوم آمریکا و صهیونیستها بیرون کشیدیم. مگر شوخی است؟ 4، 5 کشور به اردوگاه انقلاب اسلامی ملحق شدند. اینها چه کسانی بودند؟ بچههای هیچ کاره بودند. این اخوی ما که غواص بود و در عملیات کربلای 4 مفقود و شهید شد در 17، 18 سالگی اینقدر شجاع بود که وقتی میخواستیم در جزیره بوارین عمل کنیم در خین لباس غواصی پوشید و من آمدم تا با او خداحافظی کنم. این تا حدی در خانه ترسو بود که وقتی میخواست به دستشویی حیاط برود باید تمام چراغهای ایوان و حیاط روشن میشد. به اخوی دیگر ما که او هم در تخریب لشکر بود میگفت باید بیایی در ایوان بایستی و وقتی من در دستشویی هستم با من حرف بزنی. در حد 10، 12 سالگی اینقدر ترسو بود. ما 4، 5 نفر در خانه بودیم و همیشه دعوا بر سر این بود که چه کسی برود و نان بخرد. حالا نانوایی 50 متری خانه ما بود. همیشه دعوا بود که نوبت کدام از ماست. این آدمی که اینطور میترسید در 18 سالگی شب کربلای 4 به او گفتم محور اینجا چطور میشود؟ گفت امشب ما را که میزنند. خدا شاهد است با همین آرامش گفت. گفت ما امشب شهید میشویم ولی انشاالله بچههایی که پشت سر ما بیایند جزیره را میگیرند. به همین آسانی گفت. امام اینها را اینطور کرد. بعد هم همدیگر را بغل کردیم. چون هم خودش خواب دیده بود و هم اخوی من خواب دیده بود و میدانستم که شهید میشود. موقع خداحافظی یک مقدار گریهام گرفت. یعنی شانههای من لرزید. گفت بچه ننه بازی در نیاور. گفت فقط امشب یک طوری باشد که دو نفری با هم نرویم. مادر گناه دارد. مادر ما سکته کرده بود و 20، 30 سال فلج بود. گفت یک طور نشود که در یک شب خبر هر دو را بدهند. بعد من را مسخره کرد و گفت تو فعلاً خودت را برای آینده اسلام نگه دار. به مسخره گفت. چون بعضیها نمیخواستند به جبهه بیایند میگفتیم بیایید. میگفتند ما برای آینده اسلام خودمان را نگه داشتهایم. گفت امشب من میروم. دوتایی با هم نرویم. یک بچه 18 ساله را امام اینطور تربیت کرد. بعد گفت یک حدیث راجع به شهید بگو. یک حدیثی گفتم که پیامبر به امیرالمؤمنین علی(ع) گفتند کسی که شهید میشود پاک و مطهر از دنیا میرود. بعد به شوخی گفت این از همان حدیثهایی نیست که شما آخوندها برای شب حمله ساختهاید؟ گفتم نه، این حدیث پیغمبر است. این هم سندش است. گفت واقعاً همه گناهها بخشیده میشود؟ حالا بچه 17، 18 ساله اصلاً گناهی نداشت. گفت خدا همه گناهها را میبخشد؟ گفتم بله. گفت همین بس است و رفت و رفت. اینها را حضرت امام تربیت کرد. عرض من این است. مقصود این است که قدر این نیروها را بدانید. اینها نیروهای عمومی هستند که چون انگیزه دارند در هر رشتهای یک مرتبه وارد میشوند و به خط اول میرسند. ما در رشتههایی که در جنگ بود الان در دنیا جزو ردههای اول جهان هستیم. آنهایی که در جنگ شروع شد. در آنجا الان کشور اول جهان شدهایم. با روح جهادی عمل کردن اول جهان شدهایم. فقط باید به یک نکتهای هم توجه داشته باشیم. یکی از خطهایی که دشمن میرود این است که میگوید بله، این نظامیهای زمان جنگ حالا بعد از جنگ دارند مازاد بر سهمیه میخورند. امکانات کشور دست اینهاست و میخواهند جنگ به راه بیندازند و تحریک کنند. باید مواظب اینها باشیم. درست سخن گفتن با مردم و حتی با نیرو جزو واجبات است. نیرویت را باید درست توجیه کنی. نباید توهم در ذهن کسی باشد. اگر شک کنند که رئیسها و مسئولین و رهبران و حاکمان زندگیهای عیاشی دارند و فقط ما را موعظه میفرمایند، به ما اینقدر حقوق میدهند و خودشان اینقدر حقوق دارند، ما خانه نداریم ولی خانههای آنها اینطور است، تفریحات و امکانات آنها اینطور است، خیلی خطرناک است. این ما را نابود میکند. اگر قویترین موشکهای جهان را بسازیم ولی نسل جدید و بچههای ما و آن کسی که به عنوان سرباز به تشکیلات میآید، آن کسی که بیرون است، میبیند فوق مهندسی خود را گرفته و نمیتواند ازدواج کند، نمیتواند یک اتاق اجاره کند، بعد یک مرتبه بشنود که فلانی و فلانی کجا خانه دارند. بگویند دیدهای خانوادههای فلانی کجا هستند؟ سفرهای خارج و تفریحات آنها را شنیدهای؟ امکاناتش را میبینی؟ این ریشه ما را خواهد زد ولو بزرگترین انبارهای موشکی را داشته باشیم.
و السلام علیکم و رحمت الله.
هشتگهای موضوعی