شبکه یک - 23 اردیبهشت 1396

امام همه زمان ها، ولیَ همه عصرها

جشن نیمه شعبان – دانشگاه تهران 96

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خدمت برادران و خواهران عزیز سلام عرض می‌کنم و نیمه شعبان رو تبریک می‌گویم. میلاد مبارک حجت خدا بر خلق و رهایی‌بخش همه بشریت، آن‌ که به دست او عزیزان بلاجهت ذلیل خواهند شد و ذلیلان بلاجهت عزیز. جامعه جهانی را از این حالت غیر انسانی و وحشیانه به یک جامعه انسانی، اخلاقی توأم با برادری و برابری و صلح و حق‌شناسی و توحید تبدیل خواهد کرد. نکته اول یادآوری این مسئله است که چون اکثریت غالب مردم ما در ایران مسلمان و شیعی‌مذهب هستند ممکن است گمان کنند مسئله مهدویت و انتظار و انقلاب بزرگ آخرالزمان و تشکیل حکومت واحد جهانی یک مقوله صرفاً شیعی است. این مقوله نه فقط شیعی است و نه حتی فقط اسلامی و حتی اجازه بدهید بگویم نه فقط دینی است. من تنها به دیدگاه‌های برادران اهل سنت در این‌جا اشاره کنم که مسئله مهدویت در نگاه همه مذاهب سنی، مذهب‌های مختلف سنی به لحاظ کلامی و فقهی جزو ضروریات دین و مذهب است. یعنی هیچ سنی وجود ندارد که مسئله مهدی(عج) و مهدویت و قیام آخرالزمان را قبول نداشته باشد. اگر کسی بین اهل سنت چنین چیزی گمان کرده باشد خلاف صریح منابع فکری خود اهل سنت است. روایات بسیار زیاد و متواتری هست که من فقط به بعضی از منابع آن در این‌جا اشاره می‌کنم. هم در کتب حدیث عمومی اهل سنت که فصل‌ها و باب‌هایی مخصوص مسئله مهدویت دارد. باب‌المهدی دارد. از همان قرن دوم و سوم هجری تا همین الان، یعنی از صدر اسلام و آغاز غیبت و حتی قبل از غیبت. غیبت در نیمه قرن 3 هجری است. در حالی که شما کتاب‌هایی در منابع حدیث برادران اهل سنت دارید که مربوط به آغاز قرن 3 است. یعنی نیم‌ قرن قبل از غیبت است که کتاب‌های ویژه احادیث پیامبر(ص) را از قول اصحاب پیامبر(ص) نقل می‌کنند که بعضی از کتاب‌ها که من فقط اشاره می‌کنم تا کسانی که محقق هستند اگر خواستند بتوانند رجوع بکنند. کتاب «المصنف» جناب صنعانی در 211 هجری قمری، یعنی آغاز قرن 3 و نیم قرن قبل از غیبت امام زمان(عج)، «الفتن» نعیم بن حماد در 229 هجری، یعنی 17، 18 سال بعد از آن که بیش از 244، 245 حدیث فقط در مورد امام زمان(عج) و حضرت مهدی(عج) دارد و به ویژگی‌های ایشان، نشانه‌های ظهور، اتفاقات همزمان با ظهور، قبل از ظهور و بعد از ظهور، شیوه‌های حکومت ایشان اشاره می‌کند. کتاب «المصنف فی الاحادیث و الآثار» برای ابن ابی شیبی کوفی در اوایل قرن 3 هجری که از محدثین بزرگ سنی است و فصلی به نام «الفتن» دارد که احادیث متعدد راجع به امام مهدی(عج) است. مسند احمد حنبل است که از منابع اصلی اهل سنت است که ایشان هم رئیس مذهب حنبلی است و هم کتاب ایشان از کتاب‌های اساسی حنابله است که در 241 هجری یعنی در زمانی که هنوز غیبت بزرگ امام زمان(عج) شروع نشده نوشته شده و از بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین جوامع حدیثی اهل سنت است. مسند احمد حنبل الان حدود 50 جلد دارد و مثلاً در 50 جلد چاپ شده و نزدیک به 140 حدیث در این کتاب راجع به خلفای 12گانه پیامبر(ص) وجود دارد که خیلی با 12 امامی که شیعه معتقد است تطبیق می‌کند. گرچه بعد بزرگان اهل سنت این‌ها را به چیزهای دیگر تفسیر کردند یا گفتند تفسیر آن معلوم نیست. این که مهدی(عج) از عترت پیامبر(ص) است، اسم او اسم ایشان است، حضرت عیسی مسیح(ع) هم با ایشان نزول می‌کند و در رکاب مهدی هست و غیره در این کتاب آمده است. «سنن ابن ماجد» در همان 275 هجری و نیمه قرن 3 هست که باز بحث باب و خروج مهدی(عج) را دارد. «سنن ابی‌ داوود» هم هست که هر دوی این‌ها از کتاب‌های اصلی مأخذ احادیث اهل سنت است. «جامع صحیح ترمذی» که در همان اواسط قرن 3 است. «مسند ابو یعلا» در سال 307 هجری، «الملاحم» برای ابن منادی که این راجع به علائم قبل از ظهور بحث می‌کند. «معجم کبیر طبرانی» هم هست. این‌هایی که من می‌گویم کتاب‌هایی است که بزرگان اهل تحقیق همه این‌ها را می‌شناسند. کتاب‌های کاملاً مشهور و از نظر اهل سنت کاملاً معتبر است. «مستدرک بر صحیحین» برای جناب نیشابوری است. «حلیت الاولیا» از ابو نعیم اصفهانی، «سنن وارده در فتن» هم هست که این‌ها باز در قرن 4 و 5 و 6 هجری نوشته شده است. یعنی قرن به قرن کتاب‌های مهمی بوده است. «جامع الاصول در احادیث رسول» از ابن اثیر در آغاز قرن 7 هجری، «محمد بن طلحه شافعی» در قرن 7، «مختصر تاریخ دمشق» از ابن عساکر در آغاز قرن 8، «مختصر سنن ابی داوود شافعی» در نیمه قرن 7، «فرائد» از جوینی خراسانی در آغاز قرن 8، کتاب «ابن قیم جوزیه» که از رهبران فکری وهابی‌ها هست و خیلی به حرف‌های او استناد می‌کنند و از شاگردان ابن تیمیه هست در نیمه قرن 8 هجری نوشته شده است. حکومت‌ها یک حدیثی جعل کرده بودند که مهدی(عج) که می‌گویند منظور همان حضرت عیسی(ع) است. ایشان می‌آید و قرار نیست مهدی در جهان اسلام بیاید. حدیث جعل کردند و ایشان با این‌که جزو منابع فکری بعضی از وهابی‌ها هست علیه این حدیث جعلی صحبت می‌کند و می‌گوید سند همه‌ احادیث خروج مهدی(عج) درست است. «ابن کثیر دمشقی» باز از علمای بزرگ سنی است که وهابی‌ها خیلی به او ارجاع می‌دهند در قرن 8 هجری فصلی در کتاب خود آورده به نام «النهایه فی الفتن و الملاحم» که راجع به علائم آخرالزمان قبل از ظهور کتاب می‌نویسد و در یک فصلی هم به نام «فی ذکر المهدی» به طور مشخص بیش از 20 حدیث از منابع درجه اول سنی نقل می‌کند که ایشان حتی در چهره چه خصوصیاتی دارد. «مجمع الزوائد» از ابن ابی بکر هیثمی در قرن 9، «الفصول المهمه» از ابن سباق در قرن 9 هم هست. جالب است که اهل سنت در اغلب مواردی که جزئیات و خصوصیات حضرت حجت(عج) را ذکر کرده‌اند کاملاً نظر بزرگان شیعه را دارند. البته در بعضی از خصوصیات تفاوت هست. مثلاً شاید اکثر اهل سنت این نیمه شعبان را قبول نداشته باشند که حضرت آن سال در نیمه شعبان به دنیا آمده‌اند. ولی باز بین علمای اهل سنت شما کسانی را دارید که صریحاً راجع به این‌که حضرت حجت(عج) فرزند امام حسن عسگری(ع) هستند صحبت می‌کنند. می‌دانید که عسگر دژ نظامی و شهرک نظامی و امنیتی حکومت بوده و چون ایشان در آن‌جا بازداشت بودند و در پادگان نظامی امنیتی زیر نظر مستقیم این‌ها بودند. مثلاً در همین «الفصول المهمه» جناب سباق در قرن 9 که مالکی هم هست رسماً در تاریخ ائمه و 12 امام شیعه کتاب نوشته است و می‌گوید برای هر امام از اولاد پیامبر(ص) من یک فصلی گشودم و فصل اول راجع به علی‌ بن ابیطالب بود و می‌آید تا به فصل دوازدهم می‌رسد و می‌گوید محمد قائم مهدی(عج) است که می‌گوید او هم عسگری است. یعنی او هم در بازداشت است. در خانه پدری در بازداشت و تحت مراقبت بود و در آخر هم ایشان می‌گوید من شرح حال 12 امام و فرزندان پیامبر(ص) را نوشتم تا توشه‌ای نزد پروردگارم باشد. یعنی بزرگان و علمای بزرگ اهل سنت به 12 امام شیعه به این شکل نگاه می‌کردند و راجع به شخص مهدی(عج) می‌گویند که ایشان به دنیا آمده و فرزند امام حسن عسکری(ع) است و در همان نیمه شعبان هم به دنیا آمده است. با این‌که سنی است ولی کاملاً این عقیده را دارد. پس بعضی از بزرگان اهل سنت حتی در جزئیات هم نظر شیعه را قبول دارند. حالا دیگر نمی‌خواهم اسم بقیه را ببرم چون طولانی می‌شود. علاوه بر این‌که در این کتاب‌ها فصل‌هایی را به حضرت حجت(عج) اختصاص داده‌اند بعضی از بزرگان اهل سنت کتاب‌هایی مخصوص امام مهدی(عج) نوشته‌اند. یعنی کتاب‌هایی که جزو قضایای ایشان چیزی در آن نیامده است. اصلاً کلاً مختص این مسئله است. مثلاً «40 حدیث» که ابو نعیم اصفهانی از علمای اهل سنت در آغاز قرن 5 نوشته همین‌طور است. ایشان بیش از 50 کتاب معروف دارد و از جمله یک «40 حدیث» مخصوص احادیث حضرت مهدی(عج) نوشته و در واقع مهدی(عج) را آخرین راوی قطعاً صادق از رسول‌الله(ص) می‌داند. «مناقب المهدی» را نوشته است. «صفت المهدی» را نوشته است. کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» را جناب کَنجی که شافعی است در قرن 7 هجری نوشته است. خیلی ویژه در مورد حضرت صحبت کرده است. جالب است که ایشان می‌گوید من روایاتی که شیعه در مورد مهدی(عج) آورده را نمی‌آورم. یعنی یک روایت از روایات شیعه را من نقل نمی‌کنم. من تمام روایات با مآخذ سنی را در کتابم راجع به مهدی(عج) آورده‌ام. ایشان 25 باب از احادیث حضرت را طبقه‌بندی می‌کند. اول «فی ذکر خروجه فی آخرالزمان» است که ایشان در آخرالزمان قیام و انقلاب را آغاز خواهد کرد و در آخر هم «فی الدلاله علی جواز بقاء المهدی حین» را می‌آورد و این توضیح آن است که چطور می‌شود مهدی(عج) صدها سال یا چند هزار سال زنده باشد. مسیحی‌ها معتقد هستند که حضرت مسیح(ع) زنده است. الان چندم میلادی است؟ 2017 است. مسیحیان معتقدند الان حضرت عیسی 2017 سالشان است. ایشان که از دنیا نرفته‌اند. نه در این عالم ماده هستند به این معنایی که ما کامل هستیم و نه در عالم مرگ هستند و پس برخواهند گشت. حالا ما می‌گوییم مسیح(ع) که بیش از 2 هزار سال سن دارد. حضرت مهدی(عج) هزار و اندی سال سن دارد. حضرت نوح را که قرآن صریح می‌فرماید ایشان 950 سال مأموریت داشته است. ایشان یک فصلی به این موضوع اختصاص می‌دهد و بیش از 70 حدیث می‌آورد که مهدی(عج) متولد شده و قرن‌هاست که مثل حضرت مسیح(ع) حضور دارد. نه این‌که بعدها بخواهد متولد بشود. چون بخشی از علمای سنی تولد ایشان را قبول ندارد که نیمه شعبان بوده است. می‌گویند بعدها یکی از نسل پیامبر(ص) خواهد آمد. بعضی از بزرگان اهل سنت می‌گویند نه، به دلایل عقلی و نقلی این‌طور است. همان‌طور که جناب خضر هزاران سال زنده هستند و عیسی مسیح(ع) زنده هستند و از نظر پزشکی و هیچ یک از علوم عمر طولانی هیچ محال نیست. اگر مقدمات آن فراهم بشود مأخرات آن هم فراهم می‌شود. چرا ما سر 50، 60، 70 یا 80 سال می‌میریم؟ چون بدن قدرت تجدید حیات خودش را از دست می‌دهد به خاطر عوارضی که پیش می‌آید. اگر این عوارض پیش نیاید و این بدن همچنان خودش را بازسازی کند چرا 130 سال و 140 سال و 150 سال عمر نکند؟ الان هم هست. آخرین مورد یک آقای 150 ساله بود که تازگی‌ها مرد. وقتی 155 سال می‌شود چرا 156 سال نشود؟ وقتی 156 می‌شود چرا 160 نشود؟ ما هیچ دلیل عقلی نداریم که از یک سنی بیشتر عمر کردن محال است. منتها مقدمات و عوامل آن وقتی باشد طول می‌کشد و اگر نباشد طول نمی‌کشد. به خصوص که این‌جا در مورد مهدی(عج) و مسیح اراده خاص الهی است. مسئله اعجاز است و این‌که علی‌رغم حالت عادی و طبیعی است. یا از یوسف مقدسی شافعی در قرن 7 که او هم کتابی دارد. بنابراین بعضی از بزرگان اهل سنت خیلی صریح راجع به عمر طولانی ایشان و این‌که به دنیا آمده‌اند هم بحث کرده‌اند. این یک نکته‌ای بود که می‌خواستم مقدمتاً عرض بکنم که توجه داشته باشید. اما بحث اصلی من 2 روایت است که از خود حضرت مهدی(عج) نقل شده است. یکی حدیثی است که در 3 مورد از منابع شیعه نقل شده است. یکی «کتاب الغیبه» از شیخ طوسی است، یکی در «احتجاج» شیخ طبرسی است و یکی هم در «بحار الانوار» شیخ مجلسی است. ایشان دو غیبت دارد. غیبت صغری و غیبت کبری به معنی غیبت کوچک و غیبت بزرگ است. غیبت کوچک دورانی است که حضرت مهدی(عج) زندگی زیرزمینی مخفی عادی دارند. یعنی تحت تعقیب حاکمیت هستند و سال‌ها ایشان زندگی زیرزمینی مخفی دارند و از آن‌جا شبکه انقلابیون و عدالتخواهان و شیعیان را رهبری می‌کنند که علیه بنی عباس مبارزه و مقاومت می‌کنند. دوره اختفای کوچک، غیبت کوچک که زندگی مخفی و زیرزمینی و چریکی امام مهدی(عج) است و بعد یک ظهور موقتی دارند و بعد غیبت بزرگ شروع می‌شود. مثل حضرت مسیح(ع) که تا الان هست و در روایات شیعه و سنی داریم که وقتی حضرت تشریف می‌آورند حضرت مسیح(ع) هم در رکاب مهدی(عج) خواهند بود. الان شما می‌دانید که یهودی‌ها منتظر ظهور مسیح(ع) هستند. آن‌ها می‌گویند آن حضرت عیسی(ع) مسیح واقعی نبوده و کلاهبردار بوده است. دجال بوده است و حضرت مسیح(ع) هنوز نیامده است. مسیحیان منتظر ظهور مجدد مسیح هستند و ما هم منتظر ظهور مسیح هستیم منتهی در رکاب مهدی(عج). من خواهش می‌کنم به این دو پیام دقت کنید. یک، دوره اختفای کوچک که می‌شود یک عده از نیروهای خاص خود شیعیان و انقلابی اصحاب امام حسن(ع) مسئله‌دار می‌شوند. بعضی از آن‌ها گفتند ما اصلاً مهدی(عج) را ندیدیم. شنیدیم که ایشان متولد شده ولی ندیدیم. یا ما دیدیم ولی فرصت نشده که با ایشان صحبت کنیم و ببینیم دقیقاً چطور است. به شک افتادند که نکند مهدی(عج) فرزند امام حسن عسگری(ع) کشته شد. نکند ایشان مهدی نبود؟ چطور در حالی که ایشان سن کمی دارد ما باید رهبری ایشان را بپذیریم؟ باید چه کار کنیم؟ حالا قضایای حضرت جواد(ع) را باز فراموش کرده بودند. حضرت حجت(عج) از مخفیگاه خودشان به بعضی از این‌ها نامه‌ای می‌نویسند. نامه این است. «عافانا الله وایاکم من الضلالة و الفتن...»، خدا من را و شما را از فتنه‌ها دور نگه دارد. فتنه وقتی است که گیج و سردرگم می‌شوی و به آسانی نمی‌توانی تشخیص بدهی چه کسی راست می‌گوید و چه کسی دروغ می‌گوید. فرمود شما وارد یک فتنه و شبهه‌ای می‌شوید و دارید شک می‌کنید. «و وهب لنا ولکم روح الیقین...»، از خداوند می‌خواهم به من و به شما یقین عنایت کند تا محکم باشیم و تردید نکنیم. «و أجارنا و ایاکم من سوء المنقلب...»، از خداوند خواهش می‌کنم که ما را و شما را مراقبت کند که در آخر کار خراب نکنیم. این خیلی حرف مهمی است. در صدر اسلام این اتفاق افتاد. در جنبش‌های اسلامی هم می‌افتد. در انقلاب خود ما هم این اتفاق افتاده است. افرادی هستند که ممکن است ده‌ها سال در مسیر حق خدمت و مجاهدت کنند. بعد در لحظاتی و در مسائلی بر سر مسائل مادی و بر سر لجبازی و بر سر قدرت و بر سر کم‌فهمی و بر سر تحت فشار بمباران دشمن قرار گرفتن، ضعف نفس، ضعف عقل، خودمحوری و مسائلی از این قبیل یک مرتبه در آخر خراب می‌کنند. می‌بینی طرف 30 سال خدمت و مبارزه و کار کرده ولی در آخر در جبهه دشمن قرار می‌گیرد. این اتفاق همیشه می‌افتد. حضرت حجت(عج) فرمودند از خداوند می‌خواهم که ما و شما را حفظت کند از «سوء المنقلب». در این دگرگونی‌ها، در این خط عوض کردن‌ها، در این انقلاب روحی و اجتماعی در آخر خراب نکنیم. فرمودند شما سوابق خوبی دارید پس مواظب باشید الان از مسیر بیرون نروید که لحظه حساسی در تاریخ است. «انه أنهی الی ارتیاب جماعة منکم فی الدین...»، به من گزارشاتی رسیده که بعضی از بزرگان شما مسئله‌دار شده‌اند و شک کرده‌اند که آیا مبارزه را ادامه بدهیم؟ آیا تسلیم بشویم؟ اصلاً این شعارها بی‌خود و حرف مفت بود؟ ما قبلاً اشتباه کردیم؟ مثل حالا که بعضی‌ها می‌گویند دهه 60 افراطی‌گری کردیم و تند رفتیم و حالا باید اوضاع را درست کنیم و این‌که بین ما و آمریکا سوء تفاهم بوده است. الان بعضی‌ها می‌گویند. بعضی‌ها گفته بودند اصلاً نکند بین ما و بنی عباس سوء تفاهم بوده است. یک کاری کنیم که هم ما راضی باشیم و هم این‌ها راضی باشند و هیچ کس احساس نکند که باخته و همه احساس کنند که موفق هستند و الحمدللله به خیر و خوشی گذشته است. می‌فرمایند به من گزارش رسیده که بعضی از شما در عقاید و در مواضع خود دچار شک شده‌اید. تردید کرده‌اید که این راهی که تا حالا طی کرده‌اید درست بوده یا نه و می‌گویید آیا از این پس هم ادامه بدهیم یا نه؟ «وما دخلهم من الشک والحیرة فی ولاة أمورهم...»، دچار حیرت شده‌اند که بالاخره به دنبال چه کسی به راه بیفتند. «ولاة امر» و خط درست کدام است. شک کرده‌اید که من درست می‌گویم یا فلانی و فلانی. می‌دانید که در داخل خود جبهه اهل بیت(ع) هم یک جریان انحرافی راه افتاد و جناب جعفر، عموی امام زمان(عج)، فرزند و برادر و عموی معصوم است ولی آدم حقه‌باز و کلاهبردار است که شیعه او را جعفر کذاب نامید. جعفر دروغ‌محور نامید. او آمد و ادعا کرد که بعد از برادرم امام حسن(ع) که شهید شد رهبری امت با من است. یک مقدار هم مقدس‌مآبی و ادا و اصول در آورد و یک عده از شیعیان را فریب داد و به دنبال او به راه افتادند. پس یک جبهه انحرافی پشت جبهه شیعه باز شد که می‌گفت ما همه چیز را قبول داریم. پیامبر(ص) را قبول داریم. ائمه را قبول داریم. قرآن و تشیع را قبول داریم. تا امام حسن(ع) همه را قبول داریم. ما مشکلی نداریم. کسی نمی‌تواند بگوید ما خودی نیستیم. ما کاملاً خودی هستیم. منتها از این‌جا به بعد دیگر با ماست و با ایشان نیست. این یک جبهه بود که بعضی از شیعیان بازی این‌ها را خوردند. حتی بعضی از بزرگان شیعه به دنبال جعفر به راه افتادند. این یک انحراف بود که پشت جبهه خود انقلاب ایجاد شد که دو شقه کرد و یکی هم حکومت بنی عباس بود که به شدت به دنبال زدن و سرکوب بود. امام زمان(عج) طبق این روایت به آن‌ها گفتند به من گزارش رسیده بعضی از بزرگان شما که من آن‌ها را می‌شناسم دچار حیرت شده‌اید. می‌فرماید من شما را می‌شناسم و شاید شما من را نشناسید. می‌فرماید دچار تردید شده‌اید که آیا این راه درست است؟ آیا رهبری همین است؟ «ولاة امر»، خط درست ولایت همین است؟ بعد حضرت می‌فرمایند «فغمنا ذلک لکم... لا لنا...»، فرمودند من از این گزارش‌ها متأسف و غصه‌دار شدم. نه برای خودم، بلکه برای شما. غصه‌دار نشدم که چرا من را قبول ندارید، غصه‌دار شدم برای شما که چرا من را قبول ندارید. چرا مسیرتان از ما جدا می‌شود. برای شما ناراحت و متأسف هستم و نه برای خودم. «فغمنا ذلک لکم... لا لناوساءنا فیکم... لا فینا...»، نه از جهت این‌که ضرری به من می‌رسد ناراحت باشم، بلکه از جهت ضرری که به شما خواهد رسید ناراحت هستم. شما اشتباه بزرگی مرتکب می‌شوید و به خودتان صدمه می‌زنید. نمی‌توانید به ما صدمه بزنید. ما مسیر خود را می‌رویم. خیلی عجیب است. خیلی شبیه اتفاقاتی است که ما الان می‌بینیم. الان در یک اشل کوچک و آن‌جا در یک اشل جهانی بوده است. «لأن الله معنا...»، می‌دانید چرا من برای خودم ناراحت و متأسف نیستم؟ چون ما با خداییم و خدا با ماست. خدا با من است. «ولا فاقة بنا الی غیره...»، ما به هیچ کس جزو خداوند نیازی نداریم. من به شما محتاج نیستم که شما با من باشید و در جبهه ما باشید. شما احتیاج دارید که در این مسیر باشید. «والحق معنا...»، حق با ماست. «فلن یوحشنا من قعد عنا...»، بنابراین هر کس از ما جدا بشود و انشعاب کند ما به وحشت نمی‌افتیم. ما وحشت نمی‌کنیم. یک وقت فکر نکنید من نگران شده‌ام یا ترسیده‌ام که شما از ما جدا بشوید و بگوییم خود ما الان تحت تعقیب و فشار هستیم و حالا یک صف از انقلابیون هم جدا شدند و یک علم مستقل برداشتید و جلوی امام و ولی قرار گرفتید. می‌فرماید بدانید که من از این ناراحت نیستم. ما تربیت شدگان مستقیم خداوند هستیم. من در مدرسه خدا تربیت شده‌ام. شما را هم ما به مسیر درست می‌آوریم. بنابراین اگر از ما جدا بشوید من چیزی را از دست نداده‌ام. شما همه چیز را از دست داده‌اید. شما خودتان را جبهه حق محروم کرده‌اید. جبهه حق محتاج و منتظر من و شما نیست. خیلی تعابیر جالبی است که مدت‌ها در مسیر هستند و بعد منحرف می‌شوند. می‌ترسند و ضعیف می‌شوند و انشعاب می‌کنند. برمی‌گردند و کنار دشمن قرار می‌گیرند و در کنار دشمن به طرف جبهه انقلاب و نهضت شمشیر می‌کشند. امام می‌فرمایند ای گروه، ای شیعه چه شده که در شک افتاده‌اید و سرگردان شده‌اید؟ سخنان خداوند را فراموش کردید که فرمود ای مؤمنین از خدا و رسولش و از اولی‌الامر اطاعت کنید؟ من ولی امر شما نیستم؟ خدا نفرمود از من اطاعت کنید؟ همه این شعارها و آیات قرآن را از یاد بردید؟ آیا از آن احادیث و آثاری که از رسول خدا(ص) و از اهل بیت(ع) به شما رسیده بود خبر ندارید؟ یادتان رفت؟ تمام این شعارها و جمله‌ها و معیارها را از حافظه خود پاک کردید؟ همه تمام شد؟ همه یک مرتبه پاک شد؟ آن چیزهایی که دلتان می‌خواهد به یاد می‌آورید و آن‌ چیزهایی که دلتان نمی‌خواهد و به منافع شما نیست را به یاد نمی‌آورید؟ با قرآن و سنت و با سخنان و معیارهای رهبران اهل بیت(ع) گزینشی برخورد می‌کنید که می‌گویید همه آن‌ها را قبول داریم جز تو. شما تا قبل از من هم اگر همه را قبول داشتید، اگر آن حرف‌ها را واقعاً قبول داشتید به من می‌رسید. این‌که این‌جا به من نمی‌رسید مثل این است که آن‌ها را یادتان رفته یا عمداً فراموش کرده‌اید. مگر در آن روایات از رهبران و امامان گذشته و آینده شما به شما خبر ندادند؟ مگر نگفتند و ندیدید که بارها خداوند برای پناه‌جویان شما و گرفتاران شما پناهگاه‌هایی و رهبران صالحی قرار داد؟ مگر از زمان پدرمان آدم(ع) تا هم‌اینک چنین نبود که هر گاه رهبری از جبهه حق، توحید، عدالت از دنیا می‌رفت و به محضر خدا می‌رفت رهبر دیگری پرچم را در دست می‌گرفت و هر گاه ستاره‌ای غروب می‌کرد ستاره دیگری طلوع می‌کرد؟ اکنون که غروب آن ستاره را دیدید چرا طلوع این ستاره را انکار می‌کنید؟ می‌گوید چه اتفاقی افتاده و چه چیزی تغییر کرده که تا قبل از من وقتی رهبری عوض می‌شد مشکلی نبود و حالا که به مرحله سخت رسید که دوران زندگی زیرزمینی و مخفی است و مدام تحت تعقیب هستیم یک مرتبه قانون عوض شد. حال که در این زمان خداوند رهبرتان امام حسن(ع) را به نزد خود فرا خواند چگونه گمان کردید که شاید این بار خداوند فراموش کرده باشد واسطه اتصال بین خود و مردم را برقرار کرده باشد؟ خداوند تا الان فراموش نمی‌کرد و یک مرتبه یادش رفت؟ ایشان را به محضر خودش برد و کسی را تعیین نکرد؟ یک مرتبه این بار رابطه قطع شد؟ شاید خداوند دین خود را باطل کرده باشد. دیگر عصر دین و مکتب و انقلاب و عدالتخواهی و توحید تمام شد یا هست و دیگر رهبر نمی‌خواهد؟ هرگز چنین نبوده است و نیست. تا قیامت امر خداوند همین است. آن امام شهید و فقید با رستگاری گام در جای گام پدرانش گذارد و به سوی حق حرکت کرد و به تکلیف خود عمل کرد تا از دنیا برده شد. اما وصایای او و تعالیم او هنوز نزد ما هست. چطور شما می‌گویید امام حسن(ع) را قبول داشته‌اید ولی حرف‌ها و وصیت او را قبول ندارید؟ وصیت‌نامه‌ او را می‌خوانید و احترام می‌گذارید و می‌گویید امام فرمودند و امام فرمودند ولی در ادامه راه دیگر در آن مسیر نیستید. شروع می‌کنی و اسم امام را با احترام می‌آوری. الان بلاتشبیه در انقلاب ما هم همین‌طور است. حرف‌های کلی امام را گزینشی می‌گویند. دائم از امام عزیز و فدای امام بشوم می‌گویند و بعد درست خلاف مسیر او حرکت می‌کنند. خلاف وصیت‌نامه او حرکت می‌کنند. امام راجع به آمریکا، راجع به اسرائیل چه گفته است؟ راجع به اشرافی‌گری در حکومت چه گفته است؟ امام نبود که گفت هر وقت دیدید مسئولین حکومت از مستضعفین فاصله گرفتند و زندگی آن‌ها اشرافی می‌شود یا فقط با اشراف رفت و آمد می‌کنند بدانید که دارند منحرف می‌شوند؟ امام نگفت خدا نیاورد آن روزی را که دوباره یک یوم‌الله دیگری برسد و همین مردمی که این حکومت را بر سر کار آوردند علیه شما حرف بزنند و آن روز یوم‌الله دیگری خواهد بود؟ این‌ها حرف‌های امام است. امام نبود که گفت ما با آمریکا هرگز کنار نمی‌آییم. امام نبود که گفت فقط بگویید ما می‌توانیم و تکیه بر خارج نکنید و تمام مشکلات را خودتان حل کنید و می‌توانید حل کنید؟ امام نگفت مسئولین شما باید ساده‌زیست باشند و در حد متوسط به پایین مردم باشند و نه این‌که اشرافی و کاخ‌نشین باشند؟ امام نگفت پشتیبان ولایت فقیه باشید تا کشورتان آسیب نبیند؟ نگفت ولایت فقیه ضد دیکتاتوری است؟ همه این‌ها را می‌گوییم و جشن و چراغانی هم می‌کنیم ولی به حرف‌هایش کاری نداریم. به وصیت‌نامه و خط امام کاری نداریم. حتی ممکن است درست بر ضد آن هم حرکت کنیم. حالا این امام ما که معصوم هم نبود ولی بالاخره ایشان ما را با اسلام و شیعه آشنا کرد. ما چه می‌دانستیم چیست؟ حضرت مهدی(عج) می‌فرمایند این مشکل در زمان غیبت صغری بر سر خود حضرت مهدی(عج) آمده است. زمانی که هنوز غیبت اصلی شروع نشده. فرمودند چطور شده که دائم می‌گویید پدر من را قبول دارید ولی من را قبول ندارید و یا شک کرده‌اید؟ چون من نمی‌توانم بین شما باشم. زندگی مخفی دارم. تحت تعقیب هستم. می‌دانید که ایشان از داخل زندان حکومت فرار کرد. حالا این‌که می‌گویند حضرت حجت(عج) از سرداب ظهور می‌کنند در هیچ روایتی نیست. اصلاً شیعه چنین عقیده‌ای ندارد که ایشان از زیرزمین بیرون می‌آید. مثل این‌که در زیرزمین مخفی شده باشد. حضرت مهدی(عج) از محاصره مطلق حکومت بنی عباس که بزرگ‌ترین قدرت نظامی پلیسی جهان بود و ابرقدرت جهان بود مخفی شد. چون رابطه قطع بود بعضی‌ها شک می‌کردند. ایشان فرمود چه حرفی خلاف حرف‌های قبلی زدم؟ پرهیزگار باشید. تقوای واقعی داشته باشید. تقوای سیاسی داشته باشید. به من اعتماد کند. رهبری را به من بگذارید. همان گونه که رهبری پیش از من با پدران من و فرزندان رسول خدا بود. از این پس نیز چنان است. به دنبال دانستن همه آن‌چه مخفی شده است نگردید. ما نمی‌توانیم همه چیز را به شما بگوییم چون دشمن متوجه می‌شود. سیاست مبارزه مخفی است. من نمی‌توانم علناً بین شما بیایم و با یکی یکی از شما صحبت کنم. به چپ و راست نگرایید. نه به چپ بزنید و نه راست بروید. البته راجع به این چپ و راست یک توضیحی خواهم داد. مقصد نهایی خود را سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و به سوی ما قرار بدهید. ما شما را از این موقعیت خطرناک خارج می‌کنیم. ولایت ما مثل روز روشن است. چنان‌که عقل‌هایتان به شگفت آید و شک شما را برطرف کند. در عین حال چه باید کرد؟ آن‌چه خدا و خداوند اراده کند همان خواهد شد و هر موعدی سرنوشتی دارد. من متوقع نیستم که همه شما مسیرتان را اصلاح کنید. بعضی از شما نمی‌توانید. دیگر نمی‌توانید خودتان را اصلاح کنید و از مسیر خارج شده‌اید. من از سر دلسوزی و محبت شما با شما سخن گفتم و خداوند را بر خودم و شما و این گفتگو شاهد قرار می‌دهم و اگر نبود عشق و محبتی که به شما دارم و نگران سرنوشت شما هستم و خودم را مسئول اصلاح امورتان و قرار دادن شما در معرض رحمت خداوند می‌دانم، اگر این عشق و علاقه نبود هرگز با شما دیگر سخن نمی‌گفتم و شما را مخاطب خود قرار نمی‌دادم. همان شیوه‌ای را پیش می‌گرفتم که مادرم فاطمه(س) پس از پیامبر(ص) پیش گرفت. به صاحبان قدرت اعتراض کرد و بعد با آن‌ها قهر کرد. وقتی جلوی ایشان می‌آمدند رویش را برمی‌گرداند. فرمود من هم باید در برابر شما که این قدر نامرد هستید سیاست فاطمه(س) را پیش می‌گرفتم. اما به خاطر عشق و محبتی که به شما دارم و نگران شما هستم با شما سخن می‌گویم و همچنان به شما نامه می‌نویسم. و الا برخورد با کسانی که بین راه از ما جدا می‌شوند و خیانت می‌کنند این‌طور نیست. بعد هم نمی‌گویند ما خیانت کردیم و خودمان شل شدیم و خودمان وا دادیم بلکه به من می‌گویند تو منحرف شده‌ای. نمی‌گویند ما منحرف شده‌ایم. می‌گویند تو در مسیر نیستی. نمی‌گویند ما دیگر در مسیر نیستیم. گفت با چنین کسانی باید مثل ستمگر زورگوی غرق در گمراهی و دروغ‌گویان مدعی سخن گفت. این شیوه حرف زدن و موضع گرفتن شما با من که من را به دروغ و انحراف و قدرت‌طلبی متهم می‌کنید به این معنی است که شما در چنین چاه و چاله‌هایی افتاده‌اید و با کسانی که خداوند پیروی از آنان را واجب کرده است در می‌افتید و با کسانی که این تخلف را می‌کنند باید مثل متخلف برخورد کرد اما الگوی من در این سیره نیگو سبک مبارزه سیاسی مادرم فاطمه(س) بود اما من هنوز مأیوس نیستم که شما را به جبهه انقلاب برگردانم و به زودی عنصر نادان نتیجه سیاست‌های غلط خود را خواهد دید و کافر خواهد دانست که سرانجام امر با کیست. حالا این تعابیری دارد که بخشی از آن به همان جناح جعفر می‌خورد. جعفر یک بخشی از علما و بزرگان شیعه را با خودش برد. گفت اگر راست می‌گوید که ایشان ولی هست کجاست؟ بیاید بین ما و با شما حرف بزند. چرا رفته و مخفی شده است؟ اصلاً زنده است؟ اصلاً این کسی که پیام می‌آورد راست می‌گوید یا دروغ می‌گوید؟ یک عده را فریب داد. نامه دوم و آخرین نامه که خواهش می‌کنم به آن دقت کنید این است. این روایت در منابع سنی هم آمده و در منابع شیعه هم با یک مختصر تفاوتی آمده است. میثاق‌نامه امام زمان در انقلاب جهانی است. آن 313 نفر که به نظر من هر کدام‌شان یک کسی مثل امام ما در انقلاب هستند، باید در این حد باشند، چون آن‌ها 313 نفر هستند و بین آن‌ها هم 50 زن است و بسیاری از همه قوم‌ها و نژادها هستند و بعضی از آن‌ها هم در روایات تصریح شده که ایرانی هستند. هر کدام در حکم رهبر یک انقلابی در یک منطقه هستند و بعد از تشکیل حکومت جهانی هر کدام حاکم بخشی از جهان هستند. آن‌جا دارد که حضرت مهدی(عج) با این‌ها همان اولی که نهضت شروع می‌شود یک قراردادی را امضا می‌کند. می‌فرمایند 30 تعهد باید بدهید و من هم تعهداتی در برابر شما می‌کنم. اگر ما و شما این تعهدات را قبول کردیم آن وقت می‌توانیم این انقلاب عظیم را آغاز و رهبری کنیم و یک حکومت جهانی و رژیم حقوق بشر واحد جهانی و دهکده جهانی و جامعه جهانی واحد تشکیل بدهیم که همه 7، 8، 10 میلیارد بشری که خواهند بود با هم برابر و مساوی باشند. می‌دانید در روایت داریم که در زمین و در زمان حکومت حضرت مهدی(عج) یک نقطه ناآباد باقی نخواهد ماند. تمام جهان سرسبز خواهد شد. هیچ خرابه‌ای در سراسر جهان نخواهد بود مگر این‌که آباد بشود. هیچ گرسنه‌ای نخواهد بود. کینه‌ها از طرف قدرت‌های حاکم تحمیل نخواهند شد. حکومت‌های جهان اصلاح می‌شوند. دیگر باقی کار با خود مردم می‌ماند. تربیت هم می‌شوند، حکومت‌ها هم اصلاح می‌شوند. الان حکومت‌ها نمی‌گذارند مردمی که می‌خواهند سالم زندگی کنند بتوانند. صاحبان قدرت و رسانه و ثروت نمی‌گذارند که مردم سالم زندگی کنند. ایشان می‌آید و حکومت‌ها را درو و اصلاح می‌کند. با آن‌هایی که با زور و گردن‌کلفتی مقاومت می‌کنند با زور برخورد می‌کند. 6 یا 8 ماه درگیری‌ها و نبرد سنگین جهانی است. برای نجات بشریت هم هست. در روایات داریم که هیچ کس را مجبور به مسلمانی نمی‌کند. با مسیحیان بر اساس انجیل، با یهود بر اساس تورات، با هر کسی طبق منطق خودش گفتگو می‌کند تا خودشان هر وقت بخواهند مسلمان بشوند. اوایل هم همه مسلمان نمی‌شوند. ولی امنیت حقوقی و دینی دارند و به تدریج کل بشریت مسلمان خواهد شد و اسلام بر تمام جهان حاکم خواهد شد. می‌دانید که تا 30، 40 سال دیگر اسلام به لحاظ جمعیت دین اول جهان است. الان هنوز دوم است. اما مرزی است و تا 30، 40 سال دیگر جمعیت مسیحیان دوم می‌شود و اسلام اول می‌شود. یک چهارم کشورهای اروپایی تا 40 سال دیگر کشورهای اسلامی می‌شوند. یعنی اکثر جمعیت آن‌ها مسلمان می‌شود. همین الان در کپنهاگ، در لندن و در نیویورک بیشترین اسم بچه‌های به دنیا آمده محمد است. گفتگوی حضرت مهدی(عج) با آن 313 نفر قبل از آغاز انقلاب بزرگ جهانی چیست؟ می‌فرمایند «انی لست قاطعاً امراً...»، من با شما هیچ چیز را از الان قطعی نمی‌کنم. هیچ تعهدی در برابر شما ندارم. «حتی تبایعونی علی ثلاثة خصلة...»، مگر این‌که با من بر سر 30 خصلت بیعت کنید. یعنی تعهد کنید به این 30 شیوه عمل می‌کنید و سبک زندگی و سبک مبارزه شما تابع این 30 اصل از اصول باشد. «تلزمکم لا تغیرون منها شیئا...»، و تعهد بدهید که در طول این انقلاب بزرگ به هیچ بهانه‌ای و پس از پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت این صفات را کنار نمی‌گذارید. ببینید این شرط خیلی لازم است. ما انقلابیونی داشتیم و داریم که خودشان با سیستم قبل در افتادند و برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش کردند و بعد که خودشان بر سر کار آمدند نه اوایل بلکه بعد از 10، 20، 30 سال عوض شدند و بعضی از کارهای همان قبلی‌ها را کردند. مثلاً ضد دیکتاتوری است و بعد می‌بینی کم‌تر از 20، 30 سال خودش دیکتاتور می‌شود. در آن حوزه کاری خودش دیکتاتوری می‌کند. آن‌جا می‌گفته مسئولان حکومت اسلامی باید ساده‌زیست باشند و ساده زندگی کنند و اول هم خودش ساده بوده است. گدا به حکومت آمده، نوکری مردم را هم کرده ولی بعد از 30 سال می‌بینی صد میلیارد یا هزار میلیارد دارد. ما دیدیم بعضی از مسئولین خودشان گفته‌اند ما هزار میلیارد ثروت داریم. شما از کجا آورده‌اید؟ اصلاً مگر می‌شود کسی در حکومت اسلامی باشد و هزار میلیارد ثروت داشته باشد؟ کاسب هستید بروید کاسبی بکنید. این‌جا جای خدمت است. این‌جا باید خادم باشید نه این‌که کاسب باشید. ما افرادی داشتیم که ساده‌زیست و طرفدار مستضعف بودند. واقعاً ضد استکبار و ضد سرمایه‌داری بودند. منظور من از سرمایه‌داری پول و پولداری نیست. منظور من پول فاسد است. بعد بر سر کار می‌آید و اول هم ساده زندگی می‌کند. دهه 60 یک آدم شریف ساده‌زیست است. یک مرتبه در دهه 90 می‌بینی خانه‌ها از آن طرف شهر خزید و خزید و خزید و به این طرف شهر رفت. خانه‌های معمولی یک مرتبه ویلا و آپارتمان‌های هزار متری و دو هزار متری و چند هزار متری شد. یک ماشین ساده کم کم تبدیل به 5 ماشین گران شد. یک سفر خارجی زورکی با اکراه یک مرتبه شد 7، 8 سفر تفریحی خارج از کشور. آدم‌ها به همین شکل عوض می‌شوند. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود مردم ببینید من چطور وارد حکومت می‌شوم. این من هستم و این لباسم و این اسبم و این امکاناتی که داریم. هر چیز دیگری که داشتم بین فقرا تقسیم کرده‌ام. اگر لحظه‌ای که از حکومت بیرون می‌روم بیش از این‌ها داشتم «فانا من الخائنین...»، من جزو خائنین هستم و به شما خیانت کرده‌ام. حکومت شیعی و حکومت دینی علی(ع) است. حکومت حضرت مهدی(عج) چنین حکومتی خواهد بود. مگر می‌شود 30 سال حکومت جمهوری اسلامی باشی و در آخر هم اپوزسیون بشوی. بگویی حکومت این‌طور کرده است. حکومت چه کسی بوده است؟ خود تو و خود شما بودید. شما خودتان حکومت بودید. بعضی‌ها طوری حرف می‌زنند که انگار از مریخ آمده‌اند. در جناح‌های مختلف هم هستند. اصلاً دیده‌اید به شکلی حرف می‌زنند که گاهی ضد نظام به این شکل حرف نمی‌زند. انگار بعضی از این‌ها از کشورهای خارجی آمده‌اند. 30 سال است که همه کارها در دست خود شماست. روشنفکربازی در می‌آورید؟ مثلاً طرف 30 سال در کارهای امنیتی است و یک مرتبه می‌گوید ما امنیتی نیستیم و امنیتی‌ها این‌طور می‌گویند و ما روشنفکر هستیم. همه وقتی در یک جایی رئیس می‌شوند زود نظریه‌پرداز روشنفکر می‌شوند و سقراط و بقراط باید پای دریس این‌ها بیایند و نطق‌برداری کنند. همه یک مرتبه جزو نوابغ می‌شوند. سواد آدم که با رئیس شدن و مسئول شدم زیاد نمی‌شود. بعضی از مسئولین طوری حرف می‌زنند که خود من احساس گناه می‌کنم و می‌گوم ما چه کار کردیم که مسئولین این‌قدر از دست ما ناراحت هستند. 4 سال یا 8 سال سر کار هستند. 4 سال که حتماً باید 8 سال بشود. آن کسانی هم که 8 سال را هستند باز پای خود را لای درب می‌گذارند که درب بسته نشود و باز 8 سال دیگر بیایند. همه هم می‌گویند مسئولین باید این‌طور بکنند، این چه وضعی است؟ با فامیل و خانواده نشسته بودیم و نگاه می‌کردیم. همه گفتند این‌ها طوری حرف می‌زنند که ما احساس گناه می‌کنیم. به نظرم ما خیلی مسئولین را ناراحت کردیم. شما همه کاره هستید. چرا مثل اپوزسیون‌ها و ضد نظام‌ها حرف می‌زنید؟ امنیتی بودن بد است یا خوب است. اگر بد است چرا امنیتی بودی؟ 20، 30 سال پیش کارهای امنیتی و اطلاعاتی می‌کردی؟ اغلب این‌ها هم اطلاعاتی بودند. این را بدانید. اغلب مسئولین ما یا در وزارت اطلاعات بودند یا در امنیت بودند یا در شورای امنیت بودند. بعد طوری حرف می‌زنند که انگار از ضد انقلاب‌های فراری خارج از کشور هستند. می‌گویند نگاه‌های امنیتی و نگاه‌های اطلاعاتی باید فلان بشود. ما که در عمرمان طلبه بودیم و دانشگاه بودیم و جبهه بودیم این‌طور حرف نمی‌زنیم. شما که دائم کارهای ایران را می‌کردید چطور می‌شود که یک مرتبه این طور می‌گویید؟ همه هم این‌طور وقت‌ها پروفسور و دانشگاهی و روشنفکر می‌شوند. اولاً اگر امنیت نبود که پدر این مملکت در آمده بود. چرا شرمنده هستید؟ اگر منافقین و سلطنت‌طلب‌ها و تجزیه‌طلب‌ها که 15، 16 هزار نفر آدم را در روز روشن کشتند، از رجایی و بهشتی و 72 تن بگیر تا بچه‌هایی که سر بریدند و زنده زنده سوزاندند. اگر آن‌ها اعدام نمی‌شدند و امنیت نبود که امروز ما از افغانستان و عراق و سوریه که بدتر بودیم. اگر این بچه‌ها در سوریه نمی‌جنگیدند که امروز داعشی‌ها زنان شما را به کنیزی می‌گرفتند و ناموس شما را می‌بردند. اگر این بچه‌ها آن‌جا مستشاری نکنند و کشته ندهند این‌طور می‌شود و حالا عوض این‌که بدهکار باشی طلبکار می‌شوی؟ اگر آن‌ها نبودند به خدا هر روز در شهرهای ما 6، 7 بمب منفجر می‌شد. من می‌ترسم این اتفاق هم بیفتد. چه کسی جلوی این‌ها را نگه داشته است؟ پس امنیتی بودن، نظامی بودن مشکلی نیست. نظامی چیست؟ جنگ شده و آمده‌اند کشور را اشغال کردند، شما نشسته‌اید و نگاه کرده‌اید یا فرار کرده‌اید یا بچه‌های خودتان را به خارج فرستاده‌اید. ولی این بچه‌ها آمدند و به جبهه‌ها رفتند و 8 سال جنگیدند. نظامی حرفه‌ای نبودند. برای خدا جنگیدند. این‌ها مجاهد هستند. بعضی از این‌ها وقتی به جبهه هم که می‌رفتند خط مقدم‌شان اهواز بود. این را بدانید. با لباس اتو کرده می‌رفتند و با لباس اتو کرده برمی‌گشتند. اصلاً این‌ها جنگ ندیدند. همیشه در اتاق‌های زیر کولر بودند. در آن بخشی از جبهه بودند که کولر داشت. این‌ها آن‌جا بودند. در یک عملیات نبودند. بوی باروت را نشنیده‌اند. برادرشان در کنارشان تکه تکه نشده است. حالا یک مرتبه می‌گویند جنگ و جنگ‌طلبان و امنیتی‌ها فلان هستند. اصلاً همه شما امنیتی و اطلاعاتی بودید. خوب کاری هم می‌کردید. اصلاً اگر اطلاعات و امنیت نبود که پدر این ملت در آمده بود. چرا خودتان شرمنده‌ هستید؟ برای این‌که بعضی‌ها می‌خواهند آرای کسانی را جلب کنند که آن‌ها نه دین دارند نه شرف دارند نه امام را قبول دارند و نه انقلاب را قبول دارند. یعنی رأی هم حلال و حرام دارد. رأی حرام داریم. این‌ها رشوه سیاسی است. امام آن زمان فرمودند من از شما 30 تعهد می‌گیرم. خودم هم تعهداتی می‌دهم. اگر شما جزو این تعهدات باشید جزو 313 نفر خواهید بود و قرارگاه مرکزی انقلاب و رهبری حکومت جهانی خواهید بود و الا هر لحظه زیر این اصول بزنید از قرارگاه رهبری اخراج خواهید شد. این‌ها شرط حضور شما 313 نفر پیش من است. «انی لست قاطعاً امراً حتی تبایعونی علی ثلاثة خصلة تلزمکم لا تغیرون منها شیئا...»، من هیچ نظر قاطع و برنامه‌ای ندارم تا شما با این 30 شرط بیعت کنید که دائماً و کاملاً با شما باشد. «تلزمکم...»، چسبنده و «لا تغیرون منها شیئا...»، هیچ چیزی از آن را حق ندارید تغییر بدهید. تا آخر که انقلاب ما در جهان پیروز می‌شود و حکومت عدل جهانی تشکیل می‌دهیم باید پایبند این اصول باشید. «و لکم علیَ ثَمان خصال...»، شما هم بر من حقی دارید. من هم به 8 خصلت متعهد می‌شوم و اگر من هم به این 8 مورد وفا نکردم، من هم حق رهبری این انقلاب جهانی را نخواهم داشت. مثل علی(ع) که گفت اگر دیدید من ساده‌زیستی را کنار گذاشتم، و در حالی که با دست خالی به حکومت آمدم، با دست پر و میلیاردر بیرون آمدم، «فاَنا منَ الخائنین...»، بدانید که من هم جزو خائنین هستم و من خیانت کرده‌ام. علیِ معصومِ منصوبِ الهی این را می‌گویند. این یعنی نظارت کنید. «قالوا سمعنا و اطعنا...»، آن 313 نفر خواهند گفت که ما تمام صحبت‌های شما را دقیق شنیدیم و صد درصد فرمانبر هستیم. «فاذکر لنا ما انت ذاکره یا ابن رسول‌الله...»، آن‌ها را بشمارید که ما یادداشت کنیم و بدانیم باید بر سر چه چیزهایی بایستیم. انقلابی بودن این‌هاست. انقلاب بزرگ جهانی است. در روایت داریم که حضرت به طرف که صفا در مکه می‌روند و آن‌ها هم با ایشان می‌روند. چون ایشان در کنار کعبه قیام خود را شروع می‌کند. تکبیر، انا المهدی یعنی من مهدی زمانه هستم و بعد نهضت جهانی آغاز شد. نهضت عدالتخواهی جهانی آغاز شد. از این پس انسان با انسان مساوی است. شرقی و غربی هم نداریم. شهر جهانی و شهروند جهانی است. امام زمان(عج) می‌گویند با شما بر سر این اصول پیمان می‌بندم. حالا وظایف این‌ها را گوش کنید. من توضیح نمی‌دهم و فقط آن‌ها را می‌شمارم. الان هم باید ملاک ما همین‌ها باشد. یک، از هیچ یک از اصول این انقلاب و فرامینی که از ناحیه من صادر می‌شود عقب‌نشینی نکنید. در سخت‌ترین شرایط و بهترین شرایط باید بر سر این پیمان بایستید. بازی در نیاورید. توجیه نکنید. تفسیر به رأی نکنید. دو، به ناحق هیچ کس را نزنید. چقدر قشنگ است. در انقلاب اصلاً نمی‌توان نزد و نخورد. انقلاب‌های در دنیا غیر از انقلاب ما که هیچ. انقلاب فرانسه که از حقوق بشر و لیبرالیزم و جمهوریت و غرب و فلان می‌گویند ظرف کم‌تر از یک سال نزدیک به 60 هزار نفر را در خیابان‌های پاریس و فرانسه با گیوتین گردن زد. این را می‌دانید؟ این‌ها می‌گویند این انقلاب لیبرال و دموکرات بوده است. سر 60 هزار نفر را با گیوتین در 10 ماه زده‌اند. یعنی داعش روسفید شده است. داعش در مقابل انقلاب فرانسه حقوق بشری است. 60 هزار نفر را سر بریده‌اند. این انقلاب فرانسه است که می‌گویند مظهر لیبرالیزم غرب است. انقلاب شوروی هم روسی‌ها و کمونیست‌ها تا زمانی که خروشچوف و این‌ها آمدند و گفتند روش استالین و قبلی‌ها بس است، تا آن موقع چند میلیون آدم کشتند. نتیجه انقلاب فرانسه هم بعد از یک دهه ناپلئون شد که ناپلئون کل اروپا و بخشی از آفریقا و آمریکای لاتین را به خاک و خون کشید و میلیون‌ها نفر را کشت. این دو انقلاب مدرن یعنی مدرنیته شاخه چپ و مدرنیته شاخ راست میلیون‌ها آدم را کشتند. بعد به انقلاب ما می‌گفتند که این‌ها خشونت است. مثلاً چرا نصیری و هویدا را اعدام کردند؟ چرا منافقینی که هزاران نفر را کشتند اعدام کردند؟ این منافقین بچه‌ها را می‌گرفتند و با قاشق چشم بچه‌ها را در آوردند. در کردستان بچه‌های جهاد سازندگی را گرفته بودند. منافقین و کوموله و دموکرات و چریک‌های فدایی این‌ها را گرفته بودند و با قاشق چشم آدم زنده را در آورده بودند. سر این‌ها را جلوی پای عروس می‌بریدند. چون با خان‌ها آن‌جا رفیق بودند وقتی عروس می‌بردند جلوی او به جای گوسفند این بچه‌هایی که برای جهاد سازندگی به آن‌جا رفته بودند تا کمک کنند را جلوی ماشین‌ها می‌خواباندند و سر آن‌ها را می‌بریدند. بعد می‌گویند با این‌ها نباید بجنگی. این‌ها نباید اعدام بشوند. چرا حقوق بشر شما به این شکل گل می‌کند؟ بچه‌های بسیجی را در همین تهران گرفته بودند و به یک خانه تیمی برده بودند و با اتو آن‌ها را سوزانده بودند. پوست بدنشان را زنده زنده کندند. یعنی طرف زنده بود و خودش گوشت بدنش را می‌دید. این مسائل هست. حالا دقت کنید.، حضرت مهدی(عج) می‌فرماید در آن انقلاب جهانی باید تعهد کنید به ناحق هیچ کس را نزنید. یعنی خشونت با مردم بی‌گناه نباشد. ما با هیچ کس خشونت نداریم. خیانت جنسی ممنوع است. هرگز دچار وسوسه جنسی و شهوت نشوید. چون خیلی از انقلابیون هم بر سر مسائلی به این شکل آلوده می‌شوند. ما همیشه داشته‌ایم و الان هم داریم. ما در بعضی از مسئولین جمهوری اسلامی داشته‌ایم و تا همین اواخر داشتیم که در رده‌های بالا بودند و بر سر مسائل ناموسی و جنسی به دام سرویس‌های جاسوسی افتادند. می‌فرماید خیانت جنسی، زنا، فحشا و فساد هرگز نباشد. باید به لحاظ اخلاقی تا آخر پاک و طاهر بمانید. خشونت علیه بی‌گناهان هرگز. دست به هیچ یک از اموال و حقوق مردم نزنید. دزدی هرگز. حقوق اقتصادی و حریم اموال همه محترم است. ما اموال دزدها را می‌گیریم و به اموال مردم به هیچ وجه دست نمی‌زنیم. باید تعهد بدهید که هیچ فعل حرام و گناهی انجام ندهید. بعضی‌ها هستند در صحبت‌ها و سخنرانی‌ها دائم از تقوا و اخلاق می‌گویند و خودشان به اندازه یک آدم معمولی نیست. خود من به اندازه تو گناهکارم. طوری حرف می‌زنی که انگار از چله اول خارج شده‌ای و می‌خواهی مشغول چله دوم بشوی. چله تهذیب نفس داری و الان با فرشتگان و اولیا هستی. بعضی‌ها دیده‌اید که انگار از داخل بهشت با مردم حرف می‌زنند. ما در بهشت هستیم و شما در جهنم هستید. می‌فرماید اگر به مردم می‌گویید گناه نکن خودتان حق کوچک‌ترین گناه را ندارید. شما باید از همه پاک‌تر و باتقواتر باشید. به زراندوزی و طلا اندوختن هرگز مبادرت نکنید. به انقلابیون بزرگ انقلاب حضرت مهدی(عج) که رهبران حکومت عدل جهانی می‌شوند فرمود حق ندارید یک مثقال طلا برای خودتان ذخیره کنید. چون شما تمام اموال جهان را به دست می‌آورید. میلیاردها میلیارد پول نفت و طلا دست شما می‌افتد. فرمود شما 313 نفر برای خودتان طلا و در بخش دیگری می‌فرمایند حتی نقره ذخیره کنید. شما باید تا آخر گدا باشید. فقیر باشید. زاهد باشید. جیب ما خالی است. جیب مردم و فقرا پر می‌شود و جیب ما باید تا آخر خالی باشد. به دنبال کاسبی برای خودتان نباشید. چون آدم خیلی وسوسه می‌شود. می‌گوید حالا که انقلاب کردیم، به بعضی از مستضعفین هم که کمک کردیم. پس حالا به خود ما چه می‌رسد؟ طرف یک مسئول است و می‌بیند یک مرتبه با امضای او چند میلیارد پول جابجا می‌شود. حرصش در می‌آورد. می‌گوید من امضا می‌کنم و از این‌جا یک میلیارد پول به آن‌جا می‌رود. پس این وسط ما چه کنیم؟ می‌گویند این کارمندهای بانک شکنجه دائمی می‌کشند. یکسره پول می‌شمارد و بعد حقوق خودش یک مبلغ کمی است. می‌گوید خدایا این‌ها چیست که همین‌طور به دست من می‌آید و از دست من می‌رود؟ حضرت مهدی(عج) می‌گوید شما در این انقلاب و حکومت جهانی که هستید بدانید که همه ثروت جهان به دست شما خواهد افتاد و شما حق ندارید برای خود طلا و حتی نقره ذخیره کنید. باید جیب‌های شما خالی باشد. پاک باشد. این‌هایی که جیب‌شان پر می‌شود کم کم دیگر نمی‌توانند شعار انقلابی بدهند. تقصیر خودشان نیست. وقتی که یک مقدار خوردی و خوابت گرفت، وقتی این شکم بالا آمد، وقتی که یک مرتبه 6 ویلا و 5 ماشین داشتی می‌گویی چرا هواپیمای خصوصی نداشته باشیم؟ بعد به سفر خارج می‌رود. نیویورک، پاریس، لندن، مهتن و بعد یک مرتبه می‌گوید ما برای چه می‌گفتیم مرگ بر آمریکا؟ ما چه گفتیم؟ چه کسی بود این را گفت؟ من نبودم. یک مرتبه می‌بینی این‌هایی که ضد آمریکایی و ضد صهیونیست‌ هستند در ایران وکیل مدافع آمریکا و غرب می‌شوند. راست می‌گویی. تو مثل شیری که فاسد شده هستی. تو دیگر نمی‌توانی انقلابی باشی. کسی که به لحاظ مادی یا مالی یا به لحاظ جنسی آلوده شد دیگر نمی‌تواند مثل قبل باشد. یعنی کسی که چند سفر خارج رفت دیگر نمی‌تواند نرود. می‌گوید مگر می‌شود سالی 6 بار به بهانه‌های مختلف نروم؟ به ساحل مدیترانه و جزایر فلان می‌رود و بعد با خودش می‌گوید حالا به دهات خودمان برگردم؟ این‌طور هستند. مریض می‌شوند. حضرت مهدی(عج) می‌گوید تمام ثروت جهان به دست شما خواهد افتاد اما نباید نه طلا و نه نقره برای خودتان ذخیره کنید. نباید دچار زنا و فساد جنسی بشوید. گندم و نان مردم را احتکار نکنید. یعنی برای پولدار شدن خودت به ضعفا فشار اقتصادی وارد نکنید. زراندوزی خصلت سرمایه‌داری است. به ناحق کسی را نزنید، خشونت. فعل حرام، گناه و ستم. حق ندارید هیچ مسجدی را تخریب و تضعیف کنید. به بهانه این‌که ما داریم پیشرفت می‌کنیم حق ندارید مسجدها را در کنج بگذارید و این نهاد دینی را تضعیف کنید. هرگز شهادت باطل در هیچ دادگاهی ندهید. یعنی تجاوز به حقوق انسان و حقوق مردم در دادگاه‌ها نکنید. قوه قضاییه شل و رها، دادگاه‌های غیر قابل اعتماد را می‌گوید. هرگز از کسی از مؤمنین بدگویی نکنید. علیه هیچ انسان مؤمنی حرف بد نزنید. برای این‌که در رقابت پیروز بشوید آبروی و همه چیز او را بیرون نریزید. حرمت انسان‌ها باید پیش شما محفوظ باشد. هرگز ربا نخورید. متأسفانه الان در بازارهای ما حتی آدم‌های مذهبی را دیدم که وقتی می‌خواهی از او قرض بگیری می‌گوید چقدر پس می‌دهی. در روایات ما می‌گویند اگر بی‌ناموس باشی بهتر از این است که رباخوار باشی. رباخوار از زناکار بدتر است. در سختی‌ها بردبار باشید. اهل مقاومت باشید و نه سازش. تا یک تحریم و فشار و تهدیدی می‌کنند جا نزن. جلوی دشمن لبخندها بیشتر می‌شود و دهان‌ها گشاد و گشادتر می‌شود. جلوی دوست که می‌رسی با انقلابیون اخم می‌کنی. با انقلابیون جهان اخم و با ارباب خنده می‌کنی. در سختی‌ها بردبار باشید. بر هیچ خداپرستی لعنت نفرستید. اهل فحش و نفی دیگران و عدم تحمل مؤمنین به خدا و آخرت نباشید. هرگز شراب نخورید. هرگز لباسی زربافت و لباس‌های اشرافی نپوشید. هرگز پارچه ابریشمی نپوشید. ابریشم و طلا لباس سرمایه‌داری و اشرافی است. لباسی که از ابریشم دوخته شده یا زربافت است را نپوشید. دشمن شکست خورده در حال گریز را تعقیب نکنید و نکشید. فهمیدید چه شد؟ ما تشنه به خون کسی نیستیم. ما فقط جاهایی که مقاومت علیه انقلاب مهدی(عج) سازماندهی شده است را از هم می‌پاشیم. وقتی سازمان آن‌ها از هم پاشید و دارند فرار می‌کنند بگذارید فرار کنند. نگو دیگر تا تو را گیر نیاورم و جگرت را در نیاورم رهایت نمی‌کنم. بگذار برود. ولی سازمان مقاومت دشمن را باید بشکنید. هیچ خون ناحقی ریخته نشود. بعد در روایت داریم که اگر دشمن یک کسانی را جلو انداخت و آن‌ها را مجبور کرد تا با ما بجنگند، چه کنیم؟ اگر ما با آن‌ها نجنگیم که شکست می‌خوریم. سربازهای اجباری هستند. در روایت دارد که بردگان خود را بفرستند. می‌فرماید اگر مجبور شدید با آن‌ها بجنگید و آن‌ها کشته شدند باید دیه آن‌ها را به خانواده‌شان بدهید. یعنی اگر مجبور شدی سرباز دشمن را بکشی و چاره‌ای نداشتی فوری باید به سراغ زن و بچه‌اش بروی و آن‌ها را رها نکنی. خانواده مقتول سپاه دشمن را باید بیمه و تأمین کنید. این‌ها انقلاب شیعی آخرالزمان است. این‌ها انقلاب حضرت مهدی(عج) است. با هیچ مسلمانی با حیله و نیرنگ برخورد نکنید. مردم را دور نزنید. فریب ندهید. کلاه مردم را برندارید. دروغ نگویید. حتی بر کفار هم تجاوز و ستم نکنید. حقوق کفار را هم رعایت بکنید. چیزی را از مردم مخفی نکنید. می‌دانید که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند بر شما حکومت کردم، به خدا سوگند «ما کتمت و لا کذبت...»، هیچ چیز را از شما مخفی نکردم. در اتاق شیشه‌ای حکومت کردم. همه چیز را به شما گفتم جز مسائل امنیتی که اگر می‌گفتم دشمن هم مطلع می‌شد. «و لا کذبتُ...»، بر شما حکومت کردم و یک دروغ نگفتم. علی(ع) یک دوره ریاست جمهوری حکومت کرده است. 4 سال و خرده‌ای حکومت کرد و 3 جنگ هم بر او تحمیل کردند و آخر هم او را ترور کردند. می‌گوید من حکومت محرمانه ندارم. ما در اسلام قرارداد محرمانه نداریم که از مردم محرمانه باشد. حالا ما برویم با خود غربی‌ها قرارداد ببندیم و به مردم خودمان نگوییم و بگوییم که محرمانه است. باید از دشمن محرمانه باشد و نه از مردم. به مردم که باید همه چیز را بگویی. همین قضیه 2030 که اتفاق افتاد و رهبری تذکر دادند، بعضی‌ها رفته‌اند و تعهدات خلاف شرع و خلاف انقلاب و خلاف قانون اساسی را امضا کردند و این در ایران محرمانه است و به هیچ کس نمی‌گویند. نه به شورای انقلاب فرهنگی آوردند و نه به مجلس بردند. در سازمان ملل به آمریکایی‌ها و غربی‌ها امضا می‌دهند و آن‌جا چیزی محرمانه نیست. ولی این‌جا در ایران محرمانه است. علی بن ابیطالب(ع) گفت برعکس است. این‌جا باید غیر محرمانه باشد و آن‌جا محرمانه باشد. حالا شما برعکس این را انجام می‌دهید؟ در زندگی ساده‌زیست باشید و خاک فرش زندگی شما باشد. مسئولین حکومت مهدی(عج) روی خاک زندگی می‌کنند و نه در کاخ. خاک عکس چیست؟ عکس کاخ است. آن‌ها خاک‌نشین هستند و نه کاخ‌نشین. بعضی از مسئولین ما که اول یک اقلیتی بودند و بعد کم کم زیاد شدند گفتند شاه که کاخ ساخته است. آیا حالا اسراف نیست که آن را بدون استفاده بگذاریم؟ آن را چه کار کنیم؟ خوب است اگر تار عنکبوت بزند؟ برویم و استفاده کنیم. امام یک منطق داشت و وقتی که به جماران رفت و آمدند سفیدکاری بکنند گفت نکنید. بعضی از مسئولین ما هم آدم‌های بسیار خوب و زحمتکش و فداکاری بودند ولی به کاخ رفتند و گفتند آیا این کاخ‌ها حیف نیست؟ الان ما مسئولینی داریم که اصلاً حاضر نیستند در خانه‌های معمولی زندگی کنند. بروید و ببینید قیمت خانه‌هایشان چقدر است. حضرت مهدی(عج) می‌فرماید از همه شما 313 نفر تعهد گرفتم که در زندگی ساده‌زیست و خاک‌نشین باشید. تا وقتی هم که شما رهبران جهان می‌شوید باید در خانه‌های کاملاً ساده و فقیرانه زندگی کنید. از فساد و فحشا همواره بیزار باشید. فحشا را توجیه‌های روشنفکرانه نکنید. دیده‌اید که بعضی‌ها می‌گویند جوانان و دخترها و پسرها بخندید. این‌ها که خودشان دارند می‌خندند. این بخندید یک معنای دیگری دارد. کمک کن ازدواج کنند. کمک کنید خانه داشته باشند. مشکلات را حل کنید تا خانواده تشکیل بدهند. این‌ها در همه جا بازیچه هستند. دم انتخابات مسئولین ما خیلی مهربان می‌شوند. من دلم می‌خواهد همیشه انتخابات باشد. چون هم آن‌هایی که نیستند خیلی مهربان می‌شوند و می‌گویند ما می‌خواهیم چه کارهایی بکنیم و هم آن‌هایی که هستند خیلی بیش از اندازه مهربان می‌شوند. مثلاً تا یک ماه پیش به هیچ کس محل نمی‌گذاشتند و جواب سوال کسی را نمی‌دادند. حالا یک مرتبه کجا هستید؟ سوالی ندارید؟ فرمایشی ندارید؟ اگر مشکلی دارید در همین ایام خودتان را به مسئولین برسانید. کاغذ آماده داشته باشید همین‌طور تند و تند امضا می‌کنند. حالا اگر بعد از آن عمل نکنند یک بحث دیگری است. می‌فرماید فساد و فحشا را توجیه نکنید به اسم این‌که طرفدار و رأی پیدا کنید. مشکلات مردم را حل کنید. معذرت می‌خواهم یک روز امیرالمؤمنین علی(ع) آمدند و دیدند یک جوانی در یک خرابه‌ای مشغول خودارضایی و استمنا است. نگفتند به به جوانان مشغول شادی هستند. نگفتند شاد باشید و این آ‌زادی فرهنگی است. این را گرفتند و محکم روی دستش زدند. این تعزیرش بود. بعد هم نگفتند که بی‌تقوا، فاسدالاخلاق برو فلان کار را بکن. او را به مقر حکومت بردند. به او گفتند چرا ازدواج نمی‌کنی؟ گفت من می‌خواهم ولی پولی ندارم. من دیگر نمی‌توانم فشار جنسی را تحمل کنم. گفتند که به او وام بدهید و کمک کنید تا ازدواج کند. تحریک به گناه نکنید. می‌گویند دختران و پسران جوان را در خیابان می‌گیرند. اولاً چه کسی می‌گیرد و کجا می‌برد؟ ما که هر چه می‌گردیم نمی‌بینیم کسی را بگیرند. دیگر الان که روسری‌ها کلاً پایین افتاده است. در ماشین و بیرون ماشین روسری‌ها افتاده است. الان مکرر بی‌حجاب کامل می‌بینم. نمی‌دانم شما هم می‌بینید یا نه. کامل بی‌حجاب هستند. باز می‌گویند نگویید. این شادی است. بعضی از دوستان دانشگاهی ما به ایران آمدند. خدا شاهد است که از اساتید دانشگاه‌های اروپایی هستند. در خیابان‌های ایران می‌گفت برای چه شما این طور هستید؟ اصلاً مگر خانم‌ها در اروپا در خیابان آرایش می‌کنند؟ اگر شما پیدا کردید. جز بعضی از پیرزن‌ها که آن هم به مقدار کم است. من این را خیلی دقت کرده‌ام. اصلاً خانم‌ها آرایش نمی‌کنند. بعضی از آرایش‌ها و لباس‌هایی که بعضی‌ها این‌جا به اسم آزادی جوانان می‌پوشند را آن‌جا فاحشه‌ها می‌پوشند. همین شلوارهای تنگ چسب را مردم معمولی در آن‌جا نمی‌پوشند. در بعضی محلات فاحشه‌ها جمع می‌شوند و این‌ها را می‌پوشند. بعضی از آرایش‌ها و موهای بیرون و لباس‌‌های چسب را آدم‌های معمولی نمی‌کنند. بله آن‌ها به صورت عادی وقتی هوا گرم می‌شود نیمچه لخت بیرون می‌آیند، شما هم خودتان رفته‌اید و دیده‌اید ولی این لباس‌ها و این مرض‌ها را ندارند. امر به معروف و نهی از منکر را هرگز ترک نکنید. امر به معروف یعنی دعوت به ارزش‌ها و شعارهای اسلام و انقلاب و مکتب و نهی از منکر یعنی مدام مقاومت و اعتراض کنید. به این 313 نفر می‌گوید تا آخر باید دعوت به ارزش‌ها و شعارهای انقلاب بکنید و نگویید این شعارها کهنه و تمام شد و همچنین در برابر ضد ارزش‌ها مقاومت و مبارزه کنید. خیلی جالب است. این تعهدها دو طرفه است. در مقابل حضرت مهدی(عج) می‌گوید من فقط از شما تعهد نمی‌خواهم. خود من هم تعهد می‌دهم. حضرت مهدی(عج) می‌فرماید من تعهد می‌دهم همچون شما لباس بپوشم. خوراک و غذای من، غذای شما باشد. مرکب من، مرکب شما باشد. در همه حال و همه زمان. فرمودند من تعهد می‌کنم همواره همراه شما رفت و آمد کنم. در زندگی به کم‌ترین مقدار و پایین‌ترین سطح زندگی اکتفا کنم تا زمین را که پر از ستم است مملو از عدالت کنیم. ما با همدیگر هم‌پیمان می‌شویم که کم بخوریم، ساده بپوشیم، آماده شهادت باشیم، تا آخر در کنار یکدیگر باشیم. شما یاران و برادران خاص من باشید تا بشریت را از عدالت جهانی برخوردار کنیم. همگان خداوند را آن‌گونه که شایسته است عبادت کنیم. پیشانی و صورت بر خاک بگذاریم و جز از خداوند نترسیم و جز به او عشق نورزیم و ایمان نیاوریم و شما به عهدتان با من وفا کنید و من به عهد خود با شما و به بشریت وفا خواهم کرد.

و السلام علیکم و رحمت‌الله.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha