چگونه رجاله، شاه شد؟ - قسمت 6 - (رضا شاه، بارکشی برای لندن، چشمک برای هیتلر)

به مناسبت صدمین سالگرد کودتای انگلیسی ۱۲۹۹ و گماشتن دیکتاتور رضا پهلوی بر ایران، پرسش و پاسخهایی در این باب در پایگاه (rahimpour.ir) منتشر می‌شود

بسمه تعالی

به مناسبت صدمین سالگرد کودتای انگلیسی ۱۲۹۹ و گماشتن دیکتاتور رضا پهلوی بر ایران، پرسش و پاسخهایی در این باب در پایگاه (rahimpour.ir) منتشر می‌شود:

اینک #بخش_ششم:

سوال) ماجرای نزدیکی رضاشاه با هیتلر  چه بود که بعدها یکی از علل عزل او در ۱۳۲۰ و نصب محمدرضاشاه توسط انگلیسیها و آمریکاییها به پادشاهی شد؟

 پاسخ) میدانید رضاخان از نوجوانی،  در ارتش، عادت به فرمان گرفتن از فرمانده خارجی داشت. ابتدا افسران روسی قزاقخانه وبعد افسران انگلیسی، و در دوره های پیاپی نگهبانی برای سفارتخانه‌های اروپایی را تجربه کرده بود‌ و این اطاعت پذیری برای او عادی بود. منتهی یکبار در انتخاب ارباب اشتباه کرد و نتیجه‌اش را هم دید.

در یکی دو سالی که هیتلر برق آسا پیشروی و کل اروپا را فتح کرد و بسوی شرق در قلب روسیه پیشروی کرد و تقریبا به مرزهای شمالی ایران و دریای خزر رسید، رضاشاه گمان کرد کار یکسره شده و حتی وسوسه شد اربابش را عوض کند و کمی به طرف آلمان و فاشیستها غش کرد.
البته در دوره قاجارهم یکی دو سال نگهبانی سفارت آلمان در تهران و پادویی آنها را کرده بود و رضایت نامه‌ای هم از آلمانها داشت که جزء افتخاراتش بارها از آن یاد کرده و شاید مقداری سمپاتی هم یافته بود چون آلمانها برخلاف برخوردهای تحقیرآمیز و اشغالگرانه روسها و انگلیسیها، کمی مودبانه‌تر برخورد می‌کردند یعنی به دنبال جذب آدمها در مراحل آغاز نفوذ بودند.
 
بعدها رضاشاه گرچه دست نشانده انگلیس است اما به توهم پیروزی هیتلر کمی به آلمان ها نزدیک شد.
 اوضاع اقتصاد ایران تحت فرمان لندن هم خیلی خراب ودرخطرسقوط بود. یک هیئت عالی اقتصاددان های آلمانی و تئوریسینهای اقتصادی هیتلر  به تهران آمدند و پس از بازدید از مؤسسات اقتصادی و بررسی آمار و ارقام  بانک ملی ایران، الگویی برای اصلاح ساختار ادارات به ایران پیشنهاد کردند. انگلیس دید آلت فعل خودش و آدمک «آیرون‌ساید» یعنی شاه ایران مستشاران آلمانی را هم می‌پذیرد. شرکت خطوط هوایی آلمانی یونکرس، اولین شرکت هواپیمایی در ایران بود. مهندسان آلمانی، ساخت چند جاده و پل بزرگ راه‌آهن ایران و موجی ازساخت و سازهای قوی درایران را حتی پیش از شروع جنگ جهانی دوم براه انداختند.

سوال) ظاهرا در ایران، موجی هم میان گروهی از جوانان  و دانشجویان علیه انگلیسیها و به نفع هیتلر بوجود آمده بود.

پاسخ) بله؛ در سال ۱۳۱۱ در دوره استقرار کامل دیکتاتوری رضاشاه بود که هیتلر در آلمان به قدرت رسید و  روابط تجاری و سیاسی دو کشور افزایش یافت. مثلا نشریه‌ «ایران باستان» آن زمان، هیتلر را به ایرانی‌ها اینطور معرفی ‌می‌کرد: «یکی از بهترین مردان نامی دنیا، آدولف هیتلر،  مرد دانشمند آریایی‌نژاد...».
از ۱۳۱۵ شرکت های آلمانی وارد ایران می‌شدند و تجارت بالا گرفت به حدی که ایران از منابع اصلی پشم و پنبه آلمان شد.

 در جنگ جهانی دوم، رضاشاه پیشروی‌های هیتلر را بر نقشه روی دیوار در کاخش تعقیب می‌کرد و رادیو آلمان گوش می‌داد که انگلیسیها ممنوع کردند و رسما به او دستور دادند که فقط باید bbc و رسانه‌های انگلیسی را گوش کند و او هم اطاعت کرد. آلمان به خاطر موقعیت استراتژیک ایران و نفت، روی ایران تمرکز داشت و هیتلر در آغاز سال ۱۳۱۷ برای رضاشاه و ملت ایران پیام تبریک نوروزی فرستاد.
رضاشاه هم یکی از زنانش یعنی مادر محمدرضاشاه، تاج‌الملوک را با دو دخترش اشرف و شمس به ملاقات هیتلر در آلمان فرستاد.

مادر شاه در  خاطراتش می‌نویسد:  هیتلر با من و اشرف و شمس دست داد و احوال رضا را پرسید. از طرف سفارت ایران، محمدعلی جمالزاده که فرزند روحانی مشهور مشروطه بودو بعدها نویسنده معروفی شد، مترجم جلسه بود. ما برای هیتلر هدیه‌هایی برده بودیم مثلا دو قطعه قالی نفیس  و پسته رفسنجان.
 قالی‌ها را جلوی پای هیتلر باز کردند، خیلی از نقش و بافت و رنگ قالی ایرانی خوشش آمد. روی یک قالی عکس خود هیتلر و روی قالی دیگر هم علامت صلیب شکسته نازی ها نقش کرده بودیم. او باورش نمی‌شد این تصاویر ظریف را با دست بافته باشند. هیتلر متقابلاً سه قطعه عکس خود را امضا کرد و به من و دخترانم داد وگفت متأسفانه پیشوای آلمان مثل شاه ایران ثروتمند نیست و نمی‌تواند هدیه گرانقیمت بدهد و از این بابت معذرت خواست!

من این ملاقات را هیچ‌وقت فراموش نکردم و به‌ درخواست رضا ده‌ها بار ریز مطالب آن را برایش تعریف کردم...
هیتلرموقع حرف زدن آرام نمی گرفت، یا دور خودش می‌پیچید و یا به این طرف و آن طرف اطاق می‌رفت و حرف می‌زد. مثل این بود که زیرپایش آتش روشن است و نمی‌تواند آرام بگیرد. با صدای بلند صحبت می‌کرد. از رضاشاه تعریف کرد و گفت از اینکه او قدرت را در ایران به دست دارد خوشحال است. رضا از این قسمت سخنان هیتلر خیلی خوشش می‌آمد و من هر وقت به این قسمت از خاطره ملاقات با هیتلر می‌رسیدم باید آنرا چند بار تکرار می‌کردم.

در ۱۳۱۶ رئیس سازمان جوانان نازی هم به ایران آمد و با شاه دیدار داشت.  رضاشاه گمان کرد خوب است که ضمن اطاعت از انگلیسیها و حفظ جانب ارباب قدیم، گزینه ارباب جدید و آلمان هیتلری را هم به عنوان ابرقدرت جدید جهان در نظر داشته باشد چون همه اروپا را شکست داده بود و فرانسه و روسیه شوروی را اشغال کرد و لندن را هر روز بمباران می‌کرد.

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha