امام جعفر صادق ع؛ انقلاب در انقلاب (2) (سیره سیاسی امام با دو رژیم اموی و عباسی)
سلسله نشستهای " انسان ۲۵۰ ساله"- دفتر نشر آثار رهبری _ مشهد_ میلاد امام صادق ع _ ۱۳۹۷
بسمالله الرحمن الرحیم
زمان امام حسن(ع)، امام حسین(ع) حتی حضرت سجاد(ع) مردم بنیامیه را دیدند علی(ع) را هم دیدند، حسن را هم دیدند، حسین را هم دیدند، مقایسه میکنند میدانند اینها پلید و خائن هستند. در ذهن هیچ کس نبود که بنیامیه حکومت اسلامی است. میگفتند حکومت فاسد است ولی خب زور دارند سر کار آمدند مجبوریم تحمل کنیم. اما راجع به بنیعباس این نبود واقعاً فکر میکردند اینها علوی و انقلابی و اهل بیتی هستند. اینها واقعاً آمدند حکومت دینی برقرار کنند. اینها را میگویم برای این که ببینید کار امام صادق(ع) چقدر سخت و پیچیده است. حالا سعی میکنند این حکومت جدید با این مشخصاتی که دارد طبق این تحلیل، که تحلیل دقیقی هم هست حکومت را سرگرم نگه دارند، بازی بدهند، و مسیر خودشان را هم بروند. این خیلی کار سختی است که دو گروهی که با همدیگر علیه رژیم قبل کار میکردند حالا رژیم را آنها گرفتند افکار عمومی بازی خوردند حالا بخواهید با آن رژیم خودت دربیفتی در حالی که همه چیز همدیگر را میدانید. تقیه با این یعنی فریب دادن این رژیم چقدر قدرت و نبوغ و پیچیدگی میخواهد و امام صادق(ع) این کار را کردند. و امام صادق(ع) هنوز از دنیا نرفته بودند این رژیم را افشاء کردند که اینها انقلابینما هستند دروغ میگویند، کلاهبردار هستند و طوری کردند که همینها آمدند سر منبرها به امیرالمؤمنین(ع) توهین کردند همین حکومتی که میگفت ما علوی هستیم بنیعباس آمدند خلیفهاش آمد در سخنرانی به امیرالمؤمنین(ع) توهین کرد، به امام حسن(ع) توهین کرد. این کاری بود که امام صادق(ع) کاری کرد که اینها خودشان را افشا کنند. اینها نکات فوقالعاده مهمی است که در این سیره به آن خیلی کم توجه شده است. زمان امام صادق(ع) آنهایی که قبلاً در صفّین و جمل و نهروان بودند یا قبل از آن در غزوات پیامبر بودند که کسی زنده نبود که ببیند. استثنائاً مثل جابربن عبدالله انصاری که عمر طولانی خدا به او داد از اصحاب رسول خدا بود، هنوز بود. تک و توکی بودند کسی نبود. لذا مردمی که زمان بنیعباس با حکومت جدید بیعت کردند اصلاً هیچ تصویر ذهنی از اهل بیت نداشتند غرب که دست بنیامیه بود که ضد اینها بود که میگفت علی و فاطمه و فرزندانشان بیدین بودند افتخار میکردند که در قبیله ما اسم یک نفر علی و حسن و حسین و فاطمه نیست! ابوتراب فحش بود. این غرب جهان اسلام بود! مصر بود. این طرف هم عرض کردم تشخیص این داعیان علوی کسانی که میرفتند انقلاب بپا کنند از عراق و حجاز میرفتند و میآمدند به دورترین نقطه که همین خراسان ما بوده، خراسان بزرگ آن موقع، این جاها و همینطور شمال ایران در جنگلهای شمال، بخشی هم در سیستان، اینها مناطقی دور از مرکز خلافت بود و اینجا مدام گروههای چریکی شکل میگرفت با شعار شیعیان زیدی که عموی امام صادق(ع) هستند و شیعیان مختلف، مدام قیام مسلحانه پشت هم میکردند. این که شما میبینید بعدها مأمون مجبور میشود امام رضا(ع) را بگوید که حکومت دست شما، برای این که حکومت او داشت سقوط میکرد برای این که همه جا قیامهای علوی راه افتاده بود. برای این که برادرها و عموها و پسرعموهای امام رضا(ع) همه جا قیام مسلحانه شروع شده بود برای این که مکه و مدینه و یمن و بصره، همه آزاد شده بود همه اینها را گرفته بودند و تیکه تیکه حکومتهای علوی اسلامی تشکیل داده بودند. امام رضا(ع) به عنوان رهبر بزرگ معنوی آل محمد(ص) مطرح هستند که مأمون میبیند که اگر بخواهد مشروعیت او حفظ شود و رژیم خود را احیاء کند بعد از ضرباتی که امام صادق(ع) به این رژیم زدند و موسیبنجعفر(ع) زدند که سالها در زندان بودند دیگر هیچ راهی ندارد جز این که پسر آن کسی را که پدر خودش (موسیبنجعفر(ع) را سالها در زندان نگه داشت و به شهادت رساند حالا خودش پسر او یعنی امام رضا(ع) را دعوت کند و بگوید آقا بفرمایید حکومت تقدیم شما. البته با تقلّب. و امام رضا(ع) از آن صدبار پیچیدهتر. آمد کلاه امام رضا(ع) را بردارد امام رضا(ع) کلاه او را برداشت گفت خیلی خب از این فرصت استفاده میکنیم از زیر زمین میآییم روی زمین. تا قبل از امام رضا(ع) زمان موسیبنجعفر(ع) شیعه دوباره مثل زمان بنیامیه سرکوب شده بود همه در زندانها بودند. اعدام، شکنجه، تعقیب، زندان. دهها هزار شیعه در زندانها بودند. زندانهایی که بنیعباس کلاً لخت و مادرزادشان میکردند. زندانی که سقف نداشت در زمستان و تابستان، مرد و زن، همانجا بمیرند، جنازهشان را نمیآمدند ببرند،تا اینها بپوسند، کرم بیفتند بعد میآمدند جمع میکردند. امام رضا(ع) چه کرد؟ شرایط را از این و ضع به این وضع آورد که یک مرتبه رنگ سیاه که پرچمهای سیاه رنگ بنیعباس بود مأمون اعلام کرد همه را رنگ سبز بکنید که آرم امام رضا(ع) و اهل بیت(ع) بود. یعنی پرچم سبز کل دارالخلافه پرچمهای سیاه جمع شد و پرچمهای سبز آمد. امام رضا(ع) گفت ما که حکومت شما را قبول نمیکنیم مردم بدانید اینها من را به زور آوردند و من شما را مشروع نمیدانم ولی خب الآن ما ولیعهد هستیم؟ گفتند بله. امام(ع) گفت خیلی خب پس بیایید. شروع کردند هزاران هزار اهل بیت(ع) از توی زندانها و مخفیگاهها تحت تعقیب و تبعیدگاهها آمدند حرکت کردند بیرون و علنی شدند. یک گروه چریکی زیر زمینی شد یک حزب علنی و قانونی و حکومتی. هزاران هزار راه افتادند سمت ایران و خراسان آمدند. خیلی از این امامزادههایی که میبینید در همین مسیر بود. فرزندان موسیبنجعفر(ع) فرزندان مستقیم و باواسطه. این شاهچراغ برادرهای حضرت رضا(ع) هستند در مسیر شهید شدند. یک کربلا آنجا اتفاق افتاد. حضرت معصومه(س) داشتند این مسیر را میآمدند که به امام رضا(ع) ملحق بشوند. یک کربلا در ساوه اتفاق افتاد که همراهان حضرت معصومه(س) شهید شدند. چندتا کربلا هم این وسط اتفاق افتاد چون امام رضا(ع) با آن پیچیدگی، تمام منافع حکومت را به نفع مکتب مصادره کردند ولی هیچ منفعت و مشروعیتی به حکومت ندادند این کار عظیم حضرت رضا(ع) بود. اصلاً اینها جدا از عصمت و تقوا، خیلی زرنگ بودند برعکس ما شیعهها. اهل بیت(ع) خیلی زرنگ و پیچیده بودند. از همه آتو میگرفتند و به هیچ آتو نمیدادند. از امکانات همه به نفع مکتب استفاده میکردند به هیچ کس مشروعیت نمیدادند. قدرت میگرفتند مشروعیت نمیدادند. فضا از زمان امام صادق(ع) که انقلاب میشود، بنیامیه سقوط میکنند تا زمان موسیبنجعفر که یک دیکتاتوری و خفقان شدید است و دوباره زندان و شکنجه و تیرباران و اعدام و تعقیب مراقبت و ساواک راه میافتد تا باز زمان حضرت رضا(ع) که حکومت وا میدهد و عقبنشینی میکند و به حضرت رضا(ع) میگوید شما بیایید، ببینید چقدر تحولات شده و زیر رو شده است. و اینها همه رهبریهای اهل بیت(ع) بود. ظاهراً هیچ آتویی نمیدادند. از امام صادق(ع) هیچ کس یک جمله نشنیده که بگوید بروید جنگ مسلحانه با بنیعباس بکنید ولی حمایت کردند ولی هیچی آتو ندادند. چند بار حکومت توی خانه ایشان ریخت و گفت بروید حتماً آنجا اسلحه هم دارند رفتند دیدند فقط همان سلاح شخصی و شمشیر خودشان است. یک بار که ریختند خانه ایشان را آتش زدند. خب حالا زمان امام سجاد(ع) امام باقر(ع) و امام صادق(ع) دیگر آن آدمهایی که زمان امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) و سیدالشهداء(ع) بودند دیگر آن آدمها که نبودند. آن شهدا، آن بزرگان، آن زهّاد انقلابی، آن دهه شصتیها دیگر نبودند، آنها دهه 90 و 100 و 110 میشد! مدام شرایط عوض میشد. خب حالا اینجا دقت کنید حواسمان نیست به این که این نصف روز عاشورا چقدر تاریخ را زیرورو کرده است، همین الآن هم دارد میکند. همین الآن انقلاب ما به اسم امام حسین بود، در جنگ به اسم امام حسین بود. امام حسین صدام را سرنگون کرد، شاه را سرنگون کرد، رژیم اسرائیل را امام حسین شکست داد. به اسم حسین این انقلابها دارد میشود. این انقلاب یمن به اسم امام حسین است هنوز دارد انقلاب میشود از کربلا تا الآن انقلاب دیگر تعطیل نشده است. در زمان موسیبنجعفر(ع) حسین بن علی(ع) که از اهل بیت است و در فخ شهید میشود و بعد جناب محمدبن ابراهیم فرزند اسماعیل، فرزند طباطبا که بخشی از سادات طباطبایی به ایشان برمیگردد قیام مسلحانه بسیار عظیمی که ایشان کرد و به شهادت رسید. قبل از همه اینها قیام جناب زید، قیام یحییبنزید. خب اینها چه کسانی هستند؟ همه اینها دوره امام صادق(ع) که یا عمویشان هستند یک کم قبلتر یا بعدتر، یا زمان ایشان یا قیام مسلحانهای که با اشاره امام صادق(ع) و با حمایت مخفیانه امام صادق(ع) شروع شده، مثلاً زمان موسیبنجعفر(ع) کار به قیام مسلحانه کشیده و بعد از شهادت امام صادق(ع). در این قضایا هم ایشان دارند کار و مبارزه میکنند و حرکات بسیار عظیمی در این قضایا اتفاق میافتد که در همه اینها باید رد پای امام صادق را دید. چون همه فقط به بُعد علمی امام صادق(ع) توجه دارند تازه همان را هم درست نمیدانیم که اینها به لحاظ علمی چه کار عظیمی کرد. تا رژیم عوض شد ایشان یک جلوی پرده داشت یک پشت پرده. جلوی پرده عظیمترین دانشگاه را در مسجدالنبی تشکیل داده است. که حداقل 4 هزار شاگرد در حدود 17 – 18 رشته علمی دارند. در حد تربیت برای مناظره، همهشان هم شیعه نیستند. میدانید که اکثر شاگردان امام صادق(ع) سنی بودند، سنی به این معنا که اهل بیت را قبول داشتند حب داشتند محب اهل بیت بودند اما اینها را امام و معصوم نمیدانستند یا بعضیهایشان شیعه بودند، شیعه سیاسی بودند شیعه کلامی نبودند شیعه سیاسی یعنی میگوید آقا خلافت از اول علی(ع) بعد فلان، بعد شما هستید. یا شیعه سیاسی کسانی بودند که میگفتند ابوبکر و عمر و علی! مثلاً عثمان را قبول نداشتند. یا میگفتند که علی بر ابوبکر و عمر افضل بود ولی اشکالی ندارد که در حکومت مفضول بر افضل مقدم بشود! علی بهتر بود ولی حکومت خلیفه اول و دوم هم نامشروع نبود و لذا حضرت امیر(ع) با آنها همکاری کرده، انتقاد کرده ولی کمک هم میکرده است. و از این قبیل. ما تعداد زیادی جریانات داریم که شیعه سیاسی هستند شیعه کلامی – اعتقادی مثل این که ما و شما معتقدیم که اینها معصوم بودند، آنها نبودند. خب امام صادق(ع) ظاهر پرده یک جنبش بزرگ قوی علمی فرهنگی راه انداختند انقلاب علمی است. از امثال جابربنحیان که پدران شیمی جدید هستند، فیزیک جدید. – حیف فرصت نیست و الا ما فقط ده جلسه را