بسمالله الرحمن الرحیم
فرمودند عنوان بحث نقش مهندسی در تمدنسازی و گام دوم است. نکته نخست، اشاره به گام اول است. این گام بزرگ از جهات مختلفی قابل بحث و ارزیابی است ولی ما اینجا میخواهیم از همین زاویه مهندسی و آماری به آن نگاه کنیم که برای همه جهان با هر ایدئولوژیای حتی بدون هر ایدئولوژی قابل فهم باشد. طبق آمار رسمی و محاسبات مرسوم در همه جهان که تمام جوامع را بر اساس این شاخصها نمره میدهند علیرغمی که چهل سال گذشته، چهل سال پر از درگیری و هیجان و رقابتهای نابرابر در عرصهای کاملاً تهدید شده بود اما آمار و ارقام قابل افتخاری اجمالاً در دست است. الآن بنایمان بر نقد ضعفها و اشکالات چهل ساله، چهله اول نیست یعنی فرصت آن را هم نداریم گرچه آن هم لازم است برای برداشتن گام دوم، حتماً نقد گام اول ضروری است. اما بعضیها از حتی خودیها خودمان توجه نداریم که چه گام بلندی در این چهلة اول برداشته شد و خودمان آنقدر آرمانگرا و معمولاً کمالگرا هستیم که بعضی از ضعفها را حاکم بر برآورد کل ماجرا میکنیم. گاهی لازم است خودمان بدانیم که گام اول که بسیار دشوار برداشته شد خلاف جریان حاکم بر جهان و منطقه، هم در عرصه علم و هم در عرصه عمل، ولی در عین گام فوقالعاده بلندی بود. این آمار که امروز در دنیا اعلام میشود که در همین رشته شما مهندسی ایران جزو دو کشور اول جهان است، این کم بحثی نیست یعنی خیلی از کشورها در شرایط عادی در جهت جریان حاکم حرکت میکنند و همه آنها را کمک میکنند و دشمن هم ندارند یعنی چون نوکر و تسلیم هستند و تهدید و تحریمی هم در کار نیست و در برابر سلطه جهانی تمکین کردند. بنابراین هیچ کدام به چنین حسابها و رکوردهایی نرسیدند. خواستن و نرسیدند نه این که نخواستن و نرسیدند. خیلی تلاش کردند. خب طبق آخرین آمار نهادهای علمی بینالملل بیطرف نیستند بلکه معمولاً علیه ما بحث میکنند یعنی هیچ سمپاتی نسبت به ما ندارد ولی این که در دو برآورد پیدرپی اعلام کردند که ایران یکی از دو کشور اول جهان است یعنی در یک دورهای ما و آمریکا، در یک دورهای هم ما و روسیه در جهان به لحاظ کمیت و کیفیت تولید مهندس، تربیت مهندس در جهان اول بودیم و شدیم، الآن هم همینطور است. البته این که آیا در حوزه آموزش و پژوهش، برآوردها درست و دقیق انجام میشود یا نه؟ اساساً پژوهشهای دانشگاهی ما، پژوهشهای ما تا چه حدی متناسب با ضرورتهای کشور، نیازهای ما و اولویتهای ماست. چقدر به اشتغال و امکان عدم اشتغال فکر میشود. آن بحث دیگری است. یک نقدی به حوزه پذیرش دانشجو در رشتههای مختلف و سطوح مختلف است که باز لازم است این را تکرار کنیم و شما مطالبه کنید و پیگیری کنید ما تا همین الآن در هیچ بخشی از حکومت یک برآورد قطعی روشن علمی راجع به این که در چه رشتهای چه تعداد دانشجو و در چه مقطعی میخواهیم و چرا؟ هنوز نداریم. یعنی همینطوری میپذیرند. ساختمان دارند، استاد دارند، تا وقتی هم نفت مفت دارند پول هست، همینطوری میپذیرند حالا ما در چه رشتهای چه تعداد دانشجو و در چه سطحی لازم داریم تا کی؟ اصلاً کشور چقدر نیاز دارد یا ندارد و برای اینها امکان شغل هست یا نیست؟ صحبت این محاسبه زیاد میشود ولی تا این لحظه، بنده به هیچ جمعبندیای نرسیدم از هرکسی از مسئولین هم پرسیدیم همینطوری به همدیگر احاله کردند. یک برآورد از بالا یک عکس هوایی ندارند البته اغلب کشورهای دنیا هم ندارد ما هم یکیاش. یکی از شرایط تمدنسازی داشتن یک چنین تصویرهای جامع از بالاست. اصلاً وقتی میگوییم نقشه جامع، اسمش که هنر نمیکند خودش معجزه میکند. اسم آن هست خودش وقتی هست که در چه رشتهای چقدر؟ ولی اجمالاً این مسابقهای که گذاشتیم و تختهگاز جلو آمدیم در رشتههای اصلی ما در دنیا جزو سریعترین شتابهای جهان را داشتیم. در پزشکی که ما قبل از انقلاب و اول انقلاب که من 13- 14 ساله بودم کاملاً یادم هست در همین مشهد، تهران، پزشکان بنگلادشی، پاکستانی و هندی داشتیم و مشکل عادی پزشکی و بهداشت داشتیم. خب امروز جزو بالاترین سطوح در این حوزههای بهداشت و پزشکی هستیم. در منطقه قطعاً اول هستیم و در جهان رتبه داریم و تروریزم پزشکی و بهداشتی در کشور داریم از همه جا میآیند. در حوزه شما که مهندسی است همینطور است. این گام اول را میخواهم عرض کنم توجه داشته باشیم که علیرغم نقاط ضعفش خیلی قوی برداشته شد توسط این ملت و این انقلاب و در شرایط کاملاً غیر عادی و علیه جریان حرکت میکرد. بالاخره صندوق بینالملل پول که زائده و دنبالهچی نظام سرمایهداری غرب است و جزء ابزار هژمونی سرمایهداری غرب است و حتماً رویکرد سیاسی دارد در حوزه اقتصاد و وام و بانک و پول در جهان، در 2017، دو سال- یک سال و نیم پیش اعتراف میکند که بین 193 و حدود 200 کشور، ایران اقتصاد هیجدهم جهان است. ما چون از پایین داریم نگاه میکنیم و داخل مشکلات هستیم ممکن است فکر کنیم این ارقام و این آمارها یک مقداری مبالغهآمیز است! چطور میشود اقتصاد هیجدهم جهان باشیم و بعد بعضی از مشکلاتی که در حوزههای تورم داریم مخصوصاً در این چند سال اخیر، یک شاخصی در جهان، شاخص علمی و ریاضیای وجود دارد که تولید ناخالص ملی هر کشور را بر اساس شاخص قدرت خرید سال آن و با نصابهای جهانی محاسبه میکنند. مثلاً در مورد ایران در یک سال و نیم پیش، این رقم به 1630 میلیارد دلار رسیده که دهها میلیارد از کشور بعدی حجم این اقتصاد جلوتر و بالاتر است و سال بعدش 2018 تولید ناخالص داخلی نزدیک صد میلیارد دلار نسبت به سال قبلش بیشتر شده است و این که آثار آن در جامعه خود ما در سطح زندگی روزمره دیده نمیشود یا کم دیده میشود یا دیده نمیشود مربوط به یک بخش و ضعف دیگری در حوزه مدیریت کشور و مدیریت اقتصاد و همینطور فشارهاست. و ضعف در کارآمدی سیستمهای مدیریت اقتصاد در داخل که هزینه زیادی میکنیم و فایده کمی برداشت میکنیم. ولی اجمالاً بدانید جزء 18 اقتصاد اول جهان هستیم با همه این وضعیت، و با همه این مسائل و مشکلات. در حوزه فقرستیزی و عدالت اجتماعی باید توجه داشته باشیم باز طبق استانداردهای جهانی، بانک جهانی که در آمریکاست آن هم زائده رژیم سرمایهداری است و اصلاً دست صهیونیستها و سرمایهدارهاست یعنی الآن رئیس بانک جهانی، معاون قبلی ترامپ است ولی در عین حال، اینها استانداردهای بانکهای جهان و اقتصاد جهان است که تعریف میکنند رسماً طبق همان استاندارد جهانی که ضریب جینی معمولاً حساب میشود چند وقت پیش محاسبهای بین عدالت اقتصادی و شکاف طبقاتی کردند یعنی فاصله فقیر و غنی در کشورهای مختلف، معمولاً هر سال یک آماری میدهند. اگر این آمار علیه ما باشد میتوانیم در آن گاهی تردید کنیم که نکند بر اساس... چون اینها با ما که نیستند معمولاً در جبهه مخالف هستند و صریح هم میگویند اما وقتی آماری اعلام میکنند که به نفع کشور است، کشوری که خودشان دارند با آن مبارزه میکنند این یک مقدار زیادی آرامبخش و اعتمادبخش است مخصوصاً به کسانی که تردید میکنند و گاهی هم در بعضی از آمارها حق هم دارند. بانک جهانی اعلام کرد که ضریب جینی ایران قبل از انقلاب، زمانی که ایران در اختیار آمریکاییها و انگلیسیها بود ضریب جینی بین 50 تا 60 بوده است یعنی یکی از بیشترین شکافهای طبقاتی در جهان، در ایران نفتیای بوده که در زمان پهلوی در اختیار اینها بوده است. این شکاف طبقاتی و ضریب جینی در 2013 به 37 رسید که کمترین رقم ثبت شده در مورد شکافهای طبقاتی در اقتصاد ایران است یعنی حدود 6 – 7 سال پیش. الآن باز یک مقداری شکاف طبقاتی در این چند سال اخیر، طبق این آمار بیشتر شده است. اما در عین حال ما این آمار 03/37 که استانداردهای زندگی است با توجه به این که استانداردهای زندگی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب یعنی در این 40 سال بسیار تفاوت کرده است یعنی یک زمانی قوت غالب نان است الآن قوت غالب برنج است. یک زمانی این امکاناتی که در زندگی افرادی هست که گاهی آنها را در جامعه فقیر حساب میکنند این امکانات در چهل سال پیش در هر خانهای بود جزو خانوادههای نسبتاً مرفه حساب میشد. یعنی مثلاً یک زمانی بود که تلویزیون و ماشین و حتی یخچال در بسیاری از خانهها نبود این را خود من یادم میآید – با این که هزار سال عمرم نیست – زمان انقلاب من 14 ساله بودم، و آنهایی که سنشان بالاتر است این را یادشان است. اگر یک خانهای تلویزیون یا ماشین داشتند اینها یک اقلیتی بودند حتی خانههایی که یخچال نداشتند زیاد بودند ولی الآن شما در هر خانهای یکی از اینها نباشد این خانواده را فقیر حساب میکنیم. خب ممکن است یک کسی بگوید سطح زندگی همه جا همین مقدار بالا رفته است؟ نه، همهجا اینقدر بالا نرفته است. این که بانک جهانی و صندوق بینالملل میگوید دارد با استانداردهای جهانی میسنجد و میگوید یا یکی از دوستان میگفت مثل این که بگویید آن موقع هیچ کس موبایل نداشت ولی الآن دارند! خب آن موقع اصلاً موبایل نبود. نه، آن موقع تلویزیون و یخچال و ماشین بود و خیلی از ملتها هم داشتند ولی در جامعه ایرانی اکثر مردم نداشتند و این را فقر حساب نمیکردند این مهم بود. یعنی استاندارد زندگی این بود که اینطوری نبود که اگر کسی ماشین و تلویزیون نداشته باشد فکر کند فقیر است. بعد بانک جهانی میگوید استاندارد زندگی اساساً در این 40 سال خیلی تغییر کرده و با قید لحاظ همین تفاوت استانداردها و در حالی که سرانه تولید ناخالص داخلی ایران در اثر جنگ و مشکلات و تحریم، افزایش جدیای نداشت و تولید نفت آن به نصف حتی یکسوم رسید. چون زمان شاه 7 میلیون بشکه در روز نفت صادر میشد. حالا الآن که حدود کمتر از یک و چند صد هزار است آن یک بحث دیگر است طبق یک مسائلی که در کشور است، ولی کلاً در شرایط عادی بعد از انقلاب هم در حد دو میلیون بوده است یعنی 7 – 8 میلیون به 2 میلیون رسید بعداً هم تا حدود زیادی صدور آن کم شد. خب سرانه تولید ناخالص داخلی افزایش جدیای نداشته است مشکلات هم بوده، در عین حال بانک جهانی میگوید میزان فقر و شکاف طبقاتی، فاصله فقیر و غنی در ایران، در این 40 سال بسیار کاهش پیدا کرد و وضع نسبی محرومین در حدود 15 کشور بهبود مهمی داشته که یکی از این 15 کشور ایران بوده است. البته این فراز و نشیب هم داشته است. در بعضی از سالها وضع بهتر بوده و در بعضی از سالها بدتر. میگوید سال 56 یعنی یک سال قبل از انقلاب، ضریب جینی در ایران، در آن سال خاص 2/50 واحد شد. در بهترین وضعیت در رژیم سلطنتی که در اختیار آمریکا و انگلیس بوده در سال 1973 بوده، اوج گرانی نفت که آنجا هم در یک مدت خیلی کوتاهی به 5/49 رسید و دوباره از 50 بالاتر زد و این بهترین رکورد آن دوران بوده است. شاخص برابری و عدالت در توزیع درآمد در این 40 سال، در بدترین وضع 26 درصد نسبت به چهل سال قبل بهتر شد و سال 94 به 38 رسید. باز در این چند سال اخیر البته میگوید تفاوت کرد فاصله طبقاتی یکی دو درجه بدتر شده، در شهرها بیش از 35 درصد و روستاها 32 درصد و کل کشور 5/36 واحد شکاف طبقاتی شد. اینها نمونهها خوبی در جهان است نه این که اینها خوب و ایدهآل است چون هیچ جای جهانی ضریب جینی به صفر نزدیک هم نمیشود چه به این که برسد! ولی این مهم است که مثلاً ضریب جینی در روسیه و ترکیه حدود 40 تا 55 است. در آمریکا ضریب جینی 41 است. جدا از حدود 50 میلیون افرادی که گرسنه نان شبشان هستند که باید با کوپن همان روز به آنها غذا برسد تا از گرسنگی نمیرند. 50 میلیون یعنی به اندازه یک کشور. و یکی از بیشترین تعداد کارتنخوابهای جهان. بعد آمار برزیل، شیلی، آرژانتین، چین، قطر، آمریکا که همه اینها شکاف طبقاتیشان بیشتر از ماست.
اساساً در گام اول، در حوزه تمدنسازی، توجه داشته باشیم ما، باز آنهایی که سنشان بیشتر است از قبل از انقلاب یادشان میآید آنها به دوستان دیگری که سنشان کمتر است بگویند که در آن زمان روستا و روستایی تقریباً شهروند حساب نمیشد! یعنی اکثر روستاهای ما نه آب داشتند نه برق داشتند نه گاز داشتند نه جاده داشتند و امروز تقریباً همهشان دارند. الآن دعوا سر این است که روستای پشت کوه میگوید پهنای اینترنت کم است، فیلم دارم دانلود میکنم مشکل پیدا میکنم! الآن دعوا سر این است. و الا آب و برق و گاز و جاده، خانه بهداشت، تحول عظیمی، که بالاتر از انقلاب در حد انفجار، شهرهای دوردست، شهرستانهای دور، در مناطق دور و مرزی، مطلقاً هیچ سهم و حقی از بیتالمال نداشتند. این یک حرکت انقلابی در جهت عکس بود بخصوص جهاد سازندگی و مسائل مختلف، نیروهای انقلابی که وارد عمل شدند. ما یک چیزی قبل از انقلاب داشتیم تحت عنوان نظام ارباب – رعیتی! که الآن فقط شما در تاریخ باید آن را بخوانید و در فیلمها ببینید. یعنی خان، خدا بود! در بسیاری از روستاهای ما کاملاً نظام بردگی برقرار بود، دقیقاً نظام برده و بردهداری بود. و حتی ناموس افراد مال خودشان نبود! یعنی طرف دخترش عروس میشد باید شب اول پیش خان میرفت بعد خانه داماد میرفت و هیچ کس حق نداشت اموال خودش را، زمین خودش و محصول خودش برای خودش باشد. ما یک نظام قوی ارباب – رعیتی داشتیم این یک سیستمی است که الآن هم در دهها کشور جهان هست ولی در ایران تقریباً سریعترین انقلاب در جهت برچیده شدن نظام ارباب – رعیتی در ایران اتفاق افتاده است. این هم باز یک آمار جهانی است که سازمان ملل حدود 7-8 سال پیش یک گزارشی اعلام کرد که تبدیل نظامهای فئودالی و خان خانی به نظام حقوق جدید در چه کشورهایی متوقف است اصلاً هیچ تغییری نکرده، انگار الآن 500 سال پیش است! در چه کشورهای تغییر بسیار سست و ضعیفی داشته است و در چه کشورهایی تغییر انقلابی داشته است. اساساً یک نظام انقلابی اجتماعی تحت عنوان نظام ارباب – رعیتی و خان – خانی که بخش مهمی از روستاها و کشاورزی این کشور را بطور کامل در طول آن بود ظرف این 40 سال، بلکه زودتر، نه الآن، شاید در 10- 20 سال اول انقلاب، یک انقلاب بیسروصدا ولی کاملاً مهم اقتصادی و اجتماعی محقق شد. امروز در همان روستاهایی که خان خدایی میکرد شما در تمام آن روستاها شورای روستایی دارید که حاکمان و مدیران آن را خود مردم تعیین میکنند و خانه بهداشت دارید، اینها یا میزان باسوادیشان. امروز ما خیلی روستاها را داریم که به سرعت به شهرستانها تبدیل شدند و شهرستانهایی که شهر شدند. روستاهایی که همین الآن در این 30- 40 سال شهر شدند و شهردار دارند و به لحاظ امکانات زندگی تفاوتی با بسیاری از شهرهای قدیمیتر ممکن است نداشته باشند. در حوزه کشت و صنعت هم همینطور آمار راجع به الگوی رفاه یک بحثی است. مثلاً میگوید در دهه 1950 ایران به لحاظ نابرابری توزیع درآمد یعنی شکاف طبقاتی یکی از بدترین کشورهای به اصطلاح جهان سوم بوده است و سازمان بینالمللی کار در دهه 70 یعنی دههای که انقلاب شده، قبل از انقلاب، میگوید ایران یکی از بدترین کشورهای جهان است سال 1350 میگوید یکی از بدترین کشورهای جهان به لحاظ فاصله طبقاتی است و نظام خان – خانی که باز خانها باج به سلطنت و دربار میدهند و دربار هم به آمریکاییها و انگلیس باج میدهد. این وضعیت کشوری است که انقلاب بزرگ کرده است. حالا آنجا توضیح میدهد و میگوید رژیم غذایی در یک خانواده معمولی دهقانی آن موقع این بوده، صبحانه: نان و چای، ناهار: نان و ماست؛ شام: نان و چای. "مونیکیکدی" کتابی که راجع به انقلاب نوشته میگوید که دهقانان ایران در دوره سلطه آمریکا و انگلیس بر این کشور، غالباً در اغلب روزها گرسنه بودند. متخصصان و کارمندان ایرانی نهایتاً حدود هزار تومان حقوق میگرفتند در حالی که پایینترین سطح مستشاران آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی در ایران، حداقل 7 هزار تومان حقوق میگرفتند! یعنی کارمند عادی اسرائیلی و آمریکایی و انگلیسی در ایران که میگوید کارهای کاملاً عادی میکرده کار ساده نه تخصصی، 7 هزار تومان میگرفته و یک متخصص ایرانی مثلاً هزار تومان میگرفت! خب او هم 7 هزار تومانش را از بیتالمال ما میگرفت نه از بیتالمال خودشان! باز دوباره حدود 10 سال قبل از انقلاب را میگوید. میگوید وضع اقتصادی و کشاورزی ایران بطور کامل خراب و منهدم شده بود. در چند استان مردم گرفتار بینانی بودند و گاه از بعضی از استانها و مناطق روستایی گزارش میآمد که هر روز صبح عدهای از گرسنگی مردهاند. روستاهای دورتر که از شهر و مرکز دورتر بودند. این آماری است که میگوید ما همان موقع داشتیم یعنی هم به سفارت آمریکا این آمار میآمد و هم خودش شاه خبر داشت. راجع به گسترش حلبیآبادها که میگوید هجوم روستاییها باعث شد حلبیآبادهایی اطراف شهرهای بزرگ از جمله تهران تشکیل شد، فوقالعاده بود، جمعیتهای میلیونی. و باز میگوید بعد از انقلاب، حلبیآبادها بطور کامل تقریباً برچیده شدند البته مشکل حاشیهنشینی هست و تمام نمیشود. باز ما در این 10- 15 سال اخیر مشکل حاشیهنشینیمان دارد زیاد میشود ولی در عین حال باز این حاشیهنشینی شباهتی به آن حلبیآباد نشینی ندارد.
راجع به وضع معیشتی گام اول، در این چهل سال در انقلاب چه اتفاقی افتاد؟ میگوید الگوی زندگی، الگوی مسکن، الگوی خوراک، الگوی پوشاک، الگوی بهداشت و حتی الگوی اوقات فراغت و تفریح، بطور کامل در ایران تغییر کرده است. سطح انتظار مردم از زندگی بطور کامل تغییر کرده است و لذا ابراز نارضایتی و احساس محرومیت افزایش یافته است. این جالب است! دقت کردید؟ میگوید با این که یک چنین تحول بزرگی در معیشت و اقتصاد اتفاق افتاده ولی نارضایی و احساس این که وضع خوب نیست و باید طور دیگری باشد این احساس بیشتر شده است! بعد چندتا علت برای آن میشمارد. البته این فقط در ایران هم نیست، میگوید یک مشکلی است که در کشورهای دیگر هم هست، یکی از طریق این فیلمهایی که میبینند، سفرها و تصوراتی که از زندگی و سبک زندگی و این که زندگی خوب چیست، زندگی متوسط چیست و زندگی بد چیست؟ یک چیزی در ذهنها و افکار عمومی در دنیا شکل گرفته که مدام خودشان را با چیزهایی که ندارند میسنجد و بحث نمیکنند که چقدر از آنهایی که ندارد لازم است که داشته باشیم؟ چقدر آنها لازم نیست و چرا؟ نه راجع به فلسفه این الگوها فکر میشود نه راجع به داشتهها، مقایسه بین نداشتهها میشود حتی مقایسه نمیشود بین امکانات و شرایط ما. یعنی یک کشوری که 200 سال است دارد دنیا را غارت میکند مقایسه میشود با یک کشوری که مثلاً تا 50 سال پیش هم رسماً غارت میشده! هنوز هم تحت فشار است. یک تعبیرها و مقایسههای اینچنینی. میگوید اگر اوایل دهه 50 را با الآن، حالا این موقعی که این میگوید برای 7 – 8 سال پیش است. هر کدام از اینها یک منبع است. میگوید اگر بتوانند مقایسه بکنند آن وقت میفهمند که در یک دورهای بود – حالا جالب است این اردشیر زاهدی که بچه آن کودتاچی است که اخیراً هم خیلی حزباللهی و انقلابی شده، و گاهی میبینم در آمریکا و اینترنت به نفع ایران حرف میزند. این گفت که ما که خودمان در جنایت بودیم ولی من که عمرم تمام شده، دارم از بیرون نگاه میکنم امیدی هم به چیزی ندارم که یعنی به من بخواهند چیزی بدهند ولی هم این را گفت، هم آن داریوش همایون که مُرد، او کسی بود که رئیس روزنامهها بود سال 56 که مقاله علیه امام به دستور شاه به روزنامه اطلاعات داد. این هم گفت. اینها جزو ارکان اصلی رژیم پهلوی بودند. خب امثال اینها آدمهایی که یک مقداری منصفتر از آنها هستند گفت ما که با این رژیم نیستیم اینها پدر ما را درآوردند، سفره ما را جمع کردند و اوضاع بهم ریخت، ولی اگر بخواهیم انصاف بدهیم اینها برای ایران چه کار کردند ما چه کار کردیم؟ هر چه در زمان ما ایران ضعیف و ذلیل شد و امکاناتش را هدر داد در این دوره با این همه فشار... و این جالب است که هم این زاهدی و هم آن داریوش همایون میگویند که درست است ما به ایران علنی فحش میدهیم ولی توی دلمان نسبت به ایران احساس افتخار میکنیم. حتی این اواخر بعضی از دوستان که رسانههای اینها را رصد میکردند گزارش دقیق داشت میگفت سر این مسئله مقاومت، سر مسائل مختلف در منطقه، قدرت ایران و مسئله هستهای، میگفت در آمریکا همهشان دارند زندگی میکنند و از پولهای دزدی بیتالمالی که آنجا بردند ولی رسماً پای رسانههایشان هم گاهی میگویند که وقتی ما میبینیم هر انتخاباتی 40 سال در آمریکا دارد برگزار میشود مسئله اصلی آنها ایران است. یعنی دوتا نامزدها همه باید بیایند موضعشان را راجع به ایران بگویند. ما بیرون فحش میدهند ولی ته دلمان خوشمان میآید که اینجا اینقدر این آمریکاییها ما را تحقیر میکنند بنیاداً نسبت به ایران همه حساس هستند. یعنی وقتی از زبان خود اینها صحبت میکنند. بعد میگوید که الگوی خوراک و مسکن این نبود آن زمانی که ما گفتیم رفاه در خانواده یک عروس یا داماد به خانواده اضافه میشد میرفت توی یکی از اتاقهای همان خانه راحت زندگی میکرد نه احساس بدبختی نه فقر نه هیچی. اصلاً عادی بود. با آن استانداردها ما میگفتیم فلان. قوت غالب خانوادههای ایرانی در زمان ما نان بود، برنج غذای اعیانی بود. ببینید اینها حرفهای ارکان رژیم است. امروز خوراک اکثریت جامعه ایران تغییر یافته است برنج در غذای روزانه آنها جایگاه خاصی پیدا کرده است. آمارهای جهانی نشان میدهد وضع رفاه مردم ایران امروز نسبت به دوران ما بسیار تفاوت کرده است. ضریب افزایش نیازهای نوظهور جامعه که آن موقع اصلاً این نیازها نبود ولی اینها نیاز درجه یک حساب میشود یعنی الآن اگر بگویند کسی موبایل ندارد میگویند فقیرو بیچاره است. این زمانها این حرفها نبوده است آن زمان اگر کسی نان خوردن داشت و سیر میخوابید میگفتند مرفه است. الآن که اینها حساب نیست. در این چهار دهه قدرت خرید مردم ایران قطعاً تقویت شده است و به نحو قابل توجهی تقویت شده است. نمونههای دیگر گزارشهای بانک جهانی از اقتصاد ایران است که میگوید سرانه قدرت خرید خانوادههای ایرانی بر اساس ارقام ثابت 2010 – این برای 2010 است – پیش از انقلاب همواره زیر هزار دلار بود در سالیانی اخیر یعنی 2010 به حدود 3 هزار دلار افزایش یافته است که نشان میدهد قدرت خرید خانوارها حدود 3 برابر قبل از انقلاب شده است با این که جمعیت هم بیش از دو برابر شده، صادرات نفت هم به یک سوم رسیده است. حالا آن بخشهایی که به بخشهای مهندسی مربوط است میخواهم بدانیم که گام اول چیست که بدانیم گام دوم را باید چگونه برداشت؟ راجع به زیرساختهای خدماتی، هرچه که عرض میکنم اینها آمارهای سازمان ملل است، آمارهای بانک جهانی است. آمار خود ما نیست. راجع به توسعه راهها میگوید که تا 57 از اول زمان ناصرالدین شاه، ضمن این که به شما بگویم اغلب این چیزهایی که به نام مظاهر جدید و تکنولوژی و صنعت جدید آمده، اغلب اینها در زمان قاجار بوده نه زمان پهلوی. یک جوری نشان میدهند که انگار اینها زمان انگلیسیها که آمدند رضاخان را آوردند بعدها این امکانات آمده، تقریباً همه اینها از زمن ناصرالدین شاه و امیرکبیر بوده است. از خط آهن، تلفن، دوربین سینما، اولین ماشین و... همه اینها از آن موقع شروع شده است. دارالفنون، به اصطلاح اولین دانشکده پلیتکنیک و این مباحث. کشاورزی و پزشکان همه از آن زمان شروع شد. میگوید از همان زمان تا سال 57 خطوط ریلی بر اساس 5 هزار کیلومتر بوده الآن شده 13 کیلومتر. میگوید بر اساس سند چشمانداز باید به 20 هزار کیلومتر برسد. سالانه متوسط احداث راه آهن در ایران 80 کیلومتر بوده الآن 170 کیلومتر شده است. راههای اصلی و فرعی از 36 هزار کیلومتر به بیش از 200 هزار کیلومتر رسیده است. ساخت مترو که بعد از انقلاب انجام شده، 22 فرودگاه به 100 فرودگاه ارتقاء داشته است. عرض کردم اینها برای 2010 است الآن همینطور که دوستمان میگوید حتماً بیشتر است. تعداد بنادر و ارتقاء ظرفیت بندرها از 10 میلیون تن به 130 میلیون تن رسیده است. پایانههای مسافربری و باربری در اکثر شهرها توسعه پیدا کرده است. در سال 81 ناوگان دریایی از 2200 تن ظرفیت به حدود 18 هزار تن رسیده است. یعنی 17 سال پیش، که بزرگترین ناوگان دریایی منطقه در سال 81 برای ما در ایران بوده است. راجع به گازرسانی میگوید بعد از انقلاب فقط 5 تا لولهکشی گاز داشتند آنها هم کنار خط لوله بودند در حالی که تا 79، 62 برابر کل آن دوران انشعاب گاز طبیعی نصب شد و الآن بیشتر مناطق شهری گاز دارند. مناطق روستایی عمدتاً گاز دارند. مشترکین گاز طبیعی که 50 هزار خانواده بودند امروز 15 میلیون خانواده یعنی حدود 270 برابر شده است. توسعه مخابرات، گسترش راههای ارتباطی، آب بهداشتی، آب و برق و گاز به روستاها، ایران جزء ده کشور اول جهان قرار گرفته است به لحاظ سرعت رساندن این امکانات به روستاها و مناطق محروم ایران جزو 10 کشور اول جهان قرار گرفته است. میگوید این یک نتیجه عادی نیست. این گزارش سازمان ملل است. باز سازمان ملل راجع به آب میگوید که میزان آب تولیدی تا سال 57، 5/1 میلیارد متر مکعب بود در طول دو دهه تا سال 75 نه الآن، تا بیست و چند سال پیش به 3 میلیارد و 800 میلیون متر مکعب رسید. طول شبکه آب 5/24 هزار کیلومتر بود. سال 94، 450 هزار کیلومتر شبکه آبرسانی شهری و روستایی. شهرهای تحت پوشش آب شهری که 45 شهر فقط آب سالم شهری داشتند الآن 1120 شهر و آبرسانی به روستاها از 12 هزار روستا به 34 هزار روستا در سال 91 رسیده است. راجع به برقرسانی میگوید مشترکین 3399 مشترک بودند الآن بیش از 30 میلیون مشترک هستند و 4367 روستا امروز 58 هزار روستا برق دارند. تمام شهرها و 99درصد روستاهای کشور برق دارند و میگوید ایران توانسته جزء صادرکنندگان برق شده و سومین کشور صاحب فناوری نیروگاههای خورشیدی است. خورشیدی را من نفهمیدم یعنی چه؟ چون من فکر میکنم الآن نیروگاههای تولید برق خورشیدی به آن صورت نداریم.
یکی از حضار: چرا داریم.
استاد: یعنی چه داریم؟ ما در جهان سوم هستیم.
همان: فناوری آن.
استاد: پس فناوری آن، که البته استفاده هم نمیکنیم.
همان: چرا استفاده هم میکنیم منتها..
استاد: پس این هم خودش یک اشکالی است که فناوری آن را در دنیا سوم باشی ولی استفاده نکنی. احتمالاً در استفاده آن سیام یا شصتام باشیم. پس از نظر تکنولوژی تولید نیروگاههای خورشیدی، نوشته ما در جهان سوم هستیم که البته این رقم مهمی است که به چه معنا سوم هستیم باز سازمان ملل دارد این را اعلام میکند. ولی متأسفانه ما الآن با این حساب ما باید بخش اعظم انرژیمان را از این طریق تأمین میکردیم و نکردیم. میگوید ایران در چندین کشور آفریقایی و آسیایی سدهای بزرگ میزند و امروز جزو کشورهای بزرگی است که تکنولوژی سدسازی را به کشورهای دیگر صادر کرده است و به آنها سرویس میدهد. قبل از انقلاب 19 سد مخزنی بود بعد از انقلاب تا سال 95 این 19 تا به 165 سد مخزنی رسیده است. و 150 و 124 سد در کشور در مراحل مختلف مطالعاتی و اجرایی با ظرفیت فلان است. در باب کشاورزی میگوید که زمانی که انقلاب شد سیاستهای کشاورزی و ارزی رژیم تحت امر آمریکاییها به جایی رسید که تقریباً هیچ صادرات نداشتیم و در تمام عرصههای کشاورزی و دامداری ما تبدیل به وارد کننده شده و امروز بالغ بر 90 درصد نیازهای کشاورزی در داخل تأمین میشود. درباره گندم که تا حالا چند بار گفتند ما خودکفا شدیم و صادر میکنیم باز دوباره دو سال بعد گفتند مثل این که یک مقدار فراز و نشیب دارد آخرین خبری که گفتند دوباره گفتند ما در گندم خودکفا هستیم و یک مقدار کار کنیم صادرکننده هم میشویم. باز طبق آماری که اینجا آمده میگوید در گندم 5 میلیون و 600 هزار تن گندم در سال 56 و 57 تولید میشده، واردات گندم 5/1 میلیون تن بوده، الآن – که باز باید ببینیم این تاریخ برای چه زمانی است – میگوید ایران با 15 میلیون تن به خودکفایی گندم رسیده است و نه تنها از واردات گندم بینیاز شده است بلکه با افزایش تولید گندم به بیش از 11 میلیون تن شاهد صادرات 2 تا 3 میلیون تن گندم به کشورهای همسایه بودهایم. – این را ننوشته چه سالی است – ولی بعد میگوید آمارهای بانک جهانی میگوید با محاسبه ارزش افزوده بخش کشاورزی به قیمت ثابت سال 2010 – این برای 2010 بوده است – شاهد رشد 300 درصدی این شاخص نسبت به پیش از انقلاب است. راجع به توسعه صنعتی و استقلال صنعتی، میگوید ایران قبل از انقلاب تا حدود 7 میلیون بشکه نفت صادراتش رسید درآمد فوقالعادهای داشت ولی کاملاً وابسته به بیگانه بود. بخش زیادی از صنایع همه از خارج میآمد. هیچ انگیزهای برای سرمایهگذاری روی صنعت و کشاورزی و دامداری داخل نبود. عمده پولهای دلارهای نفتی صرف واردات کالاهای خارجی میشد. سرمایهگذاری محدودی که در بعضی از صنایع بود عمدتاً در 4 صنعت و همگی مونتاژ بود و تحت مدیریت مستشاران خارجی بود یعنی نه مهندسان ایرانی. در تیرماه 57 روزنامه حزب رستاخیز، تنها حزبی که بود، میگوید همین بحثهایی که ما الآن راجع به قیمتها میکنیم که گرانی است و... عین این حرفها خیلی جالب و عجیب است که آن موقع با آن صادرات با آن پول و با آن جمعیت کم عین این حرفها هست. بعد میگوید برای تغذیه مرغها 80 درصد غذای طیور به طور کامل باید از خارج بیاید بعضی از سالها این 80 درصد به 100درصد هم نزدیک شده است. برای اداره این صنعت و تکنولوژی لازم و نیروی انسانی مطلقا نداریم. این گزارش روزنامه حزب رستاخیز در آن سال است. میگوید طبق استاندارد معمولاً برای هر دو هزار واحد دام یک دامپزشک نیاز داریم ولی در ایران برای هر 44 هزار واحد دام یک دامپزشک است. آن وقت این را سازمان ملل با وضعیت 2010 در ایران یعنی 9 سال پیش مقایسه میکند. میگوید با وجود این که معیارهای استاندارد در این حوزه تکنولوژی هم خیلی تغییر کرده ولی مطلقا قابل مقایسه با آن وضعیت نیست. راجع به تولید سیمان میگوید 6 میلیون تن بوده که 80 میلیون تن شده است. تولیدات معدنی 20 میلیون تن بوده که 220 میلیون تن شده است. توسعه تولید و صادرات خودروهای سبک و سنگین، کارخانجات، لوازم خانگی و صنعتی، و دهها مورد، میگوید بسیاری از اینها قبل از اصلاً انقلاب نبود و ضعیف بود ولی الآن هست. افزایش و توسعه پالایشگاهها و مراکز پتروشیمی، ساخت بیش از 40 کارخانه بزرگ نفت و گاز و پتروشیمی ظرف 30 سال. مجموعاً خودکفایی نسبی کشور در صنعت نفت از 4 درصد به 80 درصد رسید. تولیدات پتروشیمی از 4 میلیون تن به نزدیک 40 میلیون تن رسیده است. حالا اینها بخشی از آمار است که متأسفانه ما خودمان هم اینها را نمیدانیم و جدی نمیگیریم یعنی مدام از بس نقد میکنیم خود بنده چون مدام در جلسات نقد میکنم چون همهش به ایدهآلها و آرمانها نگاه میکنم به پشت سرمان نگاه نمیکنیم که این هم کار شده است. بالاخره چه کسانی این کارها را کردهاند؟ بچههایی که اغلبشان محصولات این انقلاب بودند. بچههایی که زمان انقلاب دانشجو یا دانشآموز بودند بعد توی انقلاب و توی جنگ فداکاری کردند. در این 30- 40 سال با این مشکلات بدون هیچ کمک خارجی، بلکه با موانع بیرونی این کار را کردند. در صنایع کشاورزی میگوید تراکتورهای ساخت ایران به بیش از 30 کشور جهان صادر میشود. در صنایع نفت و گاز پروژههای صددرصد ایرانی تولید شده که در جهان فقط چند کشور میتوانند این کار را بکنند که یک نمونهاش این عسلویه است که بزرگترین پروژه نفت و گاز کشور است. میگوید سالی بیش از یک میلیارد دلار درآمد از یکی دوتا فاز این میتواند داشته باشد. راجع به صنعت برق، تا سال 57 کلاً 38 نیروگاه آبی سال 77 یعنی 20 سال قبل، 38 نیروگاه 122 نیروگاه شد. این تازه برای 20 سال پیش است. صنعت فولاد که صنعت مادر است انجمن جهانی فولاد اعلام کرده که حدود 60- 50 کشور در جهان تولید فولاد دارند و بقیه ندارند و مجبورند وارد کنند و فولاد یعنی کل تکنولوژی. فولاد یعنی کل صنعت. فولاد یعنی اقتصاد یک کشور. میگوید تولید فولاد قبل از انقلاب نیم میلیون تن بوده و الآن نزدیک 40 میلیون تن است و ایران جزء 13 یا 14 کشور اول جهان در تولید فولاد است و 18 برابر متوسط جهان سرعت رشد تولید فولاد در ایران بوده است یعنی از استانداردهای جهانی 18 برابر سریعتر ما رشد داشتیم که میگوید این یک رشد شگفتانگیز است. باز در حوزه آلومینیوم که کاربردیترین فلز بعد از آهن است در تمام بخشهای صنعت، در حمل و نقل، بستهبندی، ساختمان، تولید وسایل برقی، خطوط انتقال الکتریکی، و موارد دیگر. میگوید ایران در 2014 در جهان در تولید آلومینیوم نوزدهم شد. طبق یک گزارش دیگر که چند سال بعد داده شده این رتبه، چند رتبه بالاتر آمده است. حالا اجمالاً اینها بحثهایی است که دارد از بیرون صورت میگیرد و آماری است که آنها دارند میدهند. اما راجع به گام دوم هم موانعی داریم که ... وقت تمام شده؟
بله.
پس من آن بخش دوم را عرض نمیکنم. فقط یک روایتی میخوانم که خطاب آن به مدیران کشور است. حداقل این وضعیت، این گام بلند نشان میدهد که آن تصور که هرکس تسلیم غرب و آمریکا و صهیونیستها میشود پیشرفت میکند و آنها کمک میکنند که پیشرفت کند و هر کس با اینها در بیفتد نمیتواند پیشرفت کند که یک اصلی است که در تمام جهان پذیرفته شده بود و همه میگفتند یا بلوک شرق یا غرب؛ بعد از فروپاشی شرق، همه توی ذهنشان و بعضی از مسئولین ما هنوز این در ذهنشان هست. آن طرف ول کرده اینها ول نمیکنند! هر چه به اینها لگد میزند... الآن در برجام به غیر از ما هیچ کس نیست خود ما تنها هستیم. الآن فقط ایران در برجام است و همه دنبال کارهایشان رفتند! بعد به اینها میگویند شما بیرون نیایید. بعد میگوید خب شما که رفتید میشود ما هم بیاییم بیرون یک هوایی بخوریم؟ میگوید نه همینجا باید بنشینید! خب حالا این یک حالتی است. بعد از همه این مسائل، باز به آنها میگویند که نه شما منظوری نداشتید شما منظورتان خیر بوده! من نمیدانم آنها باید چکار کنند که اینها بفهمند. حضرت امیر(ع) یک تعبیری به مالک اشتر دارند برای حکومت اسلامی شمال آفریقا و مصر. میگویند آنجا میروی سنتهای حسنهای آنجا قبل از ما بوده، اینطوری نیست که هر جامعهای که مسلمان نیستند هیچ کار درستی ندارند. نکات مثبتی در مصر یک تمدن قدیمی است وجود دارد. نکات مثبت آنها را یک وقت درگیر نشوی و حذف نکنی. در صنعتشان، مدیریتشان، سبک زندگیشان، سبک مدیریتشان. انقلاب نمیآید از صفر شروع کند شخم بزند بخشی از آنچه نهادهای موجود همین جهان را، شرق، غرب، ما با کسی لجبازی نداریم تأیید میکنیم نکات مثبتی همین الآن در غرب و شرق هست که باید تأیید کنیم. حضرت امیر(ع) فرمودند اینطوری از بیخ همه را شخم نزنی. نکاتی مثبتی هست سنتهای صالحی وجود دارد آنها را تأیید کن. به بزرگانشان که به مردمشان ظلم نکردند و مورد احترام مردمشان هستند به آنها احترام بگذار. خیلی نکات جالبی است. اما آنجا باید انقلاب کنی. و بعد به این اشاره میکند آن تعبیر حضرت امیر(ع) این است سر یک دوراهی قرار خواهی گرفت از آدمهای مثبتشان در حکومت استفاده کن اما آدمهای منفیشان که تخصص و پول و سابقه دارند اما آدمهای سالمی نیستند ناپاک هستند إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِکَ مَنْ کَانَ لِلأَشْرَارِ قَبْلَکَ وَزِیراً؛ بدترین آدمهایی که در حکومت میتوانی بیاوری کسانی هستند که با این تیمهای فاسدو حکومتهای فاسد کار میکردند و کار میکنند ولو متخصص هستند. ومَنْ شَرِکَهُمْ فِی الآثَامِ؛ کسانی که در همان گناهها و کثافتکاریها شریک بودند باید اینها را کنار بگذاری. حداقل از پُستهای کلیدی حتماً باید حذفشان کنی. فَلا یَکُونَنَّ لَکَ بِطَانَةً؛ نکند اینها را به اتاق فرمان حکومت اسلامی و انقلابی ببری و قرار بدهی و پُستهای کلیدی را دست اینها بدهی. اینها صاحبان سرّ تو نشوند اینها را نبری حلقه اول خودت بچینی و بگویی اینها آدمهای واردی هستند. فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الأثَمَةِ، وإِخْوَانُ الظَّلَمَةِ؛ اینها برادران طاغوتها و مفسدین بودند. اینها بازوهای گناهکاران بودند. – این را میخواهم عرض کنم خواهش میکنم این تعبیر را دقت کنید أَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَیْرَ الْخَلَفِ؛ فکر نکن کسی غیر از اینها نیست. بین همین بچه مسلمانهای فداکار انقلابی زحمتکش درسخوان و پرتلاش، بین همین بچهها کسانی هستند که کارهایی میکنند که آنها هم نمیتوانند بکنند. همین روح جهادی و مدیریت جهادی و انقلابی. حضرت امیر(ع) میگویند که أَنْتَ وَاجِدٌ تو داری مِنْهُمْ خَیْرَ الْخَلَفِ بهترین جایگزین به جای اینها آدمهای بهتری داری مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ؛ همان تخصص و تفکر و قدرت، حداقل همان را دارند وَ لَیْسَ عَلَیْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ؛ اما آن کثافتکاریها را نکردند و نمیکنند. اهل خیانت و فساد نیستند. مِمَّنْ لَمْ یُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ، وَلاَ آثِماً عَلَى إِثْمِهِ؛ در هیچ ستمی کمک نکردند در هیچ گناهی شریک نبودند، أُولئِکَ أَخَفُّ عَلَیْکَ مَؤُونَةً، وَأَحْسَنُ لَکَ مَعُونَةً، اینها از همه خرجشان کمتر است، بریز و بپاششان کمتر است. تلاششان و خروجیشان و بهرهوریشان بیشتر است. اصلاً دقیقاً تفاوت مدیریت جهادی را با مدیریتهای رسمی را حضرت امیر(ع) دارند اینجا میگویند.
ما در گام دوم، احتیاج داریم به یک جامعه انقلابی جهادی مهندسی که آن کار عظیمی که عرض کردیم در گام اول، با این آماری که خود دشمن و مخالفین دارند میگویند، همین را بیشتر انجام بدهد ولی سعی کند با نسل بعدی که انقلاب و جنگ را ندیده، این تعبیری که حضرت امیر به کار بردند این را بتواند درست تعمیم و تمدید بدهد.
هشتگهای موضوعی