شبکه یک - 15 دی 1396

عیسی مسیح (ع) و ارزشهای اسلامی (2) (تاریخ کریسمس و روند سکولار شدن اعیاد دینی)

به مناسبت میلاد حضرت عیسی بن مریم و تحویل سال 2018 میلادی- زمستان 96

بسم‌الله الرحمن الرحیم

حضرت مسیح(ع) فرمودند «خشیت الله و حب الفردوس...»، خداباوری و خدامرکزی، حساب بردن از خداوند و عشق بهشت، آرزوی بهشت، این دو باعث می‌شوند که «یتباعدان من زهرة الدنیا...»، به شما قدرت می‌دهند که از دنیاپرستانی فاصله بگیرید. «و یورفان صبر علی المشقه...»، به شما قدرت مقاومت می‌دهند تا در مسیر حق بتوانید در سختی‌های زندگی تاب بیاورید و تحمل کنید و از مسیر خارج نشوید و برنگردید و ترمز نکنید. «انَ اَکلَ الشعیر النَوم عَلَی المَزابل مع الکلاب لقلیل فی طلب الفردوس...»، می‌گوید اگر مجبور بشوید ساده‌ترین نان را بخورید و در مزبله کنار سگ‌ها بخوابید می‌ارزد که این سختی‌ها را بپذیرید برای این‌که به بهشت الهی برسید و در واقع حضرت عیسی(ع) فففف از این مقاومت صبر خسته نشوید و در آن شک نکنید. هر نوع مشکلات و سختی‌ها را تحمل کنید می‌ارزد. می‌ارزد که برای رسیدن به خداوند و بهشت خودتان را آماده کنید. این‌ها عیسی مسیح(ع) است. کجا آن عیسی که در این بزن و برقص و بکوب‌های شراب‌خواری و قمار به نام کریسمس در مسیح(ع) و در دنیا صورت می‌گیرد. حضرت رضا(ع) فرمودند اگر بپرسید چگونه صبح کردید؟ چگونه زندگی را می‌گذرانید؟ باید گفت با عمری که روز به روز کوتاه‌تر می‌شود و اعمالی که لحظه به لحظه ثبت می‌شود و مرگی که روی گردن ما سوار است و دوزخ و جهنمی که در پی ما می‌دود، «لا ندری ما یفعلُ بما...»، نمی‌دانیم با ما چه خواهد شد. از حضرت عیسی(ع) نقل می‌شود که عیناً همین تعبیر را قبلاً ایشان داشته‌اند که از عیسی(ع) پسر مریم(س) پرسیده شد «کیفَ اصبحت یا روح الله؟» این روح‌الله چگونه زندگی را می‌گذرونی و صبح کردی؟ «قال اصبحتُ و ربی تبارک و تعالی من فوقی...»، روزهایم را می‌گذرانم در حالی که خدای متعال بر من اشراف دارد و مسلط است. «و النار اَمامی...»، و جهنم پیش روست، «و الموت فی طلبی...»، و مرگ پشت سر است و من را تعقیب می‌کند. «لا املُکُ ما اَرجوع و لا عتیقُ دَفعَما اَکرَه...»، نه مالک آن چیزی هستم که می‌خواهم و آرزویش را دارم و در اختیار من است و نه قدرت و طاقت پس زدن آن‌چه را دارم که از آن خوشم نمی‌آید و کراهت دارم. نه آن چیزی که خوشم می‌آید در دست من است و نه از آن‌چه که بدم می‌آید می‌توانم پرهیز کنم. «فَاَیِ فَقیرٍ اَفقَرُ مِنی...»، کدام فقیر از من فقیرتر است؟ کدام دست از دست‌های من خالی‌تر است؟ حضرت عیسی(ع) مدام بنی‌اسرائیل را به اخلاق و تقوا و عدالت و خدا و آخرت توجه می‌دهد. این تعبیری که در قرآن و روایات ما زیاد می‌شود که به گذشته و تاریخ بنگرید و پژوهش تاریخی کنید تا قوانین این عالم را بفهمید و دوباره در همان چاه و چاله‌ها نیفتید و بفهمید که شما از این عالم می‌روید برای آن است که بدانید چگونه بروید. آمدن دست شما نبود اما چگونه بروید. عین این تعابیر قرن‌ها قبل از اسلام از زبان مبارک حضرت عیسی(ع) صادر شده است. نقل شده که «کانَ عیسی اذا مر بدار قد مات اهلها...»، از کنار خانه‌ای عبور کردند که آن خانواده مرده بودند و تمام شده بودند و رفته بودند. خانه خالی و پر از تار عنکبوت بود و کسان دیگری آمده بودند و به جای آن‌ها ساکن شده بودند. «یقول ویحا لاَربابِک...»، ای خانه وای به این صاحبان و مالکان جدیدت که تو را به ارث برده‌اند. «کیفَ لَم یَعتبروا بِاِخوانِهِم الماضین...»، چطور دوباره با غفلت زندگی می‌کنند. اصلاً حواسشان نیست که قبل از این‌ها یک خانواده دیگری در همین خانه زندگی می‌کردند و چگونه زیستند و چگونه رفتند. چطور شما به همان خانه آمده‌اید و یک بار از خودتان سوال نمی‌کنید که در این خانه قبل از ما چه کسانی بودند؟ این‌ها مرده‌اند و به کجا رفته‌اند؟ من خواستم چند نمونه از فرمایشات ایشان و سبک سلوک و زندگی حضرت عیسی(ع) را از منابع اسلامی به خودم و دوستان یادآوری کنم تا ببینیم این عیسی(ع) که خدا فرستاد نه خدا بود و نه پسر خدا بود. بلکه پیامبر بزرگ خدا، کلمه خدا، اعجاز بی‌نظیر خدا بود و مادر مقدس ایشان حضرت مریم(س) یک تصویر واقعی دارند و یک تصویر هم آن چیزی است که در دنیا در یک قالب سکولاریستی هالیوودی مادی ارائه می‌شود. مسیح واقعی با این مسیح دروغین خیلی تفاوت دارد. جشن مسیحی و جشن‌های مذهبی هم ریشه‌ها و سابقه‌های مذهبی در کلیساهای مسیحی در دوران جنگ صلیبی و یا قبل از آن داشته است. جشن «ولنتاین»، جشن «هالووین»، جشن «کریسمس». بعضی‌ها در خیلی از کشورها ریشه‌های این‌ها را نمی‌دانند. بعضی از این‌ها یک مسئله شخصی و یک خیانت جنسی بوده است. بخشی از این‌ها یک توجه معنوی و اخروی بوده است. هر دوی این‌ها تحریف شده‌اند و با خرافات مخلوط می‌شوند و اصلاً کارکرد آن عوض می‌شود. جشن کریسمس هم همین‌طور است. میلاد مسیح(ع) میلاد نور بود. انفجار نور بود. میلاد توحید، عدالت، اخلاق، معنویت، آخرت بود. تقوای جنسی حضرت عیسی(ع)، تقوای اقتصادی ایشان، مظهر زهد و ساده‌زیستی، مظهر خدمت به خلق برای خدا، مظهر اشک در برابر خدا، معجزه بزرگ خدا به یک آیینی تبدیل بشود که به نام آن قرن‌ها ملت‌هایی را در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین و مرکزی با شمشیر غارت کنند و بعد هم برای کثیف‌ترین جنایتکاران عالم یک آرایشگاهی بشود. هیتلر بگوید مسیحی هستم، بوش و بلر در آمریکا و انگلیس، ملکه انگلیس، رئیس‌جمهورهای آمریکا همه بگویند ما مسیحی هستیم. اوباما به کلیسا می‌رود. ترامپ به کلیسا می‌رود و همه از عیسی مسیح حرف می‌زنند چنان‌که صهیونیست‌ها از موسی(ع) سخن می‌گویند و درست بر خلاف مسیر حضرت موسی بن عمران(ع) پیامبر بزرگ الهی که بیش از همه انبیا نام مبارک حضرت موسی(ع) در قرآن برده شده عمل می‌کنند. همان‌طور که آل سعود و رژیم‌های فاسد مسلمان‌نمایی که ظاهراً به حج می‌روند و به مسجد می‌روند و تظاهر به دین می‌کنند به نام اسلام بزرگ‌ترین جنایات و خیانت‌ها را در تاریخ انجام داده‌اند و امروز هم انجام می‌دهند. تفکیک دین و توحید راستین با دین‌ها تقلبی از جمله درس‌های حضرت عیسی(ع) به ما و به همه بشریت است. دوستان پرسیدند این‌که اشاره کردید این اعیاد دینی مسیحی مربوط به قرون وسطی چطور امروز در دنیا به عنوان سمبل ارزش‌های غیر دینی و سکولار به عنوان جشن‌های توأم با مستی و غفلت تبدیل شده؟ دوستان توضیح خواستند. ببینید شما این‌ها را در همین منابع خیلی رایج می‌توانید ببینید. توضیح داده‌اند که هر کدام از این‌ها چه ریشه‌ای داشته‌اند. به عنوان نمونه خود جشن کریسمس تقریباً در 11 قرن اول مسیحیت نبوده و نشانه‌ای از جشن کریسمس وجود ندارد. تاریخی که برای تولد حضرت عیسی(ع) می‌گویند هیچ سند تاریخی، هیچ سند دقیق مسیحی ندارد. در هیچ یک از انجیل‌ها به تاریخ تولد حضرت عیسی(ع) اشاره نشده است. در این‌که چه ماهی بوده اختلاف است، در این‌که چه روزی بوده کاملاً اختلاف است. از همان اول هم این اختلاف‌ها بوده است. اولاً تا قرن 4 میلادی، تا 300، 400 سال اثری از جشن میلاد مسیح(ع) در تاریخ مسیحیت دیده نمی‌شود. با آیین‌های مختلف حتی غیر دینی که در خود غرب بوده مخلوط شده. از یونان، ایران یا جاهای مختلف رسیده یا آیین‌هایی که داخل خود اروپا یا شرق مدیترانه بوده است. کلمه کریسمس در واقع امروز یک اصطلاح دینی است و به آیین عشای ربانی و خوردن گوشت و خون عیسی(ع)، نان و شراب و مسائلی از این قبیل اشاره می‌کند. اصلاً تا قرن 11، 12 میلادی این کلمه در زبان انگلیسی نبوده است. شاید اولین باری که در همین منابع تاریخی نوشته‌اند و اولین باری که اصلاً این اصطلاح و کلمه به کار رفته 1300 سال پس از حضرت عیسی(ع) بوده است. یعنی مثل فاصله ما با پیامبر اکرم(ص) می‌شود. حدود 1300 سال پس از حضرت عیسی(ع) و در قرن 13 میلادی این اصطلاح کریسمس به کار رفته است. در زبان‌های مختلف هم به شکل‌های مختلف است. در زبان آلمانی یک طور بوده، در زبان آنگولا ساکسون یک نوع بوده و مربوط به جشن زمستانی بوده که از قبل از مسیحیت در اروپا، در این فصل و در این ماه می‌گرفتند. در زبان‌های مختلف هم به شکل‌های مختلفی مطرح می‌شود. این اصطلاح نوئل که بعد پاپا نوئل یا بابا نوئل می‌گویند هم هیچ ریشه‌ای در مسیحیت ندارد و اساساً هزار و چند صد سال پس از مسیح(ع) کلمه‌ای به نام پاپا نوئل و بابا نوئل مطرح نبوده و بعدها درست شده است. این کلمه نوئل هم فرانسوی است و همه این‌ها به مفهوم تولد و میلاد توجه می‌دهد. منتها نه میلاد حضرت عیسی(ع) بلکه میلاد زمستان و تولد زمستان است. یک چیزی مثل جشن شب یلدای ما بوده است. بعضی‌ها حتی گفته‌اند ریشه کریسمس با همین شب یلدا که کوتاه‌ترین روز سال و بلندترین شب سال است برمی‌گشته است. منتها بعد از مسیحیت در قرون وسطی به آن لعاب مسیحی داده‌اند و این تاریخ را به عنوان میلاد حضرت عیسی(ع) تعیین کرده‌اند. یعنی چند تاریخ را تعیین کردند که یکی از آن‌ها همین بود. چون آن‌چه که در مورد حضرت عیسی(ع) در انجیل‌ها آمده تاریخ دقیقی برای تولد حضرت عیسی(ع) ذکر نشده که بتوان اجماع کرد و مطمئن بود که ایشان در چه ماهی و در چه روزی و دقیقاً چه زمانی به دنیا آمده‌اند. اولین باری که راجع به مسیحیت به روزهای میلاد حضرت مسیح(ع) اشاره شده برای قرن 4 میلادی است و این اصطلاح جشن کریسمس و پاپا نئول نبوده است. اولین باری که در تاریخ ثبت شده که یک جشنی به مناسبت میلاد حضرت عیسی(ع) گرفته بشود که در تاریخ مسیحیت هم ثبت شده برای قرن 4 میلادی است. در رم و نه در محل تولد حضرت عیسی(ع) که فلسطین باشد. اصلاً عیسی واقعی به اصطلاح آن‌ها عیسی خانورمیانه‌ای است. حضرت عیسی(ع) موبور و چشم‌سبز و اروپایی نیست. یک چهره کاملاً خاورمیانه‌ای است و زبان هم زبانِ عبری است و مأمور به بنی‌اسرائیل و اهل فلسطین است. یک بخشی از آن تلفیق مسیحیت با جشن‌های ماقبل مسیحی بود که در یونان یا در قبائل اروپایی بود و یک بخشی از آن هم از ایران باستان آمده است. مثلاً یک مسیحیت آریانیزم در همین منابع اشاره شده که در قرن 4 میلادی به احتمال قوی این مقوله جشن کریسمس از دل این نوع مسیحیت و اساساً یک مفاهیم دیگری بر کریسمس حاکم و مسلط بوده است. به عنوان جشن میلاد مسیح(ع) شناخته نمی‌شده است. حدود قرن 9 میلادی و اوایل قرن 9 میلادی جشن تاج‌گذاری امپراطور روم در آن موقع در این روز گرفته می‌شد و این را با میلاد حضرت مسیح(ع) مخلوط کرده‌اند. این جشن که خیلی با شور و شعف گرفته می‌شد کلیسا برای این‌که آن را مذهبی کند و استفاده مسیحی بکند همین روز را به عنوان میلاد مسیح(ع) اعلام می‌کند برای این‌که این با آن تلفیق بشود. چون آن جشن اصلاً ماهیت مذهبی و دینی نداشته است. یک جشن حکومتی بوده و کاملاً توأم با شراب‌خواری و فحشا و زنا بوده است. خود متدینین و اهل تقوا در کلیسا بعد از مدتی مخالفت کردند و حدود قرن 17 میلادی اعلام کردند که این روز یعنی کریسمس ممنوع است و این جشنی که با این جشن‌های رومی یا ایرانی ترکیب شده، آن هدفی که از قبل تعقیب می‌کردند که اعلام کردن روز میلاد مسیح(ع) هم در همین ایام بگیریم تأمین نکرده و بلکه به ضد خودش بدل شده و لذا کلیسا و پاپ اعلام کرد ممنوع است و در کریسمس جشن نگیرید چون این جشنی که این‌ها می‌گیرند یک جشن حکومتی و پر از گناه و فحشاست. منتها آن روز به عنوان تعطیل رسمی و تعطیل عمومی باقی ماند و الان هم همان خط را آمده است. منتها دیگر روز گناه شده بود. مثل الان که الان هم کریسمس در فرهنگ هالیوودی و غربی بیشتر روز عیاشی و شراب و گناه و رقص و روابط نامشروع است. یک جشن کاملاً مادی و سکولار و خوش‌گذرانانه است. یک جشن دینی و معنوی و یک نوع عبادت تلقی نمی‌شود. بعدها در این منابع ذکر می‌کنند که این وضعیتی که الان پیدا شده و این جشن کریسمس با این حالت هست سابقه احیای مجددش مربوط به حدود صد و چند سال پیش است. یعنی مثلاً در قرن 19 میلادی است که انگلیسی‌هایی که به مهاجرت کردند و به آمریکا رفتند و آن‌جا را اشغال کردند، بخشی از فرقه‌های مسیحی این روز را دوباره در آمریکا احیا کردند. البته آن‌ها برای این‌که هدیه بدهند و یک حالت خانوادگی و مذهبی پیدا کند این کار را کردند. مثلاً مثل عید فطر یا عید قربان ما باشد. به این شکل احیا می‌کنند. منتها بعد باز دوباره همین شکل کنونی را کم کم در آمریکا و بعد اروپا به خودش می‌گیرد و در کل جهان تبدیل به یک چنین جشنی می‌شود. در مورد روزش هم کاملاً اختلاف است. یعنی در قرن 3 میلادی شاید اولین بار کسانی مطرح کردند که سال میلاد خدای ما عیسی مسیح(ع) و روز میلاد او تعیین بشود. گفتند که 25 دسامبر را روز میلاد قرار بدهیم و بعضی‌ها هم گفتند روزهای دیگری باشد. این هم باز بر تقویم رومی تطبیق داده بودند. تقویم رومی یا تقویم مصری. چون در این تقویم‌ها حادثه‌هایی از قبل از حضرت عیسی(ع) اتفاق افتاده بود که در جامعه رسم و روتین شده بود. بعداً مطرح شد که حضرت عیسی(ع) در این روزها به دنیا آمده است. حالا این‌که کدام روز باز بین خود آن‌هایی که این روز را تعیین کردند کاملاً اختلاف بود. از این‌که آیا در ماه مه است، آیا در آوریل است، آیا در مارس است، آیا در ژانویه است، آیا در نوامبر است، کاملاً اختلاف است و هر کسی یک ماهی را گفته و این‌که کدام روز از ماه است. باز در هر ماه اختلاف شده است. شاید حدود 10 تاریخ ذکر شده. بنابراین خود این‌که چه ماهی بوده و چه روزی بوده از همان قرن 3 و 4 بحث ‌ها شروع شده. نه در مورد ماه و نه در مورد روزش اتفاق نبوده است. در مورد سالش هم از همان قرن‌ها قبل اختلاف نظر بوده است. منتها چون در تقویم رومی این روز را روز انقلاب زمستانی و اوج زمستان تلقی می‌کردند 9 ماه قبلش هم روز اعتدال بهاری بود که می‌گفتند 9 ماه پیش نطفه حضرت عیسی(ع) منعقد شده که به زمین بیاید. این فاصله 9 ماه را در نظر می‌گیریم و قرار می‌گذاریم که آن روز انعقاد بوده و این هم روز میلاد بوده است. جناب آگوستین از آبای کلیسا می‌گوید خود عیسی مسیح(ع) به دلایل سمبلیک تصمیم گرفت در کوتاه‌ترین روز و بلندترین شب سال به دنیا بیاید که شبیه همین شب یلدا می‌شود. در تقویم رومی با 25 دسامبر مساوی می‌شده است که حالا این‌که باز دقیقاً به کدام نقطه از این تقویم مصادف می‌شود اختلافات جدی بین بزرگان مسیحیت وجود داشته است. می‌گویند حضرت عیسی(ع) در این روز تصمیم گرفت که به زمین بیاید که کوتاه‌ترین روز است و از آن به بعد روزها بلند می‌شوند، روشنایی و خورشید طولانی‌تر و تابنده‌تر می‌شود و دنیا نورانی‌تر و روشن‌تر می‌شود و روزها بلندتر می‌شود. یعنی همه این‌ها به عنوان سمبل و تشبیه و مجازگویی است و در انجیل هم یک حضرت عیسی(ع) را به خورشید و به نور الهی ربط می‌دهد. بعضی‌ها تحت همین عنوان گفتند که از همین جاها ارتباط با میتراایزم و خداوند ایران و یونان باستان یعنی میترا و نور و خورشید و روشنایی بین میتراایزم و مسیحیت پیدا می‌کند و این‌که احتمال می‌دهند بیش از یک روز باشد. منشأ آن را هم عرض کردم که نظر عالی پروردگار بر آن شد که درست همان روز که خورشید پدید می‌آید یعنی 28 مارس روز چهارشنبه عیسی(ع) متولد بشود. حتی وقتی که نیوتن راجع به مسئله تقویم بر اساس تقویم‌های اسلامی و رومی و سایر تقویم‌ها در قرن 17 میلادی مطالعه می‌کند آن‌جا ایشان می‌گوید این روزی که به عنوان تولد حضرت عیسی(ع) انتخاب کرده‌اند فقط به این دلیل انتخاب شده که با تحولات خورشیدی و سال شمسی مطابق باشد و الا هیچ دلیلی بر این‌که ایشان در این روز به دنیا آمده باشد را نداریم و فرض محاسبات کریسمس به عنوان یک روز مقدس مربوط به قبل از تولد حضرت عیسی(ع) بوده و بعد از حلول حضرت عیسی(ع) بوده که 9 ماه را محاسبه کرده‌اند و از آن‌جا این روز کریسمس را تعیین کردند. یعنی این محاسباتی که داشته‌اند قرارداد بوده است. این محاسبه هم برای اولین بار اواخر قرن 19 میلادی پیشنهاد شده است. یعنی صحبت از صد و اندی سال پیش است ولی دیگر جا افتاده که 25 مارس روز بشارت مسیح(ع) است و مژده به حضرت مریم(س) و در قرن 17 میلادی روز مقدس اعلام شد که روز حلول 9 پیش از کریسمس است. یعنی از کریسمسی که به این شکل پیدا شد 9 ماه عقب رفتند و آن روز را به عنوان روز حلول و انعقاد نطفه در نظر گرفتند. در اوایل و قرن‌های پیش میلاد حضرت عیسی(ع) را بر اساس همین مبنا با تقویم‌های رومی جشن می‌گرفتند که ماه نیسان می‌شد. تمام رویدادها و مسائل مربوط به حضرت مسیح(ع) و مصائب مسیح(ع) را سرجمع کردند و در یک روز خاص انداختند و همه این‌ها مربوط به تقویم محلی بود. استحساناتی که کردند. همین‌طور در منابع مسیحی نقل می‌شود که 170 سال بعد از حضرت عیسی(ع) است که عید پاک در نظر گرفته شده است. یعنی نزدیک به دو قرن بعد از حضرت عیسی(ع) بوده است. این عید پاک به این عنوانی که الان بین برادران و خوارهان مسیحی مطرح است در قرن 2 میلادی و اواخر قرن 2 میلادی به وجود آمد و بزرگداشت رستاخیز مسیح(ع) را در یک روز یکشنبه‌ای انداختند و تاریخ مصائب مسیح(ع) را در 25 مارس در نظر گرفتند. این‌هایی که عرض می‌کنم عیناً مستند و از روی این منابعی است که در دسترس همه است. در این کتاب‌هایی که در باب تاریخ مسیحیت است و می‌توانید بروید و ببینید. این‌ها چیزهایی نیست که بنده کشف کرده باشم. به لحاظ علمی هم تاریخ مطمئن قابل اثابتی برای تولد حضرت عیسی(ع) جدا از متون مسیحی وجود ندارد. منتها یک سنتی بین یهودیان بود که وارد مسیحیت شد که می‌گفتند افراد بزرگ و سرشناس کل یک سال را به آخر برسانند و از دنیا می‌روند. این بین یهودی‌ها مطرح بود که سن خلاصه خرده نداشته باشد و باید گردش می‌کردند. لذا حضرت عیسی(ع) اگر فرض کنیم 25 مارس به دنیا آمده پس در 25 مارس هم باید از دنیا رفته باشد که معادل می‌شود با این روز خاص در تقویم رومی که مصائب حضرت مسیح(ع) را مطرح می‌کنند. به هر صورت کلیسا بالاخره تصمیم گرفت 25 دسامبر را انتخاب کند چون کاملاً مطابق بود با جشن‌های رومی‌های قبل از مسیح(ع) و با جشن‌های رسمی امپراطوری روم که آن‌ها هم این روز را روز خدای خورشید می‌نامیدند. پادشاه جشن می‌گرفت. این را از قرن 3 میلادی داشته‌اند و سابقه و آثار این جشن از آن موقع وجود دارد. در واقع کلیسا هم قرار داد که این روی همان جشن‌ها بیفتد تا هم حکومت کمک کند به بهانه جشن‌های خودش این جشن مسیحی هم تجلیل بشود و یک تبلیغی هم برای مسیحیت باشد و در 2 قرن اول مسیحیت این روز را به عنوان روز شهادت بزرگان مسیحیت که به دست یهود و رومی‌ها کشته شده بودند تلقی می‌کردند و بعضی از بزرگان کلیسا گفتند این روز را از مشرکین قرض گرفته‌اید و آیین‌های چندخدایی و پاگانیستی است و چرا روز قدیسان و شهدا را این روز گذاشته‌اید و چرا میلاد مسیح(ع) را 25 دسامبر گذاشته‌اید؟ به هر صورت یقین و اجماعی در مورد تولد حضرت عیسی(ع) در منابع مسیحیت وجود ندارد. نکته دیگر این‌که در قرن 4 میلادی برای اولین بار اولین مورخ دینی مسیحی این روز را رسماً به عنوان روز میلاد مسیح(ع) مطرح می‌کند و بعد کم کم رایج می‌شود. آن موقع هم رایج نشده است. بعضی گفته‌اند این به جای جشن میلاد خورشید، میلاد مسیح(ع) بشود و جانشین بشود و کم کم هم از آن فاصله گرفته و چون می‌خواهیم به عنوان دینی روم پذیرفته بشود این‌ها را در قرن 4 میلادی ترکیب کردند و این جشن 7 روز ادامه پیدا می‌کرد. رومی‌ها از قبل از مسیحیت این روزها را جشن می‌گرفتند و شراب می‌خوردند و می‌رقصیدند و به دیدن همدیگر می‌رفتند و طبق آن‌چه که در تاریخ روم آمده به برده‌های خود مرخصی موقت می‌دادند. بعد کلیسا اعلام کرد که جشن کریسمس همین روز باشد. این را چند بار تکرار می‌کنم که دوستان بدانند چه چیزهایی از روم قبل از مسیحیت گرفته شد و همین‌طور چه چیزهایی از ایران باستان گرفته شد که به عنوان نمونه تحت تأثیر میتراایزم و پرستش ایزد خدای ایران‌زمین، خدای باستان، میترا که این میترا و دین شرقی ایرانی هندی در غرب گسترش پیدا کرده بود و وارد سرزمین‌های تحت حکومت روم باستان شده بود و شایع شده بود. خیلی از رومی‌ها در واقع به دنبال جشن تولد میترا در 25 دسامبر بودند منتها تظاهر می‌کردند این را به عنوان جشن مسیحی برگزار می‌کنیم در حالی که دیدگاه‌های آن‌ها مسیحی نبود. این جشن‌ها را شروع می‌کردند و تا اول ژانویه ادامه می‌دادند و چون رومی‌ها این روز را روز اول ماه و سال جدید می‌دانستند کلیسای کاتولیک روم هم همین کار را کرد و جشن تولد میترا، خدای نور و روشنایی را گفتند همان روزی قرار بدهیم که حضرت عیسی(ع) در عهد جدید نور جهان نامیده می‌شود. نور میتراایزم و نور مسیحیت حضرت عیسی(ع) را با هم ترکیب کردند. پس یک تلفیقی از خدایان رومی و میتراایزم و ایزدان ایران باستان و مفاهیم کلیسای کاتولیک با هم ترکیب شد. بابا نوئل هم در همین منابع صریحاً گفته می‌شود که شخصیتی به نام بابا نوئل در صدر مسیحیت و در قرن‌ها نبود و هیچ اثری از آن نیست و در کتاب مقدس وجود ندارد و به آن اشاره‌ای نشده و این برای اولین بار در واخر قرون وسطی و دوران رنسانس چنین چیزی مطرح شده و نقاشی آن کشیده شده، آن هم نه با این چهره‌ای که الان مشهور است و این هم بعد توسط بعضی از مهاجرین اروپایی مثل فرقه‌ خاصی از مسیحیان هلندی به آمریکا رفت. اصطلاح فرانسوی آن که پاپا نوئل است و اصطلاح انگلیسی آن سانتاکلوز است و اصطلاحات دیگری هم می‌توان در زبان‌های دیگر پیدا کرد. ایتالیایی‌ها به یک شکل و اسپانیایی‌ها هم به یک شکل. همه‌ این‌ها برای قرن‌های اخیر است و قبلاً نبوده است. درخت کاج هم همین‌طور است. درخت کاج هیچ ریشه‌ای در آیین مسیحیت و متون مقدس مسیحی ندارد. این درخت کاج هم همین اواخر و در این دهه‌های اخیر مطرح شده و شما چند قرن قبل چنین چیزی را به عنوان یک درخت مقدس نمی‌دیدید. بعضی‌ها گفته‌اند این هم احتمالاً از همان ادیان باستانی ایران آمده که آن‌جا درخت سرو، درخت مقدس دانسته می‌شده و به این عنوان کاج هم در مسیحیت وارد شده و مقدس شده است. جالب است که در این جشن‌های کریسمس و میلاد حضرت عیسی(ع) که نه ریشه تاریخی دقیقی دارد و نه ریشه دینی و مسیحی دارد و در روز و ماه و سال آن هم اختلاف است و تقریباً به دلایل دیگری، به علل ماقبل مسیحی تحت تأثیر روم و ایران باستان به وجود آمده و امروز دیگر به عنوان یک امر مسلم مسیحی و آغاز سال میلادی دانسته می‌شود و نه فقط در کشورهای مسیحی بلکه در کشورهای دیگر دنیا هم این‌ها در این 70، 80 سال اخیر همه را مجبور کردند که تقویم‌های خود را میلادی بکنند. الان کشورهای به اصطلاح مسلمان و عرب و غیر عرب که می‌روید می‌بینید تاریخ آن‌ها هجری نیست بلکه تاریخ میلادی است. تاریخ هجری قمری را بعضی‌ها در حاشیه می‌گویند و تاریخ اصلی آن‌ها میلادی است. همین حجاز مرکز به اصطلاح اسلام و بقیه جاها می‌بینید که تاریخ میلادی است. در ایران هم خواستند تاریخ میلادی کنند زمانی که رضا خان پهلوی حاکم شد و می‌خواستند خط فارسی را از بین ببرند و تبدیل به خط لاتین کنند که مردم مخالفت کردند و اجازه ندادند. به تدریج ترکیبات و تلفیقات و اختراعات شد تا امروز این شده و این روز را به جای این‌که یک عید دینی مذهبی که برای تقوا و عبادت و انفاق و ایثار قرار بدهند به یک صور و بساط و عیاشی و غفلت و شرابخواری و روابط آن‌چنانی تبدیل کرده‌اند. نه فقط در کشورهای مسیحی اروپا و آمریکا، البته نه بین همه ولی بین اغلب، و الا متدینینی هستند که این‌ها را رعایت می‌کنند، حتی در کشورهای غیر مسیحی و متأسفانه بخشی از کشورهای اسلامی این را داریم. ما در ایران هم داریم اقشاری که مبانی را نمی‌دانند و نه با ماهیت این مسئله و نه با سابقه تاریخی آن و نه با فلسفه آن آشنا نیستند. یا نمونه دیگر جشن هالووین یا جشن ولنتاین است. دوستان این‌ها را بدانند. چون این چیزها را نمی‌خوانند مطلع نیستند و ماهیت این‌ها را تغییر داده‌اند. این جشن ولنتاین که مثلاً به نامزد یا همسرت گل سرخ بدهی یا یک هدیه‌ای بدهی اصلاً یک پدیده‌ای بوده که اولاً هیچ ربطی به اصل مفاهیم مسیحیت ندارد. ریشه در تاریخ کتاب مقدس و دین ندارد اما جزو محصولات قرون وسطی است. این جشن ولنتاین یک جشن قرون وسطایی بود و اتفاقاً باز این‌که اصل این جشن برای چه بوده و قضیه چه بوده و اصلاً ولنتاین چه بوده کاملاً اختلاف است. هیچ منبع روشن و موثقی که علمی باشد و مورد اجماع در جهان مسیحی باشد برایش وجود ندارد. گفته می‌شود یک کشیش و قدیسی به نام ولنتاین بوده که در کلیسای کاتولیک بوده است. بعضی گفته‌اند این هم مربوط به روم باستان و جزو مفاهیم رومی قبل از مسیحیت بوده است. بعد که مسیحیت آمد در یک مدتی که قرن‌ها پس از آغاز مسیحیت بود و آن هم معلوم نیست چه زمانی و چطور بوده به این عنوان که اشخاص در کلیسا و در عبادتگاه به نامزد خود هدیه بدهند. یک تفسیر جشن ولنتاین این بوده است. کلاً ریشه ولنتاین هم کامل نیست. به طور کامل با افسانه ترکیب شده است. این که چه بوده، چه زمانی بوده و چه کسی بوده هم کاملاً اختلافی است. این اواخر کلیسای کاتولیک بررسی کرد که ما چند قدیس و کشیش و مرد خدا به نام ولنتاین داشته‌ایم که کشته شده‌اند. قضیه چه بوده است؟ بعضی‌ها می‌گویند این اصلاً یک افسانه‌ای برای روم باستان بوده است. بعضی‌ها گفته‌اند این مربوط به امپراطوری روم پس از مسیحیت بوده است و آن وضع این بوده که امپراطوری روم جوان‌ها را مدام برای سربازی و برای جنگ می‌گرفته است. بعد به این جمع‌بندی می‌رسد که سربازان اگر مجرد باشند بهتر می‌جنگند تا متأهل باشند و دلبستگی داشته باشند. بنابراین در یک دوره‌ای که احتیاج به سربازان زیادی داشتند برای این‌که با ارتش ایران بجنگند اعلام کردند ممنوع است که سربازان ازدواج کنند و همه باید مجرد باشند. حالا نقل شده این قدیس یا کشیش یعنی جناب آقای ولنتاین آمده و مخفیانه خطبه عقد و ازدواج بین سربازان جوان رومی با دختران و همسران و نامزدهایشان برگزار کرده و با این قانون ارتش روم و امپراطوری روم مبارزه می‌کرده است. نه این‌که دوست دختر و پسر را به هم برساند. بلکه می‌آمده و مخفیانه خطبه عقد و ازدواج می‌خوانده که این سربازان جوان امپراطوری روم ازدواج کنند. بنابراین مسئله طبق این نقل این‌طور است که اولاً ولنتاین یک آدم کشیش مقدسی است که به نفع ازدواج عمل می‌کند و نه روابط نامشروع و یک موضعی علیه امپراطوری روم می‌گیرد که سربازگیری می‌کند تا علیه ایران بجنگد. ماهیت این کجا و آن چیزی که امروز تیپ‌های غرب‌زده و بی‌هویت کشورهای غیر مسیحی انجام می‌دهند کجا؟ حتی در خود عالم مسیحی هم الان این ماهیت را ندارد. تبدیل به دختربازی و روابط نامشروع شده است. در حالی که طبق این نقل کلیسای کاتولیک می‌گوید ایشان خطبه‌های عقد را مخفیانه می‌خواند که ازدواج دائم و تشکیل خانواده بین سربازهای رومی و همسران‌شان باشد. بعضی‌ها هم گفته‌اند که این کشیشی بوده که در دفاع از توحید علیه امپراطوری روم قبل از این‌که مسیحی بشود مبارزه می‌کرده و مؤمنین را فراری می‌داده و مخفی می‌کرده که در این صورت هم یک انسان موحد و مجاهد فی سبیل اللهی می‌شود که در راه خدا و در راه توحید شهید شده است. باز هم این ولنتاین با این تعریف به درد این تیپ‌هایی نمی‌خورد که به دنبال بهانه برای روابط آن‌چنانی می‌گردند. طبق یک نقل دیگر ایشان در زندان امپراطوری روم اعدام می‌شود و در همان موقع مایل به ازدواج با دختر خانمی بوده و به او پیام می‌دهد که من اگر زنده بمانم مایل هستم با شما ازدواج بکنم که ازدواج کشیش کاتولیک هم جالب است که نشان می‌دهد آن موقع شاید به این وضع نبوده است و این‌ احکام بعداً درست شده است. طبق یک نقل هم گفته‌اند این یک سنت مشرکانه رومی بوده که بعد کلیسا آمده و این را در همان حول و حوش قرن 4 و 5 که مسیحیت دین حکومتی شد آن را مسیحی کرده و این یک جنش روم بوده که امپراطوری برای باروری و قربانی کردن و تقدیم به خدای باروری می‌کرده است. تقریباً در قرن 6 میلادی پاپ این جشن که یک جشن رومی مشرکانه بوده را حرام اعلام می‌کند، تحریم می‌کند و آن را تعطیل می‌کند و به جای آن یک جشن توحیدی مسیحی علیه شرک اعلام می‌کنند که آن همین جشن ولنتاین باشد. این هم یک نقل است. بنابراین که شروع این چه زمانی بوده، در کدام قرن بوده، چه کسی بوده و چیزی بوده، مسیحی بوده یا غیر مسیحی بوده و بعد مسیحی شده، و ماهیت آن طبق بیشترین نقل‌ها یک ماهیت دینی و اخلاقی بوده و نه این استفاده و برگشتی دیگران از آن می‌کنند. بعدها در قرون وسط مطرح شده که در انگلیس یا فرانسه این دیدگاه رایج شد که ولنتاین یک قدیس محبوب و یک کشیش الهی بود. برای این‌که او را تجلیل کنند یک بخشی ملی آن‌جا بود که در فصل جفت‌گیر انجام می‌شده است. زمانی که پرنده‌ها جفت‌گیری می‌کردند. این‌ها روز ولنتاین را همان روز گذاشتند که این جشن پرندگان با جشن عشق به ولنتاین و این کشیش به اصطلاح مجاهد و مبارز گره بخورد که طبق آن نقل در راه ازدواج فداکاری کرده و نه در باب روابط نامشروع بلکه در باب روابط مشروع. بعدها بر سر این‌که 3، 4 ولنتاین بوده‌اند و این کدام بوده اختلاف شده است. در این منابع می‌نویسند که در قرن 16، 17 پاپ اعلام می‌کند بقایای بدن ایشان را در یک تابوت طلا ببرند و به کلیسای ایرلند هدیه بدهند که بعداً باز بخشی از آن را به کلیسای اسکاتلند بردند. در حدود سال 2000 یعنی 17، 18 سال پیش بقایای این استخوان‌هایی که طبق یک احتمالی منتسب به یک ولنتاین است به انگلیس بردند و چون آن‌جا هست آن را به عنوان فستیوال عشق اعلام کرده‌اند. این جشن عشق و دوست دختر و دوست پسر و این‌که هدیه بدهیم و هدیه بگیریم در این روز خاص و با این شیوه خاص کم‌تر از 20 سال است که باب شده و ترویج می‌شود. یعنی حتی صحبت از قرون وسطی هم نیست. منتها ماهیت آن کاملاً عوض شده است. اگر ولنتاین یک کشیش مدافع ازدواج بوده آن را به روز می‌خوارگی تبدیل کرده‌اند. نه روز قدیس و ازدواج بلکه روز می‌خواری و روز روابط آن‌چنانی. کلاً ماهیت و جهت آن را عوض کرده‌اند. در خود غرب باز یک معنای مفهومی‌تری دارد. نامزدها به هم شیرینی و شکلات تعارف می‌کنند. یک جشنی مثل جشن مهران قدیم ایران که هدیه می‌دادند و به دیدار می‌رفتند. ولی الان در غرب و در کشورهای دیگر آن اقلیت‌ها و آن کسانی که دنبال این کارها هستند این را تبدیل به مصرف‌گرایی و مصرف‌زدگی کرده‌اند. به روابط نامشروع جنسی و پول خرج کردن و پز دادن تبدیل شده است. نمونه دیگری که باز مثال می‌زنیم که به طور تقلیدی مطرح می‌شود این جشن هالووین است. چند قرائت از این جشن مطرح شده است. به عنوان یک جشن دینی و مسیحی مطرح شده است. جشن سنتی مسیحیت غربی بوده که می‌گویند 3 شبانه روز این جشن صورت می‌گرفته و این هم باز همین اسکاتلندی‌ها و انگلیسی‌ها و ایرلندی‌ها به آمریکا بردند؟ چه زمانی بردند؟ صد و خرده‌ای سال پیش. این هم یک ریشه‌ای در آیین مسیحیت ندارد. برای قرن 19 و 20 است. برای همین 100، 150 سال اخیر است. متأسفانه نظام سرمایه‌داری این را هم سکولاریزه کرده و احتمالاً یک جشن معنوی در باب شب اموات و احترام به اموات و طلب رحمت و مغفرت برای آن‌ها بوده که آن را به یک جشن برای مسخره کردن مردگان و مرگ تبدیل کردند. آن را به کمدی تبدیل کردند. طبق یک نقل هالووین یک شب عید و شب مقدسی بین مسیحیان بوده که در همین یکی، دو قرن اخیر هم به وجود آمده است. مثلاً داخل کدو تنبل را خالی می‌کردند و به شکل ترسناکی بوده و حتی مراسم قاشق‌زنی که آجیل و نبات بگیرند در آن هست که همان‌طور که در جشن‌های آخر سال و تعطیلات نوروز ما هست. شاید این هم ریشه ایرانی داشته باشد. ما که بچه بودیم قاشق‌زنی بود. مدرسه ابتدایی بودم که یادم هست من با برادرم و پسرعمویم از این کارها می‌کردیم. هم کسانی که درب خانه می‌آمدند شوخی و تفریح می‌کردند و هم ما به خانه همسایه و دوست و این طرف و آن طرف می‌رفتیم و انواع مسخره‌بازی‌ها را در می‌آوردیم که خوش می‌گذشت. ممکن است این هم ارتباطی با آن داشته باشد. اما طبق یک نقل که فکر می‌کنم نقل درست‌تری باشد این به عنوان یک مراسم دینی مسیحی سر قبر اموات برگزار می‌شده است. مثل این‌که در مشهدِ ما شب برات می‌گویند. شب‌های خاصی در سال است که همه بر سر مزار اموات و رفتگان خود بروند و برای آن‌ها دعا و طلب مغفرت کنند. نذر کنند. یک چنین چیزی در ایران بوده است. در ایران قبل از اسلام هم بوده،در ایران پس از اسلام هم بوده و هنوز هم خیلی جاها هست. من فکر می‌کنم این جشن هالووین هم احتمالاً یک چنین چیزی بوده که بر سر قبر اموات شمع می‌برده‌اند و طلب مغفرت و دعا می‌کردند. بعد آن را تبدیل به یک جشن سکولار مادی و تجاری و عیاشی کرده‌اند. به جای توجه به مرگ و عالم اموات و آماده شدن برای این عوالم و توجه و ذکر آن را به جشن غفلت تبدیل کرده‌اند. در حالی که نقل شده قبلاً متدینین مسیحی در این شب گوشت نمی‌خوردند، غذاهای خوب نمی‌خوردند، غذاهای نذری می‌داده‌اند و به آن شیرینی روح و شیرینی ارواح و کیک روح می‌گفته‌اند. سابقه‌اش خیلی هم که عقب برویم عقب‌تر از قرن 17 و 17 میلادی نیست. حداکثر در همین دو، سه قرن و احتمالاً از قرن 19 به بعد است. آن هم جنبه دینی و مذهبی و معنوی داشته که در دهه‌های اخیر این را هم به مسخره‌بازی تبدیل کرده‌اند. شکل زامبی در می‌آورند که این او را بترساند. مسخره کردن مرگ در حالی که به عنوان شب و روزهای حرمت مطرح بوده است. تبدیل شده به این‌که همدیگر را بترسانند و آتش‌بازی کنند و فیلم‌های ترسناک ببینند و مرده‌بازی کنند و خرافات مشرکانه را با آن مخلوط کنند. بت‌پرستی با خدایان و خدای میوه‌ها و خدایان مختلف را با سکولاریزم و بعد با مسیحیت ترکیب کنند. خواستم این‌ها را بگویم چون دوستان مطالعه نمی‌کنند و فکر می‌کنند این‌ها یک چیزهای مدرن و معنی‌داری است. در حالی است که به منابع دم دستی رجوع کنید و ببینید که این توضیحات در آن آمده است. مهم‌ترین روز مسیحیت در تقویم‌های مسیحی الان عید پاک است که می‌گویند روز صلیب و رستاخیز عیسی(ع) است. ولی در فرهنگ هالیوودی و آمریکایی کریسمس مهم‌ترین بعد شد و در همین قرن 20 و در همین دهه‌ها مطرح شد و تبدیل به یک جشن غیر مذهبی شد. بابا نوئل یک شخصیت کاملاً خیالی است و هیچ ربطی به فرهنگ مسیحی ندارد. درخت کاج هیچ ریشه‌ای در آیین مسیحیت نداشته و کلمه کریسمس هم تا 1200، 1300 سال پس از حضرت مسیح(ع) اساساً به کار نرفته است. عید کریسمس، روز کریسمس، ارتباط و عشای ربانی نبوده است. لازم دانستم که یک آگاهی‌بخشی به یک تیپ اقلیتی بکنم که بی‌کار هستند و نه هویت اسلامی دارند و نه حتی هویت مسیحی دارند و نه غربی هستند و نه شرقی هستند. نه هویت ملی و ایرانی دارند، نه سواد دارند. هیچ چیزی نمی‌دانند. دنبال همین‌ها چیزها هستند و هر جا ببینند ملق می‌زنند و سوت می‌زنند و بزن و برقص می‌کنند. به این عنوانی که عرض کردیم هر 3 مورد این جشن‌های مسیحی که هیچ کدام از این‌ اعیاد و این مراسم یعنی نه هالووین و نه ولنتاین ریشه‌ای در آیین مسیحیت ندارد و ثابت نیست. در عین حال این‌ها در قرون وسطی پیدا شده و پس از قرون وسطی و در عصر رنسانس بوده است. آن چیزی که اول بوده طبق قوی‌ترین احتمال همه این‌ها آیین‌های معنوی برای توجه به خدا و تقوا و معنویت و اخلاق و عالم اموات و طلب مغرفت بوده است. ولی امروز نظام سرمایه‌داری همه این‌ها را به مراسم لهو و لعب و مبادی و اهداف کاملاً مادی تبدیل کرده است. دوستان به این توجه داشته باشند. هر جشنی که می‌خواهید، بگیرید. فقط بدانید چیست. اگر می‌خواهید عزایی بگیرید، حتماً بگیرید ولی بدانید چیست. مفهوم جشن و شادی و غم و عید و عزا یک مبنای عقلی باید داشته باشد. یک ارتباطی با سلوک و رشد انسان داشته باشد. شادی‌ها به معقول و نامعقول، درست و نادرست، اخلاقی و غیر اخلاقی، عقلانی و خرافی تقسیم می‌شوند. غم‌ها هم همین‌طور تقسیم بر دو می‌شوند. فرهنگ توحیدی طرفدار غم و شادی انسانی است. غم انسانی و شادی انسانی. البته اولویت با شادی است. پیامبر(ص) فرمود هر کس مؤمنی را شاد کند من را شاد کرده و هر کس من را، خدا را شاد کرده است. چون من هیچ شادی جز رضایت خدا ندارم. اگر می‌خواهید خدا از شما راضی بشود انسان‌ها را شاد کنید. مشکلات آن‌ها را حل کنید و به آن‌ها کمک کنید و خودتان هم شاد باشید و بخندید. پیامبر اکرم(ص) همیشه لبخند بر لب داشته‌اند. حضرت عیسی(ع) این‌طور بوده است. حضرت امیر(ع) همین‌طور بوده است. حضرت زهرا(س) این‌طور بوده‌اند. حضرت زهرا(س) فرمودند یک علامت از جامعه دینی این است که مردم همه با لبخند با هم روبرو بشوند و بدون استرس و اضطراب باشند. وقتی همدیگر را می‌بینند دلشان باز بشود و به یکدیگر آرامش منتقل کنند. مجدداً میلاد مبارک حضرت عیسی(ع) را، هر روزی که بوده، هر ماه و هر سالی که بوده، به همه مؤمنین و موحدی، به مسلمین و به خصوص برادران و خواهران مسیحی و ارمنی و عاشوری در ایران عزیز تبریک عرض می‌کنم. خدای متعال عیسی(ع) را مبارک خواند و مبارک دانست و به عنوان یک معجزه بی‌نظیر در تاریخ از سوی خدای متعال به همه بشریت و برای همه تاریخ ارائه شد. سوره‌ای در قرآن به نام مبارک مادر قدیسه و طاهره ایشان، مادر معصومه ایشان حضرت مریم(س)‌ هست و در آیات مکرر هم اشارات مکرر به حضرت عیسی(ع) شده است.

و السلام علیکم و رحمت‌الله.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha