چه کسانی شیعه رضا ع نیستند؟ (سبک زندگی)
میلاد مبارک امام علی بن موسی الرضا ع _ مشهد _ ۱۳۹۳
بسمالله الرحمن الرحیم
در محضر شریف حضرت رضا(ع) هستیم. ایشان یک تعریفی از سبک زندگی شیعی کردهاند. امام رضا(ع) فرمودند همه شما به من محبت دارید میآیید اما حواستان باشد که خدا چه بندهای را میخواهد ما چه کسی را شیعه میدانیم؟ الآن همه ما و شما دوستدار امام رضا(ع) هستیم اما چند نفر از ما شیعه امام رضا(ع) هستیم؟
این روایت امام رضا(ع) را عنایت بفرمایید. به جناب عبدالعظیم که در ری هستند ایشان از زمان حضرت رضا(ع) و امام جواد(ع) و امام هادی(ع) بودند که آن زمان به تعقیب حکومت مخفیانه به ایران آمدند برای مبارزه با دستگاه بنیعباس و تبلیغ مفاهیم الهی در اینجا که بعد هم در ری به شهادت رسیدند. امام رضا(ع) به جناب عبدالعظیم(ع) می فرماید اگر شما آنجا رسیدید و شیعیان ما از اصول تشیع از شما پرسیدند و این که چه کسی شیعه است؟ فرمودند سلام ما را به آنها برسانید و بگویید که اگر میخواهید به ما نزدیک باشید و ما شما را درجبهه خودی بدانیم و در جبهه ما باشید چند اصل را به شما یادآوری میکنم سبک زندگی اهل بیتی و رضوی: 1) امانت. هرچه که متعلق به کس دیگری است و نزد شما قرار می گیرد حریم خصوصی اوست آبروی اوست، اموال اوست یک چیزی برای اوست سرّی است یا مالی یا هرچه. اگر در یک جامعهای هستید که امانت را نسبت به هم رعایت نمیکنید شیعه نیستید شما ما را قبول دارید اما ما شما را قبول نداریم. امانت شامل چه چیزهایی میشود؟ اگر یک کسی یک مسئولیت و حقالناسی را به عهده گرفته و گفته این مسئولیت با من، بودجهای که به من دادند... از بیتالمال و مسئولیتهای حکومتی شروع میشود تا یک کسی که به مسافرت رفته بچهاش پیش اوست یا یتیم است اموال او در اختیار اوست تا یک کسی که ناموس او پیش تو امانت است تا یک کسی که اسرار شخصی دارد تا یک کسی اموالش. امانت یعنی هر چیزی که کسی به کسی اعتماد کرده و این اعتماد رفته و خیانت به این اعتماد، فرمودند کوچک یا بزرگ، از مسائل شخصی تا حکومتی، هرکس به اعتماد کس دیگری خیانت کند شیعه ما نیست و این مسئله اینقدر مهم است که در روایتی دیدم که حضرت سجاد(ع) فرمودند که، حالا جدا از بحث سیاسی و این که کسی در کربلا ایستاده، ما دین را از سیاست جدا نمیکنیم ما میجنگیم و در راه دین شهید میشویم دین ما سیاسی است و سیاست ما دینی است دین ما سیاسی است یعنی دین ما به عدالت و حقوق اجتماع مربوط میشود به آن کار دارد و پای آن میایستد. فرمودند در عین حال، حالا از قضیه کربلا سالها گذشته، در یک مسئله شخصی شمشیری را که با او پدرم را در کربلا کشتند پیش من امانت بگذارند من در این امانت هم خیانت نخواهم کرد. اگر پیش من امانت بگذارند و من بپذیرم حتی به این اعتماد هم خیانت نخواهم کرد. چه کسی این حرف را میزند؟ حضرت سجاد(ع) که شاهد کربلاست و تا آخر عمر نتوانست لبخند بزند و آن صحنههای کربلا و عاشورا پیش چشمشان بود. این آدم میگوید اگر آن شمشیری که با آن سر پدرم را بریدند پیش من امانت بگذارند من به این امانت هم خیانت نخواهم کرد. یعنی به هیچ دلیلی به هیچ اعتمادی نباید خیانت کرد. اسرار خصوصی کسی را بیاوری پخش کنی آبرویش را ببری. مخصوصاً الان در این رسانهها و فضای مجازی و اینترنت و موبایلها چقدر خیانت به امانت و آبروی افراد میشود حریم خصوصی افراد را چلوی چشمهای دیگران میآورند! آبروی افراد را ببرند راست و دروغ را قاطی میکنند . یکی هم خیانت در خبر است رسانههای هم به این معنا خیلیهایشان دارند به امانت خیانت میکنند. تو رفتی از یک جایی گزارشی تهیه کنی به تو اعتماد کردند چرا یک جور دیگری گزارش میدهی؟ حالا بعضیهایشان که مریض هستند بعضیها هم آدمهای خوبی هستند ولی بیسوادند یک چیزی میگویی یک چیز دیگر از قول خودشان برمیدارند میگویند! تجربهام این است که 90 درصد از حرفهای بنده حرفهای خبرنگار است حرفهای من نیست یا برداشت خودش هست ما یک چیز دیگری میگوییم او یک چیز دیگری میفهمد و با یک کلمات دیگر گاهی خلاف این حرف ها را میزند این هم خلاف امانت است. منتهی خیانت عمدی نیست خیانت از سر بیسوادی است اما وقتی تو بلد نیستی و میآیی یک کاری را میپذیری این هم خیانت در امانت است چرا میپذیری؟ امانت یک دایره بسیار وسیع دارد هر اعتمادی که مربوط به جان کسی، مال کسی، آبروی کسی و حقوق کسی باشد در آن امانت به هر شکلی خیانت صورت بگیرد امام رضا(ع) فرمودند شما شیعه ما نیستید شیعه کسی است که وقتی به او اعتماد میکنند تا پای جانش پای این اعتماد بایستد و بگوید به من اعتماد کرده و خیانت نمیکنم فرمودند اگر اینطور نیستید این جامعه شیعه نیست اگر چک بیمحل میکشید شیعه نیستید. یک امانت، شهادت در دادگاه است شاهد یک قضیهای هستی یک جور دیگری میگویید خیانت کردی. فرمودند به آنها بگو اگر زیارت ما هم میآیید ولی امانتدار نیستید شما ما را قبول دارید ما شما را قبول نداریم. امام رضا(ع) به حضرت عبدالعظیم فرمودند به شیعیان ما بگو 2) اصل دوم صدق است. جامعهای که افراد به هم دروغ میگویند خانوادهای که زن و شوهر به هم دروغ میگویند، بازاری که خریدار و فروشنده بهم دروغ میگویند امام رضا(ع) فرمود ما شما را شیعه نمیدانیم شیعه دروغ نمیگوید. سیاستمدارانی که دروغ میگویند یا علیه همدیگر دروغ میگویند یا وعده دروغ میدهند امام رضا(ع) میفرماید شیعه ما نیستید. نویسندهای، هنرمندی، فیلمسازی که در اثر هنریاش دارد دروغ بزرگ به مردم میگوید و فریب میدهد یا دروغ را ترویج میکند فرمودند شیعه نیستید. پس: 1) امانتداری. 2) صدق. فرمودند که جامعه اسلامی – شیعی و اهل بیتی جامعه صدق است در بازار آن صدق است در هنر آن صدق است به هم دروغ نگویند دروغ هنری، دروع علمی، دروغ سیاسی، دروغ اقتصادی و دروغ خانوادگی. فرمودند همه باید در مناسبات اجتماعی شفاف باشند مثل کف دست و بتوانید به هم اعتماد کنید وقتی دروغ آمد اعتماد میرود. پس اصل بعدی صدق. دروغ گفتن. اصل سوم؛ ترک مجادله. فرمودند سر همه چیز با هم جرو بحث میکنند. من این جامعه را قبول ندارم. مجادله یعنی بحثهایی که هدف آن حقیقت نیست دو طرف میخواهند همدیگر را خراب کنند این مجادله میشود. ببینید مباحثه در اسلام مستحب است و لازم هم هست فرمودند در همه چیز مباحثه کنید بحث انتقادی، گفتگو، مشورت، حرف مخالف را بشنو، تضارب آراء، تضارت عقول. رشد جمعی و عقل جمعی. این جزو دستورات اهل بیت(ع) است فرمودند تکروی و استبداد اینها خلاف فرهنگ اسلامی و شیعی است. مشورتپذیر باشید و انتقادپذیر باشید و سر همه چیز از همه نظر بخواه. تجربه دیگران را جمع کن، انباشت تجربه، مشورت. اینها بسیار اصول درستی است. اما مجادله یعنی جر و بحث در مسائل مختلف، از مسائل سیاسی تا اعتقادی، تا مسائل بازار، تا مسائل شخصی و جدلهای شخصی. امام رضا(ع) فرمودند اگر اخلاقتان با هم اینطوری است که مدام با هم جر و بحث میکنید برای این که ثابت کنید او بد است تو خوبی! همه حرفهای او مزخرف است اما همه حرفهای تو درست است. دنبال حقیقت نیستید لجباز هستید فقط میخواهید همدیگر را خراب کنید در روزنامهها، در سایتها در مسائل شخصی، این طلاقها را شما بروید ببینید بسیاریاش به خاطر مجادله است! میگوید یک ضربتی زدی یکی هم نوش جان کن. مجادله یعنی روح انتقام و قلب کوچک، ضیق صدر و سینه کوچک، کسی که اهل مدارا و تحمل نیست. منطقی نیست. بحث او هم عصبی است. امام رضا(ع) فرمودند به آنها بگویید اگر در روابط اجتماعی مدام با هم جروبحث میکنید شما شیعه نیستید مجادله در امور بیهوده. یک حرفهای الکی که اصلاً فرض کنید که حرف تو ثابت شد خب حالا که چی؟ کدام حق به کدام حقدار میرسد؟ کدام حقی بر کدام باطلی بعد از این بحث تو غلبه پیدا میکند؟ خیلی از این دعواهای خانوادگی، اقتصادی، بازاری، اجتماعی و حتی سیاسی مجادله در امور بیهوده است به جای مباحثه اخلاقی و منطقی. با اخلاق و منطق بحث کنید. تا اینجا بحث کردن ثواب الهی و اجر الهی دارد تقرب به خداست چون بحث مباحثه و گفتگو، انتقاد و مشورت شما را رشد میدهد هم در مسائل مادیتان اقتصاد، مدیریت، دادگاهها، و هم در مباحث انقلابی و اجتماعی و هم در مباحث اعتقادی. از لحظهای به بعد که میبینید دارید با هم بحث میکنید نه برای کشف حقیقت بلکه برای خراب کردن همدیگر دارید بحث میکنید فرمودند از آن لحظه نشستن در آن جلسه حرام است ادامه آن گفتگو حرام است تا الآن این بحث اخلاقی بود ثواب بود از این به بعد گناه و غیر اخلاقی است و مایه سقوط شماهاست. این میشود مشاجره، مجادله آن هم در حرفهای بیخود. دیدید وسط بحثها دو نفر دارند از دوتا عقیده با همدیگر بحث میکنند یکیشان کم میآورد وسطش یک دفعه میگوید شما کفشهایت را هم واکس نزدی حالا آمدی اینجا برای ما یک مرتبه بحث روی کفش میرود! او میگوید نخیر واکس زدم او میگوید واکست اینطوری است و... اصلاً بحث یک جور دیگر میشود دیگر کسی به آن حقیقت کاری ندارد از این به بعد فقط دعواست! از این لحظه این دوتا با دوتا لات چاقوکش در خیابان با همدیگر هیچ فرقی ندارند ولو هر دویشان فیلسوف و پروفسور و فقیه باشند دانشمند و فیزیکدان باشند این دوتا همان لات چاقوکش هستند منتهی چاقویشان این الفاظ است هیچ فرق ماهوی با آن ندارند. مثلاً طرف دارد بحث میکند وسط آن اسم یک کتابی یا یک شخصی را میآورد مطالب آن را نقل میکند فرضاً یک بار اسم این کتاب یا آن شخص را اشتباه گفته است ده بار درست گفته یک بار هم اشتباه گفته حالا یک مرتبه آن مرکز کل بحث میشود که آقا شما که اصلاً نمیفهمی سواد نداری اسم این کتاب این است، این شخص آن است چرا فتحه را کسره خوندی؟ چرا تقی را گفتی نقی؟ این تقی است بیسواد! یک مرتبه بحث میرود به این سمتی که تو بیسواد هستی، خب آقا آن بیسواد، جوابش را بده. فرضاً این اسم را اشتباه گفت جوابش را بده! پس اینجا هدف تخریب تو هست کشف حقیقت نیست. شما اینجا این روایت را از حضرت رضا(ع) اصلاً لازم نیست هزارتا روایت بخوانید همین یک روایت. به زیارت امام رضا(ع) که میآیید به حرفهای او هم گوش کنید. دیدید در فرودگاه نوشته که هرکس زیارت امام رضا(ع) بیاید «مَن زارنی عارفاً بحقّی فقد وجب له الجنه» هرکس با شناخت به زیارت من بیاید بهشت بر او واجب است. ما آن «عارفاً بی» با شناخت را ترجمه نمیکنیم میگوییم هرکس زیارت من بیاید بهشتی است بهشت بر او واجب است. همین الآن چقدر آدمها بهشتشان چند بار واجب است؟ چقدر به زیارت امام رضا(ع) آمدند؟ پس همه اینها بهشتی هستند که! پس کارهایشان دیگرشان چی؟ این روایاتی که خود ائمه(ع) گفتند چه میشود؟ خب اینها شرط زیارت است «عارفا بحقی» حق ما و حق خودشان را بشناسند. حق آنها چیست؟ ولایت است. عرفان بحق ولایت چیست؟ اطاعت است خب همان امام رضا(ع) که میفرماید به زیارت من بیایید بهشتی میشوید اینها هم در کنار زیارت است والا اینها نباشد من شما را شیعه نمیدانم. شما دوستدار و عاشق ما هستید ولی شیعه ما نیستید چون امام رضا(ع) به حضرت عبدالعظیم(ع) میگویند به شیعیان ما سلام برسان و بگو اگر شما شیعهاید و میخواهید به ما نزدیک بشوید به شما بگویم چه چیزی و چه سبک زندگی باعث میشود شما به ما نزدیک بشوید؟ شیعه ما باشید یک) امانت با همه سعه آن بود. دو) صدق؛ هیچ جا بهم دروغ نگویید نه در سیاست، نه در اقتصاد، در خانواده. نه در ورزش. الآن مشکلاتی که متأسفانه در بحث فوتبال و ورزش داریم که یک ورزش اسلامی باید مایه شادی و نشاط و رقابت سالم مثل ورزشهای باستانی ما مروّج اخلاق باشد میگفتند درِ ورودی این زورخانهها را عمداً کوتاه میگفتند که هرکس داخل میآید سرش را پایین بگیرد و داخل بیاید، با تواضع و ادب. نه این که گردنش را بالا بگیرد و با سینهاش داخل بیاید. سرش را پایین بگیرد و داخل بیاید. یک مرتبه تبدیل کند به یک ورزشی که سر همه چیز باندبازی و بعد مسائل مختلف. که البته نمیخواهم بگویم همه جا اینطوری است ولی خب بعضی جاها هست که داریم میبینیم ورزش منهای ارزش. تفکیک ورزش از ارزش. مثل تفکیک دین از سیاست و مثل تفکیک اقتصاد از اخلاق. ورزش ربطی به ارزشها و سیاست ندارد. سیاست و ارزش اسلامی بعدش همین تربیت است. بعد میبینید بعضی جاها در رسانهها همه کار میکنند بعدش هم متوسل به جادوگر میشوند! اینها جادوگر هم دارند! دقیقاً یک فرهنگ خرافی، نه معنوی و یک فرهنگ ناسالم در بعضی از این عرصهها متأسفانه هست. میخواهم بگویم صدق در ورزش، صدق در سیاست، صدق در اخلاق، صدق در اقتصاد و بازار، سه) فرمودند ترک مجادله و بحثهای بیخودی در مسائل بیخودی!
چهار) اصل بعدی؛ دیدار با هم و توجه به یکدیگر. همان که حضرت فاطمه(س) به یک شکل دیگری فرمودند. امام رضا(ع) فرمودند من جامعهای را شیعی میدانم که مردم به دیدن همدیگر بروند با مجلسهای کم خرج ما چه کار کردیم؟ مجالسمان پرخرج شده و دیدارهایمان کم شده است! درست عکس همان چیزی که اهل بیت(ع) میگویند. آنها میگویند زیاد به دیدن همدیگر بروید، فامیل، دوستان، صله رحم داشته باشید و همدیگر را زیاد ببینید. ولی مجالس ساده و کمخرج باشد و بدون تشریفات باشد. یک چایی و دیگر هیچی. غذا هم میخواهید با هم بخورید یک غذای ساده، همان که خودتان میخورید یک کمی بیشتر. نه این که سفرههای آنچنانی و پز آنچنانی که طرف بگوید من اگر بخواهم یک بار اینطوری کنم و فامیلهایم را بیاورم حداقل باید یکی دو میلیون خرج میهمانی بکنم پس از خیر آن گذشتم! ما چقدر حقوق میگیریم که بخواهیم از این کارها بکنیم. امام رضا(ع) فرمودند من آن مردمی که رابطههایش با هم قطع است رابطههای احساسی و عاطفیشان با هم قطع است به دیدن هم نمیروند و نگران هم نیستند و احوال هم را نمیپرسند من آن جامعه را شیعه نمیدانم. جامعهای که در آن احساسات نیست عاطفه نیست نسبت به هم بیتفاوت هستند رابطههای اجتماعی قطع یا ضعیف است امام رضا(ع) فرمودند من شما را شیعه نمیدانم. وقتی شیعه هستید که همه همدیگر را دوست داشته باشید و به دیدن هم بروید از احوال هم خبر داشته باشید هر روز احوال هم را بپرسید حالا با این رسانهها که هر دقیقه هم میشود احوال هم را پرسید! قبلاً که این چیزها نبود نه ماشین بود نه موبایل بود آن موقع این حرفها را میزدند حالا که دیگر... اگر میخواهید به ما نزدیک شوید باید سبک زندگیتان اینگونه باشد. شما همین چهار سبک را از امام رضا(ع) ببینید که ما چقدر به اینها عمل میکنیم و اگر اینها عمل بشود چقدر اوضاع تغییر میکند. چقدر دعواها، طلاقها، قهرها کم میشود. چرا اینقدر قرص اعصاب میخوری؟ چرا اینقدر استرس؟ چرا اینقدر نگرانی؟ چرا تنهایی؟ امام رضا(ع) میفرماید جامعه اسلامی و شیعی جامعهای است که هیچ کس تنها نباشد و احساس تنهایی نکند همبستگی اجتماعی باشد، همه به فکر هم باشند، همه با هم تماس بگیرند، همه به هم توجه داشته باشند و نگوید مشکل تو به من ربطی ندارد. از هم بپرسند مشکلی؟ کاری؟ ببینید فرهنگ اهل بیت(ع) اینطوری است و متدینین واقعی اینطوری هستند وقتی به هم میرسند اول احوالپرسی میکنند بعد میگویند چه خبر؟ به این معنا که مشکلی چیزی نداری؟ کاری چیزی به ما نداری؟ بعد ماها چه کار میکنیم؟ وقتی به هم میرسیم و میگوییم چه خبر؟ اصلاً منظورمان این نیست منظور این است که غیبتی تهمتی و دروغی چیزی! بنشینیم توی جلسه و به ترتیب آبرو یکی را ببریم! چه خبر این معنا است. بعد طرف شروع میکند میگوید دست روی دلم نگذار یک مشکلی دارم! تا اینجا میرسد میگوییم دیگر آن مشکل خودست است! من خودم برای خودم مشکلات دارم. این تفاوت دوتا فرهنگ و دوتا چه خبر است! امام رضا(ع) میفرماید باید روابطمان طوری باشد که هیچ کس در آن محیط، فامیل، محله، شهر، احساس نکند که من تنها هستم، من بدبختم. هیچ کس به فکر من نیست. فرمودند اگر در جامعه شما کسی به این حالت برسد شما روابطتان روابط اسلامی نیست جامعه منهای احساسات و عاطفه و محبت، فرمودند جامعه شیعه نیست احوال هم را بپرسید به هم توجه کنید و از هم بپرسید که کاری داری من بتوانم انجام بدهم که من ثواب کنم به خدا نزدیک بشوم و مشکل تو هم حل بشود؟ ببینید اینها دوتا برداشت است. ایام نوروز و عید دیدنی میشود اینها صفات خوب نوروز است. چون در نوروز آمدند به امام(ع) عرض کردند یک جمعی ایرانی گفتند آقا عید نوروز است. ایشان فرمودند بله، خب بروید جشن بگیرید و بعد پرسیدند شما ایرانیها در عید چه کار میکنید؟ گفتند دیدن هم میرویم، لباس نو میپوشیم، عیدی میدهیم، احوال همدیگر را میپرسیم و... فرمودند اینها که بسیار خوب است، صله رحم و دیدن دوستان خیلی خوب است. احتمالاً بقیهاش را نگفته بوده که کارهای دیگر هم میکنند! مثلاً چهارشنبه سوری! یک بار من عرض کردم میدانید چهارشنبه سوری در تقویم ایران قبل از اسلام اصلاً نیست! دوتا چیز را با هم قاطی کردند آن وقت چیزی که حالا نداریم که حتی آن هم نیست. الآن میدانید که پرتلفاتترین و خشنترین جشن در دنیا جشن چهارشنبه سوری است! یعنی هیچ جامعه بشری اینقدر وحشیانه جشن نمیگیرد همه ملتها یک جشن سالانه دارند تلفات نمیدهند. جشن، یعنی شادی دور هم بگوییم و بخندیم. ولی جشن ما چهارشنبه سوری صحنه جنگ است. آن زمان شاه هم این چیزها نبود، آتش روشن میکردیم و از روی آن میپریدیم. یک سال چهارشنبه سوری مهمان خارجی از اساتید دانشگاهی بودند که آمده بودند توی هتل اینجا بودند اینها فکر کرده بودند که کودتا شده یا اتفاقی افتاده یا جنگ داخلی است! توی هتل ترسیده بودند بعد تماس گرفته بودند این طرفهای ما یک خبرهایی شده، چه شده؟ گفتیم هر سال همین است شما نترسید! خب این چه جشنی است که ما به این سبک میگیریم و هر سال چند صد نفر کور میشوند، شل و پر میشوند، یک عدهای کشته میشوند! آتشسوزی، خانه، ماشین! این چطور جشنی است؟ کجای دنیا اینطور جشن میگیرند؟ هیچ جای دنیا جشنی اینقدر پرتلفات و خشن ندارند. ما این را از کجا آوردیم؟ البته این میتواند یک کار سالمی باشد ضمن این که از نظر تاریخی هم به شما بگویم این که چهارشنبه آخر سال از روی آتش بپریم البته ما هم بچه بودیم از این کارها میکردیم تفریحی است عیبی هم ندارد منتهی توی شهر نه، توی بیابان. الآن هم اگر یک چنین چیزی باشد بتوانم بپرم میپرم! ولی میخواهم این را بگویم که پریدن از روی آتش، چهارشنبه آخر سال، هیچ ربطی به سنت قبل از اسلام یا به زرتشت هم ندارد. اینها 4-5تا چیز را با همدیگر الکی قاطی کردند اینطوری شده است. آن چیزی که در زرتشت بوده این بوده که زرتشتیها در پنجه... اولاً که در تقویم ایران زرتشتی قبل از اسلام اصلاً هفته نبوده! این شنبه تا جمعه که چهارشنبه توی آن است این مربوط به تقویم اقوام سامی و عرب بود. این هفته، بعد از اسلام توی تقویم ایران آمد ایران قبل از اسلام اصلاً هفته نداشته است سال 30 روز بود هر روزی یک اسم نداشت. دیگر هفتگی نداشتیم، چهارشنبه اصلا نداشته است. این شنبه، یکشنبه، جمعه و... اینها در تقویم قبل از اسلام نبوده است. این را دقت کنید، سی روز، هر روز ماه یک اسم داشت توی سنت زرتشتیها این بود که پنجة آخر سال، آن پنج روز و ده روز آخر سال، مثلاً ده روز اخیر، مقدسینشان روی پشتبامها میرفتند آتش روشن میکردند دور آن مینشستند یک اورادی میخواندند چون میگویند این ایامی است که احضار ارواح مردگان و اجدادمان میشود این آتش مقدس است روشن کنیم که ارواح میآیند گم نکنند پیدا کنند و به اینجا بیایند و یک عبادت حساب میشد اصلاً هیچ کس از روی آن آتش نمیپرید آتش یک امر مقدس بود از روی آن نمیپریدند روی پشت بام بعضی آتش روشن میکردند و این روزهای آخر سال به عنوان زیارت اهل قبور، ارواح و امواتشان بیایند این بوده است. پس نه چهارشنبهای بوده، نه از روی آتش پریدنی بوده و نه سرخی تو از من و زردی من از تویی بوده، اینها همه اختراعاتی است که بعداً شده است. این یک نکته.
پس اینکه از روی آتش بپرسیم اصلاً این کار سنت قبل از اسلام هم نیست. بعد این ترقه و بمب و این چیزها یک تروریزم اجتماعی که آدم بیرون میآید نمیداند زنده برمیگردد سالم برمیگردد یا نه؟ بچهاش رفته بیرون نمیداند الآن باید توی بیمارستان برود یا توی قبرستان؟ یا برمیگردد؟ اینها هیچ ربطی به آیین زرتشتی ندارد آنها اصلاً از روی آتش نمیپریدند. این را همینطوری ساختند و آوردند. یک چیزهایی را از غربیها گرفتند و یک چیزهایی از وحشیگریهای اختراعی خودمان بوده و ساخت خودمان است. و حتی میخواهم بگویم به زرتشت و ایران قبل از اسلام هم اینطوری نبوده است. بعد تازه آن یک جشن بوده که حالا جنگ شده است! جشن را جنگ کردیم. ما فقط یک نمونه جشن دیگر در دنیا دیدیم که اینقدر وحشیانه است آن هم گاوبازی اسپانیاییهاست که گاوها را وسط آدمها ول میکنند جشن میگیرند شاخ که فرو رفت اینها جشن میگیرند! فرو میرود توی شکمش که فرود میرود جشن میگیرم شنیدم آنها هم مثل هم تلفات میدهند! ما و اسپانیاییها، ما کس دیگری را در دنیا نشنیدیم که اینقدر وحشیانه جشن بگیرند. – حالا در یک بحث دیگر رفتیم – میخواستم عرض کنم که یک وقتی یک ایرانی شیرینی آورد، حضرت امیر(ع) فرمودند برای چی؟ گفت برای عید نوروز ماست. حضرت امیر(ع) تشکر کردند خوردند و گفتند عجب شیرینی خوشمزهای، نمیشود هر روز نوروز باشد؟
از امام صادق(ع) این تعبیر نقل میشود که این نوروزها را به این سبک جشن بگیرید اینها جشن خوبی است، اخلاق و خانواده تحکیم بشود، روابط و کمک به فقرا و نشاط خوب است، اینها اخلاق اسلامی است ولی نوروز حقیقی آن وقتی است که مهدی بیاید. نوروز یعنی روز نو. آن روزی حقیقتاً نو است که مناسبات جهانی تغییر کند، اخلاق بشر عوض بشود. حقوق همه مادی و معنوی رعایت بشود اینها خوب است نوروزهای خوبی است اما نوروز حقیقی آن روزی است که ایشان بیاید.
ببینید همین انتظار حضرت حجّت(عج) هم یک مسئله اینطوری است. هی همه میگویند که این جمعه نیایی چه کنم؟ من میگویم که بگوییم این جمعه بیایی چه کنم؟ اگر بیایی ما چه کار کنیم؟ چون این کاری که ایشان میخواهد بکند تغییر بسیاری از این روابطی است که ما داریم. میخواهد ما را آدم کند. من با خودم میگویم که آقا خدا کند این جمعه هم نیایی، چون این آرامش گورستانی ما بهم میریزد. ایشان میآید یک روابط اجتماعی را اصلاح کند، اخلاق و عقلانیت را، اقتصاد و سیاست را، عدالت را، عدالت یعنی مبارزه با ظلم. این هدف اصلی حضرت حجت(عج) است. مبارزه با ظلم یعنی اصلاح بسیاری از روابط غلطی که ما در زندگیمان داریم. حالا این را بفهم بعد بگو اگر این جمعه نیایی چه کنم؟ بعد ایشان هم میگوید ایشان بیایم چه کنی؟! چون من دیگر نمیگذارم این بازار شما اینطوری باشد، نمیگذارم روابط اجتماعیتان با فامیل و همسایه و دوست اینطوری باشد، نمیگذارم روابط اجتماعی، سیاسی و اخلاقی و خانوادگیتان اینطوری باشد من نمیگذارم از هر 5تا ازدواج، یکیاش طلاق باشد اسم خودتان را هم شیعه بگذارید! به حقوق همدیگر زن و شوهر احترام نگذارند، آبروی همدیگر را حفظ نکنند، به هم توهین کنند، همدیگر را اذیت کنند، من نمیگذارم. به اینها توجه داشته باشید که حضرت حجت(عج) بیاید میخواهد همین روایت امام رضا(ع) و حضرت زهرا(س) را عملی و جهانی کند اینها را بدان و بعد بگو اگر این جمعه نیایی چه کنم و راست بگو چون قرار بود صدق باشد. بله همه منتظر هستیم و میگوییم این سال دوازدهمین ماه خودش را هم دید ولی ما هنوز دوازدهمین ماه اهل بیت(ع) را ندیدیم! دوازدهمین ماه آسمان عدالت و توحید باز نیامد ولی این انتظار را ما داریم این غم را ما داریم اما این را توجه کنید که انتظار بازی و مستمسک نشود ما منتظریم آقا بیا آقا بیا هر جمعه همینطوری! بعد که بیایند یک جوری نشود که بگوییم آقا نیا، اشتباه کردیم، میخواستیم بگوییم نیا اشتباهی گفتیم بیا، اشتباه لپی بود!
امام سجاد(ع) فرمودند که منتظر آن روز باشید و از خدا بخواهید آن روز را ببینید اما این بهانهای برای شما نشود که بگویید حالا که ایشان نیامده ما به هر سبکی که دلمان بخواهد زندگی میکنیم. خیر، سبک زندگی معلوم و روشن است، همین سبک را باید بروید. – این روایت را گوش کنید خیلی مهم است - بعد حضرت سجاد(ع) فرمودند اگر در عصر غیبت بودید امام معصوم را ندیدید اگر در این عصر سالم و درست زندگی کنید در مسیر باشید شما نگران نباشید که ما یک زمانی بودیم نه پیامبر بود نه امام معصوم بود نه امام حجت آمده بودند ما همینطور یتیم و بیامام معصوم همینطور داشتیم زندگی میکردیم. فرمودند اتفاقاً برای شما بهتر است اگر در عصر غیبت امام معصوم، یعنی الآن مثل ما و شما، در مسیر درست زندگی کنید شما پاداش هزار شهید بدر و احد را که پیش چشم پیامبر(ص) و در رکاب ایشان شهید شدند را دارید ولو شهید هم نشوید. اگر درست و با همین اصول زندگی کنید پاداش شهید بدر و احد را در عصر غیبت دارید پس انتظار به این معنا نیست که حالا فعلاً همه را کنار میگذاریم برای وقتی که آقا آمد انشاءالله آن موقع اگر بودیم عمل میکنیم. نه، میگوید همینها اصول زندگی است البته حرف زدن آن آسان است ولی به هر صورت ما باید به این روایات را بگوییم و بخوانیم و بشنویم که سوء تفاهم نشود و یک تشیّع قلابی درست نکنیم و بعد همه این کارها را میگویند که به دیگران خدمت میکنید همه اینها را منّتی بدانید به خودتان نه به منّتی بر خدا یا خلق بگذارید که ما اینطوری زندگی کردیم. هر کاری کردید برای خودتان کردید خودتان دارید رشد میکنید دنیای خودت درست میشود و آخرت خودت درست میشود منّتی بر سر چه کسی میگذاری؟ باید بگویی خدا بر من منّت گذاشت که به دست من به خلقش کمک کرد.
این آداب میهمانی که در همین ایام هست به شما بگویم. از امام صادق(ع) پرسیدند یکی از کارهایی که خیلی پاداش دارد چه کاری است؟ فرمودند میهمان زیاد به خانهتان دعوت کنید ساده و آسان و کمخرج بگیرید یعنی یک نان و پنیر و چایی با هم بخورید ولی تا جایی که امکان دارد همدیگر را دعوت کنید البته برسید و به میهمان احترام بگذارید. وقتی میهمان خانه حضرت علی(ع) میرفت خود حضرت علی(ع) بلند میشد آب میآورد با حوله و قبل از غذا و بعد از غذا دست میهمانش را میگرفت که او بشورد و خشک کند و به امام حسن(ع) هم میفرمودند که با بچهاش همین کار را بکند، حوله و ظرف آب سر سفره ببر تو برای بچهاش این کار را بکن و من هم برای پدرش. خب احترام به میهمان. بعد در فیلمها و شوخیها میبینید که یکی از پروژههای خیلی پیچیده این است که نزدیک ایام عید دیدنی میشود چه کار کنیم که میهمان نیاید یا اگر آمد در زد در را باز نکنیم یا به مسافرت برویم که میهمان نیاید. حالا مسافرت هرکس میخواهد برود ولی به این دلیل که نباید برود آدرس بدهیم یک جور دیگر، یا مثلاً میگوید تلفن بده میگوید 0912 هشتصد و خوردهای! که پیدایت نشود. یکی از غصهها و غمها این است که آی فلانیها نیایند!
امام صادق(ع) میفرماید وقتی برایتان میهمان میآید خدا را شکر کنید و از میهمانتان خیلی تشکر کنید شما به میهمانتان مدیون هستید. طرف گفت آقا ببخشید مثل این که اشتباه شده ما میزبان هستیم او میهمان است او آمده برای ما مشکل درست میکند زحمت و غذا و... باز آخرش ما مدیون او هستیم؟ امام صادق(ع) فرمودند بله، برای این که وقتی میهمانی به خانه شما میآید یک چیزی برای شما میآورد و یک چیزی از خانه شما با خودش بیرون میبرد. با خودش به خانه شما پاداش و برکت الهی میآورد حتی اگر خودش آدم خیلی اخلاقی و آنچنانی هم نباشد همین که میهمان است و با خودش که از خانه شما میرود یک گناهانی را از شما بیرون میبرد و بیرون میریزد. میهمان وقتی میآید برکت و نعمت میآید توجه و محبت خدا و پاداش میآید وقتی که میرود بخشی از گناهان خانواده شما آمرزیده میشود حالا فهمیدی که چه کسی مدیون است؟ تو چه کار کردی یک وعده غذا به او دادی یا یک رختخوابی پهن کردی شب خوابید کاری نکردی، ولی او چقدر به تو برکت رسانده است. این یک نگاه به میهمان است یک نگاه هم نگاه بعضیها از ماهاست. اصلاً اگر شما در این روایات ریز شوید میبینید 90 درصد از سبک زندگی ما قلابی است و اصلاً ربطی به اهل بیت(ع) ندارد. ما فکر کردیم تشیّع همین زیارت و عزاداری است نمیدانیم زیارت و عزاداری مقدمهای برای همینهاست که دنیا و آخرت ما متحول بشود.
یکی از شاعرهای بزرگ ما، شعر و ادبیات ایران به نظر من غنیترین شعر و ادبیات جهان به لحاظ معرفت و معنویت است، درس توحید و اخلاق است عرفان حقیقی و عرفان راست و درست است یعنی زیباترین شعرها و نثرهای به لحاظ قالب و فنّ، معمولاً زیباترین محتواهای اخلاقی و اسلامی را دارد همین بحثهای حافظ و مولوی و سعدی و عطار و سنایی و... اغلب اینها، پر از مطالب ارزشی است. خیلی از اینها تفسیر قرآن و روایات است. دلم گر خدایی است که به دست من گندم برای پرندگان میریزد. خدا دارد روزی او را میدهد من از خدا تشکر میکنم و شاکرم که به دست من دارد روزی این پرنده و یاکریم را میدهد چطور از خدا تشکر کنم که من را واسطه رزق خود کرد و به یک پرندهای یا به یک انسانی. خب اینها یک نگاه است یعنی خودت را مدیون بدان، تو طلبکار نیستی وقتی هم داری یک کار خوب میکنی خودت را بدهکار بدان، نه طلبکار. بگو خدا به من لطف کرده، خدا به من لطف کرد زندگی یک فقیر، یتیم، مشکلداری را من حل کردم محبت با همه، محبت با خانواده.
پیامبر اکرم فرمودند که خداوند اینقدر سفارش زن را کرد که من گمان کردم که هیچ زنی را حتی بداخلاقترین زن را نمیشود طلاق داد مگر زنی که اهل فحشا باشد و اخلاقش فاسد باشد اینقدر که خدا سفارش زن را کرد به نظر من آمد که طلاق حرام است هر زنی را هر طور باشد باید تحملش کرد حتی اگر تو را اذیت بکند. یعنی به زن توهین نکنی، تهدیدش نکنی، اذیتش نکنی. آن وقت شما ببینید ما الآن در جامعهمان اینطوری هستیم؟ حضرت امیر(ع) فرمودند که من توفیق نداشتم که با فاطمه سالهای زیادی زندگی کنم اما در تمام زندگیای که ما با هم داشتیم در تمام دوران زندگی مشترک هرچه مرور میکنم یک خاطره تلخ ندارم هرگز من را ناراحت نکرد و هرگز من ایشان را ناراحت نکردم در تمام زندگیمان ما یک خاطره تلخ از هم نداشتیم با این که زندگی ما خیلی سخت بود مدام در جهاد و مبارزه و انفاق و فداکاری برای خلق گذشت. یک خاطره بد که ایشان اذیت شده باشد یادم نمیآید یا ایشان من را آزار داده باشد یادم نمیآید. این میشود یک خانواده اسلامی. بعد فرمودند که در تمام زندگی حتی یک دستور من به ایشان ندادم که باید این کار را بکنی. هیچی را بر ایشان من تحمیل نکردم اما یک بار به یاد نمیآورم ایشان بداند نظر من چیست و من چه میخواهم آن کار را نکند و خلاف آن را انجام بدهد من یک بار به ایشان دستور هیچی ندادم که باید این کار را بکنی! اما یک بار نشد ایشان خلاف نظر من کاری را انجام بدهد با این که من چیزی هم نمیگفتم.
حضرت(ع) فرمود من دوجا آرامش پیدا میکنم یکی در سجده و نماز، یکی هم فاطمه(س). در برابر انواع و اقسام مشکلات و فشارها با هم حرف میزدیم و من آرامش میگرفتم. ما چطوری هستیم؟ ما رفتارمان با خانوادههایمان و با هم چطور است؟ مقایسه کنیم و بعد ببینیم که داریم به کدام سمت میرویم و به کدام سمت باید برویم؟ من یک جایی خواندم ما حدود 19 میلیون مادر داریم که دارند نقش پدر را ایفا میکنند یعنی باید بروند کار کنند تا خرج زندگیشان تأمین بشود حالا شوهر یا از دنیا رفته یا طلاق گرفته یا اگر هست نمیتواند کار کند یا اصلاً میتواند ولی این مجبور شده خرج خانه را بدهد و باید کار کند. تقریباً 19 میلیون مادر مجبورند که هم نقش مادر را ایفا کنند و هم نقش پدر را. یک رقم بالایی است! باید برای این یک برنامه داشت. 3 میلیون زنِ سرپرست خانواده داریم یعنی زنی که مجبور است کاری را انجام بدهد که فقه ما از او نخواسته ولی به هر دلیل ما الآن سه میلیون زن سرپرست خانواده داریم. حالا اینها هم در برنامهریزیهای حکومتی و هم در برنامهریزیهای اجتماعی. خب حالا بعضیها میگویند وظیفه حکومت و دولت است راست هم میگویند حالا مسئولین به وظایفشان یک جایی عمل نکردند یا نتوانستند عمل کنند پول و بودجه ندارند به هر دلیلی، یا بهانه آورده است این از تکلیف مردم نسبت به همدیگر چیزی کم نمیکند بلکه تکلیف را بیشتر میکند یعنی وقتی که میبینی این کمک میخواهد اگر در فامیل یا خانوادهای زنی داری که دارد خانواده را تأمین میکند هم کار مرد را بکند و هم کار زن را بکند میفرماید اگر فامیلها و بستگان و آشناهایشان و هم محلهایها بیتفاوت باشند و محل نگذارند اینها عذاب خدا را خواهند چشید. میبیند این نمیتواند اجاره خانهاش را بدهد خرج بهداشت بچههایش را، خرج لباس و غذایشان را بدهد چه برسد به خرج تحصیلاتشان، یک زن با چهار – پنجتا بچه است از این خانه به آن خانه میرود کار میکند و باز هم نمیتواند زندگی را تأمین بکند اهل بیت(ع) فرمودند اگر چنین کسانی را میشناسید و میتوانید کمک کنید و به آنها کمکی نکنید جهنمی هستید و اگر بیتفاوت از کنار اینها عبور کنید شما خیانت کردید! خب ما فکر میکنیم با حرم و زیارت امام رضا(ع) رفتن تمام این خلأها پوشیده میشود! آن وقت سطح رفاه مردم در ایران به سرعت بالا رفته یعنی چون شماها ایران 35 سال پیش را ندیدید واقعاً زمان شاه، ایران نسبت به الآن یک خرابهای بود! اصلاً کسی نمیتواند تصور کند. شما عکسهای آن زمان را با عکسهای الآن نگاه کنید در بعضی از جاها و بعضی از حوزهها تفاوت به اندازه صد سال هست هیچ روستایی تقریباً نه آب داشته، نه برق داشته نه جاده داشته، هیچی! با این سرعتی که خدمترسانی شده، کمتر جایی بوده که خیلی سریع به لحاظ مادی رشد شده است شماها چون در این دوران هستید فقط مشکلات را میبینید حق هم دارید یا همیشه با یک جاهایی که وضعشان واقعاً بهتر است یا خیال میکنید بهتر است مقایسه میکنید که همانجا را هم باز میروید میبینید این طوری که توهم میکنید از دور سراب است! میبینید یک مشکلات دیگری دارند برای این که افسردگی و خودکشی در آن جامعه از جامعه تو بیشتر است! چرا بیشتر خودکشی میکنند اگر وضعشان از تو بهتر است؟ چرا بیشتر تجاوز جنسی و خشونت و خیانت هست؟ چطوری است که از دور یک جامعه آمریکایی ساختند که آی خدا میشود ما یک روز هم برویم به آمریکا و به آمریکا دست بزنیم! این خارجیها را ببینیم آی دستمان به یک خارجی خورد! از نظر ما خارجی همان سه – چهارتا کشور است از نظر بعضیها کل این دنیا خارج و خارجی نیست بعد میبینید بعضی از اینها بیچارهها از نظر اقتصادی بالاترین تورمها و گرفتاریها را دارند در خود آمریکا 50 میلیون آدم گرسنه است که با کوپن دارد غذا میخورد و الا از گرسنگی میمیرد. مدام میگویند جامعه مدنی! بهترین جامعه مدنی همینها هستند بیشترین خشونت در جهان، بیشترین آدمکشی و بیشترین جنایت، بیشترین تجاوز جنسی، بیشترین اعتیاد، بیشترین خودکشی در همین جامعه است چطور اینها مدینه فاضله ما و جامعه مدنی سرمایهداری است؟ یک طبقهای ثروتمند هستند آنها هم دارند دنیا را غارت میکنند الآن بدهکارترین کشور جهان آمریکاست و طلبکارترین کشور جهان هم چین است. آمریکا بدهکارترین کشور جهان است چندصد میلیارد دلار بروید ببینید رسماً خودشان هم اعلام میکنند اینها با همین جنگ و ربا این که دلار بدون پشتوانه در دنیا چاپ کنند با همین هالیوود و فرهنگسازی و ارعاب و... با این چیزها سر پا ماندهاند بخواهند سالم زندگی کنند ازهم میپاشند. خب برای ما جامعه مدنی میسازید؟ خب اتفاقاً در ایران ما رشد بعد از انقلاب... آنهایی که قبل از انقلاب را دیدند و اول انقلاب را تا الآن دیدند میفهمند به لحاظ مادی کشور خیلی پیشرفت کرده و خیلی سریع پیشرفت کرده است. به لحاظ اتفاقاً اخلاقی و فرهنگ زندگی ما پیشرفت کافی نداشتیم برعکس که انقلاب اسلامی گفتیم و میگوییم که اصل این انقلاب برای تربیت انسان است، برای فرهنگ است، اقتصاد وسیله ابزاری است ولی برعکس آن عمل کردیم یعنی در این 35 سال واقعاً در بسیاری از پیشرفتهای علمی، اقتصادی، رفاه، رکورد زدیم به حدی که سازمان اقتصاد جهانی، سازمان ملل، صندوق بینالمللی پول، با این که آنها نمیخواهند اعتراف بکنند ولی در آمارشان رسماً گفتند که سطح رفاه در ایران بعد از انقلاب، هر 13 سال دو برابر شده است یعنی هر 13 سالی که بعد از انقلاب گذشته، سطح رفاه در جامعه دو برابر شده است و این سرعت خیلی بالایی است. با وجود این که ما تحریم هم بودیم و هستیم. ولی به لحاظ اخلاقی و فرهنگی و تربیتی ما چقدر رشد کردیم؟ من اتفاقاً میگویم که ما در مسائل مادی، تا حدودی انقلابی عمل کردیم البته اشکالات زیاد داریم همین سبک زندگی، اخلاق، انسانیت، الگوی مصرف درست، اینجاها اتفاقاً ما رشد زیادی نکردیم. یکی از پرمصرفترین و اسرافگرترین ملتهای جهان هستیم آن وقت قرآن میفرماید خدای متعال از مسرف متنفر است یعنی از ما متنفر است مدام میگوییم جهان سرمایهداری ریخت و پاش میکنند! هم اروپا، آمریکا و ژاپن، به جان خودتان نه، به جان خودم که از مقدسات عالم است، جان شما هم از مقدسات عالم است یعنی هر انسانی جانش، حتی حیوانات هم جانشان از مقدسات عالم است، اینها از اغلب ماها سادهتر زندگی میکنند من ندیدم اسراف کنند. رفتیم خانه یک استاد دانشگاه اروپایی، خانه کوچک، ریخت و پاش و چیزهای لوکس ندیدیم. مصرف انرژی و سوخت او خیلی یکصدم ما بود، یک عدهای آنجا یک طبقات سرمایهدار هستند آنها مفت میخورند و میپاشند که در فیلمها میبینید مردم معمولیشان از ما و شما خیلی سادهتر زندگی میکنند اصلاً نمیتواند اسراف کند، چون گران است! استاد ژاپنی در خانهاش بودیم میگفت ما یک ساعت خانه را گرم میکنیم که خانه هوا بگیرد بعد خاموش میکنیم با لباس گرم و کاموایی توی رختخواب میرویم میخوابیم. بعد آمدیم ایران میبینیم زمستان توی برف، لباسهایشان را درمیآورند بعد باز خانه گرم میشود پنجرهها را باز میکنند! بعد گفت شما چطوری زندگی میکنید؟ از کجا میآورید؟ گفتم آقا نفت مفت، پول مفت، بچه پولدار ملی! تا نفت است خرج میکنیم بعد هم که نبود دیگر هر بلایی بخواهیم همان موقع سرمان میآوریم! میخواهم بگویم در سبک زندگی به این مسائل توجه داشته باشیم.
من دیدم در یکی از این کشورها که در آسیای شرقی است طرف استاد دانشگاه است گفت من لباس بچهام وقتی کوتاه میشود اگر کهنه نشده باشد چندین بار مصرف میکنیم. یکی از دوستان ما آنجا بود جزئیات آن را تعریف میکرد ما خودمان هم این را کسان دیگر هم شنیدیم. میگفت خیلی عادی است مثلاً من لباس را میآورم به همکارم یا به همسایهام میگویم این لباس بچه من چند بار پوشیده الآن به او کوتاه شده این برای بچه شما باشد. او هم تشکر میکند لطف کردی. حالا برو این کار را در ایران انجام بده. ما تجربه کردیم یکی از لباسهای بچهمان را خانم ما داد به یکی از آشناها که این لباس استفاده شود فکر کرد کفرستان است نمیدانست اینجا جامعه اسلامی است! گفت این لباس برایش کوتاه شده اگر به درد بچهتان میخورد این را استفاده کنید. ناراحت شد، قهر شد، دعوا شد، گفتند به ما توهین شده! پس اخلاق اسلامی بین ماها کجاست؟! این همه تغییر مبلمان خانهها، پرده و... در همین ساختمانی که ما اول رفته بودیم چند سال پول دادیم تا بالاخره صاحبخانه شدیم. رفتیم آنجا بعضی از همسایهها ما که آدمهای بسیار خوبی هستند همین اول دیدیم این کابینتهای آشپزخانه را همه را عوض کردند! برای چی؟ چند میلیون دادند که مدل کابینت آشپزخانهشان را عوض کنند! در این کشورهای دیگر کجا این کارها را میکنند؟! ما که ندیدیم و نشنیدیم بلکه خلاف آن را دیدیم سادهتر زندگی میکنند. یک عده چون گران است و یک عده هم چون فرهنگشان اینطوری است ما در فرهنگ زندگی و سبک زندگی و اخلاق زندگی خیلی مشکل داریم خیلی از رفتارهای ما نه اخلاقی است نه عقلانی است! نه اسلامی است نه حتی عقلانی سکولار است! یعنی اگر اهل دنیا هم باشیم چرتکه هم بیندازیم که آخرت و اخلاق نه، ما خیلی جاها باید رفتارهایمان را اصلاح کنیم. به این روایات هم کاری نداریم! امام رضا(ع) همان گنبد و کفترهایش و... را میشناسیم! از امام رضا(ع) این روایات را نمیشناسیم همین روایاتی که من برای شما خواندم چند نفرتان اینها را میدانید و چند نفرمان به اینها التزام عملی داریم؟
هشتگهای موضوعی