شبکه یک - 26 بهمن 1397

انقلاب اسلامی، آغاز تمدن سازی جدید جهانی (از ایران تا ترکیه، تا همه جا، تا ...)

مصاحبه با شبکه سراسری ترکیه – به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی – دهه فجر 97

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاه و السلام علی نبیَنا نبیّ الرحمه ابوالقاسم محمد و آله الاطهار و اصحاب المنتجبین.

بنده سلام عرض می‌کنم خدمت خواهران و برادران ترک در کشور برادر و مسلمان ترکیه جدید که پرچم مردم‌سالاری و اسلام‌گرایی همزمان بالا رفته و مردم ترکیه و کشور ترکیه به عنوان یکی از ملت‌ها و سرزمین‌های تعیین کننده در تاریخ منطقه و اسلام،  همیشه مطرح بوده است.

سؤالی که فرمودید در واقع خاستگاه‌های اولیه انقلاب اسلامی چه بود؟ خب خاستگاه‌های یک انقلاب اسلامی ارزش‌های اسلامی است. که یک جدولی است از ترکیبی از عدالت، عقلانیت، معنویت، پیشرفت، اخلاق، برادری، همان چیزی که ما در ایران و شما در ترکیه و سایر مسلمین در کشورهای اسلامی همیشه تشنه آن‌ها بودند و هستند. ولی معمولاً موفق به اجرای آن‌ها نبودند، بخصوص در یک قرن اخیر که جهان اسلام از هم پاشید و متلاشی شد و غربی‌ها بر جهان اسلام مسلط شدند. انگلیسی‌ها، روس‌ها، فرانسوی‌ها، بعد هم آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها. در این صد سال گذشته که تقریباً همه چیز را از دست دادیم و تحت سلطه قرار گرفتیم میل به بیداری اسلامی، وحدت اسلامی، عزت امت اسلام و این که دوباره به دوران درخشان قدرت و علم و ثروت در سایه اسلام و اخلاق، برگردند. حالا با کم و زیاد آن و خطاهای بشری. یک میل بسیار زنده‌ای همه جا بوده است.

سرنوشت ایران و ترکیه از یک جهات متعددی خیلی شبیه هم هستند غیر از این که ما همیشه نزدیک هم بودیم و در یک دوره‌هایی یک سرزمین بودیم مثلاً در دوره سلجوقیان، سلجوقیان ایران و آناتولی خب این‌ها یک جریان بودند. جریان مسلمان ایرانی با گرایشات طریقت‌های صوفی و با روح جهادی که امپراطوری روم را متلاشی کردند و نفوذ کردند و جلو رفتند. خب زمان عثمانی‌ها و صفویه درگیری‌هایی بین این دو کشور بود. این که هر دو جریان هم عثمانی در ترکیه و هم صفوی در ایران، دوتا جریان طریقت صوفی بودند حالا یکی شیعه و یکی سنی، ولی خاستگاه‌هایشان خیلی شبیه هم بود. بالاخره دو قدرت بزرگ منطقه و دو قدرت بزرگ جهانی بودند. عثمانی که تا قلب اروپا قرن‌ها پیش رفته بود و تا مرزهای اتریش رفته بود، نیمی از اروپا، دو سوم اروپا زیر پرچم اسلام ترکیه و عثمانی بود. اما هر دو کشور با هم فروپاشیدند تقریباً با یک مقداری فاصله تاریخی و هر دو تحت سلطه غرب و هر دو تحت سلطه انگلیسی‌ها و اشغالگران غربی قرار گرفتیم. پروژه‌ای که در هر دو کشور در صد سال گذشته اجرا شد خیلی شبیه به هم بود. شاید اول در ترکیه و بعد در ایران، در رأس آن اسلام‌ستیزی بود. یعنی تلاش برای کشف حجاب، حذف و نابودی و خارج کردن از صحنه قوانین اسلامی، تغییر الفبای خط عثمانی در آنجا عربی و فارسی، در این‌جا که شباهت‌های زیادی بود. این‌ها ما و ترکیه را به تاریخ و فرهنگ و دین و سنت‌هایمان وصل می‌کرد. این که الفبای لاتین بیاید به جای خط ملی، هم در ترکیه و هم در ایران این سیاست تعقیب شد. این که تقویم یونانی به جای تقویم اسلامی بیاید حاکم بشود و نظام فرهنگی و ارزشی در هر دو کشور از لباس و پوشاک تا سبک زندگی تا نهادهای حاکمیتی همه تقریباً برود به سمت غیر اسلامی شدن، غیر دینی شدن و عمدتاً غربی شدن و در جهت وابسته کردن ملت‌های ترکیه به ایران به قدرت‌های غربی و خارجی. این اتفاق در هر دو کشور همزمان افتاد. و در این‌جا رژیم پهلوی را سر کار آوردند با شعار پان‌ایرانیزم و این که ما قبل از این که مسلمان باشیم فارس و ایرانی هستیم. در ترکیه هم شبیه این کار را که ما قبل از این که مسلمان باشیم ترک هستیم. پان‌ترکیزم، در جهان عرب پان‌عربیزم، در آفریقا پان‌آفریکانیزم، مسلمانان آفریقا. عملاً این سیاستی بود که همه مسلمین را از هم جدا کند. از جمله مردم ایران و ترکیه را. مسلمان‌ها را از هم جدا کنند و هم از یکدیگر جدا کنند. هرکسی برود سراغ نژادپرستی‌های خودش. در هر دو کشور نظام کودتایی حاکم شد، هم پهلوی اول و دوم با کودتا آمدند، اولی باکودتای انگلیسی و دومی باکودتای آمریکایی انگلیسی مسلط و مستقر شدند و ایران را غارت می‌کردند. ده‌ها هزار مستشار آمریکایی، انگلیسی و آمریکایی این‌جا حکومت می‌کردند. مقاماتی که سر کار بودند عملاً تحت کنترل ارتش، ارتش تحت کنترل شاه، شاه تحت کنترل آمریکا و انگلیس بود. این وضعیت ایران بود. حتی دموکراسی قلابی هم به آن صورت نبود. یک رژیم استبدادی سلطنتی سکولار و غیر اسلامی حاکم بود. با این که تقریباً همه مردم ایران مسلمان هستند یعنی همین که این‌جا 99 درصد مردم مسلمان هستند در ترکیه هم 98 درصد مردم مسلمان هستند و غیر مسلمانان تعداد جمعیت‌شان اقلیت بسیار کوچکی بوده و هست. این‌جا به اسم پیشرفت و نوگرایی شروع کردند به وابسته کردن کشور، نابود کردن تولیدات اقتصادی و علمی‌اش و استقلال علمی و اقتصادی‌اش. کشور غارت شد و به لحاظ علمی و عملی همه جا، هم ریشه‌هایش قطع شد، با اسلام و با گذشته رابطه تمدن خودش رابطه‌اش را قطع کردند و هم قدرت تولید فکر و تولید علم را از جوانان و این ملت ما سلب کردند برای این که بتوانند بیشتر مسلط باشند. ولی هرچه تلاش کردند، با اینکه اینجا کشف حجاب اجباری شد حتی مردم را در مسجد گوهرشاد در حرم امام رضا(ع) قتل عام کردند، که این‌ها می‌خواستند از حجاب دفاع کنند، کشتار کردند. ولی در عین حال نتوانستند بطور کامل نه در ایران نه در ترکیه ریشه اسلام را بزنند. نتوانستند حجاب را نابود کنند. نتوانستند مسجدها را به کلی تعطیل کنند. نتوانستند مشروبات الکلی را وارد همه خانه‌ها بکنند. همه شعارها یک چیز بود، پیشرفت، نوگرایی، غرب‌گرایی و این که برگردیم به نژادپرستی به جای وحدت اسلامی، از ایران بزرگ حرف می‌زدند ولی ایران در زمان پهلوی هیچ دستاورد علمی، عملی، اجتماعی نداشته است فقط سبک درجه 2 زندگی غربی را در این‌جا حاکم کردند حتی سبک درجه 1 هم نبود.

نکته دیگری که خواستم این‌جا اشاره کنم سندی است که در اسناد لانه جاسوسی سفارت آمریکا در ایران هست و اسناد وزارت مستعمرات انگلیس که بعداً شده وزارت خارجه. وزارت خارجه بعد از انقلاب اسلامی یک تحلیلی دارد. همان موقع که شاه سقوط کرده در ایران، این‌ها در اسنادشان در تحلیل‌هایشان می‌گویند ما اشتباه برآورد کردیم، ما فکر کردیم مردم ایران دیگر گرایش دینی ندارند و دین را زیر پا گذاشتند و تمام شده، بخصوص نسل‌های بعدتر. اما ملاحظه کردیم که اتفاقاً یک نسل جوانی سر کار آمده که در دوران حاکمیت استبداد پهلوی و غرب در ایران متولد شده و رشد کرده ولی کاملاً رو به ارزش‌های اسلامی ایستاده است. در این اسناد می‌گوید وقتی ما به شاه دستور دادیم که امام را از ایران به ترکیه تبعید کرد، ما تحلیل‌مان این بود که ترکیه یک حکومت دیگر و لائیک است و شیعه هم آنجا نیست اقلیت است. بنابراین خمینی حتماً آنجا که برود فراموش می‌شود و حذف می‌شود. بعد هم که خمینی آنجا رفت دستور داد که امام باید لباس روحانیت را کنار بگذارد چون لباس دین در ترکیه، کاملاً ممنوع بود. امام را خلع لباس کردند و امام با لباس شخصی در روستای ترکیه بود. بعد از یک مدتی شاه پهلوی- خوشحال بودند که با همکاری ترکیه فکر کردند امام خمینی را آنجا مهار کرده‌اند گزارش‌هایی رسید که مدام در خانه امام ازدحام است، مردم و جوانان، دانشگاهیان، علمای دین، مدام رفت و آمد می‌کنند همه می‌آیند صحبت‌های ایشان را بشنوند اتفاقاً این باعث شد که ارتباط قطع شده بین جریان‌های سیاسی دینی ترکیه و ایران کم‌کم برقرار شد. حتی می‌دانید همان زمان، در ترکیه علیه رژیم پهلوی تظاهرات شد در جلوی منزل امام برای دفاع از امام. تا سال 57 که انقلاب دارد پیروز می‌شود و امام در نوفل لوشاتوی پاریس هستند همان زمان در ترکیه هم اولین حرکت‌های تظاهرات اسلامی توسط مردم و جوانان ترکیه شروع شد، سال 57 یعنی 40 سال پیش. هنوز انقلاب اسلامی در ایران کامل پیروز نشده بود چند ماه مانده بود به پیروزی آنجا شروع شد. حتی اگر در تاریخ روزنامه‌های ترکیه ببینید همان موقع در پاییز 57 یعنی هنوز رژیم شاه در ایران هست امام در پاریس هست آنجا در ترکیه علیه رژیم شاه و آمریکا تظاهرات‌هایی می‌شود حتی شعارهای ضد اسرائیلی داده می‌شود و در یک درگیری، همان موقع روزنامه‌های ترکیه نوشته بودند که صد نفر در آن تظاهرات در جنوب ترکیه کشته شدند که این در خبرهای روزنامه ترکیه همان موقع منتشر شده بود. خب مسلمانان ترکیه همزمان با انقلاب اسلامی 40 سال پیش به تظاهرات شروع کردند و اعلام کردند باید رابطه ما با اسرائیل قطع شود. یعنی دقیقاً شعارهای مردم مسلمان ترکیه و مردم ایران از همان اول یکی بود. ما باید رابطه‌مان با اسرائیل قطع شود باید مردم سالاری و دموکراسی باشد باید انتخابات آزاد باشد، باید رابطه‌های فرهنگی اقتصادی‌مان با غرب آن مقداری که در جهت اسلام‌ستیزی است تعدیل شود و باید ارزش‌های اسلامی اعاده حیثیت بشوند. همزمان با انقلاب بود. در اسناد لانه جاسوسی می‌گوید که به تعبیر آن ها این فتنه‌ای که درایران شروع شده و خمینی دارد پیروز می‌شود ما اولین موج و آثار این را در عراق و ترکیه و افغانستان و پاکستان خواهیم دید و بخصوص اخطار می‌کند باید مراقب باشیم مردم ترکیه، مردم غیور و متدینی هستند و از این فشارهای اسلام ستیزانه ناراحت و عصبانی هستند که مبارزه با حجاب، با دین، با روحانیت، حذف قرآن، غربی شدن، مردم ترکیه، یک وقت تحریک نشوند. ارتباط ایران و ترکیه را نباید بگذاریم با هم وصل شود. امام همان موقع که انقلاب اسلامی هنوز پیروز نشده بود یک مصاحبه‌ای با خبرنگار یک روزنامه انگلیسی زبان در بیروت بود که همان موقع از ملت ترکیه و جریان‌های اسلامی مردم‌سالار و دموکراتیک در ترکیه سخن گفت که مردم یک چنین دیدگاهی را دارند.

این در باب سؤال اولی که فرمودید خواستم عرض کنم که اهداف، همان اهدافی بود که مردم ترکیه را در این 30- 40 سال اخیر، دوباره به سمت اسلام، منتهی اسلام معاصر، نه اسلام متحجر، نه اسلام وهابی و تکفیری، بلکه اسلام عاقل، اسلام تمدن‌ساز، نه اسلام تمدن‌سوز، به این سمت آورد. انگیزه‌های ما و مردم ترکیه یکی بوده است. یک جاهایی موفقیت‌هایی ما داشتیم، یک جاهایی ناکامی‌هایی بوده که باید جبران شود همانطور که در ترکیه بوده است. خوشبختانه امروز در ایران و ترکیه و تقریباً کل جهان اسلام، گفتمان غالب، گفتمان اسلام‌گرایی انقلابی با آرزوی تجدید و عزت و حیثیت جهان اسلام و مسئله تمدن‌سازی است و همه دارند به این نتیجه می‌رسند و داریم می‌رسیم که همه در جهان اسلام، بخصوص جوانان که نه اسلام متحجر تکفیری وهابی که تخصص آن در سر بریدن و آدم کشتن و نقض حقوق مردم، نقش مردم سالاری و نقض حقوق زن و... است نه راه حل در جریان غربگرایی تسلیم طلب است که معتقد است مسلمان فقط در حد نماز و روزه هست آن هم هر که خواست، هرکه نخواست اشکالی ندارد همه مسلمان هستیم! اما در حوزه تمدن‌سازی نباید اسلامی اندیشید. امروز این دوتا جریان دارند به حاشیه می‌روند و این جریان که اسلام عقلانی، اسلام تمدن‌ساز، اسلام عدالتخواه، اسلام معاصر و اجتهادی. عصر امروز، عصر این است و نشاط و پیروزی ما نه در گرو ادامه خط تسلیم شدن به غرب است و نه در خط تحجر و مبارزه با هر چیز نویی است.ئاین نکته به نظر من خیلی مهم است. اهداف همین‌ها بود. حالا اگر بخواهیم ریز اهداف را در مسائل اخلاقی، علمی، عدالت، مسئله علم، تکنولوژی در همه عرصه‌ها هر کدام مفصل است. حالا  چون فرصت شما ظاهراً کوتاه است من به همین مقدار اکتفا می‌کنم.

مصاحبه کننده: با توجه به این که در حال حاضر ایران در یک برهه خاصی است و همین اتفاقاتی که در ایران می‌افتد به شکل خیلی کمتر و یک مقدار متفاوت اما ذاتاً یکسان در ترکیه هم دارد می‌افتد، فشارهای کشورهای خارجی، نسبت به ایران این بوده که در جهان اسلام هم یکسری از کشورها چهره واقعی‌شان را نشان دادند، مثلاً عربستان سعودی که تا سال‌های قبل، تا این حد چهره واقعی‌اش را نشان نداده بود در حال حاضر می‌بینیم که کاملاً مسئله جهان اسلام است فلسطین را رها کرده، بلایی که سر مردم یمن دارد می‌آورد. حالا با توجه به این که عربستان سعودی از یک طرف در جریان اسلام، و از طرف دیگر اقدامات تهدیدآمیز و تحریم‌های کشورهای غربی بالاخص آمریکا و حالا اسرائیل نسبت به ایران، ارزیابی‌تان نسبت به این موضوع چیست که این مشکلات اقتصادی که در هر دوتا کشور بالاخص ایران دارد خودش را نشان می‌دهد آیا جمهوری اسلامی ایران، مردم ایران از این مسیر می‌توانند سربلند بیرون بیایند؟ به چه شکلی؟ و ارزیابی کلی‌تان نسبت به این مورد چیست؟

استاد رحیم‌پور ازغدی: خیلی ممنون از سؤال‌تان. اولاً جالب است همین نکته‌ای که شما توجه دادید. بعضی‌ها و خیلی‌ها خواستند بین ایران و ترکیه، بین این دو ملت بزرگ که همیشه در واقع یک امت بودند جدایی بیندازند، رقابت منفی ایجاد کنند، دعوا سر ترک و فارس، دعوا سر شیعه و سنی، و به شکل‌های مختلف. و به لطف خدا نتوانستند. یک برهه‌هایی توفیق‌های کوتاه مدتی ایجاد کردند ولی نتوانستند. یعنی قضایایی مثل قضایای سوریه و عراق، شما دیدید، با هجوم ارتش‌های غربی، و کمک رژیم‌های فاسد نفتی منطقه، مثل آل سعود، مثل امارات و بعضی‌های دیگر، میلیاردها پول وارد عراق و سوریه و یمن و بحرین، و جاهای مختلف، حتی افغانستان و پاکستان، حتی کودتا در ترکیه کردند برای این که چند هدف را تعقیب کنند. اولاً نهضت بیداری‌های اسلامی که رژیم‌های وابسته به غرب را داشت یکی یکی سرنگون می‌کرد تونس، مصر، همین‌طور، یمن، بعد رژیم بحرین به خطر افتاد، خود رژیم آل سعود فقط شیعیان تظاهرات نکردند، درست است که از شیعیان در شرق عربستان از منطقه نطیف شروع شد که می‌دانید یک چهارم مردم عربستان شیعه هستند و عمدتاً هم در مناطق نفتی هستند که آنجا گنج و ذخایر آمریکایی‌ها و انگلیسی‌هاست. تا این‌ها حرف می‌زنند همیشه سرکوب می‌کردند. ولی در این قضایا جوانان اهل سنت در مدینه، در ریاض، در طائف قیام کردند و سرکوب شدند. خب این‌ها برای این که جلوی این بیداری اسلامی را بگیرند و از آن طرف جبهه مقاومت در منطقه، که از ایران تا عراق و سوریه، لبنان، غزه و فلسطین تداوم پیدا کرده بود و چهار شکست پی در پی رژیم اسرائیل در تهاجم‌های نظامی‌اش خورد که در تاریخ صهیونیزم سابقه نداشته است. چهار شکست پی‌درپی خوردند. در لبنان و غزه، از جمله جنبش مقاومت اسلامی، برای این که جلوی سقوط اسرائیل را بگیرند، جلوی سقوط این رژیم‌های منطقه را بگیرند در بیداری اسلامی، آمدند از پشت جبهه مقاومت، یعنی در داخل عراق و سوریه و یمن، شروع کردند به جنگ‌های داخلی با پرچم جنگ مذهبی. جنگ سلفی و علوی، جنگ شیعه و سنی و از این قبیل. خب اگر این گسترش پیدا می‌کرد همه جا را می‌گرفت. مثلاً ترکیه خودش بیش از 20 میلیون علوی دارد. بیش از یک میلیون و دو میلیون شیعه دارد. خود اهل سنت حنبلی هست، حنفی هست، شافعی هست، به لحاظ قومیتی کُرد هست، ترک هست. در هر کشوری بخواهی فتنه کنی این مسائل پیش می‌آید. ایران هم همین‌طور می‌شود. هر جایی بخواهی فتنه‌های قومی و مذهبی راه بیندازی همه کشورها تجزیه می‌شوند. این‌ها شروع به این توطئه کردند و مسلمان را به جان مسلمان انداختند. عملیات‌های جهادی استشهادی که علیه صهیونیست‌ها و علیه اشغالگران غربی در منطقه بود، بله ارتش آمریکا و انگلیس که آمدند کشورهای اسلامی را گرفتند و افغانستان و عراق را نابود کردند این را به عملیات‌های انتحاری علیه مسلمان‌ها تبدیل کردند یعنی جهاد اسلامی که علیه استکبار بود شد جهاد وهابی علیه مسلمان‌ها تکفیر. یعنی رهبری به جای محمدبن‌عبدالله(ص) شد محمدبن‌عبدالوهاب! آن محمد جایش را به این محمد داد. این سیاست انگلیسی و آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها بود. ولی به لطف خدا قضایا به طور زیادی مهار شد. جریان‌های داعش که بدنة داعش هم قربانیان این توطئه بودند. جوانان احساساتی، فریب خورده که به جای زدن دشمنان اسلام و مسلمین، آمدند خود مسلمین را زدند. بالاخره مهار شد، جریان‌های وهابی و تکفیری به دست جوانان مسلمان در عراق و سوریه سرکوب شدند و عقب رفتند. این‌ها چکار کردند؟ خب با ما چهل سال است که تحریم و تهدید و ترور ادامه دارد و هست. ما دیگر آبدیده شدیم! حالا بعد از این قضایا سراغ ترکیه آمدند با این که جریان‌های دولت ترکیه در مسائل سوریه، مواضع‌شان با مواضع ایران یکی نبود اما در عین حال، چون دشمنان می‌فهمند مردم ترکیه مردم مسلمان هستند، ترکیه یک دژ جهان اسلام و منطقه است و یک کشور با قدرت بالقوه و انرژی‌های زیاد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است. آمدند سراغ نابودسازی ترکیه. از کودتا تا جنگ‌های قومیتی، اگر بتوانند جنگ‌های مذهبی و از این قبیل. و اخیراً هم که تحریم ترکیه، یعنی همین‌طور که ایران تحریم بوده حالا روسیه و ترکیه همه توسط سرمایه‌داری غرب تحریم هستند. یک نوسان سریعی در واحدهای پول و ارز در ترکیه هم شد. همچنان هم این قضایا ادامه دارد. درست است که ما یک تفاوت‌هایی به لحاظ سیاست‌های منطقه‌ای داشتیم یعنی ایران، عمدتاً توجه اصلی‌اش روی جبهه مقاومت ضد آمریکایی، ضد صهیونیستی است ترکیه شباهت‌هایی دارد و تفاوت‌هایی در این قضیه دارد ولی شما ببینید غرب، ترکیه را دشمن تلقی کرده است! ترکیه را هم متعلق به خودش نمی‌داند با این که از قبل جزو ناتو است، مدام خواهش می‌کند برود در اتحادیه اروپا و تمایل به این‌ها داشته است اما آن‌ها ترکیه را خودی حساب نمی‌کنند، بالاخره می‌دانند این ملت ترکیه، ششصد سال قدرت اول اسلامی درجهان غرب بوده است، به این سادگی که رها نمی‌کند. ما امروز، سال به سال به همدیگر نزدیک‌تر شدیم، شرایط‌مان شبیه‌تر به هم شده است. من فکر می‌کنم اگر ایران و ترکیه، در سیاست‌های منطقه‌ای، اقتصادی و فرهنگی، به ریشه‌های مشترک‌شان برگردند و به هم نزدیک و نزدیک‌تر بشویم یک قدرت بسیار بزرگ منطقه‌ای و اسلامی غیر مرتجع، غیر ارتجاعی تشکیل می‌دهیم که هم به نفع امنیت و پیشرفت منطقه است و هم به نفع پیشرفت ایران و ترکیه است، به نفع جهان اسلام است، حتی غرب هم اگر عاقل باشد، باید به این اسلام کمک کند تا امنیت خودش هم تأمین شود. شما دیدید همین تکفیری‌ها وهابی‌هایی که خود همین غربی‌ها این‌ها را تربیت و تقویت کردند و به جان مسلمین در سوریه و عراق و یمن انداختند، بعد که این‌جا شکست خوردند همان‌ها برگشتند رفتند در اروپا و آمریکا، عملیات‌های تروریستی کردند. تروریست خوب یک مرتبه تروریست بد شد و به سمت خودشان کمانه کرد. دقت کنید، این‌ها آمریکا و اروپا هم که رفتند به اصطلاح گفتند جهاد، در خیابان با ماشین روی مردم معمولی می‌روند این که جهاد نیست، جهاد یعنی علیه ارتش اشغالگر، استکبار، علیه آمریکایی‌ها، علیه صهیونیست‌ها نه مردم. در خیابان و کوچه. بنابراین جهادشان هم انحرافی است و بازی خورده‌اند. ایران و ترکیه باید به لحاظ اقتصادی، به لحاظ فرهنگی، به لحاظ سیاسی، سیاست منطقه‌ای و جهانی، تا می‌توانند به هم چِفت شوند و الا جدا باشیم هر دو جدا جدا ضربه می‌خوریم ولی اگر با هم باشیم در کنار برادران عرب، آن وقت کارهای بسیار بزرگی به نفع تجدید حیات اسلامی خواهد شد.

مصاحبه کننده: چون نمی‌خواهیم خیلی وقت شما را بگیریم، آخرین قسمت که به اهداف اشاره کردید به این اهداف رسیده است و این چالش‌هایی که در داخل ایران است و انگیزه و اندیشه خیلی دیده نمی‌شود از نظر بعضی از مردم، این را چطور ارزیابی می‌کنید و آینده را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

استاد رحیم‌پور ازغدی: بخش اول را متوجه نشدم.

مصاحبه کننده: که یکسری از خارج از کشور فکر می‌کنند که دیگر در داخل چنان میل و رغبتی در مردم نیست.

استاد رحیم‌پور ازغدی: ببینید اولاً باید یک ملاک داشت که میل به انقلاب یعنی چه؟ انقلاب، یک کلیشة خشک شدة که امروز مُرده‌ریگ باشد یا روی دست کسی مانده باشد نیست. اگر یک چنین چیزی باشد من خودم هم به آن علاقه‌ای ندارم. یک چیزی از قبل مانده که همین‌طوری نگهش داریم! انقلاب، یک موجود زنده است. انقلاب اسلامی یعنی تلاش دائمی در جهت مادی و معنوی برای رشد هر چه بیشتر و رشد بی‌نهایت ملت، هم ملت خودمان و هم سایر ملت‌ها. آن وقت یک چنین چیزی چرا کهنه شود و چرا دیده نشود، مگر شعارهای انقلاب اسلامی چه بوده که بخواهد کهنه شود؟ شعارهای ما استقلال بوده، استقلال کهنه می‌شود؟ کدام ملتی است که استقلال نخواهد؟ وابستگی و بردگی بخواهد؟ آزادی بوده، کدام ملت است که آزادی نخواهد بگوید من دیکتاتوری می‌خواهم. جمهوری بوده، ما امروز کل مسئولین‌مان با رأی ملت سر کار می‌آیند. رهبری با انتخابات دو مرحله‌ای با رأی مردم می‌آید. رئیس جمهور، دولت، که بیش از 90- 95 درصد بودجه و امکانات کشور دست اوست با رأی مستقیم ملت می‌آید. مجلس، پارلمان ما که قانونگذار است همه با رأی مستقیم ملت می‌آید. دستگاه قضایی که هیچ جای دنیا انتخاباتی نیست نباید هم باشد آن هم با واسطه، چون رهبری خودش منتخب می‌شود آن‌ها هم به این سمت می‌شود و الا هیچ جای دنیا این‌طور نیست. مدیریت‌های شهر و روستا، شهرداران و شهر و روستا هم که همه انتخاب مردم است. بنابراین امروز، بعد از انقلاب برای نخستین بار در تاریخ ایران، پس از انقلاب اسلامی، سلطنت، جمهوری شده و تمام مسئولین با رأی ملت سر کار می‌آیند. حالا یک کسی بگوید آقا این شعارها کهنه شده، یعنی چه؟ یعنی دیگر انتخابات نمی‌خواهیم و استبداد می‌خواهیم؟ و این که این شعار جمهوری اسلامی بوده، مردم مسلمان هستند و گفتند ما جمهوری از نوع لیبرال و غیر دینی نمی‌خواهیم، جمهوری از نوع کمونیستی هم نمی‌خواهیم، ما جمهوری می‌خواهیم در چهارچوب ارزش‌های اسلامی. این را هنوز مردم می‌خواهند. اتفاقاً الآن اگر نارضایتی‌هایی هست و باشد مربوط به این نیست که چرا به این شعارها عمل شده یا می‌شود، مربوط به این است که چرا یک جاهایی درست به این شعارها عمل نشده است. یعنی مطالبه از مدیریت‌هاست که چرا به این شعارهای انقلاب و اسلام در بعضی جاها، ضعیف‌تر عمل شده و در بعضی جاها قوی‌تر. بنابراین انقلاب اسلامی هیچ وقت کهنه نمی‌شود چون شعارهایش شعارهای درستی است. اما باید مراقب باشیم که این‌هایی که با رأی مردم سر کار می‌آیند، وقتی سر کار می‌آیند به آن ارزش‌ها و شعارهایی که به مردم می‌دهند یادشان نرود. به وظیفه‌شان طبق قانون اساسی درست عمل کنند. بله ما این‌جا یک مشکلاتی داریم چنانکه ترکیه هم دارد و همه کشورها هم دارند. باید این را مدام ارتقاء دهیم ولی مبانی ایدئولوژی درست است. استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها، روش‌ها همواره اشکال دارد چون بشری است.

نکته دیگر این که مردم بی‌تمایل شدند. این را بر چه اساسی می‌گویید؟ معیارتان چیست؟ اغلب دنیا، اولاً اکثر جاها در 80 درصد کشورهای جهان انتخابات یا نیست یا اگر هست قلابی است. آنجا که شما اصلاً معیاری ندارید که بفهمید چه کسی موافق است چه کسی مخالف است. حتی جمهوری‌هایشان ارثی است یعنی پسر به جای پدر و پدر به جای پسر رئیس جمهور می‌شود. اما در 10- 20 درصد که انتخابات نسبی وجود دارد بعضی از این‌ها هم مردمسالاری‌هایی رقیق و ضعیف است. مثلاً ظاهر صحنه انتخابات است اما پشت پرده ارتش و کودتاست. در پاکستان این‌طوری بود. در ایران 3- 4تا زمان پهلوی انتخابات قلابی برگزار کردند همه‌اش دروغین بود پشت آن ارتش و شاه بود. در خود ترکیه، از بعد از سقوط عثمانی، خب همیشه انتخابات بوده ولی همیشه قدرت واقعی دست ارتش بوده و ارتش هم تحت کنترل آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها بودند و متحد با اسرائیلی‌ها. حالا اخیراً البته ارتش دارد در چارچوب قانون قرار می‌گیرد و رأی مردم دارد می‌آید که همین اسلام‌گرایی‌هایی که در ترکیه آمد با شعار حجاب، با شعار بازگشت به ارزش‌ها که همان‌ها را هم می‌بینید که خیلی‌ها نگذاشتند تحقق پیدا کند. یعنی شما در ایران چطور می‌بینید و می‌گویید بعضی از شعارها آنطوری که لازم بوده هنوز کامل تحقق پیدا نکرده، موانع واقعی داخلی و خارجی وجود دارد عین این قضیه در ترکیه است. مثلاً این جریان از مرحوم اربکان، در حزب رفاه رحمت الله علیه- که آمد و بعد آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها کودتا کردند و او را کنار گذاشتند تا الآن که این جریان حزب عدالت توسعه آمده، خب آن‌ها مدام هم خطر کودتا بوده، هم خطر برخورد با این‌ها، مهار این‌ها. همین که مدام به این‌ها می‌گویند رابطه‌تان را با اسرائیل باید محکم نگه دارید، و سر فلان قضیه باید فلان جور عمل کنید. خب رویشان فشار می‌آورند. مگر یکی از شعارهای این‌ها حجاب نبود؟ هنوز تا الآن نتوانستند همه موانع قانونی حجاب را بردارند با این که ملت یکسره با همین شعارها رأی داده است. پس خیلی چیزها هست که می‌خواهی انجام شود ولی به دلایلی ممکن است به طرح صددرصد نشود. این مسائل درست است.

اما از کجا ادبار و اقبال اجتماعی را بفهمیم که قبول دارند یا نه؟ خب در کشوری که دارد انتخابات برگزار می‌شود ما چهل است چهل تا انتخابات داشتیم همه حکومت با انتخابات سر کار می‌آید، البته طبیعی است که همه انتخابات در چهارچوب قانون اساسی است، نه خارج از قانون. کسی که مخالف قانون اساسی باشد که نمی‌گذارند بیاید رئیس یک کشور بشود، این مخصوص این‌جا نیست همه جای دنیا همین‌طور است. در یک کشور لائیک نمی‌گذارند اسلامگرا رئیس بشود، در یک کشور کمونیستی نمی‌گذارند یک لیبرال رئیس شود و در کشور سرمایه‌داری نمی‌گذارند کمونیست یا اسلام‌گرا بیاید رئیس کشور شود. طبیعی است که در یک کشور مسلمان، نمی‌توانی اجازه بدهی که رئیس جمهورتان لیبرال باشد، لامذهب و بی‌دین باشد، یا فرض کنید کمونیست باشد یا فاشیست باشد. اما آرای عمومی معیار خوبی است. اما از اول انقلاب تا الآن جزو بالاترین نصاب‌های انتخاباتی در جهان را در ایران داشتیم. حتی همان 9 سال پیش، سال 88 که انتخابات را به خیابان‌ها کشاندند و متأسفانه آن‌هایی که شکست خورده بودند ادعای تقلب کردند در حالی که واقعاً نبود، 11 میلیون اختلاف رأی، اصلاً امکان تقلب نیست و به خیابان‌ها کشاندند و درگیری و خیلی ضربه زدند. همان سال، شما مقایسه کنید انتخابات ایران را با انتخابات کشورهای اروپایی و آمریکایی. مثلاً انگلیس همان سال، انتخابات داشت. فکر می‌کنم چند ماه بعد از ما بود پارلمان بود یا.. یادم نیست. ایران 85 درصد شرکت کردند در انگلیس 30 درصد، یعنی نزدیک سه برابر. آن یک سوم این بوده است. چطور در انگلیس 30 درصد می‌آیند نمی‌گویید مردم سیستم را قبول ندارند و مشروعیت زیر سؤال رفته است. این‌جا 80 درصد، 85 درصد می‌آیند می‌گویید مردم رغبت ندارند؟ نمونه‌های دیگر. همین الآن 22 بهمن را نگاه کنید. در کدام کشور جهان ده‌ها میلیون مردم به خیابان‌ها می‌آیند و با حکومت و انقلاب تجدید بیعت می‌کنند؟ خب یک کشور دیگر را نمونه بیاورید. ما بعد از 40 سال هنوز ده‌ها میلیون مردم می‌آیند، با وجود این که مشگل دارند انتقاد هم دارند ولی همه می‌گویند ما سیستم را قبول داریم. خب شما به لحاظ جمعیت، بی‌نظیرترین جمعیت و میتینگ‌های خیابانی را ایران هنوز بعد از 40 سال دارد. به لحاظ انتخابات، جزو بالاترین نصاب‌های انتخاباتی جهان است، بر چه اساسی می‌گویید مردم قبول ندارند؟

و آخرین نکته‌ای که خواستم عرض کنم. بعضی از محورها هست که روی آن از قبل، خیلی تبلیغ کردند و هنوز هم تبلیغ می‌کنند. حتی تحصن مردم کشورهای همسایه ما، مسلمان، مثلاً مردم ترکیه. ما با هم مستقیم ارتباط نداریم شما از طریق رسانه‌های غربی راجع به ایران خبر می‌شنوید. ما هم از طریق رسانه‌های غربی راجع به ترکیه خبر می‌شنویم. دوتا کشور همسایه! ما باید این رسانه‌هایمان، شبکه‌های تلویزیونی‌مان، رفت و آمدهایمان خیلی با هم بیشتر بشود، مستقیم با هم حرف بزنیم تا ببینیم ما جزو نزدیک‌ترین ملت‌ها به هم هستیم. مثلاً قبل از انقلاب، تبلیغات کردند که اسلام‌گراها که در ایران بیایند زنان کلاً باید خانه‌نشین بشوند و هیچ فعالیت علمی و اجتماعی نباید داشته باشند. اگر آخوندها بیایند، اسلام بیاید، خمینی بیاید این کشور به عصر حجر برمی‌گردد و علم و تکنولوژی همه چیز تعطیل می‌شود و همه باید با الاغ و شتر رفت و آمد کنند. این‌ها را می‌گفتند. هنوز هم در دنیا دارند تبلیغ می‌کنند. چون دنیا خبر ندارد که این‌جا چه خبر است؟ خبر ندارد که 65 درصد دانشگاهیان ما خانم هستند، یعنی دانشگاهیان ما زنان و دختران ما بیشتر از پسرها هستند. در همه رشته‌ها. و در همه سطوح. چطور زنان سرکوب شدند؟ شعار این بود که حجاب و عفت حفظ شود، برهنه نباشد، و جنسیت برای خانه است، سکس با همسرت هست نه در خیابان و دانشگاه. شعار اسلام این بوده است. اما شما الآن آمدید خیابان‌ها را ببینید، فیلم‌های خیابان‌های ما را به مردم نشان دهید آن‌ها خیال می‌کنند این‌جا مثل طالبان است، افغانستان است، خب می‌بینید که اتفاقاً حجاب ناقصی که شرعی نیست ولی بالاخره یک حجابکی هست این‌جا با فرهنگ برهنگی و نفی حجاب باید مبارزه کرد و اغلب مردم هم تا این حد را می‌دانند. متدینین مردم که عقیده دارند و آن‌ها هم که خیلی مذهبی نیستند هم خیلی‌هایشان می‌دانند از جهت برهنگی و سکس و فحشا چه ضرباتی به خانواده‌های خودشان می‌خورد. یک عده هم هستند که طبیعی است، تابع قانون هستند، قانونی که کل ملت به آن رأی داده است ولی در عین حال شما می‌بینید این‌جا خانم‌ها در همه عرصه‌ها، در شوراهای مدیریتی شهر و روستا، در مجلس، در دولت، وزیر، وکیل، شهردار، مدیرکل، همه جا هستند و اکثر دانشگاه‌های ما 65 درصد دختر و خانم هستند. استاد دانشگاه، دانشجو، یا راجع به علم.

من می‌خواهم خواهش کنم این آماری که الآن به شما عرض می‌کنم من دارم طبق سند عرض می‌کنم اگر می‌شود این را بدانیم و منعکس بکنیم، این تصور که اسلام‌گراها خلاف علم و دین هستند، این‌ها دعواهای غربی و اروپایی بود. دین آن‌ها مسیحیتی که کلیسا می‌گفت با علم به آن مفهوم مادی که این‌ها تعریف کردند دعوا داشته و دارد. چون هم تعریف آن از علم غلط است و هم تعریف آن از دین غلط است. ولی دینی که این‌جا مطرح است، علم را هم درست تعریف می‌کند هم توسعه می‌دهد هم تأیید می‌کند و حمایت می‌کند. چنانکه بزگترین تمدن علمی در تاریخ را مسلمین در قرن‌های گذشته ساختند. این علومی که در غرب به آن علوم جدید می‌گویند این‌ها همه محصولات تمدن اسلامی بوده است، فیزیک، شیمی، مهندسی، فضاشناسی، گیاه‌شناسی، جراحی، صنعت، کشاورزی جدید، این‌ها همه کار این‌ها بود بعد به غرب رفت و غرب را غرب کرد. منتهی بعد دیگر آن‌ها ادامه دادند و مسلط شدند و مسلمین رها کردند و از اسلام هم فاصله گرفتند.

من فقط به چندتا آمار در حوزه دستاوردهای علمی و فناوری و تکنولوژی بعد از انقلاب اسلامی در ایران توجه می‌دهم که فناوری‌های کاملاً نوین که اتفاقاً غربی‌ها با این که همیشه شعار پیشرفت و توسعه و علم و تکنولوژی می‌دهند و ادعا می‌کردند ما می‌خواهیم شما توسعه یافته بشوید! می‌خواهیم شما متمدن شوید! به این دلیل آمدیم سرزمین‌های شما را اشغال کردیم. یعنی غارت و جنایت را این‌طوری توجیه می‌کردند. اما تا یک ملت مسلمانی بخواهد رشد علمی بکند، مثل الآن در ایران، به شدت جلوی آن می‌ایستند، با تحریم، با توطئه، با تحریف، به شدت نگران شدند، کارشکنی می‌کنند. یکی از علت‌های اصلی تحریم‌ها این است که جلوی پیشرفت‌های علمی ما را بگیرند از جمله در حوزه هسته‌ای و انرژی. چون ما که دنبال بمب اتم نبودیم، شما هستید که بمث اتم ساختید و دارید. این خیلی جالب است که رئیس دزدها رئیس پلیس شده است! تنها کشور در جهان که بمب اتم مصرف کرده، و جنایتکاران جنگی است آمریکاست. حالا این شده رئیس پلیس بمب اتم. دنیا این‌قدر احمقانه است. انگلیس، فرانسه، آمریکا، شوروی روسیه، چین، این پنج تا کشور، بعد هم پاکستان و هند هم ادامه‌شان، بعد اسرائیل را هم می‌گویند. خب شماها بمب اتم دارید، اصلاً بمب‌های اتمی از هیتلر و آلمان، بود، بعد که آلمان شکست خورد آمریکا و شوروی برداشتند همان‌ها را ساختند. هم موشکش را و هم بمب اتمش را. شما هزاران بمب اتم دارید، ولی کشورهایی که می‌خواهند از حقوق خودشان دفاع کنند تهدید اتمی می‌کنید! بمب اتم مصرف کردید، حتی بمب‌های با اورانیوم کمتر غنی‌شده در همین سال‌ها بی‌سروصدا در افغانستان و عراق و یمن مصرف کردند. بعد ایران دنبال انرژی هسته‌ای است برای کشاورزی، برای انرژی‌اش، برای مطالعات علمی‌اش، برای صنعتش، تحریم می‌کنند و جلوی آن را می‌گیرند. چهارتا فیزیکدان ما را ترور و شهید کردند. در دنیا اصلاً یک چنین چیزی نبوده است دنیا هم هیچی نگفت، چهارتا فیزیکدان ما را با کمک اسرائیلی‌ها و کمک گروه‌های تروریستی منافقین که فراری هستند ترور کردند. خب چرا این‌ها این‌قدر نگران هستند و این قدر فشار می‌آورند؟ برای این که هم از موضوع هسته‌ای ما می‌ترسند هم از رشد موشکی ما، بالاخره ایران به لحاظ تکنولوژی فضایی جزو باشگاه فضایی شد، جزء 9 کشوری که می‌تواند به فضا، فضانورد بفرستد. می‌تواند به فضا ماهوار بفرستد. تحریم‌مان می‌کنند که چرا می‌توانید؟ در حوزه هسته‌ای همین‌طور. ملت ایران، قبل از انقلاب بیش از نصف ملت ایران بیسواد بودند. اکثر زنان بی‌سواد بودند. غرب می‌خواست زنان برهنه و بی‌حجاب بشوند اما نمی‌خواست باسواد شوند. اصلاً ما قبل از انقلاب در ایران، مقالات و ارجاعات علمی و ثبت اختراعات و پیشرفت‌های چیزی به آن صورت در حوزه‌های نانو، هسته‌ای، فضایی، سلول‌های بنیادی نداشتیم، این‌ها همه محصول بعد از انقلاب است. قبل از انقلاب اسلامی، آمریکا، انگلیس و شاه پهلوی تبلیغات زیاد کرد که ما داریم پیشرفت می‌کنیم، از دست اسلام و دین خلاص شدیم می‌خواهیم دیگر پیشرفت کنیم! اما واقعیت چه بود؟ حتی شهرها بخش مهمی از جمعیت شهرنشین ایران قبل از انقلاب بی‌سواد بودند. ایران، زمان انقلاب، نزدیک 30 میلیون جمعیت داشته است، حدود 14 تا 16 میلیون کلاً بی‌سواد بودند یعنی سواد خواندن و نوشتن نداشتند. بعد از انقلاب اسلامی میلیون‌ها نفر در نهضت سوادآموزی باسواد شدند، اکثریت مردم باسواد شدند. حتی خود یونسکو و سازمان ملل رسمی اعلام کرد، آن‌ها که طرفدار ما نیستند، اعتراف کردند و چند بار این را گفتند، یعنی حدود 5 بار سازمان ملل اعلام کرد ایران، جمهوری اسلامی بعد از انقلاب موفق‌ترین کشور جهان بوده در مبارزه با بی‌سوادی. یعنی بالاترین نرخ رشد باسوادی و بالاترین نرخ رشد علمی را ما در بعد از انقلاب داشتیم. قبل از انقلاب کجا بوده؟ جمعیت شش سال به بالای ایران که زمانی که انقلاب شد، قبل از انقلاب، آخرین سال شاه، حدود 2 درصد بوده است! الآن به 88 درصد رسیده است. دقت می‌کنید، جمعیت شش سال به بالا که حساب می‌کردند نوشته سال 55، سال 56 ، 47/2 درصد بوده است کمتر از 5/2 درصد. سال 95 دو سال پیش که آمارگیری شده 88 درصد شده است. قبل از انقلاب، بیش از 70 درصد بزرگسالان ایران بی‌سواد بودند. و حدود 40 درصد کودکان فقط می‌توانستند به مدرسه بروند یعنی 60 درصد بچه‌ها به مدرسه نمی‌توانستند بروند. این زمان پهلوی بوده، زمانی که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در این کشور مسلط بودند. حالا چه خبر است؟ قبل از انقلاب، کلا ما در ایران 15 تا دانشگاه داشتیم الآن 2640 دانشگاه در ایران هست، ظرف همین 40 سال. قبل از انقلاب 47 هزار مدرسه بوده، بعد از انقلاب 5 برابر شده است. یعنی الآن بیش از 220 هزار مدرسه در این 40 سال ساخته شده و فعال شده است. جمعیت دو برابر شده است ولی تعداد مدارس 5 برابر شده است. تعداد دانشگاه‌ها بیست و چند برابر شده نه دو برابر. تعداد دانشجویان در ایران  25 برابر شده است. تازه تحریم بوده، جنگ بوده، یک کشور آرام بدون دشمن نبودیم که در شرایط عادی بخواهیم رقابت کنیم. خب شاخص‌های دنیا به لحاظ مادی برای توسعه‌های علمی همین‌هاست. یعنی تعداد دانشجویان کشور قبل از انقلاب حدود 150 هزار دانشجو بوده است الان ما حدود 5/4 میلیون دانشجو داریم. جمعیت دو برابر شده تعداد دانشجو چند برابر شده است؟ 25 برابر شده است. این چقدر سرعت است؟ در دنیا یک چنین سرعتی نبوده است. در خیلی از علوم رشته‌های تخصصی علم و تکنولوژی در ایران، حتی یک دانشجو و یک دانشگاه نبوده، اصلاً رشته علمی‌اش تا انقلاب در ایران نبوده است. کسانی که سال 57 که انقلاب شده، در ایران حدود 90 هزار دانشجو بوده در رشته‌های کارشناسی، الآن نزدیک 3 میلیون است. در مقطع کارشناسی ارشد و فوق لیسانس، آخرین سال رژیم شاه 6 هزار و خرده‌ای فارغ‌التحصیل و دانشجو داشتیم، الآن 730 هزار فارغ التحصیل کارشناسی ارشد در سال داریم که به زودی یک میلیون می‌شود. در مقطع دکترای حرفه‌ای، در آخرین سال رژیم شاه حدود 60- 70 هزار دکترای حرفه‌ای بوده و فارغ‌التحصیل و حدود 1200 فارغ‌التحصیل در گروه تخصصی. الآن نزدیک 100 هزار فارغ‌التحصیل دکتری در سال داریم. یعنی صد هزار خروجی دکتری دارد و اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها که زمان شاه 4 هزار بود الآن نزدیک صد هزار است. یعنی 4 هزار استاد دانشگاه هیئت علمی کجا؟ 90وخرده‌ای و صدهزار کجا؟ تعداد دانش‌آموزان چقدر بوده است؟ 40 سال پیش که انقلاب شده 7 میلیون و 700 هزار دانش‌آموز داشتیم الآن نزدیک 15- 16 میلیون دانش‌آموز است. که حالا با این جمعیت تقریباً سازگار است، بقیه‌اش همه جلوتر از جمعیت است. خب در زمینه علم و فناوری، دانشجویان 25 برابر شده‌اند، کل دانشجویان کشور فرض کنید حدود اکثر 200 هزار زمان انقلاب کمتر بودند، الآن 5/4، 5 میلیون، یعنی با دانشجویانی که از راه دور داریم مثل پیام نور، جمعیت بالای این حرف‌هاست، یعنی به شش میلیون نزدیک می‌شود با دانشگاه‌های غیر انتفاعی که هست. مقالات علمی در ایران، 16 برابر شده است نه دو برابر. الآن دو درصد تولید علم جهان در همه رشته‌ها دارد در ایران انجام می‌شود. با این که ملت ما بیش از 1 درصد جمعیت جهان نیست. دو برابر سهم‌مان داریم در جهان تولید علم می‌کنیم و در فهرست عالی‌ترین دانشمندان جهان که سازمانهای بین‌الملل غرب تهیه می‌کنند و اعلام می‌کنند الآن بیش از 200 دانشمند ایرانی در سطح برترین دانشمندان جهان نام‌شان قرار گرفته است. تازه به شما بگویم که خیلی‌ها این‌جا هستند اجازه مطرح شدن‌شان را نمی‌دهند چون ترورشان می‌کنند. همین شهید هسته‌ای که ترور شد الآن اسمش را فراموش کردم ایشان یک نابغه علمی در جهان بود. کاری که ایشان کرد که یک مسجد مسجدی هیئتی عادی بود که یک ریال هم از بیت‌المال پول نگرفت، جزو همین‌هایی بود که ترور شد، ایشان یک نابغه فیزیک در جهان بود. و کاری کرد که بسیاری از مؤسسه‌های علمی ظاهراً معتبر در آمریکا و اروپا یا چین و ژاپن هیچ وقت نتوانستند انجام بدهند و این به تنهایی بدون کمک هیچ کس این کارها را کرد. در حوزه پژوهش و تحقیق، پارسال بیش از 40 فرآورده علمی در اِشل جهانی در جهان از ایران ثبت شد. همین امسال تا الآن ظرف همین 9- 10 ماه، 115 فرآورده علمی ثبت شده است. فقط برای امسال ایران در سطح جهان است. و این روند مدام رو به گسترش است. تعداد پژوهشگر، حجم سرمایه‌داری در حوزه پژوهش، تعداد مقالات علمی که درجهان پذیرفته شدند، مقالات علمی داخلی و خارجی، تعداد ثبت اختراع، خب این‌ها هم جزو ملاکاتی است که همه جای دنیا این‌ها را معیار قرار می‌دهند که این‌ها از نظر علمی عقب هستند، جلو هستند، در حال رشد هستند، نیستند، سرعت رشدشان چقدر است؟ الآن تقریباً هیچ المپیاد علمی در جهان نیست که مقامات اول، دوم و سوم آن ایرانی‌ها نباشند. بچه‌های بعد از انقلاب این‌ها هستند. این‌ها در نظام آموزشی بعد از انقلاب تربیت شدند.

و آخرین نکته‌ای که عرض می‌کنم ایران، طبق اسناد بین‌الملل که همه آن‌ها را قبول دارند در تعداد مقالات و ارجاعات علمی رتبة ایران در تولید علم در جهان، سرعت رشد آن اول شد. یعنی سریع‌ترین رشد علمی داشته است. قبل از انقلاب، ما اصلاً مقالات علمی به زبان فارسی یا غیر فارسی حتی انگلیسی خیلی کم بود، اصلاً شمرده نمی‌شد، اصلاً ایران جزو فهرست بین‌المللی نبود، اما آماری که در پایگاه‌هایی هست که در دنیا به آن ارجاع داده می‌شوند مثلاً پایگاه "تامسون رویتر"، "آی.اس.آی" می‌گوید میزان تولید علمی قبل از انقلاب اسلامی در ایران، تقریباً هیچ بود نزدیک به صفر بود. دقت کنید الآن دارم عیناً سند را می‌خوانم می‌گوید رتبه ایران در جهان، رتبه 16 است و به شما بگویم شش هفت سال پیش رتبه 11 بودیم، یعنی 5 رتبه در همین چند سال اخیر پایین آمدیم. ما چند سال پیش رتبه 11 شدیم، الآن در سال 97 رتبه شانزدهم هستیم. الآن در منطقه، در سطح تولید علم، ایران اول است از همه این کشورهای این منطقه جلوتر است. تا قبل از انقلاب، اصلاً در رتبه بندی آن آی.اس.آی، ایران حضوری نداشته است. سهم ایران سال 57 یک درصد نبوده، یک صدم درصد بوده است. ایران پهلوی آمریکا و انگلیس، یک صدم درصد در تولید علم، سهم داشته است الآن بیش از 2 درصد است. یعنی 200 برابر. یک صدم درصد شده 2 درصد. نه دو صدم درصد. سرعت رشد 200 برابر شده است. یعنی در تولید علم جهان، ایران سهمش یک صدم درصد بوده در سال 57 که انقلاب شده است. دو سال پیش که آمار جهانی اعلام شد نزدیک به 2 درصد شده بود. 180 تا 200 برابر تولید علم دنیا. آمار تولید مقاله توسط محققین ایرانی، رشد آن 55 برابر شده است. البته ما یک اشکالی به این مقاله‌ها همیشه داریم، در شورای انقلاب فرهنگی هم همیشه بحث بوده که این مقاله‌ها را باید یک جوری بنویسید که مشکلات خود ما حل شود نه این که مشگلات غربی‌ها را حل کنید. مقاله یک چیزی که آن‌ها می‌خواهند می‌دهید آن‌ها به شما امتیاز می‌دهند ولی به درد آن‌ها می‌خورد ولی به درد مشگلات جامعه خودتان نمی‌خورد مشگلات جامعه خودتان را هم حل کنید. این یک مشگلی است که وجود دارد.

بنابراین آخرین آماری که طبق اسناد بین‌الملل دارم خدمت شما عرض می‌کنم این برای 2017 است. الآن 2019 هستیم. این برای یک سال و نیم پیش است، آخرین آماری که این‌جا هست. ایران هفدهمین کشور جهان شده در تعداد بیشترین ارجاعات علمی به مقالات ایرانی. حواس‌تان باشد ما در تحریم هستیم، حتی ما تحریم علمی هم هستیم یعنی خیلی از رشته‌ها اصلاً نمی‌گذارند که بچه‌های ما بروند در دانشگاه‌هایی که پیشرفته‌ترند و قوی‌ترند بروند درس بخوانند نمی‌گذارند بروند. همه دارد اینجا تولید می‌شود. "نشریه نیو سانتیس" در 2010 میلادی 9 سال پیش می‌نویسد ایران سریع‌ترین نرخ رشد علمی جهان را دارد و ایران یکی از چند کشور درجه 1 و پیشرو در تولیدات علمی شده است. - این را خواهش میکنم دقت کنید، به برادران ما در ترکیه بگویید که امیدوار باشید، شما می‌توانید ما و جوانان مسلمان هم می‌توانیم به سرعت رکوردهای جهانی را بشکنیم می‌گوید نرخ رشد علمی، سرعت رشد علمی در ایران 11 برابر میانگین جهانی است. یعنی 11 برابر ایران اسلامی سریع‌تر از میانگین جهانی دارد تولید علم می‌کند. سرعت رشد، نرخ رشد. و بعد می‌گوید و استناد می‌کند در وب سایت علم، می‌گوید آمار و ارقام این پایگاه را ببینید، الآن می‌توانید سرچ کنید بروید ببینید، راجع به همه کشورهای جهان آمار می‌دهد و مقایسه می‌کند که در جهان چه رتبه‌هایی وجود دارد. ایران در ثبت اختراعات جدید در جهان، الآن شانزدهمین کشور است. الآن این را که می‌گویم آمار 5 سال پیش، سال 92 است که در شورای انقلاب فرهنگی گزارش دادند، آنجا تا سال 92 حدود 27 هزار اختراع توسط جوانان محقق ایرانی در سطح جهان ثبت شد و ما بعد از انقلاب، تا سال 92 یعنی تا 5 سال پیش، ایران نزدیک به 370 مدال علمی در المپیادهای مهم جهانی گرفته است. نزدیک 370 مدال جهانی تا 5 سال پیش ما گرفته‌ایم در فیزیک،‌ شیمی، ریاضیات، پزشکی و... دانش‌آموزان ما.

مراکز علم‌سنجی جهانی، می‌گوید رشد علمی ایران با معیار جهانی فقط ظرف 12 سال، یعنی انقلاب سال 57 پیروز شده، تا سال 87، 18 برابر شده است. ظرف 12 سال سرعت رشد ایران 18 برابر بعد از انقلاب شده است. این مهم است: ایران سریع‌ترین رشد علمی در جهان را داشته است برای بیش از 10 سال. خب این‌ها انقلاب اسلامی است. ولایت فقیه که مدام می‌گویند آخوندها آمدند، دین آمد، تعارض علم و دین، این‌هاست. ما داریم چوب پیشرفت‌هایمان را می‌خوریم. این تحریم‌ها برای این است که ایران در حوزه هسته‌ای، نانو تکنولوژی، سلول‌های بنیادین و... پیشرفت نکند. هرچه پیشرفت می‌کنیم تهدیدها و تحریم‌ها بیشتر می‌شود. این‌ها دنبال رشد و توسعه ما و شما ایران و ترکیه نیستند. این‌ها دنبال جلوگیری از رشد و توسعه ما هستند. این‌ها می‌خواهند ما هیچ وقت مستقل نشویم، قوی نشویم، رقیب این‌ها نشویم، بی‌نیاز از این‌ها نشویم، مستقل نشویم، ما همیشه باید ضعیف بمانیم. می‌گوید اختراعات ثبت شده در ایران، تا یکسال و نیم پیش، بیش از 100 اختراع ثبت شده است. آن 26 هزار و اندی که گفتم برای سال بود. این می‌گوید تا 96، سیصدهزار اختراع جدید ایرانی در سطح جهان ثبت شده است. و در ثبت اختراعات، الآن ایران شانزدهمین کشور جهان است. در بیشترین اختراعاتی که در جهان ثبت می‌شود شانزدهم هستیم. در حالی که طبق اسناد همان نهادها اساساً شما فهرستی از اختراع و ابتکار در ایرانِ زمان پهلوی که یک رژیم سکولار غربزده غربگرا بود اصلاً نبوده و نداشتند. این نشان می‌دهد که رژیم و حاکمیت‌های غربی بر این جا جلوگیری بوده است. همه‌اش الگوهای وارداتی غربی بوده که شما فقط مصرف کنید، نفت بفروشید، دلار، مصرف کنید، شما ترجمه کنید، شما فکر نمی‌توانید بکنید، ما نمی‌گذاریم فکر کنید، نمی‌توانید هم فکر کنید و اصلاً اعتماد به خداوند، اعتماد به نفس، اعتماد به جوان‌ها، غیرت دینی، غیرت ایرانی، ملی، استقلال، عزت، فکر بازسازی تمدن اسلامی، پیشرفت با مدل ایرانی اسلامی در ترکیه با مدل اسلامی ترکی، در کشورهای عربی با مدل اسلامی عربی، همه جا، نمی‌خواهند بگذارند این فکر پیش برود.

حالا فرصت نیست در حوزه فناوری نانو، در حوزه هسته‌ای که این همه ما را تحریم می‌کنند چه اتفاقات عظیمی افتاده است. اگر این تحریم‌ها نبود، باز هم نمی‌توانند جلوی آن را بگیرند. جوانان ایرانی، می‌توانند در حوزه انرژی هسته‌ای برای کشاورزی، پزشکی، در حوزه فیزیک، در حوزه‌های مختلف تمدنی، یک انقلاب بزرگ ایجاد کنند. خب این‌ها آمدند ترور کردند، تحریم کردند، فشار می‌آورند، همان کاری که یک سطح ضعیف‌ترش را روی ترکیه دارند فشار می‌آورند، یک سطح فوق‌العاده‌اش را 40 سال است دارند روی ما فشار می‌آورند. قبل از هسته‌ای بوده، این‌ها بهانه‌اش هسته‌ای است قبل از هسته‌ای این مسائل بود. من خواستم بخشی از این آمار را عرض کنم. با این که طولانی شد. نمی‌دانم ملت برادر ترکیه، برادران و خواهران‌مان در ترکیه این عرایض را می‌شنوند می‌بینند یا نه؟ ولی خیلی مایل هستیم این گفتگوها و ارتباطات بیشتر باشد. همدیگر را بشناسیم و ما با همدیگر اگر متحد و یکی باشیم وضعیت علم، تمدن، صلح جهانی، همه چیز تغییر خواهد کرد. الآن علم و تکنولوژی دست وحشی‌هاست. این‌ها وحشی هستند. از این علم و تکنولوژی علیه بقیه و برای تسلط بر آن‌ها استفاده می‌کنند، همه‌اش جنگ درست می‌کنند. بمب‌های اتم، بمب‌های شیمیایی، بمب‌های میکروبی، تحریم، فشار، گسترش فساد، فروپاشی خانواده، گسترش فحشا، گسترش مواد مخدر، تروریزم، از علم و تکنولوژی در این مسیرها استفاده می‌کنند و همیشه هم علیه این‌ها شعار می‌دهند. شعار ضد تروریستی می‌دهند، اما وحشی در منطقه را این‌ها دارند هدایت می‌کنند. الآن داعشی‌ها را برداشتند چون در عراق و سوریه شکست خوردند دوباره دارند می‌برند افغانستان. حالا جالب است که داعش، طالبان را هم قبول ندارد. یعنی این‌ها می‌گویند طالبان کافر است! آنجا شکست خوردند، آوردن‌شان این‌جا توی افغانستان این بغل، که مثلاً به روسیه و ایران و چین و افغانستان و پاکستان چیز بکنند. چه کسی این کارها را می‌کند؟ آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها دارند این کارها را می‌کنند. تروریزم و تحجر را این‌ها دارند پرورش می‌دهند. جنگ داخلی بین مسلمان‌ها را این‌ها رشد دادند. این‌ها جلوی پیشرفت علم را دارند می‌گیرند. این‌ها فشار اقتصادی و تحریم را روی ایران و ترکیه و هرجای دیگری می‌آورند. نمی‌خواهند ما با هم متحد باشیم، نمی‌خواهند ما رشد کنیم، نمی‌خواهیم ما در مسئله علم و تمدن پیشرفت کنیم.

حالا شما انشاءالله در شبکه‌های مختلفی که ارتباط دارید این‌ها را کامل، تیکه تیکه، توی اینترنت، فضای مجازی، روزنامه‌ها، منتشر کنید.

مصاحبه کننده:‌ خب شد که موضوع‌های مختلف را خیلی خوب اشاره کردید.

استاد رحیم‌پور ازغدی: انشاءالله موفق باشید. تشکر از هر دوی شما دارم و سلام ما را به جوانان ترکیه بخصوص برسانید که امیدواریم به زودی رفت و آمدهای وسیع‌تری داشته باشیم.

والسلام علیکم و رحمه‌الله



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha