مسلمانان جهان، متحد شوید (1) ( مرگ بر تفرقه )
میلاد پیامبراکرم ص _ هفته وحدت مذاهب اسلامی _ درجمع مسلمانان سنی وشیعه _ مشهد_ ۱۳۹۵
بسمالله الرحمن الرحیم.
تبریک عرض میکنم ایام میلاد مبارک خاتمالانبیاء(ص) که صلوات خدا بر او باد. اهل بیت او و اصحاب منتجب او. معمولاً برای اختلاف بین مسلمین باید دلیل آورد. منتهی آنقدر جریانسازی علیه امّت اسلام و وحدت امّت از طرف دشمنان دانا و دوستان نادان شدید است که شرایط طوری شده، که انگار برای وحدت باید دلیل آورد! کسی که با منطق قرآن و سنّت آشنا باشد میداند که اینقدر این مسئله ضرورت دارد و وجوب این مسئله به لحاظ شرعی اینقدر بیّن و واضح است جزو ضروریات است. کسی که با منطق قرآن شریف و منطق سنّت پیامبر(ص) آشنا باشد میداند که به لحاظ شرعی این جزو ضروریات دین است و انکار این ضروری، انکار یکی از ارکان اصلی اسلام و قطعیات قرآنی است اگر اهل عقل هم باشد جزو همین عقلای عالم هم باشد باز میفهمد به لحاظ عقلی هم وحدت بشری در درجه عام و وحدت در درون امّت به نحو خاص، اگر بدیهی نیست نزدیک به بدیهی است. بنابراین اگر کسانی میخواهند استدلال بیاورند باید برای عدم بر وحدت استدلال بیاورند! برای مخالفت با اتحاد امّت باید دلیل بیاورند. منتهی آنقدر تهدیدها، حماقتها، کینهجوییها، ناجوانمردیها و جهلها زیاد شده که میخواهند طوری تلقین کنند که انگاری اصل بر اختلاف مذاهب اسلامی است در حد دشمنی است و بعد اگر کسانی طرفدار وحدت هستند آنها دلیل بیاورند و استدلال کنند که چرا وحدت؟! این یعنی این که فضاسازیهای مسموم، در حدّی کم سابقه در تاریخ اسلام دارد صورت میگیرد. در طول تاریخ همیشه اختلاف بین نه فقط مردم عادی و مذاهب اسلامی بین بزرگان جهان اسلام بوده است، اختلاف نظر در تفسیر فلان آیه، در صحت آن حدیث، در معنای آن آیه یا حدیث دیگر، در تحلیل قضایای مختلف تاریخ اسلام اختلاف نظر همیشه بوده است اما تبدیل این اختلاف به ستیز، تبدیل تفاوت به ستیز، تبدیل اختلاف نظر به تنش و درگیری در کمتر مقاطعی از تاریخ امّت اسلام، کمتر وقتی به این شدّت بوده و اینقدر وحشیانه. از منابع واحدی بلندگوهای متعدّد دارند سمپراکنی میکنند. ظاهراً علیه یکدیگر به مذاهب و مقدّسات همدیگر اهانت میکنند ولی در واقع پشت پرده هر دو دستگاه فحاش و بیادب و تکفیری، به نام شیعه و به نام سنّی از یک مبدأ دارند هدایت و تغذیه میشوند. پشت صحنه اینها در یک اتاق فرمان است این عروسکهای خیمهشببازی از یک جا هدایت میشوند. هدف در هر صورت، طرفداران هر مذهبی در هرجا دسته بالا را پیدا کنند به لحاظ قدرت مادی و هرجا دستِپایین را پیدا کنند در هر صورت به ضرر اسلام است از هر طرف که کشته شود به سود دشمنان اسلام است. آنها میخواهند این درگیری هرچه بیشتر تشدید بشود و ادامه پیدا کند گسترده بشود و هر موضوعی که بر سر آن کوچکترین اختلاف نظری بوده یا هست این تبدیل به یک دعوا و تکفیر و چالش بشود. ادبیاتهای اینان مشابه است یعنی یک کسانی که به نام شیعه، که امروز بیشتر به نام شیعه انگلیسی یا شیعه لندنی شناخته میشوند افراد خاصی هم نیستند. حالا بعضیها روی یکی دو نفر افراد شبه مرجع و 7، 8تا کانال ماهوارهای آنها فکر میکنند فقط آنها هستند! نه یک جریان فکری است و از آن طرف اینان سخنگویان شیعه میشوند در حالی که خودشان طبق مبانی شیعه مشکلات زیادی دارند. جریانات تکفیری ناصبی هم سخنگوی سنّی میشوند و وهابیت هم از طرف اهل سنت حرف میزند. نه اینها در تاریخ سخنگوی شیعه بودند و نه آنان سخنگوی سنی بودند. در اغلب مسائلی که امروز میخواهند از درون آنها اختلاف بیرون بکشند و اختلاف نظر را به اختلاف عملی تبدیل کنند در اغلب این موارد اگر کسی به منابع اصلی مذاهب اسلامی رجوع کند میبیند که اصل و واقعیت مسئله اساساً چیز دیگری است. این اختلاف نظر میتواند باشد در عین برادری، چندتا خصوصیت داشته باشد، کسی نگفته که همه مذاهب باید اختلاف نظراتشان را بردارند و کسی هم بگوید امکانش نیست. همه مذاهب سر مسائلی اختلاف دارند. درون شیعه، مگر شیعه زیدی و اثنیعشری مگر همفکر هستند؟ مگر خود شیعه، دهها فرقه نداشته است؟ درون اهل سنّت مگر هر 4 مذهب بر سر مسائل فقهی همفکر هستند؟ اگر بودند که چهارتا مذهب نمیشدند! یک زمانی صد و اندی مذهب اهل سنّت بود! از قرن 5 هجری در زمان بنیعباس اعلام شد که مذاهب زیاد شده همه آنها حذف میشوند ممنوع اعلام میشوند و ما این 4تا مذهب را به عنوان مذاهب اهل سنّت میپذیریم. پس اختلاف نظر هست، بوده، کسی اختلافات را نمیتواند برطرف کند. انشعاباتی که درون شیعه و درون تک تک مذاهب بوجود آمد. اختلاف فقهی هست، اختلاف کلامی و اعتقادی، بین اهل سنّت شما جریانهای اشعری، ماتریدی، مرجئه و.. میبینید. جریانات شیعه هم عقاید مختلفی داریم. درون خود شیعه شما میبینید باز در یک دورهای بین اخباری و اصولی دعواست در حدی که همدیگر را تکفیر کردند عالِم بزرگ شیعه را تکفیر کردند. اختلاف اخباری و اصولی شبیه به اختلاف بین اهل حدیث اهل سنّت با مثلاً جناب ابوحنیفه بوده است. دیدگاه ابوحنیفه شبیه اصولیین ما بوده، اهل حدیث شبیه اخباریهای ما بودند. آنها میگویند اهل حدیث ما میگوییم اخباری. یعنی اکتفاء به ظاهر حدیث بدون دقّت در سند احادیث! خب این اختلاف بین شیعه و سنّی نیست داخل خود شیعه این دوتا مشرب بوده و هنوز هم هست. بین اهل سنّت مشربهای مختلف. به لحاظ کلامی و اعتقادی همینطور. مفسّر بزرگ شیعه با مفسّر بزرگ شیعه سر تفسیر یک آیه اختلاف دارد بین دوتا مفسّر سنّی هم اختلاف است. گاهی میبینی نظر این مفسّر شیعه با آن مفسّر سنّی به هم نزدیکتر است در تفسیر یک آیه، تا دو نظر این دوتا مفسّر شیعه یا دو مفسّر سنّی. اغلب احکام، محکمات احکام اسلام شیعه و سنی ندارد. اخلاق اسلامی شیعه و سنی ندارد. ضروریات فقه شیعه و سنی ندارد. تفسیر اغلب آیات قرآن شیعه و سنی ندارد. یک شبکه ماهوارهای وجود ندارد که بیاید اشتراکات مذاهب اسلامی را بگوید. یک چنین کانال ماهوارهای وجود ندارد. یک شبکه اینترنتی یا یک سایت در اینترنت نشان بدهید که این مدام دارد میگوید در عقاید اسلامی، در احکام و اخلاق اسلام مشترکات اسلامی اینهاست همه مذاهب اینها را میگویند. نه نیست. ولی دهها و صدها و بلکه بیش از صدها شبکههای ماهوارهای و اینترنت راه انداختند که مدام میگردد کوچکترین تفاوتها را پیدا میکند و به نقطه تضاد تبدیل میکند. تفاوت با تضاد فرق میکند. تفاوت را به تضاد تبدیل میکند و تضاد را به ستیز تبدیل میکند. روش آن هم تکفیر است. یک کسانی به نام شیعه اعلام بکنند که هرکس به ولایت اهل بیت به مفهومی که شیعه اثنی عشری قائل است قائل نیست ولی محبّ اهل بیت است این نجس و کافر است، لقمهاش حرام است، یا زنازاده است یا نماز و روزهاش باطل است! آن طرف یکی به نام اهل سنّت جریان تکفیری بیاید همین حرف را بزند که کل شیعه کل نماز و روزهشان باطل است همه اینها مشرک و نجس هستند. خب اینها هیچ وقت سخنگویان جهان اسلام نبودند بله یک رگههایی بود در یک دورههایی هم تقویت شد اما اینها بیشتر مربوط به محمد بن عبدالوهاب به بعد است که مورد حمایت مستقیم انگلیسیها و غربیها برای تسلّط بیشتر به جهان اسلام بود و قبل از این که شیعه را تکفیر کنند محمد بن عبدالوهاب کلاً اهل سنت را تکفیر کرد، قبل شیعه همه سنیها را تکفیر کرد. اول گفت تمام مذاهب اهل سنت اینها مشرک هستند. شاگردی آمده پیش ایشان درس بخواند گفته اول ک شهادتین را میگویی باید بپذیری که کل عباداتی که در عمرت تا به حال کردی، خودت و پدر و مادرت، سنّی حنبلی هستی یا هر سنیای، همهاش باطل است و مشرکانه بوده و باید توبه کنی. این شرط اسلام او بوده است. بگذارید عبارت او را برایتان از رو بخوانم: "احمد زینی دحلان" مُفتی مکه مکرّمه، ایشان عالِم بزرگ اهل فتوای مکه بوده. حالا راجع به این شیعههای لندنی هم میگویم. عین همین حرف را میزنند. احمد زینی دحلان، مفتی مکه مکرمه مینویسد: «کان محمد بن عبد الوهاب اذا اتبعه احد وکان قد حج حجه الاسلام؛ وقتی کسی میخواست وهابی بشود، محمدبن عبدالوهاب میگفت من چند شرط اعلام میکنم اگر تو این شرطها را بپذیری تو مسلمان و سنی هستی و الا نیستی و الآن همه اهل سنّت مشرک هستند تا وقتی که این تعریفی که من میکنم بپذیرند. 1) یقول له: میگوید اول برو حج انجام بده. طرف میگوید من حج رفتم، میگوید حجهای قبلی تو همه باطل است. طرف اهل سنّت است میخواهد تابع تفسیر محمد بن عبدالوهاب از اسلام و سنیگری بشود. میگوید اگر صدتا هم حج دادی همهاش باطل است الآن دوباره باید بروی حج انجام بدهی حج ثانیا! فان حجتک الاولی فعلتها وانت مشرک، حجهای قبلیات را که انجام دادی همه در حال شرک بوده! – اینها عین جملات محمد بن عبدالوهاب است – عالِم سنّی مشرک بوده! فلا تقبل، همه حجهایت باطل و مردود است ولا تسقط عنک الفرض. حج واجب از تو ساقط نشده، تو مثل آدم حج نرفتهای!
واذا اراد احد الدخول فی دینه، هرکس میخواست وارد دین محمد بن عبدالوهاب بشود یقول له بعد الشهادتین: میگوید دوباره شهادتین بگو تا حالا تو مسلمان و سنّی نبودی، بعد از شهادتین چه بگوید؟ اشهد علی نفسک انک کنت کافرا، علیه خودت شهادت بده و بگو من تا حالا کافر بودم! توحید نداشتی و مشرک بودی. وعلی والدیک – اینها جزو شهادتین است – شهادت بر لاالهالاالله و شهادت به رسالت پیامبر بده و بعد شهادت بده که من تا حالا کافر بودم و بعد شهادت بده که پدر و مادر من و والدینم هم کافر بودند! انهما ماتا کافرین، پدر و مادر من هم کافر مردند! وعلی فلان وفلان، هرکسی را از اطرافیانت میشناسی اسم ببر و شهادت بده که این کافر است، این کافر است، یعنی شهادتین یک اسلام جدید و یک مذهب جدید اهل سنّت که با تکفیر شروع میشود. جزو شهادتین تکفیر پدر و مادر،خودت و دیگران است که تا حالا کافر بودی و ویسمی جماعه من اکابر العلما الماضین انهم کانوا کفارا، شهادت بده که آن علمای بزرگ اهل سنّت همه کافر بودند فان شهد قبله، این شهادتها را میداد که پدر و مادرم کافر مردند، این علمای سنی کافر بودند من هم تا حالا کافر بودم و خودم قبله شهادتین او را قبول میکرد و میگفت تو از حالا به بعد مسلمان و سنّی هستی! والا قتله، عبدالوهاب میگفت و الا این مشرک است و او را میکشتند! این را مُفتی مکّه مکرمه عالم بزرگ مکه که سنّی است دارد مینویسد و میگوید. وکان یُصرّح بتکفیر الامه، همیشه تصریح میکرد که کل امّت اسلام کافرند! منذ ستمائه سنه، از ششصد سال پیش، ویکفر من لا یتبعه، هرکس که تبعیت از من نکند و این اسلام را نپذیرد کافر است. ویسمیهم المشرکین، و همه را مشرک مینامید! ویَستَحِل، دما هم واموالهم. و میگفت جان و مال و ناموسشان حلال است.
خب این یک خط، که چی شرک، چی شرک است. همینطور لیست تکفیر با انتخاب گزینشی بین احادیث و آیات و تفسیر به رأی آنها و ندیدن آیات دیگر، و تفسیر به رأی قرآن و حدیث.
ما شبیه این جریان را بین شیعه هم داریم. همینهایی که الآن به آنها شیعه لندنی میگویند چه کسانی هستند؟ همینهایی هستند که میگویند هرکس توی شناسنامهاش شیعه اثنی عشری ننوشته، این کلاً طهارت مولد ندارد، لقمههایی که میخورد حرام است، همه عباداتش باطل است و قطعاً جهنمی است و... ولو محبّ اهل بیت(ع) هم باشد. اهل سنّت است ولی هیچ وقت به اهل بیت پیامبر(ص) اهانت نکرده و اهانت و سب و توهین به آنها را حرام میداند، محبّ فاطمه و علی و حسنین است که اینها به تواتر جزو منابع قطعی اهل سنّت است که حبّ اینها حبّ رسول خدا حبّالله است و هرکس بغض اینها را دارد جهنمی خواهد بود. اینها همه، به تواتر روایات منابع اهل سنّت است که هرکس بغض علی و فاطمه و حسن و حسین را دارد این جهنمی است. خب اینها میگویند اینها کافی نیست باز هم به خودشان اجازه میدهند که یک چنین ادبیاتی را به کار ببرند. در کل احادیث شیعه فقط میگردند مواردی را پیدا کنند که به سند و آن هم کاری ندارند که یک جوری دربیاید که خون غیر شیعه مباح است! هیچ مرزی بین شیعه با وهابی با ناصبی نمیگذارد. یک تعریفی از اهل سنّت میدهد که انگار همه اهل سنّت تکفیری و ناصبی و دشمن اهل بیت هستند. با علمای بزرگ اهل سنّت از شرق آسیا تا شمال آفریقا تا اروپا از مذاهب مختلف، از حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، از نزدیک با اینها صحبت کردم. در اندونزی بیش از 3 میلیون خودشان را سادات حبائب (حبیب) مینامند که سنی هستند و خودشان را سادات میدانند و میگویند ما فرزندان اهل بیت هستیم. شهر اهل سنّت رفتم در همین عاشورا، در همان شهر دهه اول محرم یک مراسمی داشتند به اسم مراسم تابوت، صدها هزار مردم اهل سنّت شافعی تابوت امام حسین(ع) را یک دهه به دوش میکشند و برای امام حسین(ع) عزاداری میکنند. – چون چند بار عرض کردم نمیخواهم توضیح بدهم – که خود جناب ابوحنیفه، بخصوص خود جناب شافعی به لحاظ موضعگیری سیاسی در کنار صف اهل بیت بودند و علیه بنیامیه و بنیعباس بودند. بله بعداً بنیعباس آمدند مذاهب اینها را به عنوان مذهب رسمی اعلام کردند و بعد از بنیعباس، سلجوقیان و دیگران و دیگران، که با بقیه مذاهب اهل سنّت هم مبارزه میکردند و به دلایل مختلف یک مذهب را مذهب رسمی اعلام میکردند. اما با خود اینها درگیر بودند یعنی ابوحنیفه هم زندان بنیامیه رفته و هم زندان بنیعباس! شافعی با بنیعباس در دفاع از حق اهل بیت(ع) درگیر شده، بازدداشت شده تا پای چوبه اعدام رفته، آن اشعاری که درباره اهل بیت و درباره امام حسین(ع) دارد اصلاً آن اشعار را کسی بخواند نمیفهمد که شاعر آن در مناصب فقهی، از رهبران اهل سنّت است. فکر میکنید یک شیعه خالص اثنی عشری است که اینگونه دارد برای اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) و کربلا شعر میگوید. خب شیعه و سنی تعریفش اینها بوده است. یک گروه اقلیتی همیشه بودند که دنبال درگیری بین مسلمین میگشتند و اینها الآن متأسفانه میدان پیدا کردند. (20:00) حالا بعضی از دوستان که از پشت صحنه اینها مطلع بودند میگفت بعضی از این شبکههای ماهوارهای که شیعههای افراطی نادان به اسم شیعه دارند به مقدّسات اهل سنّت فحشهای بسیار زشت میدهند و آن شبکههای ماهوارهای که وهابیت افراطی است و به اسم اهل سنّت، شیعه را رافضی و مشرک میخواند، اینها مطلع بودند میگفتند هر دوی اینها سرشبکههاییشان در لندن و واشنگتن یکجاست و از یک جا دارند تغذیه میشوند. جالب است رژیم آل سعود به بعضی از این شبکههای ماهوارهای این شیعههای افراطی و لندنی کمک مالی کرده است! یعنی با شیعهنماهای ضد وحدت و تکفیری، به اینها کمک مالی کرده است. چرا؟ چون حتماً دوتا دلیل داشته، یکی این که میداند اینها ضد جمهوری اسلامی هستند. دوم این که اینها سخنگوی شیعه بشوند دنیا و تشیّع را از دهان اینطور افراد بیسواد مریض معرفی کنند و بگویند تشیّع این است. هر دوتای این جریانات رابطهشان با اسرائیل خوب است و مرگ بر اسرائیل نمیگویند. یعنی هم جریان تکفیری وهابی، هم جریان این شیعه انگلیسی. رابطهشان با اسرائیل خوب است. هر دو میگویند جهاد، را میگویند منتهی او جهاد علیه شیعه و آن یکی علیه سنی! ولی جهاد علیه کفر و استکبار نه هیچ کدام! جهاد علیه اشغالگر، علیه آمریکا و اسرائیل نیست، جهاد مذاهب اسلامی علیه همدیگر است! هر دویشان در این قضیه عین هم هستند خیلی شبیه به هم هستند. اما در روایات ما چه گفتند؟
در مورد نوع سلوک با مذاهب دیگر اسلامی. گفتند آیا اختلاف نظر را کلاً برطرف کنید؟ نه، امکانش هم نیست. یک اختلافاتی هست در تاریخ، در تفسیر، در منابع، این اختلافات بخشیاش به راحتی قابل حل است با گفتگو، منتهی گفتگو بین علما نه عوام، و علمای منصف باتقوا نه مریض و متعصّب. بخشیاش قابل حل است که آقا در منابع شما این را گفته ودر منابع ما این هم هست اسمش این است. من معتقدم که 70- 80 درصد از آنچه که اختلاف مذاهب دانسته میشود اگر هر مذهبی درست به منابع خودش و به منابع دیگری رجوع کند و بشناسد میبیند که بخشی از آن بخاطر همزبان نبودن و نشناختن منابع همدیگر است زبان هم را نفهمیدن است. خیلی چیزهایش شبیه است. من معتقدم که حداقل 70- 80 درصد از ادعاهای شیعه در منابع اهل سنّت هست گفتگو نشده و نمیشود. عرض میکنم یک شبکه ماهوارهای نیست که بیاید توافقات و اشتراکات را بگوید. همه دارند اختلافات را میگویند و اختلافات را صد برابر برجسته میکنند. بخشی از اختلاف نظرها هم قابل حل نیست. بالاخره بر سر خلافت پس از پیامبر(ص) دیدگاه متفاوت است نمیشود بگوییم اینها یکی است! نه نمیشود. ولی اشکال هم ندارد خب اختلاف نظر است. مگر هرجا که اختلاف نظر است دشمنی است؟ مگر هرجا اختلاف نظر باید جنگ راه بیفتد؟ ما آن ماجرا را که نمیتوانیم تغییر بدهیم. آن قضیه هزار و چند سال پیش بود تمام شد رفت. امروز به چه نام چه خواهی کرد و چه میکنی؟ حالا اگر ما بخواهیم تکلیف امروزمان را بفهمیم. خب هر مذهبی به منابعش رجوع کند و ببیند طبق منابع خودش وظیفهاش چیست؟ الآن در این جمع دوستان و برادران که از شهرها و استانهای مختلف، از اهل سنّت، شیعه، عالِم، عادی، مردم معمولی همه حضور دارید. ببینید سؤال این است ما مسلمانان که اختلاف نظر داریم در مذاهب اسلامی بر سر بعضی از اعتقادات کلامی و بعضی از اختلافات فقهی حالا باید چه بکنیم و با هم چگونه رفتار کنیم؟ (25:00) من از منابع هر دو شیعه و سنی چندتا روایت عرض کنم که ببینیم تکلیف عملی امروز همه ما روشن است. اولاً لازم نیست که به منابع متفاوت رجوع کنیم. قرآن و سنّت که مشترک است به همه یک دستور داده ولی در عین حال، بعضی از این روایات را عنایت بفرمایید. مرحوم شیخ حرّ عاملی در «وسائل الشیعه» که یکی از بزرگترین منابع حدیث شیعه است یک باب مستقل دارد تحت عنوان نحوه معاشرت با دیگراندیشان مسلمان. نحوه رفت و آمد و سلوک و زندگی با مسلمانانی که شیعه اهل بیت نیستند و اهل سنّت حساب میشوند. «بَابُ وُجُوبِ عِشْرَةِ النَّاسِ حَتَّى الْعَامَّةِ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ إِقَامَةِ الشَّهَادَةِ وَ الصِّدْقِ وَ اسْتِحْبَابِ عِیَادَةِ الْمَرْضَى وَ شُهُودِ الْجَنَائِزِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ الصَّلَاةِ فِی الْمَسَاجِدِ» عنوان باب این است که «شرعاً واجب است عشرت، معاشرت، رفت و آمد، دوستی، با همه مردم، ولو مسلمانانی که شیعه نیستند.» چگونه؟ 1) «بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ» امانت به تو سپردند نباید بگویید که شیعه است یا سنی؟ ما شیعه و سنّی نداریم مسلمان است. اگر چیزی پیش تو امانت گذاشته، سرّی، مالی، آبرویی، سندی، هرگز حق نداری سؤال کنی از این که مذهب او چیست؟ 2) «إِقَامَةِ الشَّهَادَةِ» در دادگاه میخواهی له و علیه کسی شهادت بدهی حق نداری از مذهب او بپرسی. اگر شیعه است شهادت میدهم اگر سنّی است شهادت نمیدهم! حرام است. شهادت واجب است، هرجا حق است، حق با هر کی هست. حق با هرکسی هست باید شهادت بدهی. در یک اختلاف اقتصادی سر یک معامله حق با یک سنّی است و آن شیعه دارد زور میگوید واجب است بروی به نفع او سنّی شهادت بدهی. حرام است که شهادت دروغ بدهی یا بگویی من شهادت نمیدهم. 3) «وَ الصِّدْقِ» شهادت راست، با همه مسلمین، شیعه و سنّی و هر مذهبی صادق باشید. به هیچ مسلمانی حق ندارید به این عنوان که این از مذهب ما نیست دروغ بگویید و کلاهش را بردارید. 4) «وَ اسْتِحْبَابِ عِیَادَةِ الْمَرْضَى» اگر مریض میشود به عیادت مریض او برو و خانهاش به عیادتش برو. توی محله ما سنّی است، توی محله ما شیعه است مریض شده! شیعه و سنّی نداریم. باید بروی عیادت مریضش. 5) «وَ شُهُودِ الْجَنَائِزِ» کسی از آنها فوت کرده باید به تشییع جنازه او بروی، از مذهبش حق نداری سؤال کنی که او شیعه است یا سنی است. 6) «وَ حُسْنِ الْجِوَارِ» یعنی اگر مُرده احترام میگذاری و اگر زنده است همسایه خوبی برای او باش. واجب است اگر همسایه تو از مذهب دیگری است با او درست اسلامی و انسانی رفتار کنی. بین یک همسایه شیعه و همسایه سنّی حق نداری تفاوت بگذاری. باید طوری برای او همسایه خوبی باشی که وقتی از او میپرسند این همسایه تو که مذهب دیگری دارد چطور آدمی است؟ بگوید بسیار انسان مسلمان شریفی است. حالا بروید جلوتر «وَ الصَّلَاةِ فِی الْمَسَاجِدِ» اصلاً ما چیزی به نام مسجد سنّی و مسجد شیعه نداریم و نباید داشته باشیم. مسجد، مسجد است. مسجد مسلمین است نه مسجد شیعه و مسجد سنّی. برو در مساجد آنها شرکت کن و به امام آنها اقتدا کن نمازت درست است. ای آقا؟ اختلافات ما چه میشود؟ اختلافات ما سر علیبنابیطالب(ع) و فاطمه زهرا(س) و قضایای اهل بیت(ع) چه میشود؟ اختلافات نظری آن بخشی که در منابع هست سر جایش است ولی همه ما امّت اسلام هستیم.
معاویة بن وهب، آمده میگوید رفتم خدمت امام صادق(ع)، امام صادق(ع) همان زمانی هستند که رهبران اهل سنّت همه با امام صادق(ع) تقریباً در یک دوره هستند که این مذاهب مختلف دارد آنجا شکل رسمی میگیرد. میگوید به فرزند پیامبر امام صادق(ع) عرض کردم که آقا ما در کوچه و محلهمان، و در محل کارمان با کسانی زندگی و مجالست داریم که معتقد به ولایت اهل بیت(ع) نیستند، به اهل بیت احترام میگذارند ولی قائل به ولایت اهل بیت(ع) نیستند یعنی شیعه نیسند ما با اینها چه کار کنیم؟ با اینها چطور رفتار کنیم؟ امام صادق(ع) فرمودند همانگونه که امامان شما رفتار میکنند. ببینید فرزندان پیامبر و اهل بیت با سایر مسلمین از مذاهب دیگر چگونه رفتار میکنند؟ عین ما رفتار کنید. گفت چطور؟ «عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَضَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا؛ چطوری رفتار کنیم و در جامعهمان زندگی کنیم با کسانی که وَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ اَلنَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلى أمْرِنا؟ ؛ با کسانی که در کار و زندگیمان با آنها رفت و آمد داریم، همسایه و همکاریم که آنها هم مذهب ما نیستند؟ فَقالَ: امام صادق(ع) فرمود: تَنْظُرُونَ اِلى أئِمَّتِکُمُ نگاه کنید به رهبرانتان که ما باشیم الَّذینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ کسانی که شما به آنها اقتدا میکنیم، ادعا میکنید پیرو ما هستید خب ببینید ما چطور با سایر مسلمین رفتار میکنیم؟ فَتَصْنَعُونَ ما یَصْنَعوُنَ، هر کار آنها میکنند شما هم همان کار را انجام بدهید. امام صادق(ع) قسم جلاله میخورد که فَوَ اللّه؛ به الله – عزوجل- قسم که رهبران شما که ما اهل بیت باشیم إنَّهُمْ لَیَعُودُونَ مَرْضاهُمْ، به عیادت بیمارانشان میروند ما آنها را دوست داریم و به آنها محبّت داریم به خانهشان میرویم مثل خودمان مریض هستند به عیادتشان میرویم وَ یَشْهَدُونَ جَنائزَهُمْ، تشییع جنازهشان حتماً شرکت میکنیم وَ یُقیمُونَ الشَّهادَةَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ، در دادگاه هم، هم علیهشان و هم به نفعشان هرچه که حق است شهادت میدهیم ما آنجا نمیگوییم چه کسی شیعه اهل بیت است و چه کسی سنی است؟ فرقی نمیکند. وَ یُؤَدُّونَ الْأمانَةَ اِلَیْهِمْ. امانت را درست ادا میکنیم حق آن برادرانمان را صددرصد حفظ میکنیم و کمترین سوء استفادهای یا انحرافی تبعیض قائل نمیشویم.
از این روایات خیلی هست. یک چندتا هم روایت از منابع برادران اهل سنّت برایتان بگویم. در «صحیح مسلم»، ج 4، حدیث 2585، باب «تراحم مؤمنین»؛ و در کتاب چهل و پنج، «کتاب البرّ و الصله و الآداب» در «صحیح» جناب مُسلم که ایشان هم ایرانی و اهل نیشابور بود. این روایت که در منابع شیعه هم ذکر شده، در منابع سنّی هم هست. حدیث از پیامبر(ص) است که فرمود: «مَثَلُ المُؤمِنینَ فی تَوادِّهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ مَثَلُ الجَسدِ؛ فرمودند که اگر میخواهید درست بشناسید که روابط مسلمین با همدیگر چگونه باید باشد؟ - این روایت از پیامبر اکرم(ص) است که در حدیث شیعه و سنی به تواتر است – اگر میخواهید بدانید که اعضای امّت اسلامی با همه اختلافات نظرشان با هم چگونه رفتار کنند نگاه کنید به اعضای یک بدن. وقتی شما سرتان یا دندانتان درد میکند اینطور نیست که دست و پا و بقیه بدن بگویند خب تو درد میکنی به ما چه؟ شب آنها بخوابند بگویند خودت بیدار باش! کل بدن بیدار است. هر عضوی از بدن که درد میکشد و مشکل دارد کل بدن دارد با او همدردی میکند. خب میگوید کل بدن راحت تا صبح بخوابید چشمت درد میکند چشم تو نخوابد ولی بقیه بدن بخوابد. خب هیچ جای بدن نمیخوابد. پیامبر(ص) فرمودند اگر میخواهید ببینید یک جامعه دینی چطور جامعهای است 1) فی تَوادِّهِمْ؛ «تواد» یعنی عشق متقابل. همه امّت اسلام باید عاشق هم باشند و همدیگر را دوست داشته باشند. 2) وَ تَراحُمِهِمْ؛ دلسوز هم باشید و به هم رحم کنید. اگر یک کسی مشکلی دارد نگو این مذهب ما نیست به درَک! زلزله شد، سیل شد، بیماری آمد، گرسنه است، گرفتار است به ما چه! نه؛ «تراحمهم» همه نسبت به هم رحم داشته باشید. «تواد» یعنی دوستی، عشق، همه همدیگر را بخواهید و خاطرخواه و نگران هم باشید و دلتان به حال هم بسوزد و «تَعاطُفِهم» همه به هم توجّه داشته باشید از کنار هم رد نشوید. مثلاً بگویند فلان جا یک اتفاقی افتاده، بپرسیم شیعهاند یا سنّیاند؟ بگویند سنّیاند بگوییم ولش کن بابا! یا آن سنّی بگوید اینها شیعهاند بگوییم ولش کن برود. پیامبر(ص) فرمود حرام است. گرفتاری هر شخص یا جامعه در امّت اسلام، هر مذهبی که دارد گرفتاری کل مسلمین است و همه باید نگران آن باشند.
امام(ره) و رهبری چرا برای قضیه بوسنی، فلسطین، برای وضعیت منطقه نگران بودند، مگر آنها شیعه بودند؟ هم فلسطینیها سنیاند، شافعیاند هم در بوسنی سنّی حنفیاند شیعه نبودند که، در عین حال هیچ کس به اندازه انقلاب اسلامی به اینها کمک نکرد. هیچ کس به فلسطینیها یک فشنگ نداده، فقط ایران بوده. اینجا بحث مذهب نیست، بلکه بحث امّت اسلام است همه هم یک امّتیم.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند که امّت اسلام در عشق متقابل دلسوز یکدیگر بودن، توجّه به هم داشتن مثل یک بدن است «مَثَلُ الجَسدِ، إذا اشتکى مِنهُ عُضوٌ...» وقتی یک عضو از بدن درد دارد شاکی است مشکل دارد «تَداعى سائرُ الجَسَدِ» کل بدن نگران است و با آن همدردی میکند «بالسَّهَرِ و الحُمّى» کل بدن تا صبح بیدار است تب میکند با این یک بخش مریض شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود اگر اینطوری بودید آن وقت امّت اسلامی هستید. آن طرف جهان اسلام یک مشکلی پیش آمده نگویید به ما چه؟ مذهبش با ما فرق میکند قومیت او با ما فرق میکند. نژادش، زبانش، نباید بخوابید باید نگران او باشید.
باز حدیث دیگری از رسول خدا(ص) که هم در منابع اهل سنّت و هم در منابع شیعه هست این در کتاب «سنن الکبری» جناب بیهقی، ج 8، ص 29 آمده. البته در منابع دیگر هم هست ولی اینجا من از سنن الکبری آوردهام. «المسلمون تتکافئوا دمائهم» خیلی تعبیر عجیبی از پیامبر(ص) است خیلی مناسب این روزهاست. مسلمین همخون هستند. خون هر مسلمان، خون مسلمان دیگر است از هر مذهبی که هستند. تکافئوا دَم، یعنی خونشان در یک حدّ است. ارزش جانشان، ارزش خونشان، امنیتشان همه با هم مساوی است. «تکافوا» یعنی برابری. خون همهتان با هم برابر است از هر مذهبی که هستید. خون هر مسلمان با مسلمان دیگر برابر است خون هیچ مسلمانی بیارزش نیست «و هم ید علی من سواهم، یسعی بذمتهم ادناهم» در پاسداشت خون یکدیگر خودتان را مشغولذمّه و مسئول بدانید. پیامبر(ص) میفرماید همهتان مسئول خونی است که از یک مسلمان ریخته میشود از هر مذهبی که هست. همهتان مسئول هستید و باید پیش خدا جواب بدهید. تکافوا دَم، ارزش خونتان پیش خدا برابر است. این معنیاش این نیست که بگوییم ما در فلان مسئله خودمان را حق میدانیم بقیه مذاهب را حق نمیدانیم عیبی ندارد. اولاً خدای متعال هم در قرآن و هم در روایات میفرماید که اگر کسانی جدّی تلاش کنند یعنی قاصر باشند نه مقصّر. صادقانه تلاش کنند در یک مسئلهای به حق برسند، حتی اگر نرسند و در عقیدهشان خطا کرده باشند پیش خداوند متعال معذورند و حتی اگر صادقانه تلاش کرده باشند مأجورند. ولو این که در اعتقاد خطا کرده باشد. این است که جواب این که ممکن است او بگوید شما خطا کردی، او هم بگوید شما خطا کردی. بله، بالاخره یکیتان خطا کردید و دارید اشتباه میگویید. نمیشود که هم سنّی در همه مسائل درست بگوید و هم شیعه، خب بین دوتا فقیه و حکیم و مفسّر شیعه هم همین است. دوتا مفسّر شیعه سر معنی یک آیه اختلاف کردند نمیشود که هر دویشان درست بگویند حتماً یکیشان دارد اشتباه میکند. ولی هر دو معذورند. – این را دقت کنید – یکی تتکافوا دمائهم، ارزش خون مسلمین و یسعی بذمتهم ادناهم؛ کوچکترین و عالیترین فرد امّت مسئول است و باید «یسعی» سعی و تمام تلاش خودش را بکند تا هیچ خونی از هیچ مسلمانی ریخته نشود. دفاع کند. قرآن کریم میفرماید اگر یک جا دیدید بین دو گروه مسلمان درگیری شد اول بروید آتشبس و گفتگو و این که اینها با هم صحبت کنند که سر چه با هم به جان هم افتادند؟ (40:00) در درجه بعد خداوند در قرآن میفرماید که اگر دیدید که نه، یک گروه از اینها دارد سرکشی میکند اسمش مسلمان است اما در برابر حق تسلیم نیست بلکه متجاوز و طاغوت است، آنجا هم خداوند میفرماید بیطرف نباشید رد نشوید، نگویید که خب اگر اینطوری است که ادامه بدهید! نه؛ برو کنار مظلوم در برابر ظالم بایست تا هرچه زودتر آتش جنگ خاموش شود. این فرمان خداوند در قرآن است. بیطرف و بیتفاوت نباید باشی. برو اول با هر دو صحبت کن، اصلاح ذاتالبین. اگر میبینی که بحث اصلاح نمیشود، بحث مذاهب نیست بلکه بحث جنگ قدرت است. یک طرف مدام تجاوز میکند، آنجا قرآن میگوید بیتفاوت نباش برو جلوی مظلوم بایست و هرچه زودتر این فتنه تمام شود و ضایعات و تلفات آن هرچه کمتر بشود و ادامه پیدا نکند. پیامبر(ص) میفرماید همهتان در پاسداشت خون یکدیگر مشغولذمهاید، همه باید خود را مسئول بدانید همه مسئول هستید. هر جا اختلاف میبینید هیچ کس حق ندارد بیتفاوت رد شود. اختلاف در خانواده میبینید از صلح و خیر، برو بین زن و شوهر اصلاح کن. چرا اینقدر آمار طلاقها بالا برود؟ چرا ما داریم بیتفاوت میشویم نسبت به این که وصلت ایجاد کنیم نمیکنیم. بتوانیم جلوی طلاقها را بگیریم نگیریم. از اختلاف و دعوا در یک خانواده تا اختلاف و دعوا در یک جامعه و امّت سر هر چیزی. دوتا روستا سر آب با هم دعوا کنند. آنجا هم همین حکم است. «و هم ید علی من سواهم،» پیامبر(ص) فرمود همه مسلمین باید یک دست باشند. نه دهتا دست با هم. یک دست. «علی من سواهم» در برابر دشمنان اسلام.
و متأسفانه دشمن کاری کرد که این جریان بیداری اسلامی و نهضت اسلامی که داشت به سمت این میرفت که ریشه اسرائیل را بزند و رژیمهای فاسد منطقه را سرنگون کند یک مرتبه این را توطئههای آمریکا، غرب، اسرائیل، رژیمهای فاسد عربی، این نهضت را که یک نهضت ضد استکبار و ضد استبداد بود،نهضتی که اهل سنّت از مسلّحها شروع کردند، با شعار الله اکبر شروع کردند این را به جنگ داخلی بین خود مسلمین تبدیل کردند. توطئه بزرگ این بود.
حضرت امیر(ع) فرمود اگر دیدید که کسی میخواهد بین مسلمین جنگ داخلی راه بیندازد ولو زیر عمامه من باشد، یعنی ولو علی باشد او را بکشید! حالا ببینید این جریانهای ماهواره به اسم شیعه و به اسم سنّی که مدام آتش زیر آتش جنگ داخلی میزنند که آی اینها چه گفتند! اینها به آنها فحش دادند! آن هم بگوید اینها ضد اهل بیت هستند فحش دادند!
پیامبر(ص) فرمود: تلاشهایی صورت خواهد گرفت که امّت اسلامی را به جان هم بیندازند. بدانید که هرکس، هرکه میخواهد باشد اگر میخواهد اختلاف نظر را به جنگ بین مذاهب اسلامی تبدیل کند پیامبر فرمود(ص) پاسخ او شمشیر است با او بجنگید. یعنی با کسانی که بین مسلمین ادبیات تکفیری دارند و مخالف وحدت مذاهب اسلامی هستند، پیامبر(ص) همان موقع فرمود با اینها بجنگید. چون اینها امّت اسلام را متلاشی میکنند. همه مسلمین را به جان هم میاندازند. پیامبر(ص) فرمود هرکس ضد وحدت است با او بجنگید. شیعه اثنی عشری اهل بیتی؟ باش! پیرو فلان مذهب اهل سنّتی؟ باش! با هم جنگی نداریم. به عیادت مریض هم بروید، به تشییع جنازه هم بروید، به حقوق هم احترام بگذارید، به دیدن هم بروید، برادرید. اختلاف نظر هم دارید. پیامبر(ص) فرمود هر کس را دیدید میگوید وحدت بین مذاهب نه، چه به اسم شیعه چه سنّی یا چیز دیگری، با آنها درگیر شوید. پاسخ آنها شمشیر است. «إنّه ستکون هنّات و هنّات» به زودی جریاناتی بوجود میآیند که میخواهند فتنه پشت فتنه میخواهند راه بیندازند و مسلمین را به جان هم بیندازند «فمن اراد أن یفرّق هذه الامه» هرکس خواست امّت اسلام را به جان همدیگر را بیندازند «وهم جمیع» در حالی که امّت یکدست هستند و با هم مشکلی ندارند ظلمی اتفاق نیفتاده فقط اختلاف نظر است «فاضربوا رأسه بالسیف کائناً مِن کان» در برابر او مسلّحانه بایستید هرکس میخواهد باشد. جلوی این جریانهای تکفیری به اسم هر مذهبی که حرف میزنند بایستید. این هم روایت از پیامبر(ص) نقل میشود در «صحیح مسلم» در «کتاب الاماره / باب حکم مَن فَرَّق أمر المسلمین» حکم کسانی که میخواهند مسلمین را به جان هم بیندازند. خب از این روایت زیاد است من از هر کدام یکی دوتا گفتم. این منابع شیعه، این منابع سنی در باب نوع رفتار و روابط مسلمین با هم از هر مذهبی که هستند.
هشتگهای موضوعی