باید بگذاریم این توحید مفضّل را بخوانیم ببینیم امام صادق چه کار کرده است- اولین رشتههای پزشکی جدید، فیزیک جدید، مهندسی جدید، جانورشناسی جدید، گیاهشناسی، نجوم و فضاشناسی، ستارهشناسی، کالبدشناسی، بدنشناسی، همه اینها این نهضتها را امام صادق(ع) راه انداختند. و آن زمان بعد از مدتی در زمان بنیعباس جهان اسلام مرکز علم در جهان شد و بعد از آن بود که چند قرن بعد این علم به شرق و غرب و اروپا رفت و رنسانس علمی شد. در واقع ریشه رنسانس را که به جهان اسلام میرسد اگر جلو بیایید میبینید به امام صادق(ع) میرسد. این تازه در فیزیک و شیمی و پزشکی و جراحی است. تعابیر امام صادق(ع) را ببینید. ایشان چندتا عبارت راجع به صوت و صدا و امواج هوا دارند. تا همین چند دهه پیش اینها را بشر نمیدانست معنی این جمله امام صادق(ع) را نمیدانستند چیست؟ تفاوت خلأ و هوا که اگر شما در خلأ هوا بزنید صدا میرود یا نمیرود؟ چرا میرود و چرا نمیرود؟ و این خط را از اول رسول خدا شروع کردند. دیدید که امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه راجع به خفاش، راجع به مورچه، راجع به زنبور بحث میکنند یک کسی بگوید آقا اینها چیه؟ اینها شروع علم جدید است تا قبل از اسلام این بررسیهای آموزشگاهی جدید نبود بعد این بنیامیه خبیث آمدند و فرصت اینطور کارها را از اهل بیت گرفتند. بعد که بنیامیه سقوط میکنند اولین فرصت زمان امام صادق(ع) پیش میآید تا این فرصت پیش میآید آن دانشگاه عظیم راه میافتد گروه گروه حلقه تربیت میکنند که شما در این موضوع مناظره بکن، شما توی این موضوع، شما در حوزه کلام، شما در مباحث فقهی کلامی، شما در مباحث فلسفی، شما با بیدینها، شما با شکاکها، شما با مسیحیها، شما با یهودیها، شما با مشرکها، شما با سایر مذاهب اسلامی و... و هر کدام با هر زبانی. این از زبان امام صادق(ع) است. در روایت امام رضا(ع) و همه اهل بیت است. و اینها زمان اهل بیت(ع) فضا دیکتاتوری است مثلاً زمان موسیبنجعفر(ع) فرصت بحث علمی نیست ایشان مدام تحت تقیب و زندان است. یک مدتی امام صادق(ع)، یک مدتی زمان امام رضا(ع) که فضا باز میشود دوباره بسته میشود. شما همین دوتا را ببینید که از لحاظ علمی یک جنبش عظیم و یک رنسانس اتفاق افتاده است بعد امام(ع) و امام صادق(ع) روایت دارد میگوید با هر کسی طبق مبانی خودش و با زبان خودش بحث میکردند. یعنی طرف از بلغارستان آمده امام(ع) به زبان بلغاری با او بحث میکند. خب اینها در روایات ماست. طرف میگوید از هند آمده، میگوید بر اساس مبانی بودا و بودیزم و با زبان هندی با او بحث میکرد. از ایران آمده، بر اساس مبانی زرتشت و با زبان فارسی با او گفتگو میکرد. از غرب آمده به زبان یونانی امام با او بحث میکنند به زبان رومی با او بحث میکنند. خب این زبان چه بوده؟ اینها اکتسابی بوده، اینها لدنی بوده، اینها پیامش برای امروز ما چیست؟ برای حوزههای ما؟ پیام اینها یعنی شما باید در صد رشته و در صد زبان تا هر موضوعی صدتا متخصص داشته باشی در هر موضوعی درس خارج فقه داشته باشی. همهاش که طهارت نیست. ولی تا میگوییم میگویند آقا اینجا قواعد اجتهاد را اینجا یاد میگیریم خب قواعد را یک جای دیگر مصرف کن. خب این همه حوزههایی که اهل بیت(ع) وارد شدند چرا همهاش خالی است؟ چرا خالی است؟ امام صادق(ع) صد حوزه شاگرد تربیت کرده است ما فقهای هزار سال پیشمان که بنیانگذاران شیعه بودند شیخ مفید، شیخ طوسی، سیدمرتضی بروید ببینید هر کدامشان در 10- 15 رشته متخصص هستند. 200- 300 رساله و کتاب در ده رشته دارند. از ادبیات تا کلام و فلسفه تا مباحث حقوقی، تا مباحث اصولی و... شهید اول صاحب لمعه که الآن کتاب درسی حوزههاست. ایشان کرسی درس فقه داشت بر اساس 5 – 6 مذهب؛ که سنیها فتوای مذهبی خودشان را میآمدند از ایشان سؤال میکردند میگفت من شافعیام طبق مذهب ما این عمل چطوری است؟ میگفتند شما شافعی هستید طبق مذهب شما این است. حنفی میآمد طبق مذهب شما این است. زیدی میآمد طبق مذهب شما این است. امامیه میآمد میگفت طبق مذهب شما این است. ما همین الآن در حوزه مشهد، قم، نجف، همین الآن چندتا داریم یا اصلاً داریم که درس خارج فقه را بر اساس مذاهب بگوید؟ بلد باشد فقه مقارن را بحث بکند؟ نداریم. هزار سال پیش از الان جلوتر بودیم. مسئله این است. آقا ما شیعه جعفریایم؟ کجایت شیعه جعفری است؟ ما پیروان امام جعفر صادق(ع) هستیم! برای چه حرف مفت میزنی؟ - این روایت را گوش کنید – امام صادق(ع) گفتند اگر کسی از یک جامعه غیر مسلمان یا غیر شیعه به شهر شما آمد یا در بازارتان رفت در خانههایتان آمد گفت «رحمالله جعفرا» درود بر جعفر، رحمت خدا بر جعفر. عجب شیعیانی تربیت کرده است اینها نه دروغ میگویند نه کلاهبرداری میکنند. نه خسیس هستند، نه خودخواه هستند و... همهشان با محبت هستند و... امام صادق(ع) فرمود اگر این کار را کردید که وقتی یک غیر مسلمان غیر شیعه در شهر شما آمد بر من درود و رحمت فرستاد و گفت «رحمالله جعفر» که یک چنین مردمی در مکتب او تربیت شدند شما شیعه ما هستید اما اگر یک کاری کردید که هرکس آمد توی شهر و خانههایتان حالش بهم خورد اگر بگویید شیعه من هستید من تکذیب میکنم دروغ میگویید. خب این امام صادق است.
