حجاب نگاهبان عشق است (1) ( و"برهنگی"، قاتل "عشق")
به مناسبت ۱۷دی -سالگشت جنایت پهلوی علیه زنان ایران(برهنگی اجباری)- دانشگاه علم و صنعت-۱۳۹۷
بسمالله الرحمن الرحیم
خدمت برادران و خواهران عزیز و اساتید مکرم و دانشجویان محترم سلام عرض میکنم. متن بسیار زیبا و اجرای خیلی زیبایی از دوست عزیزمان دیدیم. کاش فرصت بیشتر بود تا دوستان مقالات و مطالب از این دست را در اینجا ارائه میکردند چون حرفهای شما از آن چیزی که من عرض خواهم کرد شنیدنیتر است. 9 یا 10 سوال به من دادند. البته چون این سوالات در جلسات مختلف مدام تکرار میشود باید پاسخهای آن هم تکرار بشود. حتی میخواهم عرض بکنم بیشتر یا همهی این پرسشها از قبل انقلاب بوده و متفکران اسلامی از همان موقع همین بحثها را مطرح میکردند. آن زمان هم جو حاکم بر جامعه جو بیحجابی و برهنگی بود و زن باحجاب قبل از انقلاب شرمنده و سربهزیر و در حاشیهی جامعه بود. در فضاهای علمی، اجتماعی، سیاسی، رسانهای، هنر و دانشگاهی نمیتوانست حضور جدی داشته باشد. یا اجازه نداشت یا اجازهای مثل عدم اجازه بود که بگذارند بیاید ولی توأم با توهین و تحقیر باشد. حتی در آن فضا همین سوالات مطرح بوده و پاسخ داده شده است. منتها چون پاسخها مطالعه نمیشود بیشتر حالت فضای مجازی و موجسازی است و عمدتا تحت شعاع مسائل سیاسی مطرح میشود و از آن حالت معرفتی و استدلالی خود فاصله میگیرد و گاهی سطح سوالات از سطح سوالات آن زمان هم پایینتر است. البته این سوالات را نمیگویم و کلی عرض میکنم. یعنی پاسخهایی دارد که با کمترین استدلال روشن میشود. این 10 سوالی که برای من نوشتهاند یکی یکی پاسخ مختصر میدهم و بعد در یک جمعبندی کلی سعی میکنم یک پاسخ تفصیلی با استدلالهای دیگری در همین رابطه در محضر شما عرض بکنم.
سوال اول اینکه «چرا باید در پوشش سختگیری وجود داشته باشد؟»
ما میتوانیم این سوال را با سوالات دیگری هم شبیهسازی کنیم. مثلاً چرا باید در بهداشت سختگیری وجود داشته باشد؟ چرا باید واکسن بزنیم؟ چرا باید در اعزام به سربازی برای پسرها سختگیری وجود داشته باشد؟ چرا باید در توقف پشت چراغ قرمز سختگیری وجود داشته باشد؟ اگر میخواهید 100 سوال دیگر هم میتوانم در کنار این اضافه کنم. به همان دلیلی که در موارد دیگر قوانین اجتماعی ناظر بر مصالح و منافع عمومی و شخصی هست و به همان دلیلی که در آنجا سختگیری میشود در اینجا هم سختگیری میشود. چرا موقع ورود به فرودگاه و هواپیما در گشتن آدمها سختگیری میشود؟ چرا به طور سختگیرانهای از ما بلیت میخواهند و میگویند اجازه نمیدهیم بدون بلیت سوار بشوید. چرا باید بلیت اجباری باشد؟ من میخواهم بدون بلیت سوار هواپیما بشوم. هر جوابی که در آنجا میدهی در اینجا هم بده. چرا سر چهارراه و چراغ قرمز سختگیرانه میگویند باید بایستی؟ برای اینکه اگر نایستی تصادف میکنی و حقوق اجتماعی را پایمال میکنی. اگر میخواهی خودت حقوق خودت را پایمال کنی به بیابان برو و با ماشین به داخل دره برو ولی در عرصهی عمومی که بقیه هستند به بقیه میزنی و حقوق آنها را پایمال میکنی.
سوال دوم اینکه «به فرض اینکه وجود حد و حدود را برای سلامت جامعه لازم بدانیم چرا سختگیری نیست به بانوان اعمال شود؟»
سختگیری باید نسبت به هر دو اعمال بشود. اما اینکه بدن زن و مرد، کارکرد جنسی زن و مرد چه تفاوتهایی با هم دارند، نقش جنسی زن و مرد چه تفاوتهایی با هم دارند احتیاج به توضیح ندارد. و الا برهنگی برای هر دو ممنوع است. اما بدن زن و بدن مرد مثل هم نیست. یکی از گرانترین صنایع جهان صنعت پورنو است. یعنی مردها میلیاردها میلیارد دلار در سال پول میدهند تا بدن برهنهی زنها را نگاه کنند. فرق در این است. زن مادر میشود و خداوند از طریق بدن زن انسانها را خلق میکند. حریم بدن زن با حریم بدن مرد یکسان نیست. غالباً مردان به زنان تعرض جنسی میکنند و نه برعکس. مردها به دنبال خانمها راه میافتند و متلک میگویند و غالباً نامهی عاشقانه مینویسند. این نیست که زنها در خیابان به دنبال مردها بیفتند و تا درب خانه آنها را رها نکنند و آدرس او را پیدا کند و تلفن بزند و بگوید چرا جواب نمیدهی؟ غالباً اینطور است. مرد طالب است و زن مطلوب است. این غریزهی جنسی مرد و زن مثل هم نیست و عکس هم هستند. زن آبستن میشود و مادر میشود. بزرگترین مخالفان حجاب زنان مردان هستند. مردها خیلی با حجاب و مخصوصاً حجاب اجباری مخالف هستند. مردانی که تربیت دینی نشدهاند و تقوای جنسی ندارند آرزو دارند که کل زنان بیحجاب و اصلاً برهنه بیرون بیایند و میگویند زنها را آزاد بگذارید و اجازه بدهید برهنه بیرون بیایند. این برهنگی جزو حقوق زنان نیست و اضافه حقوق مردها است. سختگیری اصلی از درون خود انسان است. خود مرد مؤمن و زن مؤمن سختگیری میکنند و باید بکنند. باید خودشان را کنترل کنند. خداوند در قرآن اول به مردان خطاب میکند که چشمان خود را درویش کنید و خانمها را دید نزنید و بعد به مردها میفرماید رفتار جنسی خود را مدیریت و کنترل کنید. حفظ فرج کنید. حفظ فرج یعنی اینکه رفتار جنسی خود را مدیریت کن. بعد از این که به مردها دستور میدهد خطاب به زنان مؤمن میگوید شما هم چشمان خود را درویش کنید. شما هم به مردها نگاه معنیدار نکنید و به هم خیره نشوید. ما شما را طوری خلق کردیم که اگر یک مقدار به هم نگاه کنید و شوخی را باب کنید و همدیگر را به اسم کوچک صدا بزنید و برای هم پیامک بفرستید به هم علاقمند میشوید. این علاقه مقدس است. خودت را صرف آن عشقی بکن که دو طرفه باشه و تا آخر بماند. به زن میگوید بدن خود را در برابر مردی برهنه کن که او روح خود را برای تو و در برابر تو برهنه کرده است. مسئله این است. سختگیری اول ایمانی است. خداوند به مردها دستور میدهد و میگوید خیره نشوید و به خانمها نگاههای معنیدار نکنید و رفتار جنسی خود را کنترل کن و هر چیزی را نگو. اتفاقاً سختگیری در مورد مردها بیشتر است. شما میدانید که در قرآن میفرماید اگر به زنی تهمت جنسی بزنی، متلک جنسی بزنی برای دفاع از حریم زن 80 ضربه شلاق میخوری. مردانی که به زنان توهین جنسی کنند، تهمت جنسی بزنند و متلک جنسی بگویند باید 80 ضربه شلاق بخورد. بعد خطاب به خانمها میگوید شما هم مراقب باشید و رفتار جنسی خود را کنترل کنید. با هر کسی، هر طور و در هر جایی حرف نزنید. سیگنال فرستادن به ضرر خودتان است و امنیت خود تو به خطر میافتد. وقتی زن برهنه میآید یک هرمونهایی در مرد ترشح میشود. خدا غدههای جنسی در بدن مرد گذاشته که هرمون ترشح میکند و یک حالاتی به مرد دست میدهد که ولکن قضیه نیست. توجه و علاقهی او زیاد میشود و بعد میخواهد به سراغ آن زن برود. اینها طبیعت است و خدا اینطور خلق کرده تا خانواده تشکیل بشود. غریزه است. وقتی دختری آرایش میکند و لباس چسبان میپوشد و نیمهبرهنه بیرون میآید ( هر مردی که در خیابان او را میبیند، چه آن کسی که نگاه کوتاهی میکند و میرود و چه آن کسی که خیره میشود و نمیرود، به او نگاه جنسی میکنند. این نگاه انسانی نیست. نگاه جنسی فقط باید در حریم خانواده باشد و بین آن مرد و زنی باشد که با هم پیمان بستهاند. آن مرد و زنی که با هم پیمان اخلاقی و حقوقی بستهاند که یک بخشی از آن پیمان اقتصادی است و یک بخشی از آن پیمان عاطفی و عشقی است و یک بخشی از آن پیمان سکسی و جنسی است. اینها چند میثاق است. آن زن و مرد باید با هم کاملاً بیحیا باشند. اتفاقاً در روایات داریم که از پیامبر پرسیدند «زن مؤمن چه زنی است؟» فرمودند «زن بیحیای باحیا است.» پرسیدند «بالاخره بیحیا باشد یا باحیا باشد؟» فرمودند «در عرصهی عمومی باحیا و در عرصهی خصوصی با همسر خود بیحیا باشد.» مرد هم همینطور است. اولین سختگیری ایمانی است. وقتی هم که خداوند به زن میگوید رفتار جنسی خود را در برابر مردانی که هیچ تعهدی نسبت به تو ندارند در عرصهی عمومی کنترل کنید و میخواهد فقط از تو لذت ببرد و تو را مصرف بکند و برود و حاضر نیست ازدواج کند و به تو تعهدی داشته باشد دستور اضافه میدهد و میفرماید زیباییهای خود را از مردان بپوشانید. خلاصه قرآن میخواهد صریح به خانمها بگوید که شما قشنگ هستید و جذابیت دارید و این زیباییها و جذابیتها را نباید در معرض دید عمومی قرار بدهید. «اِلا ما ظَهر مِنها» مگر آن بخشی از زیباییهایی که پوشیدنی نیست. قرآن میفرماید اگر خودت را هم بپوشانی باز هم قشنگ هستی و باز هم برای مرد جذابیت داری. قرآن میفرماید «الا ما ظهر منها» آن مقدار دیگر ظاهر است. حالا در اینجا بحث میشود که اینجا آیا منظور جواهرآلات و انگشتر است؟ آیا منظور آرایش کردن است؟ آیا منظور صورت و دست است که بالاخره آن هم برای مرد جذابیت دارد ولی قرآن میگوید لازم نیست آن را بپوشانید. اینجا بین مفسرین و فقها بحث است. ما کسانی را بین علمای شیعه و سنی داریم که فتوا دادهاند خانمها باید صورت خود را هم بپوشانند برای اینکه آن هم جذابیت دارد و مردها دوست دارند به صورت زنها خیره بشوند و آنها را نگاه بکنند. منتها اکثر فقهای ما میگویند آن مرد باید آدم باشد و چشمان خود را درویش کند. زن که نمیتواند خودش را حبس کند به این خاطر که قشنگیهایی دارد و تو از آن خوشت میآید. او نمیتواند برود و در زیرزمین خانه مخفی بشود تا جنابعالی تحریک نشوی. باید خودت را کنترل کنی. یک زمانی در دههی 60 یک فیلمی از تلویزیون پخش میشد که فکر میکنم «پاییز صحرا» نام داشت و چند خانم و آقا در آن بودند. همان موقع یک نفر به حضرت امام نامه نوشته بود که «وقتی من پیرمرد این فیلم را میبینم تحریک میشود و دلم میخواهد نگاه کنم و به سختی رویم را بر میگردانم.» حضرت امام گفته بود «فیلم را بیاورید تا ببینیم.» حضرت امام فیلم را دیده بود و به ایشان گفته بود «این اشکال شرعی ندارد. جنابعالی یک مقدار بیشتر تهذیب نفس بفرمایید. این خانم اشکال شرعی ندارد و اگر با دیدن این تحریک میشوید مشکل از شماست.» بنابراین یک سختگیری هم بیرونی و قانونی است که عرض کردم مثل همهی قوانین است. نسبت به بانوان و آقایان نداریم. ولی یک تفاوتی در پوشش و بدن زن و مرد هست. به نظر من این توضیح هم نمیخواهد و هم زنها و هم مردها این را میدانند.
