شبکه افق - 23 آذر 1397

شورای کدام انقلاب فرهنگی؟ (1) (ضرورت پاسخگو کردن نهادهای دولتی و غیردولتی)

سالگرد تشکیل "شورای عالی انقلاب فرهنگی _"دانشکده مهندسی خواجه نصیر طوسی_ آذر ۱۳۹۷

می‌رسیم به بعد از انقلاب. قضیه انقلاب فرهنگی که ستاد انقلاب فرهنگی و شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شد، چون آن هم دروغ و تهمت زیاد زدند که بله انقلاب شده، امام گفته دانشگاه را ببندید، ما می‌خواهیم اسلامی کنیم! ‌کل این ماجرا دروغ است. دانشگاه، به محض این که بعد از انقلاب پیروز شده، یکی از اصلی‌ترین صحنه‌های حضور انقلاب و دفاع از انقلاب بوده، و دشمنان انقلاب و مردم هم آن‌جا را به سرعت به یک خط مقدم برای خودشان تبدیل کردند. یعنی بعد از 22 بهمن 57، تقریباً دانشگاه‌های ما دانشگاه نشد، به این معنا که یک منطقه و یک محفل علمی آرام برای آموزش و پژوهش و یک تحول علمی تدریجی و حساب شده ولی با ماهیت انقلابی. چون معنی انقلابی این نیست که یک مرتبه همه کارها درست شود. انقلابی‌گری به نوعی اراده و نگاه مربوط است نه لزوماً زمان‌بندی استعلاجی و ضربتی باشد. یک بخشی از اصلاحات نظام آموزشی و پژوهشی در ذیل رویکرد انقلابی، بخشی از آن سریع و ضربتی باید انجام شود مثل تسویه دانشگاه با فراماسونی و اساتید ساواکی که هنوز با رژیم و با آمریکایی‌ها ارتباط داشتند و کسانی که دنبال درگیری و تعطیلی دانشگاه‌ها بودند. اما یک بخش‌هایی‌اش تدریجی و زمان‌بندی است. یک بخشی‌اش زمان 10 ساله می‌خواهد، یک بخشی 50 سال وقت می‌خواهد، بخشی صد سال وقت می‌خواهد. بخشی 6 ماه وقت می‌خواهد همه این‌ها مثل هم نیست اما رویکرد انقلابی در همه این‌ها این است که مسیرمان عوض نشود، خاستگاه‌مان عوض نشود، هدف، عوض نشود، شعار، عوض نشود اما تاکتیک بسته به موضوع بحث و کار عوض شود. زمان‌بندی و میزان زمان‌بندی و زمان‌مندی هر نوع اصلاحی به حسب خودش هست. خب وقتی انقلاب پیروز شده، قرار بود که نظام آموزش، پژوهش، فرهنگ و یک مسائل فکری و تربیتی که همه مسائل اصلی در دانشگاه ما هستند حالا با شیوه انقلابی، در جهت خواست ملت و پاسخ به خون هزاران شهید شروع کند به ساختن یک نظام آموزشی و پژوهشی اسلامی- ملی. اسلامی به لحاظ محتوا؛ و ملی به لحاظ منافع و حقوق، و التزام آن به لحاظ منافع و حقوق ملت ایران. یعنی باید دوباره جواب بدهیم که هر دانشگاه و دانشکده چه تعداد استاد، چه تعداد دانشجو، در چه رشته‌ای می‌پذیرد و چرا؟ مشخصاً چقدر هزینه‌ات می‌شود و چه فایده‌ای دارد؟ کدام مشکلات جامعه را می‌خواهی حل کنی؟ و چگونه می‌خواهی حل کنی؟ و رویکردتان چه رویکردی است؟ تعریف‌تان از آن problem و تعریف‌تان از حل مسئله چیست؟ این‌ها هدف بزرگ انقلابی و معنای انقلاب فرهنگی در حوزه آموزش و پژوهش در دانشگاه ما بود. ولی اصلاً فرصت ندادند، به محض این که دانشگاه پیروز شد، دانشگاه را – به تعبیر امام - تبدیل به اتاق جنگ کردند. یعنی جریان‌هایی که داشتند در کردستان برای تجزیه کردستان می‌جنگیدند چه کمونیست، چه جزم التقاطی، داشتند در خوزستان بمب منفجر می‌کردند، لوله‌های نفتی را منفجر می‌کردند. در آذربایجان صحبت از تجزیه آذربایجان کردند. در بلوچستان، ترور می‌کردند. در ترکمن صحرا راه افتادند. همین‌ها در دانشگاه تهران و در دانشگاه‌های مشهد و تبریز و شیراز و اصفهان، اتاق داشتند، جلسات دانشگاهی تشکیل می‌دادند و مجله می‌فروختند. آن‌جا در کردستان سر بچه‌های جهاد سازندگی را می‌بریدند که آن موقع اردوهای جهادی می‌رفتند کار کنند این‌ها را می‌گرفتند 5 تا – 5 تا، 10 تا – 10 تا سرشان را می‌بریدند این کارهای داعشی از آن موقع شروع کردند. بعد همان‌ها در دانشگاه‌های ما جلسه، میتینگ می‌گذاشتند، تبلیغات می‌کردند، مجله می‌فروختند، امام(ره) خیلی مکرر تذکر می‌داد که این کارها را نکنید، نظرات‌تان را بگویید، چرا آدم می‌کشید؟ چرا شلوغ می‌کنید؟ چرا می‌خواهید دانشگاه‌ها را به تعطیلی بکشانید؟ چرا می‌خواهید مزارع و کارخانه‌ها را به تعطیلی بکشانید؟ چون این خط دشمن بود و بعداً از اسناد لانه جاسوسی آمریکا هم بیرون آمد که این خط را آن‌ها تعقیب می‌کردند که دانشگاه‌ها، دبیرستان‌ها، کارخانه‌ها و مزارع نباید به استقرار و ثبات برسند. کشور به لحاظ اقتصادی و امنیتی باید زمین بخورد. اسناد لانه می‌گوید، ما با این روالی که پیش می‌رود – حالا در چندتا سند، چندتا تاریخ گفته‌اند – مثلاً یک جایی می‌گوید تا یک سال دیگر، یک جای دیگر می‌گوید تا دو سال دیگر، قطعاً جمهوری اسلامی سرنگون می‌شود. بخاطر هم تحریم‌های بیرون و هم اغتشاشات داخلی، این‌ها سرنگون می‌شوند. مردم هم به خاطر مشکلات اقتصادی‌شان به خیابان می‌ریزند این‌ها نمی‌توانند مسئله را حل کنند و ما هم در صحنه هستیم.

فقط بخاطر این که جسارت و جنایت این‌ها را ببینید چطوری بودند، این مرحوم دکتر احمدی که چند ماه پیش ایشان از دنیا رفت، که ایشان از اول انقلاب فرهنگی بوده، ما آن زمان بچه بودیم، اصلاً در صحنه‌ها که نبودیم ولی این آقای دکتر احمدی که مرحوم شدند، دکتر شریعتمداری که مرحوم شد، دکتر حبیبی، این‌ها از همان اول بودند.

مرحوم دکتر احمدی می‌گوید در یکی از اتاق‌های استادها نشسته بودیم یک مرتبه دوتا جوان گردن‌کلفت توی اتاق آمدند، قلدرمآبانه، که یکی‌شان اصلاً دانشجو نبود، آمدند توی اتاق او، به ما گفتند که بلند شو، بلند شوید اتاق را خالی کنید ما می‌خواهیم این‌جا جزو دفتر کار ما باشد. یکی از همین تشکل‌های چپ ضد انقلابی رسماً می‌گفت آمدند به ما گفتند بلند شوید اثاث‌تان را بردارید، کتاب‌هایتان را بردارید ما می‌خواهیم این‌جا دفترمان باشد! می‌گوید ما هم با ترس که الآن کتک نخوریم کتاب‌هایمان را زیر بغل‌مان زدیم و لوازم‌مان را برداشتیم و بیرون آمدیم! این‌جوری برخورد می‌کردند. دموکراسی و اصول علمی و این‌حرف‌ها، آزادی اندیشه! بعد ایشان می‌گفت دکتر زرین‌کوب به من می‌گفت من یک کتابی در مورد امیرالمؤمنین(ع) نوشته بودم که خیلی روی این کتاب کار کرده بودم، یادداشت‌های این توی اتاق من بود یک عده از همین‌ها ناشناس آمدند و هرچه در اتاق داشتیم برداشتیم بردند از جمله این را، که دیگر من بعداً آن‌ها را پیدا نکردم و آن کتاب هم اصلاً  چاپ نشد! یعنی برخورد این‌ها که می‌گویند آقا ما را تسویه کردند، ما را زدند، ما را کشتند، ما را از دانشگاه بیرون ریختند، این‌ها یک چنین آدم‌هایی بودند که در قضیه انقلاب فرهنگی سال 59 از توی اتاق این‌ها آر.پی.جی و نارنجک بیرون آمد! از توی اتاق نیروهای کمونیستی در دانشگاه! چریک‌های فدائیان خلق! حزب دموکرات و کوموله، سازمان مجاهدین خلق، این‌طوری فعالیت‌های علمی می‌کردند با آر.پی.جی! گفتگو با نارنجک! این دیالوگ این‌ها بوده است! در کارخانه‌ها، در کارگاه‌ها به اسم کارگر، به اسم  توده محروم، دنبال اعتصاب، هرج و مرج و درگیری، آن طرف هم مشغول جنگ‌های تجزیه‌طلبانه.

خب حالا این بحثی که پیش آمده که من دیگر بیشتر از این نمی‌خواهم راجع به اتفاقات آن موقع بحث کنم که چه مسائلی پیش آمد و عملاً مدام درگیری و کتک زدن و این حرف‌ها در دانشگاه بود نمی‌خواهم بحث کنم. چون در این هفته، 7- 8 روز گذشته هم 16 آذر بود هم روز دانشجو، هم سالگرد تشکیل شورای انقلاب فرهنگی بود. خیلی‌ها سؤال می‌کنند که شورای عالی انقلاب فرهنگی، نقاط مثبت و منفی‌اش چیست؟ مسئولیت آن کجاست؟ تا کجا مسئول است و چقدر پاسخگوست؟ من اگر فرصتی پیش بیاید در این جلسه که وقت نیست دلم می‌خواست راجع به این بیشتر صحبت می‌کردیم.

شورای انقلاب فرهنگی در کنار همه خدمات خود، زیر چندتا علامت سؤال است. این شورا آیا مشاورین رئیس جمهور هستند؟ بعضی‌ها یک چنین تعریفی دارند فکر می‌کنند اعضای این شورا، مشاورین فرهنگی و آموزشی رئیس جمهور هستند که رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی هم می‌شود. اصلاً این، وظیفه این شورا نیست.

آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی، مشاوران رهبری هستند؟ خیر. این‌جا قرار بوده که عالی‌ترین قرارگاه برای مدیریت مؤثر مسائل آموزشی و فرهنگی در کشور باشد. از اولی که تأسیس شده این وظیفه برایش تعریف شده است ولی ما چندتا مشکل داریم که من فقط به یکی دوتای آن در محضر شما اشاره می‌کنم. شما راهمنایی کنید، مطالبه کنید، هم از اعضای شورا، بخصوص دبیرخانه شورا، سخنگوی همین شورا،  هم از رئیس شورای انقلاب فرهنگی که رئیس جمهور است. بعضی از این سؤالات را شما پیگیری کنید. چون وقتی که ما می‌گوییم، من همین دیشب در شورا همین سؤال را مطرح کردم جواب درستی داده نمی‌شود. من آن‌جا عرض کردم همین الآن، حداقل 15 مصوبه مهم شورای عالی انقلاب فرهنگی، طبق آنچه که بعضی از اشخاص در داخل دبیرخانه من پرسیدم می‌رود دفتر رئیس شورا که رئیس جمهور است که باید امضاء و ابلاغ کند ولی نمی‌کند! ولی به جای آن موارد مشابهی که با این‌ها مغایر است یا اصلاً در شورا نمی‌آید با این که مسئله آموزشی است، فرهنگی است نمی‌آورد، می‌روند اِعمال می‌کنند! یا در شورا آمده، تصویب شده، ابلاغ و اجرا نمی‌کنند! یعنی یک چیز دیگری که در آن زمینه است مثلاً سازمان ملل گفته، غربی‌ها گفتند، همان را دارند اجرا می‌کنند! یک مورد که این سند ملی راجع به بحث کودکان و نوجوان است، خب این پارسال‌، ماه‌ها پیش در شورا تصویب شده، رئیس جمهور – رئیس شورا – بوده، همه بودند، معاون رئیس جمهور که کارهای بودجه را باید انجام بدهد بوده، همه هستند تصویب می‌شود، رفته، امضاء و ابلاغ نمی‌شود! به جای آن کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل را هم ابلاغ کردند هم اجرا کردند هم بودجه برایش می‌گذارند آن را می‌گویند بار مالی دارد باید بررسی شود. آن وقت ماه‌هاست بررسی هم نمی‌شود! آن وقت این که قطعاً بار مالی هم دارد اجرا هم می‌شود! مثل قضیه 2030 گفتند ما رونوشت زدیم! به چه کسی رونوشت زدید؟ مگر این‌ها رونوشتی است؟ این‌ها باید بیاید شورا تصویب شود یا برود توی مجلس تصویب شود. بدون تصویب، دستور، ابلاغ، اجرا، دولت مسئول می‌کند که کجا و کجا باید کارگروه داشته باشید، گزارش بدهید، این هم بودجه، شما به ما گزارش بدهید ما هم به سازمان ملل گزارش می‌دهیم! خب یکی از سؤالات این است که این مصوبات چرا اجرا نمی‌شود؟ چرا اصلاً بعضی‌هایش ابلاغ و امضاء هم نمی‌شود. ابزار لازم برای ضمانت اجرایی بعضی از مصوبات، نیست. اصلاً کلاً ضمانت اجرای تمام مصوبات شورای انقلاب فرهنگی در واقع دست رئیس شورا و رئیس جمهور است. بخواهند اجرا می‌کنند و نخواهند نمی‌کنند و نکردند. بخواهند امضاء و ابلاغ می‌کنند، نخواهند نمی‌کنند، با این که این‌ها غیر قانونی است یعنی طبق قانون وظیفه دارند که هرچه در شورا تصویب می‌شود فوراً امضاء و ابلاغ و اجرا کنند. بحثی هم راجع به بار مالی یا هر چه دارند همان‌جا در شورا، قبل از تصویب باید بگویند. نه که شورا تصویب کند، بعد برود ماه‌ها نگه دارند بعد بگویند ما باید بررسی کنیم، بخش حقوقی‌مان، مشاوران‌مان باید دستور بدهند که شما چکار بکنید؟ مگر شورای انقلاب فرهنگی تحت نظر فلان شاخه فرعی ریاست جمهوری یا غیر ریاست جمهوری است؟ این عالی‌ترین شوراست و رؤسای سه قوه در آن هستند. تمام نهادهای مسئول اصلی آموزشی، علمی و فرهنگی کشور آنجا هستند. حالا اصلاً دوتا از رؤسای قوه که شرکت نمی‌کنند! راحت! رئیس مجلس و رئیس قضائیه، این دوتا که اصلاً در شورا نمی‌آیند، این هم خلاف قانون است، سه‌تایی‌تان باید آنجا باشید. هرچه تصویب می‌شود به عنوان رؤسای سه قوه اگر اشکال قانونی دارد باید همان‌جا بگویید ولی وقتی که تصویب شد باید اجرا شود. رؤسای دو قوه که راحت هستند و برخلاف قانون، اصلاً شرکت نمی‌کنند. رئیس جمهور هم که شرکت می‌کند هر وقت خودش شرکت نمی‌کند وظیفه دارد بگوید یکی از آن رؤسای قوا بیایند و جلسه تشکیل شود، ایشان وقتی خودش شرکت نمی‌کند شورا را کلاً تعطیل می‌کند! مثلاً در همین امسال، گاهی هر یک ماه، یک ماه و نیم یک بار شورا تشکیل می‌شود! بعد مقدمه‌اش یک ساعت سخنرانی و مؤخرة آن هم چه! بعد آن وسط‌هایش یک مقدار بحث می‌شود. این یک بحث است. اصلاً تشکیل درستی جلسات شورا ندارد، حضور درست، پاسخگویی درست، امضاء و ابلاغ و اجرای آن، دولت‌های قبلی هم مقید نبودند ولی بعضی از دولت‌ها دیگر خیلی مقید نیستند و الا ما در دولت‌های قبلی هم داشتیم، ولی این‌جا دیگر کاری ندارند که باید در چارچوب سیاست‌های مصوبة شورای عالی انقلاب فرهنگی حرکت کنند، اصلاً کاری ندارند هرکس کار خودش را می‌کند. ما این را نمی‌دانیم باید چکار کنیم؟ چه کسی باید سه قوه کشور را پاسخگو بکند؟ شما هر سه‌تای‌تان در این شورا هستید، چرا چیزهایی که تصویب می‌شود پاسخگو نیستید؟

- ابزار تشویق و تنبیه، مخصوصاً از منظر اختصاص بودجه به دستگاه‌ها دست شورا نیست، قدرت عزل و نصب دست شورا نیست. بنابراین، این شورا نمی‌تواند قرارگاه فرهنگی، عالی‌ترین قرارگاه فرهنگی و آموزشی جامعه باشد. نمی‌تواند به وظایف خود عمل کند. حالا بگذریم از این که اصلاً اعضای شورا همفکر نیستند! اگر شورای مشورتی باشد خب ناهمفکری خوب است، اما شورایی که می‌خواهد نقش قرارگاه ایفا کند همه حداقل باید یک  تجانس فکری داشته باشند. سر هر مسئله‌ای از صفر تا صد، اختلاف نظر است. دیدگاه‌های لیبرال مذهبی در شورا هستند، دیدگاه محافظه‌‌کار هست، همه تیپ هست. تصمیم‌گیری آن هم که دموکراتیک است، رأی‌گیری! هر چه اکثریت رأی آورد. آیا به این شیوه، این قرارگاه می‌شود؟ این می‌تواند نقش قرارگاه عالی فرهنگی آموزشی را در جهت مسیر قانون اساسی، انقلاب اسلامی و مبارزه با تهدیدات فرهنگی و آموزشی انجام بدهد؟

- خب این‌جا مصوبات خوبی راجع به سینما، راجع به رسانه،‌راجع به فرهنگ خانواده،‌ راجع به خیلی چیزها، نشر کتاب و... مصوبات خیلی خوبی داشته است. حالا بعضی از مصوبات آن را بنده شخصاً به عنوان یک عضو، ممکن است مخالف باشد ولی رأی اکثریت آورده و خیلی‌هایش هم قابل دفاع است. بحث شخص نیست، من یک وقت بخواهم گزارش شخصی بدهم،‌ من سخنگوی شورا که نیستم. راجع به شخص باید بحث کنیم بله من به عنوان یک شخص باید پاسخگو باشم و هستم. شاید بیش از ده – دوازده‌تا از مصوبات بسیار مهم شورا، در طول این سال‌هایی که بنده حضور داشتم، توفیق داشتم بودم پیشنهاد و طرح خود من بوده که تصویب شده، و طرح‌های فوق‌العاده مهمی هم بوده است. هم به نفع دانشگاه، هم به نفع حوزه، هم به نفع جامعه. که اگر یک وقتی بخواهم گزارش شخصی بدهم مثلاً می‌گویم این 10- 15 تا مصوبه شورای فرهنگی، این‌ها پیشنهاد من بوده است، اصلاً متن آن‌ها را من نوشته‌ام. و با چه جنگ و دعوایی تصویب شده و چقدر مهم بوده، و چقدر ما سر این‌ها از اطراف، این طرف و آن طرف فحش خوردیم! جالب است.

اما بحث شخص نیست، بحث شوراست. نظام برنامه‌ریزی کشور از سیاست‌های مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تبعیت نمی‌کند، هر کاری که دل‌شان می‌خواهد می‌کنند. تصمیم‌ها و سیاست‌هایی که در شورای تصویب می‌شود، در نظام برنامه‌ریزی متبلور نیست. می‌گویند شما برای خودتان تصویب کنید با این که همه‌شان در همین شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند. همه این‌ها هستند. ولی بعد در دستگاه‌های خودشان کار خودشان را می‌کنند. جوابگو نیستند. مشکلات داخل شورا، اختلاف نظرها و بحث‌ها به جای خود؛ این که بعضی از اعضای شورا در جلسات خصوصی یک چیز می‌گویند و در جلسات شورا یک چیز دیگری می‌گویند این هم به جای خود! مثلاً بیرون شورا می‌گوید آقا این مسئله مطرح است، امروز مثلاً ما و شما و فلانی حرف بزنیم و از این مسئله دفاع کنیم. می‌گوییم خیلی خوب. بعد که می‌آییم توی شورا، هیچ چیز نمی‌گویند! هی نگاه می‌کنم که بگو، هی این‌جوری می‌کند هیس! نمی‌گوید. به من یادداشت می‌دهد که تو بگو! تو که آب از سرت گذشته تو بگو. بعد ما می‌گوییم سکوت می‌کند و ور ور نگاه می‌کند! بعد که می‌آییم بیرون می‌گویم چرا نگفتی؟ گفت نه، مصلحت نبود. آن یکی دیگر می‌گوید اگر می‌گفتم دولت بودجه‌ام را کم می‌داد!

- در حوزه فرهنگی، سندهای بسیار مهمی تصویب شده، تا این لحظه حتی یک جلسه مسئولین اجرایی تشکیل ندادند که خب حالا شروع به اجرا کنید. اسناد بالادستی، بهترین اسناد بالادستی دنیا را الآن ما داریم. همانطور تند تند هم سند بالادستی می‌نویسم. الآن مشکل ما، سندهای پایین دستی است! توی فضا حرف‌های خوب، بهترین حرف‌های دنیا را می‌زنیم، اما زیر پایت، هرکس هر کاری دلش می‌خواهد می‌کند. این نمی‌شود. اسناد بالادستی ما که حرف ندارد، سیاست‌های کلی ما بهترین سیاست‌ها در جهان است. از هر نظری قابل دفاع است. بین‌المللی است. جهانی است. در خود شورا چه چیزهای خوبی تصویب می‌شود. همین سند مهندسی فرهنگی کشور، در حوزه فرهنگ، سال‌ها روی آن بحث شد، سال‌هاست که تصویب شده، یک جلسه تشکیل نمی‌دهند، دولت، مجلس و نهادهای مسئول، عملی بگویند که خب آقا این‌ها تصویب شد ما هم در آن جلسه بودیم خب حالا از کجا شروع کنیم؟ به کجا ختم کنیم؟ چه کسی باید این را جواب بدهد. نتیجه این است که شما هم‌افزایی و تقویت فعالیت‌های فرهنگی – آموزشی را در خیلی از عرصه‌ها نمی‌بینید به جای آن آشفتگی و بی‌نظمی می‌بینید. یک جاهایی ما یک حالتی شده، هرج و مرج داریم، در تئاتر، در موسیقی، در سینما، در فضای مجازی، یک عالمه مصوبات در شورا داریم. کاری نداریم! بعد یک دستور از سازمان ملل می‌رسد که خود آن‌ها هم اجرا نمی‌کنند یعنی خود آمریکا، فرانسه، و... می‌گویند ما این را اجرا نمی‌کنیم. این‌ها قبل از این که مطرح بشود تخته گاز! بودجه می‌گذارند، دستور می‌دهند، پیگیری می‌کنند، اجرا می‌کنند. این خط ارتباطی ندارد با آن حرف‌هایی که از میرزاملکم و تقی‌زاده من نقل کردم؟ یک شکل رقیق شدة آن، یک شکل نیمه مرئی یا نامرئی همان فکر نیست؟ الآن داخل حکومت جمهوری اسلامی؟ الآن جلسات شورا را معمولاً تعطیل می‌کنند و تشکیل نمی‌شود. یعنی کمترین مصوبات تاریخ شورای عالی انقلاب فرهنگی از اول انقلاب تا الآن، مربوط به سال 95، 96 و 97 است. همین سه سال اخیر! اصلاً تشکیل نمی‌شود. دیر تشکیل می‌شود، ناقص! حالا بحث اجرای آن به کنار. کمترین مصوبه برای همین دو – سه سال اخیر است. من فقط تیترهایش را می‌گویم و عرضم را ختم می‌کنم. چیزهایی که در شورا تصویب شده است:

  • ساماندهی مدیریت فرهنگی کشور؛ مدیریت فرهنگی در کشور نباید پخش و پلا، بی‌حساب و کتاب، هرج و مرج، و غیر پاسخگو باشد. این تصویب شده است.
  • مبانی سیاست‌های تحقیقاتی در حوزه مسائل زنان، تصویب شده است. این‌ها 79 تصویب شده است.
  • سیاستی که بهبود وضع گذرا اوقات فراغت زنان و دختران، امکانات برای تفریح زنان و دختران در محیط سالم باید فراهم بشود. سال 81 تصویب شده است.
  • سیاست‌های فعالیت‌های بین‌المللی زنان؛ سال 82
  • منشور حقوق و مسئولیت‌های زنان در نظام جمهوری اسلامی؛ سال 83
  • اهداف و اصول تشکیل سیاست‌های خانواده و سیاست‌های تحکیم و تعالی خانواده؛ سال 84
  • سیاست‌های ارتقاء مشارکت زنان در آموزش عالی؛ سال 84 (حالا از بحث زنان دارم شروع می‌کنم)
  • سیاست‌ها و راهبردهای ارتقاء سلامت زنان؛ سال 86
  • طرح اصلاح الگوی مصرف در خانواده؛ سال 88
  • اقدامات اساسی در حوزه فرهنگی ورزش کشور، نظامنامه ورزش کشور، از جمله ورزش زنان؛ سال 95
  • و...

