استکبار جهانی، ضد استکبار جهانی میطلبد - قسمت دوم - (مبانی تئوریک نبردهای چریکی سپاه قدس در جهان)
نشست (فقه جهاد بینالمللی آزادیبخش و حق جهانی "سعادت") _ دانشگاه امام صادق علیه السلام _ ۱۳۹۴
بسمالله الرحمن الرحیم
امام میگوید کل روابط بینالملل ما بر اساس آیهی 279 سورهی مبارکهی بقره است که میفرماید «لا تَظلمون و لا تُظلمون...». نه به کسی ستم میکنیم و نه ستم میپذیریم. ما نمیخواهیم بر هیچ بخشی از دنیا مسلط باشیم. ما نمیخواهیم جای آمریکا را بگیریم. ما نمیگوییم «مرگ بر دیکتاتور» بلکه میگوییم «مرگ بر دیکتاتوری»، نمیگوییم «مرگ بر امپریالیست»، میگوییم «مرگ بر امپریالیزم»، نوع مذهبی و اسلامی آن را هم قبول نداریم. هیچ کس حق ندارد حاکم بخش دیگری از بشر باشد. همه باید در چهارچوب ارزشهای الهی به حقوق خودشان برسند. آیا مکان مطرح است؟ صریح میگوید نه، مبارزه اصالت دارد. اصالت مبارزه با ظلمهای جهانی بدون اهمیت مکان و کشور را میگوید. میگوید برای من مکان مطرح نیست. آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است. هر جای جهان این مبارزه بهتر صورت گیرد من آنجا خواهم بود. نژاد محدودکنندهی جهاد نیست. قومیت و حتی مذهب و حتی دین هم محدود کنندهی جهاد نیست. میگوید کسانی آمدند امیرالمؤمنین علی(ع) را در اول حکومت نصیحت کردند و گفتند که اجازه بدهید معاویه در شامات باشد. تازه معاویه که کافر رسمی نبود، بلکه کافر باطنی بود. گفتند اجازه بدهید در شامات بماند تا پایههای حکومت شما قوی بشود. فعلاً مصلحت نظام نیست که شما با معاویه درگیر بشوید. بگذارید وقتی قوی شدید با یک تاکتیکی او را سنگقلاب کنید. امام میگوید امیرالمؤمنین علی(ع) قبول نکرد. به حرف هیچ کدام از اینها اعتنایی نکرد. حجت ایشان چه بود؟ حجت این بود که کسی که بر خلاف موازین الهی حکومت میکند و ظلم در بلاد میکند، من حتی یک لحظه نمیتوانم مشروعیت او را امضا کنم و حاکم بودن او را بپذیرم. حتی برای یک لحظه نمیتوانم. من همان اول میگویم نه. حالا اینکه در عمل بتوانم یا نتوانم بحث دیگری است ولی در نظر میگویم نه و با او هم درگیر میشوم. امام میگوید امیرالمؤمنین علی(ع) اگر معاویه را تأیید میکردند حجت میشد که حتی تا امروز بگویند چطور امیرالمؤمنین علی(ع) اجازه داد این آدم فاسد ظالم حاکم باشد؟ پس ما چرا نشویم؟ اگر امیرالمؤمنین علی(ع) آن موقع تمکین میکرد و میگفت باشد تا ما بیشتر حکومت کنیم و دردسر کمتری بکشیم تا الان یک توجیه شرعی برای همه بود که در مورد همه این را بگویند. بگویند وقتی در مورد معاویه این اتفاق افتاده چطور در مورد شاه نشود؟ چطور در مورد صدام نشود؟ چطور در مورد شیوخ فاسد منطقه نشود؟ امام میگوید این حجتی است بر ما که هر گاه بتوانیم باید با همهی حکومتهای جور مبارزه کنیم و آنها را کنار بزنیم. اگر خدای نخواسته نتوانستیم آنها را کنار بزنیم باز هم ولو برای یک ساعت به ظلم آنها رضایت نمیدهیم. میگوییم زور ما نمیرسد ولی شما را قبول نداریم و شما نباید باشید. تأیید نمیکنیم، سکوت هم نمیکنیم. چون رضابت به ظلم، رضایت به تعدی و رضایت به غارتگری مال مردم و رضایت به ظلم به مظلومین است. اگر ما راضی باشیم و سکوت کنیم و «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر صهیونیزم» نگوییم، همین میشود. یکی میگوید آیا زور شما به اینها میرسد یا تن شما میخارد؟ چرا مشکل و مسئله درست میکنید؟ باید تنشزدایی کنید نه اینکه تنش ایجاد کنید. امام میگوید نه، ما علیه ظلم و استکبار جهانی تنش به راه میاندازیم. بله، با بقیهی ملتهای بیطرف و دولتهایی که با ما دشمن نیستند تنش نداریم. اصلاً نباید تنش ایجاد کرد که بعد بخواهی تنشزدایی بکنی. اصلاً امر به معروف و نهی از منکر به معنی تنش با ظلم است. اقامهی قسط و «لیقوم الناس بالقسط...» به معنی تنش با ظلم است. «قولوا لا اله الا الله...»، به معنی تنش با شرک و کفر است. اصلاً انبیا برای همین تنش آمدهاند. چون این تنش به نفع عدالت و به نفع بشر است. امام میگوید جایی که زور ما نرسد مکلف هستیم حکومتهایی که بر خلاف موازین الهی و حتی بر موازین قانونی خودشان بر سر کار میآیند و آمدهاند، مبارزه کنیم. اگر توانستیم مبارزهی عملی میکنیم و اگر نتوانستیم مبارزهی زبانی و فرهنگی و تبلیغاتی میکنیم. میگوییم ما با تو مخالف هستیم. میگوییم «مرگ بر تو». این را میگوییم. هر کس به هر مقداری که میتواند باید با اینها مبارزه کند و هیچ عذری پذیرفته نیست. در مسئلهی بعدی امام این تشیع انگلیسی و آمریکایی را بارها با روش خیلی تند بیان میکند. شاید اولین مرجع تقلیدی که جرئت کرده اینطور حرف بزند امام بوده است. ما در خفا دیدهایم که مراجع این مباحث را بکنند اما علنی و با این لحن کسی را قبل از امام یادم نمیآید که این تعابیر را به کار ببرد و بگوید «ولایتیهای بیدین»، «امام زمانیهای دینفروش»، «ملاهای کثیف درباری» که هم به وهابیها و تکفیری میگوید و هم به شیعههای انگلیسی میگوید. «اسلام خیانت»، «اسلام رفاهزده» تعابیری است که جز امام کسی به کار نبرده است. آن هم در صورتی که در حد مرجعیت باشد. میگوید کسی که تابع مذهب است باید با ابرقدرتها مخالفت کند. باید مظلومان جهان را از زیر چنگ اینها بیرون بیاورد وگرنه تابع مذهب نیست. مذهبی نیست. یک شیوهی دیگر استدلال امام در مسئلهی دعوت جهانی و صدور انقلاب استدلال اخلاقی است. خیلی جالب است که امام میگوید زیر بار ظلم رفتن و ظلم کردن و سکوت در برابر ظلم کسی به کسی یا ملتی بر ملتی از ناحیهی عدم تزکیه است. میگوید کسانی که خودشان را تهذیب نفس نکردهاند، روحشان مادی و ماتریالیست است، ترسو و دنیاطلب هستند. قدرت توکل به خداوند را ندارند. اینها نمیتوانند مجاهد باشند. میگوید هر کسی به هر کسی ظلم میکند، هر کس ظلم میپذیرد و اجازه میدهد به او توهین کند و هر کس میبیند کسی به یک ملت دیگری ظلم میکند و بایستد و بگوید به من مربوط نیست، هر سه آدمهایی هستند که تهذیب نفس نشدهاند و در حیوانیت ماندهاند. آدمی که انبیایی باشد نمیتواند ظلم را ببیند و سکوت کند. میگوید «قد افلح من تزکی...»، امر به تزکیه و ذکر الله، ذکر به اسم الله، نماز مراتبی است که اگر ما به این مراتب رسیده بودیم و تهذیب نفس کرده بودیم و تقوا داشتیم نه حال انفعالی برای پذیرش ظلم پیدا میکردیم و نه به کسی ظلم میکردیم. همهی این ظلم کردنها و ظلمپذیریها و سکوتها از این است که ما تزکیه نشدهایم. دولتها تزکیه نشدهاند. دولتها تزکیه نخواهند شد. دولتها ظالم هستند. ملتها هم که تزکیه نشدهاند ظلم را میپذیرند. ملتها هم تزکیه نشدهاند. میگوید اگر شما اخلاق اسلامی داشته باشی نمیتوانی در برابر ظلم سکوت کنی. ما طرفدار مظلوم هستیم. هر کس هر کجای جهان مظلوم باشد ما طرفدار او هستیم. از فلسطینیها هم به همین دلیل دفاع میکنیم. امام راجع به کربلا و عاشورا صحبت میکند و مضمون بحث ایشان این است که میگوید شیعهی انگلیسی اینهایی هستند که خط کربلا را تعمیم نمیدهند. یعنی کربلا و عاشورا برای آنها یک حادثه است و یک مکتب نیست. کربلا برای آنها فقط تاریخ است نه اینکه یک فراتاریخ باشد. کربلا جزو امامت است در حالی که برای اینها مثل اینکه کربلا جزو امامت امام حسین(ع) نبوده و یک پروژهی شخصی بوده است. مثل اینکه از پروژهی امامت و رهبری و الگوسازی خارج بوده است. امام جواب اینها را میدهد. مردم در زمان شاه به یکی از علما که متأسفانه در حد مرجعیت بود میگویند مردم در خیابانها تظاهرات میکنند و کشته میشوند و ایشان هم گفته بود که نفهم هستند. بعد به آن آقای مرجع گفته بودند که بعضی از اینهایی که کشته میشوند و به زندان میروند جزو علما و بزرگان هستند. باز آن آقای به اصطلاح مرجع گفته بود این هم از خریت آنهاست. امام میگوید بعداً اسناد این آقا از درون ساواک در آمد که حرز و انگشتر برای شاه فرستاده بود که یک وقت خدای ناکرده سلامت شاهنشاه به خطر نیفتد. امام میگفت این هم یک نوع مذهب است که برای ما درست کردهاند. میگوید کربلا به ما این را میگوید و اگر نه امامت یعنی چه؟ به شما میگوید در مقابل ظلم بایستید ولو 72 نفر باشید اگر اصل اسلام در خطر است. چنانچه امام حسین(ع) فرمودند اگر من الان سکوت کنم باید با اسلام خداحافظی کنیم. دیگر اینجا جای تقیه نیست. جای این نیست که بگوییم ما چند نفر هستیم و آنها چند نفر هستند. دیگر جای چرتکه انداختن و این حرفها نیست. اینجا راه دفاع از دین فقط کشته شدن و اسارت است. امام میگوید ما باید یک عاشورای جهانی به پا کنیم. این را گوش کنید و با دیدگاههای بعضی از مسئولین قدیم و جدید مقایسه کنید. میگوید ما یک عاشورای جهانی به پا خواهیم کرد. من یادم هست این در شرایطی بود که جنگ سخت گره خورده بود و خیلی سخت شده بود و عملیاتها خیلی شهید میداد و تمام دنیا آن طرف ایستاده بود و ما مشکل سلاح داشتیم، مشکلات زیاد دیگری داشتیم، تحریم نفتی بودیم، پول نداشتیم، در آن شرایطی که دیگر همه ترسیده بودند و میگفتند آقا الان وقت محافظهکاری است امام گفت ما عاشورا به پا میکنیم. میگوید «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا...»، عبارت بزرگی است اما آن را اشتباه میفهمند. خیال میکنند «کل یوم عاشورا...»، یعنی اینکه هر روز بنشینید و گریه کنید. خیال کردهاند کل یوم عاشورا یعنی اینکه هر روز عزاداری کنید. محتوای این کل یوم عاشورا غیر از این است. کربلا چه کرد؟ ارض کربلا در عاشورا چه نقشی داشت؟ همهی زمینها باید این نقش را در سراسر جهان ایفا کند. میگوید ما باید تمام جهان را تبدیل به کربلا کنیم. ما همهی روزها را تبدیل به عاشورا بکنیم. «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا...». میگوید همهی زمینها باید مثل کربلا بشوند. نقش کربلا این بود که سیدالشهدا(ع) با عدهی معدود آمدند و در مقابل جبار و امپراطور زمان ایستادند و کشته شدند ولی ظلم را قبول نکردند. «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا...»، یعنی همهی جهان باید اینطور باشد و همهی روزها باید اینطور باشد. این نگاه امام است. صحبت از مبارزهی مسالمتآمیز و تنشزدایی نیست. صحبت از کربلای جهانی است. امروز روز عاشوراست و ما در برابر ظلم میایستیم. همینجا و همه جا کربلاست. در بعضی روایات که صحت را نمیدانم میگویند یکی از چیزهای مستحب این است که مؤمنین منتظر برای ظهور سلاح هم داشته باشند. آن هم سلاح مهیا نه اینکه سلاح را یک گوشهای بگذارند. یعنی خلاصه سلاحی باشد که گلنگدن آن را هم کشیده باشی. یعنی هر روز آمادهی یک نبرد مسلحانهی جهانی باشی. این انتظار واقعی است. وجوب دفاع از جان و مال مسلمین در سراسر جهان و حتی جایی که مسلمین در اقلیت هستند. یعنی حتی در اروپا و آمریکا هر جا به مسلمانی ظلم و اهانت بشود و به اسلام توهین بشود ما باید در صحنه باشد. این هم تعبیر امام است. حالا جلوتر میرود و از مستضعفین میگوید. میپرسند اگر مسلمانهایی آلت دست کفار شدند و به مسلمین حمله کردند، مثل صدام، مثل عربستان در یمن، مثل رژیمهای خائن کشورهای مسلمان عرب، چه میشود؟ امام میگوید آنهایی که به سرحدات کشورهای اسلامی حمله میکنند، مثل حملهی صدام به ما و مثل حملهی الان به یمن، چون حمله کردهاند دفاع واجب است و کشتن آنها هم واجب است. کشتن حاکمان و حکومتهایی که ظاهراً مسلمان هستند اما به یک سرزمین اسلامی تجاوز میکنند واجب است. ما سر جنگی نداریم. ما میخواهیم در عالم صلح باشد اما این به آن معنا نیست که کسی بریزد و تعدی کند و ما بگوییم ما سر صلح داریم، بنابراین تن به ظلم میدهیم. این صلح نیست بلکه ظلمپذیری است. ظلم حرام است و ظلمپذیری هم مثل ظلم حرام است. میدانید در روایت داریم که هر جا ظلم است دو طرف به جهنم میروند. هم ظالم و هم کسی که تن به ظلم داده است. مگر کسی که مبارزه کرده و نتوانسته کاری کند و مستضعف بوده و سرکوب شده است. تازه قرآن میفرماید به اینها میگوییم چرا تن به ظلم دادید؟ میگویند نتوانستیم. فرشتهها به آنها میگویند چرا مهاجرت نکردی؟ آنجا نمیتوانستی هیچ کاری بکنی، «الم تکن ارض الله واسعه...»، مگر کل کرهی زمین، زمین خدا نبود. وقتی یک جامعهای اینقدر ظالم و فاسد است که تو نمیتوانی هیچ کاری بکنی به جای دیگری برو. فرار کن و به جای دیگری برو. یعنی حتی خداوند در قرآن برای ظلمپذیری مستضعف بیچاره هم عذر قائل نیست. میگوید میتوانستی مهاجرت کنی و باید هجرت میکردی. چرا به ظلم تن دادی؟ امام میگوید این دفاع است، دفع فساد است. شما باید با کسی که حمله میکند بگویید که نجنگد نه به مایی که دفاع میکنیم بگویید نجنگید. امام میگوید این خیلی جالب است. یک طرف حمله میکند و یکی را میزند و به او اجازه میدهند که بزند و بعد به دو طرف میگویند خشونت نکنید، ظلم نکنید، نجنگید. الان به اسرائیلیها و فلسطینیها میگویند خشونت نکنید. اینها اینطور هستند. یک جای دیگر امام میگوید هر کس بگوید ما در برابر قدرتهای جهانی باید تسلیم بشویم و فقط محاسبهی مادی کنیم، ماتریالیست و کافر و ملحد است. میگوید سازش با ابرقدرتها ظلم به بشر است و کسانی این توصیه را میکنند که با چشم مادی و طبیعی همه چیز را میبینند. چون سازش با ظالم، ظلم به مظلوم است. تداوم ظلم است. بحث امر به معروف و نهی از منکر جهانی را هم عرض کردم که امام میگوید این رأی همهی انبیا است که دست ظالم را در سراسر جهان کوتاه کنید. امام میگوید اقتدار اسلامی را باید در جهان حاکم کنید. «انزلنا الحدید فیه بعثٌ شدید...»، قرآن میگوید کتاب، معرفت، قرآن میگوید میزان، ترازو و عدالت اما در کنار آن هم از حدید میگوید. حدید به معنی فولاد است. به معنی اقتدار و صنعت و سختافزار است. یعنی معرفت و عدالت بدون ضمانت اجرایی فولاد و سلاح و قدرت پیش نمیرود. امام میگوید آیا دورهی میزان تمام شده یا یا دورهی کتاب تمام شده است؟ آیا قرآن نسخ شده است؟ آیا الان دیگر برای ما نیست؟ عدالت و قسط چه؟ آیا اینها وظیفهی قدیمیها بوده و الان دیگر برای ما نیست؟ چطور میزان و کتاب هست ولی حدید آن منتفی شده تا امام زمان(عج) بیاید؟ حدید هم برای همین الان است. منتها حدید و سلاحی که در خدمت کتاب و میزان باشد و نه اینکه به کتاب و میزان کاری نداشته باشد. این حدید طاغوتی میشود. من تک تک موارد را نمیخوانم اما امام در چندین جای دیگر صحبت از وحدت همهی ادیان و مذاهب و مستضعفین غیر مسلمان میکند و میگوید اگر مستضعفین جهان قیام نکنند، چه مسلمان باشند و چه غیر مسلمان باشند، از آمریکای لاتین تا شرق آسیا و جاهای دیگر باشند، سلطههای شیطانی در جهان رفع نمیشود. ما باید وحدت بین مستضعفان جهان با هر مسلک و هر مذهبی را ایجاد کنیم. یعنی ما باید با همهی مظلومین غیر مسلمان در جهان هم متحد باشیم و با همدیگر یک جبههی مشترک تشکیل بدهیم. حتی اگر مسلمان نیستند چه برسد به اینکه شیعه نباشند. ما عازم هستیم که تمام سلطهها را در سطح جهان نابود کنیم. جملههای امام را ببینید. اینها امام را سانسور میکنند. نه تنها الان بلکه از اول انقلاب امام سانسور میشود. از وقتی که امام رفت سانسور میشود. امام اینهاست. میگوید ما عازم هستیم تمام سلطهها را در سراسر جهان نابود کنیم. شما هم کوشش کنید ملتها را با حق همراه کنید. شما در مذهب خود و ما در مذهب خود اخلاص را حفظ کنیم و به خدای تبارک و تعالی اعتماد کنیم تا عنایت او شامل حال ما شود و همهی این سلطهها را در جهان سرنگون کنیم. از یک انقلاب جهانی مستضعفین علیه مستکبرین، اتحاد همهی مظلومین عالم سخن میگوید. بعد به علما میگوید این هراس کاذب و این ترس و تابویی که ایجاد کردهاند که همه میترسند و میگویند مگر میتوان با آمریکا و شوروی و اسرائیل جنگید، بشکنید. قبل از این میگفتند مگر میتوان شاه را کنار گذاشت؟ مگر میتوان صدام را کنار گذاشت؟ همهی اینها شد. دو سوم شعارهای اول انقلاب انجام شد. «مرگ بر شوروی» و «مرگ بر منافقین» و «مرگ بر صدام» انجام شد. «مرگ بر اسرائیل» هم در حال شدن است. اگر همین قضیهی تکفیریها نبود اسرائیل سقوط کرده بود. آمریکا ضعیف شده است. آمریکا از بعد جنگ جهانی دوم که ابرقدرت جهان شد هرگز در هیچ جنگی شکست نخورده بود تا الان که در منطقه شکست خورده است. دیگر آمریکا جرئت حمله به هیچ کشور اسلامی را ندارد. اینها پیروزی امام است. اینها اتفاقات بعد از این انقلاب است. الان دیگر نیابتی عمل میکنند و خودشان نمیتوانند کاری انجام دهند. اینجا بودند و حالا دمشان را روی کولشان گذاشتهاند که بروند. نمیتوانند. تلاش برای وحدت ضد استعماری و اینکه حتی منشأ ترور هم آمریکاست و ظلم اینها باعث شده که این اتفاقات بیفتد. همچنین به مسئلهی حج اشاره میکند و میگوید اسلام آمریکایی حج را تبدیل به یک چیز بیخاصیت کرده است. حج باید محل متینگ سیاسی و گزارش کار سیاسی کل جهان اسلام در آنجا و تصمیم برای کل جهان اسلام و کل جهان باشد و این هم جزو عبادات حج است. بهترین پشتوانهی جبههی مستضعفین حج است. اینهایی که میگویم عین عبارات امام است. میگوید این معما هنوز برای من حل نشده است و اگر شما برای این جوابی دارید به ما هم تذکر بدهید. مسلمانها اینقدر زیاد هستند و اگر هر کدام از شما یک سطل آب بریزید اسرائیل را آب میبرد، پس چرا اینقدر میترسید؟ امام یک وظیفهای برای خودش قائل بود و به نظر من موفق هم شد و آن این بود که ترس مسلمانها را ریخت. حتی این جریانهای تکفیری هم که به صحنه آمدهاند، البته بدنهی اینها را عرض میکنم و الا در رهبران و اتاق فرمان اینها صهیونیستها و آمریکا و رژیمهای فاسد منطقه نفوذ دارند و این واضح است، اما بسیاری از بدنهی اینها جزو آثار انقلاب اسلامی است. بدنه را عرض میکنم. یعنی اینکه یک مرتبه هزاران نفر پسر و دختر شهروند اروپا و آمریکا آمدهاند، اینکه طرف تا چند وقت پیش در دیسکو بوده و دوست دختر و دوست پسر داشته یک مرتبه کل روی خود را میپوشاند و برای جهاد نکاح میآید و آن پسری هم که مشروبخوار بوده و دوست دختر داشته یک مرتبه دو من ریش میگذارد و با لا اله الا الله عکس میگیرد و میآید، برای چه اتفاق افتاده است؟ اصلاً ادای مسلمانی نه، خود مسلمانی در همه جای دنیا مایهی شرمندگی بود. هیچکس حرفی نمیزد که علامت این باشد که یک مقدار مذهبی است. اصلاً محال بود آن را به زبان بیاورد چون ضد روشنفکری و ضد تجدد بود. مایهی خفت بود. امروز چه شده که دختر و پسری که در اروپا و آمریکا به دانشگاه رفتهاند و فارغالتحصیل شدهاند وسط خیابان نیویورک راه میرود و تا ناف خود ریش گذاشته و دشداشهی عربی به تن میکند و یک چیزی هم دور سر خود میپیچید و دست خود را بالا میآورد. یکی دیگر در لندن و یکی دیگر هم در یک جای دیگر اروپا این کار را میکند. چه اتفاقی افتاده است؟ همهی اینها بعد از انقلاب اسلامی است و امام ادبیات اینها را عوض کرد. دینداری ذلت بود و عزت شد. ننگ بود و فخر شد. منتها اینها در دست دشمن هستند و با تعالیم وهابی بار آمدهاند و شستشوی مغزی شدهاند و اطلاع ندارند. این پیروزیهایی هم که اینها در عراق و سوریه به دست آوردند به دست همینها بود. به خاطر افسرهای سعودی و امارات و قطر و ترکیه و اردن و مصر نبود که در صحنه هستند. چون اینها اهل جنگ نیستند. اینها هم در سوریه و هم در عراق یک شهری را گرفتند. الان در سایتها نوشته که این 9 نفر این شهر را گرفتهاند. 9 نفر عملیات انتحاری کردهاند. عکسهای این 9 نفر را ببینید. دقیقاً ادای بچههای حزبالله و شهدای حزبالله را در میآورند که جلوی دوربین میایستادند و میگفتند ما میخواهیم پیش خدا برویم. عیناً کپیبرداری از روی عملیاتهای استشهادی حزبالله است. این کارهایی که در داعش میکنند همین است برای اینکه این حرفهای امام که میگوید ما آمدهایم که دنیا را تغییر بدهیم و آن دوران دیگر گذشته و ما جهانی عمل میکنیم و هستههای حزبالله را در سراسر جهان تشکیل خواهیم داد، سنگرهای کلیدی را در سراسر جهان فتح خواهیم کرد. این ادبیات دنیا را تکان داد. حتی دشمن ما هم اگر کاری میکند از طریق همین ادبیات کار میکند. دنیا عوض شد، مسیر تاریخ عوض شد. امام میگوید دو گروه از زمان پیامبر(ص) تا همین الان اجازه نمیدهند مستضعفین با همدیگر متحد بشوند. یکی حکومتها و سلاطین هستند و دوم علمای نصارا و یهود هستند. متولیان رسمی دین در غرب هستند. این دو گروه، یعنی حکومت و دین قلابی اجازه نمیدهند مستضعفین با همدیگر متحد بشوند و غلبه کنند. دو، سه عبارت کلیدی امام را خدمت شما عرض بکنم. یکی اینکه امام میگوید بفهمید که غرب به شما محتاج است و شما به آنها محتاج نیستید. ما برای دفاع از اسلام و کل ممالک اسلامی و استقلال همهی کشورهای اسلامی در سراسر جهان در هر حال مهیا هستیم و برنامهی ما برنامهی اسلام است. ما میخواهیم همان کاری را بکنیم که پیامبر(ص) کرد. نمیخواهیم بر کسی مسلط بشویم. اگر این حرفهای ما ارتجاع سیاه است، بگذار ما مرتجع باشیم. اشاره میکنند که دو گروه مانع نجات بشر و مسلمین هستند که یکی روحانیون و آخوند فاسد و یکی هم ملیگرایان هستند. اینهایی که بشریت را با ملیت و قومیت و نژاد تفکیک میکنند. یک مشکل این است که دولتها در کشورهای اسلامی فاسد هستند. ما تا دولتها را اصلاح نکنیم نمیتوانیم مسلمین را نجات بدهیم. یکی هم مشکل دولتها با ملتهای خودشان است که همهی آنها دیکتاتور هستند. راجع به اختلاف شیعه و سنی هم میگوید این بحثها درست نیست. یک دسته مسلمین شیعه هستند و یک دسته سنی هستند. یک دسته حنفی، یک دسته حنبلی، یک دسته اخباری هستند. اصلاً طرح این معنا از اول درست نبود. در یک جامعهای که همه میخواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند این مسائل نباید مطرح بشود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم. علمای شما فتوا به یک دسته از چیزها دادهاند و شما از علمای خودتان تقلید کردید و حنفی شدید. یک دسته به فتوای شافعی عمل کردند و شافعی شدند. یک دسته فتوای حضرت صادق را عمل میکنند که شیعه هستند. اینها دلیل اختلاف و جنگ ما با شما نیست. نباید با هم تضاد داشته باشیم. برادران شیعه و سنی از اختلافات عملی پرهیز کنند. اختلاف نظر به جای خود باشد. امروز اختلاف ما تنها به نفع کسانی است که نه به شیعه عقیده دارند و نه به حنفی و سایر فرق اعتقادی دارند بلکه میخواهند نه این باشد و نه آن بماند. راه نجات دشمن اختلاف انداختن بین خود ماست. همین الان شما ببینید. نهضت بیداری اسلامی فقط به یک شکل امکان شکست خوردن داشته و دارد و آن هم تبدیل این نهضت به جنگ مذهبی بود. هر جا هم این اتفاق میافتد زود عمل میکند. در بحرین مردم علیه حکومت قیام کردند و رسانههای عربستان و غرب از شیعه و سنی میگویند. در یمن همینطور است. در یمن شیعه و سنی در کنار هم هستند. شافعی و زیدی در کنار هم هستند. همه ضد عربستان هستند ولی اینها میگویند نه، این بحث شیعه و سنی است. در پاکستان و عراق و جاهای دیگر هم همین است. دقیقاً این تنها راهی بود که میتوانستند بروند. میگوید ما را به شکل طایفه در برابر هم قرار میدهند. چرا از پس غرب بر نمیآیید؟ اینها چیزی نیستند. فقط بدانید اگر مثل مسئلهی فلسطین جلوی اینها را نگیرید همه جا را مثل فلسطین میگیرند. یکی از دلایلی که ما با شاه مبارزه کردیم حمایت او از اسرائیل بود. بر هر مسلمانی واجب است خود را علیه اسرائیل مجهز کند. نابود کردن اسرائیل واجب است. جهان باید منهای اسرائیل باشد. با همه دوست هستیم، حقوق ملتها برای ما صد درصد محترم است. میگوید ایران از این هم قویتر بشود که خواهد شد، به حکم اسلام اجازه ندارد به حریم هیچ ملتی تجاوز کند. صدور انقلاب تجاوز به دیگران نیست. ما نظر تجاوز به هیچ کشوری نداریم. این طاغوت است و اگر این کار را بکنیم خود ما طاغوت میشویم. امیدوار هستیم صلح جهانی بر پایهی استقلال ملتها و عدم مداخله در امور یکدیگر، مراعات تمامیت ارضی بنا شود و لذا امام خط اتحاد جماهیر اسلامی را میدهد و میگوید ما کشورهای مسلمان همه جدا جدا جمهوری و مردمی بشویم و بر اساس طبق مذهب اکثریت مسلمان بشویم. حالا اگر حنفی است یا شافعی و حنبلی است. با حفظ حقوق اقلیت مذهبی در آن کشور طبق فقه خودش در حوزهی معاملات خصوصی و عبادات آن، یعنی همین چیزی که در قانون اساسی ما هست. بعد همهی این جمهوریهای مسلمان یک اتحاد جماهیر تشکیل بدهند. مرزهای آنها محفوظ باشد، منافع آنها محفوظ باشد، ولی با همدیگر مثل برادر تعامل کنند و همه جا به همدیگر کمک کنند. رشد یکی رشد همه باشد، دشمن یکی، دشمن همه باشد، واحد پول آنها یکی بشود، بازار مشترک داشته باشند، قانون اساسی مشترک داشته باشند، ارتش مشترک داشته باشند. همان کاری که غرب و کفار انجام دادهاند. اتحادیهی اروپا یک قانون اساسی برای کل اروپا نوشته است. یک ارتش برای کل اروپا درست کردهاند. یک اتحادیه و بازار مشترک دارند. یک پول مشترک به نام یورو دارند. وقتی آنها این کار را کردهاند چرا ما این کار را نکنیم. ما به دنبال روابط حسنه هستیم. ما به دنبال نجات مستضعفین هستیم. ما میخواهیم با همهی ملتهای دنیا با صلح و احترام متقابل باشیم. من چند عبارت دیگر را هم راجع به صدور انقلاب و صراحت امام عرض میکنم. هنوز انقلاب پیروز نشده که امام میگوید ما داخل دربهای بسته زندگی نمیکنیم ولی دربها را جلوی استعمارگران باز نمیکنیم. دربهای کشور ما در برابر استعمار بسته است و در برابر همهی ملتهای دیگر باز است. این بر خلاف شاه بود. میگوید هر قراردادی در هر عرصهای که بر ضد منافع، مصالح و عزت این ملت باشد را باطل خواهیم کرد. این قابل توجه قراردادهایی است که میخواهد بسته بشود. امام میگوید ما کل قراردادهایی که علیه عزت یا حقوق یا مصلحت این ملت باشد، باطل خواهیم کرد. هر قراردادی که شاه بسته را باطل میکنیم و از این به بعد هرگز چنین قراردادی در این کشور بسته نخواهد شد. از ایشان میپرسند ممکن است شما انقلاب خود را به کشورهای خلیج فارس گسترش بدهید؟ امام نمیگوید نه، روابط دیپلماتیک داریم بلکه میگوید شما میدانید هیچ حادثهای در جهان در هر نقطهای که اتفاق بیفتد بدون تأثیر در نقاط دیگر نیست. خواه ناخواه اثر میگذارد و میزان اثرپذیری بستگی به آگاهی و انتخاب مردم دارد و اینکه آیا حکومتها به وظیفهی خود عمل بکنند یا عمل نکنند. یعنی اگر عمل نکنید انقلاب خودش میآید. سوال این است که شما میتوانید بگویید این انقلاب یک مسئلهی ایرانی بوده و مربوط به خود شما بوده و الان دیگر تمام شده است؟ میگوید نه. ما تجربههای انقلابی خود را به تمام جهان صادر میکنیم. یعنی به همه جای جهان یاد میدهیم چطور حکومتهای خود را سرنگون کنید. ما تجربههای خود را به تمام جهان صادر میکنیم. نتیجهی مبارزه و دفاع علیه ستمگران را بدون هیچ چشمداشتی به همهی مبارزان راه حق انتقال میدهیم. یعنی ما یک نبرد جهانی را شروع کردهایم. یعنی 22 بهمن آغاز یک انقلاب جهانی است. مسلماً محصول صدور این تجربهها جز شکوفههای پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام برای ملتهای دربند نخواهد بود. آزادی و اسلام به همه جا خواهد رفت. بعد میگوید روشنفکران اسلامی با علم و آگاهی کمک کنند تا جهان سرمایهداری و جهان کمونیزم را دگرگون کنیم. ما میخواهیم بلوک شرق و بلوک غرب را از هم بپاشانیم. تمام آزادیخواهان باید با روشنبینی راه سیلی زدن بر گونهی قدرتها و ابرقدرتها به خصوص آمریکا را به مردم سیلیخوردهی همهی کشورهای مظلوم جهان سوم ترسیم کنند. یعنی به ملتها یاد بدهیم که چطور به آمریکا سیلی بزنند. ببینید ما چطور سیلی میزنیم و شما هم همینطور بزنید. معنی این حرفها دیگر واضح است. من با اطمینان میگویم اسلام همهی ابرقدرتها را در سراسر جهان به خاک مذلت خواهد نشاند. میگوید ما آمریکا و شوروی و انگلیس و همهی اینها را ذلیل میکنیم. اسلام موانع بزرگ داخلی و خارج محدودهی خود را، یعنی حتی در جهان غیر اسلام، یکی پس از دیگری برطرف خواهد کرد و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد. سنگرهای کلیدی جهان کجاست؟ تنگهی هرمز، باب المندب، راه ارتباط آمریکای شمالی با آمریکای جنوبی، شرق آسیا، دریای مدیترانه است. امام میگوید هر جا که سنگر مهم و کلیدی است را فتح خواهیم کرد. منتها اشغالگر و امپریالیست نیستیم. ما مکتب خود را در همه جا پیش خواهیم برد. در همهی ممالک اسلامی و در همهی جهان، بلکه در هر جا که مستضعفین هستند. ما رو به اعتلا هستیم. ما عقب نمیرویم. ما جلو میرویم. اینهایی که میگویند فعلاً به خارج آتشبس بدهیم و مشکلات داخلی خود را حل کنیم، گوش کنند. امام میگوید اگر میخواهید مشکلات داخلی خود را هم حل کنید باید در برابر دشمن خارجی محکم بایستید و الا آنها اجازه نمیدهند مشکلات داخلی خود را حل کنید و مشکلات شما را بیشتر میکنند و نزاع را به داخل خانههای شما میکشانند. شما نزاع را به داخل خانهی دشمن بکشانید. اگر شما در مرزهای اسرائیل با اسرائیل درگیر نشوید باید در خیابانهای تهران با آمریکا و اسرائیل درگیر بشوید. اگر با تکفیریها آنجا درگیر نشوید باید در خیابانهای شهرهای ایران درگیر بشوید. این جزو برنامههای آنها بوده و هنوز هم هست. امام میگوید خودتان را در برابر همهی مشکلات آماده کنید. ارزشهای انسانی را باید به همه جا صادر کنید. استقلال فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی خود را باید محکم نگه بدارید و این فقط به یک شکل امکان دارد و آن هم در سایهی اتکای به اسلام و خدای بزرگ و متحد شدن و برادر دانستن یکدیگر است. میگوید ما باید سعی کنیم بعد از 2500 سال عدالت را در ایران و در جهان گسترش بدهیم. ما موظف هستیم اسلام را همه جای دنیا معرفی بکنیم. اسلام در دنیا مظلوم و غریب است. ما دستهی کوچکی هستیم، تبلیغات ناقصی داریم، ما مبلغ قوی نداریم یا کم داریم، آنها همه چیز دارند. رسانههای گروهی در دست آنهاست، پول زیاد دارند و خرج میکنند ولی ما نباید مأیوس بشویم. ما با همین عدهی قلیل همانطور که محمدرضا را که همهی قدرتها به دنبال او بودند به همت جوانهای ایران شکستیم اسلام را به خواست خدا در اینجا و در همه جا در حد توان خود پیاده خواهیم کرد. دانشگاه و حوزه باید قوی باشند و خودشان را برای یک مبارزهی وسیع جهانی و تمدنسازی جهانی آماده کنند. میپرسند کجای دنیا به شما مربوط نیست؟ امام میگوید هیچ جا. ما انقلاب خود را به تمام جهان صادر میکنیم. انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسولالله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه در هر جای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم. خط امام اینهاست. اینهایی که میگویند 15 خرداد و رحلت امام را عزاداری کنید و 22 بهمن را جشن بگیرید ولی این حرفها را نزنید، منحرف هستند. اینها انحراف مسلم از خط امام است. امام هر چه به آخر عمر خود نزدیکتر شد، جنگندهتر شد. ما با امام بزرگ شدیم. نسل ما زیر دست امام بزرگ شد. با صحبتهای امام هر روز زندگی میکردیم. شما به صحیفهی امام نگاه کنید متوجه میشوید که امام هر چه پیرتر شد، جوانتر شد. تندترین و انقلابیترین حرفهای خود را در یکی، دو سال آخر عمر خود زده است. اصلاً یک پارچه آتش است و میخواهد یک آتشنشان جهانی به پا کند. بقیهی این را خود دوستان رجوع کنند. یک جملهی دیگر هم بخوانم که الان هم بعضیها میگویند. ممکن است بعضیها بگویند با قدرتها باید ساخت. ولی بدانند سازش امروز نابودی تا آخر است. اگر سازش کنی نابود میشوی و نمیمانی. سازش امروز با قدرتها دفن اسلام تا آخر دنیا است. امام یک جا میگوید اگر این دفعه ما شکست بخوریم چنان ریشهی اسلام و شیعه را میزنند که تا قرنها نتوانیم سرمان را بالا کنیم. چون اینها از ما چوب خوردند. اینها باور نمیکردند اسلام و آخوند و شیعه اینقدر خطرناک باشد. ولی حالا که چوب خوردهاند هوشیار شدهاند. خودشان میگویند. همین پریروز از قول معاون دورههای قبل سرویس اطلاعاتی اسرائیل خواندم که میگفت هنوز انقلاب پیروز نشده بود و بختیار به ما پیغام داد که امام را در پاریس و در نوفللوشاتو بکشید. فکر نکنید مشکل کمتر میشود. من در ایران هستم و میبینم اینها چه کار میکنند. اینها هر یک روزی که بمانند از روز قبل قویتر و خطرناکتر میشوند. این معاون سابق سرویس اطلاعاتی اسرائیل میگوید کاش همان موقع این حرف را گوش کرده بودیم. میگوید ما باور نمیکردیم اینقدر جلو بروند. گفتیم یکی، دو روز میروند و تمام میشود ولی دائم گسترش پیدا میکنند. امام میگوید سازش امروز دفن اسلام تا آخر دنیاست. مردم باید محکم بایستند. مسئولین محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاع بکنند. از توطئهها به خود هراس راه ندهند که اگر کمی عقبنشینی کنید باید دست از اسلام بکشید و تکلیف ما بر خلاف این است. آخرین عبارت این است که تهدید میکند و میگوید آخر این مبارزات به کجا میرسد؟ میزنند و شما را نابود میکنند. امام میگوید هیچ کس نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دون دنیای امروز و پایهریزی فرهنگ جدید در جهان بر مبنای اسلام و برخورد قاطع اسلامی با آمریکا و شوروی، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی به دنبال دارد. اینهایی که میگویند برای اینکه گرسنه نشویم مبارزه نکنیم، امام میگوید اصلاً تحمل گرسنگی جزو لوازم یک مبارزه است. باید تحمل کنی. مثل این است که بگویی من به جبهه میروم به شرطی که مجروح و کشته نشوم و سالم برگردم. این چه نوع جبهه رفتنی است؟ مردم ما این راه را انتخاب کردهاند و بهای آن را خواهند پرداخت و به این امر افتخار میکنند. شکستن فرهنگ شرق و غرب در جهان بیشهادت میسر نیست. باید شهید بدهیم تا دنیا را عوض کنیم. من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی تا همیشه میخواهم از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند. کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایهداری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند. ما هنوز در قدمهای اول مبارزهی جهانی علیه غرب و شرق هستیم. هنوز اول عشق است. مسئولین در دفاع از اسلام محکمتر از همیشه با تمام توان در برابر تجاوز نظامی و سیاسی و جهانخواران بایستند چرا که امروز دنیای استکبار خصوصاً غرب خطر رشد اسلام ناب را علیه خود درک کرده است. مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست خواهیم خورد و نابود میشویم؟ ما را از چه میترسانید؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی میکنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ عیادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب میکنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب در سراسر جهان بر چوبههای دار میروند؟ میخواهند همهی ما را به دار بکشند. ببینید روح ایشان چقدر بزرگ است. مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب در سراسر جهان بر چوبههای دار میروند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزبالله در جهان به اسارت گرفته میشوند؟ بگذار دنیای پست مادی با ما چنین کنند ولی ما به وظیفهی اسلامی خود عمل خواهیم کرد. به مسئولین اکیداً تذکر میدهم این معنا که نمیشود با قدرتهای بزرگ طرف شد را از گوش خود بیرون کنید. شما بخواهید میتوانید. پشتیبان شما خداست. این زمزمه که ابرقدرتها به وسیلهی عیادی خود کردهاند که تا متکی به یکی از دو قدرت نشوید نمیتوانید به زندگی ادامه بدهید صد درصد غلط است. روی پای خودتان بایستید. به مردم و به خدا اعتماد کنید. میگوید به خدا اعتماد کنید و به مردم اعتماد کنید. محکم و استوار با خدا باشید و سعی کنید قبل از هر پیشرفت در انسانیت پیشرفت کنید. در این صورت خداوند یاری خواهد کرد تا بتوانیم استقلال و آزادی و اسلام خود را حفظ بکنیم. اینها بخشی از ادبیات امام است که متأسفانه فراموش میشود. اینها برای شعار نیست. اینها باید مبنای سیاستهای جمهوری اسلامی و مبنای درسی در دانشکدهی وزارت خارجهی ما باشد. باید در روابط بینالملل و در دانشکدهی ارتباطات و رسانه و صدا و سیما اینها را آموزش بدهند. در دانشکدهی علوم سیاسی باید اینها را آموزش بدهند چون اینها مبنای علوم سیاسی ماست. اینها سخنرانی نیست. مرحوم آقا عیسی، خادم امام را یک وقتی دیدم و گفتم یک خاطرهای که شخصاً خودت در آن بودهای را بگو. گفت یک وقت امام داشت در حیاط قدم میزد و ذکر میگفت و گاهی مطلب میخواند و روزنامه میخواند یا بی.بی.سی را گوش میکرد تا ببیند دشمنان چه میگویند. گفت امام داشت راه میرفت و مرحوم سید احمد هم کنار امام آمد. من هم سینی چای را آوردم که تعارف کنم. دیدم سید احمد میگوید این دو ابرقدرت فلان و تا این را گفت امام گفت نهخیر، سه ابرقدرت و سومی ما هستیم. از این به بعد برای دنیا باید سه ابرقدرت تصمیم بگیرند. این حرف را چه زمانی زد؟ به آقا عیسی گفتم چه زمانی این حرف را زد؟ گفت وسطهای جنگ بود. زمانی بود که وضع جنگ خیلی هم خراب بود و اصلاً بعضیها میگفتند سیلوهای گندم بعضی از شهرهای ما تا دو روز دیگر هم گندم ندارد. تحریم شدید است. قیمتها اینطور است. واردات اینطور است. نفت ما اینطور است. سلاح نمیتوانیم بخریم. به ما سیم خاردار نمیفروشند. آن زمان این حرف را زد. چنانکه پیامبر(ص) در محاصرهی خندق، زمانی که خندق میکندند گفت سقوط امپراطوری روم و ایران را در جرقهی این کلنگی که به سنگ خورد دیدم که بعضی از همین انتلکتوئلهای احمق آن دوران گفتند نگاه کنید که پیامبر(ص) از گشنگی به سرش زده است. ما گشنه هستیم. سه روز است که خودش نان نخورده است. از شدت درد دل به شکم خود سنگ بسته است و فتح روم و مصر و ایران را میبیند. گفتند گشنگی به سرش زده است. زمانی که امام این حرفها را میزد یک عدهای در همان انقلاب و در همین حکومت گفتند به سرش زده است. الان هم یک عدهی دیگری همین حرفها را میزنند.
و السلام علیکم و رحمت الله.
هشتگهای موضوعی