سوال سوم اینکه «چرا بعضاً با انتشار محتواهایی توهینآمیز تلاش میشود آزادی پوشش فتنهانگیز تلقی شود و کسی از لزوم مقابله با آزارهای کلامی که گاهی از دامنهی کلام بالاتر میرود و از سوی مردان بر بانوان تحمیل میشود حرفی نمیزند؟»
این نکته درست است. اگر کسی به مردان تذکر ندهد و فکر کند تذکر حجاب برای زن است اشتباه کرده است. من عرض کردم که قرآن اول به مرد خطاب کرده است. اول خداوند میفرماید «به مردان مؤمن بگو به لحاظ جنسی مثل حیوانات عمل نکنند و انسان باشند.» و بعد خطاب به زنان میگوید. منظور ایشان از آزار کلامی همین متلکهای جنسی در خیابان است. هم انواع مؤدبانهی لاکچری و روشنفکری دارد که از صد فحش ناموسی بدتر است ولی ظاهر آن قشنگ است و هم نمونههای داشمشتی و لاتهای خیابانی دارد. عرض کردم متلک جنسی، توهین جنسی، تهمت جنسی به زن جزو گناهان بزرگ است و مجازات و شلاق دارد. اگر کسی در خیابان به یک خانم نسبت جنسی بدهد باید 80 ضربه شلاق بخورد تا آدم بشود. حق ندارد به هیچ زنی هیچ اهانتی و به خصوص اهانتهای جنسی بکند ولی یک تناقضی بین صدر و ذیل این سوال هست. در صدر میگوید «چرا تلاش میشود آزادی پوشش فتنهانگیز تلقی بشود» و در آخر همین جمله میگوید «مقابله با آزارهای کلامی که گاهی از دامنهی کلام بالاتر میرود.» یعنی تعرض میکنند. در خیابان میآید و به طور فیزیکی تعرض میکند. بین صدر و ذیل این سوال تناقض است. چون وقتی گفتی «بیقید و بند بودن در پوشش زنان در عرصهی عمومی» دیگر نمیتوانی بگویی «من از آزارهای کلامی و بدنی متنفر هستم.» چون اینها آثار همان است. وقتی خودت را قشنگ میکنی و بیرون از خانه عرضه میکنی، مردان دو دسته هستند. یک دسته اکثریت قوی کمتقوا هستند و یک اقلیت باتقوا هستند. اقلیت باتقوا پسران باتقوای مؤمن هستند که سرش را پایین میاندازد و نگاه نمیکند و میرود ولی وقتی همان پسر تو را نگاه میکند به طور غریزی خوشاش میآید و این دست خودش نیست. عرض کردم ترشح هرمونهای جنسی در بدن به این کاری ندارد که تو باتقوا هستی یا بیتقوا هستی. وقتی در مرد و به خصوص جوان این غدهها مدام در حال فعالیت روزمره است و خداوند این را خلق کرده تا ازدواج کنی و خانواده بماند. یکی از چسبهای خانواده بالاخره مسئلهی سکس و جنسیت است. حالا مسئلهی عاطفه هم هست، مسئلهی رفاقت و دوستی هم هست، اخلاق و حقوق هم هست ولی به هر حال یک مورد هم این است. اگر شهوت نبود کسی با کسی ازدواج نمیکرد. اگر شهوت نبود مشکلات تشکیل خانواده را نه زن و نه مرد تحمل نمیکردند. اگر شهوت نبود اصلاً زن و مرد معنا نداشت. خداوند شهوت را موتوری برای تشکیل خانواده و تداوم نسل و فوایدی که خانواده دارد قرار داده است. اینکه به هم آرامش بدهند و به هم کمک کنند. انسان نیاز دارد که دوست داشته باشد و دوست داشته بشود. مهمترین علت افسردگیها این است که شما کسی را نداشته باشید که او را دوست داشته باشید و کسی را نداری که بدانی او تو را دوست دارد. این آدم را تا خودکشی پیش میبرد. اصلاً شما ثروتمندترین آدم جهان و قدرتمندترین آدم جهان باش ولی وقتی کسی را نداری و احساس میکنی که کسی نیست که تو عاشق او باشی و کسی نیست که عاشق تو باشد زندگی معنای خود را برای تو از دست میدهد. باید خیلی از عشق مراقبت کرد. پوشش و حجاب حفاظت از عشق است. برهنگی قاتل عشق است. برهنگی غلبهی شهوت بر عشق است. پوشش حفاظت عشق و شهوت است. شهوت لزوماً عشق نیست. یک مقداری از شهوت خودخواهی است. عشق دگرخواهی است. وقتی عاشق کسی هستی نگاه میکنی که او چه میخواهد و چه چیزی را دوست دارد و برای او فداکاری میکنی. ولی وقتی شهوت است تو دیگری را مصرف میکنی. میخواهی او را فدای خودت بکنی. تو به دنبال لذت خودت هستی و به او کاری نداری. حتی به شهوت او هم کاری نداری و میگویی من ارضا بشوم. اتفاقاً در حوزهی اخلاق جنسی ما در روایات داریم که حتی موقع آمیزش جنسی زن و شوهر باید کاری بکنند که هر دو ارضا بشوند. چون مرد سریع تحریک میشود و سریع هم ارضا میشود. در روایات به مردان میگوید حتی وقتی آمیزش میکنید مراقب حقوق جنسی همسر خودت باش. فقط قرار نیست تو ارضا بشوی و باید او هم به اوج لذت برسد. در اسلام حتی در مسئلهی شهوت تا اینجا عدالت جنسیتی رعایت میشود. اسلام کاملاً طرفدار لذت جنسی است اما باید در حریم خصوصی و در چهارچوب اخلاق و حقوق باشد. باید بر اساس قرارداد ازدواج باشد. خارج از خانواده به شدت با آن مبارزه میکند چون اگر آنجا آمد دیگر خیانت به خانواده از طرف مرد و زن طبیعی میشود و دیگر خانواده نخواهد بود. بنابراین از این زاویه نگاه کنیم که حجاب به معنای اسلامی آن و نه افراط و تفریط که شما حجاب دارید و در دانشگاه بیشترین صندلیهای دانشگاه برای دختران و خانمها است و در فضای اجتماعی و سیاسی و مجلس و دولت و استاد دانشگاه و پزشک و همه جا هستید. در زمان شاه که اینطور نبود. اغلب زنان در زمان قبل از انقلاب بیسواد بودند. آنهایی هم که یک مقدار باسواد بودند و وارد عرصه میشدند این شرط را داشت که باید برهنه میشدند. یعنی عملاً اینطور بود که باید از عفت و عزت خود بگذری تا به اصطلاح پیشرفت کنی. ضمن اینکه پیشرفت در نابود کردن خانواده تعریف میشد. نابودی خانواده نه برای زن و نه برای مرد پیشرفت نیست. نگذارید به خانواده و به خانه توهین بشود. همهی شما در خانه و زیر سایهی خانواده تربیت شدید و رشد کردید. شما اگر پدر و مادری نداشتید، خانواده نداشتید که از شما حمایت کنند و به شما عشق بورزند و خیانت جنسی در آن خانه بود شما به اینجا نمیرسیدید. هزار مانع در برابر شما بود. هزار عقده به سراغ شما میآمد. حجاب و پوشش میآید تا روابط را در عرصهی عمومی انسانی کند و خیانت جنسی را مهار کند و از عشق حفاظت کند. این دوست ما که نوشتهاند «از طرفی آزادی پوشش زنان را فتنهانگیز میدانید» خب فتنهانگیز هست. فتنهانگیز نمیدانیم بلکه فتنهانگیز هست. به دلیل اینکه خود شما بلافاصله در آخر همین سوال گفتی که «چرا به اینهایی که به خانمها آزارهای کلامی میرسانند و حتی گاهی از کلام فراتر هم میروند کسی حرفی نمیزند؟» اولاً حرف میزند. اینها حد شرعی دارند و باید شلاق بخورند. پسرها و مردهایی که در خیابان به خانمها متعرض میشوند، بوق میزنند و متلک میگوید و به دنبال او راه میافتد باید شلاق بخورد. اینها گناه شرعی است و در آخرت هم عذاب دارد. اما اینکه بگویی بدون هیچ قید و شرطی آزادی پوشش باشد و طرفی بگویی چرا تعرض کلامی است و فحش میدهند و متلک میگویند و به دنبال ما راه میافتند و تعرض فیزیکی میکنند به همان علت است. تناقض میگویی. این که بحث هرمون را عرض میکنم برای این است که بعضیها خیال میکنند اینها یک چیز اعتباری است و همینطوری به صورت قراردادی گفتهاند. اینها ریشههای واقعی دارد. احکام اسلام اعتباراتی است که همه ریشههای واقعی و آثار واقعی دارد. قرعهکشی نشده که بگویند چه چیزی حرام است و چه چیزی واجب است. هر چه در دنیا و آخرت برای انسان مضر است حرام شده است. هر چه مفید است حلال شده است. اینطور نیست که میتوانست اینها برعکس باشد. مصالح انسان در نظر گرفته شده است. شما از «آزادی پوشش زن» میگویی. آزادی پوشش یعنی اینکه یکی با حجاب بیاید، یکی نیمهبرهنه بیاید و یکی هم مثل فیلمهای هالیوودی و بعضی از کشورها بیاید. مخصوصاً وقتی که هوا گرم میشود که بازار بردههای جنسی و کالاهای جنسی است. خب وقتی این صحنه پیش میآید چه اتفاقی میافتد؟ اینها حرف ما نیست. اینها حرف تمام کسانی است که در حوزهی روانشناسی جنسی و در حوزهی فیزیولوژی جنسی مطالعات دارند و هیچ کدام هم نه مسلمان هستند و نه مذهبی هستند. میگوید وقتی مرد بدن زن را بدون پوشش یا با پوشش ناقص میبیند غدههای جنسی او شروع به ترشح هرمونهای جنسی میکند. میل شدید در او پیدا میشود که خودش را به لحاظ جنسی ارضا کند. یا باید خودش را سرکوب کند که بیماریهای عصبی میگیرد. مثلاً الکی در خیابان با مردم دعوا میکند. یک زمانی گفتند بخش مهمی از این دعواهایی که آدمها در خیابان با هم میکنند این منشأ را دارد که فرد تحریک جنسی شده ولی ارضای جنسی نشده است. مخصوصاً در مورد مردها اینطور است. فیزیولوژیبدن مرد اینطور است که اگر به لحاظ جنسی تحریک میشود و ارضا نشود، اگر این میل را سرکوب کند در یک جای دیگری بیرون میزند. مثلاً در تاکسی الکی با رانندهی تاکسی دعوا میکند. در یک مسئلهی کوچک چاقوکشی میکنند. روی فشار است. یا میخواهد خودش را مدیریت کند و زجر میکشد و رنج میبرد و با مثل اکثر مردها در دنیا میخواهد خودش را ارضا کند. حالا چه کار کند؟ یا مستقیم باید به سراغ شما بیاید. یعنی همان کسی که او را دیده و خوشش آمده است. خب نتیجهی این متلک جنسی و تعرض کلامی و بعد هم تعرض جنسی است و تا تجاوز و خشونت و قتل هم پیش میرود. تا اسیدپاشی پیش میرود. چون آن مرد که تقوا ندارد. مثل یک آدم گشنه است. وقتی شدید گرسنه میشوید و غذا هم هست با ولع میخورید. مسئلهی جنسیت هم مثل گشنگی و تشنگی است و یک چیز طبیعی است. اگر تشنه باشد و آب هم باشد میخورد. وقتی مرد زن را میبیند که آرایش میکند و تحریک جنسی میکند و خودش را قشنگ کرده و بدون پوشش آمده درست مثل یک آدم گرسنه و تشنه است. مردان کمی هستند که خودشان را کنترل میکنند و تقوا دارند. اکثراً بسته به جرئتی که دارند یا نگاه میکند و دید میزند یا به دنبال او میافتد و متلک میگوید و یا جلوتر هم میرود و یا اگر دست او به تو نرسد میرود و در یک جای دیگر با زن دیگری این فشار را تخلیه میکند. اینها آثار اجتماعی دارد و حقالناس است. به خودت صدمه میزنی و به او هم صدمه میزنی. اگر گفتی «آزادی کامل پوشش زنان» دیگر ادامه را باید بپذیری.
در سوال چهارم فرمودند «آیا دین و مذهب ما صرفاً بانوان را منشأ فساد میداند و مقابله با آزادی پوشش را تنها راه مقابله با فساد میداند؟»
هرگز. این آیهای که خواندم یکی از آیات بود. عرض کردم که اول خطاب به مردان است و بعد به زنان میگوید. ضمن اینکه گاهی ممکن است بگویند مثلاً «زن شیطان است.» این دو تفسیر دارد. یکی آیینهایی بودند که واقعاً زن را شیطان میدانستند. شما ببینید در مسیحیت و کلیسا میگویند شیطان در بهشت به شکل مار آمد و با حوا که زن است همدست شدند و آدم که مرد است را فریب دادند. یعنی شیطان و زن علیه مرد همدست هستند. این در کتاب مقدس است. در قرآن هرگز چنین چیزی نیست. قرآن میفرماید «شیطان آمد و آدم و حوا را وسوسه کرد.» «فوسوسه الهما» زن همدست شیطان نیست. این یک تفسیر است. در آیین زرتشت که دین ایران قبل از اسلام است نسبت به زن تعابیری دارد که من نمیتوانم بعضی از آنها را بگویم. البته بعضی از اینها تحریفشده است. من بعید میدانم که حضرت زرتشت که از پیامبران الهی بوده چنین حرفهایی زده باشد و حرف او مثل حضرت مسیح و حضرت موسی تحریف شده است. من بعید میدانم ایشان این تعابیر را به کار برده باشد. حتماً به کار نبرده است. ولی آیینهای بسیار سختگیرانهای در ایران قبل از اسلام علیه زن بود. اسلام آمد و مسئله را فوقالعاده آسان کرد. اجازه بدهید من یک نمونه از آن را عرض بکنم. در آیینهای قبل از اسلام به زن چطور نگاه میکردند؟ حالا قبل از اینکه عرض بکنم جواب مختصری بدهم و مثال این را خواهم زد. اصلاً زن را یک موجود خطرناک منفی تلقی میکنند. مثل یک چیزی که از دست خدا در رفته است. مثلاً اینکه این در یک پروژهی مشترک با شیطان شرکت کرده و زن را اینطور نگاه میکنند. اما یک تعابیر دیگری داریم که در مسیحیت و یهود و ادیان دیگر و بودیزم و زرتشت هم هست و ممکن است در بعضی از روایات ما هم باشد که مثلاً بعضی فکر میکنند تعبیر آن این است که زن شیطان است ولی مراد زن نیست. مراد نوع نگاه مرد به زن است. بحث شهوت جنسی است. مثلاً میگوید اکثر آدمها را یا با پول میخرند یا با مقام میخرند و یا با زن میخرند. معنی این آن نیست که زن موجود بدی است. چنانکه پول هم چیز بدی نیست، چنانکه مقام هم بد نیست. این به نقطه ضعف مردان نسبت به زنان اشاره میکند که مردها را میتوان با دو، سه چیز بر زمین زد و آنها را شکست داد. یا با ثروت است، یا با قدرت است و یا با شهوت است. بعضیها هستند که جلوی وسوسهی قدرت و وسوسهی ثروت مقاومت میکنند ولی جلوی وسوسهی شهوت نمیتوانند مقاومت کنند. اصلاً یکی از راههای سرویسهای جاسوسی در دنیا از طریق زنهاست. زنی را که در سرویس جاسوسی است به یک کسی وصل میکنند. یک وقت میبینی این طرف انقلابی و مذهبی هم هست و در زمان شاه به زندان رفته و بعد از انقلاب در جبهه بوده است. قدرت و ثروت به او پیشنهاد شده ولی قبول نکرده ولی با زن از پا در میآید و نمیتواند خودش را کنترل کند. بعد فیلم او را بر میدارند و به او میگویند فیلم تو را با این خانم داریم. حالا همکاری میکنی یا نه و او میگوید همکاری میکنم. از این موارد چند مورد داشتیم. این تعبیر از نوع دوم میخواهد بگوید یک نقطه ضعف بزرگ مرد زن است و اکثر مردها نمیتوانند خود را در برابر این نیاز کنترل کنند. زن شیطان است یا مظهر شیطان است به آن معنای اول حتماً غلط است و قطعاً تفکر قرآنی و اسلامی نیست. در این معنای دوم هم منظور زن نیست. منظور نقطه ضعف مردان است و اما در مورد تعبیر اول برای اینکه شما بدانید اسلام چقدر در این مسئله حساس هست باید بدانید که فساد یک امر زنانه نیست. فساد زنانه و مردانه ندارد. مردان فاسد و زنان فاسد داریم. اگر این بود چرا قرآن میفرماید «الخبیثات للخبیثین و طیبات و طیبین» زنان فاسد برای مردهای فاسد و زنان پاکیزه با مردان پاکیزه. یعنی هر دوی زن و مرد هم خبیث دارند و هم طیب دارند. پاک و پلید دارند. جنسیت تأثیر ندارد. قرآن میفرماید هر کس از شما عمل صالح بکند. «مِن ذَکَر او اُنثی» مرد و زن نداریم. «وَ هُوَ مؤمن» عمل صالح بکند و ایمان داشته باشد «فَلَنُحیینهُ حیاةَ طیبه» ما شما را احیا میکنیم. شما مردهاید و ما شما را زنده میکنیم. بنابراین هرگز این نیست که فساد برای زنان است و برای مردان نیست. این دو طرفه است. اما در مورد نکتهی اول چون سه بار کلمهی سختگیری در اینجا به کار رفت به این نکته اشاره کنیم که در ایران قبل از اسلام، در هند، در رم و یونان، در ادیان قبل از اسلام و به خصوص در شریعت یهود که برای هر دو مسیحی و یهودی کتاب مقدس است حجاب بود و سختتر بود. اسلام حجاب را آسان کرد. ضمن اینکه آن برای طبقات اشراف و بزرگان بود و آنها حجاب داشتند. چون زنان آنها محترم بودند. طبقات پایین و فقیر و پست حجاب نداشتند و لازم نبود زنان آنها حجاب داشته باشند و میگفتند اینها حرمت ندارند. ولی زنان طبقات بالا در ایران قبل از اسلام هر چه اشرافیتر و بزرگتر بودند حجاب بیشتر و سختتری داشتند. در قانون شریعت کتاب مقدس اگر زن با سر برهنه به خیابان بیاید یا موهای او دیده بشود و یا به ملأ عام بیاید و با مرد نامحرمی درد دل کند و بگوید و بشنود و بخندد و یا صدای او طوری بلند بشود که همسایه بشنود مرد بدون مهریه میتواند همان لحظه زن خود را طلاق بدهد. یعنی او را از خانه بیرون کند و زن هیچ حقوق و مهریهای هم نداشت. خب اینها بوده است. قبل از اسلام برای حفاظت از حریم خانواده و خیانتهای جنسی اینها بوده است. در ایران قبل از اسلام زنان طبقات بالا در زمان ساسانی اصلاً جرئت نداشتند و حق نداشتند به خیابان بیایند مگر اینکه در یک تخت روانی باشند که کاملاً پردهها پوشیده است. یعنی مطلقا نباید دیده میشدند. در ایران قبل از اسلام و در طبقات اشرافی اگر زنی با مردی دیده میشد که در خیابان و پارک دست در دست هم دارند و با هم میگویند و میخندند یا در جایی معاشقه بکنند و دیگران ببینند مجازات میشدند. خواهش میکنم دقت کنید که اسلام چه کرده است. در ایران قبل از اسلام و حتی در زمان هخامنشی وقتی زنان ازدواج میکردند حق نداشتند هیچ مردی و حتی پدر و برادر خود را ببینند. دیگر حق نداشتند ببینند. فقط با شوهر خود بودند. اینها ایران قبل از اسلام است. اینها ایران هخامنشی و اشکانیان و ساسانیان است. شما در آثار هخامنشی و ساسانی یک زن نشان بدهید که بیحجاب است. در این مجسمهها و سنگنوشتهها همه حجاب دارند. حجاب را اسلام بر ایران و جاهای دیگر تحمیل نکرده است. اسلام آمد و حجاب را عمومی کرد و گفت چرا فقط اشراف حجاب داشته باشند؟ همهی مردم و همهی زنان همهی طبقات کرامت دارند. شما زنان اشراف خود را میپوشانید مگر زنان بقیه کرامت و حرمت ندارند؟ دوماً اسلام آمد و حجاب را آسان کرد و گفت حجاب نباید طوری باشد که زن را حبس کند. طوری نباشد که اجازهی دخالتهای اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر و حضور اجتماعی و سیاسی نداشته باشد. گفت زن حق دارد و میتواند مستقل از مرد معامله کند و تجارت کند و باید صورت او باز باشد تا او را بشناسند. این توهم که اسلام آمده و سختگیری را به ایران آورده و حجاب را به زنان تحمیل کرده است خلاف واقعیت است. تمام این نقشهایی که از ایران باستان است را ببینید. صورت زن دیده نمیشود. اسم زنان را هم نمیآوردند. حالا بعضیها این را حمل میکنند به اینکه زنان را آدم حساب نمیکردند و بعضیها میگویند اتفاقاً منظور آنها این بوده که زن محترم است و نباید آنها را پیش چشم مردان بیاورد. حالا هر کدام از اینها که بوده است بعد از ازدواج پدر و برادر نامحرم میشدند. زن ایرانی قبل از انقلاب باید بعد از اینکه ازدواج کرد از پدر و برادر خود رو میگرفت. کجا اسلام این حرفها را میزند. اسلام آمد و یک دامنهی وسیع آورد. اصلاً در چند آیه میگوید مگر گفتیم از هر مردی رو بگیرید. از دایی، پدربزرگ، پدرشوهر نمیخواهد رو بگیرید. از بچههایی که به تشخیص جنسی نرسیدهاند رو نگیرید. از اینهایی که قدرت تشخیص مسائل زن و مردی را ندارند و خل و چل هستند لازم نیست رو بگیرید. حتی قرآن به پیرزنها گفت وقتی سن شما بالا میرود و مردها به دنبال شما نمیافتند و چشمک نمیزنند و نامه نمینویسد و از قیافه افتادهای اگر خیلی هم حجاب را سفت نگرفتید نگرفتهاید. این آیهی قرآن است. بعضیها وقتی جوان و قشنگ هستند حجاب نمیگیرند ولی وقتی پیر میشوند و میخواهند بمیرند حجابهای سفت میگیرند. از خدا و فرشتهها رو میگیرند. خدا که محرم است. مثل این کلیساها که میروی همه میدانند حجاب حکم کتاب مقدس است. میدانید که در کتابهای مقدس و هم در تورات و هم در انجیل حجاب واجب است. حالا اینها رعایت نمیکنند مثل مسلمانهایی که رعایت نمیکنند. ولی وقتی به کلیسا میروند جلوی درب کلیسا یک روسری روی سر خود میاندازند و با حجاب به کلیسا میروند. همهی آنها میفهمند که حجاب لازم است و فرمان خداوند است منتها میگویند در کلیسا حجاب میکنیم و از خدا رو میگیرند. به جای اینکه از مردها رو بگیرند از خدا رو میگیرند. در ایران قبل از اسلام و در آیین زرتشت سختگیری میشد. وقتی زنان در دوران خونریزیهای ماهیانه بودند، خداوند بدن زن را طوری خلق کرده که هر ماه برای مادر شدن آماده باشد و در روایت داریم خود این مشکلاتی که به وجود میآورد برای زنان پاداش الهی است. هر مشکلی که بر سر مسئلهی راه مادری و قبل از مادری و بعد از مادری دارند پاداش الهی دارد و تکامل روحی است و جهاد است. میفرماید اگر زن در حین زایمان از دنیا برود شهید است. چون در مسیر خلقت الهی برای خلق یک انسان جدید از دنیا رفته است. دردی که میکشد، رنجی که میبرد، همهی اینها در اسلام ارزش معنوی دارد. اسلام در این دوران خاص گفته که بعضی از عبادات را به طور رسمی انجام ندهید و دوم اینکه در این دوران آمیزشی نباشد. به خاطر ضرری که هم به زن و هم به مرد در این دوران میرسد و اگر در این دوران یک نطفهای منعقد بشود او هم مشکل خواهد داشت. خب اینجا فقط این را گفتهاند و الا در قرآن گفته «رجس» و منظور این است که از این کار پرهیز کنید. ولی شما در همین ایران قبل از اسلام و در شرق و غرب عالم ببینید که وقتی زن به این دوران میرسید او را حبس میکردند و مثل یک موجود خبیث با او رفتار میکردند. درب را قفل میکردند و روزی یک بار برای او آب و غذا میآوردند و با او حرف نمیزدند. اسلام با همهی اینها مبارزه کرد. اصلاً اسلام آمد و یکی با فساد جنسی مبارزه کرد و یکی هم با سختگیریها مبارزه کرد. با هر دوی اینها مبارزه کرد. این را به حوزهی اعتدال آورد. همهی این احکامی که میگویند اسلام آورده قبل از اسلام هم بود و بیحساب و کتاب هم بود. همین ازدواج موقت و رابطهی موقت در ایران قبل از اسلام کاملاً رایج بوده است. چیزی که به آن صیغه میگویند. همه جای دنیا بود و همه جای دنیا الان هم هست. اغلب دنیا مردان به زنی که دارند اکتفا نمیکنند. با چندین زن دیگر یا رابطهی دائم و یا رابطهی موقت دارند. یا مخفی است و یا در بعضی کشورها علنی است. در ایران قبل از اسلام و در یونان هم همینطور بوده که هر مردی چند زن داشت و 10، 20 نفر معشوقه داشت که با این معشوقهها خیلی زیاد رابطه داشت. اما زن قانونی داشتند و زن قانونی آنها در خانه بود و با زنان دیگر قانونی و حتی قانونی ولی نه از این نوع رابطه داشتند و هیچ کس هم جلودار او نبود و هیچ تعهدی هم به کسی نمیداد. ما مرد تکزنهی ازدواج دائمی در ایران قبل از اسلام به آن صورت نداشتیم. در عرب قبل از اسلام هم نبود. اصلاً مردی مرد بود که با 10، 20 زن رابطه داشت و الا مرد نبود. چه دائمی و چه موقت، چه مخفی و چه علنی باشد. شاه ایران قبل از اسلام در دورهی ساسانی 3 هزار زن داشته است. ایران قبل از اسلام این بوده است. حالا میگویید اسلام سختگیر است و سختگیری اسلامی است. کدام سختگیری اسلامی؟ شاه ساسانی ایران قبل از اسلام در یک حرمسرای خود که در تاریخ به طور رسمی ثبت شده 3 هزار زن داشته است. میگشتند و هر زن قشنگی بود را از مستعمرات ایران پیدا میکردند. حالا شوهر داشته یا نداشته، کوچک بوده یا بزرگ بوده، کاری نداشتهاند. شوهر و بچه هم داشته است ولی اگر قشنگ بود برای شاه میآوردند. خب 3 هزار زن داشت. اسلام آمد و با فرهنگ حرمسرا مبارزه کرد. رابطهی موقت مرد و زن را قاعدهمند کرد. باید حقوق زن و مرد رعایت بشود. باید فرقی با خانوادهی موقت و فحشا باشد. کسانی که نمیتوانند خانوادهی دائم تشکیل بدهند. ممنوع و محدود کرد. مگر هر مردی میتواند با 10 یا 100 زن رابطه داشته باشد؟ همهی اینها را مشروط و محدود و معقول کرد. به اینها توجه داشته باشیم و بعد از سختگیری اسلامی حرف بزنیم. اینکه همه جا میگویند در صدر اسلام بیحجابی بوده و آن زمان قانون نداشتند و حجاب را الزامی نکرده بودند و بیحجابی بوده است. مثلاً «ویل دورانت» در یک جایی میگوید پیغمبر اسلام هیچ دستوری راجع به پوشیده بودن زنان نداده است و اتفاقاً گفته خیلی لباسهای گشاد نپوشید. چرا؟ چون یک چیزی است که تحریف کرده است. او ادعا میکند که زنان مسلمان در صد اسلام بیحجاب میآمدند و میرفتند و کاملاً برهنه رفت و آمد میکردند و هیچ سند تاریخی برای این بحث وجود ندارد. اولاً زنان مسیحی و یهودی و زرتشتی همگی حجاب داشتهاند. همین الان هم زنان متدین مسیحی و یهودی و زرتشتی حجاب دارند و خود را میپوشانند و آنهایی که خیلی تقوا و دین ندارند مثل مسلمانها و مثل زنان و مردهای مسلمانی که بیتقوا هستند رفتار میکنند. فرقی نمیکند. اینها خودشان را نمیپوشانند و آنها هم خود را نمیپوشانند. دیدید این هواپیماهایی که به خارج میرود تا بلند میشود نصف اینهایی که برای تفریح میروند و گاهی هم بیشتر همان یک نواری که روی سر دارند را بر میدارند. یک مرتبه میبینید یک خانمهای دیگری آمدند و جمعیت عوض شد. خب این معلوم است که دین ندارد. این برای خودش کرامت و ارزشی قائل نیست. این از ترس همان قانون و اجبار و الزام است که این کار را کرده است و از ترس خدا و بیاخلاقی این کار را نکرده است. این اصلاً وجدان اخلاقی ندارد. این فقط ترس است. خب آنجا نمیترسد و این کار را میکند. اما یک زن مؤمن حتی مسیحی یا یهودی یا زرتشتی باشد و تابع کتاب خودشان باشند میدانند که در کتاب مقدس همهی اینها واجب است. در خود کشورهای دیگر من زنان زیادی را دیدهام که مسلمان هم نیستند ولی پوشش دارند و حجاب خود را رعایت میکنند. چون مسیحی متدین است. یهودی متدین است. این هم یک مسئله است. بعضیها گفتهاند حجاب از دورهی ساسانی قبل از اسلام در ایران بود و نه فقط اینکه زن میباید باحجاب بود بلکه زن باید مخفی میشد و اصلاً زن نباید در عرصهی عمومی میآمد. زن را مخفی میکردند. سختگیریهای قبل از اسلام اینها بوده است. عدهای هم میگویند در صدر اسلام عربها حجاب نداشتند و ایرانیها و روم و هند حجابهای سخت داشتند. دومی درست است ولی اولی غلط است. آنها هم حجاب داشتند. البته یک سری زنانی در جزیرهالعرب بودند که فاحشه بودند و همه هم برای پول نبودند. بعضی از آنها هم خیلی ثروتمند بودند. مثلاً مادر معاویه، زن ابوسفیان، هند جگرخوار یک زن سرمایهداری بود ولی در عین حال کاروانهای تجاری بزرگی که از شرق و غرب میآمد سه، چهار سرمایهدار بزرگ رئیس کاروان داشتند که آدمهای حسابی و سرمایهداران کلان بودند. بعضی خانمهای مهم برای پول نه، بلکه این رسم آنها بود و چند شب با آنها بودند. راجع به همین «هند» هست که بر سردرب خانهی خود یک پرچم زد. پرچم آرمی بود. بعضی زنانی که فاحشه بودند برای پول این کار را میکردند و بعضی هم ثروتمند بودند و برای پول این کار را نمیکردند و این را یک ارزش میدانستند. آن بالا پرچم میزدند. دقت کنید که این سند تاریخی دارد. من عین ترجمه را میخوانم. این از کتاب «سه سال در ایران» نوشتهی «کُنت دو کوبینو» است که مطالعات خیلی مفصل و تاریخی و جامعهشناختی در ایران کرده است. میگوید در دوران زرتشتی نفوذ حکومت طوری بود که اگر کسی زن خوشگلی در خانه داشت نمیگذاشت کسی از وجود او آگاه شود و حتیالامکان زن خود را پنهان میکرد. چون اگر معلوم میشد خانم خوشگلی در خانه هست دیگر او مالک خانه و جان خود و همسر خود نبود. یعنی امنیت جنسی نبوده است. یک علت هم این بوده است. حالا من سوال میکنم که آیا الان در دنیا امنیت جنسی هست؟ بعضیها میگویند آن زمان امنیت نبود و الان هست. الان امنیت جنسی هست؟ اتفاقاً کشورهایی که بیش از همه برهنگی دارند بیشترین ناامنی جنسی، خشونت جنسی و تجاوز را دارند. بالاترین آمار تجاوز و خشونت جنسی برای خود آمریکاست که بالاترین آزادیهای جنسی را دارد.
در یک سوال دیگر پرسیدهاند که «آیا دین ما صرفاً بانوان را منشأ فساد میداند؟»
اسلام زنان را منشأ فساد نمیداند. فساد مرد و نقطه ضعف او در باب زن است که منشأ فساد است. منشأ فساد مردان و زنان فاسد هستند.
سوال بعدی اینکه «حجاب چرا باید قانون شود در حالی که در این جامعه غیر مسلمانان هم هستند. حتی مسلمانانی هم که به حجاب اعتقاد ندارند حضور دارند.»
خب من این را بارها عرض کردم و روشن است. پوشش دو بعد دارد. یک وقتی شما مسلمان هستی و این هم حکم خداوند است و به خدا و آخرت ایمان داری و بهشت و جهنم و حق و باطل و اخلاق و ضد اخلاق و معروف و منکر را قبول داری و یک وقتی هم میگویی قبول ندارم. اگر قبول داری هم برای رابطهی خود و خدا باید این را رعایت کنی و پاداش هم میبری. تمام مشکلاتی که به خاطر پوشش تحمل میکنی، گرمایی که میخوری و سختیهایی که میکشی پاداش الهی دارد. لذا زنان در این بعد از مردان پاداش بیشتری میبرند. برای اینکه پوشش بالاخره یک سختیهای میآورد. زنان در این باب پاداش بیشتری دارند. اصلاً ما یک اصلی داریم که هر کس در مسیر حق و تکامل بیشتر مشکلات میکشد بیشتر پاداش دارد و بیشتر رشد میکند. این یک قانون است. اما یک کسی میگوید مسلمان نیست. مسلمان نیست یعنی چه؟ یعنی مسیحی یا یهودی است که به آنها هم حجاب واجب است. یک کسی میگوید من مسلمان و مسیحی و یهودی هستم ولی نمیخواهم عمل کنم و حجاب را قبول ندارم. پس مسلمان نیستی، مسیحی و یهودی هم نیستی و زرتشتی هم نیستی. یک بار میگویی من مسیحی و مسلمان هستم و میدانم حجاب هم حکم خداست اما تنبل هستم و نمیخواهم به آن عمل کنم. من گناهکار هستم. کافر نیستم، قبول دارم ولی گناهکار هستم. بگذارید من گناه کنم. من بعداً به جهنم میروم. حساب او جداست. میگوییم اگر بعداً میخواهی به جهنم بروی برو. اما حق نداری دیگران را با خود به جهنم ببری. وقتی تو به عرصهی عمومی میآیی یک عدهی دیگر را هم جهنمی میکنی. وقتی کسی تو را میبیند و تحریک میشود و بعد یا به فضای مجازی و به دنبال سایتهای سکسی و پورنو میرود یا تلفن خود را بر میدارد و به دنبال دختری میگردد و یا انواع و اقسام مسائل پیش میآید و تو داری آنها را هم جهنمی میکنی. داری خانوادههای دیگر را هم متلاشی میکنی و هم به خودت و هم به بقیه صدمه میزنی. اگر ایمان داری به دو دلیل باید رعایت بکنی. هم خدا و هم قانون اجتماعی و حقوق دیگران است. اگر میگویی من ایمان ندارم و میخواهم به جهنم بروم، تنها برو. در حریم خصوصی خود هر گناهی که میخواهی انجام بده. خیابان حریم عمومی و حقوق عمومی است. دقیقاً مثل این میماند که یک کسی بگوید من میخواهم از چراغ قرمز رد بشوم. خب وقتی رد میشوی دو خطا کردهای. اول اینکه خودت را در خطر انداختهای. حالا میگویی من میخواهم خودم را به خطر بیندازم. خیلی خوب، خودت را به خطر بینداز ولی به بیابان برو و خودت را در خطر بینداز. تو داری دیگران را هم به خطر میاندازی. لازم نیست که شما به یک قانون عقیده داشته باشی تا آن قانون را اجرا کنی. میخواهی عقیده داشته باش و نداشته باش. این قانون مصالح عمومی را در نظر گرفته است. مثل این است که کسی بگوید من به چراغ قرمز عقیده ندارم. خب نداشته باش ولی باید بایستی. بقیه هم هستند و این نظم اجتماعی و حقوق است. من به مالیات دادن عقیده ندارم. اصلاً اگر به زور از من مالیات بگیرید من ریاکار میشوم و اخلاص خودم را از دست میدهم. خب از دست بده. اگر اخلاص داشته باشی پاداش الهی هم میبری. اگر هم اخلاص نداری باید مالیات را بدهی. میخواهی عقیده داشته باش یا نداشته باش. چون در این جامعه زندگی میکنی و این هم بحث مصالح جامعه است.
هشتگهای موضوعی