بسمالله الرحمن الرحیم
در خدمت استاد رحیمپور هستیم که بحث مربوط به سند 2030 را با توجه به منازعاتی که در روزهای اخیر در سطح فرهنگی کشور به دنبال خودش ایجاد کرده، ایشان به عنوان عضو محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی بیانات خود را بفرمایند تا بتوانیم استفاده کنیم.
بسمالله الرحمن الرحیم. محضر برادران و سروران و اساتید بزرگوار عرض سلام دارم. من فقط میخواستم از این جهت وقت شریف شما را بگیرم که به عنوان عضو شورا یک گزارشی بدهم. بحث بسیار جدی در شورا مطرح شد. فاصله نگاهها به مسئله سند و امضا و مفاد و لوازم آن مورد بحث قرار گرفت. من فقط میخواهم یک گزارشی محضر شما اساتید بزرگوار عرض بکنم. گزارش را میتوانیم مشاهده کنیم، حالا مذاکرات فعلاً بماند. اولاً رهبری دو هفته قبل از اینکه در سخنرانی عمومی به این قضیه اشاره بکنند به طور خصوصی به مسئولین دستور داده بودند که این را متوقف کنیم تا ببینیم چه کار میکنید و چه چیزی را امضا میکنید و چه تعهدی میدهید و حتی از طرف بعضی مسئولین پاسخ مکتوب هم آمده بود ولی عملاً اقدامی نشد. بعد به مناسبت روز معلم در جمع آموزش و پرورشیها ایشان مسئله را مطرح کردند. در مورد اینکه میگویند چرا آن زمان مطرح شد باید بگویم به خاطر روز معلم و حضور آموزش و پرورشیها بود. بخش اصلی این بحث مسئله آموزش است. حالا اینکه کسانی خواستند له و علیه آن استفادههای انتخاباتی کنند را کاری نداریم و این به خود آنها مربوط است. ولی مسئله واقعاً به هیچ وجه مسئله انتخابات و سیاسی نبود و مسئله اساسیتر از این است. در شهریور پارسال دولت این را برای خودش الزامی کرده است. میگویند که ما تعهدی ندادهایم، چیزی را در آمریکا و سازمان ملل امضا نکردهایم. ادبیات الزام در متن سند هست و حتماً ملاحظه فرمودهاید. حالا اگر آنها فرضاً الزامی نکرده باشند خودشان آمدند و شهریور پارسال در دولت این را الزامی کردند به حدی که تا به حال هیچ یک از تعهدنامه و مصوبهها و کنوانسیونهایی که امضا میکنند، چه فرهنگی باشد و چه سیاسی و اقتصادی باشد، به خصوص فرهنگی و آموزشی منظور من است، سابقه نداشته که به دولت بیاید و تصویب بشود. مثلاً کنوانسیون حقوق کودک و خیلی از کنوانسیونها را ایران امضا کرده است. حق تحفظ هم قائل شده و بعد هم به کتابخانهها و آرشیو رفته و کسی با آن کاری ندارد. ولی این را یک مرتبه پارسال به دولت آوردند و بدون اینکه به شورای انقلاب فرهنگی ابلاغ بشود خودشان آن را الزامی کردند و آن را به یک سند ملی تبدیل کردند و به 7، 8 وزارتخانه دستور دادند که در این جهت شروع به اقدام کنید و کارگروه تشکیل بدهید. کاری که راجع به هیچ قرارداد یا تفاهنامه فرهنگی و غیر فرهنگی و آموزشی تا به حال نشده بود و خود این یک مقدار همه را حساس میکرد. بعضی از واحدهای آنها وارد عمل شدند. بعضی از صحبتها شد. مثلاً بخش معاونین زنان ریاست جمهوری صریح در راستای مفاهیم سازمان ملل و مفاهیم لیبرال سازمان ملل در باب مسئله خانواده، زن، کودک و دیگران در بخشهای مختلف وارد عمل شدند و صحبت کردند. در مورد اینکه گفتند الزامآور نیست باید بگوییم اگر الزامآور نیست پس چرا حق تحفظ قائل میشوید؟ حالا اگر فرصت کنم بخشی از تیترهایش را عرض میکنم که ببینید ادبیات کاملاً الزامآور است. حالا در این میان و مثلاً بعد از 50 مورد «باید» که میگویند و اینکه این دستور کار است و ما تعهد میدهیم که این کارها را بکنیم یک کلمه میگوید البته طبق موازین خودتان هم عمل کنید. مثل اینکه شما به یک بچهای صد بار میگویید باید این کار را بکنی، باید آن کار را بکنی، بعد در آخر بگویی البته اگر دلت میخواهد. بعد خود او در دایره اختیارات خودش بیاید و هر چه که آنها نوشتهاند را به شکل قانون الزام و تصویب بکند و وارد عمل بشود. 6/2 رهبری دستور توقف دادند که اجازه بدهید بررسی بشود و سرسری عبور نکنید تا ببینیم دقیقاً این قضیه چیست. به شورای انقلاب فرهنگی هیچ گزارشی مطلقاً ندادند. وقتی که آمدند در آذرماه رونمایی کردند، آن هم نه با این عنوان بلکه با عنوان یک چیزی که حساسیت برانگیز نباشد، دبیرخانه شورا اعتراض کرده و چند جلسه گفته قضیه چیست و این به ما مربوط است و اگر مسئله فرهنگ و آموزش به ما مربوط نیست این همه سندهایی که نوشتهایم چیست؟ سند آموزش و پرورش، سند مهندسی فرهنگی، این همه اسناد برای همین است. چطور اینها را کنار میگذارید؟ شما برای هیچ کدام از این اسناد هرگز به این جدیت وارد نشدید. نه در دولت، نه در کارگروه و نه در هیچ چیز به این شکل وارد نشدید. دیگر اینکه به اینها گفته شده بود حق تحفظ هم یک مسئله دقیق است. اگر کسی میخواهد حق تحفظ حقوقی بدهد اینکه همینطور کلی بگوییم ما حق تحفظ داریم مطرح نیست. آنها هم خیلی به این چیزها گوش نمیکنند و تفسیر خودشان را میکنند. حق تحفظ هم اگر بخواهد حقوقی باشد باید با ذکر دقیق بند و ماده باشد و اگر کسی حقوق بینالملل بداند و حقوقدان باشد اینها را میداند. در ضمن آنها هیچ التزامی ندارند که به این هم ترتیب اثری بدهند. در شورا بعضی از اعضای شورا خواسته بودند که بیایید و در اینجا بحث کنیم که باز هم عملاً اتفاق نیفتاد. به این طرف سال افتاد. تا 2030 را در دستور کار گذاشتند جلسات شورا تعطیل شد. گفتند دیگر انتخابات است و رئیس محترم شورا که رئیس جمهور هستند گفتند دیگر حالا وقت نیست و باشد برای بعد. بعد هم ادعا شد که گزارش غلط دادهاند. بعد هم رهبری در یک مقطع گفتند فعلاً از دستور کار شورا بیرون بیاورید و خام و کتابزده آن را تأیید نکنید و از آن عبور نکنید چون مسئله پیچیده و بنیادیتر است و باید دقیق بررسی بشود. این را در 27/01 گفته بودند که از دستور بیرون بیاورید تا بررسی بشود و بعد به دستور شورا بیاید. یعنی دقیقتر و عمیقتر بررسی بشود. مسئله فقط این نیست که میخواهیم 4 رفورم در مسائل آموزش و پرورش انجام بدهیم. اصلاً مسئله فقط این نیست و ابعاد آن خیلی عمیقتر و دقیقتر است. شما بهتر از من میدانید که کلماتی که اینها آوردهاند در یک هندسه فکری خاصی تعبیه شده است. اصلاً تک تک کلمات را خودشان در قوانین دیگرشان تعریف کردهاند. وقتی میگوید «اقشار آسیبپذیر» به معنای لغوی نمیگوید. معنی حقوقی و اصطلاحی دارد. وقتی میگوید «خانواده»، منظور فقط این خانوادهای که ما میگویم نیست. خانواده مرد و زنی نیست. وقتی میگوید حقوق بشر ادامه میدهد که ما میخواهیم خانوادههای صلحجو تربیت کنیم. مگر تفکر اسلامی با صلح و آموزش و پرورش تضاد دارد؟ یا مثلاً فشار عمدهای روی مسئله تساوی آموزش زنان و مردان میگذارد. این که اصلاً جزو شعارهای انقلاب اسلامی است و حالا عرض خواهم کرد که اصلاً ما با مفهوم لغوی کلمات کل معاهدات بینالمللی از جمله این یا تفاهنامههای بینالمللی از جمله این با 90 درصد اصلاً مشکلی نداریم. یکی روح حاکم بر اینها یعنی پیشفرضها، مبادی و معیارها و مفهومشناسیهاست و معیارهایی که میگوید تمام این متون ایدئولوژیک هستند. کسانی که وارد نیستند میگویند این معاهدهها و پیمانها و سند 2030 که خوب است. مشکل چیست؟ میگوید همه آموزش ببینند، همه جا صلح باشد، همه بهداشت داشته باشند. اصلاً بحث بر سر این موارد نیست. چند مسئله هست. حالا این گزارش را میدهم و وارد بحث میشوم. یکی این است که چرا سازمانهای وابستهای در نیویورک و واشنگتن و لندن باید برای جهان و برای ما برنامه بنویسند و در اینجا آن را الزامی بکنند؟ این پذیرفتن حکومت جهانی همین تفکر است و همان چیزی که قبلاً با ادبیاتهای دیگر تعقیب میکردند. حالا با ادبیات سازمان مللی بررسی میشود. یعنی دقیقاً آمدهاند در تمام مباحث نه فقط آموزش بلکه مباحث فرهنگی و سبک زندگی و حتی اقتصاد کشور و الگوی مصرف و تربیت نسلهای جدید و خیلی از موارد دیگر دستورالعمل تعیین کردهاند. اصل تعیین کردن این دستورالعمل از جانب آنها برای ما مشکل است. اصلاً این یکی از دلایل انقلاب اسلامی است. آن وقت شما کارهای درستی انجام میدهید و بعد میگویند طبق دستور سازمان ملل انجام داده است. مبارزه با بیسوادی، ارتقای بهداشت، ارتقای آموزش زنان و مردان و به خصوص زنان. الان که نزدیک به 60 یا 70 درصد دانشجوهای این کشور خانم هستند. بعد از انقلاب اسلامی در ایران رشد علمی و اجتماعی و سیاسی زنان و حتی حضور مستقل آنها در جامعه یک سرعتی دارد که در دنیا رکورد زده است. خودشان میگویند در دنیا همچین سرعتی وجود ندارد. بنابراین این آقای سر مسئله آموزش زنان و خانواده بدهکار بشود باید برویم هر سال کارگروههایی تشکیل بدهیم و به اینها گزارش بدهیم. ابزار نظارتی تعریف کردهاند. میگویند به دلخواه است ولی بازرسی تعریف کردهاند. امکان اینکه اگر لازم باشد مستشار از آنجا به اینجا بیاید و به معلمهای ما آموزش بدهد تعریف شده است. استاندارد تعریف میکند که شما باید مدارس خود را با آنها تطبیق بدهی. اطلاعات دقیق راجع به مدارس و معلمها و میزان طلاق و ازدواج را میخواهند. یعنی بنیادهای اجتماعی و فرهنگی و آموزشی شما باید کاملاً روی میز آنها باشد و آنها هم هیچ چیزی به ما نمیدهند که روی میز ما باشد که لااقل ما هم بفهمیم در آمریکا و در انگلیس چه اتفاقاتی میافتد. رهبری دو، سه نکته گفتند. یکی اینکه گفتند اینجا جمهوری اسلامی است و معنا ندارد غربیها و دیگران اعمال نفوذ کنند و برای ما تعیین تکلیف کنند. در مسائل مختلف از سبک زندگی تا سبک آموزش که آن هم صریحاً میگوید تا 15 سال دیگر باید این اتفاقات بیفتد. این کلمه «باید» و «ما تعهد میدهیم» را شاید بیش از صد بار در سند 2030 به کار بردهاند. البته یکی، دو جا هم میگوید طبق شرایط خودتان باشد. نمیگوید اگر اصل را نخواستید طبق شرایط خودتان باشد. ببینید معنی «با انطباق با شرایط جامعه» این است که در اجرا شما شرایط جامعه خود را ببینید و طبق اقتضاعات جامعه عمل کنید. نه اینکه اگر خواستید به اصل آن هم عمل نکنید. غرب اگر میتوانست این را الزامی کند همین کار را میکرد. حتی من به آقای ظریف گفتم اگر در تفسیر این کلمات اختلاف بشود چه میشود؟ ما چند بار برای بحثهای حقوق بشری به خارج و ژنو رفتهایم. هر چه میگویی حقوق بشر، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی ندیده میگیرد و زود دو سوال میکند. حقوق همجنسبازان و بهاییان در ایران چیست؟ اینها در رأس حقوق بشر است. اصلاً انگار بقیه هیچ است. مسئله کاملاً سیاسی است و کاملاً مشخص است. از حقوق اقلیتها میگوید. از او میپرسی اقلیتها اینجا در مجلس هستند و آزادی دین و آزادی عقیده دارند. طبق قانون اساسی در مجلس نماینده دارند با اینکه نسبت جمعیتی خیلی پایینی دارند. اما شما حتی آمار مسلمانها را در آمریکا اعلام نمیکنید. اصلاً نمیگویند چقدر مسلمان داریم. اینها به عنوان مسلمان حقوقی ندارند. ممکن است یک مسلمان جداگانه به یک پارلمان ایالتی هم برود اما به عنوان مسلمان حقوق اقلیتی ندارد. کسی در مورد آنها بحث نمیکند. کلماتی که آمده اصلاً مسئله آموزش زنان نیست. صدها مسئله فراتر از این است. ما که در آموزش زنان هم به لحاظ تئوریک سرمان بالاست که اسلام آموزش را بر زن و مرد مسلمان واجب میداند و پیامبر اکرم(ص) میفرماید پدری که صرف آموزش دخترش بکند دو برابر پدری که صرف آموزش پسر میکند اجر و پاداش دارد. این از نظر دینی، این از نظر سابقه، این از نظر کاری که زنان در ایران سریعترین رشد جهانی را داشتهاند. در عرصه مسائل علمی و اجتماعی با امکان حفظ عفت و حجاب سریعترین رشد را داشتهاند. بحث بر سر این است که اینها سر تبعیض جنسیتی مشکل دارند؟ نه آقا. مثل این است که یک کس دیگری بیاید و برای شما سند بنویسد و بعد شما بگویید ما این سند را قبول داریم ولی اجازه بدهید یک جاهایی را که واقعاً نمیتوان عمل کرد ما به سبکی که شما میگویید زندگی نکنیم. این دو رویکرد است. یک رویکرد امام و انقلاب است که اصلاً ما نه فقط برای ملت خود سند مینویسیم بلکه برای جهان سند آلترناتیو داریم. ما سبک زندگی جدید داریم. این یک انقلاب است. انقلاب اسلامی در عصر جدید و جهانی و بشریت است. نه اینکه آنها سند بنویسند و ما منفعلانه و محافظهکارانه و گاهی ریاکارانه برخورد کنیم. یعنی همان لحظهای که امضا میکنی بنا داری عمل نکنی. پس اصلاً چرا امضا میکنی؟ من از ایشان پرسیدم که این سندها تفسیر چه کسی است؟ ایشان هم صریح گفت تفسیر آنهاست. گفتم اگر بر سر تفسیر این کلمات در اسناد امثال 2030 اختلاف شد تفسیر چه کسی معیار است؟ ایشان گفت تفسیر آنها معیار است ولی ما حق تحفظ داریم. این مسئله مثل برجام و هستهای و موشکی نیست. حالا آنجا شما مجبور شدهاید یک امتیازی دادهاید. ضمن اینکه همان برجام هم شما گفتید تفسیر ما و آنها گفتند تفسیر ما و در آخر چیزی که عمل شد تفسیر آنها بود. رهبری برای برجام چند شرط گذاشت؟ نزدیک به ده شرط گذاشت. به کدام عمل شد؟ آنها به تفسیر خودشان کار دارند و نه به تفسیر ما و شما. اینجا هم همین خواهد شد. اصل کار این است که سازمانهای جهانی وابسته هستند. این هم باید روشن بشود که این نهادهایی مثل سازمان ملل، سازمان انرژی اتمی، سازمان حقوق بشر واقعاً نهادهای بیطرف بینالمللی هستند؟ این باید روشن بشود. یا اینکه نهادهای وابسته تعبیه شده بعد از جنگ اروپایی که به آن جنگ بینالمللی میگویند. جبهه این جنگ جهانی بود ولی جنگافروزان آن اروپاییها و غربیها بودند. جنگ جهانی اول و دوم. نه رعایت بیطرفی میشود، نه استقلال است، نه شفاف است و نه پاسخگو هستند. امام صریح گفت تمام این نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل دستنشانده آمریکا و غرب و صهیونیستها هستند. بارها این را گفت. منتها نگفت رابطه را قطع کنید. گفت به اینها اعتماد نکنید و با نقشه اینها عمل نکنید. ولی از فرصتهای بینالمللی و حضور در این مجامع استفاده بکنید. این یک راه است. یک راه هم این است که اصلاً غرب ننوشته است. چنانچه دوستان این را گفتند که شما میگویید اینها را غرب نوشته در حالی که اینطور نیست. اینها را جهان نوشته است. اینها محصول اندیشه و تجارب جهانی است. یعنی مثلاً متن سند 2030 را آفریقاییها نوشتهاند؟ آسیاییها نوشتهاند؟ کدام جهان را میگویید؟ خودتان مینویسید. اگر چهار نفر آسیایی و آفریقایی هم هستند با معیارهای شما اینها را مینویسند. آیا ما باید تابع اینها بشویم و دائم عذر بیاوریم؟ و معمولاً ریاکاری کنیم و دروغ بگوییم؟ از اول انقلاب ما متهم شدیم که اینها دروغ میگویند. اینها قوانین کنوانسیونهای ما را قبول ندارند. الکی میگویند قبول داریم و عمل نمیکنند. راست هم میگویند. چون اینجا یک دوگانگی است. یک عده قبول دارند و میخواهند با آن جریان منطبق بشوند و در ذیل آن گفتمان بروند. یک عده و در رأس آنها خود امام و انقلابیون که آنها میگویند افراطی هستند نمیخواهند منطبق بشوند. عین این حرفهایی که الان مطرح است زمان مرحوم بازرگان هم بود. به امام میگفت ایشان با جهان مشکل دارد. ما میخواهیم در نهادهای جهانی ادغام بشویم. اصلاً مرگ بر آمریکا جزو شعارهای این انقلاب نبوده است. یک سوء تفاهمی است که باید برطرف بشود. امام هم میگفت آمریکا ذاتاً دشمن نه فقط ما بلکه دشمن اسلام است. اینها واقعاً دو نگاه است و هنوز هم این دو نگاه وجود دارد. ایشان گفت اینجا جمهوری اسلامی است و ما اجازه نمیدهیم غربیها اعمال نفوذ کنند و برای ما تصمیم بگیرند و بعد هم بی سر و صدا بروند و اجرا کنند. ایشان شورا را توبیخ کرد که شما چرا قبلاً و زودتر متوجه نشدید و اجازه دادید کار به اینجا برسد. این به آن معنی است که اولاً تخلف از ارزشهای اسلامی و انقلابی در این سند 2030 هست. دوم اینکه جزو دایره اختیارات شورا بوده است. همه اینهایی که میگویم را دوستان انکار کردهاند. یعنی میگویند اولاً ربطی به شورای انقلاب فرهنگی ندارد. این را گفتند. گفتند ما خیلی چیزها به این شکل داریم. اینها چه ربطی به شورای انقلاب فرهنگی دارد؟ ربط دارد. چطور ربط ندارد؟ تصمیمگیری برای آموزش و فرهنگ کشور چطور به شورای عالی انقلاب فرهنگی ربط ندارد؟ رهبری گفت تخلف از این ضوابط و مضامین اسلامی و انقلاب است. بعضی دوستان میگویند نه، تخلف نیست. کجای این تخلف است؟ او میگوید غرب برای ما تعیین تکلیف میکند و اینها میگویند غرب نیست و جهان است. دیدهاید که میگویند «آشتی با جهان»؟ انگار از زمان امام ما با جهان قهر بودهایم. امام با 4، 5 جهانخوار قهر بود. در دفاع از جهان هم قهر بود. با جهان قهر نبوده که بخواهد آشتی بکند. مثل اینکه انقلاب اسلامی دچار سادیسم و بلکه مازوخیزم بوده است. دچار دگرآزاری و خودآزاری بوده که «مرگ بر» و «مرگ بر» گفته است. اینکه میگویند دوران «مرگ بر» تمام شده است مگر این انقلاب مرگ بر چه کسی گفته که دورانش تمام شده باشد؟ گفته مرگ بر استکبار. دوران «مرگ بر» تمام شد یعنی چه؟ یعنی بگوییم درود بر استکبار؟ این اصل بحث که هم پنهانکاری شده و هم خلاف اسلام چیزهایی در آن هست و هم آنها برای ما تعیین تکلیف کردهاند و هم اینکه این وظیفه شورا بوده است. پاسخی که دوستان دادهاند و معمولاً میدهند یکی این است که به معلمها توهین کردهاید. به معلم توهین کردهایم؟ اصلاً چه ربطی به معلم دارد؟ شما را توبیخ میکنند که چرا با مخفیکاری به همچین پروژهای وارد میشوید و این تغییر کل جهتگیری آموزشی و فرهنگی کشور است. توبیخ فلان مسئول است. توهین به معلم کجا بوده است؟ مثل اینکه طرف به مسجد آمد و دید یک نفر مشغول یک گناه کبیره است و مشغول شرابخواری و زناست. گفت تف به غیرت تو، در مسجد؟ او گفت داخل مسجد تف میکنی؟ او به دنبال این افتاد. گفت در مسجد تف انداختهای. حالا قضیه این شده است. میگویند به معلم توهین کردهاید. چه کسی به معلم توهین کرده است؟ اصلاً معلمهای بیچاره مخالف هستند. اغلب کسانی که اتفاقاً با ما تماس گرفتند معلمین بودند. گفتند که ما حق تحفظ داریم که عرض کردم این حق تحفظ بر اساس تفسیر چه کسی است؟ همین کنوانسیونهای حقوق بشر که ایران قبول کرده را شما ببینید. ما هر سال در سازمان ملل محکوم میشویم. تقریباً ما جزو محکومین ثابت در مباحث حقوق بشر سازمان ملل هستیم. برای چه؟ برای اینکه جزو تعهدات حقوق بشر هستیم و او گفته حقوق بشر را ما تفسیر میکنیم. در رأس حقوق بشر یکی حق همجنسبازی است. حق گناه، حق ارتداد است. اینها طبق تعریف مادی جزو حقوق بشر است. شما قبول میکنی و آنجا هم گفتهای حق تحفظ داریم. هر سال هم محکوم میشوی. حالا تحریم نشوی که آن هم از اینها بعید نیست. تحریمهای حقوق بشری با استناد به همین امضاها میشود. یک بحث دیگر این است که گفتند ما نمیدانستیم که باید به شورا بیاید که عرض کردم. بعد گفتند این سیاست تعامل با غرب است. تعامل با جهان و تعامل با غرب است. این را هم بارها صریحاً گفتهاند. حالا من راجع به این توضیح خواهم داد. گفتند ما چیزی را امضا نکردهایم. اصلاً تعهدی که شما برای 2030 دادهاید، متن پر از «باید» و «ما متعهد میشویم» است. با حضور رئیس جمهور محترم در سازمان ملل دو سال پیش بوده است. اگر متعهد نشدید، این دستوراتی که به این طرف و آن طرف دادید و الزامی کردید که در وزارتخانهها باید عمل بشود چیست؟ پس تعهد چیست؟ مگر تعهد شاخ و دم دارد؟ اینها تعهد است. تعهد خیلی قوی است که وارد عمل شدهاید. مخفی و خیلی هم سریع وارد شدهاید. دیگر اینکه گفتهاند ما گزارش دادهایم. ما نامهای به دیوان عالی دادهایم و طبق معمول یک چیزهایی هم به رئیس مجلس دادهایم که چند مورد از مصوبات هیئت دولت که جمع میشود یک فهرستی میدهیم و او میبیند و او باید بررسی کند و به یک هیئتی بدهد که بررسی بشود آیا خلاف قانون اساسی هست یا نیست. در قانون اساسی هم این ماده هست که باید این امر اتفاق بیفتد. عین قانون اساسی است که در دولت چیزی نباید امضا و الزامی بشود مگر اینکه به مجلس برود. گفتند ما دادهایم و راست هم گفتند. نامه را نشان دادند که به رئیس مجلس دادهاند و رئیس مجلس نوشته که منافاتی ندارد. بعد از رئیس مجلس پرسیدهاند و ایشان گفته منظور ما این بوده که از نظر شکلی منافات ندارد ولی محتوای آن باید به شورای عالی انقلاب فرهنگی بیاید. ولی اینها میگفتند اصلاً ما شکل و محتوا نداشتیم. ما همیشه قانون میدادیم و اینها یا میگفتند منافات دارد یا میگفتند منافات ندارد. اینجا به نظرم حق با دولت است. حالا باید آنها خودشان هم توضیح بدهند. پس ما ملت را بدهکار میکنیم. الان ما بدهکار هستیم. الان ما با حق تحفظ تعهد دادهایم. قانون اساسی هم میگوید مصوبات دولت که به مجلس میآید هم ماده و هم روح آن مورد بررسی قرار بگیرد که با قانون اساسی منافات نداشته باشد و هم روح و هم بعضی از مواد این سند با صراحات قانون اساسی منافات دارد. نکته بعدی این است که ما با بیش از 90 درصد گزارهها و کلماتی که در این تفاهنامه به صورت حداقل و تعهدنامه به کار رفته و سایر تعهدات بینالملل مشکلی نداریم. اصلاً معمولاً 90، 95 درصد و گاهی 98 درصد این تفاهمنامهها هیچ منافات صریح گزارهای با مسائل اسلام ندارد و لیکن یکی در مقدمات و معیارها و یکی اینکه اینها در هندسه تفکر لیبرال سرمایهداری تولید شده است و هر کس این را قبول میکند دوباره تعهد میدهد که این را با ادبیات خودش بازتولید کند. یعنی تو نشستهای در ماشینی که رانندهاش اوست. بعد به او گفتهای که فقط حق تحفظ داشته باشم. هر جا خواستی ما را ببر. اما اگر در وسط راه خواستی مشروب بدهی اجازه بده من مشروب نخورم. اصلاً گناه مسئله مشروبخوری در اتوبوس خیلی کمتر از سوار شدن به این اتوبوس است و اینکه رانندهاش چه کسی و به کجا میبرد و برای چه میبرد؟ تو را کجا میبرد؟ یک انقلاب طلبکار را یک انقلاب بدهکار میکنیم و به عنوان ریاکار شناخته میشویم که این امضا میکند ولی نمیخواهد عمل کند. دوستانی که این بحث را مطرح کردهاند هیچ کس را متهم به بیدینی نکردهاند. مگر کسی گفته که فلان وزیر و فلان کس طرفدار همجنسبازی هستند؟ یا کسی گفته که اینها میخواهند از فردا به مدرسههای ایران بیایند و همجنسبازی درس بدهند؟ کسی اصلاً چنین حرفی نزده است. کسی متهم به بیدینی نشده است. کسی این حرفها را نگفته است. گفتهاند آمریکاییها و صهیونیستها اسناد بینالمللی و این سند 2030 را نوشتهاند. کسی به این بلاهت این حرف را نزده که مثلاً سازمان سیا نشسته اسناد 2030 را نوشته و پنتاگون اسناد حقوق بشر را نوشته است. صهیونیستها مثلاً گفتهاند غیر صهیونیستها از اتاق بیرون بروند و فقط صهیونیستها بنشینند که میخواهیم قراردادهای حقوق بشر را بنویسیم. این حرفها که مسخره است و کسی هم چنین حرفی نزده است. پشت صحنه این مسائل چه کسی و چه چیزی است؟ اینها بیانیههای ایدئولوژیک است. صحبت بر سر هم روح و هم مبادی و هم غایات است و هم اینکه در کدام گفتمان اینها مطرح میشود؟ چه کسی رئیس است؟ چه کسی تفسیر میکند؟ چه کسی طلبکار میشود؟ کسانی در این ایام انتخابات نسبتهایی به 2030 دادند که اینها در آن نیست. ما به آنها کاری نداریم. همین چیزی که عرض میکنیم بحث ماست. نسبتهای افراطی و دروغ و اتهام و اینها ربطی به این بحث ندارد. در باب رابطه با فرهنگهای جهانی که آنها وقتی میگویند جهانی منظورشان غرب است و وقتی هم میگویند غرب منظورشان بیشتر آمریکا و دو، سه کشور است. میگویند جهان آزاد و جامعه جهانی که استم مستعاری برای آمریکا و حداکثر انگلیس و فرانسه و مثلاً اسرائیل و سه، چهار کشور دیگر که آنها هم مستقل از آمریکا نیستند. مثل زمان کمونیستها که میگفتند جهان آزاد. آن زمان به غرب و جهان سرمایهداری جهان آزاد میگفتند و حالا جامعه جهانی میگویند. این طرف هم یک عدهای میگویند میخواهیم با جهان آشتی کنیم. میگویند دو خط است. یا خط جنگ است یا خط صلح است. میخواهید با جهان آشتی کنید یا میخواهید منزوی بشوید و تحریم بمانید. این دوگانگی و این دوقطبیسازی دروغ و خلاف واقعیت است. مگر کسی که میگوید تحت سیطره اینها نباشیم به آن معنی است که باید با آنها بجنگی؟ دیدید که با وجود همه این مسائل بلافاصله بعد از انتخابات ما هم تحریمهای جدید آمد و هم دوباره تهدید جنگ مطرح شد. ارتش عربی آمریکایی اسرائیلی تشکیل دادند که گفتند بیش از 30 و چند هزار نیرو خواهیم داشت و هدف هم فقط ایران است. این بعد از انتخابات ما بوده است. گفتند تحریمهای بیشتری میآید. اصلاً آنها به این چیزها کار ندارند که اینجا ما چه میگوییم. کار خودشان را دارند. هر جا بدانند فشار مؤثر است انجام میدهند. در مورد رابطه با فرهنگ جهانی گفتند رابطه با فرهنگ جهانی باید داشت یا نه؟ اگر از این پیماننامهها خارج بشویم تبعات دارد. ما میتوانیم خارج بشویم ولی تبعات دارد. از مسائل شیمیایی و هستهای هم میتوانستیم بیرون برویم ولی نرفتیم چون تبعات دارد. اولاً مقایسه مسائل هستهای و شیمیایی با مسائل فرهنگی و آموزشی مقایسه غلطی است. ثانیاً آنجا هم ممکن است در تاکتیک و روش بحثهایی داشته باشد ولی چون به ما و شورای عالی انقلاب فرهنگی مربوط نیست ما وارد آن نمیشویم. دیگر اینکه ایجابی وارد شدن هدف این انقلاب است و نه انفعال نسبت به غرب. این آقا عیسی که خادم امام بود نقل میکند که یک وقت امام داشت در حیاط قدم میزد. سید احمد کنار ایشان آمد. من هم آمدم به اینها چای بدهم و دیدم که مرحوم سید احمد میگوید جهان بین دو قطب غرب و شرق و دو ابرقدرت هستند. جمله را تمام نکرده بود که امام گفت سه ابرقدرت. ابرقدرت سوم ما هستیم. ابرقدرت اسلام و مستضعفین هستیم. امام در یک بحث میگوید که آنها میگویند ایران میخواهد امپراطوری درست کند. میگوید بله ما که به دنبال این چیزها نیستیم ولی حالا که اصرار دارید بله، میخواهیم امپراطوری مستضعفین در برابر مستکبرین درست کنیم. امام میگوید از این تریبونها استفاده کنید و حرف خود را پیش ببرید ولی دنبالهرو و تابع اینها نباشید. در این جلسه هم عرض کردیم و به بعضی از دوستان هم گفتم که دو نگاه است. یکی نگاه دیپلماتیک به مسائل است. دیپلمات میخواهد مدام بحث بکند. اصلاً وظیفه او همین تعریف شده است ولو با نیت خوب باشد. یک وقتی میخواهیم با نگاه حقوقی معرفتی آن هم از موضع یک انقلاب به این اسناد نگاه کنیم. اینجا تخلفها بسیار بزرگ است. با آن معیار نه، کار خوبی است و خیلی هم کار بدی نیست. تصویب پذیرش هژمونی غرب است. من این سوالات را مطرح میکنم و میخواهم دوستان به این سوالات بیندیشند. به نظر من باید در جامعه نخبگان این سوال را مطرح کنیم و ما جواب بدهیم. چون بعضی از خواص و آدمهای نافذ در حکومت جمهوری اسلامی این حرفها را قبول دارند. با اینکه قبلاً قبول نداشتند. یکی اینکه آیا واقعاً اینها تصمیمات جهانی است یا تصمیمات غرب است. دوم اینکه آیا منظور از غرب کل غرب است یا یک هژمونی سرمایهداری و صهیونیستی است که بر 3، 4 کشور حاکم است و از طریق آنها بر بقیه کشورها و حتی بر اروپا حاکم هستند. من حتی عرض میکنم که اروپا هم تحت استعمار قرار دارد. شما رفتهاید و دیدهاید. خود من هم در چند کشور با دانشگاهیهای آنها صحبت کردهام. از دانشگاه توکیو تا دانشگاه سوئد، خودشان با نگرانی و اضطراب میگفتند ما هیچ تصمیم مستقیمی در این کشور نمیگیریم. مثلاً در سوئد رئیس یکی از دانشگاههای سوئد میگفت کل سوئد در اختیار 10، 15 خانواده است. در واقع همه چیز سوئد تحت قدرت 4، 5 خانواده است و این 4، 5 خانواده بدون نظر واشنگتن و لندن هیچ تصمیمی نمیگیرند. هر کدام از این کشورهای اروپایی مثل یک شهر و استان هستند. چیزی نیستند. کل اروپا انگار واقعاً یک کشور یا دو کشور باشد. خود اینها هم تحت استعمار هستند. در دانشگاه توکیو روز بمباران هستهای گفتم شما برای قربانیان هیروشیما یک دقیقه سکوت میکنید. حالا یک وقتی هم یک دقیقه حرف بزنید و بگویید این بمب اندازندهای هم دارد یا خودش همینطور از آسمان افتاده و بلای آسمانی بوده است. وقتی یک دقیقه سکوت میکنید در کنارش یک دقیقه هم علیه آمریکا حرف بزنید. یک آدم دانشگاهی که آنجا نشسته بود گفت بله، خیلی فاجعه بزرگی بود ولی حتماً لازم بوده آمریکا این کار را بکند. گفتم این تفکر تو از بمب اتم خطرناکتر است. میخواهم بگویم اینها که اینقدر از جهان میگویند اینقدر به جهان احترام قائل هستند. رئیس جمهور آمریکا یعنی همین اوباما هم که دموکراتبازی در میآورد در سالگرد هیروشیما رفت و خبرنگار پرسید و گفت شما محکوم میکنید؟ گفت نه، ما بمباران اتمی را محکوم نمیکنیم. اینها اینقدر برای بشر و تازه برای نوکرهای خودشان احترام قائل هستند. آنها میگویند یا تقابل یا تعامل ولی ما میگوییم نهخیر، دو خط نیست. تعاملی که شما میگویید تسلیم و انفعال با حق تحفظ است. آن هم برای خودتان است. تقابل هم که کسی تقابل ندارد. برای ما اصل بر صلح و گفتگو و همکاری است. منتها جهت و هدف آن چیست؟ نباید در این پیمانهای جهانی رابطه ارباب و رعیتی باشد. راه سومی وجود دارد. راه سوم این است که ما هم به عنوان ایدئولوژی انقلابی وارد تمام صحنهها بشویم. تعامل هم میکنیم. ما باید در نوشتن این سندها دست داشته باشیم. نه اینکه شما برای ما سند بنویسید و ما حق تحفظ داشته باشیم. ما هم باید جزو نویسندگان این اسناد باشیم. گفتهاند که ما طرفدار استراتژی ادغام و همکاری هستیم. عرض کردیم که خیلی از این اسناد را خود آمریکا امضا نکرده و نمیکند. همین سند مباحث هستهای را خود آمریکا امضا نکرده و اجازه نظارت نمیدهد. من فکر میکنم همین را هم امضا نکند. آمریکا هیچ جا تعهد نمیدهد. اگر پیدا کردید که اسرائیل یک قرارداد جهانی را امضا کرده باشد که خلاف ایدئولوژی و منافع آن باشد. اسرائیل از ما خیلی اصولگراتر است. آمریکا کاملاً اصولگراست. یک کلمه از حرفهایش عقبنشینی نمیکند. هیچ چیزی را امضا نمیکند. ما امضا میکنیم. قلم دست گرفتهایم و میگوییم جایی هست که امضا کنیم؟ بعضیها حتی حاضر هستند سفید امضا بدهند. تشویق هم کردهاند. مسئول یونسکو در ایران گفته ما اولین کشوری بودهایم که خودمان راه افتادهایم. یونسکو ما را تشویق کرده و گفته بارکالله. یعنی آنها را هم غافلگیر کردهایم. آنها هم اصلاً چنین توقعی نداشتهاند. از این انفعالها استقبال میکنید یا در حد اضطرار وارد میشوید؟ این دو نتیجه است. یک وقتی میگویی در حد اضطرار و مثلاً تحریم اینطور شد و ما اینقدر عقبنشینی تاکتیکی میکنیم. این یک بحث است. یک وقت هم هست که استقبال و دفاع میکنی. حتی میخواهی توجیه کنی. چرا خودت را بدهکار میکنی؟ این بلوک جدید معرفتی انقلابی است یا ما یکی از شهروندان شهر جهانی هستیم که شهردارش آنها هستند؟ یا اینکه میگویند گفتهاند در چهارچوب فرهنگ خودتان اجرا کنید. من عرض کردم که اصلاً عبارات در متن این نیست. من چندین جا دیدهام. نمیگوید هر جایی که فرهنگ خودتان قبول دارد را عمل کنید و هر جایی که قبول ندارد عمل نکنید. میگوید این تعهدات را با توجه به شرایط کشور خودتان عمل کنید. این دو بحث است. یک وقت یک کسی میگوید ما ده دستور داریم، هر کدام از اینها که مطابق منافع و ضوابط شماست اجرا کنید و هر کدام هم نیست اجرا نکنید. اصلاً این را نگفته است. گفته شما باید به اولویتهای جهانی توجه داشته باشید و بعد میگوید اینها را اجرا بکنید و البته شرایط جامعه خودتان را هم ببینید. در جامعه «الف» به این شکل اجرا میشود و در جامعه «ب» به این شکل اجرا میشود ولی به هر صورت این باید اجرا بشود. دقت میکنید؟ حق تحفظ در متن آن نیست بلکه این چیزهایی است که عرض کردم. مفهوم اجرا در چهارچوب فرهنگهای هر کشور این است. مورد بعدی واژگان ایدئولوژیک اومانیستی است. مکرر به کار رفته است. یک جا کلمه خدا، کلمه انبیا، مفاهیمی که الهی باشد اشاره نمیشود. اگر یک جا هم به مسئله دین و عقیده اشاره میشود به عنوان یک پدیده اجتماعی است. از موضع پدیدارشناسی و از موضع جامعهشناسی به دین نگاه میشود. شما میبینید که حتی فیلسوفان دین غرب اغلب بیدین هستند. یعنی لامذهب و بیدین است و اصل دین را قبول ندارد ولی فلسفه دین مینویسد. بین جامعهشناسان دین، فیلسوف دین، پدیدارشناس دین اغلب صریحاً یا ملحد هستند و یا شکاک هستند و میگویند ما برخورد آکادمیک میکنیم. اصلاً در هیچ کدام از قوانین سازمان ملل دین منبع نیست. نه منبع مشروعیت است و نه منبع معرفت و اعتبار معرفتی است. همه جا یک پدیده و یک واقعیت اجتماعی است. در عرض سایر پدیدههاست. استراتژی جهانی هضم ایدئولوژیک با دست و پا زدن مذبوحانه و محافظهکارانه گاهی تسلیم مطلق، گاهی جرزنی است؟ نه. امام گفت این نیست. رهبری این را قبول ندارد. انقلاب اسلامی و قانون اساسی ما با این نوع ارتباط با سازمانهای غربی و جهانی مخالف است. آیا حذف و قطع رابطه باشد؟ نه. راه سوم، راه انقلاب اسلامی است و آن حضور ایدئولوژیک فعال و انقلابی و در هم شکستن ساختارهای ضد انسانی است. بیانیه 2030 هم مثل سایر بیانیههای سازمان ملل کاملاً سکولار است. کاملاً جاهایی که وارد مباحث فرهنگی، حقوقی، اجتماعی میشود کاملاً لحن ایدئولوژیک دارد و از موضع بالا تحکم میکند. اصلاً میگوید تا 15 سال دیگر باید این کار بشود، باید آن کار بشود، باید تعهد کنید که این مسائل اتفاق بیفتد. حالا مواد آن را عرض میکنم. اولاً پیشگفتاری که مسئول یونسکوی ایران نوشته را عرض میکنم که روشن بشود برداشت طرف ایرانی همین است. حالا میگویند اینطور نیست و آنطور نیست. برداشت همین است. مشخصهای که ما میگوییم همینهایی است که اعضای شورا و دوستان معتقد هستند و الا اینکه روزنامهها چه نوشتند و کجا چه اعلامیهای پخش کردند را کار نداریم. حتی این خبرگزاریها و روزنامهها گاهی عبارات و جملاتی نقل میکنند که اصلاً ما نگفتهایم. همه شما اهل قلم و فکر و سخنرانی هستید و دیدهاید که گاهی مطالب خود شما را حتی در خبرگزاریها و سایتهایی که موافق هستند تغییر میدهند و چرندیات مینویسند. آنها هم که دشمنانه تحریف میکنند. اصلاً چیزی که شما نگفتی به اسم شما تمام میشود. حالا یکی هم به آنها جواب میدهد. پس خود شما دو نفر بروید و با همدیگر بحث کنید. دیگر به گوینده چه کار دارید؟ ما به آنها کاری نداریم. ما همین حرفهایی که در متن هست را میگوییم. در متن کلمات دوپهلو و کلمات کشدار زیاد به کار رفته است. خودشان صریحاً اینجا میگویند این متن در ارتباط با متونی است که قبلاً تصویب کردهایم. این جزئی از یک پروژه است. این جدا نیست. یعنی چه؟ یعنی شما اگر در کنوانسیون مبارزه با تبعیض علیه زنان چیزی تعریف کردهای و راجع به زن و خانواده چیزهایی گفتهای جزو پیشفرضهای همین است. اینها وقتی از حقوق زن و حقوق بشر و تسامح و صلح میگویی شامل آنها هم میشود. دیگر بحث جداگانهای نیست. نمیدانم که آیا این را هم نمیفهمند یا اصلاً نمیگویند. خود اینها صریح گفتهاند. در ترجمه فارسی اینها را دوپهلوتر کردهاند. یعنی سه، چهار پهلو کردهاند. مثلاً او از تساوی جنسیتی میگوید که یک منظور خاصی دارد. و الا کسی که با مساوات حقوق زن و مرد مخالف نیست. اینها جزو شعارهای انقلاب اسلامی است. آموزش زنان که جزو شعارهای انقلاب ماست و کارنامه موفقی داشتهایم و حتی گاهی عوارضی هم داشته است. بعضیها میگویند این مقدار حضور سریع زن در عرصههای مختلف یکی از عوامل تأخیر ازدواج و ازدیاد طلاق است. بعضیها این را هم میگویند. حالا من این موضوع را با این اطلاق قبول ندارم. ولی میخواهم بگویم الان ایران از این طرف متهم است که در این قضیه زیادهروی کرده است. تساوی جنسیتی را به عدالت جنسیتی ترجمه میکند. در حالی که عدالت جنسیتی حرف درستی است ولی آنها عدالت جنسیتی را نگفتهاند. آنها بیشتر تشابه جنسیتی را میگویند. حتی تساوی را هم نمیگوید. از توضیحات روشن است. مثلاً او از اومانیستی میگوید و اینجا به انسانی ترجمه میکند. کسی با کلمه انسانی مشکلی ندارد. ولی اومانیزم یک ایدئولوژی است. میخواهم بگویم از این زرنگبازیها هم در این سند اتفاق افتاده است. در مورد اینکه گفتهاند ما امضا نکردهایم باید بگویم دیگر تصویر و تعهد از این بالاتر چه هست؟ یک تعهد همه جانبه است. در پیشگفتار خود طرف ایرانی میگوید رؤسای دولتها، نمایندگان بلندپایه سازمان ملل و جامعه مدنی در سپتامبر 2015 جمع شدیم و این دستور کار توسعه پایدار 2030 را تصویب کردیم. البته من نمیتوانم کل این را بخوانم ولی میخواهم فقط به بخشی از عبارات و بندها اشاره کنم که به مقام بحث ما مربوط است. و الا کاملش زیاد است. کلمات مبهم هم در آن زیاد است. تناقض هم در این متن هست. در موارد متعددی تناقض دیده میشود. در یک بند یک چیزی میگوید و در یک بند دیگر چیز دیگری میگوید. اگر بخواهی با دقت طلبگی و دانشگاهی و علمی نگاه کنی متوجه میشوی که اصلاً این دو حرف با همدیگر قابل جمع نیست. میخواهم ببینید سعه کار چقدر است. جهانی دیده میشود. دستور از بالاست. تحکمی است و فقط بحث آموزش و پرورش نیست. این دستور کار جایگزین اهداف توسعه هزاره است و 17 هدف اصلی و 169 هدف ویژه دارد. میگوید این نقشه راه جامعه جهانی در زمینه توسعه پایدار برای 15 سال آینده است. دقت کنید. میگویند نقشه راه برای جامعه جهانی در زمینه توسعه ظرف 15 سال آینده است. میخواهم بگویم دو، سه مورد نیست. آقای «بانیکمون» فرمودهاند این دستور کار وعدهای است که توسط رهبران کشورها به جهان داده شده است. حالا این جهان کیست و مردم جهان چه کسانی است را نمیدانیم. مثلاً حکومتها رفتهاند به مردم دنیا یکی یکی وعده دادهاند؟ نه. این جهان اسم مستعار خود این سازمان ملل است و ارباب اینها که پشت پرده هستند. میگوید جهان به ما وعده داده است. کره زمین خانه مشترک ماست. این دستور کار باید از اول ژانویه 2016 در کشورها عملیاتی بشود. میگوید دستور کار است. راهنمای تصمیمات ما برای 15 سال آینده قرار بگیرند. همه ما باید برای اجرای این دستور کار با توجه به ظرفیتها و واقعیتهای ملی تلاش کنیم. این همان چیزی است که من عرض کردم. میگوید با توجه به ظرفیتها و واقعیتهای ملی تلاش کنیم. همان عرضی که من کردم را دوستان تأیید میکنند؟ ما باید برای اجرای این دستور کار با توجه به ظرفیتها و واقعیتهای ملی و سطوح توسعه در کشور خود کار کنیم. البته احترام به سیاستها و اولویتهای ملی و جهانی مهم است. باز در کنار اولویتهای ملی، جهانی را میآورد. مدیر کل یونسکو فرمودهاند که همکاری در آموزش، علوم، فرهنگ، ارتباطات و اطلاعات به عنوان محرکه قوی برای تحول دگرگونساز در کل جامعه است. به این کلمات دقت کنید. تازه طرف ایرانی میگوید برداشت ما هم این است. این نماینده ایران در یونسکو است. اهمیت این دستور کار در طراحی یک چهارچوب جامع و یکپارچه برای دستیابی به توسعه پایدار است که نه فقط شامل حفاظت از محیط زیست، نه فقط شامل آموزش بلکه بحث اقتصاد، بحث فرصتهای اجتماعی و بحث دستیابی به جامعههای صلحجوست. جامعه صلحجو یعنی چه؟ جنگجوترین جامعه دنیا جامعه آمریکاست که بیشترین آمار خشونت و تجاوز و کشتار را دارد. هم در داخل و در ابعاد ملی و هم در ابعاد جهانی اینطور است. سازمان ملل آنجاست. چند بار خود آمریکا را نظارت کردهای که این کار بشود؟ جامعه صلحجو از منظر اینها تعریف دارد. تعریفی که ما میگوییم نیست و الا اسلام که طرفدار جامعه صلحجوست و چه کسی بیشتر از ارزشهای انقلاب ما طرفدار این است؟ پس شمول این دستور کار حقوق بشر، صلح، شمول اجتماعی، تنوع فرهنگی و پاسخگویی و غیره است. چه کسی در برابر چه کسی پاسخگو است؟ کشورها و سران کشورها در برابر اینها پاسخگو هستند. یونسکو ارتباط کاری نزدیکی با این سند دارد. آموزش 2030 هم به عنوان هدف چهارم است و صرفاً به اهداف آموزشی محدود نمیشود. در تحقق سایر اهداف این دستور کار و بحث الگوی مصرف و غیره نقش اساسی ایفا میکند و چون آموزش ابزاری برای موفقیت بقیه اهداف است ما روی آموزش بیشتر تأکید میکنیم و الا منحصر به آموزش نیست. باید آموزش اینها را تسریع کند. هیچ توسعهای بدون فرهنگ به نتیجه نمیرسد. صحبت از یک توسعه فراگیر اومانیستی است. قرار دادن فرهنگ در بطن سیاستهای توسعه پیششرط لازم برای جهت بخشیدن به فرایند جهانی شدن است البته با احترام به میراث فرهنگی خودتان. این جزو میراث فرهنگی است. به میراث فرهنگی خود هم احترام بگذارید و نمیگوییم توهین کنید ولی کار این است. اینها برداشت طرف ایرانی است و صریحاً اینها را میگوید. میگوید اهداف 17گانه دستور کار میتواند در تدوین سیاستهای کلان ملی مربوط به توسعه پایدار هر کشوری مؤثر باشد. یعنی سیاستهای ملی خود را هم که مینویسید زیر سایه این بنویسید. بعد هم میگوید ما سیاستهای منسجم و یکپارچه در راستای این را شروع کردهایم و آنها هم تشویق کردهاند که ایران خیلی کشور باتربیت و پیشگامی هست. سخنان خوب و مرادهای باطل مثل توانمندسازی، برابری جنسی هست که وقت نیست من بخوانم. میخواستم بقیه را هم بخوانیم ولی فرصت نیست. چون یکی از نقاط تمرکز این سند بحث آموزش زنان است و میگویند اینها با مسئله مساوات زن و مرد و حقوق زنان مشکل دارند میخواهم عرض بکنم که همین الان مسئولین ما بسیاری از مصوباتی که در جهت منافع زنان و رشد زنان هست را عمل نکردند. ستاد ملی زن و خانواده در این کشور تصویب شد که اصلاً تشکیل نشد. یکی از اهداف این ستاد این است که حقوق زنان، شرافت و کرامت زنان هم درون خانواده و هم در بیرون از خانواده چطور باید رعایت بشود تا به زبنان کمترین صدمه برسد و به بیشترین حقوق خود هم به لحاظ علمی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برسند. اصلاً این ستاد تشکیل نشد. باید شاخصهای بومی در حوزه زن در کشور تولید میکردند که جاهایی که با شاخصهای بینالمللی تعارض ندارد را قبول داریم. مثل همین سند که ما با 90 درصد آن مشکلی نداریم. یک عالم بند در همین 2030 هست که اصلاً عین قانون اساسی خود ماست. اجرا هم کردهایم، باید هم بکنیم، ولی به شما ربطی ندارد. به شما جواب نمیدهیم. جزو وظایف و جزو تعهدات حکومت است. خیلی از این موارد اینطور است و ما به آنها کاری نداریم. دیگر اینکه بسیاری از مصوباتی که قبلاً این ستاد داشته اجرا نمیشود و این مصوبات اغلب در جهت حقوق زنان است. به جای عدالت جنسیتی خط تشابه جنسیتی با معیارهای اینها تعقیب میشود. هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ مدیریتی و عملی اینطور است. تصویب شد که ساعات کاری خانمها کم بشود تا بتوانند آزادی عمل داشته باشند و راحتتر باشند. همان حقوق را داشته باشند اما فشار کاری روی آنها کمتر بشود که این هم حمایت نشد. میخواهم بگویم وقتی میگویند تبعیض برای زن هست همه بحث حقوق زن اینجا هست و تصویب هم شده ولی بسیاری از آنها اجرا نمیشود. طرح دورکاری زنان تصویب شد که پیگیری نمیشود. مثلاً ممکن است یک خانم بچهدار باشد، همین حقوق را بگیرد، به اداره هم بیاید، اما یک بخشی که برای او سخت است را بتواند در خانه انجام بدهد و همان حقوق را هم بگیرد. این هم پیگیری نشد. قانون مرخصی زایمان زنان شاغل در بسیاری از جاها اجرا نمیشود. اینها امتیاز به زنان است. حقوق زنان است. قانون تسهیلات خاص دانشجویان مادر که به طور کامل اجرا نمیشود. قرار بود مهدکودکهایی را در کنار دانشگاهها و ادارهها ایجاد بکنند که خانمهایی که دانشجو و استاد هستند و در دانشگاه کار پژوهشی دارند مجبور نباشند به خاطر بچه سر کلاس نیایند یا به خاطر کلاس بچه از بین برود.. بچهها را چند ساعتی در آن مهدکودکها بگذارند و چند ساعتی درس بدهند و بیایند. اینها تصویب شده ولی اجرا نشده است. طرح اشتغال نیمهوقت بانوان که خانمها بتوانند آزادتر باشند. مثلاً یک خانم صبح تا ظهر یا یک خانم ظهر تا عصر فراغ بال داشته باشند و در عین حال کارشان را بکنند و حقوق کامل هم بگیرند. چرا اینها اجرا نمیشود؟ از اینها حمایت نمیشود. آمدند آمار دادند که حضور زنان در صنعت و کشاورزی در یک سال گذشته بیشتر شده و حضور مردان کمتر شده است. این را به عنوان پز گفتند که به آنها بگویند این همان چیزی است که شما میخواهید. بعضی جاها ما شنیدهایم که به بعضی از آژانسهای هواپیمایی طرح دادهاند که خانمهای میهماندار باید آرایش کنند. باید خودشان را خوشگل بکنند. در بعضی جاها به بعضی از پرستارها و به میهماندارها گفتهاند که این طرح تقریباً بعضی جاها اجباری شده است. هیچ تعریف روشنی از مشاغل مهم زنان در سنین مختلف ندادهاند در حالی که باید طبق قانون آن را ارائه میدادند. اختلاط شدید زنان و مردان در محیط کار. ببینید همه شما استاد هستید و بهتر از من میدانید. اسلام با اصل اختلاط که مشکلی ندارد. این که میگوید اختلاط حداکثری نباشد و اختلاطی که شاعبه جنسی دارد. چرا در مواردی که لازم نیست یک خانم جوان و یک آقا به تنهایی دائم در یک اتاق باشند چرا دو میز روبروی هم داشته باشند؟ چند وقت پیش یک خانمی رجوع کرد و گفت شوهر دارم. خانم لاابالی هم نبود. گفت در اتاق ما یک آقا هم هست که ایشان هم خانم دارد و ما اول کاملاً از هم حریم نگه میداشتیم. منتها از بس همیشه با همدیگر بودیم و با هم صبحانه و ناهار خوردیم و کم کم شوخی و جوک و پیامک رد و بدل شد و با اسم کوچک همدیگر را صدا کردیم الان احساس میکنیم به همدیگر علاقمند شدهایم. حالا چه کار کنیم؟ این دیگر سالمترین نوع است. من موارد ناسالم را نمیگویم. اسلام که دیواری نکشیده است. رهبری گفتند که در دهه 60 بعضی از همین آقایان میخواستند در دانشگاه بین دختر و پسرها دیوار بکشند و من رئیس جمهور بودم و رفتم به امام گفتم آقا میخواهند چنین کاری بکنند. امام گفت نهخیر. این که سیاست انقلاب اسلامی نیست. اما اختلاط حداکثری و بدون ضرورت چرا باید باشد. در یک مواردی که خانم بتواند حجابش را بردارد و راحت باشد چرا این کار را نکنیم؟ ضمن اینکه مسئله ما اصلاً این نیست و خیلی فراتر از اینهاست. ایجاد اختلافات خانوادگی و مدیریت نشدن آن به خاطر تأکید زنان بر نوع خاصی از حضور در چند نوع خاص از مشاغل، استفاده ابزاری از زنان در بعضی از مشاغل. ببینید الان از خانمها استفاده ابزاری میشود. چون هم اینها ارزانتر کار میکنند و میتوانی حقوق کمتری به آنها بدهی هم اینکه شرط میکنند باید آرایش کنی و خودت را قشنگ کنی، باید بین این سن تا این سن باشی. مثلاً مینویسد بایستی شرایط روابط عمومی داشته باشی. روابط عمومی یعنی چه؟ یعنی قشنگ صحبت کند و ارتباط بگیرد؟ یا نه، باید آرایش بکنی و این هم جزو شرایط روابط عمومی است؟ چرا با این برخورد ابزاری با زنان در ایران مبارزه نمیشود؟ شروع کردند مستقلاً برای زن جدا از مرد صندوق کار درست کردند. شما صندوق کار را زن و مرد نکن. برای خانواده در نظر بگیر. الان در بعضی جاها شروع کردهاند. زن خانه اصلاً اهل کار بیرون خانه نیست و خودش در خانه کار میکند. به مرد وام نمیدهند ولی به زن میگویند بیا وام کشاورزی یا صنعتی بگیر. من اصلاً نمیگویم اینها خلاف برنامه و جاسوسی است. فلسفه اینها چیست؟ من فقط میخواهم گزارش بدهم. در تعاملات بینالمللی با صندوق جمعیت سازمان ملل کاملاً کار میکنند و خودشان را مدام منطبق میکنند. شاخصهای جنسیتی و اولویتبندیهای آن را سازمان ملل برای اینها تعیین کرده است و اینها مدام در صحبتهای خود گفتهاند و من اینجا این مطالب را دارم. همه جا میگویند. مثلاً ازدواج زیر 18 سال دختر خلاف حقوق بشر است. جزو چیزهایی است که باید با آن مبارزه بشود. یعنی چه؟ دختر و پسرهای شما که از مدرسه ابتدایی مشغول هستند تا پیرزن و پیرمرد بشوند. هیچ تعهد اخلاقی و ازدواجی هم در کار نیست. خانواده ندارید. بسیاری از شهرهای شما که یک ضربالمثل دارند که میگویند هر کسی مادرش را میشناسد ولی هر مردی در خیابان ممکن است پدرت باشد. شما که این بحثها را ندارید. پس چطور در اینجا برای ازدواج زیر 18 سال میگویید. مثلاً دختر 17 ساله و پسر 17 ساله چرا ازدواج نکند؟ آن هم در جامعهای که میگویند بین 11 تا 15 میلیون ازدواج دیر شده داریم. اینها به بعضی جاها رفتهاند و گفتهاند که ما داریم تلاش میکنیم ازدواج زیر 18 سال صورت نگیرد. بر اساس محورهای سازمانهای بینالمللی و غربی گزارش تهیه میکنند و به آنها میدهند. مثلاً 12 محور کمیسیون حوزه زنان را دوستان مراجعه کنند و ببینند چه محورهایی است. دقیقاً ترجمه آنهاست. از عناصر بینالمللی و داخلی دعوت میشود که کاملاً اظهار نظر صریح علیه اسلام و جمهوری اسلامی و انقلاب میکنند و در حوزه حقوق بشر و مسائل زنان هم اظهار نظر میکنند. اینها را به دانشگاهها و نهادهای رسمی ما دعوت میکنند تا بیایند و صحبت کنند. در حالی که طرف صریحاً موضعگیریهایی علیه اسلام و علیه انقلاب به طور مکرر در کشور و در خارج از کشور دارد. مثلاً یک نمونه همین «نزار زاکا» بود که جاسوس آمریکایی بود و گفته بود یکی از مأموریتهای من پیگیری انحراف هدفمند در حوزه زنان و خانواده در ایران بود. این کسی است که با یک واسطه به رئیس جمهور آمریکا وصل بود. آمریکایی لبنانی بود. مثلاً ایشان را به عنوان دانشمند و پژوهشگر به اینجا دعوت کردهاند و راجع به زن و خانواده و آموزش یک عالم صحبت کرده است. از آموزش تا آمیزش به همه چیز کار دارند. 70 درصد برنامه پنجم توسعه در حوزه زنان و کودکان اجرا نشده است و الان دارند وارد برنامه ششم میشوند. بیمه زنان خانهدار تصویب شد. طرح افزایش مرخصی زایمان زنان تصویب شد. ببینید چقدر از اینها انجام شده است. حالا این همه دختر و پسر بیکار و مجرد که دارند پیر میشوند مهم نیست، چون آنها از ازدواج زیر 18 سال و ختنه زنان گفتهاند اینها سرفصل مسائل پیگیریهای بعضی از اینها شده است. نگاه میکنند تا ببینند در رسانههای غربی چه میگویند یا ببینند مسئولین آنها چه میگویند و بعد تلاش میکنند تا در نطقهای خود عیناً همانها را گزارش بدهند. مسئله ازدواج با فرزندخوانده را چون آنها مطرح کردند اینجا هم مطرح شد. تعریف خشونت علیه زن هم یکی مورد دیگر است. میگوید جزو حقوق زن و حقوق بشر رابطه زن شوهردار با مرد دیگر و رابطه مردی که زن دارد با زن دیگر مانعی ندارد و طبق تعریفهای آنهای زنای محصنه جزو حقوق بشر است. مسئله اصلی این شده که دخترها چرا به ورزشگاهها نمیروند. من نمیدانم چه کسی اینها را مسئله اصلی کشور میکند. به حکم اولیه شرعی که مانعی ندارد زنها به ورزشگاهها بروند. بحث محیط است. محیط را اصلاح بکنند و بروند. اصلاً چرا اینها مسئله اصلی زنان ما میشود؟ چون آنها مطرح میکنند. یک سری کوتاهیها و بیتوجهیهایی هم که اینجا میشود دخیل است. این همه مواردی که اسلامی است و همه در جهت تأمین حقوق زنان اعم از حقوق مادی و حقوق علمی است و تصویب هم شده اجرا نمیشود. من میخواستم خواهش میکنم خود دوستان با این حساسیتهایی که دارید به این متن 2030 یک رجوعی بکنید و آن سند آموزش داخلی که بر اساس 2030 داخلی تصویب کردهاند را ببینید و 3، 4 صفحه اولش را بخوانید. کلاً میگوید ما در جهت اجرای این هستیم. ولی دوباره عرض میکنم که 80، 90 درصد مفاد 2030 داخلی و جهانی مشکلی ندارد و کسی روی آنها بحثی ندارد. بحث بر سر همینهایی بود که عرض کردم. معذرت میخواهم. از باب وظیفه خودم دانستم که شما سروران عزیز گزارش بدهم.
تمرکزهایی که کشورها ایجاد میکنند اگر خلاف روح آن سند باشد اصلاً اعتبار ندارد. منتها این تمرکزهایی که ما در این سند 2030 داریم چون خلاف روح این سند است اصلاً اعتبار ندارد. در بحث امضا هم که دوستان مطرح کردند به اجماع و با حضور ایران مصوب شده است. وقتی با حضور ایران تصویب شده امضا دیگر معنا ندارد. امضا شده تلقی میشود. نکته خوبی که فرمودید راجع به اسناد بینالمللی بود که آمریکا تقریباً به طور عموم امضا نمیکند. حتی حقوق کودکان و حقوق زنان را آمریکا امضا نکرده است.
او برای ما مینویسد و ما باید امضا کنیم.
بله. او امضا نمیکند و میگوید دلیلی ندارد که من خودم را در این چهارچوب قرار بدهم.
ببخشید. و السلام علیکم و رحمت الله.
هشتگهای موضوعی