حالا همین‌طور از بحث زنان و خانم‌ها این چند نمونه بود که گفتم. خیلی از این‌ها را ابلاغ و اجرا نمی‌کنند. سازمان ملل یک چیزی بگوید؛ غرب یک چیزی بگوید هم اجرا می‌کنند هم پول می‌گذارند و هم از نهادهای حکومتی گزارش می‌خواهند و به سازمان ملل گزارش می‌دهند. به چه کسانی گزارش می‌دهند؟ به آمریکا که خودش اغلب، این‌ها را یا عضو نشده یا بیرون آمده یا عمل نمی‌کند! به فرانسه، به انگیس، به آلمان گزارش می‌دهند.

  • سیاست‌های فرهنگی در حوزه مطبوعات؛ سال 80
  • سیاست‌های ارتقاء فعالیت‌های فرهنگی در دانشگاه‌ها؛ 82
  • سیاست حمایت از اشتغال هنرمندان در کشور؛ سال 82
  • سیاستی که مدام باید افکار عمومی سنجش بشوند و نهادهای حکومتی مدام باید نظرسنجی مردم را در جریان باشند؛ سال 84
  • اولویت‌های فرهنگی سازمان تربیت بدنی؛
  • فرهنگ عفاف و حجاب (راهبردهای گسترش فرهنگ عفاف) ؛ سال 84
  • سیاست توزیع و نمایش فیلم‌های سینمایی و سمعی و بصری خارجی در داخل کشور؛
  • سیاست ساماندهی مناسبت‌های مذهبی که عزاداری‌های انحرافی و مداحی‌های آنچنانی نباشد و مدیریت درست بشود؛ سال 86
  • سیاست‌ها و ضوابط نشر کتاب؛ سال 89
  • سند نهضت مطالعه مفید؛ سال 89
  • راهبرد مربوط به جلوگیری از کاهش نرخ باروری و ارتقاء آن متناسب با اقتضائات کشور؛ راهبرد و اوضاع اسلامی؛ سال 91

چون شما می‌دانید که با این وضع زاد و ولد، ایران تا 30 سال دیگر، یکی از پیرترین کشور جهان است و جمعیت ایران دوباره به جمعیت اول انقلاب برمی‌گردد! یعنی الآن که 70- 80 میلیون است دوباره به سمت 30 میلیون می‌رود که اغلب هم پیر هستند. یعنی مهدکودک‌ها خانه سالمندان می‌شود و پیرمرد و پیرزن‌ها با سرم و عصا در خیابان باید راه بروند. یک چنین چیزی می‌شود. آن وقت این ملت، می‌خواهد تمدن‌سازی کند! مراقب امنیت کشور، نشاط و پیشرفت باشد. آن وقت هنوز داخل کشور دارند تحت امر دستورات سازمان ملل، جلوی ازدواج و زاد و ولد را به بهانه‌های مختلف می‌گیرند. آن‌جا گفتند زیر 18 سال، نباید ازدواج بکنند، دختر زیر 18 سال ازدواج ممنوع است ولی دختر اگر حتی در مدرسه ابتدایی حامله می‌شود باید او را برای سقط جنین کمک کرد! یعنی چه؟ یعنی روابط جنسی نادرست و سقط جنین و قتل بچه باید باشد، ولی ازدواج نباید باشد! یعنی روابط مشروع نباشد، نامشروع که اشکالی ندارد باشد! همان خط را دارند در ایران تعقیب می‌کنند و اسم آن را می‌گذارند کودک‌همسری! دختر 17 ساله کودک است؟ اگر یک مورد مناسبی برای ازدواج باشد این کودک است؟ بعد هم که این بزرگسال‌ها که از همه بیشتر طلاق می‌گیرند. الآن که 80 درصد طلاق‌ها برای بزرگسال‌هاست! برای این‌ها که بعد از این که خانم دکتر و آقای دکتر می‌شوند، موهایشان سفید می‌شود، ازدواج می‌کنند همین‌ها بیشتر طلاق می‌گیرند. ما اصلاً نمی‌گوییم نه سن پایین، نه بالا، مورد به مورد، هرچه مصلحت است. گاهی یک سن پایین نباید ازدواج کند، اما گاهی باید ازدواج کند.

  • نقشه مهندسی فرهنگی کشور؛ سال 91 تصویب شده است، الآن سال چند است؟ 6 سال است تصویب شده است! یک بار دولت، و مجلس و نهادهای حکومتی هرچه می‌گویند جلسه نمی‌گذارند که خب حالا شروع کنیم به اجرا، چطوری و از کجا؟ هرچه هم در جلسه می‌گوییم با متلک و فلان...
  • اولویت‌های اقدامات اساسی در حوزه  ورزش؛ ما الآن ورزش داریم، داخل ورزش شما جادوگری داری! ورد می‌خوانند ادرار دور زمین فوتبال می‌ریزند! اجنه بیایند، شیاطین نیایند، چه کسی گل بخورد! که گل بزند! در ورزش زنان و دختران گاهی مسائلی پیش می‌آید، چند مورد به خود من رجوع شد که کسی که آن‌جاست رسماً به خود من می‌گوید اگر که می‌خواهی بیایی در مراتب بالای ورزش کشوری و جهانی باید خلاصه یک خدماتی به من بدهی! این‌ها را می‌گویند، عین غرب. مسئله مواد انرژی‌زاد و نیروزا در ورزش، که این‌ها خلاف فرهنگ ورزش در اسلام است. این‌ها معامله و تجارت است، سلبریتی ساختن از ورزش است. توجه کردن به حواشی به جای متن. خب همه این‌ها در شورا بحث شده و تصویب شده است، هیچ کس جوابگو نیست.
  • آیین‌نامه انضباطی دانشگاه
  • آیین‌نامه حفظ آداب اسلامی در دانشگاه؛ طرز پوشش. شما می‌دانید الآن خیلی از دانشگاه‌های مشهور جهان در همین غرب که می‌گویند بی‌حساب و کتاب است، همه یونیفرم دارند. در همین کمبریج من رفته بودم هم آکسفورد و هم کمبریج، در این کالج‌ها و دانشگاه‌هایشان، عین مدرسه ابتدایی دیدم بعضی از این دانشگاه‌هایشان یونیفرم دارند. مثل بچه‌های کوچک دختر و پسر باید لباس به این رنگ، به این اندازه و با این حجم بپوشند. حق آرایش در دانشگاه ندارند. اما این‌جا یک دانشگاهی رفته بودیم، رئیس دانشگاه بنده خدا داشت می‌آمد – دو سه سال پیش – این‌ها نشسته بودند لنگ‌هایشان را دراز کرده بودند داشتند سیگار می‌کشیدند در یکی از این دانشگاه‌های تهران، بعد رئیس دانشگاه، استاد آن، دو – سه تا از استادهای او داشتند می‌آمدند همین‌طور که لنگ‌ش هوا بود،‌ دود را بیرون داد به استادش گفت که استاد! اُسی! خب مگر آن‌جا این‌طوری تحمل‌تان می‌کنند؟
  • ضوابط تأسیس مؤسسات، انجمن‌ها، کانون‌های فرهنگی – هنری و نظارت بر آن‌ها؛ شما بروید بپرسید که الآن چه کسی دارد بر کانون‌های هنری و فرهنگی، این انجمن‌ها اصلاً نظارت می‌کنند که کلاه مردم را برندارند و چقدر پول می‌گیرند؟ و با این پول چک ار می‌کنند؟ اصلاً چقدر از آن‌ها پول میگیرند؟ چه یادشان می‌دهند؟
  • آیین‌نامه شورای فرهنگ عمومی؛
  • آیین‌نامه نامگذاری شهرها، خیابان‌ها و امکان عمومی؛ شما می‌دانید مسئله نامگذاری یکی از مسائل مهم در حوزه فرهنگ عمومی است. کشورهایی که یک مقداری تمدن دارند اصلاً اجازه نمی‌دهند روی هر مغازه یا هر خیابان هر اسمی را بگذارند. اجازه نمی‌دهد الفبا، غیر از خط خودش روی تابلوها بیاید. شما الآن روسیه بروید اگر دیدید یک جایی روی تابلوها انگلیسی نوشته شده باشد؟ فرانسه بروید اگر دیدید انگلیسی باشد؟ آلمان‌ها، یک وقت هتل آن‌جا رفته بودیم آمدم دو کلمه بگویم که آقا من صبحانه نخوردم، یک نان و پنیری یک چیزی از صبح مانده من بردارم؟ شکسته چند جمله انگلیس گفتم، هر کاری نکردم این‌جوری مدیر هتل نگاهم می‌کرد، با غیظ. گفتم نکند من دارم اشتباهی یک چیز دیگری می‌گویم این این‌طوری من را نگاه می‌کنم فحشی چیزی می‌گویم که این ناراحت می‌شود! بعد دو کلمه آن یکی آمد گفت این‌جا آلمان است چرا داری انگلیسی حرف می‌زنی؟ چرا توهین می‌کنی؟ این‌قدر حساس هستند. بعد شما این‌جا تابلو به انگلیسی کله پاچه ملاصدرا! به فارسی نه. خب بابا تابلوها در دنیا حساب و کتاب دارد. بله کشورهایی که تمدن ندارند،‌ حساب و کتاب ندارند، همین‌طور هرکی هر کی است! کشورهایی که تمدن دارند مواظب زبان ملی است، خط ملی است، نمی‌گذارد هر چیزی را هر کسی بنویسد. نمی‌گذارند هر لباسی را بپوشی، هر چیزی روی لباست نوشته شده باشد این تی‌شرت‌هایی که گاهی این‌جا می‌پوشند...

یکی از حضار: شما یک چیزهایی را دارید اشتباه می‌گویید! این که شما می‌گویید انگلیسی، این برای کنوانسیون ژنو است، ایران عضو آن شده، آن‌جا باید به خط بین‌المللی خودشان بگوییم، برای همین است که انگلیسی می‌گوییم.

استاد رحیم‌پور ازغدی: چرا در فرانسه نمی‌گذارند؟ چرا در آلمان نمی‌گذارند؟

یکی از حضار: آخر آن‌ها عضو آن نیستند.

 استاد رحیم‌پور ازغدی: خب همین کسانی که ما را عضو این‌ها می‌کنند باید یقه این‌ها را باید گرفت. که خود این‌ها عضو نمی‌شوند.

یکی از حضار: بین‌المللی است، لزوماً چیز بدی نیست که!

استاد رحیم‌پور ازغدی: چرا وقتی که فرهنگ و زبان و خط تو، در حاشیه خط و زبان دیگری قرار می‌گیرد، خیلی چیز بدی است! می‌گوید که آن‌ها عضو نشدند ایران عضو شده باید همه جا انگلیسی بنویسد! ما می‌گوییم که اولاً بیخود عضو شده، داریم همین را می‌گوییم. بعد این عضویت‌ها خلاف قانون اساسی خود ماست، خلاف مبانی این انقلاب است، خلاف مصوبات مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی است. خلاف قانون اساسی است. شما حق ندارید خلاف آن عمل کنید. به همان دلیلی که آلمانی و فرانسوی و روسی، نمی‌پذیرند که روی تابلوهای کل خیابان‌هایشان و اسم خیابان‌هایشان انگلیسی بنویسند، می‌گوید زبان خودمان است، آمدی در کشور من، زبان ما را یاد بگیر تا مشکل تو حل شود! با همان دلیل ما نباید آن کار را بکنیم. چند وقت پیش‌ها می‌خواستند کل پلاک ماشین‌ها را انگلیسی کنند! بین‌المللی! جهانی! خب بر چه اساسی؟ مثل این که بعضی‌ها شعور ندارند و نمی‌فهمند که هر تصمیمی چه آثار فرهنگی در جامعه دارد. الآن کشورهایی که می‌خواهند تمدن‌سازی کنند و هویت برای خودشان بسازند، میلیاردها خرج می‌کنند برای این که ....

ایشان روی دلسوزی گفتند دو دقیقه دیگر بحث را تمام کنید که 20 دقیقه دیگر می‌خواهیم برویم.

دوستان دقت کنید این‌ها مسائل مهمی است، اگر شماها حساس نباشید هر چقدر می‌خواهید هی یادبود 16 آذر 32 بگیرید، هرچه دلتان می‌خواهد یادبود بگیرید. مسئله اصلی محتوا این بود که آن 16 آذر 32 که این بچه‌ها ایستادند جلوی معاون رئیس جمهور و نماینده آمریکا و مرگ بر شاه و مرگ بر دیکتاتور گفتند، آن‌ها را بگویی، بعد از آن سه قطره و آن سه شهید، ما سیصدهزار شهید تا الآن دادیم! ولی باز دوباره در این حکومت، یا در دانشگاه، فکر این افراد را دنبال کنیم که عیبی ندارد آقا کل حرف‌هایتان را، کل تابلوهایتان را لاتین و انگلیسی کنید! عیب ندارد ما کلاً همه چیز را کلاً مدیر و شهردار را از آن‌جا وارد کنیم! خب تنبل این راه حل است؟ آقای مفت‌خور و خانم تنبل! این راه حل است؟ این تمدن‌سازی است؟ ایرانی، هی عظمت ایرانی! عظمت ایرانی وقتی اییرانی است که معلوم شود ایرانی است. معلوم بشود تو ایرانی هستی یا مسلمانی. داشتم این را می‌گفتم، گاهی یک جملاتی روی این تیشرت‌هاست که معنی‌اش را نمی‌فهمد. فحش ناموسی به خودش است. این اصلاً معنی کلمه را نمی‌فهمد. روی لباسش نوشته که من موردم اگر خواستید با من تماس بگیرید. کلمة انگلیسی معنی‌اش این است. روی لباسش نوشته است. شورای انقلاب فرهنگی، سال 72 اصلاً آن موقع من در شورا نبودم ما آن موقع در شورای عالی انقلاب فرهنگی نبودم، آن موقع تصویب شده، 75، آیین‌نامه نامگذاری شهرها، خیابان‌ها، اماکن و مؤسسات عمومی، حالا شما برو در خیابان، از همین کوچه‌تان که بیرون می‌آیید تابلوها را نگاه کن. اصلاً خلاف حفظ هویت ایرانی، زبان ایرانی، تاریخ ایران است. راجع به روش‌های اجرایی گسترش فرهنگ حجاب و عفاف؛ سال 76 تصویب شده است زمانی که آقای خاتمی آمده بود، اول دوره آقای خاتمی بود تا همین الان اجرا نکردند نمی‌کنند. بعد می‌گویند چرا سر قضیه حجاب، کار ایجابی نمی‌کنید فقط کار سلبی می‌کنید. خب آقا این کار ایجابی. 76 کجا؟ 97 کجا؟ 21 سال پیش تصویب شده است چرا جواب نمی‌دهید و چرا اقدام نمی‌کنید؟

آیین‌نامه شورای نظارت بر ساخت و طراحی واردات و توزیع اسباب بازی کودکان. سال 77. حالا بروید بازار اسباب بازی را ببینید. شما نمی‌دانید اسباب بازی چه تأثیری در ساختن نسل بعد دارد. این عروسک باربی کجا ساخته شده؟ در دانشکده هنر؟ نه. در وزارت جنگ آمریکا. این را می‌دانید؟ این باربی، مخفف باربارا است. «باربارا» اسم دختر یکی از ژنرال‌های وزارت جنگ آمریکاست. آن بخشی از وزارت جنگ و پنتاگون که چند نوع موشک ساخته، همان بخش زیر نظر همین فرد عروسک ساخته است. موشک و عروسک یک جا ساخته شده، در وزارت جنگ! هدف چه بوده است؟ ممکن است بگویید آقا حالا چیه عروسک به این قشنگی! هدف الگوسازی برای دو – سه میلیارد دختربچه در سطح جهان است. که دختر الگو، قشنگ. اولاً که موهایش زرد، و چشم‌هایش سبز است. بعد هم که مدام باید مواظب اندامش باشد. مسئله اصلی، مسئله بدن و جذابیت جنسی است. بعد اصلاً جان من، همین باربی اهل کار است؟ اهل علم است؟ اهل مبارزه سیاسی است؟ اهل خانه‌داری و کار و تولید است؟ این فقط به درد این که جلوی آیینه بایستد و آرایش کند می‌خورد، بدرد کار دیگری نمی‌خورد. خب شما فکر نمی‌کنید چرا پنتاگون عروسک باربی می‌سازد؟ خودشان می‌گویند ما در دنیا 3- 4 میلیارد فروش داشتیم. غیر از پول اقتصادی‌اش، فرهنگ‌سازی می‌کند. یعنی فردا دختر شما، خواهر کوچک شما یک باربی جلویش می‌گذارد چون فیلم‌هایش را دیده و کارتنش را هم می‌بیند و کنارش هم یک عروسک داخلی که درست کرده می‌گذارید، خب معلوم است که این کدام را انتخاب می‌کند!

در اینرنت یک فیلمی دیدم که بعضی از دانشجوها ساخته بودند، این‌ها را گذاشتند جلوی 7-8 تا از بچه‌های کوچولو، به دختر نشان می‌دهد می‌گوید این عروسک را می‌خواهی یا این؟ خب معلوم است آن خوشگل‌تر است. آن را می‌خواهد. بعد می‌گوید این خوب است یا این؟ می‌گوید آن خوب است. می‌گوید کدام بد است؟ می‌گوید این. این که موهایش سیاه است و چشم‌هایش سیاه است ایرانی است این بد است آن خوب است! البته آن بچه راست می‌گوید، آن منظورش این است که کدام خوشگل‌تر است، قشنگ‌تر است، کدام لباسش و هیکلش و بعد فیلم‌هایش و کارتن‌هایش قشنگ‌تر است. ولی این اثرش را دارد. فردا وقتی این دختر بچه بزرگ می‌شود جوان می‌شود طبیعتاً دنبال مدهای غربی و لباس و ادای آن را در بیاورد، لبش را کلفت کند، گوشش را الاغی کند! این است. مرد و زن. البته گوش الاغی بیشتر برای آقایان است؟ چشم سوسماری، نمی‌دانم گوش الاغی. به اندازه کافی الاغ هستی باز می‌خوای خودت را شکل الاغ بکنی. الاغ از این بالاتر نیست که، یک کسی پول خانواده‌اش را صرف این کارها می‌کند. مسئله اصلی می‌شود هیکل. آن هم برای توی خیابان. این بهترین روش است، کل زنان و دختران امروز و زنان فردا بشوند و کل کارهایشان را فقط در قالب جنسی ببیند. این فقط برای جلوی آیینه و دیسکو و رقص و دوست دختر و پسر می‌خورد، به درد دیگری نمی‌خورد، کار دیگری در این دنیا ندارد. برای پسرش هم یک جور دیگر. بازی اینترنتی ساختند، حتما دیدید یا شنیدید که ارتش آمریکا دارد، ارتش غرب دارد می‌آید ایران و تهران را بگیرد این بچه ما، پشت دستگاه نشسته این وظیفه دارد خودش را برساند به کماندوهای آمریکایی راهنمایی‌شان کند که از کجا وارد تهران بشوند. این بازی است! هر چقدر بتواند ایرانی بکشد امتیاز دارد، هرچه بتواند به آن سریع‌تر وصل بشود و نیروهای بیشتری را وارد بکند امتیاز بیشتری دارد! خب. سیاست‌مداران وارد قضیه سینما شدند. سینما دست سیاست است، سینمای هالیوود کاملاً ایدئولوژیک است و کاملاً سیاسی است. هالیوود وصل به پنتاگون و سیا است. فیلم را می‌سازد تروریزم اسلامی، بعد جنگ آن را شروع می‌کند. عروسک‌سازی‌اش هم همین‌طور است. انیمشین و کارتن آن هم همین‌طور است. بازی کامپیوتری هم که می‌سازد همین‌طور است. آن طرف دارند کار می‌کنند، چپ و راست. به تو یاد می‌دهد که از بچگی باید کلمات انگلیسی و آمریکایی یاد بگیری. اسم خوب، اسم آمریکایی است! نه اسم ایرانی. تیپ خوب، تیپ انگلیسی و فرانسوی است. این‌ها که کشورهای خودشان را هم نمی‌توانند اداره کنند. شما که دارید فرانسه را می‌بینید همین الآن خبرها، بلژیک شروع شده، هلند شده، آتش زیر خاکستر است. بی‌عدالتی اقتصادی، جنایت سرمایه‌داری، ظلم بر اغلب مردم کشور خودشان، این‌ها بشوند الگوهای ما؟ یک کم فشار را بردارند کل اروپا بهم می‌ریزد. همین اتفاقی که الآن در فرانسه شده است. چند بار تا حالا شده و سرکوب می‌کنند. آمریکا بهم می‌ریزد. آمریکا و انگلیس جنبش وال‌استریت را سرکوب کردند. یک کم فشار پلیسی را کم کنند کل اروپا و آمریکا بهم می‌ریزد. بخصوص نسل‌های جدیدشان، مردم زیر فشار بی‌عدالتی، و شعارهایشان متنفر از نظام سرمایه‌داری و حکومت ماسونی و شعارهای لیبرالی هستند. این‌ها دنبال عدالت هستند و دنبال آزادی واقعی‌اند. حالا این حکومت‌ها خودشان را نمی‌توانند اداره کنند. آمریکا 60 میلیون گرسنه دارد، 300 و چند میلیون نفر جمعیت آن است، 60 میلیون نفر، به معنی دقیق کلمه گرسنه‌اند. یعنی 45 میلیون کوپن به این‌ها می‌دهند، اگر هر روز کوپن غذا ندهند این‌ها گرسنه‌اند. این چطور می‌خواهد مشگل ما را حل کند؟ فرض کنید می‌تواند، فرض کنید بخواهد، این‌ها مشگل خودشان را نمی‌توانند حل کنند. بعد اصلاً چرا باید بخواهند مشکل ما را حل کنند؟ خب الآن این آیین‌نامه نظارت بر ساخت و طراحی و واردات عروسک و اسباب بازی کودکان سال 77 تصویب شده است چرا جواب نمی‌دهند؟ چرا توضیح نمی‌دهند؟ آیین‌نامه شورای هنر 77؛ آیین‌نامه نظارت بر انتخاب و ساخت و نصب مجسمه در میدان‌ها و اماکن عمومی سال 78؛ تصویب شده است. همین الآن بعضی از دانشجویان هنر به من نامه نوشتند که آقا بعضی میدان‌ها مجسمه‌ها در بعضی از شهرها از جمله تهران، نمادهای معماری ماسونی است، هرم و چشم و این‌ها؛ همان‌طور که در واشنگتن در آمریکا هست، عیناً در ایران هم گفت ساختند و هست. در پارک‌ها، در میادین. کدام نظارت است؟ شما می‌دانید معماری و شهرسازی چرا الآن جزو علوم انسانی است؟ برای این که مسئله‌اش بیش از سیمان و بتن و آهن، مسائل فرهنگی، حقوقی و اخلاقی انسان است. معماری و شهرسازی کاملاً فرهنگی است. وارد یک شهر می‌شوی از شهرسازی و معماری آن می‌توانی فرهنگ آن مردم و اخلاق‌شان و سبک زندگی‌شان را بفهمید که چقدر درست است و چقدر غلط است؟ خب چرا جواب نمی‌دهند. من همیشه منتقد شورای انقلاب فرهنگی هستم. من آن‌ها منتقد و عنصر نامطلوب هستم! ولیکن این‌جا در سالگرد تشکیل شورای انقلاب فرهنگی می‌خواهم به شما بگویم این مصوبات در شورا هست، چه کسی باید جواب بدهند که عمل می‌کند؟ من نمی‌گویم اصلاً عمل نکردند بگویند چقدر عمل کردند؟

آیین‌نامه‌های شورای ارزشیابی هنرمندان و هنرهای سنتی که تاریخ ایران و هنر ایرانی را نشان می‌دهند.

نظارت بر آموزشگاه‌های آزاد هنری. می‌دانید الآن چقدر آموزشگاه دارید به عنوان آموزش خوانندگی! آموزش موسیقی، آموزش هنرپیشگی و... نمی‌دانید چه خبرها است. چند نفر از همین خانم‌های مشهور هنرپیشه چند وقت پیش‌ها در رسانه‌ها اعلامیه دادند که بعضی از کارگردان‌ها، بعضی تهیه‌کنندگان و بعضی از مسئولین یک جاهایی، در بخش‌های خصوصی، رسما به ما می‌گویند باید با ما همکاری جنسی داشته باشید و الا نمی‌گذاریم به عنوان یک چهره سلبریتی در کشور مطرح شوید. خب این‌ها صریح نامه نوشتند. به نظرم یکبار نزدیک 20 نفرشان نامه نوشتند. چه کسی رسیدگی کرد که این‌ها دروغ می‌گویند یا راست می‌گویند؟ خب این آیین‌نامه نظارت است چه کسی جواب می‌دهد؟ چه کسی بر سینمای ایران نظارت دارد؟ بر تئاتر چه کسی نظارت دارد و جواب می‌دهد. بعضی از فیلم‌های تئاترها را برای بعضی از اعضای شورا آوردند یک حرف‌هایی به هم می‌زنند به اسم تئاتر مدرن! فحش که راحت! فحش‌های بد روی سن تئاتر! بد متلک‌های خیلی بد جنسی جلوی جمعیت. به اسم تئاتر مدرن! خب سینما را هم کم‌کم دارید می‌بینید که چطور فیلم‌هایی دارد می‌آید که عین فیلم‌ فارسی‌های زمان شاه دارد مدل بعد از انقلابش را احیاء می‌کنند! حالا آن زمان مشروب می‌خوردند، کافه می‌رفتند، رقاصی، فیلم‌های زمان شاه این‌طوری بود. سن‌مان کم بود خیلی هم توفیق نداشتم ببینم چون زود انقلاب شد و نشد ما بهره ببریم!! ولی یادم هست یکی از بستگان ما گاهی ما را به سینما می‌برد می‌گفت هرکجایش را گفتم نگاه نکن دیگر نگاه نکن! بعد من وسط‌هایش خوابم می‌برد چون سنم کم بود بعد تا می‌گفت نگاه نکن، آن‌جا خوابم می‌پرید که چیست که نباید نگاه کنم! بعد یکی دو مورد دستش را که صحنه‌های چیزی داشت فیلم‌های ایرانی، دستش را روی چشمم می‌گذاشت من از لای انگشتانش نگاه می‌کردم که ببینم قضیه چیست. یعنی اگر چیزی بهم نمی‌گفت داشتم مثل بچه آدم می‌خوابیدم! این هنرپیشه‌هایی که بعضی‌هایشان خارج هستند، پیر پاتال‌ها! زن و مرد! خواننده! رقاص! هنرپیشه، و بعضی‌هایشان هم داخل کشور بودند که فوت کردند یا همین روزها فوت می‌کنند یا بعضی‌هایشان که خب الحمدلله اصلاح شدند و آمدند توبه کردند و آمدند در سینما و تلویزیون بعد از انقلاب، شما یادتان نمی‌آید این‌ها داشتند به نسل ما، زیر نظر همین مستشاران آمریکایی، بعضی‌هایشان هم بی‌خبر بودند چون سوادی که نداشتند این‌ها داشتند در عرصه موسیقی و سینما به نسل ما آموزش می‌دادند. یکی مشروب خوری و عرق‌خوری، یکی راه فاحشه‌خانه‌ها را یاد می‌دادند یکی کافه و رقص، و کنارش هم لوطی‌گری که یک حرم هم می‌رود و یک شمع هم روشن می‌کند! عرق‌مان را خوردیم فاحشه‌خانه‌مان را هم رفتیم، یک شکمم حرم برویم! نذری‌ست! بعد هم لوطی‌بازی، چاقو بزن، چاقو بخور! خب همین‌ها بودند همین‌ها بودند که نسل ما را عادت دادند که عیب ندارد هم می‌توانی حرم بروی، هم عرق بخوری و هم فاحشه خانه بروی. همه‌اش رقاصی و عرق‌خوری و چاقوکشی بود. حالا یک مرتبه این‌ها می‌شوند قهرمانان ملی! باز نسل دوم بعد از انقلاب... شما که این‌ها را ندیدید، ما اینها را روی پرده سینما لخت می‌دیدیم وقتی بچه بودیم، می‌آمدند روی چیز می‌نوشتند ورود زیر 18 سال ممنوع! یک چهارم سالن هم بچه‌های زیر 18 سال می‌رفتند. خب این‌ها فرهنگ‌سازی برای ما بوده است. بعد از انقلاب دارد می‌گوید که ما سر این قضیه، این‌جا آیین‌نامه گذاشتیم و تصویب شده است.

- راهکار ارتقاء فعالیت‌های صدا و سیما، صدا و سیما جواب بدهد که به کدام‌ها و چقدر عمل کرده است؟ --- آیین‌نامه مسابقات طراحی معماری و شهرسازی، چقدر شده است؟ چه کسی دارد پیگیری می‌کند؟

- فراگیر کردن دستور خط فارسی برای حفظ هویت ایرانی.

- آیین‌نامه ستاد تشکیل ملی زن و خانواده

نظام‌نامه پیوست فرهنگی طرح‌های کلان؛ این سال 92 تصویب شده است. می‌دانید این یعنی چه؟ یعنی هر طرح کلان مهمی در کشور اجرا می‌شود باید یک پیوست فرهنگی داشته باشد. یعنی باید کنار آن و داخل آن ملاحظات فرهنگی‌اش معلوم باشد. فقط ملاحظات اقتصادی لازم است ولی کافی نیست. ملاحظات امنیتی می‌کنید بکن ولی کافی نیست باید ملاحظات فرهنگی را هم بکنید که این تصمیمی که از سه قوه گرفتی چه آثار فرهنگی دارد؟ این تصویب شده است. همین یکی را شما سؤال کنید از سه قوه بپرسید که طرح‌های مهم و کلان کشور از 92 تا الآن در این 5 سال، چندتا طرح در حوزه‌های مختلف بوده است کو پیوست فرهنگی آن؟ نمی‌گویم اجرای آن، می‌گویم خود پیوست آن کو؟

  • آیین‌نامه شورای اجتماعی کشور
  • اساسنامه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
  • اساسنامه شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی

- تشکیل واحد ارشاد و امداد کنار دادگاه‌های مدنی خاص؛ که زن و شوهر دعوا می‌کنند، زود توی دادگاه، طلاق و دعوا و چاقوکشی نکنند، اول آن‌جا کسانی باشند با آن ها صحبت کنند، مشورت بدهند، راهنمای حقوقی بکنند. خب اینها در شورا تصویب شده است. دستگاه قضایی جواب بدهد.

- گنجینه ملی آب ایران؛

- سازمان تأسیسی برای دریافت گزارش عملکرد دستگاه‌های مشمول اصل 50، وصول سیاست فرهنگی کشور. سال 79 گفتند یک مرکزی بیاید گزارش عملکرد از دستگاه‌ها بگیرد. آن مرکز گزارش عملکرد نهادهای حکومتی کو؟ من نمی‌گویم نیست، من دارم به شما می‌گویم بروید این سؤالات را طرح کنید. بعضی از این‌ها ممکن است جواب مثبت داشته باشد.

- تشکیل مرکز تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری؛ همه‌اش از غرب و خارج به اینجا را ترجمه نکنید، تولیدات داخلی را هم به زبان‌های بیگانه ترجمه کنید. تولیدات، خارج برود.

- تشکیل کمیته تعیین مصادیق پایگاه‌های اطلاع‌رسانی رایانه‌ای غیر مجاز؛ همین را جواب بدهند که این همه در فضای مجازی صفحات فاسد مفسد به لحاظ عقیدتی، به لحاظ اخلاقی، به لحاظ جنسی، حریم خصوصی، خب این را که سال 81 شورای انقلاب فرهنگی تصویب کرده است. تازه آن موقع هنوز این موبایل‌ها و به این شکل اینترنت و موبایل هوشمند و به این شکل نبود.

- کمیته ملی سیاستگذاری و تعیین اولویت‌های معرفی آثار مکتوب شخصیت‌های شاخص در تاریخ ایران.

شورای فرهنگ عمومی استان‌ها؛ باید جوابگو باشید.

- اساسنامه بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای؛ که جلوی ورود بازی‌های رایانه‌ای نادرست را بگیرد و در داخل بازی‌های درستی را تولید کند. چند وقت پیش‌ها دیدم بچه‌های کوچک در فامیل‌مان دارند بازی می‌کنند بازی این است که تو باید از پنجره باید توی خانه همسایه بروی و مردم‌آزاری کنی! هرچه بیشتر مردم‌آزاری کنی امتیاز بیشتری می‌گیری. مثلاً بروی در یخچالش را باز کنی، شیشه‌اش را بشکنی، آبش را توی رختخوابش بریزی و... این‌ها همه امتیاز داشت. حالا بازی‌های دیگر که در شورا هم آمدند دو سه سال پیش گزارش دادند، دیگر من آن‌ها را نمی‌گویم! که طرف به خانه‌اش مهمان می‌آید - بازی رایانه‌ای – که در عین یارانه‌ای هم هست چون خیلی راحت می‌آیند!  شما انتخاب می‌کنی که مرد باشی یا زن، و با آن مهمان‌ها نصفه شب مرد یا زن، فردی یا جمعی بروی و چه کار کنی! این‌ها بازی بچه‌هاست، امتیاز می‌دهد! اصلاً این‌ها چیست؟ قطعاً پشت این‌ها صهیونیزم است، قطعاً پشت این‌ها فراماسونری است! پروژه، به اسم بازی، پروژه فاسدسازی یک نسل است.

- اساسنامه بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای؛ سال 85 تصویب شده است. الآن 97 است. 12 سال است، گزارش بدهند!

- تأسیس خانه ملی گفتگوی آزاد؛ این از آن پیشنهادهایی بود که بنده گفتم، که سال 85 تصویب شد. من گفتم خانه ملی گفتگوی آزاد در کل استان‌ها باید داشته باشیم، هر کس هر نظری دارد بیاید بگوید، دیدگاه‌هایش را آزاد بگوید، امنیت کامل باید تضمین بشود. به چه کسی انتقاد و اشکال داری؟ فکری یا عملی یا مدیریتی، طرفت هم باید باشد. هیئت علمی داوری باید باشد، حق دروغ، تهمت،‌ توهین و شایعه نداری. هرکس هرچه می‌خواهد بگوید در آزادی مطلق باید بگوید امنیت او هم تضمین! اما اگر تهمت و دروغ زد نه دیگر! هرچه می‌گوید باید سند بیاورد. بگو و جوابش را هم بگیر. هیچ کس هم حق ندارد هو کند، کف بزند، مسخره کند، تهدید کند. حالا من از شما سؤال می‌کنم این در شورا سال 85 تصویب شد. یکی از 10- 15تا پیشنهادهای من یکی‌اش همین بود چرا اجرا نشده است؟ چرا تا همین الآن ما یک مشکلی در شهرها و استان‌ها داریم که یک کسانی در حق‌شان ظلم شده، کارگر یک جایی است حقوقش را ندادند، خصوصی‌سازی قلابی صورت گرفته، هرچه به نهادهای رسمی می‌رود می‌گوید او را محل نمی‌گذارند، خب یک جایی باشد بیاید آن‌جا حرف بزند و در ملأ عام جواب آن را بده. وقتی که نمی‌کنی، زخم می‌شود، مگس می‌آید روی آن می‌نشیند، دشمن می‌آید وارد عمل می‌شود. یک اعتراض معمولی حتی غیر سیاسی، مشروع، وقتی درست پاسخ نمی‌دهید، معلوم نیست چه کسی باید پاسخگو باشد، چه شفاف باشد، دشمن آن را تبدیل به یک توطئه و امنیت کشور علیه مردم و علیه خود آن‌ها می‌کند. معنا و پیامش را عوض می‌کند. ما این همه گفتیم یکسری آدم‌ها می‌آیند چرندیاتی می‌گویند، بعد می‌گویند آزادی نیست نمی‌گذارند ما حرف بزنیم! صد بار جواب او را دادند باز می‌گوید آزادی نیست! خیلی خوب بیایید در خانه گفتگوی آزاد، تحت حمایت جمهوری اسلامی، بنشین حرف‌هایت را بزن، ادله‌ات را بگو، این هم جواب شما. مناظره آزاد. همین ضمانت اجرایی بود برای کرسی‌های مناظره و نظریه‌پردازی.

من از شما سؤال می‌کنم شما اصلاً چیزی به نام خانه گفتگوی آزاد ملی، ملت در کشور، در کدام شهر دیدید؟ در همین تهران دیدید؟ بعد چه می‌شود؟ یک عده کلاهبردار به اسمی که ما تئورسین هستیم، آزاداندیش هستیم، نواندیش هستیم، حرف‌های تازه داریم ولی نمی‌گذارند ما حرف بزنیم. شارلاتان‌ها مظلوم‌نمایی می‌کنند! خب بیایید این‌جا حرف‌هایتان را بزنید، جواب‌هایتان را هم بگیرید چرا حرف مفت می‌زنی! 20 سال است هی می‌گویی هی جوابت را می‌دهند باز می‌گویی نواندیشی دینی و... یک فایده دیگر هم دارد، از این طرف یک کسانی انتقادی می‌کنند حرفی می‌زنند، اصلاً حوزه و دانشگاه را نقد می‌کند، مدیریت را نقد می‌کند، فلان بخش حاکمیت را نقد می‌کند، زود انگ می‌زنند، ضد نظام! ضد روحانیت! ضد علم! می‌گویم آقا چرا این‌طوری حرف می‌زنی، بگذار حرفش را بزند تو اصلاً گوش ندادی که این چه می‌گوید همین‌طور روی هوا حرف می‌زنی و تهمت می‌زنی. بیا این‌جا صحبت‌هایش را شفاف گوش کن. این باعث می‌شود هم کسانی که حرف دارند واقعاً آزادانه حرف بزنند، اندیشه‌ها شکفته بشود، نهی از منکر و امر به معروف آزاد و اخلاقی صورت بگیرد و منطقی، و هم از آن طرف شارلاتان بازی نشود.

ماده دیگر؛ سال 86: این هم پیشنهاد من بود که مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی برای خارج از کشور، که ما یک عالمه تولیدات داخلی داشتیم هم در طول تاریخ قبل از انقلاب و هم مخصوصاً بعد از انقلاب. هیچ کس این‌ها را نمی‌بیند. من هرکشوری رفتم می‌گویند ما حرف‌های سیاسی ایران را می‌شنویم، ولی حرف‌های علمی و فرهنگی‌تان، علوم انسانی و معارف اسلامی را نه. این‌ها ترجمه نمی‌شود. از آن طرف سیلاب ترجمه، از این طرف هم این‌ها ترجمه نمی‌شود! این هم جواب بدهند. این مرکز تأسیس شد، یک بار هم چند سال پیش صوری افتتاح شد! این الآن چندتا کتاب در چه حوزه‌هایی ترجمه کردیم. ما الآن کشورهای عربی می‌رویم، کشورهای غیر عربی می‌رویم، شرق آسیا رفتم،‌قاره آفریقا و آمریکای لاتین رفتم، در دانشگاه‌هایش می‌روم، در اروپا رفتم، می‌گوید آقا آثار دانشگاهی شما، آثار حوزه‌های شما، آثار متفکران شما هیچ‌جا نیست. به چه زبانی؟ ما که فارسی بلد نیستیم!

  • شورای برنامه‌ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت کشور؛ سال 86 در شورا تصویب شده است با مشارکت علما و بزرگان اهل سنت در ایران. که کاملاً آزادانه مدارس اهل سنت، فقه اهل سنت، چه شافعی چه حنفی، این‌ها همه آزادانه گفته شود، بحث شود، و در عین حال نظارت بکنند که همین‌طور که این طرف باید مراقب باشد که شیعه‌های لندنی نفوذ نکنند، آن طرف وهابیت به اسم اهل سنت چیز نکند.
  • جایزه جهانی امام، سال 92

بررسی صلاحیت اخلاقی استادان قراردادی دانشگاه‌ها؛ گزارش‌هایی به شورا می‌رسید که – البته خیلی کم بود ولی بود – که بعضی از دانشگاه‌ها استاد، به لحاظ اخلاقی، به لحاظ علمی، به لحاظ ادبیات، ادب حرف زدنش یک آدم مشگلی‌داری است. یا توهین می‌کند یا دانشجو را تهدید کرده، بخاطر یک سؤال یا انتقاد. تا استادی که اصلاً پایان‌نامه‌ها را نمی‌بیند. الکی! استاد مشاور، استاد راهنما، چهل تا چهل تا پایان‌نامه. تا استادی که ده‌جا درگیر است برخلاف تعهداتش به کلاسش درست نمی‌رسد، تا استادی که پیشنهادهای کثیفی به دانشجوی دخترش کرده است. کم است ولی هست.

-آیین‌نامه انضباطی؛ بررسی صلاحیت اخلاقی استادان، این سال 65 تصویب شده، دهه شصت! همین الآن موارد مکرر تخلف در مورد این هست. مثلاً استاد شیمی آمده سر جلسه، آدمی که سواد اسلامی‌اش در حد یک بچه کودکستان هم نیست، مهدکودکی است، علیه قرآن و علیه دین حرف می‌زند، حرف هم که می‌زنند با آن برخورد می‌کند. تو اصلاً مردک چه کاره‌ای؟ تو نه سواد این رشته را داری نه حق داری، تو اصلاً استاد یک رشته دیگر هستی، چرا می‌آیی این‌ها را می‌گویی، بعد هم حاضر نیست جواب بدهد بحث می‌کند.

-طرح بررسی مشکلات زنان کارگر؛ سال 71

-هماهنگی سیاست‌های سینما، صدا و سیما و مطبوعات؛ 71 در شورای انقلاب فرهنگی تصویب شده است. بیایند جواب بدهند، وزارت ارشاد، سازمان‌های تبلیغاتی در کشور.

-ضرورت پاسخگویی به مسائل مستحدثه و مشکلات مذهبی اقشار مختلف؛ سال 81 تصویب شده است، مخاطب اصلی آن حوزه است. خب شما دیدید من چند ماه پیش رفتم فیضیه، هزاران هزار طلبه، فاضل، استاد آن‌جا هستند یک حرف معمولی که به امام بارها صدبرابر تندترش را گفته، رهبری گفته، شهید بهشتی گفته، مطهری صد برابر را گفته، من حرف‌های مطهری و بهشتی را که می‌گویم اگر نگویم چه کسی گفته که بعضی‌ها تکفیر می‌کنند.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha