فلسفه "انقلاب فرهنگی" و بازخوانی "مسئولیتهای زمینمانده"
گزیدهای از سخنرانی در نماز جمعه تهران، سالگرد تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصلای تهران، آذر۱۳۹۷
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین. والصلاه و السلام علی نبیّنا نبیّ الرحمه اباالقاسم محمد و آله آل الله.
عرض سلام دارم به محضر خواهران و برادران عزیز؛ و تشکر میکنم از برادران محترم ستاد نماز جمعه تهران، برای دعوت از این حقیر، در سالگرد تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، و در خصوص همین موضوع، نکاتی را به محضر شریف شما نمازگزاران محترم، تقدیم کنم.
قبل از این که بنده وارد شورا بشوم، البته بنده سخنگوی شورا نیستم، به عنوان یک عضو حقیقی از اعضای شورا، نکاتی را تقدیم میکنم. قبل از آن راجع به نماز جمعه، در برابر دو قرائت از نماز جمعه، این مقدمه را عرض کنم که نماز جمعه محمدی و علوی، نماز جمعه انقلاب اسلامی، با بقیه نماز جمعهها متفاوت است. نماز جمعه، تریبونی است که باید هم خدمات حکومتیها به مردم توضیح داده شود تا سوء ظن پیدا نکنند و هم مسئولین به جای پاسخگویی به بعضی مفاسد و بیعرضگیها که چهارتا دزد یا بیعرضه، کاری نکنند که به کل مسئولین و کل سیستم تعمیم داده شود! و به جای پاسخگویی، ناهیان از منکر و صاحبان حق، و مظلومان، مستضعفین و ولینعمتها را متهم به تشویق اذهان عمومی و تضعیف نظام و ضد انقلابیگری نکنند.
رهبری را پاسخگوی کارکرد چند میلیون کارمند و کارگزار حکومت در سه قوه نکنیم. آنها را اینجا بیاوریم. رهبری باید پاسخگوی اختیارات و وظایف خودش باشد نه پاسخگوی وظایف زمینماندة تکتک هزاران و دهها هزار و صدها هزار مسئول در حوزههای مختلف. خودشان باید پاسخگو باشند.
قرائت بیخطر از نماز جمعه، نماز جمعهای که دهه به دهه، مخاطبان خودش را نتوانند تجدید کند کمّاً و کیفاً، و با جامعه نتواند جوان بشود، آن نماز جمعهای است که در متن مشکلات و مطالبات و بدهیهای اجتماعی نباشد. نماز جمعهایها نباید به تریبون تکرار مکررات و کلیگوییهای بیفایده یا کم فایده تبدیل شوند. الآن بعضی از نمازجمعههای ما اینطوری هستند و بعضی نیستند. بین دو قرائت از نماز جمعه مراقب باشیم سراغ کدام طرف میرویم؟
نماز جمعه، محل طرح مشکلات اجتماعی با راه حل اسلامی و انقلابی است. نباید بگذاریم کارگر بیکاری که قربانی اقتصاد برجامی شده، بیجواب بماند. پناهگاه او باید نماز جمعه باشد. هم خدمات مدیریتهای حکومتی، خدمات حوزه و دانشگاه، و هم صدماتی که اینها با کوتاهیهایشان زدند، همه باید در نماز جمعه شفاف مطرح شود. منطقی، اخلاقی، حوزه و دانشگاه و مدیریتها همه باید شجاع و مسئولیتپذیر باشند و هر کدام تقصیرها و قصورات خودشان را بپذیرند. حکومت، باید شفاف باشد.
رهبری، ایشان یک بحثی در بحث و حرفهایشان همین چند هفته پیش، این بحث را اعلام کردند که ما تابع این منطق امیرالمؤمنین(ع) هستیم که تمام نهادهای حکومت در سه قوه، و نهادهایی که بطور خاص منسوب به خود رهبری هستند باید به لحاظ اقتصادی و مدیریتی، کاملاً شفاف و مسئولیتپذیر باشند که چقدر پول و قدرت و اختیارات دست شماست، و چه مسئولیتهایی تعریف شده و چه کردید؟ یکی از این نهادها هم شورای انقلاب فرهنگی است. این شورا هم باید پاسخگو باشد. در رأس این شورا که همیشه رئیس جمهور است، دبیرخانه شورا، اعضای حقوقی شورا، پاسخگوی مسئولیتها و اختیاراتی که دارند، اعضای حقیقی هم، پاسخگوی مواضعی که گرفتند و مواضعی که باید میگرفتند و نگرفتند! همهمان باید پاسخگو باشیم. همه باید جواب بدهند که در دوره مسئولیتشان، و در مسئولیتمان به خودمان، به خودتان رسیدید یا به مردم و محرومین؟! رهبری هم پاسخگوی اختیارات و مسئولیتهای خود در حد خود باید باشد و هست. اما نباید مجبور کنیم که کوتاهیهای ما در نهادهای رسانهها، رسانه ملی، نماز جمعهها و نهادهای دیگر حکومتی که رهبری مجبور بشود پاسخگوی کوتاهیهای ما باشد از جمله کوتاهیها، قصورات و تقصیراتی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی، بخصوص از طرف سران سه قوه و رئیس شورای انقلاب فرهنگی و آنهایی که مسئولیت حقوقی دارند صورت میگیرد. نماز جمعه انقلاب اسلامی، نماز جمعه امیرالمؤمنین(ع) است که خانمی به نام «سوده» از شهرستان خودش سر نماز جمعه میآید و جلوی امیرالمؤمنین(ع) که امام جمعه است زانو میزند و قبل از این که نماز را شروع کنند میگوید اول به سؤال من جواب بده بعد نماز بخوان! و حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند بگو. نامهای میدهد که مسئول شما در شهر ما یک آدم احمقی است، یک آدم خشن و بیادبی است. حقالناس را رعایت نمیکند، پاسخگو نیست. و جالب است آنجا حضرت امیر(ع) قبل از این که نماز جمعه را بخوانند از بعضی از مسئولین توضیح میخواهند و وقتی مطمئن میشوند سخن او وارد است همانجا کاغذ و قلم میخواهند و آن مسئول را عزل میکنند و نامهاش را به دست این خانم – سوده- میدهد و میگوید با این نامه به آنجا میروی و به آن مسئول میگویی که از پشت میز خود بلند شو! این میشود مدیریت علوی و نماز جمعه علوی.
نماز جمعه بدون نهی از منکر، مثل نماز شب با جنابت است! به این روح مقدسی که دارد در نسل سوم انقلاب و این جمهوری مظلوم، جوانه میزند احترام بگذاریم. به نسل جدید و جوانان صبح بخیر بگوییم. انتقاد، را سرکوب نکنیم. آزادی بیان، نهی از منکر، امر به معروف، حکم شرعی است. حکمالله است. حقالناس است و نیاز قطعی. هزار سال غربت اسلام و مظلومیت شیعه را از یاد نبریم. با شتاب و بیفکر حرف نزنیم اما حتماً حرف بزنیم. یکدیگر را پیدا کنیم با هم حرف بزنیم، حرف هم را بشنویم. نماز جمعه زنده، جریان خون را در رگهای جامعه زنده نگه میدارد. بار سنگینی را از دهه 50 و 60 کشیدهایم. استخوانهایمان درد میکند. این رسالت باید به شانه فرزندانمان و نسل جدید منتقل شود. همه ما برای مردن به دنیا آمدیم، به جز اسلام و انقلاب. همه ما فرع هستیم و اسلام اصل است. همه ما ذلیل هستیم و اسلام عزیز است و باید عزیز بماند. ما میرویم و اسلام میماند. ما باید فدا بشویم و انقلاب بماند. و نگذاریم کسانی از انقلاب و مسئولیتها آویزان بشوند اسلام را فدای خودشان و موقعیت خودشان بکنند.
گرچه در داخل شورای عالی انقلاب فرهنگی. این نکته اول که خواستم عرض بکنم، مراقب باشیم نمازجمعهها را عقیم، غیر مردمی و کلیشه نکنند. حلقه وصل دولت و مردم باید باشد. اینجا تریبون دوطرفه باشد که دولت با ملت، دولت و حکومت با ملت حرف بزنند. اینجا دادگاه اخلاقی و حقاللهی و حقالناسی است. اتفاقات هفته قبل، استقبال از هفته بعد در افکار عمومی. موعظه حاکمان، موعظه جامعه، و موعظه خود ائمه جمعه است که اول باید بگویند «أوصی نفسی» قبل از بقیه خودمان. نماز جمعه جای لالایی خواندن و تکرار کلیات بیاثر نیست. محل پاسخ به ابهامات و شبهات و اشکالات جدید است نه تکرار مکرر. اینجا تریبون پاسخگو کردن رؤسای سه قوه و معاونانشان و دولتیها و غیر دولتیهاست. محل شفافسازی بیتالمال است که از کجا میآید و کجا صرف میشود. و هرکس که چه مقدار پول دست اوست همان مقدار باید پاسخگو باشد. نماز جمعه، سلاح روز را در دست میگیرد، امام جمعه برای امر به معروف و نهی از منکر، برای بازخوانی ارزشهای توحیدی و عدالت اجتماعی. برای رصد کردن ساده زیستی ملازمان بیتالمال که نشود بیتالحال! نماز جمعه، تریبون پاسخگو کردن دانشگاههاست که چقدر خرجتان شده و چه فایدهای به حال این ملت دارید؟ و کدام مشکلات این جامعه را به روش علمی حل میکنید؟ و محل پاسخگو کردن حوزههاست. مدیریتهای حوزههای علمیه، مدرسین، همه باید پاسخگو باشند. پاسخگوی مسئولیتهای معرفتی خودشان باشند. دوره کلیات و مکررات گذشت. عبور کنیم از این عصر. در متن جامعه باشید. جامعه رفت! و شما جا ماندید! دوران استثنایی تشیّع است و شما در دنیا و آخرت مسئول هستید که چرا از دشمنان ملت عقب ماندهاید؟ بسیاری از سنگرهای معرفتی و فقهی خالی مانده! فیضیه مظلوم باید پرچمدار آگاهی و عدالت و فقاهت زنده باشد.
امام(ره) مراقب خطر نفوذ در حوزهها تا حد مرجعسازی باشید. هم در وصیتنامهشان گفتند و هم قبل از آن؛ از نجف تا قم! و از قم تا نجف! و گفت که "مرجع" پاپ نیست، مرجعیت نمایشی نیست، مرجعیت ارثی نیست. حوزه محافظهکار، روحانیت بیدرد، روحانیت شیعه علوی نیست. تمایل به اشرافیگری خیانت به روحانیت شیعه است.
امام(ره) به بعضیها گفت ضعیفید آقا. ضعیفید آقا. یک عده معدودی دارند به جای کل حوزه و روحانیت، پاسخ به سؤالات و شبهات را میدهند و از چهار طرف میجنگند و از دو طرف فحش میخورند! شماها کجایید؟ در صحنههای خطر نیستید! آنجاهایی که باید شفاف و منطقی سخن بگویید تعدادتان خیلی کم است. نماز جمعه، قلب تپنده جامعه باید باشد به مردم امید بدهد و دشمنان مردم را مأیوس کند. مغز بیدار جامعه باشد که برای مشکلات مادی و معنوی و اخلاقی و عملی مردم، مدام راه حل بدهد.
امام جمعه، باید در کنار کارگر محرومی که قربانی اقتصاد برجامی شده، یا قربانی خصوصیسازیهای بیحساب و کتاب و بینظارت شد، بایستد. هیچ امام جمعهای حق ندارد به کارگری که در اقتصاد برجامی بیکار شده، و خانوادهاش گرسنه مانده، بخاطر نظارت غلط حکومت در مسئله خصوصیسازی، بگوید که اینها به نماز جمعه چه ربطی دارد بروید جای دیگر حرفهایتان را بزنید! ربط دارد آقا. عین ربط است. تشریفات در نماز جمعه حرام است. صف اول نماز جمعه، جلوی دوربین نشستن فضیلت نیست. امنیت 99 درصد از مسئولین در خطر نیست. احتیاجی به محافظ و تشریفات ندارند. امنیت اسلام در خطر است. پاویون و پی.آی.وینشینی در سراسر کشور مضرّ به حال جمهوری اسلامی است. برای دفاع از حیثیت جمهوری اسلامی، چند مسئول فاسد و دزد، و حقوق نجومیبگیر را به صف اول بیاورید و مثل امیرالمؤمنین(ع) شلاق بزنید تا ببینید نماز جمعه علوی چگونه هم جوانتر میشود هم هزار برابر. مسئولین صالح و خدمتگزار به نماز جمعه بیایند و به ابهامات و شایعات و انتقادات پاسخ بدهند و تشویق بشوند. آنها قربانی چهارتا مسئول فاسد نشوند. مدیرانی که وعده دروغ دادند، امیدهای دروغ، ترسهای دروغ در دل ملت پروراندند، نه صداقت داشتند و نه شفافیت و نه شجاعت و نه مسئولیتپذیری، باید در این محفل مقدس به صراحت مورد خطاب و نهی از منکر قرار بگیرند. نهضت امر به معروف و نهی از منکر را سرکوب نکنید، نه در فیضیه قم، نه در دانشگاه و نه در جامعه و نه در نماز جمعه. عزل و نصبها باید در نمازجمعهها در هر سه قوه باید زیر ذرهبین برود.
و اما حضور حقیر در اینجا، از این باب، در حد یک شخص حقیقی و نه حقوقی شورا، در سالگرد تشکیل این شورا، شورای بسیار مهم و مظلوم میخواهم بگویم. دعوت دوستان را بنده پذیرفتم تا در حد خودم به عنوان یک شخص حقیقی که فقط صاحب یک رأی است و اختیاراتی بیش از این ندارد، پاسخگو باشم و توضیحاتی خطاب به محضر شریف مردم عرض کنم.
بنده سخنگوی شورا نیستم. بنده یک نکته دیگری هم عرض کنم، چون نسبتها و نقل قولهای مرتب از قول بنده راجع به مسائل مختلف، یا راجع به امثال خود بنده، در فضای مجازی، تهمت، شایعه، دروغ میگویند و گفتهاند. حتی در خبرگزاریهای رسمی چیزهایی را از قول بنده میگویند و گفتهاند که بنده اصلاً نگفتم، روحمم خبر ندارد چه برسد به خودم! تکذبیه میدهیم منتشر نمیکنند، در رسانهها و بخصوص فضای مجازی تا اطلاع ثانوی اصل را بر دروغ بودن یا ناقص و غلط بودن همه خبرها بگذارید مگر این که ثابت شود که راست است. بنده نه در اینستاگرام هستم، نه در توئیتر. توئیتر را از یک طرف ممنوع کردند و از یک طرف خود مسئولین توی توئیتر میروند. این توهین به مردم است یا آزاد کنید یا به قانون احترام بگذارید. بنده نه وقت آن را دارم نه پول و امکاناتش را دارم. البته یکی دو گروه اخیراً دوستان لطف کردند به کمک ما آمدند انشاءالله ما سایتمان را و فضای مجازی را فعال میشویم در اینستا و توئیتر، تا پاسخ بعضی از ابهامات و شبهات داده شود. این را از این جهت عرض کردم چون تریبون دیگری که این حرفها را بشود گفت پیدا نمیشود.
و اما توضیح راجع به شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ قربهالیالله...
اولاً؛ دوستان بدانید دو نفر از سران سه قوه کلاً در جلسات شورای انقلاب فرهنگی اصلاً شرکت نمیکنند. راحت! آقایان و برادران دو قوه، کلاً در جلسات شورا نمیآیند که این خلاف قانون است. رئیس شورا، همیشه رئیس جمهور است و رئیس جمهور فعلی ما بسیاری از جلسات شورا را لغو میکند و ایشان برگزار نمیکند. تعداد جلسات و مصوبات شورا در پایینترین سطح خود در چهل سال گذشته پس از انقلاب است. رکورد پایینترین مصوبات شورا برای همین سه سال اخیر است. جلساتی که باید ماهی دو بار تشکیل شود و ماهی دو بار کم است، هفته یک بارش هم کم است، ماهی یک بار، گاهی دوماهی یک بار تشکیل میدهند! نیم ساعت و یک ساعت آن را هم سخنرانی میکنند بعد هم تا یک طرحی بخواهد مصوبهای بیاید و برود، خب ما اسنادی در شورا داشتیم که تصویب شده که بعضی از اینها 30- 40 جلسه طول کشیده، یعنی نزدیک به یک سال تصویب آن طول کشیده است ولی به مقام اجرا که میرسد امضاء نکرده است! در بعضی از موارد ابلاغ نمیکند! اصلاً دستور اجرا نمیدهد! حتی یک جلسه اجرایی برای آن تشکیل نمیدهند. بیش از 15 مصوبه مهم، دوستان دبیرخانه شورا به من گفتند که همین الآن نه جواب میدهد نه رد میکند نه هیچی! این هم خلاف قانون است. رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، در هیچ دورهای حق ندارد مصوبات شورا را امضاء و ابلاغ و اجرا نکند. وظیفه دارد امضاء کند نه این که ماهها تعطیل کند در دفتر بماند به بهانهای که دادیم مشاورین ببیند و چه کار کنند... اصلاً بعد از تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، هیچ کس دیگری حق ندارد نظر بدهد و باید برای اجرا برود. اگر کسی حرفی دارد، رؤسای سه قوه، معاونینشان، وزرا، وکلا، مهمترین و مؤثرترین آدمها در شورا هستند، خب همانجا حرفهایشان را بزنند، چکشکاری کنند، وقتی تصویب شد دیگر معنی ندارد.
کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل را دولت را دارد اجرا میکند، پول داده، بودجه داده، تقسیم کار کردند، در حالی که شورای نگهبان سالها قبل به آن چند اشکال وارد کرده است. بعد سند ملی کودک و نوجوان را که سال گذشته در شورای انقلاب فرهنگی با حضور خود رئیس شورا تصویب شده، ماههاست که رفته دفتر ریاست جمهور نه امضاء میشود، نه ابلاغ میشود نه اجرا. این که خودمان تصویب کردیم و ایشان هم رئیس بوده، ابلاغ نمیشود. آن که سازمان ملل گفته دارد اجرا میشود! این فقط یک مثال است. مشکلات این است، مظلومیت شورای انقلاب فرهنگی این است. مصوباتی میرود ولی امضاء و ابلاغ برای اجرا نمیشود. وزیران و مدیران و نهادهایی هستند که خودشان در شورا عضو هستند، خودشان رأی میدهند، خودشان باید بیایند هر شش ماه یا هر یکسال به شورا گزارش بدهند و این کار را نمیکنند. نه گزارش میدهند و نه اجرا میکنند. شورای انقلاب فرهنگی قرارگاه فرماندهی است؟ اینجوری؟ قرارگاه فرمانده بدون فرمانبر؟ بعضی اعضاء هم کسانی هستند که دوستان ما هستند ولی کاملاً شخصیت و رفتار دوگانه دارند، ملاحظات شخصیشان بر مسئولیت شرعیشان و تکلیف قانونیشان میچربد. افکار اعضای شورا همجهت نیست، قرارگاهی نیست، همه شفاف نیستند، بعضی عضویت در شورا را یک موقعیت شخصی میبینند نه یک رسالت انقلابی و سنگر مکتبی. بعضیها در اظهار نظر کردن یا نکردن ملاحظات شخصیشان غالبتر است. ما مصوبات بسیاری خوبی در شورا داشتیم که بسیاری اینها آرشیو شدهاند! برنامه عمل قرار نمیگیرند. سه قوه به اجرای این مصوبات ملزم هستند، خودشان در این تصمیمگیری و تصویب این مصوبات شریک هستند، ولی کار خودشان را میکنند. رؤسای سه قوه، وزیران، مدیران، تقریباً در هیچ یک از بودجهبندیهایشان، عزل و نصبهایشان، پاسخگوی مصوبات ما، مصوبات شورای انقلاب فرهنگی نیستند. ما مشاور فرهنگی رئیس شورا، رئیس جمهور و منسوب او هستیم؟ نه. رئیس شورا، رئیس جلسه است و از طرف شورا مأمور میشود که اجرا کند. رؤسای سه قوه همه همینطور هستند. چرا گفتند که در شورا رؤسای سه قوه باشند؟ برای این که هر سه قوه باید بروند مصوبات شورا را عمل کنند، چون خودشان در جریان تصویب هستند، حق ندارند عمل کنند. اگر میخواهید شورای انقلاب فرهنگی قرارگاه فرهنگی کشور باشد باید یک دادگاه عالی که کل کسانی که مصوبات شورا را در نهادهای حکومتی رعایت نمیکنند باید در آن دادگاه بازخواست شوند. که اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی عالیترین شورای سیاستگذاری و تصمیمگیری و استراتژیست فرهنگ و علم در کشور است هر کس کوتاهی کند باید پاسخ بدهد. باید بودجه آن را کم کنند یا قطع کنند. ما قرارگاه عالی مدیریت و نظارت و سیاستگذاری فرهنگی و علمی و شرعاً ضامن اجرای آن در کشور هستیم، اما تفنگ بیگلوله! مصوبات خوب در آرشیو! اسناد بالادستی بدون اسناد پایین دستی. اسناد پایین دستی که بر اساس آن عزل و نصب میشود و بودجهها تقسیم میشود دست کسان دیگری و جاهای دیگری است که آنها پاسخگو نیستند.
چند وقت پیش رهبری گفت من در پیشگاه خدا با شما اعضای شورای انقلاب فرهنگی احتجاج میکنم که من شما را شناختم و شما را برای این کار گذاشتم کوتاهی کردید. ما هم اینجا اعلام میکنیم، پیشنهاد میکنیم چون میترسم آخر وقت یادم برود، پیشنهاد میکنیم که این وضعیتی که بخواهیم با بینظمی و عدم شفافیت، عدم پاسخگویی در عرصه موسیقی، سینما، تئاتر، نشر کتاب، فضای مجازی بیشناسنامه و... شده، یا سران سه قوه و مسئولین نهادها، وزرا و وکلا و مسئولین نهادهایی مثل سازمان تبلیغات و صدا و سیما و... که منسوب مستقیم رهبری هستند، معاون رئیس جمهور که مسئولیت او تنظیم بودجه است و اصلاً علت حضور او در شورا این است که اگر چیزی بار مالی دارد و خلاف قانون است همانجا بگوید نگذارد تصویب بشود نه این که تصویب بشود بعد دور بیندازند و بگویند فلان و فلان! یا باید بگویید مصوبات شورا نادرست بوده، خلاف قانون بوده، یا باید اجرا کنید. بازی نکنید. با حیثیت رهبری و جمهوری اسلامی و با حقوق فرهنگی، آموزشی و علمی مردم بازی نکنید.
چرا دستورات سازمان ملل را یکی یکی دارید اجرا میکنید، بیصد و با صدا و بعد میگویید قبلاً به شما رونوشت دادیم! نه 2030 به شورای انقلاب فرهنگی آمد و نه موارد متعدد دیگر از کنوانسیونهای بینالمللی! کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل را دارند اجرا میکنند آنجا نمیگویند بار مالی دارد! سند شورای انقلاب فرهنگی در همین باب را از پارسال نگه داشتند و ابلاغ نمیکنند. و از این موارد، یکی دوتا نیست!
این تفکر غربزده و غربپرست، این تفکر ما نمیتوانیم و آنها میتوانند! این تفکر که بهانه به آنها ندهیم، رعیتشان باشیم! از میرزاملکمخان تا امروز با شدت و ضعف وجود دارد ولی ما باور نمیکردیم در چهلمین سال جمهوری اسلامی در حکومت جمهوری اسلامی ما کسانی را در سه قوه داریم همینطوری فکر میکنند. این را باید یک فکری برداریم.
من از دبیر شورا، مسئول دبیرخانه آن پرسیدم من میخواهم بروم به مردم در حد خودم توضیح بدهم و گزارش بدهم. چون خیلی در جلسات از من میپرسند بنده هیچ جای دیگر حکومت که نیستم در شورا هستم یک رأی دارم، این را از من میپرسند باید جواب بدهیم، خودتان – مسئولین شورا- که نمیآیند جواب بدهند، رئیس جمهور که نمیآید جواب بدهد، رؤسای دو قوه که اصلاً در جلسات شرکت نمیکنند! صورت مسئله را پاک کردند. ما بیاییم حداقل ... من گفتم شما مهمترین خدماتی که شده، نه وعده داده شده، شده بگویید. خب یک کتابچهی مهمی به من دادند، البته فرصت نمیکنم بگویم، حالا نمیدانم باز اگر فرصتی بود و دوستان خواستند من یک جلسه دیگر میآیم راجع به دهها مصوبه بسیار خوب شورای انقلاب فرهنگی که اگر اجرا میشد و بشود خیلی از مشکلات حل میشود، توضیح بدهم که ما چه مصوباتی داشتیم و چه چیزهایی تصویب کردیم و آثار آن را بیرون یا نمیبینیم یا ناقص میبینیم! اگر دوستان خواستند و فرصتی بود من عرض خواهم کرد. ولی اجمالاً تجربه همه اینهایی که در این 10- 20، 30 سال در این قضایا بودند این است که از ما چیزهایی خواستند ولی ابزار لازم برای ضمانت مصوبات را به ما ندادند. دولتها غالباً مقید نیستند در چارچوب سیاستهای مصوب ما عمل کنند. ما ابزار تشویق و تنبیه بخصوص به لحاظ اختصاص بودجه به دستگاهها نداریم. نظام برنامهریزی کشور از سیاستهای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در موارد زیادی تبعیت نمیکند، محل نمیگذرد. تأیید میکند، اسناد بالادستی، انشاءهای خیلی قشنگ، اهداف خیلی عالی و نورانی، همه میگویند خیلی خوب! اما خیلی جاها کلاً حلقه وصل با اسناد پایین دستی وجود ندارد. که این حرفهای به این قشنگی که مدام دارد تکرار میشود از توی قانون اساسی تا همین سندی که اخیراً رهبری برای 40 سال آینده ابلاغ کردند، که اینها هم همان حرفهای قانون اساسی است، بهترین اسناد دستی را در جهان ما داریم، کو اسناد پایین دستی آن؟ کو کجاست در نظام برنامهریزی کشور؟ و تصمیمات و سیاستگذاریها کجاست در برنامهها؟ بخصوص در حوزه فرهنگی. حالا در حوزه آموزش و علم و فناوری، باز گاهی هست. در حوزه فرهنگی هنوز، سند مهندسی فرهنگی که نزدیک یک سال وقت شورای انقلاب فرهنگی را گرفت، یک جلسه، جلسه اول آن برای اجرا هنوز تشکیل نشده است باور میکنید؟ سالها قبل شده، یک جلسه تشکیل ندادند. سه قوه که خب حالا بیاییم اجرا کنیم. همینطور گفتند خیلی حرفهای قشنگی است، سندهای بالادستی خوب است، بهبه! برای اجرایی کردن آن جلسه تشکیل ندادند.
بعضی میگویند شورا بحران مشروعیت یا بحران قانونی دارد! اصلاً جایش کجاست؟ از همان اول، خرداد 59 که امام دستور داد ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل بشود آنجا ایشان گفت که ضرورت انقلاب فرهنگی اولاً یک امر مستمری است، این انقلاب تا همیشه است، اصلاحات انقلابی. البته انقلابی بودن به معنای دستپاچه بودن نیست. انقلابی بودن در هر چیزی در هر سطح خودش است، زمانبندی. اما اراده انقلابی، نه شک در انقلاب و اصول انقلاب. نه این که بعد از چهل سال برگردیم دوباره کسانی را ببینیم که دارند حرفهای اول دهه 60 امثال بازرگان و بنیصدر و لیبرالهای مذهبی را میگویند در حوزه سیاست خارجی، در حوزه فرهنگ، در حوزه عدالت اقتصادی، دوباره همان حرفها و دعواها، آدمهایش عوض شدند و الا حرفها همان حرفهاست! این ارتجاع است، این بازگشت به عقب است. مگر هر 40 سال، هر نسل دوباره باید از صفر شروع کرد؟ دوباره تردید در قانون اساسی، آن هم کسانی که 30- 40 سال پیش خودشان آدمهای درجه 2 و 3 جبهه انقلاب بودند که همین حرفها را زدند که مشهور شدند و به جایی رسیدند! حالا وقتی قدرت در اختیارشان است در آن حرفها تشکیک و تردید کنند. امام همان موقع گفت این انقلاب فرهنگی خواست این ملت و یک ضرورت اسلامی است، ملت و دانشجویان و خانوادههای شهدا نگرانند، پایبندهای به اسلام خوف آن را دارند که فرصت از دست برود و کار مثبتی نکنید، فرهنگ رژیم شاه با شکل جدید، فرهنگ قبل از انقلاب، فرهنگ غربپرست و مادی دوباره تجدید صورت کند با ظواهر مذهبی. امام میگوید دانشگاهِ در خدمت استعمار نباید در خدمت آنها و وابسته به آنها بماند. تسامح کنید در انقلاب فرهنگی، صریح امام میگوید که خیانت بزرگ به اسلام و انقلاب است.
و من به شما بگویم الآن این تسامح، سالهاست که دارد صورت میگیرد. در دهههای پیش هم ما این تسامح را کم و زیاد داشتیم. شورای عالی انقلاب فرهنگی را امام در سال 63 تشکیل داده است. ستاد، شورا شد. گفت من میخواهم انقلاب بارور بشود. این وظیفه شوراست. اگر این شورا نباشد و درست عمل نکند انقلاب بارور نخواهد شد.
رهبری سال در 92 میگویند که فرهنگ، حاشیه و ذیل اقتصاد نیست، حاشیه سیاست نیست، اقتصاد و سیاست، حاشیه و ذیل فرهنگ هستند. شورای انقلاب فرهنگی را، ایشان آنجا گفت قرارگاه مرکزی فرهنگ کشور است. باید سیاستگذاری کند، ایشان صریح گفت کار شما، فقط سیاستگذاری هم نیست، باید دنبال ضمانت اجرا باشید، از طریق رؤسای سه قوه بخصوص رئیس جمهور و مجلس باید اجرا بشود، باید دنبال ضمانت اجرا و طرح اجرایی آن باشد. ایشان گفت هم دولت و مسئولین وظیفه دارند به جریان عمومی فرهنگ جامعه نگاه کنند و پاسخ بدهند که جامعه دارد کجا میرود؟ فرهنگ عمومی، سبک پوشش، سبک زندگی، سبک تغذیه، سبک ازدواج و طلاق، اعتیاد به مواد مخدر، الگوی غلط مصرف، و... مسئله رسانه، فضای مجازی، باید بگویید که کجا داریم میرویم و باید مسئولیت آن را بپذیرید. مسئولان در سه قوه مشروعیت ندارید اگر بر راستای قانون اساسی عمل نکنید.
رهبری در سال 90 گفت که وظایف این شورا، دایرهاش خیلی وسیعتر از مسائل فقط دانشگاه و آموزش و پرورش است. شما مسئولیت دارید در حوزه فرهنگ کل جامعه، در همه ابعاد باید پاسخگو باشید. خیلی خوب پاسخگو باشید. به نظر من تک تک اعضای شورا را بیاورند و بگویند شما در این سالهایی که اینجا بودید چه اختیاراتی داشتید و چه کار کردید؟ امام(ره) اول سال 59 در پیام نوروزیشان گفتند اساتید فاسد وابسته به شرق و غرب، ساواکی، کمونیست، ماسونی، باید تسویه بشوند و یک انقلاب طولانی مدت در دانشگاهها و در حوزهها باید صورت بگیرد و تصریح کرد که رشتههای مختلف را باید برنامهریزی بکنید، خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها را لحاظ بکنید، اساتید شایسته تربیت کنید، و از فرهنگ بدآموز غربی باید خارج بشوید. فرهنگ اسلامی را باید در سطح کشور جایگزین کنید و از سطح نهادهای آموزشی تا دیگران.
رهبری اعلام میکند آن مرکزی که همه دنبال آن هستید شورای عالی انقلاب فرهنگی است ما جای دیگری نداریم، جای دیگری نمیتوانیم درست کنیم. یک جاست که باید به فعالیتهای فرهنگی متنوع و پراکنده سمت و سو و جهت واحد بدهد و آنجا همین شوراست. ایشان گفت شورای عالی انقلاب فرهنگی، وظیفهاش فقط سیاستگذاری نیست، بخش زیادی از کار این شورا سیاستگذاری است ولی بخش دیگری هم کار این شوراست: طراحی شیوههای اجرایی تصمیمها در حوزه استراتژیک. چه کسانی مانعاند؟ چه کسانی به این مسئولیت عمل نمیکنند.
سال 86 رهبری به شورا اعلام کرد که باید سازوکارهای لازم را برای هماهنگی و مدیریت کلان دستگاههای فرهنگی در اسرع وقت تدوین کنید. به ابعاد جدید تهاجم فرهنگی توجه کنید. باید برنامهریزی گسترده قدرتهای سلطهگر را در استفاده از این روشها و ابزارهای نو بفهمید. اینها میخواهند در نسل آینده انقلاب را از ریشه دربیاورند. ایشان به شورای عالی انقلاب فرهنگی دستور داد که جبهه فرهنگی انقلاب را در برابر جبهه فرهنگی معارض و ضد اسلام و ضد انقلاب، ساماندهی کنید بخصوص در عرصه ترویج مفاسد اخلاقی. در حوزه رسانه، در حوزه فضای مجازی، خب مسئولینی که فضای مجازی دستشان است بیایند جواب بدهند. رسانهها در اختیارشان است. بیایند پاسخ بدهند.
رهبری در سال 90 به شورا دستور داد که شما قرارگاه اصلی هستید وظیفهتان سیاستگذاریهای راهبردی است، همانطور وظیفه شماست که دستگاههای مختلف تأثیرگذار فرهنگی حکومت را هدایت کنید که بخش اجرایی را دارند باید تحت فرمان مصوبات شما عمل کنند. خب چرا عمل نمیکنند؟ چه کسی باید جواب بدهد؟ من فکر میکنم یک راه حل آن این است که یا اعضای حقوقی و در رأس آن رئیس سه قوه، بیایند صریح اعلام کنند که ما از این به بعد به این دلایل، مصوبات شورا را عمل نمیکنیم! یا به این دلایل عمل میکنیم. این یک راه. این وظیفه اعضای حقوقی شوراست.
راه دیگرش این است که اعضای حقیقی شورا استعفا بدهند. به محضر رهبری بگویند آقا این مسئولیت شرعی که شما به عهده ما گذاشتید، ما اینجا را نمیتوانیم به قرارگاه تبدیل کنیم! که شما از ما خواستید. شما دستتان بازتر باشد افرادی که میتوانند بیاورید و اینجا بگذارید.
امام در سال 63 میگوید قواعدی را که شورای عالی محترم انقلاب فرهنگی وضع میکند باید ترتیب اثر بدهند.
رهبری سال 76 میگوید این شورا، مرجع عالی سیاستگذاری و تعیین خطمشی، تصمیمگیری، هماهنگی و هدایت امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی کشور است. در چارچوب سیاستهای کلی نظام که رهبری تعیین میکنند و میگوید تصمیمات و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، لازمالاجرا و در حکم قانون است. باز بعضیها میگویند اینها قانون نیست. پس چیست؟ اینها موعظه است؟ اینها خواهش است؟ بیکاریم بیاییم آنجا بنشینیم و خواهش کنیم؟ یعنی رهبری یک عده را نصب کرده بیایند آنجا هی خواهش کنند؟ برای خواهش کردن احتیاج به نصب رهبری است؟
رهبری سال 76 میگوید همه میدانید وجود یک دستگاه متفکر جامع، دارای خصوصیات برجسته و آگاه به کمبودها و نیازها، یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی، نیاز به این شورا ضروری است و همه این را میدانند. این شورا مسئول است که مسائل فرهنگی جامعه را بشناسد، پیشاپیش بحث کند، تصمیمگیری کند و باید ابلاغ بشود. بعد ایشان برای بار چندم تصریح میکند که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی لازمالاجراست و همه دستگاههای حکومت باید خود را موظف به اجرای تصمیمات این شورا بدانند. خب رهبری باید چطوری بگوید؟ چند بار باید بگوید؟ امام چند بار باید بگوید؟ مشگل از سطوح پایین حکومت نیست، مشگل در عالیترین سطوح حکومت است.
شعار مردم: اباذر زمانه خدا نگهدار تو.
استاد رحیمپور ازغدی: نه آقا من ابوذر زمانه نیستم. رهبری ابوذر زمانه است که میگوید حتی کاری که باید بکنند ایشان به عهده میگیرد و کسی پاسخگو نیست. رؤسای سه قوه باید بگویند وقتی که رهبری بار دهم سال 81 میگوید مصوبات این شورا باید ابلاغ شود و اجرای آن بوسیله آقای رئیس جمهور باید تضمین شود، یعنی نه وزارت آموزش و پرورش، نه وزارت علوم، نه وزارت بهداشت، نه وزارت ارشاد جرأت نکنند مصوبات شما را اجرا نکنند، باید حتماً اجرا کنند. ما این همه آدمهای صاحب فکر را که یک ساعت از وقتشان چقدر ارزش دارد برای چنین کار مهمی در این شورا جمع کردهایم اگر مصوبات اجرا نشود معنا ندارد. رهبری باید چطوری بگوید؟ ایشان میگوید من اصرار دارم فکری بکنید. تکلیف به عهده دبیرخانه است. دبیرخانه باید رجوع به آقای رئیس جمهور بکند که این مسائل را باید تأمین کنید. همه مسئولین دولت باید وظیفه خودشان بدانند و مصوبات را اجرا کنند. رهبری میگوید بعضیها میگویند مجلس قانونگذار است، ایشان میگوید حتماً، حتماً. اما در شورا که قانون تدوین نمیکنند. مگر هر چیزی که لازمالاجراست حتماً باید قانون باشد؟ مصوبات دولت، که قانون نیست ولی لازمالاجراست. سریع بودجه میگذارند و همه کارهایش را میکنند. دستورات سازمان ملل از 2030 تا کنوانسیون کودک، مگر قانون است که لازمالاجرا میکنید و بودجه هم میگذارید، عمل هم میکنید! از پاییندستهایتان هم مدام گزارش میخواهید؟ بخشنامه فلان وزیر برای زیردستش مگر قانون است؟ ولی لازمالاجراست. واجبالاجرا بودن نتیجه قانون را دارد.
رهبری میگوید امام همین را بارها گفت من هم دارم میگویم، مصوبات این شورا در حکم قانون است. امام هم گفت باید اجرا شود. باید اجرا شود یعنی باید اجرا شود. خب شما بپرسید چرا بعضی از اینها و خیلی از اینها اجرا نمیشود؟ همه میگویند این اسناد بالادستی بهترین جملهها، بهترین مطالبات، بهترین آرمانها را دارد. خب به نظر من در دنیا، در اسناد بالادستی در جهان اول هستیم. بهترین اسناد بالادستی جهان را داریم از آن بالا و بالادستی که پایین میآییم میبینیم مثل این که هر کسی هر کاری دلش میخواهد در بعضی از حوزهها میکند.
دوباره رهبری سال 90 میگوید شورای عالی انقلاب فرهنگی از نهادهای قانونی و قطعی این نظام است، مصوبات آن لازمالاجراست. تضمین اجرای مصوبات این شورا، ایشان میگوید حضور رؤسای سه قوه در این شوراست. میگوید به سازوکار قانونی شورا باید احترام بگذارید و مصوبات شورا باید به سرعت ابلاغ شود. به سرعت. ما در زمان همه رئیس جمهورها بخصوص همین دوره فعلی، مصوبات زیادی داریم که نه به سرعت ابلاغ شده، نه اصلاً ابلاغ میشود و ابلاغ شده، همینطور مانده است! شورای انقلاب فرهنگی از ابتدا معلوم بود.
من به حوزه، دانشگاه، نخبگان، به افکار عمومی، به خواص و به همه عرض کنم شما چه چیزهایی را باید و حق دارید از شورای انقلاب فرهنگی بخواهید و چه اختیارات و چه امکاناتی متقابلا باید در اختیار این شورای حاکمیتی باشد تا بتواند پاسخگوی امام و امت، و پاسخگوی قانون اساسی باشد در دنیا و در آخرت پاسخگوی خداوند باشد. این شورا، وظیفه دارد باید این اختیار را داشته باشد. وظایف شورا از همان اول که تعیین شد اینها بود که سیاستها و برنامهریزی فرهنگی و علمی کشور را تدوین و تصویب کند، روزآمد کند، توسعه و تحول نظام پژوهش و تعلیم و تربیت کشور را تهیه و تدوین کند. حق نداشته باشند صدتا صدتا دانشگاه و پژوهشگاه همینطور وابسته به دستگاههای دولتی و حکومتی ایجاد کنند و بعد هم یک مرتبه چندصدتا چندصدتا تعطیل کنند! اینها باید بیاید با شورای انقلاب فرهنگی مطرح شود. من به درست و غلط آن کاری ندارم. مدیریت کلان، کل دستگاههای فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و رسانههای کشور، هدایت و ساماندهیاش از طرف امام و از طرف رهبری، به عهده این شورا گذاشته شده است.
برنامهریزی برای مواجهه فعال مبتکرانه با تهاجم فرهنگی؛ مسئولیتش با این شوراست. اینها را باید از این شورا بخواهید. ولی اختیارات هم باید این شورا داشته باشد. آنها که امکانات و رسانهها و پولهای بیتالمال در اختیارشان است باید کنار این شورا باشند، همهشان در خود همین شورا هستند. خودشان رأی میدهند و تصویب میشود. میروند بیرون و انگار بعضیها یک شخصیت دیگری هستند! دو شخصیتی هستند! باز کار خودشان را میکنند.
رصد مستمر تحولات، در برنامههای توسعه فرهنگ، علم، پژوهش، فناوری کشور وظیفه این شوراست. باید از این شورا بخواهید.
حمایت از نظریهپردازی و مناظره در حوزههای مختلف، در حوزه و دانشگاه را، بود و طراحی شد و طراحی کردیم، خود بنده جزو پیشنهاد دهندگان اصل این طرح و چند طرح دیگر بودم، خب باید از شورای مدیریت حوزهها جواب بخواهید که با این مصوبات چه کار کردید؟ با کرسیهای مناظره و نظریهپردازی چکار کردید؟ مسئولین دانشگاهها، وزارت علوم، دانشگاه آزاد، مدیریت حوزههای علمیه، جواب بدهند که چه کار کردید؟ آن موادی که در شورا تصویب شد، با این مواد چه کار کردید؟ دهها هزار طلبة بااستعداد شفاف خالص در اختیار مدیریتها و مدرسین حوزههای علمیه است، چهل سال از انقلاب دارد میگذرد، شما که نباید دوباره حرفهای چهل سال پیش را به ما تحویل بدهید! یک چهله انقلاب نشست!
گفتهاند وظیفه این شورا این است که سیاستگذاری کنید برای تعیین سهم اعتبارات علمی، فرهنگی، پژوهشی، و تعیین کند اولویت هزینهکرد اعتبارات در برنامههای پنجساله و بودجههای سالیانه. اصلاً برنامههای پنجساله و بودجههای سالیانه را دولت و مجلس، از شورا سؤال میکنند که شما تصویب کردید چشم ما در چارچوب آن عمل کنیم؟ ما باید برنامههای توسعه فرهنگی، علمی و اجتماعی کشور را دائم در شورا ارزیابی کنیم. خب از شورا و دبیرخانهاش بپرسید که ارزیابی کردهاید؟ نتیجه آن چه شده؟ چه کسانی مسئولیتپذیر بودند و چه کسانی نبودند؟ یکی یکی باید جواب بدهند. کلی نمیشود. به پای نظام که نمیشود همه چیز را نوشت! به پای اسلام! به پای انقلاب! همه چیز را باید ولایت فقیه بیاید جواب بدهد! ولایت فقیه مسئولیتهای خودش در حدود اختیارات خودش باید جواب بدهد. اما این که وقتی مسئولیت به من و شما سپرده شده، ما باید جواب بدهیم.
طراحی سازوکارهای مناسب برای این که مصوبات اجرایی بشود در تمام دستگاههای کشور، و نظارت کند شورا، نظارت مؤثر بر اجرای مصوبات (بند 13) کو؟ با کدام اهرم نظارت مؤثر؟ چه کسی به ما جواب میدهد؟ چه کسی محل میگذارد؟ همانهایی که در شورا هستند و مسئولیت دارند به ما جواب نمیدهند! سؤال میکنیم، انتقاد میکنیم، متلک میگویند!
وظیفه شورا بود که برنامههای توسعه فرهنگی، علمی، اجتماعی کشور را دائم ارزیابی کند. مدیریت فعالیتهای فرهنگی، علمی خارج از کشور را در رایزنیهای فرهنگی مدام ساماندهی و سیاستگذاری کند. رایزنیهای فرهنگی تحت کنترل شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند؟ به شورا جواب میدهند؟ سفارتخانههای ما در برابر شورا پاسخگو هستند؟ اصلاً وزارت خارجه کاری به شورای انقلاب فرهنگی دارد؟ صدا و سیما میآید هر سال مصوبات شورا را جواب میدهد که کدام را ما عمل کردیم یا نه؟
ما باید پیوست فرهنگی برای تمام طرحهای کلان ملی و اقتصادی، عمرانی و صنعتی کشور تصویب کنیم. کدام طرح کلان را میآیند به شورا بگویند که پیوست فرهنگیاش را به ما بدهید! بعد هم بیایند جواب بدهند که ما به پیوست فرهنگی شما عمل کردیم.
سیاستگذاری و برنامهریزی کلان برای وحدت حوزه و دانشگاه. خب یک عالمه مصوبات خوب داشتیم.
سیاستگذاری برای بازبینی و تحول محتوایی رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی. هیئتی برای علوم انسانی تشکیل شد. آقایان محترم، فاضل، استاد بیایند جواب بدهند، 9 سال از آن بحث گذشت! در حوزه علوم انسانی چه کردند و با چه موانعی روبرو بودند و هستند؟
زمینهسازی برای اجرای نقشه مهندسی فرهنگی کشور و نقشه جامع علمی کشور.
تصویب شاخصهای فرهنگی. و... که دیگر فرصت بنده تمام شد. و... که دیگر فرصت بنده تمام شد.
ولی من از شما خواهش میکنم رسانهها، خواص، حوزه، دانشگاه، همه بخواهید از تمام کسانی که مسئولیت حقیقی یا حقوقی دارند که چه چیزهایی تصویب کردید؟ بر سر مصوباتتان چه آمد؟ و مدیریتهای اجرایی چه چیزهایی را اجرا کردند و اجرا نکردند و چرا؟
البته این بحث ناقص ماند. اگر بعدها فرصت دیگری بود اینجا یا جای دیگری من این بحث را کامل خواهم کرد. و آماده هستم فحشهای جدید را دوباره بشنوم و تحمل کنیم. به استقبال فحشهای جدید میرویم.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
هشتگهای موضوعی