شبکه یک - 16 اسفند 1398

حق و تکلیف، در مبارزه با بیماری‌های عمومی(عقل و نقل در حوزه بهداشت، سلامت و تغذیه)

نشست( امام علی علیه السلام و بهداشت عمومی)_ جمعی از مسئولین مبارزه با بیماری‌های ویژه _ مشهد _ ۱۳۹۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم

محضر خواهران و برادران عزیز سلام عرض کنم. باید برای تعیین چنین موضوعی برای بحث و حضور چنین حضاری در این جلسه واقعاً تشکر کنم. این جلسه به نظر من به لحاظ موضوع و به لحاظ بافت دوستانی که این‌جا تشریف دارند، جلسه‌ی مهمی است. یعنی در سرنوشت جامعه مؤثر است. هم به حق‌ الله مربوط است و هم به حق الناس و رشد جامعه و ماده و معنای این مردم کاملاً مربوط است. من اولاً صورت مسئله را عرض بکنم. البته همه‌ی ما می‌دانیم و برای همین این‌جا جمع شده‌ایم. یعنی هم دوستان دستگاه قضایی و دادگستری تشریف دارند و هم دوستان نیروی انتظامی هستند، دوستان وزارت بهداشت، جهاد کشاورزی و مسئولین دامپزشکی هستند. فرمودند بخشی از تولید کنندگان خصوصی دام هم تشریف دارند. خلاصه همه هستند. از اداره‌ی تعزیرات حکومتی هم هستند. خلاصه گل و بلبل همه جمعند. همه می‌دانیم مسئله چیست. شاید به اهمیت و ضرورت و فوریت آن به قدر کافی توجه نداشته باشیم یا یک مقدار حساسیت‌ها ساییده و ضعیف شده باشد. می‌خواهم یک بار دیگر توجه بکنیم. اول صورت مسئله که دوستان خواستند بر اساس همین این جلسه تشکیل بشود را بگویم. مشکلاتی که در جامعه با آن درگیر هستیم. این را عرض می‌کنم و بعد به سراغ جایگاه این مسئله در فرهنگ و تعلیم و تربیت و فقه اسلامی و تاریخ تمدن اسلامی می‌روم تا بگویم چگونه قرآن و حدیث روی این حساس بوده‌اند و ما باید این را به عنوان یک تکلیف شرعی تلقی بکنیم. یک تکلیف بسیار مهم اولویت‌دار الهی که مستقیم با جان و سلامت مردم و جامعه ارتباط دارد. دوستانی که کار تخصصی کرده‌اند، متخصصینی که بین خود شما هستند این‌ها را دسته‌بندی کرده‌اند که به لحاظ بهداشت تغذیه، به لحاظ مسئله‌ی دام و محصولاتی که وارد بازار می‌شود، به لحاظ درمان، درد و انواع مشکلات که مستقیم یا غیر مستقیم به جان و اسلام مردم ارتباط پیدا می‌کند. گرفتار یک چنین پدیده‌هایی هستیم. البته همه جای دنیا هست ولی این‌جا نباید باشد. این مسائل در حال زیاد شدن است. یعنی نظارت بر تولید، نظارت بر بازار و مصرف، نظارت بر توزیع، هم نظارت حقوقی و اخلاقی و هم نظارت بهداشتی و تخصصی روی مسئله. ما در دهه‌ی اول یا قبل از انقلاب به لحاظ بیماری‌های عمومی و بهداشت مشکلاتی داشتیم که با الان خیلی فرق کرده است. قبلاً مشکل مردم این بود که با آبله و سرخجه و وبا و طاعون و فلج اطفال و حصبه مواجه بودند که تقریباً بسیاری از این‌ها در این سی و چند سال حل شده است. با پیشرفت و مدیریت و برنامه‌ریزی و آموزش و پیگیری حل شده و این کار بسیار بزرگی بود که بعد از انقلاب به خصوص صورت گرفت و سرانه‌ی بهداشت عمومی با سرعت زیاد بالا آمد و از یک جهاتی هم در دنیا رکورد زدیم. مثل مبارزه با فلج اطفال و غیره رکورد زدیم. ولی امروز دیگر این بیماری‌ها در جامعه رایج نیست. بیماری‌های دیگری در جامعه رایج شده که کاملاً غیر عادی و کاملاً جدید است و منشأ اصلی آن نوع تغذیه‌ی مردم و رعایت نشدن بهداشت غذایی و عدم رضایت کافی علمی و غذایی و دقیق روی بازار تولید و توزیع و مصرف در حوزه‌ی تغذیه است. بیماری‌های بازپدید، نوپدید که منشأ اصلی این‌ها نوع رژیم غذایی است. شاید مهم‌ترین عامل آن رژیم غذایی مردم است. بیماری‌هایی که اصلاً این‌قدر نبود. الان شما تقریباً در هر فامیلی چند نفر دیابتی دارید. حالا چه دیابت پنهان باشد و چه دیابت آشکار باشد. چربی خون، دیابت،‌ فشار خون، سرطان و بعضی بیماری‌های عصبی که واقعاً غیر عادی است. یعنی ممکن است منشأ آن چیزهای مختلفی باشد. حالا من روایت این را عرض می‌کنم که گاهی نوع تغذیه در برخی مشکلات اخلاقی و روحی در جامعه تأثیر دارد. ما در این باب روایات صریح داریم که چه نوع غذایی رفتار آدم‌ها را خشن می‌کند. چه نوع تغذیه‌ای آدم را بیش از اندازه حساس می‌کند. چه نوع غذایی آدم را بی‌غیرت می‌کند. این‌ها برای تأثیر مستقیم نوع تغذیه حتی در مباحث اخلاق اجتماعی و اخلاق فردی است. خب این بیماری‌هایی که نبوده و الان آمده برای همین است. یک سری بیماری‌هایی در 10، 15 سال اخیر در جامعه‌ی ما اضافه شده که در جاهای دیگر دنیا هم هست. همه‌ی این‌ها به لحاظ کارشناسی ثابت شده که اگر 5، 6 علت دارد یکی از مهم‌ترین و شاید در رأس آن‌ها نوع رژیم غذایی مردم و جامعه است. خود مراقبتی خوب است. مردم باید بیشتر از همه خودشان مراقب خودشان باشند. مثل راهنمایی رانندگی است و ما باید مواظب باشیم. اما نهادهای حکومتی نباید فقط موعظه کنید که مردم شما مراقب خودتان باشید، حالا اگر ما به وظیفه‌ی خودمان درست عمل نکردیم هم نکرده‌ایم. مجبور هستند به همین بازار بیایند و گوشت و لبنیات و انواع غذاها را بخرند و ببرند. چه وارداتی و چه تولید داخل باشد آن‌ها در این قضیه مصرف کننده هستند و خیلی تعیین کننده نیستند. حضرت امیر(ع) علاوه بر بازرسی‌های محسوس و نامحسوس در بازار خودش یک مرتبه وارد یک مغازه‌ای می‌شد که تغذیه‌ی مردم با آن‌ها بود و دقیق بررسی می‌کرد. زیر و رو می‌کرد تا ببیند نظافت و بهداشت آن‌جا رعایت می‌شود یا نه. حلال و حرامی رعایت می‌شود یا نه. بعضی از مشکلاتی که در کالاها اضافه می‌کنند برای تقلب در وزن است. تزریق آب داخل گوشت، تزریق آب در مرغ از این نمونه است. ما دیده بودیم که در شیر آب ببندند. این‌ها دیگر جزو تخصص‌هاست. تقلب در توزین، دستکاری وزن‌ها و باسکول‌ها، تقلب در مارک کالاها و تغییر هویت جنس، نمایش جنس مرغوب و فروش جنس نامرغوب از این دسته است. یک وقتی حضرت امیر(ع) به بازار آمدند و دیدند یک مغازه محصولات خوب خود را بالا در ویترین چیده است. حضرت دست کردند و از آن پایین چیزی برداشتند و دیدند پایینی‌ها آشغال است. فرمودند من تا ته بازار می‌روم و بر می‌گردم. همه‌ی این‌ها را مخلوط می‌کنی. یا مخلوط می‌کنی یا جدا می‌کنی و با دو قیمت می‌فروشی. نه این‌که کلاهبرداری کنی و یک چیزی در ویترین نمایش بدهی و چیز دیگری را بفروشی. فرمودند تا ته بازار می‌روم و بر می‌گردم. اگر این‌ها را یا جدا کردی و با دو قیمت فروختی یا مخلوط کردی که هیچ و اگر نه مغازه‌ی تو را تعطیل می‌کنم. این تبلیغات دروغ است. کسی فکر نکند که دزدی یک جرم است و این کارها جرم نیست. این‌ها فرقی نمی‌کند. این هم عین همان است. گاهی این کارها بدتر از آن‌هاست. این‌ها جرم خاموش است. قضایایی که خیانت در بهداشت غذایی مردم می‌شود. نمی‌توانند بگویند مسئله‌ی حوزه‌ی سلامت غذا مهم نیست و مسئله‌ی ثانوی است و یک مسئله‌ی کوچک است. اصلاً کوچک نیست. قطعاً یک مصداق جرم است. باید هم به لحاظ فرهنگی و اخلاقی و تربیتی با آن مواجه شد. بعضی‌ها هم قاصر و بعضی‌ها مقصر هستند و نباید این‌ها را با هم مخلوط کردند. یک عده قاصر هستند. قاصر یعنی کسی که سوء نیتی ندارد. ضعیف است و آموزش ندیده و بلد نیست. نمی‌داند یا نمی‌تواند. اما مقصر کسی است که نمی‌خواهد. باید با این‌ها به دو شکل مواجه شد. نباید با این‌ها مثل هم برخورد بشود. این‌جا هم نیروی انتظامی و هم قاضی و همه‌ی این 7، 8 نهاد مسئولیت دارند و باید دخالت کنند که نوع مجازات و اطلاع‌رسانی‌ها به چه شکل باشد. اجمالاً چیزی که هم در مباحث علمی مربوط به بهداشت و پزشکی واضح شده، ارتباط جسم و روح، ارتباط بهداشت جسمانی و بهداشت روانی است. امروز در مباحث آکادمیک از این چیزها صحبت می‌شود و در فرهنگ اسلامی باز از این هم عمیق‌تر می‌بینند و می‌گویند جسم و روح انسان‌ها در هم تنیده است. این‌طور نیست که بگویی یک صدمه‌ای به جسم من خورد ولی به روح من کاری نداشت. یا بگویی این‌ جای جسم من درد می‌گیرد ولی این جای روحم درد نمی‌گیرد. نمی‌توانی بگویی روحم مسئله پیدا کرد و جسم من مشکلی ندارد. نه‌خیر. رابطه‌ی روح و جسم به این شکل نیست. تفکیک روح و جسم یک تفکیک علمی است. این طور نیست که شما دو بخش باشی و یک بخش جسم و یک بخش روح باشد. جسم ما با روح ما عملاً وحدت و اتحاد پیدا کرده و یکی است. چطور وقتی ما عصبانی می‌شویم روی فشار خون و قلب که مسائل جسمی است اثر می‌گذارد؟ از آن طرف یک تغذیه‌ی غلط جسمی روی روح و اخلاق آدم اثر می‌گذارد. مثلاً می‌گویند وقتی زیاد گوشت می‌خوری قساوت قلب می‌آورد. اگر هر روز گوشت بخوری در اخلاق تو اثر می‌گذارد و خشن می‌شوی. کسی که اصلاً گوش نخورد بیماری جسمی و روحی پیدا می‌کند. این که در چه فصلی چه غذایی چه آثاری روی اعصاب و روان و روح و اخلاق تو دارد و چه آثاری روی جسم تو دارد. این را هم علوم مادی جسمانی می‌گویند و هم ما در این باب توصیه‌های صریح دینی داریم. یک مقوله‌ای به نام تعادل داخلی بدن داریم. این تعادل احتیاج اصلی بدن برای حفظ محیط طبیعی و ثابت درونی است. تعادل حیاتی است. یکی از چیزهایی که تعادل حیاتی را در جسم و روح مردم به هم می‌ریزد نوع تغذیه و غذاست. عرض کردم به همه‌ی آثارش توجه کنید تا ببینید هم حق الله است و هم حق الناس است. قتل نفس هم هست. یعنی هم قتل واقعی جسمانی مردم در رژیم غذایی غلط و عدم بهداشت در تغذیه و هم قتل جسمانی اتفاق می‌افتد. یا مستقیم و آگاهانه او را می‌کشی و یا با واسطه این کار را می‌کنی. شما یک تصمیمی گرفته‌ای و یک کاری کرده‌ای. این تصمیم شما با دو واسطه منجر به گسترش یک بیماری در مردم شد. منجر به مرگ مردم، سکته، سرطان شد. فشار خون او بالا رفت و سکته کرد. تو مسئول هستی. تو قاتل هستی. در روایت می‌فرماید اگر کسی یک نفری را مجروح کرده یا با ماشین تصادف کرده و رفته، «تارک المجروح...»، شما در حال عبور کردن هستی و می‌بینی این مجروح یا بیمار است و می‌گویی من که این کار را انجام نداده‌ام و به من ربطی ندارد. چرا برای خودم درد سر درست کنم و از کنار آن عبور کنی. «تارک المجروح کجارئه...»، مثل کسی هستی که او را مجروح کرده است. اگر کس دیگری او را زده و تو از کنار او عبور کنی و گفتی برای چه برای خودم درد سر درست کنم و او ناقص العضو شد یا مرد،‌ شما در قتل او شریک هستی. «تارک المجروح کجارئه...»، کسی که مجروح را رها کند و برود مثل کسی است که او را مجروح کرده است. چون تو می‌توانستی او را نجات بدهی و این کار را نکردی. وقتیما هیچ کاری نکرده‌ایم، فقط یک نفر دیگر زده و ما از کنار او رد شده‌ایم مثل قاتل هستیم، حالا اگر خود ما به طور مستقیم یا غیر مستقیم در مرگ مردم و بیماری‌ها نقش داشته باشیم چه می‌شود؟ گاهی بعضی از افراد بیمار می‌شوند و 20، 30 سال زجر می‌کشند. حالا این‌جا مسئول نیستیم؟ نقل شده یک مسافری به یک قبیله‌ای آمد و تشنه بود. از یک قبیله‌ای بود که این‌ها با آن قبیله خرده حساب داشتند. او از هر کس آب خواست، کسی به او آب نداد و گفتند به ما چه. این از تشنگی مرد. یعنی از آن قبیله بیرون آمد و خواست که به قبیله‌ی بعدی برسد و در راه مرد. حضرت امیر(ع) آمدند و یقه‌ی کل این قبیله را گرفتند و گفتند همه‌ی شما باید کل خون‌بهای او را بدهید. باید خسارت خانواده‌ی او را کل قبیله بدهند. بعضی‌ها گفتند ما چه کاره هستیم؟ فرمودند همه‌ی شما مسئول هستید. یک آدم تشنه‌ای به قبیله‌ی شما آمد و آب خواست و از این محل تشنه بیرون رفت و مرد. بیماری‌های دیابت و فشار خون و اعصاب و سکته و ناقص الخلقه بودن بچه اگر با دو، سه واسطه به این برگردد که نظارت دقیقی در بازار بهداشت و تعذیه نشده در روز قیامت در نامه‌ی اعمال بعضی از ما قتل نوشته‌اند. ما روایت داریم که بعضی از آدم‌های متدین در قیامت می‌بینند در نامه‌ی اعمال او زنا نوشته‌اند. می‌گوید من چه زمانی زنا کرده‌ام؟ مثل این که دستگاه نظارت شما هم عیب برداشته است. چه نوشته‌اید؟ مثل این‌که پرونده‌ی ما با یکی دیگر قاطی شده است. مثل دادگستری شده است. مثل نیروی انتظامی شده که گاهی پرونده‌ها قاطی می‌شود. گفت این‌جا هم قاطی شده است؟ می‌گوید من چه زمانی زنا کرده‌ام که در نامه‌ی اعمال من 10، 20 مورد زنا نوشته‌اید؟ فرمودند در محله‌ی شما، خانواده‌ی شما، اداره‌ی شما چند دختر و پسر جوان بودند که سن ازدواج آن‌ها می‌گذشت و مشکل مالی داشتند و تو خبر داشتی و پول هم داشتی ولی بی‌تفاوت از کنار آن‌ها عبور کردی و گفتی به من چه ارتباطی دارد و کار این‌ها به زنا کشید و با همدیگر رابطه‌ی نامشروع برقرار کردند. آن گناه به نام تو هم نوشته شده است. این‌قدر دقیق است. یعنی کسی زنا نکرده ولی نه تنها مانع زنا نشده بلکه کمک هم کرده و این زنا در پرونده‌ی او ثبت می‌شود. کسی دیگری را مجروح نکرده ولی در پرونده‌ی او هم می‌نویسند. حالا شما ببینید چه مقدار در این قضیه مسئول هستید.  لازم نیست شما کسی را بکشید. همین که مانع قتل و مانع این بیماری‌ها نشوید شرعاً در آن بیماری‌ها و در آن مرگ‌ها مسئول هستید. البته این تا حد توان شماست. هر حدی که می‌توانید. اگر تعادل حیاتی انسان‌ها از طریق رژیم غذایی بر هم خورد و دستگاه‌های فیزیولوژیکی آن‌ها مختل شد و احتیاجات و تعادل جسمی آن‌ها به هم خورد، احتیاجات جسمانی درست و به موقع ارضا نشد، یک ویتامین‌هایی که باید به بدن می‌رسید و در اثر عدم رعایت این مسائل نرسید، یک موادی مثل هورمون نباید این‌قدر وارد بدن انسان می‌شد ولی شد یعنی نظارت دقیق نیست. این‌ها ایجاد خطر برای جسم و روح مردم است. ما خطر قاچاقچی مواد مخدر را می‌دانیم و می‌گوییم اگر کسی مواد مخدر و هروئین و مواد جدید را قاچاق کند می‌گویند معلوم است که او قاتل است. ولی به این قتل‌های خاموش توجه نداریم. نمی‌دانیم ممکن است گاهی خود ما هم قاتل باشیم. در مسائل فرهنگ و اخلاق عمومی هم همین‌طور است. حالا من مصداق‌های آن را عرض می‌کنم. تمام سلول‌های بدن از خون تغذیه می‌کند. زندگی مردم بستگی به نوع خونی است که در بدن آن‌ها است و تغذیه تأثیر فوری و مستقیم در خون مردم دارد. یعنی در کل حیات بدن آن‌ها تأثیر دارد. در سلول مغزی، در اراده، در روحیات و اعصاب، در جسم و قلب و کلیه و دست و پای او اثر می‌گذارد. خداوند این بدن انسان را که آفرید فرمود «تبارک الله احسن الخالقین...». یعنی چه؟ یعنی این احسن المخلوقین است. چون بهترین مخلوق را آفرید. چرا می‌گوید احسن الخالقین؟ چون این احسن المخلوقین است. احسن المخلوق روح و بدن و ارتباط روح با بدن است. یک بخش مهمی همین بدن است. امام سجاد(ع) می‌فرماید خداوند به انسان‌ها چشم و گوش و دست و پا می‌دهد و همه‌ی این‌ها یک فلسفه‌ای دارد و آن را برای یک کاری به انسان می‌دهد که هم در این عمر دنیای او مؤثر است و هم مهم‌تر از او در ابدیت آن تأثیر دارد. کسی که اعضای بدنش سالم باشد و بتواند با آن عمل صالح انجام بدهد ابدیت خودش را نجات می‌دهد. حالا ما یک کاری کنیم که این اعضای بدن صدمه ببیند و نتواند درست کار کند. این‌ها مسائل بسیار مهمی است. دستگاه‌های عصبی، دستگاه‌های غدد و هورمون‌ها تأثیر می‌گیرد. حالا من چند روایت عرض می‌کنم. حتی نوع لباس پوشیدن و رنگ‌ها، صداها و تصویرها، ارتباطات در جسم و روح آدم‌ها مؤثر است. چرا می‌گویند کسانی که یک سره دعوا و جنگ اعصاب دارند عمر کوتاهی دارند؟ اخلاق او بد می‌شود. رنگ‌ها تأثیر دارند. لباس آدم تمیز باشد یا کثیف باشد هم آثار جسمی دارد و هم آثار روحی دارد. لباسی که یک ساعت به تن می‌کنی و آن را در می‌آوری. جسم در روح و روح در جسم اثر می‌گذارد. غم و شادی روانی است. غم یک امر روحی و روانی است اما زخم معده درست می‌کند. زخم روده درست می‌کند. ورزش یک امر جسمانی است اما آثار روحی دارد. در تمرکز فکر و روحیه و نشاط و شادی و غم و استرس و اضطراب تأثیر دارد. یکی از چیزهایی که در سبک زندگی اسلامی در روایات ما خیلی روی آن تأکید شده این است که فرمودند استرس و اضطراب زندگی اسلامی باید به حداقل برسد. چه چیزهایی استرس و اضطراب درست می‌کند؟ یعنی هر چه که استرس و اضطراب را در جامعه زیاد می‌کند حرام است. می‌فرماید زندگی اسلامی «لا خوفا علیهم و لا یحزنون...»، غم و ترس باید به حداقل برسد. استرس و اضطراب در جامعه باید به حداقل برسد. چه چیزهایی استرس و اضطراب را زیاد می‌کند؟ همه‌ی آن‌ها حرام است. یکی از آن‌ها ممکن است نوع قوانین بروکراسی و اداری باشد که اعصاب آدم را خرد می‌کند. یکی از آن‌ها آلودگی هواست. یکی از آن‌ها ترافیک نامعقول است. همه‌ی این‌ها حرام است. این یعنی باید برای همه‌ی این‌ها یک فکری کرد. یکی هم رژیم غذایی است. نوع موادی که در غذا هست می‌تواند استرس و اضطراب را گسترش بدهد و یا کم بکند. وقتی روی رنگ لباس حساس هستند، روی تمیز یا کثیف بودن لباس که بیرون بدن است، حساس هستند این‌ها که دیگر جای خودش را دارد. حضرت امیر(ع) می‌فرماید «النظیف من السیاب یذهب الحم و الحزن...»،فرمودند لباس تمیز غیر از آثار بهداشتی جسمانی آثار روحی هم دارد. اگر همه‌ی مردم لباس تمیز بپوشند غم و استرس در جامعه کم می‌شود. ارتباط نظافت و بهداشت لباس با میزان حزن و غم و استرس در جامعه این است. غم و اندوه اجتماعی را کم می‌کند. لباس کثیف غم عمومی ایجاد می‌کند. اضطراب ایجاد می‌کند. جالب است. برای این‌که ارتباط مسائل جسم و روح را بدانید عرض می‌کنم. مثلاً حضرت امیر(ع) فرمودند هر چه که شما را در زندگی پریشان می‌کند باید مهار کنید. چون پریشان زندگی کردن، حواس پرتی، گیج بودن، عصبانیت سبک زندگی اسلامی نیست ولی ما گرفتار آن هستیم. فرمودند یک چیزهایی را می‌دانید که به این ارتباط دارد و به یک چیزهایی هم توجه ندارید که ارتباط دارد با این که شما پریشان باشید یا نباشید. مثلاً فرمودند تار عنکبوت در خانه گذاشتن پریشانی و استرس و اضطراب ایجاد می‌کند. خانه‌ای که نظافت و بهداشت در آن رعایت نمی‌شود. خانه‌ای که تمیز نیست. یک گوشه تار عنکبوت بسته و کسی این را تمیز نمی‌کند. حضرت امیر(ع) می‌فرماید روی یک تار عنکبوتی که گوشه‌ی اتاق خانه بسته حساس باشید که این عدم بهداشت و نظافت هم اثر جسمی و هم اثر روحی دارد. شما نمی‌دانید بخشی از استرس و اضطراب‌های شما ناشی از همین چیزهاست. فرمودند خاکروبه و زباله را در خانه نگه داشتن خوب نیست. ببینید چه چیزهایی را کنار هم می‌آورند. فرمودند قسم دروغ خوردن، زنا کردن و رابطه‌ی نامشروع، اظهار حرص کردن، با چه چوبی خلال کردن، مهم است. این‌ها خیلی مهم است. فرمودند با چوب گز خلال نکنید. با این چوب خلال کردن آثار جسمانی و روحی و روانی دارد. خیلی مهم است که با چه چوبی خلال کنید و با چه چوبی خلال نکنید. حالا ممکن است بعضی‌ها بگویند چه ربطی دارد؟ این‌ها ارتباط دارد. یک روز یکی از دوستان ما می‌گفت کمرم به شدت درد گرفته بود که دیگر نمی‌توانستم حرکت کنم. به دکتر رفتم و پرسیدم که چه کار کنم؟ بعد از کلی آزمایش گفت سیگار نکش. گفتم سیگار کشیدن به درد کمر چه ربطی دارد؟‌ خب تو نمی‌فهمی ولی ارتباط دارد. او متخصص است و می‌فهمد. این‌ها با هم ارتباط دارد. گاهی این‌که چه غذایی در بازار عرضه می‌شود آثاری دارد که اگر الان به من و شما بگویند ما می‌خندیم و مسخره می‌کنیم. می‌گوییم یعنی چه؟ این چه ارتباطی دارد؟ ارتباط دارد. ما همه‌ی ارتباطات جسمانی را نمی‌فهمیم چه به ارتباطات روحی برسید. ارتباطاتی که روح با بدن برقرار می‌کند. در مورد بهداشت حضرت چه می‌فرمایند؟ این‌ها در آن جامعه خیلی نکات مهمی است. خیلی از این‌ها همین الان هم رعایت نمی‌شود. حضرت امیر(ع) به مردم می‌فرماید آبی که می‌نوشید را بجوشانید و بعد بخورید. می‌فرماید آب نجوشیده مصرف نکنید. یکی گفت آقا چه تأثیری دارد؟ ما اگر بخواهیم هر وقت آب بخوریم آن را بجوشانیم که نمی‌شود. فرمودند چطور غذا را می‌جوشانید؟ آب نجوشیده مصرف نکنید. خب در آن شرایط که گاز نبوده شما می‌دانید برای جوشاندن آب باید کنده جمع کرد ولی حضرت می‌فرماید این کارها را بکنید. برای بهداشت خود این کارها را بکنید. آب را بجوشانید و اجازه بدهید سرد بشود و بعد مصرف کنید. پیامبر(ص) می‌فرماید حداقل هفته‌ای یک بار لباس‌های خود را در آب بجوشانید. هفته‌ای یک بار لباس‌‌ها را بجوشانید. اجازه بدهید آب به دمای صد درجه برسد و این کار را بکنید. می‌فرماید لباس روشن بپوشید تا به محض این‌که چرکی روی آن می‌نشیند ببینید و آن را نظافت کنید. شما می‌دانید که در عربستان اصلاً حمام نبود. اولین حمام را حضرت امیر(ع) در حکومت ساختند. دستور دادند که برای مردم حمام عمومی بسازند. ما روایاتی داریم که می‌فرماید دستمال چرب در خانه نگذارید، چون جن یا شیطان به آن‌جا می‌رود. به این نکته توجه بکنید که این‌ها از باب ترساندن مردم نیست. کلمه‌ی شیطان مصادیق متعددی دارد. جن اولاً به معنی موجود نامرئی است که با چشم دیده نمی‌شود. ما هم آن جنی را داریم که یک موجود است و عین آدم‌ها مؤمن و کافر دارند و خانواده دارند و مرگ و زندگی و پیغمبر دارند و هم غیر از آن تعبیر شیطان و جن در مورد منشأ بیماری‌های جسمی و روحی هم به کار رفته است. چون همین میکروب و ویروس هم به چشم دیده نمی‌شوند. مواردی هم داریم که به این‌ها جن گفته شده است. نه این‌که هر جا از شیطان و جن اسم برده شده منظور میکروب و ویرس بوده است ولی در مواردی هم گفته‌اند. مثلاً پیامبر(ص) فرمودند دستمال چرب را در خانه و مغازه نگه ندارید و سریع آن را تمیز کنید چون جایگاه شیطان و موجودات موذی می‌شود. یک ابلیس داریم که شیطان اولیه است و بر آدم سجده نکرد. ولی کلمه‌ی شیطان در مورد هر موجودی که شر آن علنی است، چه انسان باشد و چه جن باشد، به کار می‌رود. دیده‌اید که می‌گویند شیاطین انس و جن و این یعنی بعضی از آدم‌ها هم شیطان هستند. آن شیطان جن است ولی شیاطین آدم هم داریم. شیاطین غیر از این‌ها هم داریم. وقتی می‌فرماید «اذا خلعوا الی شیاطینهم...»، منظور آن شیطان خاص و ابلیس که نیست. لذا باید این موارد روشن بشود. مثلاً حضرت امیر(ع) فرمودند وقتی در آب و کوزه آب می‌خورید از کنار دسته‌ی آن نخورید. اگر محل شکستگی دارد، از آن نخورید. اگر ظرفی به خود پیامبر(ص) یا حضرت امیر(ع) می‌دادند که شکستگی داشت هرگز با آن آب نمی‌خوردند. می‌فرمودند من با این ظرف آب نمی‌خورم چون محل اجتماع شیطان است. شیطان به معنی دوم را می‌فرماید. این‌ها چیزی است که در بازار رعایت می‌کردند. یعنی حضرت امیر(ع) مأمور می‌فرستادند و می‌گفتند بروید و آن‌هایی که به مردم غذا و آب و دوغ و شیر می‌فروشند را ببینید و مواظب باشید که ظرف‌های آن‌ها تمیز است یا کثیف است. شکستگی دارد یا ندارد؟ وقتی کسی از این‌ها استفاده می‌کند درست نظافت می‌کنند یا نه؟‌ آیا درست می‌شویند یا همین‌طور الکی داخل یک تشت می‌گذارند که همه ظرفی در آن هست و بیشتر آلوده می‌شود. امام صادق(ع) فرمودند ظرف آب و غذا و هر چه که مصرف می‌کنید را هیچ وقت بدون پوشش نگذارید. همیشه ظرف‌ها باید سرپوشیده باشد. هر چه که مردم مصرف می‌کنند در بازار باید سرپوشیده باشد. هیچ غذا و هیچ نوشیدنی را در فضای آزاد نگه ندارید. فرمودند ظرفی که در آن غذا می‌ریزند را مراقب باشید بعد از هر بار عرضه حتماً دقیق تنذیف بشود و دوباره بیاید. این‌طور نباشد که خالی بشود و دوباره آن را پر کنند. از این جالب‌تر هم هست. ما از این روایات خیلی داریم. فرمودند ظرفی که مشتری‌ها از آن استفاده می‌کنند با پاتیل اصلی حتماً باید جدا باشد. در روایت می‌فرماید آن‌چه که از امکانات عمومی به مردم می‌دهید باید حتماً جوشانده بشود. حالا آن موقع که مسئله‌ی میکروب و ویروس نبوده است. همین الان در بخش مهمی از دنیا این‌ها رعایت نمی‌شود. اصلاً فهمیده نمی‌شود. فرمودند بعضی از چیزها را در ملأ عام نریزید و حتماً باید زیر خاک دفن بشوند. زباله‌هایی مثل مو، ناخن، دندان، خون و غیره باید حتماً دفن بشوند. مقوله‌ی دفن زباله‌های شهری برای این است. می‌پرسند برای چه این کار را بکنیم؟ می‌فرماید همین‌ها باعث می‌شود که مریض می‌شوید و بیماری‌های صعب العلاج پیدا می‌کنید. کاری که خاک می‌کند، فعل و انفعالات شیمیایی که انجام می‌دهد و حالت تبدیلی که دارد، چون خاک چیزی است که هر چیزی را به خودش تبدیل می‌کند، همین است. حتی در مورد شانه کردن مو که می‌فرماید حداقل هفته‌ای یک بار اصلاح کنید و موهای خود را در محل عمومی نریزید. فرمودند موها را حتماً باید در جایی دفن کنید. در سطح شهر پخش نشود. حتی شانه زدن مو آداب داشت. می‌فرماید ایستاده موی خود را شانه نکنید. چون ممکن است پخش بشود و در نظافت عمومی دخالت دارد. در مورد استعمال عطریات هم روایت داریم. یکی از چیزهایی که الان بین ما نیست و جزو مستحبات مؤکد است همین است. حتی در بعضی روایات آدم فکر می‌کند مثل این‌که واجب است. ما اصلاً مصرف نمی‌کنیم. فرمودند یکی از آداب سبک زندگی اسلامی معطر بودن است. نقل شده که یک بار کسی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را ندیده که بوی خوش ندهند. این اصلاً محال بوده است. بوی خوش و نظافت این‌قدر مهم است. مالیدن روغن به بدن هم هست. ما خیلی از این چیزها داریم. ما هزاران روایت در این باب داریم. همه‌ی این‌ها به همین مسئله‌ی بهداشت و نظافت و آرامش بر می‌گردد. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) موهای خود را با روغن چرب می‌کردند. حالا اگر کسی این کار را بکند ما می‌گوییم سوسول است. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بعد از هر بار استحمام موهای خود را چرب می‌کردند. اولاً در روایت حضرت فرمودند باید یک روز در میان به حمام بروید. حالا آن زمانی که دوشی نبوده است، آب گرمی نبوده است. در آن زمان می‌فرماید باید یک روز در میان حمام کنید و فاصله نیفتد. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بعد از هر حمام هم به موهای خود عطر می‌زدند و هم روغن می‌زدند. چرب می‌کردند. یک نفر می‌گوید یک روز دیدم برای امام حسین(ع) یک بسته‌ای آوردند. گفتم این بسته چه هست؟ گفتند روغن گل بنفشه است که برای موهای خود سفارش داده‌ام. همین امام حسین کربلا این را می‌گوید. نقل شده گاهی پیامبر(ص) این‌قدر موهای خود را چرب می‌کرده‌اند که یک پارچه روی شانه می‌انداختند که این چربی لباس ایشان را چرب نکند. می‌فرماید حتماً یک روز در میان بدن راشستشو کنید و نظافت کنید و روغن بمالید. حضرت امیر(ع) فرمودند پوست خود را با روغن چرب کنید تا نرم بشود که عقل شما هم زیاد می‌شود. ارتباط لطافت پوست با قدرت عقل را ببینید. این‌طور ارتباط دارند. اگر یک غذاهایی هست که لطافت پوست را در آدم‌ها از بین می‌برد و بیماری‌های پوستی درست می‌کند در عقل هم دخالت دارد و تأثیر منفی می‌گذارد. در فکر کردن و دقت و حوصله‌ی آن‌ها تأثیر می‌گذارد. اگر تن خود شما یکسره بخارد می‌توانی در یک بحثی درست متمرکز بشوی و گوش کنی؟ اگر شما درد دندان داشته باشی می‌توانی به درستی نماز بخوانی؟ این ارتباط جسم و روح است. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود بدن خود را با روغن‌هایی چرب کنید که هم به بدن سلامتی می‌دهد و هم نشاط می‌دهد و مجراب آب و عرق را باز می‌کند. فرمودند هر خوراک و هر روشی که مجاری آب و عرق را در بدن ببندد نباید مصرف بشود. حالا ببینید ارتباط آن با رژیم غذایی چیست. فرمود خشونت پوست را برطرف می‌کند، چهره‌ی شما را شاداب می‌کند، روزی شما را هم زیاد می‌کند. در روایات فرمودند مردها بدن خود را روغن بزنند و زنان هر چه بیشتر بهتر است. روغن زیتون را هم بخورید و هم بر بدن بمالید. در مورد روش استفاده از حمام هم روایت داریم. در مورد نظارت بر حمام‌ها هم روایت داریم. حالا حمام عمومی کم شده است. اما آن زمان که اولین حمام‌ها را ساخته‌اند. می‌دانید که اروپا تا اواخر قرون وسطی حمام نداشتند و اصلاً نمی‌دانستند حمام چه هست. این‌ها 600، 700 سال بعد از اسلام، چند قرن بعد از تمدن اسلامی به کشورهای اسلامی آمدند و حمام را دیدند و یاد گرفتند و رفتند در کشورهای خود حمام ساختند. قبل از همه‌ی آن‌ها حضرت امیر(ع) دستور می‌دهند که در شهرهای اسلامی حمام‌های عمومی بسازند. دستور می‌دهند حمام با آب گرم بسازند. می‌فرماید به حمام بروید تا اولاً یک مقدار گرما بخورید و به یاد جهنم بیفتید و هم بدن شما تمیز بشود. این بدن به حمام احتیاج دارد. در حمام به پشت نخوابید که روی کلیه‌های شما تأثیر می‌گذارد. به عنوان سنگ پا آجر و سفال به پای خود نکشید که این بیماری پوستی را پیدا می‌کنید. در حمام عمومی ادرار نکنید که باعث پریشانی خود و دیگران می‌شود. سر خود را بشویید. چرا این حرف‌ها را می‌زنند؟ پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) که مسئول معنویت و آخرت ما هستند چرا این حرف‌ها را می‌زنند؟ چرا می‌گوید مواظب بیماری‌های چشم و دندان و کلیه‌ی خود باش؟ چرا می‌گویند چه غذایی بخورید و چه غذایی نخورید که این‌ها در اخلاق تو اثر دارد. فرمودند لباس‌‌های شما همیشه تمیز باشد. لباس بدن و لباس غم را از خانه‌ی شما دور می‌کند. فرمودند بدن شما نباید بو بدهد. یکی از چیزهایی که من مکرراً در روایات دیدم این است که فرمودند یکی از مشخصات جامعه‌ی اسلامی این است که آدم‌ها نباید بوی بد بدهند. به خصوص در مسجد این‌طور است. فرمودند مرتب بدن خود را بشویید و آن را پاک نگه دارید تا از بدن شما بوی بدی به کسی نخورد. فرمودند اگر کسی کنار یک نفر بنشیند و بینی خود را بگیرد، خدا از او بیزار است. این خیلی روایت عجیبی است. فرمود خداوند از کسانی بیزار است که نفر کنار دستی او مجبور است به خاطر بوی او بینی خود را بگیرد. فرمود وقتی غذایی مثل سیر و پیاز می‌خورید که دهان شما بو می‌گیرد به مسجد و محل عمومی نروید و مردم را آزار ندهید و ارتباط خود را با دیگران محدود کنید. مراقب بوی خودتان باشید. فرمودند خدا از آدم‌های کثیف که بوی بد می‌دهند و تمیز نیستند متنفر است و از کسانی که تمیز و مرتب هستند خشنود است. مسئله‌ی نظافت و پاکیزگی را با ایمان ارتباط دادند. این‌که همه‌ی ما «النظافت من الایمان» را می‌گوییم یعنی چه؟ نظافت و بهداشت ظاهری یکی از علائم ایمان معنوی است. این‌ها را با همدیگر ارتباط داده است. چنان‌که حضرت امیر(ع) می‌فرماید «اوصیکم به تقوی الله و نظم امرکم...»، اگر دو چیز داشته باشید در دنیا و آخرت وضع خوبی دارید. یکی تقوا که هر کاری می‌کنید حقوق و اخلاق و عدالت و خدا را در نظر داشته باشید و دوم نظم است. همه چیز تو باید منظم باشد. اقتصاد و رسانه و دانشگاه و دامپزشکی و دادگستری تو باید منظم باشد. تقوا و نظم را می‌فرماید. حضرت امیر(ع) فرمود این دو را رعایت بکنید و بدانید که در دنیا و آخرت وضع شما درست است. یکی هم نظم تغذیه و بهداشت غذایی است. هم تقوا هست و هم نظم است. فرمودند در آب جاری استفاده بکنید و در آب راکد استفاده نکنید. آب راکد باید مدام تغییر کند. این خزینه‌هایی که سابق بود. بعضی جاها رعایت نمی‌کردند. چون بعضی جاها خزینه بود و رعایت می‌شد و آب دائم عوض می‌شد. بعد به جایی می‌رفت می‌جوشید و دوباره سرد می‌شد و استفاده می‌کردند و بهداشتی بود. بعضی از آن‌ها از این استخرها و جکوزی‌های الان بهداشتی‌تر بود. می‌دانید که گاهی سالی یک بار هم آب استخرهای الان را عوض نمی‌کنند. در آن موادی می‌ریزند که شما نبینی. یک مقدار ضد عفونی می‌شود. اگر می‌خواهید رنگ واقعی آب را ببینید بگویید دستگاه تسویه‌ی استخرها را خاموش کنند و فردا بروید ببینید چه خبر است و کجا شنا می‌کنی. یعنی واقعاً صد رحمت به آن خزینه‌های سابق که اقلاً ده نفر آدم می‌آمدند و آب آن هم هفته‌ای یک بار عوض می‌شد. این‌ها که بعضاً‌ سالی یک بار است. روش استفاده از آفتاب را هم گفته است. این‌قدر از این ریزه‌کاری‌ها در روایات هست. فرمودند کفش ناراحت نپوشید. نظارت بر کفاشی‌ها و کفش‌فروشی‌ها را می‌گوید. در روایت می‌فرماید کفشی که راحت نیست روی مغز هم اثر می‌گذارد. یعنی این کفش از نوک پا تا مغز اثر می‌گذارد. فرمودند کفش بد خلق تو را خراب می‌کند و تو را عصبانی می‌کند و نمی‌فهمی از چه چیزی ناراحت هستی و عقده را بر سر یکی دیگر خالی می‌کنی. روایت داریم که اگر کفش قاضی تنگ است نباید به دادگاه برود. کفش پای قاضی را می‌زند و او انتقام را از متهم می‌گیرد و حواسش هم نیست. روش استفاده از آفتاب را گفته است. در روایت فرموده‌اند حتماً بدن خود را در معرض آفتاب قرار بدهید منتها پشت به افتاب بنشینید. تا این جزئیات را گفته است. رابطه‌ی‌ تمیز بودن خون با قدرت تفکر را گفته است. می‌فرماید خارج کردن خون کثیف از بدن و تولید خون سالم در بدن که هم به تغذیه مربوط است و هم به مسائل مثل حجامت و خون‌گیری ارتباط دارد، یعنی نوع جریان و کیفیت خون باعث سلامت بدن و محکم شدن عقل می‌شود. یعنی هم بهداشت بدن است و هم روی فکر کردن تو اثر می‌گذارد. ارتباط تمیز بودن خون و عقل را می‌گوید. یعنی جریان سالم خون روی عقل هم تأثیر می‌گذارد. حالا سوال این است که آیا تغذیه به خون کار دارد یا ندارد؟ معلوم است. هم به سلامت بدن مربوط است و هم به کیفیت عقل و کار فکری و ذهنی مردم مربوط است. راجع به دارو و درمان روایاتی داریم. الان دکتری که دو کیسه دارو ندهد که اصلاً دکتر نیست. یعنی اگر یک دکتری بگوید شما دارو نمی‌خواهی و باید رژیم غذایی داشته باشی و این چیزها را رعایت کنی، می‌گویی این دکتر نبود. تقریباً همه‌ی خانه‌ها یک داروخانه شده است. همه در خانه‌ی خود یک داروخانه دارند. این هم از چیزهایی است که هم خلاف عقل است و هم خلاف علم است و هم خلاف اقتصاد است. در دنیا این‌طور نیست. یکی از پرمصرف‌ترین کشورها در حوزه‌ی دارو ما هستیم. این معلوم است که پزشکان ما در این قضیه تربیت نمی‌شوند و آموزش نمی‌بینند و انگار کسی نظارت نمی‌کند. داروخانه‌های ما، خود ما این‌طور هستیم. حضرت امیر(ع) می‌فرماید اصلاً بعضی از دردها را باید تا یک حدی تحمل کرد. نباید فوری به سراغ دارو رفت. از کجا به بعد چه دارویی استفاده کنیم. این دارو آثاری دارد. حتی داروهای طبیعی آثار مفید و مضر دارند. چرا دینی که می‌گوید ما برای تذهیب نفس واخلاق و آخرت و لقاء الله آمده‌ایم در این حوزه‌های ریز وارد می‌شود و می‌گوید اگر ضعیف شدید گوشت را با لبنیات بخورید. شام سبک بخورید. شام نخوردن باعث تخریب بدن است و شام سنگین خوردن هم خوب نیست. سر شب شام بخورید تا بین شام و خواب شما فاصله باشد. فرمودند انواع خوراکی‌های رنگارنگ را نخورید چون شکم‌های شما بزرگ می‌شود و ران پای شما ضعیف و لاغر می‌شود و کیفیت تعادل بدن به هم می‌خورد. فرمودند شیر گاو شفاست. این تعداد دانه‌ی مویز بخورید این بیماری‌ها را نخواهید گرفت. سیب در پاکسازی معده اثر دارد. گلابی برای قلب و معده این آثار خوب را دارد. حالا آن زمان که پزشکی پیشرفتی نکرده بوده این حرف‌ها را زده‌اند. الان هم که هر چه جلو می‌رویم می‌گویند همین‌هاست. مثلاً این تعبیر که پیامبر(ص) فرمودند منشأ اغلب بیماری‌ها در معده‌ی شماست. یعنی ما هم در کیفیت و هم در کمیت خوراک عقلانی عمل نمی‌کنیم. الان این را می‌گویند. همه می‌گویند اگر رژیم غذایی درست داشته باشی و حرکت بدنی داشته باشید چقدر خوب است. در روایات می‌فرماید بیکاری و کار نکردن جسم شما را نابود می‌کند و اخلاق شما را فاسد می‌کند و اقتصاد خانواده و جامعه را هم فقیر و گدا می‌کند. یعنی کار و حرکت بدنی حداقل سه فایده دارد. فایده‌ی اقتصادی که زندگی تو تأمین می‌شود و جامعه رشد می‌کند. فایده‌ی جسمانی که می‌فرماید بدن شما اگر کار نکند مریض می‌شود. حالا ما یکسره نشسته‌ایم. یا کار کنیم یا اگر کار ما فعالیت ندارد حرکت و ورزشی داشته باشیم که این را نمی‌کنیم. سوم که از همه‌ی این‌ها مهم‌تر است فرمودند اخلاق شما فاسد می‌شود. بیکاری دین آدم را فاسد می‌کند. مثلاً ممکن است شما بگویی ما یک برنامه‌ای ریختیم و در مجلس یک قانونی تصویب کردیم و در دولت یک لایحه‌ای دادیم و یک بخشنامه‌ای کردیم که این بخشنامه با دو واسطه باعث شد یک میلیون آدم بی‌کار شدند. تولید کننده و کارگر بی کار شدند. بعد این آدم به سراغ قاچاق و مواد مخدر رفت و بی‌دین و فاسد شد. کسی که آن قانون را نوشت، کسی که آن دستور را داد، کسی که یک برنامه‌ای ریخت و باعث شد این آدم ورشکست بشود و این کارخانه تعطیل بشود و صد کارگر را بی‌کار کند، چه بداند و چه نداند در اعتیاد و طلاق و گناهان آن خانواده شریک است. برای این است که می‌گویند پذیرفتن مسئولیت سخت است. نخواهید از شانه‌ی هم بالا بروید و رئیس بشوید. کسی که رئیس می‌شود و مسئولیتی پیدا می‌کند بیچاره است اگر به وظیفه‌ی خود عمل نکند. اگر هم به وظیفه‌ی خود عمل کند در مقامات بالای الهی است. یک ریسک است. الان همین 5، 6 تشکیلاتی که شما هستید و هر کس هر جا هست ریسک است. یا بهشت خوب است یا جهنم بد است. جای متوسط نمی‌روید. ما طلبگی می‌خواندیم و یکی از اساتید ما می‌گفت حالا که آمده‌ای و می‌خواهی طلبگی بخوانی باید حواست باشد که جاهای معمولی بهشت و جهنم نمی‌روی. یا به وظایف خود درست عمل می‌کنی و به بهترین جاهای بهشت و کنار انبیا می‌روی، یا به وظیفه‌ی خود عمل نمی‌کنی که به بدترین جاهای جهنم می‌روی طوری که پیامبر(ص) در روایت فرمود جهنمی‌ها می‌گوید این را از پیش ما ببرید که دیدن او برای ما یک عذاب مضاعفی شده است. این برای ماست که کار طلبگی می‌کنیم. برای شما هم که با جان و مال مردم سر و کار دارید به یک معنا همین‌طور است. اگر مسئولیت قبول می‌کنی و به وظیفه‌ی خود عمل کنی و به سلامت جامعه خدمت کنی در مقام ولایت الهی قرب پیدا می‌کنی و بالا می‌روی ولی اگر این کار را نکنی خیانت است. راجع به روانشناسی غذا می‌فرماید هیچ شیری برای بچه بهتر از شیر مادرش نیست. در جسم و اخلاق و همه چیز بچه اثر می‌گذارد. یک وعده شیر مادر با هیچ غذایی قابل مقایسه نسیت. مثلاً در روایات حضرت امیر(ع) و اهل بیت(ع) این آمده است. فرمودند اگر مادری که به بچه شیر می‌دهد احمق باشد، روی بچه‌ی تو تأثیر می‌گذارد. از طریق تغذیه اثر می‌گذارد. می‌گوید اگر مادری که به بچه شیر می‌دهد مشکل اخلاقی یا عقلی دارد به بچه منتقل می‌شود. چرا این حرف‌ها را می‌زنند؟ می‌گویند گوشت قرمز بخورید ولی زیاد نخورید و از طرفی مواظب باشید فاصله‌ی آن زیاد هم نشود. تأثیر گوشت ماهی در پی چشم را می‌گویند. می‌گویند مقدار کافی سرکه دل را زنده می‌کند و در روحیه و اعصاب و نشاط تأثیر دارد اما مصرف فراوان و دائم آن خوب نیست و این آثار بد را دارد. در مورد مغز گردو می‌گویند در تابستان کم‌تر بخورید چون بدن شما دمل می‌زند و تعادل بدن به هم می‌خورد اما در زمستان‌ روی کلیه تأثیر مثبت می‌گذارد و سرمای بدن را تعدیل می‌کند. خوردن به هم معده را پاک می‌کند و هم ترس را در شما کم می‌کند. ترس یک مسئله‌ی روانی و روحی است اما تغذیه در این تأثیر دارد که طرف ترسو بشود یا نشود. می‌فرماید به را چقدر و چه زمانی بخوری دل ضعیف را قوی می‌کند. مثلاً روی قیافه و چهره تأثیر دارد. در شجاعت و ترسو بودن تأثیر دارد. در پاکسازی معده تأثیر دارد. در هوشیاری شما تأثیر دارد. تغذیه ضریب هوشی شما را بالا و پایین می‌برد. یعنی هم تأثیر روحی و شخصیتی دارد و هم جسمی را درمان می‌کند. انجیل روده را پاک می‌کند و موادی که داخل معده و روده‌ی شما هست را تخلیه می‌کند و پاکسازی می‌کند. روز زیاد بخورید و شب زیاد نخورید. چرا؟ سوال من این است. چرا پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) وارد این مسائل شده‌اند. البته باید سندهای این روایات بررسی بشود. سندهای بعضی از این روایات درست است و بعضی درست نیست. بعضی از این‌ها در یک موارد خاصی است و خطاب به یک شخص خاص و بیماری خاص و شرایط خاص است. بعضی از این‌ها عمومی است. همه‌ی این‌ها باید بررسی علمی بشود. من نمی‌خواهم بگویم هر روایتی در حوزه‌ی تغذیه و بهداشت هست قطعی است و به اسم حکم دین است. هیچ کدام از این‌ها را هم واجب و حرام نکرده‌اند. این‌ها عبادت نیست. ولی وارد این حوزه می‌شوند و می‌گویند بقیه را با عقل و تجربه و کفش بیابید. این‌ها مهم است. چرا رهبران دین ما راجع به این چیزها بحث می‌کنند؟ برای این‌‌که رژیم غذایی روی جسم و روح تأثیر دارد. مردم در بازار چه می‌خورند. من این روایات را می‌خوانم برای این‌که بدانید مسئله دینی و شرعی است. می‌گویند اگر کاسنی را شب این مقدار بخورید این‌طور می‌شود. سبزی این‌طور است. تره را با نمک ساییده بخورید. این به آن معنی است که شما باید به بازارهای تغذیه در جامعه نظارت کنید و اگر جایی تره می‌دهند توصیه کنید که با نمک بدهید چون در سلامت آدم‌ها دخالت دارد. هر چه که علم اثبات کند. هم نقل و هم عقل حجت است. هر چه که علم اثبات کند. کدو این‌طور است. یعنی باید یک کاری کنید که کدو در رژیم غذایی باشد. با دستور و موعظه هم نمی‌شود. قیمت‌ها هم دخالت دارد. یکی از بستگان ما حرف درستی می‌زد. می‌گفت دائم از حجاب می‌گویند ولی ما می‌رویم یک لباس یا چادر بگیریم، مگر گیر می‌آید؟ ببینید قیمت آن چقدر است. همین لباس‌های خراب که می‌گویند نپوشید همه جا هست و ارزان هم هست. حکومت نمی‌تواند به زبان از حجاب بگوید ولی بازار آن ضد حجاب عمل کند. این خلاف است. واردات این‌طور و صادرات این‌طور باشد. این‌ها تأثیر دارد. مثل این می‌ماند که شما به مردم بگویید رشوه ندهید و بعد طوری به نظام اداری خود نظارت نمی‌کنی که طرف مجبور می‌شود رشوه بدهد. شما بالای سر هر کارمندی بنویسید رشوه ندهید ولی قوانین شما در بروکراسی طوری باشد که فرد به هزار چاله بیفتد و آخر پیش تو بیاید و بگوید آقا هر کاری که شما بگویی من انجام می‌دهم تا این مشکل من را حل کنی. چون الان اگر من این‌قدر ندهم ده برابر صدمه می‌خورم و نابود می‌شوم. ما نمی‌توانیم با زبان بگوییم رشوه نده و با دست بگوییم رشوه بده. همه‌ی کارها همین‌طور است. نمی‌توانیم بگوییم خود مراقبتی داشته باشید و مردم مواظب خودشان باشند. حالا من مواظب خودم هستم. باید چه کار کنم؟ الان می‌خواهم به بازار بروم و برای خانه چیزی بخرم. باید چه کار کنم؟ مغازه‌ها هم همین مغازه‌های سر راه است. تو بیا این مغازه‌ها را درست کن. من هم همین‌ها را می‌خرم و به خانه می‌برم. چرا وارد این قضایا می‌شوند؟ شستن دست‌ها بعد از غذا و قبل از غذا لازم است. رزق شما را زیاد می‌کند. سلامتی شما را زیاد می‌کند. اهل بیت(ع) سر هیچ سفره‌ای نمی‌نشستند مگر این‌که سبزیجات در آن باشد. یعنی بخش مهمی از رژیم غذایی آن‌ها سبزی و میوه بوده است. بهداشت صورت، بهداشت دهان و دندان هم همین است. مثلاً یکی از دلایلی که می‌گفتند سبیل‌های شما بلند نباشد برای این است که ارتباط بین بینی و دهان از طریق این انجام می‌شود. سبیل یک رسانه‌ای بین بینی و دهان است. محتویات بینی وارد دهان می‌شود و فرد توجه ندارد. یا لانه کردن میکروب و ویروس زیر سبیل است. فرمود نظافت در ریش و سبیل، نظافت در دهان و دندان، نظافت لباس، مهم است. ما راجع به بهداشت دهان و دندان چقدر روایت داریم که چطور مسواک و خلال بزنیم. رعایت شادابی دیگران هست. اگر چیزی می‌خورید که بو می‌دهید به جایی نروید. در مورد بهداشت تن هم می‌گویند. وقتی می‌خواستند بگویند کسی خیلی بدبخت است می‌گفتند این به حدی بدبخت است که هفته‌ای یک بار هم حرام نمی‌رود و غسل نمی‌کند. راجع به محیط زیست هم فرمایشاتی دارند. من با این بخش عرضم را ختم می‌کنم. خواهش می‌کنم به این موارد بیشتر دقت کنید. حضرت امیر(ع) دستوراتی راجع به بهداشت شهر می‌دادند. این‌ها بخشنامه‌های حکومتی بود. پنجره‌ها و روزنه‌هایی که به کوچه یا به خانه‌ی مردم باز می‌شود و برای کسی حریم خصوصی نمی‌گذارد یا زباله‌های داخل خانه به حریم عمومی می‌آید باید بسته بشود. ناودان‌های آبی که فاضلاب خانه را به کوچه و خیابان و جوی آب خیابان هدایت کند ممنوع است و باید. درب‌های ورودی دستشویی‌های عمومی یا خصوصی که به طرف کوچه باز می‌شود باید بسته بشود. درب هیچ دستشویی و توالتی نباید مستقیماً رو به کوچه و خیابان باز بشود. حالا مسائل اخلاقی و ناموسی هم هست ولی من چیزهایی که به شما مربوط است را می‌گویم. ناودان‌های بام از کوچه به طرف خانه‌های خودتان باشد. راجع به زباله فرمودند زباله را باید معدوم کنید و داخل خانه و اتاق خود نگه ندارید. یک بخشی از این که می‌گویند با سگ زندگی نکنید مربوط به آثار بیماری‌هایی است که از طریق سگ رواج پیدا می‌کند. می‌دانید که حدود 90 و چند بیماری از سگ به انسان‌ها منتقل می‌شود. راجع به بهداشت خانه فرمودند مؤمن را می‌توان از روی خانه‌ی آن شناخت که تمیز است یا کثیف است. این یکی از علائم مؤمن است. یک نمونه هم از مواردی که رعایت می‌شده را عرض بکنم. در مباحث فقهی و تاریخی یک چیزی به نام حسبه داریم. حسبه یا امور حسبیه به معنی نیازها و مشکلات عمومی مردم است که متولی خصوصی ندارد و حکومت در آن باب مسئولیت دارد. قبلاً این‌ها به شکل‌های دیگر و به اسم‌های دیگری در جامعه‌ی اسلامی عمل می‌شد. الان اسم آن عوض شد. همان کاری که اداره‌ی امور حسبیه می‌کردند حالا به عهده‌ی نهادهای حکومتی مثل وزارتخانه‌ها و شما است. همین کارهایی که الان شما می‌کنید جزو امور حسبیه است. این هم که بعضی از متحجرین می‌گفتند ما ولایت فقیه در حکومت اسلامی نداریم و ولایت در امور حسبیه داریم نمی‌دانستند که ولایت در امور حسبیه همین حکومت است. امور حسبیه یعنی چه؟ یعنی همین وزارت آب و راه و درمان و بهداشت که برای حکومت است. می‌گویند ما فقط ولایت افتا و قضا و حسبه داریم. ما ولایت فقیه برای حکومت نداریم. اصلاً ما ولایت فقیه را برای حکومت نمی‌گوییم. همین سه مورد حکومت است. ولایت قضا به معنی کل دستگاه قضایی است. ولایت حسبه به معنی کل قوانین اجرایی قوه‌ی مجریه است. ولایت افتا هم به معنی دستگاه قانون‌گذاری است. اصلاً سه قوه همین‌ها هستند. این تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر واجب قطعی است و یک شرایطی هم دارد که من نمی‌خواهم شرایط آن را بگویم. مسئولیت‌هایی که در امور حسبیه به عهده‌ی شماست چیست؟ یکی بخشی از آن مراقبت از بهداشت عمومی و نظم شهر است و به عهده‌ی نیروی انتظامی و تشکیلات شماست. این به عنوان یکی از برجسته‌ترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر و واجب قطعی شرعی قلمداد می‌شده است. برای همه‌ی مردم واجب است ولی چون همه نمی‌رسند و توان آن را ندارند و قدرت اجرایی و تخصص آن را ندارند و وقت آن را ندارند به عهده‌ی نهادهای حکومتی می‌افتد. این‌هایی که برای شما می‌خوانم بخشنامه‌هایی است که شاید هزار سال پیش در جامعه‌ی اسلامی برای رعایت بهداشت در بازار از طرف حکومت به تمام اصناف ابلاغ می‌شده و حکومت بر این‌ها نظارت می‌کرده است و مأمورهای حکومتی به مغازه‌ها سر می‌زدند تا ببینند این‌ها رعایت می‌شود یا نه. تاریخ این بخشنامه برای حدود هزار سال پیش است و باید حکومت در بازار عمومی نظارت کند. نظارت مخفی داشتند و نظارت علنی هم داشتند. حتی ما در زمان پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) مواردی را داریم که این‌ها به آدم‌های معمولی می‌گفتند به مغازه‌ی فلانی بروید و از او چیزی بخرید و بیایید نحوه‌ی کار او را گزارش کنید. می‌دانید حضرت امیر(ع) مأمور می‌گذاشته کسانی که از نهادها و اداره‌های حکومتی بیرون می‌آمده‌اند، کوچه‌ی بعدی به سراغ او می‌رفتند و می‌گفتند با تو چطور برخورد کرده‌اند؟ آیا کسی از تو رشوه خواست یا نه؟ به تو توهین کردند یا درست صحبت کردند؟ این‌ها را می‌دانید؟ اگر می‌گفت بله، فلانی از من رشوه خواست سریع همان‌جا یقه‌اش را می‌گرفتند. این گشت ارشاد که می‌گویند باید یکی هم برای بازار باشد و مراقب مغازه‌ها باشد. این گشت از همان صدر اسلام بود که به کوچه و بازار راه می‌افتادند. خود حضرت امیر(ع) اولین گشت ارشاد را داشت. به بازار و مغازه‌ها می‌رفت تا ببیند جنس‌ها را چطور می‌دهند. در مسائل بهداشت و سلامت مردم و بازارها هزار سال پیش در جامعه‌ی اسلامی بوده و این بندها را داشته است. حالا من از شغل‌های مختلف چند مورد را می‌خوانم. مغازه‌هایی که خوراک به مردم می‌دهند نباید چیز مضری بین غذاهایشان باشد. اگر بازرسان حکومتی ببینند نرمه شیشه‌ای، خاکی، سنگی، چیز آلوده‌ای در غذاها باشد مغازه بسته خواهد شد. دوم، نظارت بر کیکاپزان است. کیکاپزان به معنی کله پاچه‌ای و کبابی است. اگر در کله پاچه‌ای حتی یک تار مویی دیده بشود یا این‌که بینی حیوان تمیز نشده باشد و آن را به دیگ انداخته باشند، اگرکوچک‌ترین آلودگی در ظرف غذای مشتری یا در آشپزخانه دیده بشود، اگر کله‌ی بز را با کله‌ی گوسفند همزمان در یک دیگر بگذارند، اگر کله‌ی قدیمی در دیگی مانده و کله‌ی جدید را هم در همان دیگ بریزد، اگر با آب شیرین نجوشانند. نظارت بر کار آشپزی و آشپزخانه‌ها هم هست. ظروف خود را باید هر روز و بعد از هر مصرف بشویند و آن‌ها را تمیز نگه دارند. تقلب در پخت غذا و آش جرم است. نظارت بر پیمانه‌هایی که در غذا می‌ریزند. یعنی چند پیمانه روغن یا برنج ریختی؟ چقدر باید می‌ریختی و چقدر ریختی و چقدر آب بسته‌ای؟ در مورد حلیم‌پزان هم می‌گوید. حضور در موقع ریختن مواد اولیه. می‌گوید وقتی که مواد اولیه‌ی حلیم را می‌ریزد باید مأمور بالای سرش باشد تا ببیند چه می‌ریزد و چقدر می‌ریزد. الان کسی این کارها را می‌کند؟ خواهش می‌کنم به تک تک کلمات دقت کنید که هزار سال پیش با آن امکانات چه می‌گوید. مهر کردن دیگی که حلیم‌پز گوشت توزین شده را از دیگ بیرون نیاورد. نظارت می‌کردند که چقدر گوشت در دیگ باشد، تمیز هست یا نه و بعد هم مهر می‌کرده است که وقتی می‌خواهد مثلاً یک ساعت دیگر غذا را درست کند چیزی از آن کم و زیاد نکند. هر محله و هر صنفی مأمور داشته است. از طرف خود آن صنف و از طرف مردم مأمور داشته است. گوشت توزین شده را از دیگ بیرون نیاورد و باید از روغن تازه و خوشبو استفاده کند. پنجم، نظارت بر ماهی‌پزان است. باید تمام ظرف‌ها و طبق‌ها را دائم بشویند و ماهی را با روغن خودش سرخ نکنند. ماهی را نمک‌سود کنند تا تولید کرم نشود و فاسد نباشد. نظارت بر کار زولبیاپزان و شیرینی‌پزی‌ها هم هست. دیگ آن‌ها از مس قرمز خوب باشد. آرد آن‌ها هم بهترین آرد باشد. نباید اجازه بدهید نمک مخلوط کنند. هفتم در مورد شیرینی‌پزان و حلواپزان است. مراقب باشید که حلوای تقلبی نپزند. هشتم در مورد نظارت بر کار شربت‌سازان است. ترساندن دائمی آن‌ها از مجازات و تعزیر و بازرسی‌های غیر متقربه و ناآگاهانه و مخفی از شربت‌های ساخته شده، آزمایش ترکیب شربت‌ها که باعث بیماری نشوند. محتسب یعنی همان پلیس و ناظر دستگاه قضایی میزان مواد لازم در شربت‌ها را تعیین کند. یعنی بگوید تو می‌خواهی چه شربتی درست کنی؟ باید مواد این شربت که می‌خواهی درست کنی این‌قدر باشد. من باید بررسی کنم تا ببینم همین‌قدر هست یا نیست. چه چیزی به آن زده‌ای. مثلاً در شربت میوه باید حتماً یک سوم عصاره‌ی میوه حتماً باشد. حالا اگر بقیه را با آب بهداشتی قاطی می‌کنی یا مواد دیگری می‌زنی ولی این مقدار آن باید حتماً عصاره‌ی خالص میوه باشد. آزمایش نمودن مواد گیاهی، قرص‌ها و معجون‌ها قبل از به کار بردن در شربت‌ها، نگهداری شربت گل سرخ و نیلوفر و گلاب در ظروف شیشه‌ای که کم‌ترین آلودگی در آن دیده شود. نابود کردن شربت‌ها چنان‌چه در ظرف گلی یا ظرف چوبی یا ظرف فلزی باشد. می‌گوید اگر گلاب و شربت گل در ظرف گلی یا فلزی یا چوبی باشد باید آن‌ها را بیرون بریزید. یعنی ظرف را می‌شکنید و این‌ها را خالی می‌کنی. باید در ظرف شیشه‌ای باشد. بازرسی از عرقیات گیاهی که از گیاهان مناطق مختلف به طور مخلوط استفاده نکنند. یعنی قاطی نکنند. موظف کردن آن‌ها به شستشوی دائمی دیگ‌ها و پوشاندن روی‌ دیگ‌ها هم هست. اسم این‌ها چیست؟ مگر بهداشت تغذیه نیست؟ هزار سال پیش این‌قدر دقت بوده است. به عنوان واجب شرعی و به عنوان امر به معروف و نهی از منکر و به عنوان وظیفه‌ی حکومت بوده است. قانون، نظارت و مجازات بوده است. نظارت مخفی و علنی و بازرسی دائم و تعیین دقیق ضوابط بوده است. جلوگیری از داخل کردن آب در سرکه و شیر، در تهیه‌ی شیر و پنیر و عسل مرغوب، کالا باید در ظرف سربسته نگهداری و فروخته شود. هر گونه آلودگی که موجب ضرر به سلامتی مردم می‌شود محفوظ باشد. این جالب است. می‌گوید تمام فروشندگان محصولات غذایی باید لباس تمیز و بهداشتی و سفید بپوشند. دست‌های خود را باید در طول روز نوبت به نوبت بشویند. کالا در ظرف سربسته نگه داشته شود. امر به پوشیدن لباس‌های تمیز و روشن توسط فروشندگان، سفار به تمیز نگاه داشتن محل کسب و کار، نظارت بر کار شیرفروشان که روی ظرف خود را بپوشانند و مغازه را تمیز نگه دارند. مغازه‌ی شیرفروشی باید سنگ‌فرش باشد. نباید خاک باشد. می‌گوید زمین مغازه‌ی کسی که شیر و شربت می‌فروشد باید سنگ‌فرش باشد و خاک نباشد. چربی را از شیر جدا نکنند مگر به خریدار اطلاع بدهند. بیش از سهمیه‌ی فروش خود شیر نگیرند که ترش و فاسد شود. آزمایش شیر برای تعیین میزان ناخالصی‌های شیر انجام بشود. می‌گوید یک بخشی از این شیر را در ظرف کوچکی می‌ریخت و به وسیله‌ی مو آزمایش می‌کرد. اگر چیزی از شیر به مو می‌چسبید خالص بود و اگر نه ناخالص و مخلوط با آب بود. با این آزمایش می‌فهمیدند و می‌گفتند باید کل شیر را دور بریزی. آزمایش در مغازه انجام می‌شد که چقدر آب قاطی این شیر کرده‌ای. حالا ما می‌بینیم در گوشت و مرغ هم آب می‌کنند. این دیگر خیلی جالب است. در مورد نظارت بر نانوایی‌ها می‌گوید ملزم کردن نانوا به این‌که سقف تنور باید بلند باشد. باید دودکس تعبیه کند. دودکش باید دائم بازرسی بشود. موقع پخت نان دهانه‌ی تنور باید قبلاً جارو شده باشد. ظرف‌های مورد استفاده‌ی نانوا باید شسته و تمیز نگه داشته شود. روی خمیر را باید بپوشاند. ظرف‌های مورد استفاده باید شسته و تمیز باشد. از ظرف شکسته و ترک خورده در تهیه‌ی خیمر استفاده نکند. نانوایان باید قبل از این‌که خمیر درست کنند موهای دست خود را کامل بتراشند. یعنی یک تار مو از دست نباید به خمیر برود. واقعاً آدم خجالت می‌کشد. ببینید هزار سال پیش در جامعه‌ی اسلامی چه چیزهایی در بازار دقیق رعایت می‌شده و حالا همه چیز وارداتی بدون نظارت شده است. تذکر داده که موقع خمیر کردن عرق خمیرگیر در خمیر نچکد. باید سر و پیشانی خود را با یک پارچه‌ی تمیزی ببندد. نباید یک قطره از عرق او داخل خمیر بریزد. باید موهای دست خود را بتراشد. این جالب است. یکی از یکی جالب‌تر است. می‌گوید گماردن یک نفر کنار خمیرگیر که با مگس‌پران مگس‌ها را بپراند تا مگسی در خمیر نیفتد. یک نفر باید کنار او بایستد و مگس‌ها را بپراند که مگس یا پشه‌ی به خمیر نیفتد. منع از فروش نان خمیر، نان فتیر و نان سوخته صورت بگیرد. در این صورت نانوا مجازات می‌شد. در مورد بازرسی از نانوایی‌ها می‌گوید منع از خوابیدن کارگران روی کیسه‌های آرد، یعنی اگر خسته می‌شود و می‌خواهد چرتی بزند حق ندارد روی کیسه‌های آرد دراز بکشد. امر به شستن کیسه‌های آرد بعد از این‌که خالی شد و آویزان کردن آن‌ها از طناب و نه این‌که آن‌ها را روی زمین بیندازی. کیسه‌ها که خالی شد باید بشویی و از سقف آویزان کنی و بعد دوباره درون آن آرد بریزی. می‌گوید در مورد نان‌پزان خانگی هم نظارت حکومتی بود. چون در محله می‌فروختند. در مورد نظارت بر کار بریانی‌ها که مرغ بریان و بره‌ی بریان می‌فروشند. باید چهارپای سالم کشته باشند، ذبح اسلامی بوده باشد. گوشتی که استفاده می‌کنند ذره‌ای از آلودگی، سرگین، خون، چرک در آن نباشد و تمیز شسته باشد. موقع توزین وزنه‌ی آهنی در شکم حیوانی نگذارند. آن‌ها هنوز این‌قدر وارد نبوده‌اند که می‌توانند آب هم تزریق کرد. طرف مخفیانه یک تکه آهنی در شکم گوسفند می‌گذاشته که وقتی وزن می‌شود، وزن بیشتری داشته باشد. این کلاهبرداری مخصوص آن دوران بوده است. مراقبت از این‌که یک وقت وزنه‌ی آهنی در شکم حیوان نگذاشته باشند و سنگین نباشد. مراقبت از این‌که گوشت پخته به مردم بدهند. گوشت نیم‌پز و گوشت سوخته به مردم ندهند. امر به ساختن تنور از گل پاکیزه بشود. یعنی گل هم باید بهداشتی باشد. گلی که با آن تنور درست می‌کنی و می‌خواهی با آن به مردم غذا بدهی باید تمیز باشد. نباید در آن خاک آلودگی باشد. منع از ترمیم تنور با گل کف دکان بشود. یعنی اگر یک جایی از تنور خراب شده از معبر عمومی که همه از آن‌جا رد می‌شوند یک تکه خاک برنداری و گل کنی و تنور خود را با آن تعمیر کنی. با گل کف دکان که آلوده به خون و سرگین است نباید تعمیر بکنی. از این قبیل مسائل بسیار زیاد است. خب این توضیح دینی و علمی و شرعی و اخلاقی و این هم سابقه‌ی جوامع اسلامی در هزار سال پیش که اصلاً این حرف‌ها مطرح نبود. چنین نظارت‌ها و دقت‌هایی در این مسئله می‌کرده‌اند. و السلام علیکم و رحمت الله.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha