شبکه چهار - 9 آبان1397

ماجرای حسین (ع) و جهان جدید

گفتگو در موکب اربعین {برنامه تا ثریا}

مجری: بسم‌الله الرحمن الرحیم. ما می‌خواهیم راجع به این نهضت بزرگ با ظلم صحبت کنیم و این که اربعین چه نقشی را در این مسیر دارد؟ و فقط یک اتفاق زیارتی صرف نیست و ابعاد بسیار بزرگی این حماسه دارد. در زمانی که در دنیا حتی در کشور خودمان سر مسائل مادی رقابت است، یک دفعه می‌بینیم که یک اتفاق این‌چنینی می‌افتد که مردم بیشتر فداکاری کنند و هرچه دارند بر طبق اخلاص می‌گذارند، حتی فقرای شهر، حتی از کشورهای مختلف، در واقع این اتفاق با هیچ یک از قواعدی که ما داریم نمی‌خواند. خب این که در مسیر می‌بینیم از کشورهای مختلف آمدند، حتی غیر مسلمان‌ها آمدند. می‌خواهم راجع به این حماسه صحبت کنید که آیا ما قدر این ظرفیت را می‌دانیم؟ و از این ظرفیت استفاده می‌کنیم یا نه؟ و این که چرا رسانه‌های دنیا یک چنین اتفاقی را در حد یک خبر کوچک، و اگر هم پوشش بدهند با اولویت مثلاً خبر دهم می‌گویند. در حالی که اگر صد هزار نفر در یک جایی از دنیا جمع بشوند شاید بشود خبر درجه یک انواع رسانه‌ها، ولی این اتفاق که در حد 18 تا 20 میلیون نفر هست، یک حماسه‌ای جزء در رسانه‌های دنیاست.

استاد رحیم‌پور ازغدی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. سلام عرض می‌کنم بنده خدمت بینندگان محترم. همانطور که فرمودید یک نمایش الهی انسانی است و بعضی ایام که پیامبر اکرم(ص) فرمودند که در ایام دهر، گاهی نفحات الهی و رحمانی به زمین شما و جامعه بشری وزیدن می‌گیرد، آن ایام و نفحات را قدر بدانید، یک نمونه‌اش در همین راهپیمایی اربعین و به نام اباعبدالله(ع) در عراق عزیز، و با استقبال و میهمان‌نوازی ملت شریف عراق، خودش را نشان می‌دهد. آنچه که ما در بعضی از روایات در مورد یک شهر دینی و یک جامعه دینی خواندیم که نمونه کامل آن در روایات داریم که در آخر زمان محقق خواهد شد، نمونه‌های پراکنده و کوچک‌تر آن در مقاطعی از تاریخ بشر، بدست انبیاء و اولیای الهی و پیروان‌شان در یک مقاطعی خودش را نشان داده، باز یک نمونه‌ای از آن را در این‌جا می‌بینیم. من شبیه این حالت را نه در این ابعاد، در ابعاد خیلی کوچک‌تر، سال 1357 در انقلاب اسلامی تا یک حدودی دیدیم که مردم چگونه در خانه‌هایشان روی هم باز بود و همه به هم کمک می‌کردند. چون صحبت از خدا و خدمت به خلق به نام خدا بود. یک نمونه‌اش را هم در دوران جنگ دیدیم و کسانی که در پشت جبهه خدمت می‌کردند چه در ایران چه در عراق. من پریروز مصاحبه یک مادر عراقی را خواندم که ایشان آمده به همین راهپیمایی اربعین، ایشان دو فرزندش را صدام به زور به ارتش برای جنگ با ما آورده بود، هر دو فرزند ایشان از جبهه فرار کرده بودند و آمده بودند به نیروهای اسلام ملحق شده بودند و هر دو در جبهه شهید شده بودند. و این مادر در عراق بود. و این مهمان‌نوازی عجیب مردم عراق، که اغلب از اقشار فقیر، خودشان هستند. خب این‌ها یک نمایی از مدینة فاضله اخلاقی و الهی است. یعنی دوران جنگ هم ما یک نمونه‌هایی از آن را هم پشت جبهه و هم در جبهه‌ها دیدیم. من یادم هست در بین بچه‌های اطلاعات عملیات، بچه‌هایی که خط‌شکن بودند هرکسی هرچقدر پول داشت می‌گذاشت روی طاقچه اتاق، هرکس هم هرچقدر لازم داشت برمی‌داشت! اصلاً هیچ کس نمی‌فهمید چه کسی چقدر گذاشت و چقدر برداشت، همیشه هم آن‌جا مقداری پول بود. هیچ وقت هیچ کس هم مشکلی نداشت. آنجا که انسانیت انسان خودش را نشان می‌دهد، آن‌جا که آن بُعد الهی انسان‌ها خودش را نشان می‌دهد این قدر زیبا و خوشمزه است که شیعه و سنی، مسلمان و غیرمسلمان دوست دارند بیایند ببینند. الان در این جمع عظیمی که، این سیلاب باشکوه جمعیت دارد شروع می‌شود و در چند روز آینده میلیون‌ها میلیون، باز بیش از این افزوده می‌شوند، شما هم غیر مسلمان می‌بینید، هم غیر شیعه می‌بینید، هم حتی افراد بی‌دین می‌بینید. شما پارسال دیدید که افرادی از کنگره آمریکا، از پارلمان اروپا، از کمونیست‌های آمریکای لاتین و آفریقا یک عده‌ای در این راهپیمایی آمده بودند و الآن هم یک عده‌ای هستند. این‌ها با یک پدیده‌ای روبرو شدند که می‌گفتند دوران همه چیز گذشته است این‌ها برای دوران اساطیر بوده، که خودش افسانه است یا اگر بوده قدیم‌ها بوده و الآن دیگر امکان ندارد! خب امکان دارد و واقع هم شده و همه داریم می‌بینیم. معجزه حسین(ع) معجزه کرامت حضرت زینب(س) و شهدای کربلا این‌طوری دارد خودش را نشان می‌دهد. همانطور که شما فرمودید تمام رسانه‌های جهانی، غرب و شرق، در جهان اسلام و غیر اسلام همه این اتفاق را سانسور می‌کنند! حتی این جنبه خبری که دارد یک فیلمی را بردارید و میلیون‌ها آدم، بعضی‌ها ده‌ها کیلومتر و بعضی‌ها صدها کیلومتر حتی کسانی هستند که هزار کیلومتر راه آمده‌اند. حتی به نمایش آن که می‌ارزد. در گینس گفتند ثبت کردند، حداقل نشان بدهند! خب می‌دانند که نشان دادن این جمعیت با این حال و هوا که التماس می‌کنند برای بخشیدن، نه برای گرفتن!

مجری: خیلی عجیب است دیروز با خانواده در این مسیر می‌آمدیم شاید در عرض یک ساعت باور بفرمایید 20 تا خانواده یا اگر می‌دیدند که بچه‌دار هستی التماس می‌کردند که آقا ما خانه داریم،‌ حمام داریم، وای‌فای داریم که بیایید منزل ما.

استاد رحیم‌پور ازغدی: حتی چیزهایی را که ندارند فقط برای این ایام تدارک می‌بینند که خودشان مصرف نمی‌کنند به زوار امام حسین(ع) بدهند. این‌ها زیبایی‌های اخلاقی انسانی تربیت یافته است که حتی اگر فقیر است و یک گوشه‌ای است و خودش مشکل دارد، مردم عراق کم مشکل نداشته‌اند، هزار برابر مردم ما مشکل داشته‌اند و دارند، ولی انسانیت، معنویت و روحانیت خودش را وقتی نشان می‌دهد این‌قدر زیباست. خب اگر این تصویرها جهانی بشود، دنیا با پرسش‌هایی مواجه می‌شود که باید برای آن جواب پیدا کند! آن وقت افکار عمومی می‌پرسند که این‌ها چه کسانی هستند؟ برای چه آمده‌اند؟ حسین کیست؟ قضیه چه بوده و... بله اهمیت آن فوق‌العاده مهم است. اصلاً شما مذهب را هم کنار بگذارید فکر کنید یک کارناوالی است، خب بیایید ببینید چیست؟ بپرسید و بررسی کنید. اگر این قضیه اربعین درست در رسانه‌های دنیا منعکس شود و به سؤالات آن پاسخ داده شود، من فکر می‌کنم در سرنوشت جهان معاصر نقش دارد.

مجری: که کشورهای مختلف با چه شور و انگیزه‌ای دارند شرکت می‌کنند و از خیلی از کشورهای دیگر آمده‌اند. از عربستان هم دیدم، می‌خواستم با آن‌ها راجع به این که چرا آمده‌اند صحبت کنم، دوستان پرسیده بودند گفته بودند اگر من مصاحبه کنم سرم را از دست می‌دهم؟

استاد رحیم‌پور ازغدی: مخصوصاً که عربستان نشان داده است که تخصص در اره و اره کردن است، که در تاریخ کم سابقه است.

مجری: حالا اتفاقاً می‌خواهم از همین جا سؤال خود را شروع کنم که حضرت امام(ره) یک تعابیری داشتند بویژه در سال‌های آخر عمرشان، روی بحث «اسلام ناب» و «اسلام آمریکایی» خیلی تمرکز داشتند که تفاوت این دوتا اسلام باید برای مردم و جوانان و نسل‌های آتی مشخص شود ما الآن در جبهه‌ای که به هرحال اسلام آمریکایی هست که به هرحال هم در خارج از کشور و هم در داخل کشورمان رگه‌هایی دارد، این رگه‌ها و این تفکر ادامه دارد و در مقابل، جبهه‌ای که اسلام ناب و اسلام انقلابی به تعبیر حضرت امام(ره) اسلام پابرهنگان و اسلام رنج‌دیدگان تاریخ این را داریم در مقابل آن اسلام رفاه‌طلبی و اسلام سازش و اسلام سرمایه‌داری. وضعیت این دوتا جبهه را ما الآن چگونه می‌توانیم ببینیم و این حماسه اربعین چقدر می‌تواند کمک کند که این دوتا خط و این دوتا اسلام از هم مشخص بشوند؟

استاد رحیم‌پور ازغدی: قبل از این که پاسخ حضرتعالی را بدهم، شما یک تعبیر زیادی کردید که نقض انسان، گرگ انسان است را آدم در این فضاها می‌بیند. واقعاً همین‌طور است یعنی مبنای انسان‌شناختی اغلب علوم اجتماعی ایدئولوژیک چپ و راست، همین انسان، گرگ انسان است، است. چه آن‌هایی که توتالیتر هستند چه آن‌هایی که حتی لیبرال هستند، خوش‌بینان آن‌ها و بدبینان همه آن‌ها در بن همه نگاه‌ها یک بدبینی ذاتی نسبت به انسان بطور مطلق، هست. و با این تکنیک‌های مختلف از طریق ثروت و قدرت می‌خواهند دوتا منزلت و معرفت، می‌خواهند این گرگ را یک‌طوری مهار کنند که منافع آن به صدمات آن بیارزد. انسان تربیت نشده، واقعاً گرگ انسان است. انسان تربیت شده، انسانی که با مفاهیم انبیائی تماس گرفته، دیگر گرگ انسان نیست و انسان عاشق انسان می‌شود و برادر او، خواهر او، و تعبیر خوبی که برادر عزیزمان داشتند فرمودند که چقدر خوب می‌شد این اربعین، این یکی دو هفته، از دو طرف کش پیدا می‌کند، می‌شد دو ماه، سه‌ ماه، چهارماه، و بعد کل سال را می‌گرفت! واقعاً همین‌طور است. همه ملت‌ها و بشریت، یک انسانیت نهفته‌ای در درون‌شان هست، محبت، اخلاق، میل به گذشت، به فضیلت، منتهی یکی نفسانیت‌های بشر و یکی هم بی‌عدالتی‌ها و سوء تربیت‌ها، این‌ها بشر را خراب می‌کند و الا همه مردم، می‌بینید یک دوره‌هایی همه دوست‌داشتنی هستند و آدم آن‌ها را دوست دارد. و چقدر خوب می‌شد این معجزه دین، معجزه پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) و معجزه امام حسین(ع) که انسان وحشی خطرناک خودخواه بیمار، بدبین به همه چیز و سیاه‌اندیش را، یک مرتبه تبدیل می‌کند به انسان‌های پاک و باگذشت، خدمت کند به کسی که او را نمی‌شناسی، فداکاری برای کسانی که نمی‌دانی او کیست! و چقدر خوب است این چهره دوم انسان‌ها، چهره اصلی‌شان، چهره فطری‌شان، و فطری‌مان غلبه کند. البته حکومت‌ها خیلی نقش دارند در ساختن یا خراب کردن یک چنین وضعی! اگر مردم ایثار و صداقت ببینند خودشان هم به همین نسبت واکنش نشان می‌دهند. این‌جا هیچ چیز حکومتی نیست، حکومت عراق و ایران، همه کمک می‌کنند اما این حرکت، حرکتی است که از درون خانه‌ها شروع شده است، از درون قلب‌ها شروع شده است، و این خیلی مهم است.

من راجع به ایران و عراق هم یک نکته‌ای عرض بکنم، همانطور که شما فرمودید صدام با 8 سال جنگ و نژادپرستی عروبت و فارسی‌ستیزی و ایران‌ستیزی، شاه ایران، رژیم پهلوی اساساً با 50- 60 دهه نه فقط عرب‌ستزی، بلکه اسلام ستیزی و مبارزه با عرب و عروبیت و نژادپرستی فارس داشته، بعد هم این جنگ 8 ساله و بعد هم رسانه‌های وابسته به امثال آل سعود و کویت و امارات و رژیم‌های فاسد منطقه و سرویس‌های جاسوسی و صهیونیست‌ها، عملاً چیزی حدود چند دهه است که دارند این ملت ایران و عراق را به شکل‌های مختلف می‌خواهند با هم درگیر کنند و نتوانستند و جز امام حسین(ع) چطور می‌توانست آن 8 سال جنگ را کلاً کان‌لم‌یکن کند! یعنی الآن طوری این دوتا ملت با هم هستند که، یعنی دو ملتی هم که هیچ وقت با هم درگیری نداشتند این‌طوری نیستند! علت آن این است که این جنگ، جنگ دو ملت نبود. جنگ صدام علیه ملت عراق و ملت ایران بود و از دو ملت قربانی گرفت.

نکته دومی که می‌خواستم عرض کنم این است که این توطئه ادامه دارد. برادرمان در رسانه فعال هستند و بیشتر اشراف دارند و در عراق هستند رسانه‌های واحد از تیتر اتاق خبر و اتاق فکر واحد، در عراق و سوریه و کشورهای عربی، مدام دارند تلقین می‌کنند که ایران، فارس‌ها و ایرانی‌ها آمدند بر همه کشورهای شما مسلط شده‌اند، دارند نفت‌تان را گازتان و آب‌تان را، همه را دارند برای ایرانی‌ها می‌برند! دارند سنی‌ها را شیعه می‌کنند عرب‌ها را عجم می‌کنند، ایران بر شما مسلط شده و... همان بنگاه خبری که به زبان عربی این‌ها را می‌گوید به زبان فارسی در ایران، درست عکس این را می‌گوید! مدام دارد می‌گوید که کل نفت و آب و پول و کل امکانات شما و بیت‌المال‌تان را دارند به عراقی‌ها و سوریه‌‌ای‌ها می‌دهند. خب ببینید این یک خط واحد است! یک حرف را به دو زبان عربی و فارسی و عکسش را به این ملت و عکس آن را به آن ملت می‌گوید! برای این که با هم درگیر کنند.

یکی دیگر از باطل‌السحرهایی که این اربعین دارد این توطئه را هم زیر پا له می‌کند، این‌ها نمی‌توانند ملت ایران و عراق را با هم درگیر کنند. بسیاری خانواده‌ها در ایران هستند که بخشی از اعضای خانواده‌هایشان عراقی هستند و بخشی‌شان ایرانی هستند با وجود اینکه زمان صدام آن کارها شد و زمان شاه هم آن کارها شد. این ارتباطات و این محبت‌ها و این علایق یکی است. اصلاً یکی از دلایلی که صدام بلافاصله بعد از انقلاب جنگ را شروع کرد، که بعداً در اعترافات خود گفت و در اسناد لانه جاسوسی هم آمده است این بوده که گفتند اگر این کار را نکنیم بلافاصله بعد از ایران، در عراق انقلاب می‌شود! و یک جمهوری اسلامی هم عراقی‌ها بوجود می‌آورند و این متصل می‌شود و جلو می‌رود. دقیقاً بر این که آن کار نشود جنگ را تحمیل کردند. ولی خب امروز دارید می‌بینید که آن کار شد! یعنی امروز ملت عراق و ایران و سوریه و یمن و لبنان و غزه و همه به هم متصل شدند. این شعار هم که سوریه را رها کن، عراق را رهان کن! این‌ها بعدش هم می‌گویند ایران را رها کن. هدف‌شان این است. دیروز من فضای مجازی دیدم که می‌گویند خاشقچی را رها کن! معلوم شد که منشأ این‌ها یکی بوده است. آقا شما سوریه و عراق را رها کنید چرا ما رها کنیم؟! ملت مظلوم شیعه و سنی، این‌جا تحت فشار هستند و کمک خواستند. مدام هم بحث از این است که ایران پول‌ها را آورده اینجا خرج کرده است. آن چیزی که در عراق و سوریه گسترش پیدا کرده پول ایران نبوده، الآن درآمد نفت عراق از ما بیشتر است. عراق دارد 4 میلیون بشکه نفت صادر می‌کند احتیاجی به پول ما ندارند. آن چیزی که در عراق و سوریه اثر کرد خون بچه‌های ما بود نه پول ما. آن مکتب انقلاب بود و الا این‌ها به پول ما احتیاج ندارند. همین الآن ارزش پول سوریه و عراق، از ارزش پول بانک مرکزی ما بیشتر است. این‌طوری نیست که این‌ها معطل پول ما باشند و پولی هم نبوده که بخواهیم ببریم خرج کنیم. این همان فضای روانی است که ایجاد کردند که آی سوریه را رها کن فکری به حال ما کن! خاشقچی را رها کن فکری به حال ما کن! اصلاً برای این که فکری به حال تو بکنند این قضایا بود و الا این که... یک جمله دیگر فقط عرض کنم یک وقتی به بشار اسد گفته بودند، خود ایشان به بعضی‌ها گفته بوده، به مسئولین ایرانی گفته بوده که آمریکا، عربستان، اسرائیل، اتحادیه اروپا، غیر مستقیم بارها به من گفتند شما رابطه‌تان را با ایران و حزب‌الله قطع کن، و با عراق متحد نباش، ما تو و هفت نسلت را این‌جا نگه می‌داریم و این خرابی‌ها سوریه را هم این‌جا آباد می‌کنیم! تو فقط رابطه‌ات را با ایران و حزب‌الله و فلسطین قطع کن! خب، آن‌ها می‌توانند بگویند ما فدای ایران شدیم، چنان که ما کسانی را در عراق داشتیم که می‌گفتند ضرباتی که این‌ها می‌خواستند به ایران بزنند در عراق هستند. شما این قضیه را از آن طرف هم ببینید. یک عده هم به عراق و سوریه می‌گویند شماها ایران را رها کنید ما نباید قربانی ایران بشویم. همه این‌ها فتنه و توطئه است چه آن طرف و چه این طرف، نگرانی اصلی‌شان این است که این راهپیمایی 10- 20 میلیونی از 72 ملت، و میعاد بزرگ شیعیان عالم و حتی غیر شیعیان انقلابی و آزادیخواه و عدالت‌طلب، از کربلا و از نجف کربلا می‌آید یک مرتبه سرش را کج کند و به طرف قدس و بیت‌المقدس برود! این‌ها می‌خواهند این اتفاق نیفتد که این اتفاق هم انشاءالله خواهد افتاد.

مجری: مستندی که در عراق هستیم و با بعضی از عزیزان عراقی ارتباط گرفتیم، با ما تماس گرفتند و بعد از این مشکلات ارزی و اقتصادی ایران که خبرهایی بود که مردم گویا مشکل دارند و قیمت کربلا بالا رفته است، دوتا مادر عراقی برای کمک هزینه 40تا کربلا اولی را گفتند ما 40 نفر را هزینه‌اش را می‌دهیم که بیایند! یعنی این‌قدر مردم عزیز عراق برایشان مهم بود که ایرانی‌ها حتماً بیایند و در این حماسه شرکت بکنند. که الحمدلله این موج عظیم مردم با همه مشکلات و چالش‌هایی که وجود دارد شکل گرفته است. حالا ما در بخش بعدی راجع به این چالش‌ها و کم‌کاری‌هایی هم که نهادهای مختلف کردند و واقعاً این سفر را سخت کردند، می‌توانست خیلی بهتر این حماسه اتفاق بیفتد، و بحث ارز و نیروهایی که قرار بودند خیلی بی‌برنامه و خیلی نامنظم بود که خیلی زمان‌بر شد و همان مبلغ می‌توانست رایزنی‌اش کمتر بشود، کارهایی که می‌شد کشورمان انجام دهد با طرف‌های عراقی و دیپلماسی و... که متأسفانه نشد که حالا می‌خواهیم در بخش بعدی راجع به این دوستان صحبت کنند. استاد راجع به این وظایفی که دولت‌ها دارند بفرمایید که کمک کنند و تسهیل کنند.

استاد رحیم‌پور ازغدی: اگر دولت دخالت می‌کرد به نظر من، این اربعین به این خوبی اجرا نمی‌شد! همین بهتر که خیلی دخالت نکردند. منتهی وقتی وظایفی که مختص دولت‌هاست آن را درست انجام ندهند خب اختلال ایجاد می‌شود. مثل همین که شما فرمودید امروز من دیدم خیلی‌ها گله داشتند که یک و نیم میلیون، دو میلیون آدم آمده فقط یکی دوجا را برای ارز گذاشته‌اند! خب این یعنی چه؟ این چه عقلانیت و چه مدیریتی است؟ این مسائل هست. من این سؤال قبلی‌تان که پرسیدید جواب ندادم اگر اجازه بدهید جواب بدهم چون سؤال خیلی مهمی بود.

اولاً پس این بحث توطئه برای شکاف بین ایران و عراق، خیلی مهم بود که نمونه‌هایی را گفتیم و جواب آن را هم این جوانان عراقی که به ایران آمده بودند و می‌گفتند الایران و عراق لایمکن الفرق دادند و این‌جا چقدر اظهار محبت‌های مردم این‌جا را می‌بینیم.

شما دیدید چقدر دست به کارهای کثیفی زدند حتی برای بهم زدن این رابطه‌ها تا قبل از اربعین، در فضای مجازی حتی بحث را کشاندند به مسئله ناموسی! یعنی در ایران تبلیغ کردند که عراقی‌ها آمدند کجا تعرض به ناموس شما کردند! در عراق گفتند ایرانی‌ها تعرض به ناموس شما کردند! معلوم است که این توطئه‌ها از کجاست! شبکه‌های مجازی هم شما می‌دانید بسیاری‌شان علیرغم این که ظاهراً صدها و هزاران ویترین است اما پشت پرده، میکروفن‌ها دست یک مرکزیت خاص است که به زبان‌های مختلف همین حرف‌ها را می‌زنند. درست است که فضای مجازی قابل اعتماد نیست و از فرصت‌های آن باید استفاده کرد اما تهدید بزرگی است. شما خودتان رسانه‌ای هستید این‌ها را می‌دانید. من الآن راجع به خود بنده، ده‌ها موارد به اسم بنده می‌بینم در اینستاگرام، توئیتر، تلگرام و... مطلب از قول ما می‌زنند، بخشی هم درست، بخشی هم غلط، و بخشی را هم می‌فهمم که اصلاً طرف می‌خواهد تهمت بزند و تخریب کند! یا در روزنامه‌ها خبرهایی که معمولاً از جلسات می‌زنند اغلب آن غلط، ناقص حتی ضد برنامه است یا برداشت شخصی خبرنگار است. این فضا بخش زیادی از افکار عمومی را گرفته و دارند کار می‌کنند و من نگران بودم که اثر گذاشته باشد، اما الحمدلله در اربعین می‌بینیم نه آن‌طور نیست.

اما سؤال حضرتعالی که خیلی مهم است این که اسلام ناب را اسلام آمریکایی بکنیم و این که شیعه را شیعه علوی و شیعه لندنی و شیعه انقلابی و غیر انقلابی بدانیم، بعضی‌ها با این استدلال، با این تقسیم مخالفت کردند که مسلمان‌ها را چرا دو دسته می‌کنید و به جان هم می‌اندازید؟ چرا تفرقه بین شیعه ایجاد می‌کنید؟ جوابی که من به این‌ها عرض می‌کنم این است، آن‌هایی که دارند بین مسلمین با هم و بعد بین خود شیعه با خودشان شکاف و نفاق ایجاد می‌کنند و می‌خواهند این امت بزرگ اسلامی را و همین‌طور این جریان عظیم شیعه را تبدیل کنند به فرقه‌های جدا جدا و غیر مسئول و ناآگاه و بی‌ربط با هم، جزیره‌های پراکنده و جدا جدا و بعد همه این‌ها را با هم سرکوب کنند، بروید ببینید این‌ها کجاست و روی چه مطالبی دست می‌گذارند؟ اتفاقاً با ایشان قبل از جلسه صحبت بود، بخشی از همین‌هایی که تحت عنوان شیعه لندنی دارند در سطح جهان، ماهواره و برنامه دارند، مرکزشان و پول‌هایشان دارد از سمت حکومت‌هایی می‌آید که شیعه که نیستند هیچی، حتی ضد شیعه هم هستند. مثلاً حکومت کویت! امارات! مثلاً باواسطه عربستان، آل سعود. به این‌ها که توهین می‌کنند به مقدسات مذاهب دیگر اسلامی، و به مراجع شیعه و اصل تشیع را هم قبول ندارند و خودشان برای خودشان مرجع سازی خانوادگی می‌کنند، آن‌ها به این‌ها کمک می‌کنند! اتفاقاً علمای شیعه‌ای که از وحدت اسلامی حرف می‌زنند و سخن می‌گویند توسط این حکومت‌ها سرکوب می‌شوند. این خیلی چیز عجیبی است و افشاگر است. و این فکر داخل بعضی از خود ماها هم هست. فکر می‌کنند که هر نوع تقسیمی غلط است. تقسیم غلط، غلط است تقسیم درست، درست است. یکی از اشکالاتی که تبلیغاتی، ابن‌زیاد می‌کند وقتی جناب مسلم‌بن‌عقیل را در کوفه بازدداشت می‌کنند و شکنجه می‌دهند و دست و پا و دندان‌هایشان را می‌شکنند، چند دقیقه به شهادتش رو می‌کند و می‌گوید که ببینید تهمتی که به مسلم می‌زند چیست رو می‌کند به مسلم می‌گوید مردم و مسلمان‌ها داشتند با هم زندگی می‌کردند شما آمدید مسلمین را دو گروه کردید و به جان هم انداختید! آمدید تفرقه ایجاد کردید! یک عده شدند با حسین، و یک عده شدند با یزید!‌ چرا این کار را کردید؟ همه داشتند با هم زندگی‌شان را می‌کردند! اتهام. چرا مسلمین را دو دسته کردید؟ چرا می‌گویید اسلام ناب؟ اسلام آمریکایی؟ مسلم جواب می‌دهد که اولاً این مردم ده‌ها هزار به ما نامه نوشتند. ما بیعت نمی‌کردیم با این حاکمیت، اما این که بیاییم به کوفه یا نیاییم؟ به خاطر نامه‌های این‌ها بود. پس ما نیامدیم خودمان را تحمیل کنیم. بعد می‌گوید شما سه‌ - چهارتا اشکال دارید: 1) شما حکومت می‌کنید «تعمرتم» حکومت می‌کنید مثل قیصر و کسری. اسم‌تان اسلامی است و خلافت اسلامی است اما مثل شاهان ایران و سزار روم دارید حکومت می‌کنید، اشرافی‌گری و ستم می‌کنید. 2) شما بر مردم حکومت می‌کنید «بغیر رضی الناس» بدون رضایت مردم. مردم نمی‌خواهند شما حاکم‌شان باشید شما خودتان را تحمیل کردید. 3) این که شما انسان‌های صالح و شریف را لت و پار می‌کنید افراد فاسد را در حکومت بالا می‌کشید و جلوی اقامه قسط و عدالت اجتماعی و اقتصادی ایستاده‌اید! این حرف‌های مسلم بیست و چند ساله، قبل از شهادتش هست. خب این که حالا یک کسانی بگویند عاشورا و اربعین و این راهپیمایی، سیاسی نکنید! به مسائل سیاست روز و استکبار و استعمار گره نزنید! شیعه و اسلام را دو دسته نکنید! این دقیقاً آن حرفی است که حاکمیت بنی‌امیه قبول داشت. این نوع روضه را من عرض کردم اولین بار این روضه را خود یزید گرفت! گفت روضه برای حسین، به عنوان مرثیه شخصی! مرام و مکتب نداریم.

شنیدم یکی از دوستان گفت امیدوارم خبر درست نباشد اما گفت یک شیخی هست معاون فرهنگی بعثه است که برای حج و زیارت است که سخنرانان این مسیر اربعین است مثل این که این‌ها گفتند این‌ها باید نظر بدهند گفتند این آقا، شرط گذاشته که سخنرانان یکی بحث‌های سیاسی اصلاً نکنند و به مسائل سیاسی کار نداشته باشند فقط مرثیه اباعبدالله باشد. و دوم این که راجع به شیعه لندنی و شیعه انقلابی حرف نزنند! من امیدوارم این خبر دروغ باشد ولی اگر راست باشد نشان می‌دهد تا مغز استخوان اشخاص، چه افکار منحرفی نفوذ کرده است! اصلاً عاشورا اگر سیاسی نبود اتفاق نمی‌افتاد. دعوا سر حکومت است. ببینید سیدالشهداء(ع) اولین باری که در مدینه،‌ دستگاه ولید و مروان ایشان را احضار می‌کنند که بیعت بگیرند و نگذارند که بیرون برود، نقطه شروع کربلاست. ایشان را احضار می‌کنند که معاویه مرده باید بیایید بیعت کنید! سیدالشهداء(ع) می‌فهمد با 50تا نیروی مسلح، با 50تا چریک به آن‌جا می‌روند. می‌گویند اطراف کاخ را محاصره کنید، من داخل می‌روم اگر طول کشید بیرون نیامدم بدانید من را بازداشت کردند حمله کنید و به داخل بریزید! یعنی جنگ مسلحانه را شروع کنید! که آن‌ها می‌خواستند همین کار را بکنند نشد. - من می‌خوام این عبارت را عرض کنم سیدالشهداء(ع) را پیش حاکم مدینه می‌آورند احضار می‌شوند و می‌آیند، 50 نفر از بنی‌هاشم با سلاح‌ها و شمشیرهای آماده اطراف خانه پراکنده می‌شوند و کمین می‌گیرند. بحثی می‌شود بین سیدالشهداء(ع) و ولید! سیدالشهداء(ع) می‌گویند چرا من را خواستید؟ چه کار دارید؟ ولید گفت همه دارند راضی می‌شوند بر خلافت و بیعت یزید، شما وحدت مردم را بهم نزن! دو دسته و تفرقه ایجاد نکن، بیعت کنید و با حکومت مخالفت نکنید.  سیدالشهداء(ع) فرمودند که به درد تو که بیعت مخفی نمی‌خورد! تو می‌خواهی جلوی مردم از من کسب مشروعیت کنی! خیلی خوب، با بقیه مردم کوفه که می‌خواهی بیعت بگیری، همان‌جا از من دعوت کن به بیعت، من آن‌جا در حضور همه جواب تو را می‌دهم. او قبول می‌کند. وقتی می‌خواهد برود، ولید به مروان می‌گوید اگر حسین برود دیگر ممکن است دست تو به او نرسد! همین‌جا او را بگیر یا ازش بیعت بگیر یا کار را یکسره کن! من می‌خواهم این تعبیر سیدالشهدا(ع) را بگویم، نقطه شروع کربلا، دعوا سر خلافت و حکومت است. سیاسی است. حرف سیاسی نزنیم؟ بله اگر حرف جناحی باشد آن یک بحث دیگر است آن تحریف عاشوراست. اما این که یک عاشورا و یک اربعینی بگیرید که کسی ککش نگزد! یک‌جوری آهسته بروید آهسته بیایید که گربه شاخ‌تان نزند!‌ یک‌جوری روایات و قرآن را بگویید، مسئولین‌مان خوششان بیاید، همه خوش‌شان بیاید، یک‌جوری بگویید سازمان ملل هم خوشش بیاید، آمریکا هم خوشش بیاید! این که حسین نیست، این همان یزید است اسمش در شناسنامه حسین است! سیدالشهداء(ع) می‌گویند «ویلک یابن ضرغا انت تَعمُر بضرب عنقی» تو من را تهدید به قتل می‌کنی؟ در واقع همان‌جا به او حرامزاده هم می‌گویند که تو از چه بستری متولد شدی! بعد این تعبیر است که این خانه محل رفت و آمد فرشتگان است و... و حکومت این‌طوری است، علنی فساد می‌کنند بعد فرمودند نه این که من بیعت نمی‌کنم «مثلی لایبایع مثله» مثل منی هم با مثل این‌ها تا ابد بیعت نخواهد کرد. مسئله، شخصی نیست. بعد فرمودند «ولکن» بگذار صبح بشود «وتنظرون أن یناع حق بالخلافه و البیعه» بگذار صبح شود تا معلوم شود حکومت حق کیست؟ خب شما چطور می‌خواهید بگویید عاشورا و اربعین غیر سیاسی است؟ بعضی‌ها می‌خواهند یک اهل بیتی برای ما بسازند، بعضی‌ها در شیعه، بعضی‌ها هم در غیر شیعه، بعضی‌ها به عنوان روحانی و غیر روحانی، به عنوان مسئول و غیر مسئول، مسئول تبلیغات و... یک‌جوری از اهل بیت حرف بزنید که در نه جامعه خودمان، نه در حکومت‌مان، نه در خارج، نه در داخل هیچ کس ناراحت نشود! همه برای حسین کف بزنند! خب اگر قرار این بود چرا سرش را ببُرند و سر این‌ها را بر سر نیزه از این طرف به آن طرف ببرند! در روایات داریم شعار ولی عصر(عج) هم در آخر زمان، یکی از شعارهایشان «یا لثارت الحسین» است. در دعا، امام می‌خواهند که خدایا به ما کمک کن که ما هم جزء «لطلب ثار الحسین» خدایا به ما فرصت گرفتن انتقام خون حسین را بده. خب حالا سؤال؟ آن‌هایی که حسین را کشتند مگر الآن هستند که ما برویم انتقام‌مان را از آن‌ها بگیریم؟ یکی دیگر امام حسین را کشته، برویم انتقام خونش را از یکی دیگر بگیریم؟ این چه معنایی دارد؟ این می‌خواهد به ما دوتا معنا را اعلام کند. 1) شما باید چنان نسبت معنوی و عقیدتی و ایدئولوژیک و مکتبی با امام حسین داشته باشید که شما منسوب به او دانسته شوید، یعنی شما حق دارید خونخواه حسین باشید. مگر هرکسی می‌تواند خونخواه حسین(ع) باشد؟ اصلاً شما چکاره‌اید که می‌خواهید خونخواه حسین باشید. مثل این که یک کسی کشته شود و یکی دیگر از توی خیابان بیاید بگوید من خونخواه فلانی هستم! می‌گویند به تو چه مربوط است؟ ما وقتی خونخواه حسین هستیم، که در دعا می‌گوییم یا اباعبدالله ما می‌خواهیم خونخواه تو باشیم. انتقام تو را بگیریم. بعد امام حسین بگوید به شما چه مربوط است؟ اصلاً شما چه کاره من هستید که می‌خواهید انتقام خون من را بگیرید. پس باید نسبت ما با امام معلوم باشد، باید در همان جبهه باشیم. 2) قاتلان امام حسین(ع) که الآن نیستند، امام زمان(عج) قاتلان امام حسین(ع) را کجا می‌خواهد گیر بیاورد؟ خب یعنی قاتلان آن شخصیت حقوقی امام حسین(ع) نه فقط شخصیت حقیقی ایشان. آن‌ها به عذاب‌شان رسیدند و می‌رسند لعنت خدا بر آن‌ها که او را کشتند و آن‌هایی که سکوت کردند و رضایت دادند. اما امروز قاتلان حسین این است. ما یک کسانی داریم از سطح مرجع، برای خودشان مرجع‌سازی کردند تا طلبه،‌ تا هیئتی، تا منبری و رسانه‌های بین‌المللی هم دارند، دشمنان اهل بیت هم از آن‌ها به اسم دفاع از اهل بیت(ع) از آن‌ها حمایت می‌کنند! اول این که جنگ مسلمین را با هم راه بیندازند، جنگ شیعه و سنی. دوم این که جنگ شیعه با شیعه را بیندازند، سوم این که شیعه را تبدیل کنند به فرقه‌های پراکنده خاکستری خنثی بی‌فایده! که این‌ها هر کدام جدا جدا، به تعبیر دوستان، مثلاً در کویت یک گروهی هستند شیخیه هستند، گروه اسماعیلیه برای خودشان یک گروهی هستند، ارثی برای خودشان امام درست می‌کنند. شیعه هم همین‌طوری. شیعه‌های مختلف، اقطاب مختلف، پراکنده.

بنابراین ما مراقب باشیم عاشورا را سیاست‌زدایی بکنند یعنی روح عاشورا را از عاشورا بکنند. یعنی در واقع خنثی‌سازی عاشورا اتفاق می‌افتد. یعنی حذف ماهیت آن. امام(ره) می‌گفت اگر امام حسین(ع) احکام می‌گفت، درس اخلاق می‌گذاشت، عرفان نظری می‌گذاشت، فقه می‌گفت، خیریه هم راه می‌اندخت، یزید به خیریه امام حسین کمک هم می‌کرد! ولی بحث این بود که این حکومت حق تو نیست، حق صالحان است. مسئله حکومت و عدالت و قسط بود. این یعنی سیاست. مگر سیاست چیست؟

به نظر من باید مراقب این جریان‌ها باشیم. متأسفانه در حکومت ما هم این فکر نفوذ کرده است، در روحانیت ما هم هست، و سر مسائل درجه 6، درجه 1 می‌شود و مسئله درجه 1، درجه 6 می‌شود! من عذر می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم. چند ماه پیش در فیضیه، چند هزار طلبه جمع شدند، از طلبه مبتدی تا طلبه‌های خارج‌خوان، تا مدرس و استاد، هزاران نفر در فیضیه جمع شدند، این فضیه همیشه از زمان امام(ره) تا الآن مظلوم بوده است. شعارشان این بود ما کنار محرومین و مستضعفین و فقرا هستیم. شعارشان این بود که حوزه و فیضیه، مخالف با مفاسد اقتصادی در داخل حکومت است. خب آن‌جا یک بخشی هم نقد مختصری به نظام مدیریت و آموزش حوزه بود که این انتقادات ده برابرش وارد است من یک دهم آن را گفتم! امام ده برابر گفته، آقای مطهری و بهشتی ده برابر تندتر گفتند، رهبری گفته، خود مراجع هم گفتند. اِشکال به دانشگاه‌ها کردیم که این مشکلات مدیریت کشور را، مشکل بانکداری، مشکل ترافیک، مشکل هوای آلوده، مشکل عدم مدیریت، عدم نظارت بر اختلاس و رشوه، این‌ها را چه کسی باید حل کند؟ ده‌ها هزار دکتر توی خیابان‌ها ریخته، همین‌طور همه به هم دکتر می‌گویند! خب کو؟ ده‌تا از این دکترای علوم انسانی و مدیریت بیایند بگویند چرا مشکلات را حل نمی‌کنند؟ چند ده هزار در قم و مشهد هستند، انتقاد به مسائل ساختاری حاکمیت می‌شود باید هم بشود، مرجعیت و حوزه باید به دولت و حکومت نظارت بکند، باید بانک‌ها و نظام واردات و صادرات، گمرک و همه این‌ها را باید دقیق نقد کند و سؤال کند، هیچ کس هم حق ندارد به هیچ مرجع تقلیدی بگوید آقا به شما چه مربوط است؟ چنانکه بعضی از مسئولین و دولتی‌ها گفتند این‌ها به مراجع مربوط نیست! نخیر، مربوط است. منتهی یک نکته، مراجع، صرف این که یک مرجعی بگوید بانک، ربوی است، این کافی نیست. یا این که بگویند دارند تبلیغ وهابیت می‌کنند، مسیحیت فلان... خب چه کسی مسئول آن است؟ حوزه مسئول آن است. شما باید در حوزه، هزارتا طلبه متخصص در حوزه بانکداری داشته باشید. هزارتا طلبه در حوزه پاسخ به وهابیت و بهائیت داشته باشید. آقا در خوزستان این‌طوری شده، در سیستان و بلوچستان فلان شده! چه کسی باید این کارها را بکند؟ حاکمیت، این بوروکراسی لش! این‌ها اصلاً چنین توانی دارند؟ ما در بوروکراسی‌مان 4- 5 میلیون خانواده نان‌خور دولت هستند حقوق می‌گیرند، همه‌شان هم آدم‌های خوب و بیچاره هستند، همه هم به فکر این هستند فقط حقوق‌شان را بگیرند و زندگی‌شان را بکنند! حاکمیت و بیت‌المال شده خرج امور حقوقی کارمندانش! نه پول اضافی دارند که اصلاحات بکنند نه عقل اضافی دارند که بخواهند اصلاحات بکنند. خب همین مسیر را دارند مدام ادامه می‌دهند! مشکل اقتصادی پیش می‌آید مشکلات را معطوف به بیرون می‌کند و می‌گوید آن‌ها باید حل کنند،‌ مدام منتظر آن هستیم، منتظر این هستیم! همه را منتظر آن‌ها کردی! این دیوانه‌ی مست، ترامپ، هر چند ماه یک چیزی می‌پراند این‌جا باید قیمت‌ها بالا و پایین برود؟ این‌ها به خدا مربوط به مسائل پولی و بانکی نیست،‌ این‌ها مربوط به بی‌عرضگی است. همین سوریه و عراق مگر جنگ‌زده نیستند؟ چطوری است که پول این‌ها ارزشش از ما بیشتر است؟ چطوری است که قیمت ارز و پول این‌ها این‌طوری شب و روز بالا و پایین نمی‌رود؟ این‌ها ربطی به مشکلات اقتصادی جنگ ندارد. بی‌عرضگی مدیریت‌هاست. فساد است. خیلی از این‌ها ربطی به تحریم‌ها ندارد. عدم نظارت است. مگر الآن عراق تحریم است؟ همین الآن پول ما چقدر پول عراق است؟ 12 برابر. پول عراق الآن باید 12 برابر پول ما باشد؟ عراقی که تحت اشغال و جنگ بوده است؟ این‌ها بی‌عرضگی است. یا این‌هایی که سر کار هستند عقل اقتصادی ندارند، یا سالم نیستند. در روایات حضرت مهدی(ع) داریم که ایشان «شدیداً علی العمال، رحیماً بالمساکین» با مسکینان و مردم مهربان و مشکلات این‌ها را حل می‌کند اما نسبت به اعضای داخل حاکمیت به شدت سخت‌گیر هستند. مسئله ما این است که چرا در حکومت ما، سخت‌گیری نسبت به حاکمان نیست؟ چرا یک آدم بی‌عرضگی این ضربات بزرگ را به اقتصاد می‌زند و می‌زنند، بعد او را برمی‌دارند می‌گذارند یک جای دیگر رئیسش می‌کنند!

مجری: سخنرانی فیضیه را می‌گفتید.

استاد رحیم‌پور ازغدی: بله، آقایان داشتند با حُسن نیت می‌گفتند ما هم یک چیزی گفتیم، برداشتند از توی آن یک چیز دیگری جدا کردند و یک چیز دیگر گفتند و کسی هم پی آن را نگرفت! طلبه‌ها را نباید بترسانیم. نباید هزاران طلبه را بترسانیم که چرا آمدی توی فیضیه و از عدالت اقتصادی دفاع کردی، از مستضعفین، از محرومین و از خانواده‌هایی که گرفتار هستند آمدید دفاع کردید؟ چرا طلبه‌ها آمدند در فیضیه و گفتند که ما با مفاسد اقتصادی مخالف هستیم. خب آن طلبه‌ها آمدند گفتند شما دو سه نفر فاسد بیرون از حاکمیت را محکوم به اعدام می‌کنید، چرا دو سه‌تا را در حکومت هیچ وقت اعدام نمی‌کنید. یعنی ما در این 40 سال در این وزیرها، وکیل‌ها، معاون وزیر،‌ مدیرکل، استاندار، شهردار، قاضی، یک نفر نداشتیم که باید اعدام می‌شده؟ این طلبه‌ها این‌ها را گفتند. حالا یک نفهمی هم یک چیزی را برداشته یک جوری نوشته که این منظورش بوده یا نبوده! یک مرتبه یک کاری بکنند که طلبه‌ها دیگر جرأت نکنند بیاید به صحنه. دانشجو هم فردا جرأت نکند که بیاید امر به معروف و نهی از منکر بکند. خب شما فردا خیال می‌کنید چوبش را چه کسی می‌خورد؟ همین شما اگر فردا کمک بخواهید که بیایید امر به معروف و نهی از منکر کنید، دیگر اینها نمی‌آیند. شما همین‌ها را دارید. همین بچه‌های طلبه‌ها و دانشجوها را دارید که گاهی هم ممکن است تند بروند را دارید. ضمن این که ما آن‌جا به دانشگاه انتقاد کردیم بی‌سوادی دانشگاه، یعنی مشکلات مدیریتی را بیایید حل کنید. بی‌سوادی در حوزه، وقتی شما می‌گویید نظام بانکی ربوی است که من نمی‌گویم هست، نمی‌گویم نیست. اگر طبق قانون زمان امام(ره) به آن عمل کنند به نظر من ربوی نیست، طبق آن عمل نمی‌کنند و اصلاً من می‌گویم ربوی هم نباشد ده‌تا مشکل دیگر دارد، از ده جهت دیگر حرام است. این سبک مدیریت پول در کشور و مدیریت بانک در کشور. هیچ کس هم پاسخگو نیست. هرکس هم کم می‌آورد اپوزوسیون‌بازی درمی‌آورد! این خیلی روش جالبی در کشور است. مدیریت‌ها را بگیریم، بعد خراب می‌شود، بعد از موضع طلبکارانه حرف می‌زنیم! پاسخگویی داشته باشید. اختیاراتی دارید همه کار می‌کنید بعد می‌گویید ما اختیار نداشتیم نگذاشتند، نشد، یا تغییر مواضع. 180 درجه. دو هفته پیش یک چیز می‌گویید، دو هفته یک چیز دیگر می‌گویید! یک ماه بعد یک چیز دیگر می‌گویند، بعد مردم کم کم حساسیت‌شان را از دست می‌دهند و می‌گویند مثل این که این‌ها کلمات برایشان لازم نیست مابه‌ازا داشته باشد همین‌طور می‌پرانند.

مجری: من می‌خواهم باز راجع به همان اسلام ناب که خدمت‌تان عرض کردم، ادامه بدهم، خیلی‌ها در ایران دنبال این هستند که یک امام حسین خنثی که هیچ ربطی به عدالت و مبارزه با ظلم، مبارزه با اشرافی‌گری و مبارزه با حرام‌خواری ندارد عرضه بکنند و شما می‌بینید که کسانی که حتی مثلاً فساد اقتصادی دارند این فضا را در رسانه‌های ما می‌دمند که ما هیئت داشته باشیم، ذکر امام حسین داشته باشیم ولی کاری نداشته باشیم به مشکلات اقتصادی مردم و به مستضعفین، به محرومین و حتی به مستضعفین جهان که به طریق اولی‌تر. من می‌خواهم رابطه قیام امام حسین(ع) و آن «هیهات من الذله»ای که، و آن صحبتی که حضرت امام حسین(ع) در خطبه منی دارند که شما مال حرام بیت‌المال زیر پوست‌تان است که حرف حق را نمی‌شنوید! چگونه توانسته‌اند که این مکتب را از جامعه ما بگیرند؟ این حرف‌ها را؟ شما می‌بینید که نهج‌البلاغه از خیلی از اصول مدیریتی ما حذف شده است! یعنی شما می‌گویید مسئول جامعه اسلامی باید در سطح متوسط و متوسط به پایین مردم زندگی بکند، این اصلاً از منطق مدیریتی در جمهوری اسلامی خودمان حذفش کرده‌اند. شما با خیلی از مدیران که صحبت می‌کنید می‌گوید چه کسی گفته؟! مدیر باید خوب پول بگیرد خوب حقوق بگیرد و خوب هم کار بکند! انگار یک دوگانه‌ای است که یا مدیر خوب باید پول بگیرد و زندگی اشرافی داشته باشد و کار کند، و اگر ساده‌زیست باشد اصلاً نمی‌تواند کار بکند! یعنی انگار ما شهید چمران نداشتیم که وزیر کارآمد جمهوری اسلامی بوده، خانه‌اش در سرایداری وزارت دفاع بوده وقتی شهید می‌شود. انگار ما شهید بابایی نداشتیم آن فرمانده عالِم، بسیار شجاع در نیروی هوایی بوده که وقتی شهید می‌شود خانه‌اش در شوفاژخانه پایگاه دوشان‌تپه بوده است، یعنی وقتی خودش شهید می‌شود خانه‌اش را به یک محروم داده بوده. این الگوها را از ما گرفتند. من می‌خواهم راجع به این صحبت بکنید که چه جریانی بوده که دارد این الگوهای دینی ما را در مدیریت از ما می‌گیرد و یک اسلام خنثی که وزارت خارجه سازشکار است و در داخل هم، با استکبار داخلی و با اشرافی‌گری داخلی سازشکار است!

استاد رحیم‌پور ازغدی: روشن است که بحثی که این‌جا داریم می‌کنیم مربوط به جناح‌ها نیست. جناحی نیست. اصلاً من فکر می‌کنم از این جناح‌بندی‌هایی در سال گذشته، به یک معنا عبور کرده‌ایم چون حرف‌ها یک مقداری متفاوت است، کارها شبیه...

مجری: اصلاً در خیلی از این بحث‌ها چپ و راست مشترک هستند.

استاد رحیم‌پور ازغدی: از آن مرحله گذشته‌ایم! به نظر من، امروز یک تقسیم بیشتر نداریم. و آن تقسیم، کسانی که همچنان معتقد به ارزش‌های انقلابی و مکتب امام هستند و آن‌هایی که دیگر نیستند. حالا این‌هایی که نیستند باز چند دسته‌اند، دیگر اسم‌شان چپ و راست، اصلاح‌طلب و محافظه‌کار، واقعاً بی‌معنی است. صادق و کاذب، الآن بیشتر صدق می‌کند. من خودم هم نمی‌دانم جواب سؤال شما چیست! تعجب می‌کنم یک چیزهایی که در دهه 60 برای همه انقلابیون جزو بدیهیات بود، امروز دیگر از متشابهات هم دیگر نیست یعنی آنطرف‌تر رفته است! تا وقتی یک نسلی حاضر است فداکاری کند که بداند این‌هایی که سر کارها می‌آیند با انتخابات و با انتصابات با هرچیزی که می‌آیند با روش قانونی با هر چیزی که هست، این‌ها فکر خودشان، ده برابر ملت نیستند. و الا به شما بگویم اگر زمان دهه 60 هم در ذهن بچه‌هایی بود که یک عده‌ای راحت دارند زندگی‌شان را می‌کنند، خودشان، بچه‌هایشان، خانواده‌هایشان و... ما چرا باید برویم فداکاری کنیم؟ ما باید برای چه جبهه برویم؟ من برای چه کشته بشوم؟ برای چه 5 نفر در یک خانواده لت و پار بشوند؟ ما برای خدا می‌رویم. این‌ها که خدا نیست، این‌ها خلاف فرمان خداست. وقتی می‌بینند رجایی مثل خودشان مثل گداها دارد زندگی می‌کند، وقتی حسینیه جماران امام را می‌دیدند، خب این‌ها... آن زمان واقعاً خیلی از این‌هایی که در حکومت بودند تا می‌توانستند حقوق نمی‌گرفتند یا کم می‌گرفتند یا با شرمندگی می‌گرفتند! شما الآن دیدید حقوق‌های صد میلیونی و هشتاد میلیون را این‌ها گفتند، سروصدا هم شد، رهبری هم صریح گفتند، هیچ کاری نکردند. یک چند نفر را اعلام کردند بعد قانون را عوض کردند بعد هم گفتند جزو مفاخر هستند!

مجری: بعد هم 19 میلیون و 20 میلیون را قانونی تصویب کردند!

استاد رحیم‌پور ازغدی: اصلاً اگر این‌ها در دهه 60 به ما می‌گفتند ما باور نمی‌کردیم، در خواب هم نمی‌دیدیم! اما الآن داریم در بیداری می‌بینیم. نمی‌فهمم مثل یک حالت کرختی به هم دست می‌دهد نگاه می‌کنند به هم، و دوباره ادامه می‌دهند! یک چنین حالتی دارد سراغ ما می‌آید! یک وقت آدم می‌گوید چطوری امت پیامبر(ص) در کربلا سر سیدالشهداء(ع) را بریدند؟ همه هم به اسم اسلام؟ ما هنوز به لحاظ زمانی 20 سال دیگر تا کربلا وقت داریم؟! الآن من کاملاً باور می‌کنم، کاملاً می‌فهمم که زمان سیدالشهداء(ع) چه اتفاقی افتاده است؟ چون 50 سال از پیامبر(ص) گذشته است نیم قرن! نسل سوم ما آمده، اکثر جامعه که اصلاً نبوده، فرق علی و معاویه را نمی‌فهمد که چه بوده؟ می‌گوید او خلیفه بود این هم خلیفه بود. او داماد پیامبر است این هم برادرزن پیامبر است! واقعاً نمی‌فهمیدند. این عده هم که مانده بودند، یک عده که مرده بودند، یک عده هم که شهید شده بودند، یک عده‌ای منزوی شده بودند. یک عده‌ای در صحنه مانده بودند عین قبل، انقلابی و فدکار و ساده‌زیست، یک عده‌ای هم از همان‌ها سرمایه‌دار شده بودند و فاسد! این جناب طلحه و جناب زبیر، آدم‌های بزرگی بودند، این‌ها جزو شورای رهبری، شورای 6 نفره هستند که خلیفه دوم را گذاشته، این‌ها جزو ده نفری هستند که می‌گویند پیامبر اسم این‌ها را آورده به عنوان اصحاب درجه یک! این‌ها از پیامبر(ص) لقب گرفته‌اند «طلحه الخیر»، زبیر «سیف الاسلام» این‌هایی که من می‌گویم در منابع اهل سنت است، در منابع شیعه نیست! این‌هایی که دارم برای شما می‌گویم از منابع اهل سنت دارم نقل می‌کنم. همین آقایان و بزرگان وقتی از دنیا رفتند هزاران کنیز، اسب، باغ، ملک، در هر شهری یک ویلا، همه‌اش هم تحت عنوان این که ما که خدمت به جامعه کردیم و داریم می‌کنیم، باید زندگی راحت داشته باشیم، این تنگ چشمی‌ها و گدا بازی‌ها چیست! ما 20 سال دیگر، می‌شود 50 سال بعد از امام! کاملاً برای من طبیعی است که 20 سال دیگر مثل کربلا، یک حادثه مثل کربلا در این جامعه اتفاق بیفتد! اگر از الآن به فکر آن نباشیم.

مجری: انشاءالله با این هوشیاری که شما فرمودید، این هشداری که باید به خودمان بدهیم، ولی از آن طرف ما یک نسل جوانی داریم که ما در همین دفتر «ثریا» که هفته‌ای دو جلسه با این‌ها داریم، یک نسل جوانی که رویش انقلاب هستند...

استاد رحیم‌پور ازغدی: قبول دارم که بچه‌های عالی و گُل، در همین نسل جدیدی که انقلاب و جنگ و امام را ندیدند من به وفور می‌بینم. طلبه، ‌دانشجو، دانش‌آموز که می‌گویم این‌ها هستند...

مجری: اتفاقاً راهکار دارند. در موضوعات اقتصادی، در موضوعات فرهنگی، اهل فکر هستند.

استاد رحیم‌پور ازغدی: بله فکر دارند. این‌ها رویش‌هایی هستند که ما به این‌ها امیدوار هستیم. من نمی‌خواهم آقای رئیس جمهور و دولت را متهم کنم که این‌ها سوء نیت داشتند، حتماً این‌ها قصد خدمت داشتند ولی بالاخره اقتصاد برجامی، بعد از دو سه سال، تهش این شد! قرار بود اقتصاد مقاومتی باشد نه اقتصاد برجامی! اقتصاد برجامی کارش این شد. آن وضع سکه، این وضع دلار، این وضع بازار، این وضع تولید، و... بعد از همه این‌ها توهین‌ها و تحقیرها ده برابر! فشارها همان که بود بیشتر شده! باز ما بدهکارتر! آخرش هم متهم! یعنی گفت هم چوب را خوردی هم پیاز را خوردی! من می‌خواهم بگویم راهش این نیست. این «هیهات من الذله» که سیدالشهداء(ع) می‌گویند «هیهات من الذله» اقتصادی هم هست. سیاسی هم هست، ‌اجتماعی هم هست. ما دوتا راه حل داریم. آخرین نکته‌ای که بگویم از حضرت زینب(س). بعضی‌ها من دیدم مقاله نوشتند که این ادبیات بعد از کربلا است که باعث شده قتل عام اهل بیت(ع) ادامه پیدا کند! یعنی حضرت زینب(س) افراطی بوده است! حزب‌اللهی افراطی حرف زده است! بعد از همه حرف‌ها که یزید می‌گوید چه بوده و می‌خواهد سر وتهش را هم بیاورد، حضرت زینب(س) در کاخ، جلوی همه رو می‌کند و می‌گوید «فکت کیدک وسعی سعیک» یعنی هر غلطی می‌خواهی بکن، هر کاری از تو برمی‌آید با ما بکن «وناصب جهدک» با تمام ظرفیت و قدرتت به ما ضربه بزن «فوالله لاتمحضوا تناک» بخدا تو نمی‌توانی ما را از تاریخ حذف کنی، خودت حذف می‌شوی! خب این ادبیات، طبق نظر بعضی‌ها که فرصت نیست، و الا اربعین است و باید بیشتر خطبه حضرت زینب را بیشتر می‌خواندیم، این ادبیات، نشان می‌دهد که از نظر بعضی‌ها افراطی است و می‌گویند این حرف‌ها را نباید زد، رهبری گفت بعضی از این‌ها من را افراطی می‌دانند! منظورشان وقتی می‌گویند افراطی، یعنی امام بود الآن هم من هستم، خیلی جرأت نمی‌کنند بگویند کلی می‌گویند!

اقتصاد برجامی شکست خورد! اقتصاد مقاومتی هنوز شروع نشده، راه ما فقط این است، همه باید متحد، در حکومت با مفاسد اقتصادی و فاسدان برخورد شود. چندتا حاکم اعدام بشوند! از هرکس که هستند، فاسد باشند اعدام بشوند. آن‌ها این کارها را می‌کنند تا در بیرون فساد می‌شود. دوم اینکه، ساده‌زیستی و مبارزه با فساد بشود؛ سوم این که به این نسل جوان دانشجو و طلبه اعتماد کنید، بخدا همین نسل، همین‌هایی هستند که این راهپیمایی اربعین بی‌نظیر را ساختند همین‌ها می‌توانند اقتصاد کشور را بسازند.

والسلام علیکم و رحمه‌ا...

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha