شبکه یک - 6 تیر 1399

بهشتی در مقیاس امروز (شهید دهه ۶۰، غریب دهه ۹۰)

شورای عالی تبلیغات کشور _قتلگاه ۷۲ شهید حزب جمهوری اسلامی _ سرچشمه تهران _ ۷تیر ۱۳۹۸

بسم‌الله الرحمن الرحیم.

سلام عرض می‌کنم ابتدا به شهدای بزرگوار، بویژه شهدای هفتم تیر و برادران و خواهران عزیز. برای بچه‌های نسل جدید عرض می‌کنم که این محل که قتلگاه شهدای حزب بود، عملاً در آغاز دهه 60 و در آن دو- سه سالی که بین پیروزی انقلاب تا شهادت این‌ها گذشت که حساس‌ترین سال‌های شکل‌گیری نظام پس از انقلاب بود این‌جا این قتلگاه، قرارگاه رهبری بچه‌های انقلاب و نیروهای مظلوم حزب‌الله در آن دوران بود و بین همه شخصیت های مجاهد و بزرگواری که در حزب آن موقع فعالیت می کردند بخصوص این شهدا، آیت‌الله بهشتی(ره) عملاً و نه اعتباراً، رهبری اصلی فکری و در صحنه سیاسی برای جبهه انقلاب بود این احترامی که امروز و این سال‌ها بهشتی دارد در سال‌های 59 – 58 – 60 نداشت. آقای بهشتی چنان مورد بمباران رسانه‌ای و تبلیغاتی بود که من دقیقاً آن دوران یادم هست در سطح دبیرستان و دانشگاه‌ها و فرهنگیان و افکار عمومی کار به جایی رسیده که دیگر نمی‌شد از آیت‌الله بهشتی دفاع کرد! یعنی حتی بخشی از نیروهای انقلابی و حزب‌اللهی، حتی با تردید کم‌کم از شهید بهشتی حرف می‌زدند و می‌گفتند آیا ارزش آن را دارد که از ایشان دفاع کنیم یا باید عقب‌تر برویم و از خطوط اصلی و امام و انقلاب فقط دفاع شود! فشار رسانه‌ای در این حد بود. با این که ایشان آدم اندیشمند، نظریه‌پرداز، مؤدب، منطقی، با سعه صدر، اهل گفت‌وگو، پر تحمل و عمیقاً یک مجتهد روشنفکر بود ولی چهره بیرونی و رسانه‌ای و اجتماعی ایشان، به حدی مورد سمپاشی قرار گرفته بود که ایشان را در بخش‌های مهمی از جامعه، تبدیل به یک چهره منفور کرده بودند و خون بهشتی بود که ورق را برگرداند و فضا عوض شد و بعد از شهادت او خیلی‌ها شرمنده شدند. امام هم اگر یادتان باشد گفت مهم‌تر از شهادت ایشان، مظلومیت ایشان است.

من چون نگرانم هستم بعضی از اتفاقاتی که آن سال‌ها حدود 37- 38 سال پیش افتاد، امروزه با ادبیاتی دیگری و به دست دیگری همان گفتمان‌ها بازتولید بشود و در مواردی هم شده است و نگرانم که این مراسم سالانه را می‌گیرید و از این شهدا تجلیل می‌کنید در حالی که همچنان آن افکار و ایده‌ها و گفتمان‌هایی که این‌ها در برابر آن ایستادند و قربانی شدند در جامعه ما و در نظام ما و در رسانه‌های ما همچنان فعال است. آدم‌های آن عوض شدند گاهی ممکن است ادبیات آن هم عوض شده باشد اما همان دیدگاه‌ها و همان حرف‌ها همچنان هست. کسان دیگری را دارند آن‌ها را نمایندگی می‌کنند! آن سخنان و آن ایده‌ها بازتولید شده و باز هم می‌شود. همیشه تاریخ این صف‌بندی‌ها بوده است آدم‌های آن عوض می‌شوند. آن‌هایی که آن دوران بودند آن‌هایی که شهید شدند رفتند و آن‌هایی هم که شهید نشدند اکثرشان از دنیا رفتند، و بقیه هم که ماندند تا چند سال دیگر می‌روند و می‌رویم، نسل‌ها عوض می‌شوند اما خط و ربط‌ها، صورت‌مسئله‌ها و دعواها همان‌هاست. برای این که این اتفاق نیفتد که تجلیل صوری از این شهدا بشود از صورت این‌ها تجلیل بشود ولی از سیرت آن‌ها به درستی تعریف نشود تجلیل بدون تعریف! و ما دوباره در همان چاله‌ها و چاه‌ها بیفتیم. در این فرصت مختصری که در اختیارم هست حدود 20 کُدواژه از بعضی مواضع شهید بهشتی(ره) علامت زدم و همه مستند به سخنان او و کتاب‌هایی است که این دفتر نشر و آثار ایشان منتشر کرده است. من خواهش می‌کنم به این 20 کُدواژه دقت بفرمایید. من عمداً آن‌هایی را انتخاب کردم که همین ما بر سر آن در حکومت اختلاف نظر داریم و همین الآن هم، آن خطرات، منتی به شکل دیگری وجود دارد گرچه البته ما چهار دهه از 40 سال و چهار مرحله عبور کردیم پخته‌تر شدیم و از خیلی موانع آن روز عبور شده، اما دوباره آن دیدگاه‌ها به شکل‌های دیگری بازتولید می‌شود و حتی کسانی که آن زمان در این صف بودند و کنار امثال بهشتی(ره) بودند ممکن است نخواسته و ندانسته درست در همان صف مقابل قرار بگیرند و یادشان برود و یادمان برود که سر چه مسئله‌ای دعوا شد و این‌ها به شهادت رسیدند. نخستین کُدواژه را از یکی از آخرین سخنرانی‌های شهید بهشتی علامت زدم در 15/ خردادماه/ 60 که حدود 20 روز قبل از شهادت‌شان هست با انجمن‌های اسلامی وزارتخانه‌ها یک جلسه‌ای دارد. آن‌جا حدود 10 آسیب‌شناسی می‌کند برای بچه‌های انقلابی و نیروهایی که در انجمن‌های اسلامی و تشکیلات حزب‌اللهی در برابر صفوف دشمن مقاومت بکنند. 10 نکته خطاب به بچه‌های انقلاب در تشکیلات‌ها و انجمن‌های اسلامی می‌کرد.

کُدواژه اول این است که ما در جامعه، اکثریت هستیم ولی در داخل حکومت اقلیت هستیم. این اولین کلیدواژه‌ای است که شهید بهشتی(ره) به بچه‌های انجمن اسلامی می‌گوید می‌گوید حواس‌تان باشد ما باید به هم نزدیک‌تر و بلکه پیوسته‌تر شویم. نیروهای انقلاب در جامعه اکثریت دارند اما مردم با آگاهی و ایمان راسخ در خط انقلاب ایستادند اما مردم در حکومت دل‌شان به ما گرم است که ما بعد از ده‌ها هزار شهید و این همه مصیبت و گرفتاری که هر وقت خطر می‌شود مردم به صحنه می‌آیند و از نظام و مردم دفاع می‌کنند بعد دوباره به ما می‌سپارند و به خانه‌هایشان می‌روند و ما در حکومت اقلیت هستیم. ما در سازمان‌های حاکمیتی و ساختارهای دولتی در اقلیت هستیم و تعارف نمی‌کنیم. در همه وزارتخانه‌ها و مؤسساتی که از قبل از انقلاب بودند نیروهای انقلابی و مؤمن به طور طبیعی در اقلیت هستند ما اگر نتوانیم ساختارها را انقلابی کنیم بعد از یک مدتی خود ما و شما که در این وزارتخانه‌ها هستیم یا حذف می‌شویم یا هضم می‌شویم. دقت کنید این اتفاق افتاد بعضی‌ها حذف شدند و بعضی‌ها هضم شدند یعنی یک آدم انقلابی تکیده لاغر حزب‌اللهی سال 60 یک مرتبه در دهه 80 – 90 شد یک آدم چاق مرفه متمکّن با حفظ ظواهر که اگر آن زمان بود قطعاً جلوی امثال بهشتی و این شهدا می‌ایستاد اگر نمی‌ایستاد این‌ها جلوی آن‌ها می‌ایستادند. می‌گوید حواس‌تان باشد ما نمی‌توانیم و نمی‌خواهیم به ستون قدرت حکومت تکیه کنیم و همه کارهایمان را فقط با قدرت پیش ببریم و بگوییم امروز، فقط دولت، دولت ماست و حکومت، حکومت ماست تا یک حدی می‌شود این کار را کرد بیش از حد که بشود اکثر عکس خواهد شد. ما باید به لحاظ نرم‌افزاری و محتوایی انقلاب را در ساختارهای حکومت و سه قوه به نحوی نهادینه کنیم که فردا که ما مُردیم یا شهید شدیم یا ما را حذف کردند این ارزش‌ها را از ساختارهای حاکمیت نتوانند حذف کنند و الا ما به مردم و اسلام خیانت کردیم.

کُدواژه دوم؛ می‌گوید ما به شرطی ماندنی خواهیم بود که به مردم خدمت کنیم تنها کسی که می‌تواند ما را و این انقلاب را و این نیروهای انقلابی را داخل حکومت نگه دارند مردم هستند و مردم فقط کسانی را حفظ می‌کنند که به مردم خدمت کنند. ایشان می‌گوید من این را پراگماتیستی و منفعت‌طلبانه و قدرت‌محورانه طرح نمی‌کنم. این سنت الهی است که خدای متعال در قرآن می‌فرماید «ما ینفع الناس و یمکث فی الارض» آنچه که به بشریت و مردم خدمت کند و نفع برساند آن می‌ماند. محال است یک ساختارهای حکومتی و سیستمی باقی بماند در حالی که به مردم خدمت نمی‌کند و به جای آن دارد به خودش خدمت می‌کند. بهشتی می‌گوید اگر به استناد سنت قرآنی ما حکومتی را ساختیم اگر تک تک نهادهای حکومتی نتوانند به مردم خدمت کنند آن‌طوری که وظیفه‌شان در قانون تعریف شده و ادعا کردند و شعار دادیم و به نحوی خدمت نکنند که مردم باور کنند که این‌ها خادم هستند ولو همه ما شهید بشویم شکست خواهیم خورد چون ما که از اصحاب عبدالله خالص‌تر و الهی‌تر نیستیم شکست می‌خوریم و بعد از دادن ده‌ها هزار شهید این نهضت شکست می‌خورد. می‌گوید یک راه بیشتر نداریم ایمان‌مان به آرمان‌هایمان نباید بگذاریم پژمرده و ضعیف شود اگر خودمان در این شعارها شک کنیم دیگران حتماً بیش از ما به این شعارها و ما شک خواهند کرد وقتی خودمان شک کنیم یا مردم احساس کنند ما خودمان دیگر این حرف‌ها و شعارها را قبول نداریم ما چه را می‌توانیم و چه را می‌خواهیم حفظ کنیم؟ تلاش کنیم در ساختارهای حاکمیت تفوق و توحید و عدالت و خدمت به خلق باشد و این یک راه دارد هرجا آدم‌های صالح‌تر می‌بینیم آن‌ها را بالا توی حکومت بکشانیم. هرجا افرادی می‌بینیم که صالح‌تر نیستند چه رسد به این که صالح نیستند نگذاریم آن‌ها وارد حکومت بشوند و اگر شدند پایین بکشیم. این حرف بهشتی است. خدا با من و شما قوم و خویش نیست ما جزو عیالات اختصاصی خداوند نیستیم همه چیز مشروط به ایمان و عمل صالح است اگر ما فاسد بشویم خود خداوند نخستین دادستان و دشمن ما خواهد شد ولو هی بگوییم خدا خدا. خدا در صف مقابل ما خواهد ایستاد. مراقب باشید خدا در صف مقابل ما نایستد و ما در صف مقابل خدا نایستیم ولو نام خدا را می‌بریم و آن علامت دارد بین هم‌ترازان فقط اشخاصی را باید اجازه بدهیم وارد حکومت شوند و برای مردم تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کنند که از بقیه داناتر و عادل‌ترند از بقیه صالح‌ترند. آیه 17/ رعد که خداوند فرمود «مکث فی‌الارض» آن‌هایی روی زمین می‌مانند که «ینفع الناس» که بتوانند به مردم خدمت کنند و مشکلات مردم را حل کنند. فرمود اگر نتوانید مشکلات مردم را حل کنید شکست خواهید خورد این فرمان خداوند است هرکس نتواند به مردم خدمت کند سقوط می‌کند یا در شرف سقوط قرار می‌گیرد و ماندنی نخواهد بود و به‌زور سرپا قرار می‌گیرد این بیان قرآن است می‌گوید عامل پیروزی شما سودمندی بیشتر شماست می‌خواهید بمانید بیشتر به مردم سود برسانید و مشکلات مردم را حل کنید کنار مردم باشید و از مردم فاصله نگیرید روبروی مردم نایستید کنار مردم باشید حتی اگر می‌توانید جلوتر از مردم باشید و شرط این خودسازی فردی و جمعی انجمن‌های اسلامی و بچه‌های انقلابی است باید در بُعد خدمت به مردم بدرخشید و خدمت برای خداوند نه برای این که مردم از شما تعریف کنند.

کُدواژه دیگرش این استکه می‌گوید شما که در حکومت در اقلیت هستید چون ما نه دنبال قدرت هستیم و نه دنبال ثروت و نه دنبال مقام هستیم ما دنبال خدمت و عدالتیم و به ارزش‌های انقلابی باور داریم و در حکومت در اقلیت هستیم باید با هم ارتباطات‌مان با هم قوی و گسترده باشد که به هم احساس دلگرمی بدهیم و احساس تنهایی نکنیم.

دیگر این که سعی کنیم عناصر جدید مدام اضافه و جذب کنیم ما قرار نیست همین تعداد بمانیم ما باید در حکومت به اکثریت برسیم منتهی به شرطی که در جامعه، به اقلیت نرسیم. – من خواهش می‌کنم به این جمله‌ها و تعابیر آقای بهشتی دقت کنید – می‌گوید ما باید در حکومت به اکثریت برسیم اما نه به این قیمت که در جامعه و بین مردم به اقلیت تبدیل بشویم. یعنی بدون این که مردم را از دست بدهیم باید بتوانیم در حکومت، نهادهای حکومتی و نیروهای صالح حکومتی تقویت بشوند می‌گوید بنا را باید بر جاذبه بگذاریم نه دافعه. اما نیروی مؤمن انقلابی بدون دافعه نمی‌شود. ما هم مرگ بر داریم هم درود بر... اما مرگ بر چی و درود بر چی؟ ما مرگ بر همه نداریم، مرگ بر همه غیر از خودم! درود بر همه هم نداریم. جاذبه‌مان در ادبیات رسانه‌ای‌مان، تشکیلاتی‌مان باید در حداکثر باشد و حتی یکی یکی آدم جذب کنیم بخصوص در بین نخبگان و در بین جوانان، یکی یکی می‌گوید نیروهایی را شناسایی کنید و جذب کنید وهرگز در مورد هیچ کس حتی یک انسانی که همه او را بد می‌دانند مبادا گمان کنید که این دیگر کارش خراب است و این دیگر برای همیشه یک انسان فاسد و دشمن ماست و بعد یک تعبیر قشنگی می‌کند و می‌گوید – که ما بعد از 40 سال الآن باید راحت‌تر تصدیق می‌کنیم – آن موقع می‌گوید انسان تغییر می‌کند و آدم‌ها عوض می‌شوند خواهید دید آدم‌های خوبی که در آینده می‌لغزند و بد می‌شوند و خواهید دید آدم‌های بدی را که در آینده خوب می‌شوند خواهید دید که از این جبهه به آن جبهه و از آن جبهه به این جبهه رفت و آمد خواهد شد از هیچ کس مأیوس نشوید و به خودتان هرگز مغرور نشوید فردا ممکن است جای شما با او عوض شود و تو به جبهه باطل بروی و او به جبهه حق بیاید. ما با هیچ شخصی نه پیمان شخصی و دوستی می‌بندیم نه پیمان دشمنی. ما فقط با حق پیمان دوستی می‌بندیم هرکس در جبهه حق است دوست ماست و ما دوست او، و هرکس نیست دشمن ماست ولو نزدیک‌ترین شخص به ما ولو فردا خود من. خب این ادبیات را ببینید من‌محوری و خودمحوری و دیکتاتوری نیست اصالت حق است نه اصالت من. امام می‌گفت نگویید من، بگویید مکتب من. می‌گوید ما مدام باید افراد جدیدی را جذب کنیم با سخن خوب، رفتار خوب، جاذبه اخلاقی و عقل تشکیلاتی، از هیچ مأیوس نشوید هیچ کس برای همیشه لزوماً بد نیست چنانکه خوب نیست.

کُدواژه دیگرش انضباط تشکیلاتی است می‌گوید متآسفانه بچه مسلمان‌ها کم انضباط هستند و بعد هم که بعضی‌ها می‌خواهند منظم باشند نظم فرعونی را با نظم الهی اشتباه می‌گیرند. نظم فرعونی مثل هیتلر و استالین است همه چیز دقیق و منظم و آهنین و پولادین است اما بر اساس تکبّر و تفرعون و تحقیر انسان‌هاست اما می‌گوید نظم الهی نظم سازنده است همه برادر، اما همه چیز منضبط و یک نیروی بزرگ تشکیل می‌دهیم. استعدادهای جدید را شناسایی کنید و بشناسید. مشکل ما این است که آدم‌هایی داریم که خیلی خوب و پاک هستند اما متأسفانه بعضی‌هایشان ضعیف هستند آدم پاکی را در یک مسئولیت مهم می‌گذاریم فکر می‌کنیم خب این پاک است دزدی نمی‌کند واقعاً هم دزدی نمی‌کند تا اطلاع ثانوی که ممکن است ناپاک شود دزدی نمی‌کند اما وقتی که عرضه ندارد و بلد نیست یک تشکیلاتی را درست اداره کند باز ما شکست می‌خوریم و انقلاب شکست می‌خورد چون آن وقت افکار عمومی و مردم خواهند گفت این‌ها آدم‌های خوب اما کم‌توان و ضعیف و بی‌عرضه‌اند این‌ها نمی‌توانند کشور را اداره کنند. نباید اجازه بدهیم که چنین برچسبی روی ما بچسبد که این‌ها نمی‌توانند دادگاه‌ها را درست اداره کنند این‌ها نمی‌توانند شهرداری‌ها را اداره کنند این‌ها نمی‌توانند وزارتخانه‌ها را اداره کنند به شدت مواظب باشید این نقطه بسیار خطرناکی است. کارآمدی، پاسخگویی، خدمت‌رسانی، لیاقت و مهارت، بروید مدیرهای مؤمن و متعهد 10 سال آینده را کشف کنید اگر کم پیدا می‌کنید آن‌ها را تربیت کنید و بسازید. هیچ کس به اندازه شهید بهشتی در این کار مدیرشناسی و کشف استعداد و کادرسازی هوشمند و ماهر نبود. به این بچه‌های انقلابی و انجمن اسلامی می‌گوید حتماً مطالعات متراکم داشته باشد هم مطالعات فنی و تخصصی برای آن کاری که می‌کنید که کارآیی و کاردانی داشته باشید و هم مطالعات اسلامی.

می‌گوید ضربه دیگری که می‌ترسم در آینده در حوزه نظام‌سازی بخوریم کم‌سوادی نیروهای انقلاب است اگر بین نیروهای انقلابی و اسلامی بچه‌‌های خوب باشند اما نه مطالعات اسلامی و نه مطالعات فنی‌شان در سطحی که بتوانند نظام‌سازی کنند نباشد ما ضربه سنگینی را خواهیم خورد.

در باب شیوه برخورد با دشمن و با مخالف، می‌گوید ما کوبنده عمل می‌کنیم اما کوبنده به مفهوم تحقیر و توهین و فحاشی و دیکتاتوری نیست، قاطع هستیم اما نباید متکبر باشیم. بعضی‌ها بین قاطعیت و تکبّر اشتباه می‌کنند می‌خواهند متواضع باشند ضعیف و ضعیف‌النفس می‌شوند. می‌خواهند انقلابی و محکم باشند دیکتاتور و متکبّر و خودبزرگ‌بین می‌شوند ما باید انقلابی باشیم و خودبزرگ‌بین نباشیم در مورد شیوه‌های برخورد با مخالف بنشینید و با یکدیگر تبادل نظر کنید روش‌های درستی را کشف کنیم ما باید دشمنان انقلاب را قاطعانه محکوم کنیم اما نه به شیوه‌ای که به لحاظ اخلاقی یا منطقی خودمان محکوم شویم.

نکته بعدی؛ می‌گوید من به شما توصیه می‌کنم نیروهای انقلاب جلسات انتقاد از خود بگذارند چون ما مدام درگیر با دشمن هستیم هی می‌خواهیم اشکالات مخالفین را بگوییم و آن‌هایی که می‌خواهند مشکلات ما را بگویند ما چون آن‌ها را دشمن می‌بینیم طبیعتاً گاردمان را می‌بندیم چون می‌خواهیم مدام از خودمان دفاع کنیم بعد وسط‌هایش فراموش می‌کنیم که واقعاً یک اشکالاتی هم ما داریم ما هم باید خودمان را اصلاح کنیم. ببینید چه زمانی این حرف‌ها را می‌زند؟ زمانی که دارند از زمین و آسمان به بهشتی فحش می‌دهند. هدف اصلی و سیبل اصلی بهشتی بود. آن زمان به هیچ کس به اندازه ایشان حمله نمی‌شد نه به رهبری نه به مرحوم آقای هاشمی به هیچ کس! حتی این اعضای شورای رهبری حزب، مرحوم آقای موسوی اردبیلی و دیگران، به هیچ کس به اندازه بهشتی حمله نمی شد. ایشان آن هدف اصلی بود. یادتان هست آن زمان که این آدم این‌قدر منطقی، روشنفکر، با سعه صدر، اندیشمند، صاحب‌نظر، انتقادپذیر بود چه صفاتی را نسبت می‌دادند به او می‌گفتند ایدئولوژگ فالانژیست‌ها، به او می‌گفتند تئورسین فاشیست‌ها، به او می‌گفتند رهبر فکری جناح راست افراطی! به او می‌گفتند نظریه‌پرداز خشونت! رهبر چماق‌داران! متفکر جبهه ارتجاع! این‌ها کمترین تعابیری بوده که در مورد بهشتی به کار می‌رفت. بعد ببینید چه می‌گوید، به نیروهای خودی و نیروهای انقلاب می‌گوید انتقاد از خویشتن،، می‌گوید من نمی‌دانم هیچ وقت شماها دور هم جمع می‌شوید که هرکس بنشیند بگوید این هفته نقایص کار من این‌ها بود، تو بگویی که من در این هفته این اشتباهات را کردم یا ما نیروهای حزب‌اللهی انقلابی این اشتباهات را کردیم. در روش، در گویش، در مدیریت‌مان، بهشتی می‌گوید شما نمی‌دانم بچه‌ها وقت می‌گذارید گاهی برادرها و خواهرها، که با جریان‌های مخالف می‌خواهید برخورد کوبنده داشته باشد و خوب است که داشته باشد اما وقت می‌کنید که بنشینید نقایص خودتان و خودمان را بگویید و بگویید که این کارها را کردیم کاش نمی‌کردیم آن کارها را نکردیم کاش می‌کردیم خودتان را نقد می‌کنید؟ حضّار می‌گویند خیر، خیر. بهشتی می‌گوید خب شروع کنید از همین امروز شروع کنید. می‌گوید هر هفته حداقل باید یک روز را بگذارید خودتان نیروهای حزب‌اللهی و انقلابی بین خودتان بنشینید و جلسه انتقاد از خود بگذارید که من در مجلس هستیم این اشتباهات کردیم ما در دولت و فلان وزارتخانه‌ایم این خطاها را کردیم ما در دادگستری و قوه قضائیه این مسئولیت‌ها را داریم این خطاها را کردیم ما در رسانه‌ایم این اشتباهات را کردیم، بهشتی می‌گوید اگر می‌خواهید انقلاب بماند خودتان را نقد کنید. بنشینید دوستانه در یک جمع، ده نفر بنشینید 9 نفر اشکالات این یکی را بگویند و باز این 9 تا اشکالات آن یکی را بگویند و این خیلی بحث مهمی است ما همین الآن هم بعد از 40 سال این کارها را نمی‌کنیم. دوست‌ترین افراد ما گاهی یک نقدی می‌کنند ما آنها را دشمن حساب می‌کنیم. یک نفر می‌آید یک نقدی به مدیریت یا سیستم آموزشی حوزه می‌کند یک مرتبه می‌گوییم دشمنان حوزه! دشمنان روحانیت! یکی می‌آید به سیستم نظام دانشگاهی نقد می‌کند می‌گوییم دشمنان دانشگاه هستند دشمنان روشنفکری‌اند! یکی به دستگاه قضایی یک چیزی می‌گوید به دولت حرف می‌زنند می‌گوییم این‌ها ضد فلان هستند، یکی می‌گوید در سیستم در فلان جا اشکال وجود دارد می‌گوییم این‌ها ضد نظام هستند! ضد روحانیت هستند! کم‌کم ضد خدایند! اشکالی ندارد چهارتا خواهر پنج تا برادر دور هم بنشینید و بگویید من این هفته این کارها را کردم و این گوشه کارم عیب داشت و با روی گشاده به دوستان دیگرم بگویم عیب‌های دیگری هم داشتم حالا بقیه‌اش را شما بگویید تا من خود را اصلاح کنم «المؤمن مرآت المؤمن» یعنی آیینه یکدیگر بودن فقط در اخلاق شخصی نیست در اخلاق حکومتی و اخلاق جمعی هم هست شما چرا صبح‌ها جلوی آینه می‌روید برای این که آینه به شما بگوید موهایتان مرتب نیست و لباس‌هایتان کثیف است ناراحت از آیینه نمی‌شوید می‌زنید آیینه را می‌شکنید آیینه دوست توست می‌روی خودت را اصلاح می‌کنی که در جامعه خراب نشوی.

مسئله دیگری که من می‌ترسم فشارها زیاد بشود و کار سخت بشود مسئله خطر یأس از آینده است می‌گوید من به شما بچه‌ها می‌گویم که مؤمن مأیوس نمی‌شود ما با امید کامل به آینده جلو می‌رویم هیچ کس حق ندارد ناامید شود «لاییئسوا من روح‌الله الا قوم الکافرون» قرآن می‌فرماید فقط کسانی از خدا و رحمت خدا مأیوس می‌شوند که کافر هستند اگر مأیوس شوید و وسط‌هایش بگوید ما نمی‌توانیم و نمی‌شود، کفر باطنی است کفر فقهی است که بگوییم مرتد است بلکه کفر درونی است خدا را حذف کردید ما مأیوس نمی‌شویم مبادا در چهره شما خواهرها و برادرها پژمردگی و افسردگی ببینیم نه با یک غوره سردی‌تان کند و نه با یک مویز گرمی‌تان « لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ» (حدید/13) این فرمان خداوند است که به آنچه که از دست می‌دهید مأیوس نشوید (شکست‌هایی که می‌خورید) و به آنچه که به دست می‌آورید مغرور نشوید با دُم‌تان گردو نشکنید «تلک الایام نُداولها بین الناس» خداوند می‌فرماید که همیشه قرار نیست وضعیت یک‌طور بماند یک روز شما پایین هستید یک روز بالا می‌آیید فردا دوباره پایین می‌روید و یکی دیگر بالا می‌آید این سنت خداوند در تاریخ است یک روز جلو و یک روز عقب ولی وقتی که شکست می‌خورید برادرها و خواهرها متأسف و مأیوس نشوید وقتی پیروز می‌شوید از شادی و از فرط شادی خودتان را نبازید و تعادل خودتان را از دست ندهید، صبور و محکم باشید. چه شکست چه پیروزی ما یک وظیفه داریم عمل صالح، ما باید این نظام را بسازیم و آن را حفظ کنیم اشکالات آن را برطرف کنیم جلوی فساد را در این نظام بگیریم و اگر بخشی از این نظام فاسد شد سریع آن را اصلاح کنیم نباید بگذاریم این نظام از مردم فاصله بگیرد که سقوط خواهد کرد نباید بگذاریم از خدا فاصله بگیرد که فاسد خواهد شد این نظام خدامحور مردمی و مردم‌سالار باید بزرگترین عبادت را خدمت به مردم بداند.

نکته دیگر؛ ما در حکومت و بین نیروهای انقلابی و مذهبی دوتا دیدگاه داریم: یک عده می‌گویند انقلاب تمام شده و همه چیز روتین است برویم سراغ زندگی‌مان، انقلاب را تحویل بدهیم و رسید بگیریم برویم! به مردم بگویید بروید خانه‌هایتان به مسئولین هم بگوییم انقلاب تمام شد و از این به بعد دیگر می‌خواهیم حکومت کنیم. رهبری در این بیانیه گام دوم یک تعبیر خیلی مهمی آنجا کردند که یک عده می‌گویند نظام منهای انقلاب و یک عده می‌گویند انقلاب منهای نظام، هردویش اشتباه است ما انقلاب کردیم که نظام بسازیم انقلاب برای انقلاب که هنر نیست یعنی هی دور خودمان بچرخیم بالاخره ده‌ها هزار شهید دادیم که نظام بسازیم پس انقلاب بدون نظام که معنی ندارد. اما نظام بدون انقلاب هم فرقی با بقیه نظام‌ها ندارد می‌شود یک نظام معمولی و کم‌کم هم فاسد می‌شود کم‌کم همان آدم‌های صاحب ثروت و قدرت با ادبیات مذهبی در یک دوره‌ای باز کم‌کم با ادبیات‌های نیمچه مذهبی و در آینده ضد مذهبی و غیر مذهبی می‌آیند در همین جمهوری اسلامی با همین قانون اساسی عکس امام را هم بالاسرشان می‌زنند سی سال دیگر، و درست ضد این مسیر را می‌روند 22 بهمن را هم جشن بگیرند و ممکن است 7 تیر بیایند این‌جا جشن بگیرند ولی کار خودشان را بکنند شعار ما نظام تا ابد و همیشه انقلابی است ما نظام ساختیم و باید محکم آن را حفظ کنیم این نظام محصول انقلاب است و نتیجه انقلاب است کار بی‌نتیجه که یک عمل احمقانه است. اما نظام غیر انقلابی یعنی نظامی که بگوید این حرف‌هایی که امثال بهشتی گفتند حرف‌های دهه شصتی است الآن دهه 90 است این یعنی خیانت هم به نظام و هم انقلاب. صحبت از نظام انقلابی است. بهشتی می‌گوید شعار ما این است "انقلاب تمام نشده است انقلاب تمام نخواهد شد" می‌گوید ما تا ابد انقلابی خواهیم ماند منتهی انقلاب در هر دهه هر مرحله‌ای دارد انقلابی بودن در دهه 50 زندان و تبعید و مبارزه بود انقلابی بودن در دهه 60 نظام‌سازی و حفظ نظام و تثبیت آن و دفاع از کشور و جنگ و تروریزم بود. انقلابی بودن در دهه 70، 80 و 90 مراحل جلوتری است ولی ما تا ابد باید انقلابی بمانیم وقتی که وزارت دادگستری اول انقلاب دقیقاً 14/ آذر/ 58 ، هفت – هشت ماه بعد از پیروزی انقلاب، آقای بهشتی آمده در جلسه معارفه وزارت دادگستری به عنوان نماینده شورای انقلاب در شورای دادگستری در سالن اجتماعات دادگستری آمده صحبت کند هزار کارمند دادگستری و قاضی و وکیل هستند نماینده انجمن اسلامی صحبت می‌کند و اشکالات قضایی و دادگستری را می‌شمارد. آقای بهشتی(ره) می‌گوید که ما چندتا مسئله در دستگاه قضایی داریم هنوز عناصر طاغوتی داخل دادگستری‌ها تسویه نشدند ما یکسری آدم‌های فاسد در دادگستری‌ها دارمی. دوم؛ ما در شورای انقلاب گفتیم یک شورای عالی قضایی بگذارید و دستگاه قضایی را شورایی اداره کنیم و من فعلاً رابط آن شورا با دولت هستم. ما دوتا فکر در شورای انقلاب داریم یک فکر کسانی هستند که می‌گویند کشور را به روش مدرن اداره بکنیم می‌گوییم خب روش مدرن یعنی چه؟ می‌گوید یعنی هی مردمی و انقلابی و در مسجد و نماز جمعه و سخنرانی و راهپیمایی و میتینگ نباشد بس است! مردم به خانه‌هایشان بروند ما کشور را اداره می‌کنیم! بهشتی می‌گوید ما یک خط دومی هستیم در آن شورا که با این جریان مخالف هستیم ما به این نمایندگان فرهنگ مغرب‌زمین می‌گوییم ما که می‌گوییم مردم رهبران این انقلاب هستند ما شوخی نمی‌کنیم، تعارف نمی‌کنیم، مجازگویی نمی‌کنیم ما واقعاً معتقدیم مردم در رهبری این انقلاب سهیم و شریک هستند این غربزده‌ها باورشان نمی‌آید به ما می‌گویند شما در شورای انقلاب در فلان مورد چه تصمیمی می‌گیرید؟ بهشتی می‌گوید من به آن‌ها می‌گویم که ما تنها تصمیم‌گیر نیستیم تصمیم‌گیر اصلی مردم و امت هستند و امام، بدون امت هیچ تصمیمی نمی‌گیرد. امام محال است برخلاف منافع و حقوق و حتی نظر امت دستوری بدهد. امام حتماً مصالح امت و حتی نظر امت را در نظر می‌گیرد ما هم در شورای انقلاب، ما قرار نیست چند نفر کشور را اداره کنیم بهشتی می‌گوید ما حکومت یک نفره و چند نفره را قبول نداریم. این حکومت، حکومت اسلامی واقعاً مردمی است ما بدون مردم هیچ جا نمی‌رویم. تصمیم‌گیرنده امت ماست ما با مردم تبادل نظر می‌کنیم این تیپ‌ها از این نوع رهبری تعجب می‌کنند چون نمی‌توانند پیوند امام و امت را درک کنند به این روش می‌گویند هرج و مرج. آن‌ها می‌گویند شما همه‌اش دنبال هرج و مرج کارهای هیئتی هستید می‌گویم این‌ها هرج و مرج نیست این نظم انقلابی و مردمی است یک نظمی غیر قابل فهم برای فرهنگ مغرب‌زمین و غربزدگانش در ایران است می‌گوید ما و مردم با هم می‌اندیشیم و با هم تصمیم می‌گیریم و با هم اجرا می‌کنیم می‌گوید اگر یک طرحی ما بنشینیم در حکومت یک چیزهایی برای خودمان بگوییم بعد هم دستور بدهیم و برویم مردم هم به ریش‌مان می‌خندند مردم باید توجیه باشند ما با مردم حرف می‌زنیم نظر آن‌ها را می‌خواهیم مشکلات آن‌ها را می‌بینیم ما با مردم با هم جلو می‌رویم اگر بدون مردم تصمیم بگیریم حرف بزنیم این فاصله می‌افتد و نمی‌توانیم اداره کنیم. انقلاب ایران هنوز تمام نشده است.

نکته دیگر، کدواژه بعدی؛ همه حکومت‌ها که پیروز می‌شوند به مردم می‌گویند خیلی خب! کارتان را کردید بروید دنبال کارتان، حرف نباشد. انقلاب فرانسه این کار را کرد، انقلاب روسیه این کار را کرد، اما بهشتی می‌گوید ما به شما می‌گوییم مردم، به دقت ما و مسئولین را زیر ذره‌بین بگذارید. – من خواهش می‌کنم ببینید چه کسانی را زدند و الآن دوباره همین دعواها و اختلاف‌ها هست همین دعواهایی که دارم از قول بهشتی نقل می‌کنم همین الآن دوباره در همین حکومت هست دوباره همین دیدگاه‌ها هست – یک دیدگاه می گوید شما بروید ما مسئولین کارها را درست می‌کنیم بعداً اگر لازم شد به شما گزارش می‌دهیم نشد هم نمی‌دهیم! بهشتی می‌گوید اما روش ما این است: ما را زیر ذره‌بین بگذارید اگر از ما برخورد طاغوتی یا شبه‌طاغوتی دیدید جلوی ما بایستید حق دارید از انقلاب مأیوس شوید اما اگر دیدید ما بر همان شعارها و سبک زندگی انقلابی ماندیم بدانید که انقلاب ادامه دارد من نمی‌گویم فقط جنبه‌های ایجابی انقلاب را نگه دارید من می‌گویم جنبه‌های سلبی و دفعی و قهر‌آمیز انقلاب را هم همچنان ادامه خواهیم داد. – این جمله خیلی مهم است – چون بعضی‌ها می‌گویند انقلاب ادامه دارد فقط آن لب جذب آن، این می‌گوید نه دفع آن هم ادامه دارد. بهشتی می‌گوید ما پس از این نیز، تا زنده‌ایم کسانی را دفع و کسانی را جذب خواهیم کرد به شرطی که خودمان در مسیر بمانیم. می‌گوید من اعلام می‌کنم ما این سیستم اداری کشور و بوروکراسی حاکم بر کشور را قبول نداریم این نظام بوروکراسی و دیوان‌سالاری می‌گوید ضد انقلاب است نه فقط آدم‌هایش بلکه سیستم. چون برای حل مشکلات مردم بنا نشده برای حاکمیت غرب و استبداد بر کشور طراحی شده است. می‌گوید من اعتراف می‌کنم در این چند ماه هیچ اقدام انقلاب در دادگستری نشده است، ما حتی عناصر طاغوتی را هم در رده‌های بالای دادگستری هنوز داریم در این وزارتخانه‌ها و در این نوع حاکمیت مدیریت از بالا تحکّم و از پایین تملّق است ما این سیستم را قبول نداریم که از بالا بدون نظرخواهی و مشورت و انتقادپذیری دستور می‌دهند و پایینی‌ها هم هی تملّق بالایی‌ها را می‌گویند که بالا بروند! می‌گوید ما این سیستم حکومتی مدیریتی که از بالا تحکّم و از پایین تملق را قبول نداریم. در رژیم قبل بالاترین جرم یک کارمند از دربان تا وزیر این بود که تا چاپلوسی تا مقامات بالاتر و از شاه نکند هیچ جرم دیگری به پای این جرم نمی‌رسید راه پیشرفت تملّق بود. می‌گوید اگر یک وقت دیدید در وزارتخانه‌های جمهوری اسلامی در سه قوه دوباره راه پیشرفت تملق بشود بدانید که منحرف شده‌ایم و داریم منحرف می‌شویم. گروه‌های تصفیه مشغول تصفیه نیروهای فاسد، سلطنت‌طلب، ساواکی و کمونیستی، ماسونی، بهایی، ضد انقلاب‌ها در حکومت هستند اما من به شما بگویم گروه تصفیه کار موقت است کار اصلی در این مملکت واژگون کردن کل این سیستم است - این فرق انقلابی و غیر انقلابی است – می‌گوید مشکل ما با تصفیه 4تا آدم حل نمی‌شود ما داریم کار اضطراری می‌کنیم ما باید کل سیستم را سروته کنیم. می‌گوید ما باید نظام دادگستری را به کلی سروته کنیم باید آن را تغییر بدهیم واژگون کردن کل یک سیستم با یک میلیون کارمند. آن موقع کارمندها یک میلیون بودند الآن نمی‌دانم چهار – پنج میلیون هستند. برادران و خواهران ما با یک نظام اداری سالم مواجه نیستیم با یک نظام بیمار و فاسد مواجهیم اصلاح این نظام کار یک ماه و یک سال و دو سال نیست. حالا البته نمی‌دانم اگر الآن بود در چهلمین سالگردش چطوری بهشتی تحلیل می‌کرد؟ می‌گوید ما از شما می‌خواهیم به انقلاب معتقد بمانید وسط کار خسته و فرسوده نشوید و رها نکنید می‌گوید من قبول دارم انبوه پرونده‌ها نگران کننده است. آن موقع بهشتی می‌گوید انبوه پرونده‌ها در دادگستری نگران کننده است می‌گوید اما راه حل آیا این است که کارمند به دادگستری اضافه کنیم؟ - خیلی جالب است همین الآن این هست می‌گوییم سالی ده میلیون پانزده میلیون پرونده به دادگستری می‌آید قاضی کم است ساختمان کم است – بهشتی آن موقع می‌گوید انبوه پرونده‌ها در دادگستری نگران کننده است اما آیا علاج این نگرانی اضافه کردن کارمندان دادگستری است؟ خیر. راه علاج، اصلاح ساختار است. می‌گوید روش مدیریت بلد نیستید عقل ابزاری. با فکر می‌شود جلوی تشکیل درصد بالایی از این پرونده‌ها را گرفت. خیلی از این اختلافات و دعواها با قانون‌های غلطی است که ما خودمان برای جامعه نوشته‌ایم در مجلس، در دولت و در دستگاه قضایی، با این قوانین غلط کارخانه انبوه جرم‌سازی راه انداختیم. بهشتی می‌گوید خیلی جاها سیستم مدیریت غلط است و ارباب رجوع را به سمت جرم هول می‌دهید. - آن موقع آذر 58 که 7-8 ماه از انقلاب گذشته این حرف‌ها را می‌زند هنوز یکسال و نیم مانده تا شهید شود. - می‌گوید با زیاد کردن تعداد کردن کارمندان قوه قضائیه یا دادگستری و بقیه ادارات مشکل حل نمی‌شود این سیستم، این لوله‌کشی، این کادرسازی، این تنظیم قوانین، این عقل ابزاری، این که چه کار کنیم چه می‌شود و چه نکنیم، این را باید دوباره مهندسی کنیم. اصلاح اساسی دادگستری این است که یک دستگاه قضایی جدید داشته باشیم و من به آن سمت حرکت خواهم کرد. می‌گوید البته یک بخشی هم نیروهای صالح هستند می‌گوید اشخاص صالح مؤمن را جذب کنیم و کسانی را که الآن در دادگستری هستند و این استعداد و این نگاه را ندارند و دنبال شغل هستند می‌گوید باید عذر این‌ها را بخواهیم و برایشان فکر دیگری بکنیم هرکس به دادگستری می‌آید به عنوان قاضی، وکیل، یا هر چیزی، می‌خواهد از این طریق زندگی‌اش را بگذراند و کاسبی کند بهشتی می‌گوید همه این‌ها را باید از دادگستری بیرون بریزیم، دادگستری جای تجارت نیست، شغل نیست.

اما مردم؛ مردم سه دسته‌اند الآن هم همین‌طور هستند. یک گروه سراپا مؤمن به انقلاب و رهبری؛ گروه دوم نه موافق رهبری و انقلاب هستند نه مخالف، دارند زندگی‌شان را می‌کنند. گروه سوم به هر دلیل علیه انقلاب و امام، اهل خصومت و توطئه هستند و دشمن هستند ما با گروه سوم قاطعانه و با قهر انقلابی برخورد خواهیم کرد این‌ها که دشمن هستند. ابتدا نصیحت‌شان می‌کنیم و از آن‌ها می‌خواهیم در ارزیابی‌شان درباره امام و انقلاب تجدید نظر کنند اگر از قانون اطاعت نکردند با آن‌ها برخورد خواهیم کرد اما دسته دوم؛ که بخش مهمی از جامعه هستند که امروز به آن‌ها قشر خاکستری می‌گویند که این‌ها نه ضد انقلاب هستند نه انقلابی‌اند، نه حزب‌اللهی‌اند نه لامذهب و ضد نظام هستند می‌گوید ما باید به آن‌ها خدمت کنیم و در عین حال باید آن ها را هدایت کنیم این‌ها هم به خدمت احتیاج دارند و هم به هدایت منتهی هدایت بدون خدمت جواب نمی‌دهد یعنی اگر هدایت بکنید نصیحت بکنید اما مشکلات‌شان را حل نکنید این جواب نمی‌دهد. – این حرف‌ها خیلی هوشمندانه است – می‌گوید اگر می‌خواهید یک چیزی می‌گویید امر و نهی می‌کنید این قشر گوش به حرف تو کنند باید دوتا خدمت کنی دوتا مشکل او را حل کنی بعد بگویی حالا متقابلاً شما این قانون و ارزش‌ها را رعایت کنید. اگر این بخش از جامعه احساس کنند که ما در حرف‌هایمان صادق نیستیم و جدی نیستیم و خودمان عامل نیستیم فردا به حرف ما گوش نخواهند کرد و ما را هو می‌کنند همین‌هایی که خیلی عرضه ندارند همین‌ها جلوی شما می‌ایستند. فقط در یک صورت این‌ها (قشر خاکستری) بر شما غالب خواهند شد وقتی خودشان تحت مدیریت آن جبهه سوم (دشمن) قرار بگیرند این‌ها چه زمانی تحت کنترل آن‌ها قرار می‌گیرند؟ وقتی که ما دیگر نتوانیم این‌ها را مدیریت کنیم. ما چه زمانی نمی‌توانیم این‌ها را مدیریت کنیم وقتی که نتوانیم مشکلات شان را حل کنیم و صادقانه در کنارشان باشیم.

همین الآن هم ما گرفتار آن هستیم و اختلاف نظر هست. سؤال می‌کنند که ما این گروگان‌های آمریکایی و این جاسوس‌ها را گرفتیم برایمان بد نمی‌شود؟ ما یک وقت در افکار عمومی محکوم نشویم؟ (شرمنده‌ها) بهشتی چه می‌گوید؟ می‌گوید ما باید آمریکا را در سطح جهان محاکمه کنیم از طریق همین گروگان‌ها و جاسوس‌ها. می‌گوید ما باید یک حرکت تهاجمی داشته باشیم و آمریکا را در سطح جهان محاکمه کنیم این یک زمینه خوبی برای محاکمه ایالات متحده است بخاطر سیاست‌هایش در ایران و در خاورمیانه، و در کل جهان اسلام و در کل جهان. ما زیر بار فشار نمی‌رویم. می‌گوید من معتقدم جاسوسان را علناً در دنیا محاکمه کنیم و تمام رسانه‌های دنیا ببینند این‌ها برگ برنده ما هستند برگ بازنده نیستند. سرمان را بالا می‌گیریم که این‌ها را گرفتیم.

سؤال می‌کنند که اگر این‌ها را بخواهیم محاکمه علنی بکنیم یک وقت آمریکا نیاید به ما صدمه سنگین وارد کند؟ به ما حمله نکند؟ بمب اتم نزند؟ نیایند جنگ راه بیندازند؟ بهشتی می‌گوید ما این‌ها را باید سعی کنیم محاکمه علنی کنیم با حضور سازمان‌های خبرنگاری جهان و رسانه‌های جهان، گرچه می‌گوید رسانه‌ها با آن‌ها هستند و تحت کنترل آن‌ها هستند ولی ما باید تلاش‌مان را بکنیم ما در دنیا باید طلبکارانه جلو برویم آمریکا هم باید بداند هیچ اقدام اقتصادی و نظامی، تحریم یا جنگ علیه ما تهدید به تحریم یا جنگ ما را از این هدف بازنخواهد داشت به نفع آمریکاست و به نفع همه که این واقعیت را بپذیرند این ضرورت این مرحله از انقلاب ماست ما با تمام جهان، روابط روشن انقلابی خواهیم داشت. ما تن به روابط لیبرالی نمی‌دهیم ما طلبکار هستیم ما بدهکار نیستیم. آن موقع هنوز تحریم‌ها نشده بود – دوستان می‌دانید این‌هایی که سن‌تان کمتر است دارم به شما می‌گویم از همان اول، این مصاحبه همان اول انقلاب است – بهشتی می‌گوید از این تحریم‌ها نترسید. - این‌ها که فکر می‌کنند تحریم‌ها برای هسته‌ای است یا بعد از گرفتن لانه جاسوسی تحریم شدیم هیچ کدام این‌ها نیست این‌ها همه از قبل بود منتهی فتیله آن را هی بالا و پایین کشیدند – اتفاقاً در سه مرحله تهدیدها و تحریم‌ها و توهین‌ها در این 40 سال به اوج رسید درست سه مرحله‌ای بود که در این طرف کوتاه آمدند و تملق گفتند همان سه باری که یک کسانی عقب‌نشینی کردند همان سه بار تحریم‌ها بیشتر شد. یک بار دهه 70 بود بعد از جنگ و بعد از امام، صحبت از تنش‌زدایی با آمریکا و غرب و شرق شد. البته من نمی‌گویم نیت‌شان بد بود نه، نیت‌شان خوب بود اما همان موقع رئیس جمهور ما مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی را همین غربی‌ها اعلام کردند اگر پایش را از ایران بیرون بگذارد پلیس بین‌الملل او را بگیرد! یعنی زمانی بود که مرحوم آقای هاشمی اگر از کشور بیرون می‌رفت طبق قوانین بین‌المللی غربی‌ها می‌توانستند بگیرند و بازدداشت کنند یعنی صحبت از تنش‌زدایی و روابط، حتی تلاش شد و کسانی تلاش کردند که بگویند دیگر مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی نگوییم! این همه تنش‌زدایی و گارد باز. درست دشمن، آمریکا و غرب، همین انگلیس، فرانسه و آلمان‌ها، توهین‌ها و تحریم‌هایشان را به اوج رساندند و گفتند دقیقاً خود رئیس جمهور اگر بیرون آمد خودش باید بازدداشت شود. دور دوم؛ زمان آخر دهه 70 بود زمان آقای خاتمی. گفتند مرگ بر آمریکا و صدور انقلاب تمام شد برای زمان امام بود! ما از این به بعد گفتگوی فرهنگی و تمدن‌ها با سازمان سیا و پنتاگون داشته باشیم! بیایید با هم گفتگوی تمدن‌ها بکنیم و شما هم تحریم‌ها را بردارید درست در همان زمان آمریکا بوش اعلام کرد ایران محور شرارت است و تحریم‌ها را بیشتر کرد و حتی تهدید حمله به ایران کرد با این که آن زمان دولت ما با آمریکا در قضیه افغانستان همکاری کرد به جای این که این‌ها تشکر کردند همان موقع اعلام کردند که ما افغانستان و عراق را از دو طرف گرفتیم حالا نوبت ایران است! توهین‌ها و تحریم‌ها بیشتر شد. بار سوم؛ الآن است. شما در این دو سال دیدید که بیشترین عقب‌نشینی در برابر آمریکا و غرب، در تمام این 40 سال در این دو – سه سال اخیر شد کل هسته‌ای را تعطیل کردیم، هرچه گفتند قبول کردند، تمام 110 درصد تعهدات را ایران پیش پیش عمل کرد آن‌ها تا الآن 10 درصد تعهدات‌شان را عمل نکردند بعد هم برگرداندند. تحریم‌ها و توهین‌ها که الآن دارد به ما می‌شود در تمام 40 سال بی‌سابقه است با وجود این که عقب‌نشینی‌هایی که ما کردیم در سیاست خارجی و مسائل هسته‌ای در تمام این 40 سال بی‌سابقه بود هرچه بیشتر عقب می‌رویم بیشتر جلو می‌آیند بیشتر توهین و تحریم می‌کنند ببینید بهشتی آن موقع چه می‌گوید؟ هوشمندی این آدم را ببینید می‌گوید من اعلام می‌کنم ما حتی اگر موفقیت می‌خواهیم باید حمله کنیم. نمی‌گوید حقانیت! می‌گوید موفقیت؛ می‌گوید جدا از حقانیت، اگر می‌خواهید پیروز بشویم ما نباید در برابر آمریکا دفاع کنیم ما طلبکاریم بدهکار نیستیم ما فقط باید حمله کنیم، منظورم حمله نظامی نیست بلکه گفتمان هجوم، گفتمان طلبکار نه بدهکار.

از بهشتی سؤال می‌کنند که با روسیه و چین و شرق، چی؟ به آن‌ها باج می‌دهید؟ آن موقع شوروی کمونیست‌ها؟ راجع به شوروی و کمونیست و شرق می‌گوید ما از همه فرصت‌ها علیه آمریکا و غرب استفاده می‌کنیم اما شیوه ما موازنه منفی است. موازنه منفی یعنی نه شرقی و نه غربی. آخر یک زمانی تزی در کشور بود موازنه مثبت، زمان قاجار می‌گفتند هم به شرق باج بدهیم هم به غرب باج بدهیم دوتایی طمع کنند و سر ما دعوایشان بشود بعد یکی‌شان بر ما مسلط نباشد به هر دو سهمیه بدهیم! بعد گفتند در برابر این‌ها آیت‌الله مدرس آمد گفت یعنی چی؟ موازنه بله، ولی موازنه منفی، یعنی نه به تو، نه به تو، به هیچ کدام باج نمی‌دهیم همین شعار نه شرقی نه غربی ادامه این بود، موازنه منفی یعنی این. ما سیاست موازنه منفی را پیش می‌بریم.

می‌پرسند شما دارید می‌روید به سمت کشورهای سوسیالیستی و چپ و شرقی؟ می‌گوید ما به سمت هیچ کس نمی‌رویم و به هیچ قدرت خارجی بها نمی‌دهیم اما با همه کشورهایی که به استقلال و حقوق ملت ما و شرف ما احترام بگذارند و با فرهنگ و مکتب ما درگیر نشوند رابطه سالم و عادلانه خواهیم داشت. البته همه دولت‌ها مثل هم نیستند حتی همه ملت‌ها هم مثل هم نیستند. دقت کنید می‌گویند همه ملت‌ها هم مثل هم نیستند بعضی از کشورها از معیار زورمداری دورترند با این‌ها روابط داریم، بعضی ملت‌ها صالح‌ترند با آن‌ها روابط بیشتری داریم بعضی از ملت‌ها تحت سلطه ملت‌های زورمدار به راه‌های غیر سالم افتادند حتی ملت‌ها، ما رابطه‌مان را با آن‌ها به حداقل می‌رسانیم اما تن به هیچ سلطه‌ای نخواهیم داد.

از آقای بهشتی می‌پرسند این تحریم اقتصادی که شروع شده، غرب و آمریکا تحریم‌تان کردند این اگر عملی شود کشور فلج می‌شود و اقتصاد کشور نابود می‌شود. 40 سال پیش این حرف‌ها بوده، آقای بهشتی می‌گوید ما اگر راه خودمان را درست بشناسیم و به وظیفه‌مان درست عمل کنیم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. امام گفت از دشمن نترسید از خودتان بترسید. بهشتی می‌گوید به نظر من اگر راه‌مان را درست بشناسیم و جلو برویم هیچ صدمه‌ای نمی‌خوریم مشکلات خواهیم داشت اما شکست نخواهیم خورد چون ملتی که به این مبارزه پر اجر دست می‌زند حتماً خودش را برای تهدیدها و مشکلات آماده کرده است.

می‌پرسند که توطئه‌های قومیتی در کردستان شروع شده بود، در آذربایجان و در بلوچستان (تجزیه) که فارس‌ها حق ما را خوردند و بحث شیعه و سنی، این‌ها از همان موقع بود این‌ها را برای جوان‌ها و بچه‌ها می‌گویم فکر نکنید این‌ها برای الآن است الآن شما دارید می‌شنوید در رسانه‌ها این‌ها از همان زمان بود. بهشتی می‌گوید شورای انقلاب اعلام کرده هر جریانی بخواهد بخشی از کشور را جدا و تجزیه بکند با قدرت جلوی او خواهیم ایستاد، در برابر هر توطئه‌ای محکم خواهیم ایستاد البته به شرایط زمان و مکان توجه می‌کنیم جلوی توطئه‌ها می‌ایستیم اما نباید بگذاریم دشمن و ضد انقلاب سوار حقوق مردم بشود ما نباید اشکالات در روش اداره کشور داشته باشیم که سوراخ‌هایی بوجود بیاید که دشمن بیاید سوار مطالبات مردم و حقوق مردم بشود. دشمن می‌خواهد بین نظام با مردم به شکل‌های مختلف فاصله بیندازد یعنی زخم ایجاد می‌شود و مگس می‌آید روی آن می‌نشیند نباید بگذاریم زخم ادامه پیدا کند به تعبیری که امروز بحث می‌شود.

می‌پرسند 22//6/59 در مصاحبه مطبوعاتی و تلویزیونی می‌پرسند اختلاف نظر در حکومت بین مسئولین است. رئیس جمهور (بنی‌صدر) یک چیز می‌گوید شما یک چیز می‌گویید مدام با هم دعوا می‌کنید، در سطح جامعه درست است؟ آقای بهشتی می‌گوید اختلاف نظر چیز خوبی است اختلاف عمل چیز بدی نیست ما اختلاف نظر باید داشته باشیم و بحث هم می‌کنیم اما سیستم حکومتی هستیم هر قوه از سه قوه نباید به یک سمت برود هر سه قوه باید به یک سمت بروند و امام و رهبری تعیین می‌کند و هدف خدمت به خلق است ما باید هماهنگ باشیم در برنامه‌ریزی و در فکر و عمل، اختلاف نظرها عیبی ندارد اما همه باید طبق قانون اساسی عمل کنیم در عمل، باید نظریات هماهنگ بشود در عمل، باید امیدبخش به مردم باشید مردم را درگیر اختلاف نظرهای خودمان نکنیم اما عیبی ندارد مردم بدانند که دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد اما نهایتاً باید به قانون اساسی عمل بشود.

از او می‌پرسند که دیروز آقای بنی‌صدر سخنرانی کردند و گفتند مردم من می‌خواهم مشکلات شما را حل کنم عده‌ای نمی‌گذارند من کارم کنم و مانع من می‌شوند. آقای بهشتی می‌گوید توضیحاتی به ملت بدهم این که مدت‌هاست رئیس جمهور می‌گوید می‌خواهم کار کنم فلان گروه نمی‌گذارد روحانیت نمی‌گذارد فلان حزب نمی‌گذارد، فلانی نمی‌گذارد، بنده به ملت عرض می‌کنم ملت شریف ایران این آقای رئیس جمهور، بنی‌صدر و هر فرد دیگری از مقامات اگر بخواهند طبق قانون اساسی عمل کنند هیچ مانعی در برابرشان نیست همه هم به آن‌ها کمک خواهیم کرد اما اگر بخواهند خلاف قانون اساسی و خلاف نظر امام حرکت کنند همه جلویشان خواهیم ایستاد. ببینید این دقیقاً پرسش و پاسخی که آن روزها می‌شود. سؤال می‌کنند که اگر آقای بنی‌صدر سلسله موانعی که در اجرای آن اصول به نظر خودش تشخیص می‌دهد به مردم بگوید که شما از قانون اساسی تخلف می‌کنید شما ناراحت می‌شوید؟ اقای بهشتی می‌گوید نه، ایشان نظرش را بگوید ولی ما هم می‌گوییم، همه بگوییم و مردم قضاوت کنند که چه کسانی دارند از قانون اساسی عبور می‌کنند. می‌گوید در سخنرانی 17 شهریور رئیس جمهور گفت مجری قانون اساسی من هستم اینها نمی‌گذارند من قانون اساسی را اجرا کنم. بهشتی می‌گوید من دیشب توضیح دادم که این مشکل کجاست؟ ایشان اسم ببرد که مانع کجاست؟ چه کسی مانع ایشان است چرا کلی می‌گوید؟ مبهم می‌گوید و افکار عمومی را به تردید می‌اندازد؟ ایشان صاف بگوید که چه کسی نمی‌گذارد؟ کجا نمی‌گذارند که شما به قانون اساسی عمل کنید؟ اگر منظورش من و حزب جمهوری اسلامی است بگویند تا ما هم توضیح بدهیم بعد می‌گوید تمام این اختیارات دست این آقاست، کل بودجه مملکت دست این است، تمام عزل و نصب‌ها دست این است به وظایف حداقلی خودش عمل نمی‌کند هی می‌گوید این‌ها نمی‌گذارند اگر تفسیر قانون اساسی را اختلاف دارید خب شورای نگهبان باید تفسیر کند، اگر در هماهنگی قوا اختلاف است امام نظرشان حجت است اما می‌گوید متآسفانه یک مشکلی است این آقای بنی‌صدر فکر می‌کند چون من رأی آوردم و شخص دوم مملکت هستم دو قوه دیگر هم باید خودشان را با من هماهنگ کنند. بهشتی می‌گوید ما چنین چیزی را در قانون اساسی نداریم ما هر سه‌تا باید با هم زیر نظر امام هماهنگ باشیم قرار نیست که دو قوه دیگر خودشان را با این قوه هماهنگ کنند ما چنین چیزی نداریم این خلاف قانون اساسی است البته ما کوتاه آمدیم باز هم کوتاه آمدیم. دعوای تخصص و تعهد راه انداختند. می‌گوید به نظر ما، مسئولین ما از بین مؤمنین به امام و انقلاب اسلامی و کسانی که در خط ولایت فقیه هستند انتخاب شوند این شرط لازم است اما آقایان می‌گویند می‌خواهند بعضی‌ها کسانی را در حکومت بیاورند که نه امام را قبول دارند نه مبنای قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول دارند. بهشتی می‌گوید حتی ممکن است بعضی از این‌ها را نمی‌دانیم نماز می‌خوانند یا نمی‌خوانند آن وقت می‌خواهند این‌ها را به حکومت بیاورند برای این که باند این‌ها هستند معیار کنترل و مدیریت سه قوه قانون اساسی است. بچه‌های انقلابی رفتند جلوی سفارت انگلیس تظاهرات کردند، سنگی زدند، کاری کردند، بعد یک عده‌ای می‌گویند چرا به انگلیس حمله کردید. سؤال می‌کنند که خبر داشتیم سفارت انگلیس در تهران تعطیل شد و انگلستان گفته سفارت ما در ایران امنیت ندارد آیا شما به عنوان رئیس شورای عالی قضایی برای امنیت سفارتخانه انگلیس و سایر سفارتخانه‌ها تصمیمی دارید؟ آقای بهشتی می‌گوید دولتی که خودش علیه دولت ملت ایران است (یعنی انگلیسی‌ها) بهتر است نمایندگانش این‌جا نباشند می‌گوید انگلیس سفارتش را جمع کند برود ما نمی‌خواهیم انگلستان این‌جا باشد مگر ملت ما از این انگلستان چه خاطره خوبی دارند؟ دولتی که با ملت ایران همیشه طرف بوده بهتر است نمایندگانش این‌جا نباشند. ضابطه دادگستری نمی‌خواهد در برابر هجوم یک ملت به یک سیاست منحرف بیگانه متجاوز تبهکار می‌خواهند مردم بایستند سیاست دفاع از انگلیس‌ها اصولاً غلط است. صحیح این است که دولت انگلیس بگوید من به دشمنی با ملت انقلابی ایران برخاسته‌ام و این ملت دیگر من را تحمل نخواهد کرد. آمریکا هم همین بود. آمریکا هم ده‌ها سال دشمن این مردم بود ملت، نمایندگان آمریکا و انگلیس را تحمل نخواهند کرد - یعنی صریح موضع می‌گیرد - هر کشوری با ملت ما روش خصومت‌آمیز داشته باشد این ملت اگر زنده است چنین موضعی در برابر آن‌ها خواهد گرفت. خلاصه می‌گوید ما طرف ملت و انقلاب هستیم اما با همه کشورهای جهان ما رابطه دوستانه و مؤدبانه و محترمانه خواهیم داشت چون با ملت ما رابطه خصمانه ندارند و همه سفارتخانه‌ها در کمال امنیت خواهند بود. راجع به قانون اساسی می‌گوید به نظر من باید مردم را و همین‌طور مسئولین برای همه‌شان قانون اساسی را آموزش بدهیم اصلاً نمی‌دانند در قانون اساسی ما چیست؟ همه حقوقی دارند و وظایفی. چه حکومت چه در جامعه، باید آموزش بدهیم که همه بفهمند چه حقوقی دارند چه حقوق و وظایفی ندارند. در برابر کسانی که می‌خواهند بین پیشرفت و معنویت دوقطبی ایجاد کند جواب می‌دهد – من سریع بگویم و رد شوم تیترهای آن را می‌گویم – راجع به جنگ مطرح می‌شود که بعضی‌ها می‌گویند بیاییم با صدام آتش‌بس بدهیم بعد برای جنگ مذاکره کنیم آقای بهشتی می‌گوید این خیانت به ملت ایران و کشور ایران است تا دشمن در خاک ماست آتش‌بس نخواهیم داد مذاکره و آتش‌بس بعد از این که بیرون بروند. نمی‌شود که این‌ها بیایند کشور ما را اشغال کنند همین‌جا باشید و بعد بگویید حالا آتش‌بس و مذاکره! آقای بهشتی می‌گوید به نظر من، هرکس بگوید هنوز دشمن در خاک ماست بدون عقب‌نشینی آتش‌بس بدهیم و مذاکره کنیم خائن است. – این هم صراحت انقلابی بهشتی، که یک عده‌ای می‌گفتند تو جنگ‌افروزی ما می‌خواهیم جنگ تمام شود – بهشتی می‌گوید این طوری جنگ تمام نمی‌شود که این‌ها این‌جا باشند ما مذاکره کنیم این‌ها بیرون نمی‌روند، مگر اشغالگر با مذاکره بیرون می‌رود؟ می‌گوید متأسفانه سفیر دانمارک این‌جا آمده و می‌گوید فکر می‌کنید به این زودی جنگ تمام شود؟ من در سخنانش احساس کردم که دارد به من می‌گوید که صدام داخل ایران باشد شما آتش‌بس بدهید مذاکره کنیم ببینیم چه می‌شود؟ من به صراحت به او و به اروپا گفتم با قاطعیت، به عنوان یک فرد از افراد این جمهوری اسلامی، هر نوع آتش‌بس را تا یک سرباز دشمن در سرزمین ماست خیانت می‌دانم،‌ خیانت به اسلام به انقلاب و به این ملت و به شهدا و به خانواده‌هایشان و خیانت به این بچه‌هایی که هر روز وصیتنامه‌هایشان را در روزنامه‌ها می‌خوانیم بچه‌ها در جبهه می‌گویند ما برای شهادت آماده‌ایم و تن به هیچ آتش‌بس ننگین نخواهیم داد. می‌گوید این‌هایی که می‌گویند تسلیم بشویم خودشان جبهه نمی‌روند این‌هایی که در جبهه نیستند می‌گویند ما خسته شدیم آن‌هایی که دارند در جبهه می‌جنگند آن‌ها می‌گویند جنگ جنگ تا پیروزی، این‌هایی که نمی‌جنگند می‌گویند خسته شدیم! من تعجب می‌کنم چطوری است که یک عده دیگر دارند می‌جنگند یک عده دیگری خسته شدند! آن‌ها می‌جنگند شما خسته شدید؟ اگر الآن آتش‌بس بدهیم خون تمام این بچه‌ها را فروختیم. واقعاً هم اگر آن موقع ما تمامش کرده بودیم تا همین الآن مرزها، سیم‌های خاردار داخل کشور ما بود.

راجع به دیپلماسی خبرنگار می‌گوید که بعضی دولت‌ها گفتند که در رسانه‌ها و روزنامه‌های داخل ایران دارند علیه رژیم‌های دیگر شعار می‌دهند. مثلاً ضیاءالحق و پاکستان، می‌گویند روزنامه‌هایتان علیه ما شعار می‌دهند، دیپلماسی حکم می‌کند جلوی آن‌ها را بگیرید. ببینید آقای بهشتی چه می‌گوید؟ می‌گوید بعضی از دولت‌ها از موضع بعضی از مطبوعات گله کردند و گروه‌های داخل کشور و گاهی صدا و سیمای ما نسبت به مواضع سیاسی که در داخل کشور علیه بعضی از حکومت‌ها گرفته می‌شود و علیه آن‌ها شعار می‌دهند از جمله بعضی از کشورهای همسایه. به من گفتند به این‌ها بگویید ساکت شوند! در روزنامه‌ها و صداوسیمایتان علیه دولت‌های دیگر حرف نزنند دشمن‌سازی می‌کنید. – ببینید آقای بهشتی چه می‌گوید – من به آن دولت‌ها گفتم وظیفه شماست که با دلایل کافی نویسندگان و مردم ما را قانع کنید که آنچه که آن‌ها می‌نویسند درست نیست! یعنی این‌ها می‌گویند شما آمریکایی هستید، صهیونیستید، خائنید، دیکتاتورید، خب شما ثابت کنید که نیستید مدرک بدهید که نیستید من به این‌ها بگویم این حرف‌ها را نزنید بعد اگر به شما تهمت زدند شما می‌توانید شکایت کنید ما این‌جا خودمان در دادگاه محاکمه‌شان می‌کنیم. اما اگر دارند حرف حساب می‌زنند - آن موقع ضیاءالحق از پاکستان آمده - اگر دارد حرف حساب می‌زنند که شما دولت اسلامی و مردمی نیستید شما وابسته‌اید، شما دیکتاتور و فاسد هستید شما نمی‌توانید این نگاه را داشته باشید بروید خودتان را اصلاح کنید به بهشتی می‌گویند آیا این با قواعد دیپلماسی سازگار است؟ بهشتی می‌گوید بله سازگار است. می‌گوید خودتان را اصلاح کنید جواب بدهید ما نمی‌توانیم دهن این‌ها را ببندیم و قلم‌هایشان را بشکنیم! اگر دارند تهمت می‌زنند و دروغ می‌گویند شکایت کنید، حتماً. ما با توهین مخالف هستیم ما به زبان اسلامی معتقدیم من این‌جا صریحاً به همه آن‌ها گفتم انقلاب اسلامی یک انقلاب محدود در ایران نیست انقلاب ما جهانی است و ما با همه کشورها کار داریم اما توهین نمی‌کنیم دخالت و سلطه‌جویی هم نمی‌کنیم اما از مظلوم در سراسر جهان دفاع می‌کنیم. گفتم بله،‌ بدون تعارف دیپلماتیک، انقلاب ما یک انقلاب اسلامی است و این انقلاب یک انقلاب جهانی است. ما ناسیونالیست نیستیم به آن‌ها گفتم ما خواستار روابط برادرانه با همه ملت‌های مسلمان هستیم و انقلاب ما می‌خواهد و می‌کوشد به تمام مسلمانان جهان خودش را معرفی کند این جواب آقای بهشتی است جواب غیر دیپلماتیک بهشتی به این‌هاست.

راجع به بازار سؤال می‌کنند. من عرضم را ختم کنم. خیلی نکات زیبا و جالبی است و انگار همین الآن دارد گفته می‌شود فقط یکی دو مورد آن را عرض کنم.

سؤال می‌کنند که گرانی به اوج رسیده، در حال حاضر ضد انقلاب تنها اسلحه‌ای که در دست دارد اسلحه گرانی است ما نگران هستیم که گرانی‌ها باعث شود که بخشی از مردم از انقلاب جدا بشوند و به ضدانقلاب ملحق بشوند. شهید بهشتی می‌گوید من این را یک خطر می‌دانم ما در سازمان جدید دادستانی 20 ستاد ضربتی برای 20 منطقه برای مبارزه با گرانفروشی و احتکار گذاشتیم ظرف همین ده روز، 440 پرونده گرانفروشی تشکیل دادیم و گفتم رسیدگی قاطع و ضربتی در دفاع از حقوق مستضعفان و مبارزه با گرانی بکنند اما به شما بگویم مهار قیمت‌ها به این شیوه موقتی است. می‌گوید راه حل اصلی گرانی اقتصادی است نه قضایی. ما باید تولید، توزیع، مصرف، گمرک و مالیات را اصلاح کنیم ما باید دنبال راه حل اقتصادی باشیم این راه حل‌هایی که من گفتم کوتاه مدت و موقت است.

راجع به امنیت خلیج فارس – انگار همین الآن است – سؤال کننده می‌گوید امنیت خلیج فارس به خطر افتاده بین انگلیس، فرانسه، آمریکا توافق کرده‌اند که امنیت کشتی‌ها را در عبور و مرور از تنگه هرمز و خلیج فارس تضمین کنند، - 39 سال پیش! انگار الآن است – آقای بهشتی می‌گوید اولاً که آن سه جزیره برای ماست صحبتش را نکنند با کسی مذاکره هم نخواهیم کرد. و اما آزادی و امنیت کشتی‌ها با رعایت قوانین بین‌الملل یک اصل مسلم پذیرفته شده است. دوباره می‌گویم امنیت راه‌های آبی، توسط خود این‌ها به خطر افتاده است. این‌ها امنیت منطقه را به خطر انداختند ما اجازه نمی‌دهیم آن‌ها امنیت داشته باشند ما نداشته باشیم. همه باید امنیت داشته باشند تبعیض در امنیت نیست این دیگران هستند که امنیت راه‌های آبی مهم و حساس را به خطر انداختند و به نظر من باید با آن‌ها قاطعانه برخورد کنیم و این حرف ماست.

سؤال می‌کنند آیت‌الله خمینی در 22 بهمن گفته من از همه نهضت‌های آزادیبخش در سراسر جهان حمایت می‌کنم یعنی ما با تمام انقلابیون هستیم علیه همه دولت‌های فاسد و ظالم. حتی یکی از نهضت‌ها که السالوادور در آمریکای لاتین است که چپ هستند و علیه آمریکا درگیر شده‌اند و آمریکا مستقیماً دارد وارد جنگ با آن‌جا می‌شود از آن هم حمایت می‌کنید آیا دولت ایران ممکن است حتی به نهضت‌های چپ که با آمریکا وارد جنگ مسلحانه شدند در آمریکای لاتین اگر احتیاج باشد کمک کند؟ آقای بهشتی می‌گوید طبق عقاید اسلامی ما در حد توان‌مان به همه کمک خواهیم کرد. می‌گوید نظر من این است که طبق عقیده اسلامی و وظیفه یک مسلمان عادی حتی وظیفه داریم برای نجات انسان‌های زیر ستم در سراسر جهان ما باید تلاش کنیم جامعه ما و دولت ما، مردم ما و حکومت ما همه این کار را می‌کنند این یک تکلیف است ما بر سر نهضت‌های آزادیبخش با هیچ کس معامله نمی‌کنیم ما کمک به آزاد شدن همه انسان‌ها و ملت‌های زیر سلطه را یک وظیفه و تکلیف شرعی می‌دانیم اما تا چه موفق به انجام این تکلیف بشویم در حد مقدورات و امکانات‌مان، امکانات ملت‌مان و امکانات دولت‌مان. ما در حد مقدورات‌مان به قیام همه مردم و مردم السالوادور و همه ملت‌های تحت ستم در سراسر جهان باید کمک کنیم ولی در حد مقدورات‌مان و گمان نمی‌کنم حدود مقدورات‌ما بر شما پوشیده باشد یعنی ما خیلی امکانات و قدرت و پول نداریم ولی در حدی که بتوانیم حتماً این کار را خواهیم کرد.

و آخرین سؤالی که من این‌جا می‌خوانم. سؤال می‌کنند که امام گفته در مورد بعضی از زندانیان را شب عید آزاد کنید عفو کرده گفته غیر از زندانیان سیاسی بقیه را می‌شود عفو کرد. زندانی سیاسی یعنی چه؟ جرم سیاسی یعنی چه؟ آقای بهشتی می‌گوید اگر منظورتان از زندانی سیاسی این است که کسی نقد و اعتراض علیه حکومت داشته باشد این را بگیریم و زندان بیندازیم ما این را ناحق می‌دانیم مگر ما حق داریم منتقد و معترض را زندان بیندازیم؟ ما به این معنا اصلاً اسلام زندانی سیاسی نداریم و مخالف هستیم. نقد کردن از حکومت و حتی اعتراض به حکومت، جرم نیست که بگویید جرم سیاسی است، اصلاً جرم نیست وظیفه شرعی است، اما کسانی که آن موقع کودتایی شده بود یک کسانی را در رابطه با کودتا گرفته بودند یا کسانی ترور و بمب‌گذاری کرده بودند می‌گوید کسی که کودتا کرده به این معنا که شما می‌گویید زندانی سیاسی نیست این‌ها برخلاف قانون وارد خشونت شدند در جهت براندازی و ترور، تا هر جای دنیا کسی که آدم می‌کشد و کودتا می‌کند بازدداشت می‌شود زندانی می‌شود و مجازات می‌شود. اصلاً کلمه جرم سیاسی که در قانون اساسی آمده باید درست تفسیر شود. این که می‌گوید درباره جرم سیاسی یک کمی تخفیف می‌دهیم و یک مقدار احترام بیشتر بگذاریم مثلاً لباس زندانی نپوشد وکیل مدافع چطوری باشد هیئت منصفه چطوری باشد، عیبی ندارد، این برای این که نکند یک وقت یک کسانی دارند حاکمیت را نقد می‌کنند اما به عنوان مجرم این‌ها را بگیریم و مجازات کنیم تشخیص بدهند که این یک نقد و اعتراض است در چارچوب قانون که بلکه حق و وظیفه شرعی همه است که مسئولین را نهی از منکر کنند یا این که نه، قانون‌شکنی و تجاوز به حقوق عمومی و خصوصی است که دیگر آن نقد سیاسی نیست آن یک جرم است. این تفکیک را ایشان می‌کند که آن موقع بحث شکنجه بود، بهشتی از طرف امام مأمور شده بود که به این‌ها جواب بدهد و بررسی بکند و ایشان آن‌جا جواب می‌دهد.

راجع به قراردادهای خارجی هم بحث قرارداد ایران ناسیونال با شرکت تالبوت بوده، - ببینید ما الآن هم این مسئله را داریم یک عالمه توافق و قراردادهای بین‌المللی در همین 4-5 سال تصویب شد نه توی مجلس آوردند آنی که فرهنگی بود در شورای عالی فرهنگی نیاوردند خودشان بی‌سروصدا تصویب کردند و اجرا کردند! من نمی‌گویم قصد خیانت بوده، ولیکن حواس‌مان باشد طبق آمار بعضی از دوستانی که تحقیق کرده بودند بیشترین قراردادهای بین‌المللی در همین چند سال بی‌سروصدا در ایران امضاء شده است و از مجاری قانونی عبور نکرده است – آن موقع راجع به یک قرارداد از شهید بهشتی می‌پرسند می‌گوید گفتند برای جلوگیری از بیکاری هزاران کارگر این قرارداد با یک شرکت فرانسوی بسته شده، می‌گوید اصل ما در تمام قراردادهای خارجی این است، اقتصادی، فرهنگی یا هر اصلی، دقت در همه قراردادهای خارجی، ما قرارداد و روابط خارجی را نفی نمی‌کنیم اما در برابر فشار هیچ کس تسلیم نمی‌شویم حقوق و مصالح این ملت و ارزش‌های مکتب برای ما خط قرمز است قانون اساسی هم این را گفته است می‌گوید ما نسبت به بیکار شدن 12 هزار کارگر نگران هستیم در حد نیاز ضروری داخلی باید تولید داشته باشیم ممکن است در برآورد بعضی از نیازها راجع به یک قرارداد کسانی اشتباه کرده باشند اگر اشتباه صرفاً مقدماتی است با همفکری ملت و انسان‌های آگاه متعهد جلوی این اشتباهات را خواهیم گرفت اگر اشتباه در برآورد نشده باشد با رعایت همه جوانب و تضمین پیشگیری از هر نوع وابستگی خواهیم ایستاد و آن را ادامه خواهیم داد اگر قرارداد درست است. مهم این است که هم در مقام امضای قرارداد و هم در مقام اجرای قرارداد باید مراقب بود. – خیلی نکته مهمی است – بعضی از قراردادها در موقع امضاء مشکلی ندارد کلیات است، موقع اجرا آن را رها می‌کنیم و سوء استفاده می‌شود. می‌گوید ما هم در موقع امضاء و هم در مقام اجرا باید مراقب باشیم اشتباهی خطایی یا خیانتی پیش نیاید، حکومت ما مکتبی و سراپا عشق و خدمت به انقلاب و مردم است ما مطمئن هستیم دولت خیانت نمی‌کند مگر اشتباه کند. ولی با همفکری و حضور ملت در صحنه باید مراقب باشیم اشتباهات روز به روز کمتر شود.

این تعبیر که پس ما دوتا راه داریم یک عده‌ای کلاً خارجی‌ستیز هستند و می‌خواهند ما منزوی بشویم و با هیچ کس رابطه نداشته باشیم اصلاً قرارداد خارجی نبندیم و رابطه به جهان نداشته باشیم، بهشتی این را گفته است.

یک جریان هم تحت این که ما می‌خواهیم جهانی بشویم، باز، آزاد، جهان آزاد، جهان سرمایه‌داری، پیشرفت دیگر حساس نباش هرچه آن‌ها می‌گویند امضاء کن. چون واحد این‌طور امضاء همین است! فِرت و فِرت امضاء کن! بعد هم اجرایش هم دقت نکن که چه کسی چطوری دارد اجرا می‌کند و مصالح چه کسی دارد رعایت می‌شود؟ ما دو راه داریم یا نه؟ آقای بهشتی می‌گوید راه سوم، با تمام جهان مبادله و روابط اقتصادی، فرهنگی، سیاسی خواهیم داشت سفارتخانه‌های همه جهان باید امنیت کامل داشته باشند اما در برابر سلطه، و قراردادهای خائنانه و تحمیلی هم در مقام امضاء و هم در مقام اجرا محکم خواهیم ایستاد و نظارت خواهیم کرد.

حالا فهمیدید برای چه بهشتی را کشتند یا نفهمیدید؟ این آدم را باید کُشت یا نباید کشت؟

والسلام علیکم و رحمه الله



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha