مسئولیت شیعه در غیبت(مهدویت و وحدت اسلامی)
در جمع شیعیان جاکارتا- اندونزی- جشن نیمه شعبان ۲۰۱۲میلادی
بسمالله الرحمن الرحیم
محضر برادران و خواهران عزیزم سلام عرض میکنم و خداوند را سپاسگذارم که این توفیق بزرگ را در چنین شب مبارکی برای حضور در چنین جمع مبارکی نصیب بنده کرد. سلام برادران و خواهران شما از ایران را به شما میرسانم و ابلاغ میکنم و امیدوارم در این اوقاتی که مصدع دوستان هستیم بتوانیم در ذیل عنوانی که برای این جلسه عنوان کردهاند، یعنی وظایف شیعه یا بخشی از وظایف شیعه در عصر غیبت نکاتی را عرض کنم. امیدواریم همانطور که قرنها پیش برای نخستین بار ملت اندونزی، پدران و مادران و اجداد شما به استقبال اسلام با تفسیر اهل بیت(ع) رفتند، اسلام عزیز به برکت پیروان اهل بیت(ع) و شیعه وارد این کشور شد و امروز بزرگترین کشور مسلمان جهان برادران شیعه و اهل سنت در این منطقه هستند، ببینیم روزی را که سربازان اندونزیایی ارتش آزادیبخش امام زمان(ع) انشاالله منطقهی شرق آسیا را از ستم و بیعدالتی در زیر پرچم رسول خدا تطهیر کنند. هر گاه که باشد، چه همین فردا و چه صدها یا هزاران سال دیگر وظیفهی پیروان مکتب اسلام و اسلام اهل بیت(ع) در عصر غیبت مثل وظیفهی آنها در عصر ظهور است. قبل از اینکه وارد اصل موضوع بشویم و راجع به وظایف ما شیعیان در عصر غیبت عرض بکنیم برای اینکه این توهم به وجود نیاید که مسئلهی غیبت و انتظار یک مسئلهی صرفاً شیعی است و اسلامی نیست من فقط اشاره میکنم به اینکه در منابع اصلی برادران اهل سنت صدها حدیث با اسناد مختلف و از اصحاب گوناگون پیامبر اکرم(ص) از شخص رسول الله(ص) در باب حتمیت و قطعیت ظهور نقل شده است. اینکه مهدی(ع) فرزند من است، مهدی(ع) فرزند علی و فاطمه است و پرچم عدالت جهانی را فرا خواهد برد در منابع برادران اهل سنت به حد تواتر نقل شده است و این مسئله فقط از ضروریات فرهنگ شیعه نیست بلکه از ضروریات اسلام است چه شیعه باشد و چه سنی باشد. یعنی اگر کسی بین مسلمین اصل مسئلهی مهدی(ع) را انکار کند در واقع یک امر ضروری اسلام را انکار کرده است. در مورد جزئیات و خصوصیات مهدی(ع) بین شیعه و برادران اهل سنت اختلاف نظر هست اما در اصل مهدویت هیچ اختلافی نیست. حتی بعضی از بزرگان اهل سنت و محدثین اهل سنت در این که مهدی(ع) فرزند امام حسن عسگری(ع) است و به دنیا آمده و در غیبت است شکی ندارند و عقیدهی آنها دقیقاً همان عقیدهی شیعه است. گرچه اینها اقلیت هستند ولی در دورههای تاریخی مختلفی بودهاند. نه اینکه فکر کنید برای زمان ما هستند. من به عنوان مثال عرض میکنم که جناب «محمد بن طلحهی شافعی» در قرن 7 هجری در کتاب خود به نام «مطالب السئول فی مناقب آل رسول» تصریح میکند که از نظر من مهدی(ع) فرزند امام حسن عسگری(ع) است و متولد شده و الان در غیبت است و موعود اسلام همان «محمد بن عسگری» است و در باب خلفای اثنیعشر پیامبر(ص) کتاب مینویسد و راجع به دوازده امام در شرح حال آنها بحث میکند. همانطور که «ابن سباغ مالکی» در قرن 9 هجری در «انفصول مهم فی معرفت احوال الائمه» با اینکه از بزرگان برادران اهل سنت است راجع به دوازده امام در آثار خود بحث میکند. از علی بن ابیطالب تا امام مهدی(ع) بحث میکند و او معتقد است که مهدی(ع) فرزند امام حسن عسگری(ع) است و متولد شده است. بنابراین بین برادران اهل سنت هستند کسانی که عقیدهی آنها در باب شخص مهدی(ع) هم دقیقاً همان عقیدهی شیعه است ولی اکثریت برادران اهل سنت راجع به شخص مهدی(ع) ممکن است معتقد باشند که هنوز به دنیا نیامده و بعدها خواهد آمد. اما در مورد اصل مهدی(ع) عقیدهی آنها هم کاملاً مثل شیعه است و این را یک ضروری و متواتر میدانند که مهدی(ع) از نسل پیامبر(ص) و از نسل علی(ع) و فاطمه(س) است و قیام آخرالزمان به دست او صورت خواهد گرفت و همینطور صحبت از یک حدیث و ده حدیث نیست. صحبت از تواتر است. تواتر اصطلاحی در علم حدیث است که یعنی محال است که این حدیث درست و واقعی نباشد. چون فقط از یک طریق نقل نشده است. از طرق بسیار متعدد و از طریق اصحاب متفاوت و متعدد پیامبر(ص) نقل شده و در منابع اهل سنت در باب احادیث مهدی(ع) ادعای تواتر شده است. به عنوان نمونه «ابوالحسن محمد بن حسین عابدی سنجری» در قرن 4 هجری در کتاب «مناقب الشافعی» میگوید روایاتی که از پیامبر اکرم(ص) در مورد امام مهدی(ع) نقل شده متواتر است و جزء محکمترین و قطعیترین روایات است. همینطور از کسانی مثل «ابن قیم جوزیه»، از «ابن حجر اسقلانی»، از «سیوتی»، از «ابن حجر حیتمی» و از بسیاری دیگر نقل میکند که همهی اینها معتقدند که این مسئله متواتر است و سند قطعی متواتر برای آن ذکر کردهاند که من فقط به یکی، دو نمونه در اینجا اشاره میکنم. اینها مربوط به یک قرن هم نیست. به عنوان نمونه عرض کردم که در قرن 4 هجری است. در قرن 9 هجری «ابن حجر اسقلانی» میگوید روایات مربوط به مهدی(ع) که مهدی(ع) از این امت است و از نسل پیامبر(ص) است و قیام خواهد کرد و عیسی بن مریم(ع) پشت سر او نماز خواهد خواند، متواتر است. «شمسالدین سخاوی» در ابتدای قرن 10 هجری، «ابن حجر حیتمی» در قرن 10 هجری و امثال اینها زیاد هستند. من مثال میزنم برای اینکه روشن بشود ما مستند سخن میگوییم و ادعا نمیکنیم. اینها از چهرههای شناخته شدهی برادران اهل سنت از مذاهب مختلف هستند. تعبیری که میکند این است که میگوید هر کس معتقد باشد که مهدی(ع) نیست یا از اهل بیت(ع) نیست یا خروج نخواهد کرد، بداند که بخشی از محکمات اسلام و روایات پیامبر(ص) را انکار کرده و مهدی(ع) قطعاً از اهل بیت(ع) است. «احمد بن ابن سباع حنفی» در قرن 10 که از بزرگان اهل سنت است میگوید هر کس منکر مهدویت است به سبب مخالفت این تفکر با سنت قطعی پیامبر(ص) و روایات متواتر مسلمان نیست و مرتد است. «محمد بن رسول حسینی برزنجی» تعبیر میکند و میگوید احادیثی که بر وجود مهدی(ع) و قیام او در آخرالزمان است و اینکه فرزند فاطمه(س) و علی(ع) است و از عترت پیامبر(ص) است تواتر قطعی دارد و هیچ کس نمیتواند در آنها تردید بکند و این اعتقاد از مسلمات اسلامی است و از این قبیل منابع زیاد هستند که من به همین مقدار اکتفا میکنم. البته متأسفانه مردم در جهان اسلام و ملتها خیلی خبر ندارند که این جزو اعتقادات مسلم اهل سنت هم هست. غالباً اسمی شنیدهاند و دیگر به بقیهی مسائل مطلع نیستند. باید هم برادران اهل سنت و هم برادران شیعه و پیروان اهل بیت(ع) بر این منابع و اسناد مطلع باشند و بدانند که اصل این مسئله اختلافی نیست و باید در مورد آن حساس بود. اما اینکه در عصر غیبت وظایف ما به عنوان شیعهی اهل بیت(ع) چیست؟ در روایاتی از امام صادق(ع) نقل میشود که از ایشان پرسیدند ما در عصر غیبت تا قبل از اینکه مهدی(ع) ظهور کند چه وظیفهای داریم؟ ایشان فرمودند بر اخلاق او زندگی کنید. یعنی ببینید روش و اصول ایشان و اهداف نهضت آخرالزمان چیست و شما در حد توان و ظرفیت خود در عصر غیبت در همان مسیر و به آن وظایف عمل کنید. تا حدی که قدرت و ظرفیت دارید همان اندازه مسئول هستید. نه بیشتر و نه کمتر. بنابراین من بعضی از روایات را در مورد اینکه سیرهی حضرت حجت(ع) در انقلاب جهانی و تشکیل حکومت واحد جهانی و عدالت جهانی چه خواهد بود را عرض میکنم. این هدف و روش امام مهدی(ع) است و در عصر غیبت باید هدف و روش ما در حد توان ما باشد. اگر ما شیعهی مهدی(ع) هستیم و شیعهی پیامبر(ص) هستیم. چون شیعه در واقع همان مسلمان است. شیعه یک انشعاب از اسلام و در اسلام نیست. شیعه همان اسلام است، آنگونه که پیامبر(ص) به اوصیای خودش ارجاع داد. تشیع به معنی قرآن با تفسیر اهل بیت پیامبر(ص) است. بنابراین شیعهی مهدی(ع) همان شیعهی علی است و شیعهی علی همان شیعهی پیامبر(ص) است و باید تابع سنت پیامبر(ص) باشد. چون در روایات هست که امام مهدی(ع) میآید و سنت پیامبر(ص) را همانگونه که بود و باید باشد تبیین میکند و به بشر آموزش میدهد و اجرا میکند. به این معنا شیعه باید سنیترین باشد. یعنی باید بیش از همه اهل سنت باشد. چون سنت مهدی(ع)، سنت علی(ع)، سنت فاطمه(س) و سنت پیامبر(ص) یکی است. اگر در روایت هست که مهدی(ع) در رفتار با بشریت چنان متواضع و مردمی و مردمگراست که گویی با دست خود عسل در دهان مسکینان و فقیران و یتیمان میگذارد، پس شیعهی مهدی(ع) هم باید چنین باشد. نگاه او به مردم و محرومین و مستضعفین و مسکینان و فقیران یک نگاه سرد و خشک و بیتفاوت نباشد. اگر ما مسلمان هستیم و اگر شیعه هستیم نسبت به فقیران و گرسنگان و برهنگان عالم نباید بیتفاوت باشیم. در روایت است که مهدی(ع) خود چون علی زندگی میکند. با پارسایی، نان خشک و زندگی ساده اما فقیران و محرومان جهان را سیر میکند. این یک سنت شیعی است. امروز هم وظیفهی ما در حد توان همین است. منتها کار اصلی و بزرگ به دست ایشان خواهد شد. از ما کارهای کوچک و قدمهای کوچک بر میآید. ولی در حد توان محدود خودمان مسئولیت جهانی داریم. اگر در روایات ما هست که سنت مهدی(ع) این است که حق همهی حقداران را به آنها میرساند، حتی اگر حق کسی زیر دندان دیگری باشد از او پس میگیرد و به صاحب حق میرساند پس وظیفهی شیعه در عصر غیبت هم احترام به حقوق متقابل در جامعه است. در روایات ما هست که در جامعهی جهانی اسلام نباید کسانی در کاخهای اشرافی و کسان دیگری در کوخ و کلبههای فقیرانه زندگی کنند. در واقع عدالت اسلامی جهانی در نظام عدالت مهدوی کاخها و کوخها هر دو ویران میشوند. نه کاخهای اشرافی سرمایهداری و نه کوخها و کلبههای فقیرانه، بلکه همهی بشر باید در یک رفاه شرافتمندانه، یک زندگی متعادل برادرانه داشته باشند. اینها روشهای مهدی(ع) در انقلاب جهانی است. در روایات هست که هدف مهدی(ع) خداست. هدف جبههی مهدوی انقلاب جهانی و حکومت جهانی و تربیت جهانی است. جبههی مهدی(ع) جبههی خداست. هدف خداست و مهدی(ع) نیست. مهدی(ع) بشر را به سوی خدا دوباره توجه خواهد داد و دوباره به سوی خدا حرکت خواهد داد. در منطق اسلامی- شیعی و اسلام قرآن هیچ فرد یا ملتی قوم و خویش خداوند نیست. همه در گروی صحت عقاید و اعمال خودشان هستند. این عبارت فوقالعاده مهم است. این روایتی که از خود امام مهدی(ع) قبل از دوران غیبت کبری نقل شده است که فرمودند «لیس بین الله و بین احد قرابه...» هیچ پیوند خویشاوندی خاصی بین خداوند با هیچ کسی نیست. خداوند پدرخواندهی کسی نیست که با او به تبعیض رفتار کند و بگوید لازم نیست شما عمل صالح انجام بدهید و لازم نیست شما هزینهی رشد را بپردازید. امام مهدی(ع) فرمودند خداوند قوم و خویش هیچ کس و هیچ ملتی نیست و همه در گروی درک درست خود و در گروی عمل صالح هستند. خداوند به زور هیچ فرد یا جامعهای را نه سعادتمند میکند و نه بدبخت میکند. امتیاز مجانی به کسی یا ملتی نمیدهد. نجات امر اجباری نیست. خود بشریت باید هزینهی نجات و رستگاری و هزینهی عدالت را بپردازد. در روایت دیگری از امام مهدی(ع) نقل شده که فرمودند «انی اخرج حین اخرج و لا بیعت لاحد من التواقیط فی عنقی...»، فرمودند آن روز که من انقلاب بزرگ جهانی را به اذن خداوند آغاز کنم، روزی خواهد بود که ما هیچ بدهی و بدهکاری به هیچ قدرتی در جهان نداریم. ما هیچ تعهد و قول قبلی به هیچ حکومت و سیستمی نداریم. به صاحبان قدرت و ثروت و رسانه در جهان نداریم. با هیچ کس بند و بسطی نداریم. با ستمگران سازشی نخواهیم کرد. آن قیام بزرگی که میخواهد سیستم حاکم بر جهان را تغییر بدهد، سیستم رژیم سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و رسانهای را اصلاح کند و آن را الهی و انسانی و عادلانه بکند به دست کسی رهبری خواهد شد که به این سیستمهای فاسد حاکم بر جهان هیچ بدهی قبلی و هیچ وابستگی ندارد. هیچ قولی به کسی ندارد. معاملهای نکرده است. مرحون هیچ کس و هیچ سیستم و حاکمیتی نیست. آزاد آزاد است. یک انسان کاملاً آزاد میتواند عدالت اجتماعی را بدون هیچ وابستگی به وجود بیاورد. بنابراین یک وظیفهی دیگر شیعه در عصر غیبت این است که تا میتواند این آزادی و حریت را برای خودش و بشریت تأمین بکند. در جهت آزادی بشریت و رهایی از قید و بند همهی وابستگیها و بیعتهای فاسد با ستمگران جهان بشریت و خودش را رها کند تا آن قیام بزرگ فرا برسد. در روایت دیگر باز روش دیگر مهدی(ع) اینطور نقل شده است. از ایشان نقل شده که فرمودند «ان قلوبنا او هی لمشیعة الله فاذا شاء شئما...». این خیلی نکتهی مهمی است. یعنی انقلاب و مکتب و رهبری که خالص و صد درصد فانی در برابر ارادهی خداوند است. از خود و برای خود نه چیزی میگوید و نه چیزی میخواهد و نه قدمی بر میدارد. هیچ ملاحظات شخصی و خودمحورانهی باندی و قومی و قبیلهای و طایفهای ندارد. فرمود قلبها و دل ما ظرف ارادهی خداوند است. ما از خود و برای خود هیچ نمیخواهیم. یک کلمه از خودمان نمیگوییم. هر چه هست از خداست و از خلق است برای نجات خلق در راستای مشیت خداست. خدا و دین بازیچهی ما نیست. ملتها و بشریت بازیچهی کسی نیستند. دین مکتب ماست. هر گاه و هر چه که خداوند اراده کرده را میخواهیم. ما فانی بر ارادهی خداوند هستیم و لذا او با ماست. چون خود خداوند وعده داده ان تنصرالله ینصرکم. اگر خداوند را یاری کنید، یعنی فقط در راه الله حرکت کنید محال است خداوند شما را رها کند. قطعاً خداوند شما را یاری و پیروز خواهد کرد. امام علی(ع) فرمودند غم و شادی و دوستی و دشمنی و فریاد و جنگ و صلح ما فقط با معیار خدا و عدالت است. بنابراین دوستان ما، دوستان خدا و دشمنان ما دشمنان خدا هستند. «لیعلموا این الحق معنا و فینا...»، این جملهای است که از امام مهدی(ع) نقل شده است. همهی بشریت بدانند که حق با ماست. حقیقت در ماست و جز ما هر کس در دنیا ادعا کند که حقیقت مطلق در اختیار او و با اوست دروغگو و افترازننده است. حق با ما و در جبههی ماست. چرا؟ چون ما در جبههی حق هستیم. چون امام زمان(ع) در جبههی حق هست و فقط برای خدا و سعادت خلق عمل میکند. هر کس دیگری، هر حزب و فرقه و ایدئولوژی و مکتب دیگری این را گفت دروغ گفت و این تهمتی است که به خودش و به حق زده است و تاریخ این را نشان داده است و نشان میدهد. بنا بر این است که از ایشان نقل شده که «کل من یبرئُ منه فان الله یبرئ منه و ملائکة و رسوله و اولیاء...»، یعنی ما با کسی تسویه حساب و دشمنی شخصی نداریم. با کسانی دشمنی میکنیم که دشمنان خدا و انبیا هستند. دشمنان عدالت هستند. بنابراین هر جبههای که ما از آنها برائت بجوییم و بیزار باشیم و با آنها در بیفتیم در واقع بدانید که خدا و رسولش، همهی دوستان خدا در طول تاریخ و سراسر عالم و جهان و فرشتگان خدا از عالم غیب هم از او بیزارند. چون جبههی مقابل ما و عدالت جهانی جبههی مقابل خداوند و همهی پیامبران و همهی خداپرستان حقیقی در جهان است. بنابراین از این فرمایش امام مهدی(ع) هم نتیجه و درس میگیریم که وظیفهی شیعه در عصر غیبت این است که هر جبههگیری فقط برای حق باشد. وارد تسویه حسابهای دنیاطلبانه و شخصی، قبیلهای و باندی نباید شد. فقط باید در یک جبهه شبانهروز آماده باشد و آن جبههی دفاع از حق و عدالت جهانی و توحید است. این درسی است که ما از امام مهدی(ع) میگیریم. وظیفهی ما در عصر غیبت همین است که قلب ما هم ظرف مشیت خدا باشد در حد توان و ظرفیت محدودی که داریم. در روایت و تعبیر دیگری از امام زمان(ع) نقل شده که ایشان نگران جاهلان و احمقهایی هستند که به نام شیعه ممکن است حرفی بزنند یا عمل کنند. این هم خیلی نکتهی مهمی است. از ایشان نقل شده که فرمودند «قد آذانا جهلاء الشیعه و حمقائهم...»، جاهلان شیعه و بعضی از احمقها به نام شیعه گاهی حرفهایی میزنند و کارهایی در طول تاریخ میکنند که ما را آزار میدهد و به این حرکت عظیم الهی صدمه میزند. «و من دینه جناح البعوضة ارجح منه...»، و کسانی که وزن دیانت آنها به اندازهی وزن یک بال پشه نیست و ادعای تشیع میکنند. فرمودند این احمقهایی که گاهی بین شیعیان و طرفداران ما هستند و افراط و تفریط میکنند و غلو میکنند و اعمال خلاف شرع انجام میدهند ما را شکنجه میکنند و عذاب میدهند. استحکام دین یک عده جاهلان قشری به اندازهی استحکام یک بال پشه است. عقل کوچک آنها ظرفیت پیام بزرگ مهدی(ع) را ندارد. در واقع میفرمایند ما برای قیام جهانی روی شعور انسانی حساب کردهایم و جریانهای کمشعور و سطحی و افراطی حتی اگر دوست ما باشند کار دشمن را با ما میکنند و ما را عذاب میدهند و بر سر راه ما سنگ میاندازند. معنی این تعبیر از امام مهدی(ع) این است که میفرماید من اگر روی بال پشه حساب بکنم روی ایمان و دینداری احمقها نمیتوانم حساب بکنم. من به کمک جاهلان نیازی ندارم. جهان را نمیتوان با حماقت اصلاح کرد. انقلاب آخرالزمان انقلاب احمقها نیست. با جهل نسبتی ندارد و لذا امام مهدی(ع) با خرافه و جهل میستیزد. این نهضت، نهضت عوامفریبی نیست. در روایات نقل شده «ان قائمنا اذا قام...»، وقتی آن انقلابی بزرگ اهل بیت(ع) قیام کند، «استقبل من جهلة الناس اشد من استقبله رسول الله...»، فشارها و دشمنیهایی که علیه امام زمان(ع) خواهد شد بیش از مصیبتها و فشارهایی است که برای آغاز اسلام علیه رسول الله(ص) شد. چون دوباره اسلام میخواهد تولد مجدد پیدا بکند و بر سراسر جهان مسلط بشود. همان آزاری که پیامبر(ص) از مردم جاهلیت دید، ایشان هم از مردم جاهل این دوره ولو به نام مسلمان یا شیعه یا غیر مسلمان خواهد دید. بنابراین وظیفهی دیگر ما این است که شیعه باشیم اما جاهل نباشیم و مرز بین ایمان شیعی و تعصب احمقانه را حفظ کنیم. درس بعدی و توصیهی بعدی که در این باب به ما شده است این است که فرمودند مراقب باشید دین بازیچهی اشرافیت و اشرافیگری نشود. شکوه مادی متعلق به قصرها و کاخها و کلیساها و بتخانهها است. شکوه مسجد و معبد در اسلام، شکوه معنوی است. از امام باقر(ع) نقل شده که یکی از اصلاحات بزرگی که امام مهدی(ع) میکنند اصلاح دینی و دینپیرایی و مبارزه با اشرافیگری مذهبی و تشریفات به نام مذهب است. در روایات امام باقر(ع) نقل شده که ایشان حتی مساجد چهارگانه را در کوفه خراب میکنند تا به حد اولیهاش برسد. اصل اولی و دیوارهای ساده که سایبانی مثل سایبان حضرت موسی(ع) بشود. «و یکون المساجد کلها جما لا شرفئنا...»، همهی مساجد ساده و بیآلایش و بدون کنگره میشوند. مسجدها و مراکز دین مثل کلیساها و مثل معبدهای رومی و مثل بتخانهها نباید باشد. اسلامی که ظاهر آن تشریفات و آداب و رسوم و پر سر و صداست و باطن ندارد، اسلامی که در دنیا در بعضی از کشورها میبینیم که امامش را میبرند اما وابستهترین کشورها به کفر هستند و در خدمت کفر جهانی هستند اما آداب و رسوم ظاهری آنها از دین و مذهب و نماز برپاست. باطن ندارد. این تعبیر خیلی مهم است که از امام باقر(ع) نقل شده که میفرماید «کما کان علی عهد رسول الله...»، باید به آن سبک باشد. فرمودند اجازه ندهید که دین دچار تشریفات ظاهری و شکوه مادی بشود ولی قلبها آلوده باشند. فرمودند مسجدهایی که در جهان اسلام جمعیت موقع نماز زیاد میایستد. ظاهراً بدنهای آنها کنار هم است اما قلبهای آنها از هم فاصله دارد. به هم کمک نمیکنند و به فکر همدیگر نیستند. درد یکدیگر را نمیدانند. فرمودند روح دین در آن مسجدها نیست. ظاهر آن ظاهر دینی است. این هم درس بعدی است که ما باید بدانیم در عصر غیبت به دنبال شکوه معنوی و اخلاص و برادری دینی باید باشیم و نباید به دنبال شکوه ظاهری و تشریفات مذهبی باشیم. درس بعدی در این است که در سیرهی امام مهدی(ع) نقل میشود که در برابر دشمنان خدا و خلق و عدالت خستگی نمیپذیرد، سست نمیشود، تردید نمیکنند و آن نبرد بزرگ عدالتخواهانهی جهانی در برابر صاحبان قدرت و ثروت و ستمگران جهان که امروز بر بشریت حکومت میکنند، چنان قاطع و جدی صورت خواهد گرفت به مصداق «قاتلوهم حتی لا تکون فتنه...»، با آنها نبرد کنید تا دیگر اثری از آثار فتنه و ستم نماند. «سیومهم خسفاً و یسیقهم بکأس مصبره و لا یعطیهم الا السیف...»، امام علی(ع) در مورد امام مهدی(ع) فرمودند که ایشان ستمگران را خار و تحقیر خواهد کرد. جام زهرآگین شکست را به کام آنها خواهد ریخت و با سلاح با آنها برخورد خواهد کرد چون آنها زبانی جز زبان سلاح نمیفهمند. آنها با بشر با زبان سلاح و خشونت سخن میگویند و با منطق و ادب و گفتگو سخن نمیگویند. کسانی که با زبان خشونت بشریت را مورد ستم و تحقیر قرار دادند زبان دیگری نمیفهمند. در روایت دیگر هست که عذاب خدا بر آنها به دست مهدی(ع) و یاران مهدی(ع) نازل خواهد شد. یارانش هر یک مقاومت چهل تن را دارند. مؤمن هستند و زود از پا در نمیآیند. تردید نمیکنند و نمیترسند. قلبهای آنها از آهن و فولاد محکمتر است و تا مأموریتهای خود را در سراسر جهان انجام ندهند باز نمیگردند. لباس رسم بر تن خواهند داشت تا به حاکمیت کل زمین برسند و عدالت و حقوق و معنویت و تربیت الهی بر جهان حکومت کند. مثل بعضی نیستند که 50 گرم شعار میدهند و نیم گرم عمل میکنند و بعد هم 150 گرم از دشمن عذرخواهی میکنند و حرفهای خود را پس میگیرند. در منطق مهدی(ع) در برابر ظالم نباید شعار صلح داد و در برابر بشریت و ملتها نباید شعار جنگ داد. روش مهدی(ع) صلح و لبخند و محبت به ملتها و مظلومین عالم است که اکثریت بشر هستند و قاطعیت و ایستادگی تا لحظهی آخر با ستمگران جهان است. سربازان عدالت خسته نمیشوند. شرمنده نمیشوند. از کلمهی حق کوتاه نمیآیند. چون برای خودشان نمیجنگند. عقدهای نیستند. برای نان خودشان نمیجنگند که بخواهند شرمنده بشوند بلکه برای نجات بشر میجنگند.. جنگ و صلح آنها برای خداست و لذا در روایات نقل شده که امام مهدی(ع) از سربازان و یاران خود برای انقلاب بزرگ تعهد میگیرد که کسی را به ناحق نزنند و به کسی فحش ندهند و به ناحق به خانهای هجوم نبرند. چون آنها برای خدا و نجات خلق میجنگند و برای حاکم شدن خودشان بر دنیا و بر بقیهی بشریت نمیجنگند. وقتی هدف خداست کینهها هم شخصی نیست. در روایات نقل شده این عدالت مجسم آزمون پس داده است و رویایی نیست. راجع به اینکه تعریف عدالت چیس کلیات نمیگویند. نقل شده که آن انقلاب، انقلاب عدالت است و برای حکومت جهانی مهدی(ع) قبلاً یک الگو داده شده و همان حکومت پیامبر(ص) و همان حکومت علی(ع) است. منتها پیامبر(ص) در مدینه و علی در کوفه بود و مهدی(ع) آن سبک از حکومت را در کل جهان اعمال خواهد کرد. مهدی(ع) چون علی(ع) حکومت خواهد کرد ولی در سطح جهان است. چون درد او یک درد شخصی نیست. همینطور که نقل شده علی بن ابیطالب(ع) وقتی با «عمر بن عبدود» در جنگ احزاب یا خندق جنگید و وقتی او را زد او به صورت علی(ع) آب دهان انداخت و به علی فحش داد. امیرالمؤمنین علی(ع) به جای اینکه او را در آن لحظه بکشد، بلند شد. بلند شد و مکث کرد و بعد او را زد. پرسیدند چرا؟ فرمود به من فحش داد و من نخواستم به خاطر عصبانیت و مسئلهی شخصی او را بکشم. نخواستم چون به من فحش داده او را بکشم. گفتم من با کسی کینهی خصوصی ندارم و این برای حق است. یا در یکی از جنگها وقتی نیروهای ایشان وارد شهر مخالف شدند و آن شهر را فتح کردند امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود اگر دیدید کسانی از زنان و غیره آمدند و به شما یا به من فحش دادند هیچ عکسالعملی نشان ندهید. ما با کسی دشمنی شخصی نداریم. این هم یکی دیگر از آموزشهای مهدی(ع) به ماست که باید فقط سرباز حق و عدالت بود. کینههای شخصی با کسی نیست و بنابراین نباید خسته شد. اجرای عدالت مطلق کار ما و شما نیست اما عدالت در حد ممکن وظیفهی شیعه در عصر غیبت است و نباید خسته شد. نباید بگوییم ما ده، بیست سال جهاد کردیم و حالا باید 50 سال استراحت بکنیم. مجاهد و عدالتخواه رزمندهی مادام العمر است. مجاهد بازنشسته نمیشود. گروههای پیشتاز عدالت همیشه در سنگر هستند تا بقیهی بشریت بتوانند رشد کنند و به حقوق خود برسند. من عرض خود را جمعبندی بکنم و نتیجه بگیرم. اگر بخواهیم وظایف شیعه را در عصر غیبت خلاصه بکنیم تعبیری که از امام هادی(ع) که در واقع پدربزرگ و جد امام زمان(ع) هستند نقل شده کافی است که ایشان فرمودند «اتقوا الله و کونوا زیناً و لا تکونوا شیئا...». ایشان جد و پدربزرگ امام زمان(ع) هستند. به شیعه خطاب کردند و گفتند ای شیعیان ما تقوا داشته باشید و جز برای خدا چیزی نگویید و کاری نکنید. «و کونوا زیناً و لا تکونوا شیئاً....»، فرمودند با رفتار خود برای اهل بیت(ع) و برای پیامبر(ص) و برای اسلام آبرو ایجاد کنید. کاری کنید که غیر مسلمانان و یا غیر شیعیان وقتی به زندگی و رفتار و بازار و خانهی شما نگاه میکنند به سمت آن جذب و جلب بشوند و بگویند اگر این مکتب است و محصول این مذهب اینهاست، این مذهب و این دین حق است. فرمودند با اعمال خود برای ما آبرو باشید و مایهی ننگ ما نباشید. دافعه ایجاد نکنید. «جرو الینا کل موده...»، همهی دوستیهای همهی بشریت را با درست حرف زدن و با درست زندگی کردن به سمت ما جلب کنید. اجازه ندهید هیچ زشتی و امر پلیدی به ما نسبت داده بشود. هیچ کار زشت و خلافی نکنید که غیر مسلمانان یا غیر شیعیان بگویند که اینها پیرو اهل بیت(ع) هستند و دروغ میگویند و خیانت میکنند و بنابراین این مذهب همین است و به درد نمیخورد. این تعبیر مهمی است که از ایشان رسیده است. وظیفهی اصلی ما و شما به عنوان شیعه در عصر غیبت عمل به مضمون همین روایت است. پیامبر(ص) فرمودند در روز قیامت «شیعة العلی هم الفائزون...»، شیعیان علی(ع) رستگار هستند. پیامبر اکرم(ص) به علی ابن ابیطالب(ع) فرمودند در روز قیامت پیروان تو و شیعیان تو تشنه نیستند و سیراب وارد قیامت میشوند و دشمنان علی تشنه وارد میشوند و آب میخواهند و کسی به آنها آب نخواهد داد. این روایتی است که از پیامبر(ص) خطاب به علی(ع) نقل شده است. اما شیعه کیست؟ شیعه کسی است که امام فرمود ای جماعت شیعه آبروی ما باشید و باعث بدنامی ما نباشید. با غیر شیعیان و غیر مسلمانان درست و زیبا سخن بگوید. «قولوا حسنا...»، درست سخن بگویید و به کسی اهانت نکنید. وحدت اسلامی را به هم نزنید. سخنان خوب به مردم بگویید. فرمودند زبانهایتان را حفظ کنید. فرمودند زبان خود را از سخنان زشت و بیهودهگویی بازدارید و همینطور در روایت از امام صادق(ع) نقل شده که کسی پرسید آیا ما با مسلمانان غیر شیعه چگونه رفتار کنیم؟ فرمودند آنها هم برادران شما هستند. به دیدن مریضان آنها بروید، در تشییع جنازهی آنها شرکت کنید و با آنها مهربان باشید اما دوستانه و برادرانه و از طریق خدمت به خلق آنها را به حق دعوت بکنید. هر تلاشی بر ضد وحدت، هر تلاش برای ایجاد تفرقه بین مسلمین به هر نامی که باشد قطعاً منفور امام مهدی(ع) است. هر تلاش برای اینکه بین مسلمین تنش ایجاد بشود کاری است که دشمنان پیامبر(ص) و علی(ع) و مهدی(ع) میخواهند انجام بشود. چون امام مهدی(ع) میخواهد جهان اسلام به طور متحد جلودار بقیهی بشریت باشد. برادران و خواهران مسلمان ما از مذاهب اسلامی ممکن است از بعضی از مسائل بیاطلاع باشند. باید به آنها خدمت کرد و محبت کرد و به آنها اطلاع داد. ما با هیچ مسلمانی دشمن نیستیم. اگر بخواهیم وظایف شیعه در عصر غیبت را خلاصه کنیم هدف نجات بشریت زیر پرچم توحید است و شیعهی علی(ع) رستگارانند ولی با دیگران هم مهربانند.
و السلام علیکم و رحمت الله.
هشتگهای موضوعی