امام صادق(ع) از همه اهل بیت(ع) به جز امیرالمؤمنین(ع) بیشترین روایات از ایشان شده است. این هم جزو کیاست و دقت امام صادق(ع) است که دید اگر الآن همان اول بخواهد با بنیعباس درگیر شود اولاً افکار عمومی نمیفهمد. وقتی افکار عمومی نفهمند شما هیچ کاری نمیتوانید بکنید اصلاً علی باش. بعد امیرالمؤمنین(ع) بعد از 22 سال سر کار آمده، خودش فرمود من نمیتوانم در این بیست و چند سال افکار عمومی و نسل، خیلی چیزها بهم ریخت. لذا ایشان که میآید سه تا جنگ با او میکنند چه کسانی؟ رفقای خودشان، اصحاب پیامبر(ص)، قاری قرآن! حافظ قرآن! حفّاظ! نمازشب خوان! خب یعنی فضا آماده نیست. حضرت امیر(ع) فرمود در این بیست و چند سال یک جوری کردید که دیگر من تا بخواهم دوباره اصلاح کنم و جلو بروم نمیشود. نشد نگذاشتند. البته ایشان در همان فرصت فرمودند، - در روایت دارند- که تا همان بخشی که تابعیت کوفه را پذیرفته، بخش غرب که دست ما نیست، بخش شرق جهان اسلام که تابع کوفه است من کاری کردم که کسی گرسنه نمیخوابد از بهترین گندم همه نان دارند، ناعم و متنعم هستند همه مرفه شدند. آب زلال، فرات، آب گوارا دارند و سایه بالاسر. یعنی حضرت امیر(ع) در آن منطقهای که تحت امر کوفه بود مشکل آب، غذا، مسکن را کاملاً حل کرده بود و دیگر کارتنخواب نبود. با این که به اندازه یک دوره ریاست جمهوری بیشتر حکومت نکرده، چهار سال و خوردهای، و سه تا جنگ بر او تحمیل کردند و آخرش هم ترورش کردند. خب مردم شعور اجتماعی ندارند، آماده نیست یا خراب شده حالا شما حکومت را هم بگیری، نمیگذارند آنها که تو عدالت را اجرا کنی! سرباز شهادتطلب خودت به قصد قربت شب قدر میآید خودت را میزند که به بهشت برود! هزار برابر پاداش ببرد! وقتی افکار عمومی گرفتار حماقت است حکومت را هم بگیری کاری نمیتوانی بکنی. به همانهایی که میخواهی خدمت کنی همانها به تو خیانت میکنند. لذا امام صادق(ع) بعد از سقوط بنیامیه اول بنیعباس زمینهای نبود که بخواهند بگویند مردم اینها آنها نیستند اینها که ما نیستیم کلاهتان را برداشتند و یک کلاه دیگر دارند سرتان میگذارند. امام صادق(ع) دیدند با اینها دیگر نمیشود افکار عمومی آماده نیست فکر کردند واقعاً انقلاب شده، از آن طرف هم اینها سازماندهی وسیعتری دارند، دروغ هم میگویند، کلاهبرداری هم میکنند بعد هم اینها کاملاً سبک ما را میشناسند که سبک ما در مبارزه چیست؟ نمیتوانیم عین آن سیاست بنیامیه را دوباره با خود اینها عیناً تکرار کنیم. باید تغییر تاکتیک بدهیم. تقیه یعنی تغییر تاکتیک نه ترک مبارزه، بلکه باید تغییر تاکتیک بدهیم. یکی از این تغییر تاکتیکها چیست؟ حالا که فضا باز شده است، فعلاً از این فضا استفاده کنیم، یک جنبش عظیم فکری، تربیتی، کادرسازی جنبش علمی، معنوی راه بیندازیم که اصل قرآن و سنت و تفسیر را درست بفهمیم که بنیامیه یک اسلام قلابی را در این 90 سال مطرح کردند و در ذهن مردم کردند. اصلاً سلام از اساس در این چند دهه رژیم قبل تحریف شد. حالا آن رژیم سقوط کرده، الآن شروع کنیم یک بار دیگر با افکار عمومی بگوییم که اصلاً اصل اسلام چیست؟ تفسیر این آیات این است، سنت پیامبر این است نه آن. اصلاً احکام عوض شده بود چون بدعت گذاشته بودند و امام صادق(ع) حتی – دقت کنید – حتی در پیروانِ، چون میدانید رهبران اهل سنت حدود 150 تا مذهب فقهی اهل سنت درست شد بعداً بنیعباس هم به همه پروبال میدادند که اهل بیت آن وسط قایم شوند، گم شوند و دیده نشود. ولی اینها طوری عمل کردند که مدام انشقاق و انشعاب درست میشد بعد بنیعباس دید که دارد به 200تا مذهب اهل سنت میرود. اهل سنت منظورم سنیهای الان نیست. اهل سنت آنجا یعنی کسانی که دینشان را از اهل بیت نمیگرفتند یعنی اطلاع و آگاهی نداشتند مثل اکثر اهل سنت، الآن همه آدمهای خوب و متدین، اینها دشمن اهل بیت نیستند محبّ اهل بیت هستند منتهی شناخت از اهل بیت(ع) این شناختی که شیعه دارد ندارند. آن زمان هم همینطور. امام صادق(ع) غیر از این شروع میکنند شیعه را به طور خاص تربیت میکنند غیر از این که یک نهضت علمی و فرهنگی راه میاندازند یا یک نهضت سیاسی با تاکتیک جدید، برای کادرسازی، از این فرصت استفاده کنند و یک تشکیلات قوی پیچیده در سراسر جهان اسلام ایجاد کنند و این شبکه را ایجاد کردند و این شبکه بعد در زمان موسیبنجعفر(ع) جنبش مسلحانه در دهها نقطه راه انداخت تا رژیم بنیعباس را مجبور کرد که امام رضا(ع) را دعوت کنند بیاورند. تا براندازی رژیم بنیعباس رفتند. این تشکیلات را قبل از امام صادق(ع) بود، امام باقر(ع) بود، امام سجاد(ع) بعد از کربلا تجدید سازمان کردند. امام حسن(ع) بعد از سقوط حکومتشان در مدینه این تشکیلات را راهاندازی کردند ولی این تشکیلات در زمان امام صادق(ع) در این فضای باز بعد از انقلاب که امویها سقوط کردند و بنیعباس آمدند شروع کردند از این فضا استفاده کردند کادرسازی، شبکهسازی، از آن طرف هم بین افکار عمومی جهان اسلام اثرگذاشتند یعنی شما چهار رهبر چهار مذهب اصلی اهل سنت که همه مذاهب را بنیعباس ممنوع اعلام کرد و گفت فقط این چهارتا، و الا دید فقط همینطور مذهب پشت مذهب دارد میآید! گفت فقط این 4تا. بقیه ممنوع. همین چهارتا چه کسانی هستند؟ هر چهارتا شاگردان امام صادق(ع) هستند. دو نفر مستقیم جناب مالکبنانس رهبر نهضت مالکی، و جناب ابوحنیفه رهبر احناف (حنفیها) شاگردان مستیم امام صادق(ع) هستند که این میگوید اگر ایشان نبود ما احکام حج را نمیدانستیم و حج عوض شده بود. زمان بنیامیه احکام حج را عوض کرده بودند گفت بعد از سقوط بنیامیه امام صادق(ع) دوباره به ما آموخت که حج اینطوری نیست اینطوری است. میدانید مذاهب فقهی اهل سنت هم بخش مهمی از احکام حجشان از امام صادق(ع) است صریح هم میگویند. بعد جناب شافعی، که ایشان اهل همین غزه فلسطین است مادرشان هم علوی بود و خودش هم جزو انقلابیون طرفدار زید بود از نظر سیاسی جزو شیعیان زیدی بود و شافعی به نفع اهل بیت(ع) و علیه بنیعباس قیام مسلحانه کرد و تا چوبه اعدام هم رفت. چنان که ابوحنیفه علیه بنیعباس اعلام کرد که هرکس در کنار اهل بیت(ع) با بنیعباس بجنگد پاداش 50 حج است، هر کس به اهل بیت(ع) پول بدهد و آنها را علیه بنیعباس کمک کند قبلاً هم بنیامیه زیدیها، زمان بنیامیه، زمان بنیعباس هم از اهل بیت، اینقدر پاداش دارد هرکس با اینها و کنار اینها بجنگد و شهید بشود مثل شهدای احد است اینها را ابوحنیفه گفته است. امام صادق(ع) اینها را اینطوری تربیت کرد. ابوحنیفه کسی است که حکومت او را آورده که یک فقهی ارائه کند علیه فقه امام صادق(ع)! که فقه حکومت باشد ولی همین ابوحنیفه را ببینید چقدر به امام صادق(ع) ارادت دارد. و الا اول به او گفته برو 40تا مسئله فقهی، سختترین مسائل حقوقی را دربیاور جلوی جمع، آبروی امام صادق(ع) را ببر که اینها سواد ندارند مرجعیت علمی هم ندارند کی گفته؟ جناب ابوحنیفه میگوید ما 40تا سؤال، خلیفه بود، امام صادق(ع) بود، 40تا سؤالی که من میدانستم که هیچ کس جواب اینها را نمیتواند. طرح کردیم ایشان به چندتا سؤال چندتا جواب بر اساس چند مبنا داد. گفت جواب این سؤال بر اساس مکتب فقهی حقوقی بصره این است. جواب آن بر اساس مذهب شما این است. بر اساس مذهب آنها این است، بر اساس مذهب ما این است استدلالهای ما هم این است. که میگفت آخر جلسه منصور، سرش را پایین انداخته بود که یا توی سر خودش بزند یا توی سر من بزند که چرا این سؤالها را جواب داد. امام صادق(ع) از این فضا استفاده میکنند و بعد جناب احمد حنبل، باز آن شاگرد شافعی است، شافعی هم شاگرد مالک است. بنابراین هر چهار مذهب اهل سنت در واقع امام صادق(ع) برایشان حق دارند به گردن همه. این کار عظیم علمی امام صادق(ع) است. آن کار عظیم اخلاقی و معنوی و تربیتیشان و عرفانیشان است. آن کار عظیم سیاسیشان. این شبکهسازی و تشکیلاتسازی که ایشان کردند و این که حالا این همه تحریف که در زمان بنیامیه مسخ شده، حالا از این فرصت استفاده کنند و اینها را درست بازسازی کنند یک نسل جدیدی تربیت کنند که اینها اسلامی که در زمان بنیامیه بود، اسلام قلابی زیر صفر بود. امام صادق(ع) حدود 10 سال اول بنیعباس انرژی زیادی در آن یک دهه اول گذاشتند برای این که اصل قرآن و اسلام و احکام و تفسیر صحیح اینها ظرف ده سال یک رنسانس امام صادق(ع) ایجاد کرد. یک بخشی از آن شیعی- اهل بیتی است، یک بخشی به کل جهان اسلام مربوط است یک بخشی هم آثار آن در کل دنیا قرن بعد دیده شد در همه رشتههای علوم و حقوق، هم علوم طبیعی و هم علوم انسانی، مسائل تربیتی و حقوق بشر.
این آنجایی است که اول بحث عرض کردیم گاهی بعضی تکروایتهایی که میبینید هم روایت متعارض دارد و هم این که اگر این روایت را در جای خودش نگذاریم معنیاش معکوس است و بد فهمیده میشود ضمن این که آن بخش آن کاملاً جعلی است. ولی چرا امام صادق(ع) همان زمان که بنیامیه سقوط کرد همان لحظه اعلام نکرد که مردم خب حالا همه مسلحانه علیه بنیعباس قیام کنید؟ برای این که کسی گوش نمیکرد زمینه آماده نبود اصلاً نمیشد فعالیت تند حادّ قاطع انقلابی همان اول علیه بنیعباس راه انداخت. در بعضی از روایت هم داریم که آن موقع میشد اهل بیت سر کار بیایند اگر بعضیها کوتاهیها و تقصیر و قصورها نبود. ولی خب آنها شد اتفاق افتاد. لذا امام صادق(ع) دیدند باید یک دورهای شروع کنند دوباره باز تبلیغات فکری، ایدئولوژیک را تبیین کنند تا مردم مرز این دوتا را بفهمند. مرز انقلابی و انقلابینما را بفهمند که شروع کردند آدمهایی را تربیت کنند با هدف خاص، برنامه خاص، طرز فکر خاص و نمیشد با آن مردمی که اصلاً تربیت فکری نشدند انقلاب در انقلاب کرد و حکومت را از بنیعباس را گرفت چون مردم اصلاً با الفبای مسائل آشنا نبودند فقط همه میدانستند که بنیامیه نباید باشد. اما این که حالا اینهایی که دارند میگویند چه کسانی هستند؟ آنها چه کسانی هستند؟ نمیدانستند چون همه هم میگفتند لباس سیاه، انتقام حسین، کربلا، درود بر اهل بیت(ع) و بنیامیه لجن بودند. مخصوصاً بعد از چند دهه جنایتی که کردند. خب امام صادق(ع) باید زمینه آماده کنند برای این که طرز فکر مردم اصلاح شود یک نسلی تربیت بشود و آن جریانی که از زمان امام حسن(ع) شروع شده بود که ما در بحث سیره امام حسن(ع) به بخشی از آن اشاره کردیم و آن 20 سال بین شهادت امیرالمؤمنین و قضیه کربلا، در آن دو دهه چه اتفاقاتی افتاد فداکاریهای بزرگی که اتفاق افتاد. شهدای بزرگ تشیع اهل بیت(ع)، مردان و زنان بزرگ، کسانی مثل عمرو بن حمق خزاعی، که شهید شد در آن نامهای که سیدالشهداء(ع) به معاویه نوشتند که مردک تو ادعا میکنی حکومت اسلامی داری؟ یک کسی مثل عمرو را به شهادت میرسانی؟ عمرو کیست؟ از اصحاب رسولالله(ع) از یاران امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) بود که در جمل و نهروان صفین جنگیده، و بعد از سقوط حکومت امام حسن(ع) به دست معاویه به شهادت میرسد. کسانی مثل رُشَید حَجَری که ایشان هم سال 60 قمری، یک سال قبل از کربلا شهید شده است ماههای آخر به دست معاویه کشته شد. چون میدانستند که اینها هم بعداً قیام میکنند و نمیگذارند یزید بیاید هنوز خودش بود شهیدش بود. این از اصحاب سرّ امیرالمؤمنین(ع) بود از یاران نزدیک حسنین بود و قبل از کربلا شهید شده است. و دیگران و دیگران. و یاران حُجربنعَدی. حُجر که به دست اینها شهید شد صحابی بزرگ مکتب، یار بزرگ مکتب. جامعهای که تخدیر شده، تحمیق شده، امام حسن(ع) آن نهضت را بعد از سقوط حکومت شروع کرد هستهای اصلی این فکر را امام حسن(ع) در مدینه چیدند حکومت سقوط کرده، در یک شرایط خیلی تلخ، بعد از سقوط حکومت. شما فرض کنید خدای نکرده بلاتشبیه این حکومت سقوط کند دشمن سر کار بیاید بعد شما باید بروید در خارج از مرکز حکومت، از صفر شروع کنی یکی یکی آدمها را پیدا کنی دوباره شروع کنی به ساختن هسته مقاومت. این کار امام حسن(ع) بوده است. باز سختتر قضیه سیدالشهداء(ع) که جز خون دادن راهی نیست باز به یک معنا سختتر کار امام سجاد(ع) که به آن اشاره کردم از زیر خون و آتش و خاکستر دوباره هسته تشکیل بدهد. در شرایطی که گفتم بعد از کربلا تعداد کسانی که حاضر بودند صریح بگویند با ما هستند ده نفر هم دیگر نبودند. امام سجاد(ع) از ده نفر شروع کرد. زمان امام صادق(ع) به سقوط حکومت رسید. یک پسر امام سجاد(ع) زید است قیام مسلحانه کرد. یک پسر امام باقر(ع) است رهبری مکتب. و اینها در ظاهر میگویند با هم رابطهای نداریم ولی در باطن کاملاً رابطه دارند. اصلاً خانواده شهدای نهضت زید همه نانخوار امام صادق(ع) بودند. خرجی خانواده شهدا در تمام قیامهای مسلحانه را امام باقر(ع) و امام صادق(ع) میدادند. خیلی از خانوادههای زندان سیاسی را امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اداره میکردند و اغلب اینها مخفیانه بود. برای جنبشهای مسلحانه، مخفیانه اسلحه تأمین میکردند و میفرستادند ولی خودشان هیچ وقت اعلام نمیکردند که ما اهل جنگ مسلحانه هستیم. بعضی از اینها میآمدند حقایق را بیان میکردند اهل بیت(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و دیگران. بعضی از اهل بیت(ع) هم و یارانشان مثل حُجر و رُشیَد و عمرو و زید، با پرچم تشیّع شمشیر میکشیدند و میجنگیدند و به شهادت میرسیدند. یعنی اهل بیت(ع) در دوتا مسیر حرکت میکردند. یک مسیر مخفیانه (جنگ مسلحانه). یک مسیر علنی، رهبری فکری و معنوی و معرفتی و علمی. و رهبری سیاسی که گاهی علنی میشد و گاهی مخفیتر میشد بسته به شرایط. منتهی تا زمان امام صادق(ع) امکان انقلاب نبود. آن زمان است که بنیامیه به شدت ضعیف میشوند و سرنگون میشوند.
– من فکر میکردم بحث امام صادق(ع) را بشود امشب تمام کرد ولی نمیشود - آخرین نکتهای که امشب در مورد امام صادق(ع) عرض میکنم این است که همان مسیر امام باقر(ع) را ادامه دادند اما با تفاوت شرایط که عرض کردم که دشمنان بنیامیه در موضع ضعف قرار گرفتند و امام صادق(ع) علنی بحث میکنند صریح میآیند میگویند حاکم ما هستیم حق حکومت، حق ماست. مظالم بنیامیه افشا میشود افکار عمومی شناخته میشوند حکومت سرنگون میشود حالا بنیعباس آمدند. سؤال؟ البته من جواش را دادم دوباره برای جمعبندی عرض میکنم چرا بعد از سقوط بنیامیه با شعار اهل بیتی(ع) حکومت بنیهاشم و اهل بیت(ع) سر کار نیامد؟ برای این که شرایط به لحاظ افکار عمومی آماده نبود. انقلابی که از خراسان با پرچم اهل بیت(ع) شروع شد نرسیده به مقرّ حکومت و بغداد در مسیر منحرف شد! یک عده دیگری در اتاق فرمان رفتند! یک عده دیگری خون داده بودند در زندانها شکنجه شده بودند تبعید بودند یک عده دیگری سر کار آمدند که البته بخشی از اینها در مبارزه بودند ولی نه به اندازه آنها. در واقع علت آن این است که انقلاب ابومسلم خراسانی و انقلاب علیه بنیامیه طبق این تحلیل یک انقلاب زودرس و خام بود! زود پیروز شد. باید ده سال بعد پیروز میشد. هنوز کادری آماده نشده بود چون بنیامیه نگذاشته بود که بتواند حکومت بسازد و نظامسازی کند و حکومت را برعهده بگیرد. برای قیام هنوز زود بود. و عرض کردن زود بودن به چه معناست که حتی اگر حکومت دست علی هم بیفتد وقتی شرایط اجتماعی آماده نیست آخرش امیرالمؤمنین، اصحاب و یاران خودش علیه او سه تا جنگ راه انداختند. آخرش یکی از سربازان خودش میآید او را میزند. شعور اجتماعی وقتی لیاقت علی را ندارد این اتفاق میافتد. بنیعباس مستقر میشوند دشمنان جدید، باهوش، با سابقه انقلابی سر کار آمدند. تا دیروز منصور و احد سفاح و داود ابنابیعباس از بنیعباس با علویها با هم در مبارزه در جلسات ضد رژیم با هم بودند با امام صاد(ع) با هم بودند. با عبدالله بن محمد بن حسن، با ابراهیم بن عبدالله بن حسن، در یک مجلس بودند با هم برای سرنگونی حکومت بنیامیه برنامه میریختند. اما بعد که همین جنایتکاران سر کار میآیند ابراهیم بن عبدالله را زیر شکنجه قرار میدهند بازداشت میکنند و میزنند. شیخ آل ابیطالب عبدالله بن حسن مثنّی را بازداشت میکنند یکی یکی اینها را میگیرند شکار میکنند، شکنجه میکنند، اعدام میکنند. صفها عوض میشود و جابجا میشود. امام صادق(ع) چند بار بازداشت شدند؟ امام صادق(ع) میدانید چند بار تبعید شدند چند بار بازداشت شدند حداقل یک بار، و طبق روایات مشهور بیش از یک بار ایشان را از مدینه بازداشت کردند آوردند بغداد مقرّ حکومت تا پایان مرگ ایشان را بردند تهدید کردند و عمل کردند به خانه ایشان چند بار حمله کردند عرض کردم خانه را آتش زدند. حالا شرایط، شرایط دیگری است. فقط برای این که یک نمونه بگویم این حجاج بن یوسف ثقفی را اسمش را شنیدید این یک حرامزادهای بود که ما مثل این آدم در تاریخ واقعاً کم دیدیم! جنایت در چه حدی! این حجّاج کسی است که در زمان بنیامیه 20 سال از طرف بنیامیه حاکم بخشی مهمی از عراق و ایران است. این برای سرکوب جنبش عبدالله بن زبیر به مکه حمله کرد خدای خانه کعبه را منجنیق زد آتش زد نابود کرد اینقدر بیدین است. 120 هزار نفر را غیر از جنگها کشته است در جنگها که صدهزار کشته، غیر از جنگ 120 هزار نفر را این بازداشت کرده در حکومت این آدم بازداشت میشدند و در زندانها اعدام میشدند. اغلبشان هم شیعیان اهل بیت بودند. نقل شده که بیش از 80 هزار زندانی سیاسی داشته است. فقط خود این در بخشی از عراق و ایران. 50 هزار مرد، 30 هزار زن مجاهد مبارز در زندانهایش بودند. 80 هزار زندانیان سیاسی فقط در یک مقطع زمان، در زندانهای این بودند. و این کسی است که جناب کمیلبنزیاد (دعای کمیل) را این کشته و اعدام کرده است. قنبر یار علی(ع) را این کشته است و این کسی بود که خلیفه از پیامبر بالاتر است! اینها بر عراق حکومت میکردند. خب در زمان یک چنین جنایتکاری مگر امام بار(ع) و امام صادق(ع) میتوانستند بیاید چیزی به مردم بگویند؟ نمیگذاشتند کسی نفس بکشد یک علت این که چرا بنیعباس انقلاب را دزدیدند این بود، چرا مردم فریب خوردند؟ برای این که عرض کردم بنیعباس با لباس سیاه و با پرچم سیاه به عنوان عزای امام حسین و ماتم حسینبنعلی قیام را شروع کردند! با شعار یالثارات الحسین. مردم ایران و خراسان حسینی بودند به عشق حسین آمدند ولی یک یزیدی آمد جای یک یزید دیگری را گرفت «کانوا یقولون» شعار بنیعباس این بود «هذا السعاد» این لباس سیاه، این پرچم سیاه و عمامه سیاه، این برای عزای حسین بن علی است! شده آرم بنیعباس. لباس رسمی ما «شِعار» یعنی لباس رسمی و نمادین. لباس رسمی ما لباس ماتم و عزای کشتگان کربلاست. اینطوری آمدند که امام صادق(ع) فرمودند اینها لباس اهل جهنّم است چون آرم بنیعباس شده است. دقت کنید چقدر کار امام صادق(ع) سخت است. امام صادق(ع) فرمودند که میدانم این لباس اهل جهنم را پوشیدید، لباس سیاه پوشیدید، اینها مردم را به پوشیدن این لباس وادار کردند این روایت در «کافی» است که جناب کلینی از امام صادق(ع) نقل میکند. اینها در عزای امام حسین نیستند، اینها در عزای پلوی امام حسین هستند که بخورند! و خوردند! امام صادق(ع) با یاران اندک در یک چنین وضعی با یک اکثریت نادانی که فریب بنیعباس را خوردند یک دشمن تازه نفسی که خودش سابقه انقلابی و مبارزه دارد و همه چم و خم آن را میداند و اسرار بنیهاشم را میداند و خود ابوجعفر منصور تعداد شیعیان خاص امام صادق(ع) را میدانست و دقیقاً میدانست که چند نفرند. چون خودش در جلسات با اینها قبل از انقلاب کار میکرده است یعنی خودِ منصور از هر سیستمی بهتر میفهمید میگفتند مثلاً امام صادق(ع) در فلان شهر آدمهایش چه کسانی هستند؟ میگفت فلانی و فلانی، من خودم قبل از انقلاب زمان بنیامیه با اینها ارتباط داشتیم. در آن شهر بروید این 30تا را بگیرید! در آن شهر اینها را بگیرید! خیلی کار امام صادق(ع) سختتر شد. احمد سفاح میداند که از کجاها برای امام صادق(ع) پول و نامههای مخفی میآید. رابطهای امام صادق(ع) را در ایالات مختلف چه کسانی هستند، کدام ولایات به امام صادق(ع) علاقمندتر و مرتبطتر هستند چون قبلاً همجبهه بودند و لذا امام صادق(ع) شروع کردند دوباره به کادرسازی و تربیت نیروهای مجاهد انقلابی مکتبشناس اهل بیتی، که اینها شروع کنند با این مدعیان هاشمیگری ثابت کنند که اینها دروغ میگویند کلاهتان را برداشتند اول باید نشان بدهند که اینها فاسدند، اینها دین ندارند نه این که در عزای حسین نیستند این لباس سیاه لباس عزای حسین نیست و لباس اهل جهنم است بلکه طرز فکر تشیّع را به مردم و به جامعه معرفی کنند و نیروهایی تربیت کنند و پرورش بدهند که با اینها بشود انقلاب کرد. آخه مگر انقلاب همینطوری خودش میشود. همین انقلاب ما که اول شروع شد مگر همه بودند؟ اولی که انقلاب شروع شده در هر شهری چند صد نفر بودند بقیه که نبودند. کمکم آمدند. اولین تظاهراتی که در مشهد شد، تظاهرات کوچک صدنفره بود بعد چند هزار، بعد شد چند ده هزار، بعد شد میلیونی. آن کادر اولی که انقلاب را شروع میکنند امام صادق(ع) شروع کرد به تربیت آنها که برای انقلاب برای بنیامیه آماده شده بودند اما برای انقلاب برای بنیعباس آماده نبود. چون شرایط کلاً عوض شد. دیگر حرفهایی که علیه بنیامیه میزدند نمیشد عیناً علیه بنیعباس گفت. بنیعباس هم که آمدند نمیآیند سمپاشیهای که علیه اهل بیت کردند علیه امیرالمؤمنین و حسن و حسین را بیایند جواب بدهند میگفتند چه بهتر، بنیعباس هر سمپاشی که علیه اهل بیت کرده، خوب کاری کرده، اینها دشمن ما هم هستند. دشمن مشترک هستند! آنها میآیند از خودشان دفاع میکنند نه علیه اینها. اینها باید اول از خودشان شروع کنند اول نسلی تربیت کنند که بفهمند علی کیست، فاطمه کیست، حسن و حسین چه کسانی بودند؟ کربلا چه بوده؟ آقا همین الآن خیلیها نمیدانند. شما میدانید همین الآن اغلب جهان اسلام قضیه کربلا را نمیدانند! من سالها قبل حج مشرف بودم یادم میآید در همین مسجدالحرام آن بالا، با چندین نفر گعده کردم. با آدمهای متدین که اشک میریختند طواف میکردند سنی است، مصری است، تا اینها رأسالحسین هم در مصر دارند. از آنها پرسیدم که شما میدانید قضیه امام حسین در کربلا چه بوده؟ یک چیز کلی گفت! گفت امام حسین شهید شدند. گفتم چه کسی او را شهید کرده؟ گفت نمیدانم! گفتم برای چه شهید شده؟ گفت نمیدانم دقیقاً قضیه را نمیدانم چیه؟ من از بیش از 10 نفر پرسیدم، این قضیه برای حدود 20 سال پیش است، که شما میدانید امام حسین کیست و قضیه کربلا چه بوده است؟ رسول خدا که راجع به امام حسن این را میگوید راجع به امام حسین این را میگوید در روایات شما متواتر در همه منابع شما هست شما میدانید معاویه با امام حسن اینها چطوری بودند؟ میگفت نه. جوابهایش خیلی عجیب و جالب بود. دلم سوخت. نمیدانستم بخندم یا گریه کنم! گفتم شما قضایای معاویه و حسنبنعلی را میدانید؟ میگفت رضیالله عنهم! انشاءالله خدا همهشان را بیامرزد و پاداش بدهد همه اصحاب رسولالله بودند، همه اهل بیت رسولالله بودند. گفتم معاویه زده امام حسین را کشته! میگفت که واقعاً؟ نمیدانست. میگفتم امیرالمؤمنین(ع) کجا دفن است؟ از ده نفرشان پرسیدم نمیدانستند. اطلاع ندارند قضایای اهل بیت(ع) هنوز هم سانسور است. هنوز بعد از هزار و چندصد سال خبر کربلا نرسیده است هنوز نمیدانند چیست. اصلاً خبرش را نشنیدند. ما در اندونزی به یک شهری رفتیم همه اهل سنت بودند دهه اول محرم ده روز عزاداری میکنند. مراسمی دارند به نام مراسم تابوت که تابوت سیدالشهداء را حمل میکنند عزاداری و گریه میکنند. با آنها سؤال میکردم نمیدانستند قضیه چیست! میگفتم پس شما دارید چه کار میکنید؟ میگفتند ما نمیدانیم هزار سال است این سنت اینجا هست! در این دهه ما تابوت برمیداریم عزاداری میکنیم. گفتم این تابوت کیست؟ میگفتند تابوت کربلا است! تابوت خودِ کربلا است! یعنی هنوز نمیدانند آن وقت چه گریهای میکردند. هوای گرم شرجی که خود او میگفت رئیس جمهورهای دنیا اینجا بیایند یکصدم این جمعیت توی خیابان نمیآید. حالا در این اواخر از ایران یک کسانی رفته بودند یک طلبهای رفته بود آنجا به اینها گفته بود لباس سیاه و حسین و کربلا، یک چیزهایی اجمالاً به آنها گفته بود. قضیه این است. الآن که هنوز بعد از هزار و چندصد سال نمیدانند قضیه کربلا چه بوده؟ شما توقع دارید که امام صادق(ع) بعد از سقوط بنیامیه علیه حکومتی انقلاب کند که شعار آن عزای حسین است؟ اصلاً کی میفهمد؟ نمیفهمند که چه میگویی و باور نمیکنند.
این بخشی از اهمیت کار امام صادق(ع) است که در 5- 6 جبهه معجزه کرد. هرچه امامان ما تیز و زرنگ و تشکیلاتی و دقیق بودند ما الحمدلله از یک طرف جبران کردیم! اینها بنیعباس را بازی دادند. بنیامیه را بازی دادند که بنیامیه کل دنیا را بازی دادند. بنیعباس 600 سال ابرقدرت جهان بودند امام صادق(ع) این بنیعباس را دور زد. و اینها یک مدرک از امام صادق(ع) پیدا نکردند با وجود این که در روایت دارد تشکیلات امنیتی ساواکشان طوری تحت مراقبت داشت – آن روایت را شنیدید که یکی از یاران ایشان میخواهد با ایشان ملاقات کند نمیتواند آخرش یک گاری خیار میخرد به عنوان خیارفروش با لباس مبدّل خودش را نزدیک منزل امام صادق(ع) میرساند برای این که میخواهد یک سؤال شرعی بکند نه یک سؤال سیاسی! – اینقدر تحت تعقیب هستند. تا آخر حکومت نمیتواند یک مدرک از امام صادق(ع) گیر بیاورد که اینها میخواهند براندازی کنند. در حالی که داشتند براندازی میکردند. و با گروههای مسلّح علوی مدام ارتباط داشتند. انشاءالله اگر عمری بود جلسه بعد ببینیم میتوانیم بحث امام صادق(ع) را تمام کنیم یا نه؟
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
هشتگهای موضوعی